امروزه با پیشرفت علم و فناوری در عرصه ارتباطات، ابزارهای جدیدی در اختیار بازیگران نظام بین الملل قرار گرفته است تا از طریق آن بتوانند به اهداف پنهان خود دست یافته و زمینه را برای تغییر جریان قدرت در هر کشور، متناسب با برنامه های از پیش تعیین شده فراهم آورند. در طول سال های پس از انقلاب، ایالات متحده آمریکا به علت مسدود بودن مجاری رسمی دیپلماتیک، تلاش فراوانی برای بهره گیری از ابزارهای غیر رسمی چون تبلیغات و پروپاگاندا که از مصادیق قدرت نرم محسوب می شود، علیه جمهوری اسلامی ایران داشته است تا با استفاده از آن بتواند بدون استفاده از ابزار و ادوات نظامی به اهداف پنهان خود دست یابد. تاسیس شبکه ی صدای آمریکا و تولید برنامه هایی از جمله «پارازیت » که به اذعان مدیران این شبکه پر بیننده ترین برنامه این شبکه تلویزیونی محسوب می گردد، در راستای همین اهداف پنهانی صورت گرفته است. بر این اساس در این تحقیق درصددیم تا با استفاده از روش تحلیل محتوا، موضوعاتی را که این برنامه برای مخاطبان خود برجسته می نماید را استخراج و در مرحله بعد تکنیک ها و فنون تبلیغاتی این حوزه از جنگ نرم را تحلیل و مورد ارزیابی قرار دهیم. نتایج تحقیق نشان می دهد موضوعات برجسته شده در این برنامه را می توان در سه حوزه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی تقسیم نمود. تکنیک ایجاد تفرقه و تضاد با 6 درصد و تکنی کهای پاره حقیق تگویی، تشجیع، جم عآوری کارتهای کیدست و مبالغه هر کدام با 5 درصد بیشترین استفاده را در این برنامه داشته اند و از میان مخاطبان، مخاطبان عام با 58 درصد و هنرمندان با 9 درصد در بین مخاطبان خاص بالاترین جایگاه را به خود اختصاص داده اند.
ویژگی برجسته دنیای امروزی در این قرار گرفته که هم به یکسانی و هم به تمایزات نگاه شود . در همین راستا ، اصول و قواعد حقوق بشر در بستر گوناگونی و گستردگی فرهنگها و ارزشها و باورهای ملتهای عضو ملل متحد نمایان میشود . پژوهش پیش روی در همین زمینه به این پرسش کلیدی میپردازد که چگونه میتوان قاعد بنیادین حقوق بشر در جامعه بین المللی را همراه با احترام به باورهای بومی و دیرینه فرهنگی هر کشور - ملتی جهان شمول نمود ؟ نویسنده با بهرهگیری از پیماننامههای بین المللی حقوق بشر ، حق شرط کشورها بر آنها ، رای دادگاه اروپایی حقوق بشر ، تفسیرهای ویژه برخی کشورها از حقوق بشر ، نسبت گرایی فرهنگی و گفتگوهای تئوریک و آکادمیک حقوق بشری این فرضیه را مورد آزمون قرار می دهد : همه فرهنگها و کشورهای شمال و جنوب از زمینه نسبی فراگیری و جهان شمولی قواعد بنیادین حقوق بشر بین المللی برخوردارند
در پی دستگیری گلعاد شالیط، نظامی اسرائیلی توسط نیروهای فلسطینی و به نتیجه نرسیدن مذاکرات و تلاش های پنهان و آشکار جهت آزادسازی او، در نهایت 27/12/2008 اسرائیل از زمین، هوا و دریا به سرزمین های اشغالی، خاصه نوار غزه یورش برد. این حمله که تا 18/1/2009 یعنی 22 روز ادامه یافت، در آن اتفاقات ناخوشایندی رخ داد که اوج آنها، نقض قواعد حقوق بین الملل محیط زیست بود. رئیس شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد ماه آوریل 2009 کمیته ای به نمایندگی از سازمان ملل متحد برای بررسی جوانب جنگ 22 روزه غزه و نقض های صورت گرفته تشکیل داد تا با اختیار تام تمامی جوانب این حادثه را مورد واکاوی و تحقیق قرار دهد. کمیته مذکور، تحت ریاست قاضی ریچارد گلدستون، عضو دادگاه قانون اساسی کشور آفریقای جنوبی و دادستان سابق دادگاه های جنایی بین المللی یوگسلاوی و روآندا، با همکاری سه حقوقدان برجسته دیگر کار خود را آغاز کرد و در نهایت، در ماه سپتامبر 2009 گزارش خود را در 21 بخش و حدود 600 صفحه تحویل شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد داد. اطلاعات به دست آمده از گزارش گلدستون و دیگر منابع معتبر، بیانگر تخریب گسترده محیط زیست غزه در دوره جنگ 22 روزه توسط رژیم صهیونیستی است. مقاله حاضر به گوشه ای از ابعاد جنگ 22 روزه غزه پرداخته و تلاش نموده است استدلال کند که برای حفاظت از محیط زیست، به عنوان میراث مشترک بشریت و همچنین برای برخورد قضایی مناسب با رژیم صهیونیستی در قبال نقض های مرتکب شده ضروری است: «دادگاه بین الملل محیط زیست جهت حمایت کیفری و حقوقی از محیط زیست در مقابل خسارات وارده در جنگ 22 روزه غزه» تأسیس شود. این مقاله از یک سو ناتوانی دیگر مراجع قضایی بین المللی موجود در مورد حمایت کیفری و حقوقی از محیط زیست را نیز مورد وارسی قرار داده و از سوی دیگر، پاسخ داده است که چرا چنین نقض های گسترده ای نسبت به محیط زیست رخ می دهد.