فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۵٬۲۹۶ مورد.
نظام بین الملل به لحاظ ساختار و پویایی های سیستمی و واحدهای در حال تعامل تاکنون دوره های متعددی را پشت سر گذاشته است. از نظم کنسرتی در کنگره وین تا نظم دوقطبی دوره جنگ سرد و متعاقب آن، نظم بین المللی پساجنگ سرد (تک قطبی یا یک-چندقطبی)، هریک از اشکال مزبور دستخوش دگرگونی شده اند. وجه مشترک اغلب این نظم ها، ژئوپلیتیک گرایی بریتانیایی است که نقشی کلیدی در شکل گیری، تداوم، تثبیت و احیای امپراتوری جهانی لیبرال داشته است. این عامل در دوره غلبه گفتمان و نظم آمریکایی نیز در راستای پوشش شکاف های درونی و بازتولید نظم مطلوب مورد استفاده قرار گرفته است. مقاله حاضر به بررسی وضعیت تغییرات در نظم بین المللی در دوره گذار تاریخی و برجستگی نشانه های ژئوپلیتیک گرایی در روند گذار از نظم بین المللی فعلی می پردازد. در این راستا، از چارچوب ژئوپلیتیکی هالفورد مکیندر به منظور تحلیل روند شکل گیری، تثبیت و تقویت و احیای امپراتوری ها استفاده شده است. با استفاده از رهیافت استدلال قیاسی و بررسی مقایسه ای- تاریخی دوران امپراتوری بریتانیا و نظم بین المللی آمریکایی در دوره پساجنگ سرد، استدلال می شود که با ظهور نشانه های گذار در نظم بین المللی غرب محور، با تفاوت هایی در سبک و شیوه و ابزارها، غرب با محوریت گفتمان ژئوپلیتیک گرایی بریتانیایی درصدد احیای امپراتوری و بازتولید نظم مطلوب برآمده است.
عوامل بنیادین استمرار چرخه توسعه نیافتگی اقتصاد سیاسی ایران
منبع:
غرب آسیا سال ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴)
67 - 87
حوزههای تخصصی:
این مقاله از چشم انداز نهادگرایی به استمرار توسعه نیافتگی اقتصادی ایران پرداخته است. در طول قرون متمادی، ایران نظام های سیاسی گوناگونی را تجربه کرده است، اما به رغم زوال و ظهور نظام های سیاسی پی در پی، هم چنان از توسعه نیافتگی اقتصادی رنج می برد. لذا در این مقاله سوال اصلی تحقیق این گونه طرح شده است، که چه عوامل بنیادینی سبب استمرار عملکرد نامطلوب ایران در زمینه اقتصادی شده است؟ در پاسخ نیز این فرضیه مطرح گردیده است که نظم دسترسی محدود و عدم گذار به نظم دسترسی باز عامل بنیادین توضیح دهنده استمرار عملکرد نامطلوب اقتصادی ایران است. روش پژوهش در این مقاله روش تاریخی و شیوه گردآوری داده ها نیز کتابخانه ای است. یافته های مقاله نشان می دهد که نظم دسترسی محدود به شیوه ای بر نظام انگیزشی ایران در طول قرون اثر گذاشته است که بیش از آن که مشوق خلاقیت و ابداع و کار باشد، مشوق رانت جویی و رشد افراد به هزینه کل بوده است. این امر توضیح دهنده عدم هم افزایی دستاوردها با منافع کل و در نتیجه استمرار عملکرد نامطلوب اقتصادی ایران است. به عبارتی در طول تاریخ، گروههای غالب سیاسی فرصت داشته اند که ساختار انگیزشی کل را در جهت شکوفایی عمومی تغیر دهند یا در جهت منافع خود به هزینه کل سامان دهی کنند و الگوی اول اتخاذ نشده است.
مانع ها و چالش های توانمندسازی سیاسی زنان افغانستان در سال های 2001 تا 2020(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به وجودآمدن نظام سیاسی جدید در افغانستان بعد از رویداد 11 سپتامبر در سال 2001 سبب شد موضوع توانمندسازی سیاسی زنان در این کشور مطرح شود. در این نوشتار در پی پاسخ به این پرسش هستیم که چه عامل هایی سبب شده است زنان افغانستان در سال های 2001 تا 2020 موفق به توسعه توانمندسازی سیاسی نسبیِ در مسیر تحقق دموکراسی نشوند؟ فرضیه نوشتار به عامل های روانشناختی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی براساس نظریه توانمندسازی سارا لانگه اشاره می کند. هدف این نوشتار بررسی مانع ها و چالش های توسعه توانمندسازی سیاسی زنان افغانستان در مدت 20 سال و تبدیل آن به موضوعی مستمر و عادی است. برای این منظور از روش کیفی از نوع اسنادی و مصاحبه بر اساس نظریه توانمندسازی سارا لانگه برای گردآوری داده ها استفاده کرده ایم. یافته های این نوشتار نشان می دهد تأثیر متقابل عامل های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و روانشناختی موجب شده است زنان افغانستان در دوره های کرزای و غنی به توسعه نسبی توانمندسازی سیاسی نرسند. همچنین فرصت ازمیان بردن فشارها و تبعیض های بیرونی به زنان داده نشد، تا بتوانند حقوق از دست رفته خود را به دست آورند و وضعیت اجتماعی شان را بهبود و ارتقا دهند.
جایگاه محور مقاومت در دیپلماسی جهانی و منطقه ای جمهوری اسلامی ایران (2006 -2020)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، مسأله فلسطین و حمایت از بحرین و همچنین حضور فعالانه در عراق و سوریه با هویت بخشی به محور مقاومت این سوال مطرح می گردد که محور مقاومت چه جایگاهی در دیبلماسی جهانی و منطقه ای جمهوری اسلامی در برابر غرب داشته است؟(مسئله)فرضیه این پژوهش بر این مبنا استوار است که با توجه به هویت بخشی جمهوری اسلامی ایران به محور مقاومت در چارجوب راهبردی سیاست خود باعث بهم ریختگی نقشه آمریکا در غرب آسیا، شکست شرکای منظقه ای آمریکا از جمله عربستان و اسرائیل که نتیجه آن تقویت دیپلماسی جمهوری اسلامی در جهان و منطقه می باشد.(فرضیه)در این پژوهش تلاش گردیده است با روش توصیفی-تحلیلی در چارچوب تئوریک مکتب کپنهانگ و مجموعه امنیتی بوزان با هدف تعیین تاثیر تقویت محور مقاومت بر دیپلماسی خارجی جمهوری اسلامی ایران پرداخته شود (روش)نتایج حاکی از این تحقیق نشان می دهد که جمهوری اسلامی ایران توانسته است در این چند دهه با صدورانقلاب شیعی خود و همچنین رهبری محورمقاومت ،هژمون شَکل گرفته آمریکا در جهان و نظم امنیتی که غرب و آمریکا در منطقه دنبال می کنند را به چالش بکشد و آن را متزلزل نماید . (یافته ها)
بازخوانی مداخله نظامی ناتو در لیبی از منظر نظریه مسئولیت حمایت
منبع:
روابط آفریقا آسیا دوره اول بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
229 - 251
حوزههای تخصصی:
نظریه مسئولیت حمایت در سال 2005 در سند خروجی اجلاس سران سازمان ملل مورد تأیید قرار گرفت و در سال 2011 در قالب قطعنامه 1973 شورای امنیت مبنی مداخله نظامی در لیبی صادر شد. نظریه مسئولیت، حمایت حاکی از تعهد جامعه بین المللی به پایان دادن به بدترین اشکال خشونت و جنایت در بحران های انسانی و مخاصمات مسلحانه داخلی است. این مقاله با استفاده از روش کیفی تحلیل محتوا ضمن پرداختن به مداخله نظامی ناتو در لیبی در سال 2011 که منجر به حملات هوایی، ایجاد منطقه پرواز ممنوع و نهایتاً تغییر رژیم معمر قذافی شد، به نقد کاربست آن در لیبی می پردازد. مقاله در پاسخ به پرسش اصلی مبنی بر قانونی بودن مداخله نظامی ناتو در لیبی بر آن است که نشان دهد مداخله ناتو فاقد وجاهت قانونی و فراتر از مجوز شورای امنیت برای اعمال نظریه مسئولیت حمایت بوده است. یافته های مقاله نشان می دهد که هرچند نظریه سعی دارد شکاف بین تعهدات سابق دولت های عضو سازمان ملل تحت حقوق بشردوستانه بین المللی و حقوق بشر را با این واقعیت پر کند که جمعیت انسانی که با خطر نسل کشی، جنایت علیه بشریت، پاک سازی قومی و جنایت علیه بشریت مواجه است باید مورد حمایت قرار بگیرد، اما فرانسه، ایالات متحده و ناتو از قطعنامه 1973 در جهت اهداف سیاسی نظامی خود بهره برداری کرده اند و باعث توقف توسعه نظریه و بدبینی جامعه بین المللی نسبت به اهداف و نیات قدرت های جهانی در کاربرد نظریه و درنتیجه طرح رویکرد جدید مسئولیت حین حمایت شده اند.
جریان های سلفی - تکفیری و تأثیر آن بر مجموعه امنیتی قفقاز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطقه قفقاز جنوبی از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی با مشکلات عدیده ای در حوزه های امنیتی، اقتصادی و سیاسی مواجه بوده است. در کنار این مشکلات که بیش از دو دهه است منطقه را تحت تاثیر قرار داده، گسترش چالش های امنیتی در حوزه های پیرامونی از جمله حضور پررنگ گروه های سلفی-تکفیری در خاورمیانه و آثار آن بر مجموعه امنیتی قفقاز جنوبی بر حجم مشکلات دولت های این مجموعه امنیتی افزوده است. در این راستا، پرسش اصلی این مقاله به این شکل مطرح می شود که گسترش فعالیت جریان های سلفی و تکفیری در محیط پیرامونی قفقاز جنوبی چه تاثیری بر مجموعه امنیتی منطقه ای قفقاز جنوبی داشته است؟(مساله) با توجه به گسترش دامنه فعالیت گروه های سلفی – تکفیری در منطقه قفقاز جنوبی این پژوهش ضمن بررسی نقش این گروهها در مجموعه امنیتی منطقه مورد نظر بر آن است تا چالش های ایجاد شده برای دولت ها و مردم این منطقه را تبیین نماید.(اهداف) این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از نظریه مجموعه امنیتی منطقه ای باری بوزان و ویور مساله مورد نظر را مورد بررسی قرار داده است (روش). یافته های پژوهش حاکی از آن است که گسترش جریان های سلفی و تکفیری در محیط امنیتی قفقاز جنوبی با اقداماتی نظیر عضوگیری از میان شهروندان دولت های قفقاز جنوبی و اقدامات تروریستی و ناامن سازی بستر برای فعالیت های اقتصادی سبب ایجاد چالش های جدی امنیتی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای دولت ها و مردم این منطقه شده است».(یافته ها)
همکاری چین با آسیای مرکزی با تاکید بر هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به دگرگونی هایی که در دهه های گذشته در هرم قدرت جهانی پدید آمده است، فناوری هوش مصنوعی شناسه بنیادین مهمی است که موجب می شود کشورهای مالک فناوری های یادشده، با بهره مندی از آن ها توان رقابت نظامی و اقتصادی بیشتری پیدا کنند و بتوانند توازن نیروها را به سود خود بر هم بزنند. در این زمینه چین در مسیر بالا بردن جایگاه خود در نظام بین الملل به دنبال توسعه و کاربرد هوش مصنوعی در پهنه های گوناگون است. هدف این مقاله بررسی راهبرد پکن در کشورهای آسیای مرکزی با تمرکز بر فناوری های جدید، به ویژه هوش مصنوعی است، بنابراین این پژوهش درصدد پاسخ گویی به این پرسش است که چین در چارچوب راهبرد استفاده از هوش مصنوعی چه هدف هایی را در آسیای مرکزی دنبال می کند؟ از آنجا که چین به طور سنتی قدرتی با برتری اقتصادی در نظام بین الملل و به ویژه در آسیای مرکزی به شمار می آید. این کشور با کمک ظرفیت های فناوری هوش مصنوعی، به دنبال بهبود جایگاه و افزایش نفوذ خود در گستره وسیعی از حوزه های اقتصادی، سیاسی و نظامی مانند بخش های: فناوری های شهر هوشمند، داده های بزرگ، کسب برتری اطلاعاتی، مبارزه با جرایم سایبری و همکاری های نظامی هوشمند و مانند آن در کشورهای آسیای مرکزی است. این نوشتار را براساس رویکرد توصیفی- تحلیلی با استفاده از روش روندپژوهی و نمونه پژوهی به عنوان روش پژوهش کیفی انجام می دهیم. در گرد آوری داده ها از منابع اسنادی– کتابخانه ای و تارنماهای معتبر فضای مجازی استفاده شده است.
سیاست خارجی دولت اول ترامپ؛ رویگردانی جمهوری خواهان از بین الملل گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
ظهور دونالد ترامپ در آمریکا و مواضع سیاست خارجی وی، گویای شدیدترین رویگردانی از بین الملل گرایی در سیاست خارجی دولت های جمهوری خواه از زمان پایان جنگ جهانی دوم می باشد که بویژه با رویکردهای بشدت بین الملل گرایانه و مداخله گرایانه سه دولت جمهوری خواه پیش از آن در تعارض است. چنین تغییر قابل ملاحظه ای این سؤال را ایجاد می کند که چرا دولت ترامپ جهتی متفاوت از سیاست خارجی اسلاف خود را انتخاب نمود؟ در جهت پاسخ به این پرسش، پژوهش حاضر با بهره گیری از واقع گرایی نوکلاسیک به عنوان چارچوب نظری و روش تاریخی به عنوان روش پژوهش، سه دوره تاریخی در سیاست خارجی آمریکا که در آن تمایل به بین الملل گرایی در بین جمهوری خواهان کاهش یافته را مورد بررسی قرار داده است تا با واکاوی پویایی هایی درون حزب جمهوری خواه در هر سه دوره، عوامل تأثیرگذار بر تغییر در سیاست خارجی جمهوری خواهان را استخراج نماید. نتایج حاصله بیانگر وجود یک رابطه مستقیم بین کاهش میزان تهدید علیه امنیت و منافع ایالات متحده و کاهش تمایل به بین الملل گرایی در سیاست خارجی جمهوری خواهان است. در هر سه دوره، پس از افول یک تهدید عمده علیه آمریکا، رویگردانی از بین الملل گرایی در ترجیحات سیاست خارجی جمهوری خواهان افزایش یافته و به تبع آن سیاست خارجی دولت های جمهوری خواه را متأثر ساخته است. در همین راستا، غلبه یافتن گفتمان سیاست خارجی ترامپ ناشی از کاهش میزان تهدید گروه های تروریستی و در نتیجه عدم تحمل هزینه های بالای راهبرد جنگ علیه تروریسم توسط جمهوری خواهان است. از این منظر، گفتمان سیاست خارجی ترامپ در نقطه تعادل دو گرایش امنیت خواهی و هزینه گریزی در ترجیحات سیاست جمهوری خواهان قرار گرفته است.
تحول های ساختاری مجموعه امنیتی قفقاز جنوبی (2020-2024)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از سال 2020 به ترتیب، جنگ دوم قره باغ، جنگ اوکراین و روسیه، احیای حاکمیت جمهوری آذربایجان در منطقه خان کندی و انتخابات پارلمانی گرجستان در اکتبر 2024 چرخشگاهی در تاریخ تحول های ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیک منطقه به شمار می آیند که بر مؤلفه های مجموعه امنیتی قفقاز جنوبی اثر گذاشته اند. چنانچه جنگ در تاریخ روابط بین الملل منشأ تحول ساختاری و بازتوزیع قدرت و تولد بنیان ها و نهادهای جدید همکاری و تعارض در بین بازیگران است، در سطح منطقه ای هم در نتیجه جنگ دوم قره باغ و جنگ اوکراین این تحول ها رخ داده است. در این نوشتار نویسنده این پرسش را مطرح می کند که چگونه مجموعه امنیتی قفقاز جنوبی زیر تأثیر تحول های سال های 2020 تا 2024 تغییر یافته است. به نظر می رسد با این تحول ها مؤلفه های مجموعه امنیتی مانند مرزهای هر دو تحول درونی و انبساط بیرونی را به دلیل پیوستگی بیشتر تحول های قفقاز با غرب آسیا تجربه می کند. ساخت اجتماعی با تحول سرشت و حرکت از حالت هابزی به کانتی به دلیل کاربست سیاست های عمل گرایانه به جای رؤیاگرایانه به وسیله ارمنستان روبه رو است. نوع قطبیت از زیرمجموعه امنیتی در نتیجه جنگ دوم قره باغ به وضعیت استاندارد منطقه ای در نتیجه جنگ اوکراین حرکت می کند. سرانجام حرکت روندها را از حالت تعدیل وضعیت آنارشی به وضعیت تشدید وضعیت آنارشی و افزایش خودمختاری بیشتر منطقه شاهد هستیم. در این نوشتار مؤلفه های ساختار مجموعه امنیتی قفقاز جنوبی به روش کیفی و مدل سازی ساختاری تفسیری سنجیده می شود.
سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در آفریقا
حوزههای تخصصی:
ایالات متحده آمریکا به واسطه جایگاه بین المللی که پس از جنگ جهانی دوم و به ویژه پس از فروپاشی شوروی کسب کرد، همواره تلاش کرده که در مناطق مختلف دنیا به ایفای نقش بپردازد. اگرچه اهمیت آن مناطق در راهبردهای کلان آمریکا، هیچ گاه یکسان نبوده است. سؤالی که مقاله پیش رو قصد بررسی و پاسخ به آن را دارد این است که شکل، ماهیت و نوع مواجه آمریکا با قاره آفریقا چگونه است و از چه اصول و مبانی پیروی می کند. فرضیه ه ایی که در پاسخ به این سؤال با بهره گیری از روش تحلیلی– تاریخی مورد بررسی قرار می گیرد این است که ایالات متحده با فاصله گرفتن از سیاست خارجی مبتنی بر ارزش و تعریف گسترده از مبارزه با تروریسم، به سمت سیاست خارجی مبتنی بر الزامات امنیتی و استراتژیک در کشورهای واقع یا نزدیک به نوار ساحلی غربی و شرقی قاره آفریقا حرکت کرده است.
سیاست خاورمیانه ای روسیه و نظم امنیتی منطقه ای (2018-2011)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خاورمیانه سبب شده است، این منطقه از جایگاه ویژه ای در تفکر راهبردی روسیه برخوردار باشد. بررسی نظری و عملی رهیافت نخبگان و سیاستمداران روسیه در دوره پسافروپاشی شوروی، تأیید کننده تمایل جدی برای بازگرداندن روسیه به جایگاه قدرت بزرگ است. پویش ها و بحران های منطقه ای می تواند بستر مناسبی را برای تحقق چنین هدفی به وجود آورند. در این میان، آغاز تحولات بهار عربی در پایان سال 2010 و پدیدارشدن نشانه های گذار در نظم امنیتی منطقه ای و بین المللی، شرایط مناسبی را برای ورود مسکو به معادلات قدرت خاورمیانه فراهم کرده است. بر این اساس، جلوه هایی از دگرگونی در رویکرد روسیه به نظم امنیتی منطقه خاورمیانه پدیدار شده است. پرسش اصلی این نوشتار این است که: سیاست خاورمیانه ای روسیه در دوره پسا انقلاب های عربی، از چه ویژگی هایی برخوردار بوده و چه پیامدهایی را متوجه نظم امنیتی منطقه ای می کند؟ یافته های پژوهش با بهره گیری از روش تحلیل روند، نمایان گر آن است که رویکرد روسیه در برابر نظام امنیتی خاورمیانه پس از انقلاب های عربی بر اساس نشانه ها، از تأثیرگذاری همزمان دو بال امنیتی و اقتصادی در کنار هم سازمان دهی شده که بر اساس آن عامل موازنه قوا در کنار منافع اقتصادی، انگیزه های توسعه روابط روسیه با خاورمیانه را تشکیل می دهند. گردآوری داده ها و اطلاعات نیز با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی انجام گرفته است .
تبیین عوامل ژئوپلیتیکی موثر بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قاره آفریقا مورد مطالعه: اتیوپی
منبع:
روابط آفریقا آسیا دوره اول پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
۱۸۸-۱۶۶
حوزههای تخصصی:
ژئوپلیتیک ابزاری برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی محسوب می شود و ژئوپلیتیسین ها به عنوان راهنمای اقدام سیاستگذاران در سطح جهانی و منطقه ای عمل می کردند. ژئوپلیتیک تلاشی است جهت راندن جهان به سوی شرایطی که امور سیاسی و چشم اندازهای آن یکپارچه و یکدست محسوب می شوند. بنابراین اهداف سیاست خارجی را باید در راستای چشم انداز ژئوپلیتیک آن ارزیابی کرد که از منابع مادی تا منابع ایدئولوژیک و معنایی را در برخواهد داشت. در این بین تعامل ایران با قاره آفریقا و اتیوپی در دهه 1960-1970 به صورت قابل توجهی افزایش یافت که این افزایش تحت تاثیر عوامل اقتصادی، سیاسی و استراتژیک بوده است. این پژوهش با هدف تبیین و بررسی عوامل ژئوپلیتیکی تاثیرگذار بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در اتیوپی با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی نوشته شده است. یافته های تحقیق نشان داد که عوامل جغرافیایی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، امنیتی، وجود قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای از جمله عوامل مهمی است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را به سمت اتیوپی سوق داده است. زیرا اتیوپی دارای ارتباطات تاریخی و فرهنگی دیرینه ای با ایران بوده و از بعد اقتصادی نیز به دلیل نزدیکی به غرب آسیا می تواند به عنوان دروازه ورود ایران به آفریقا محسوب شود و تا حدودی ایران را از انزوای بین المللی رها سازد که تاکنون نتوانسته است از این موقعیت منحصر به فرد به درستی بهره برداری نماید. درنتیجه می توان گفت از طریق تدوین سیاست هایی در بعد اقتصادی فرهنگی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران قادر خواهد بود تا نفوذ خود را در این کشور افزایش دهد.
نقش رسانه ملی در تحقق اهداف بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بیداری اسلامی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۱)
97 - 114
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف نقش رسانه ملی در تحقق اهداف بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی انجام گرفت (هدف). روش پژوهش از نظر دستیابی به هدف از نوع کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها از نوع پیمایشی است. جامعه مورد مطالعه شامل خبرگان، اساتید و کارشناسان حوزه علوم ارتباطات و رسانه شهر تهران در سال 1402 بود. حجم نمونه طبق جدول مورگان شامل 150 نفر از خبرگان، اساتید و کارشناسان حوزه علوم ارتباطات و رسانه بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند (روش). ابزار مورد استفاده پرسشنامه محقق ساخته بود که برگرفته از شاخص های کلی سه گانه بیانیه گام دوم انقلاب (دستاوردهای جمهوری اسلامی، ثمره های راهبردی انقلاب و توصیه های ماموریتی انقلاب) بود. داده ها پس از جمع آوری به وسیله نرم افزار SPSS و از طریق آزمون t-test تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که رسانه ملی در تحقق اهداف بیانیه گام دوم انقلاب نقش مطلوبی داشته است (یافته ها). نتایج نشان داد رسانه ملی در تحقق دستاوردهای جمهوری اسلامی ایران (904/0±45/3)، ثمره های راهبردی انقلاب (889/0±37/3) و توصیه های ماموریتی انقلاب (795/0±23/3)، نقش مطلوب و موثری داشته است. با توجه به یافته های تحقیق می توان نتیجه گرفت حرکت رسانه ملی همسو با اهداف بیانیه گام دوم انقلاب بوده است (نتایج)
تحلیل اندیشه مقام معظم رهبری در نگرش به مسئله آمریکا (مبتنی بر نظریه روبینشتاین و اسمیت)(مقاله علمی وزارت علوم)
نوع مواجهه با آمریکا از ابتدای انقلاب اسلامی مسئله اساسی بوده است، با این وجود به این مسئله در گفتمان انقلاب اسلامی و اندیشه مقام معظم رهبری، کمتر از زوایای تئوریک پرداخته شده است. با بررسی دیدگاه های رهبری، ما به درک عمیق تری از زیربنای ایدئولوژیکی که موضع جمهوری اسلامی ایران در قبال آمریکا را هدایت می کند، دست می یابیم. در این راستا، در پاسخ به این سؤال که مسئله آمریکا در اندیشه مقام معظم رهبری در چارچوب نظریه روبینشتاین و اسمیت به چه نحوی قابل تبیین است، این فرضیه مطرح گردید که رویکرد تقابلی ایشان در قبال آمریکا از زمان انقلاب اسلامی، هم بر اساس ماهیت انقلابی حکومت ایران و هم بر اساس سیاست ها و رفتار مداخله جویانه آمریکا شکل گرفته است. این نوع نگاه منتج به مفاهیم کلیدی ضد امپریالیسم، مقاومت فرهنگی و حاکمیت سیاسی در دیدگاه و اندیشه ایشان شده است. این مطالعه با استفاده از چارچوب تحلیلی روبینشتاین و اسمیت (1998) و مبتنی بر رویکرد توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از روش مطالعه اسنادی نشان داد که پس از انقلاب اسلامی، حمایت از اسلام سیاسی در ایران با احساسات ضدآمریکایی درهم آمیخته شد. این رابطه عمدتاً ناشی از ماهیت انقلابی حکومت ایران و سیاست ها و اقدامات سیاسی آمریکا است. اندیشه مقام معظم رهبری نیز متأثر از همین اقدامات سیاسی و رفتار مداخله جویانه آمریکاست. درنتیجه، مبارزه با امپریالیسم آمریکا و ایستار مقاومت به بخشی جدایی ناپذیر از هویت جمهوری اسلامی تبدیل شده است که با گفتمان مخالفت با ظلم و امید به مهدویت در اسلام شیعه پیوند خورده است.
سیاست خارجی راهبردی عربستان در آفریقا: موازنه گرایی در برابر جمهوری اسلامی ایران
منبع:
روابط آفریقا آسیا دوره اول بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
179 - 203
حوزههای تخصصی:
سیاست خارجی عربستان در نظام بین الملل، بیش از هر چیز برآیند نوع نگاه رقابتی این کشور به جمهوری اسلامی ایران و معادلات امنیتی در منطقه غرب آسیاست.پژوهش حاضر قصد دارد تا با بهره گیری از روش پژوهش اسنادی و تکنیک تحلیل بازتابی، تبیین نماید که عربستان چگونه برای شکل دهی به عمق استراتژیک، کنترل آب های بین المللی، نفوذ در ساختار سیاسی کشورهای آفریقایی و جریان سازی از گروه های سلفی در آفریقا به دنبال کاهش قدرت ایران، تهدید آفرینی برای ایران و افزایش ظرفیت تهاجمی خود است. عربستان معتقد است که ایران قابلیت تهاجمی بالایی در منطقه دارد و به راحتی می تواند به یک کشور با توان تهاجمی و آغازکننده جنگ تبدیل شود. این کشور با شکل دهی به سیاست گسترش عمق ژئوپولیتیک و استراتژیک، مداخله گرایی و مسلط نمودن گفتمان فرهنگی عربستان در آفریقا تلاش دارد تا معادلات امنیتی را با موازنه سازی فرامنطقه ای به تهدیدات حاد امنیتی برای جمهوری اسلامی تبدیل سازد.
موانع و راهکارهای ایجاد همکاری امنیتی میان ایران و عربستان در خلیج فارس و شاخ آفریقا
منبع:
روابط آفریقا آسیا دوره اول پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
۱۶۵-۱۴۱
حوزههای تخصصی:
منطقه پرآشوب خلیج فارس و غرب آسیا و نیز شاخ آفریقا به دلیل تلاطم های سیاسی و اجتماعی و بعضاً جنگ های طولانی و فرسایشی همواره در برقراری امنیت دچار مخاطره بوده است؛ در حالی که در دنیای امروز، امنیت همچنان یکی از مهمترین کالایی هایی است که می توان به پشتوانه آن بهره مند از ثبات و پیشرفت شد. ایران و عربستان به دو عنوان دو قدرت اصلی حوزه خلیج فارس و قدرت های ذی نفوذ در شاخ آفریقا می توانند در زمینه ایجاد امنیت منطقه ای نقش محوری ایفا کنند. همکاری های امنیتی ایران و عربستان می تواند بر جنبه های مختلفی از حوزه کشتیرانی، انرژی و مبارزه با قاچاق کالا گرفته تا همکاری درباره مناطق نفوذ گسترش داشته باشد. با این اوصاف این پرسش اساسی مطرح می گردد که چالش ها و موانع همکاری امنیتی میان ایران و عربستان در خلیج فارس و شاخ آفریقا چیست؟ پاسخ موقت به این پرسش بدین شرح است: بازیگری ایالات متحده آمریکا در خلیج فارس، عدم فهم مشترک در خصوص مسائل امنیتی، اختلاف نظرهای ژئوپلتیکی و اختلاف های فرهنگی- مذهبی و عدم تفاهم بر سر منطقه نفوذ، چالش ها و موانع همکاری امنیتی ایران و عربستان در خلیج فارس و شاخ آفریقا هستند. روش پژوهش در این مقاله به صورت توصیفی – تحلیلی است و به منظور گردآوردی داده ها و اطلاعات از منابع کتابخانه ای و اینترنتی استفاده شده است. بر اساس یافته های این پژوهش، تهدیدزدایی از اسلام شیعی و مقابله با ایران هراسی، همکاری های فنی و اقتصادی و پیدا کردن چهارچوبی برای همکاری درباره مسائل مناطق پیرامونی می تواند به عنوان راهکارهایی به منظور تحقق همکاری امنیتی میان ایران و عربستان مدنظر قرار گیرد. منطقه پرآشوب خلیج فارس و غرب آسیا و نیز شاخ آفریقا به دلیل تلاطم های سیاسی و اجتماعی و بعضاً جنگ های طولانی و فرسایشی همواره در برقراری امنیت دچار مخاطره بوده است؛ در حالی که در دنیای امروز، امنیت همچنان یکی از مهمترین کالایی هایی است که می توان به پشتوانه آن بهره مند از ثبات و پیشرفت شد. ایران و عربستان به دو عنوان دو قدرت اصلی حوزه خلیج فارس و قدرت های ذی نفوذ در شاخ آفریقا می توانند در زمینه ایجاد امنیت منطقه ای نقش محوری ایفا کنند. همکاری های امنیتی ایران و عربستان می تواند بر جنبه های مختلفی از حوزه کشتیرانی، انرژی و مبارزه با قاچاق کالا گرفته تا همکاری درباره مناطق نفوذ گسترش داشته باشد. با این اوصاف این پرسش اساسی مطرح می گردد که چالش ها و موانع همکاری امنیتی میان ایران و عربستان در خلیج فارس و شاخ آفریقا چیست؟ پاسخ موقت به این پرسش بدین شرح است: بازیگری ایالات متحده آمریکا در خلیج فارس، عدم فهم مشترک در خصوص مسائل امنیتی، اختلاف نظرهای ژئوپلتیکی و اختلاف های فرهنگی- مذهبی و عدم تفاهم بر سر منطقه نفوذ، چالش ها و موانع همکاری امنیتی ایران و عربستان در خلیج فارس و شاخ آفریقا هستند. روش پژوهش در این مقاله به صورت توصیفی – تحلیلی است و به منظور گردآوردی داده ها و اطلاعات از منابع کتابخانه ای و اینترنتی استفاده شده است. بر اساس یافته های این پژوهش، تهدیدزدایی از اسلام شیعی و مقابله با ایران هراسی، همکاری های فنی و اقتصادی و پیدا کردن چهارچوبی برای همکاری درباره مسائل مناطق پیرامونی می تواند به عنوان راهکارهایی به منظور تحقق همکاری امنیتی میان ایران و عربستان مدنظر قرار گیرد.
نقش غرب در بحران های 2014 و 2022 اوکراین و طولانی شدن آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از زمان رخداد بحران 2014 و حمله نظامی روسیه به اوکراین در 24 فوریه 2022، پژوهشگران تلاش کرده اند دلایل ایجاد این بحران ها را واکاوی کنند و به نتایج متفاوتی دست یافته اند. گروهی علت شکل گیری بحران های 2014 و 2022 اوکراین را تلاش روسیه برای جلوگیری از گسترش اتحادیه اروپا و ناتو و هم مرزشدن آن ها با این کشور دانسته اند. گروهی دیگر، علت ایجاد این بحران ها را به تمایل روسیه به قدرت یابی و بازگشت به بزرگی دوران شوروی و سیاست های غرب گرایانه اوکراین مربوط دانسته اند. در این نوشتار می خواهیم از دیدگاهی دیگر به این پرسش پاسخ دهیم. هدف اصلی این نوشتار، یافتن پاسخ این پرسش است که غرب چه نقشی در ایجاد بحران های 2014 و 2022 اوکراین و طولانی شدن آن ها داشته است؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح می شود که غرب با سه راهبرد طعمه گذاری، موازنه سازی و مداخله های جانبدارانه زمینه را برای ایجاد بحران های 2014 و 2022 اوکراین و طولانی شدن آن ها فراهم کرده است، تا از این راه از قدرت یابی روسیه جلوگیری کند. یافته های نویسندگان نشان می دهد که اوکراین همواره از زمان استقلال، ابزاری در دست غرب بوده است تا با استفاده از آن روسیه را تضعیف کند و برای رسیدن به این هدف از سه راهبرد طعمه گذاری، موازنه سازی و مداخله جویی هدفمند استفاده شده است. در این نوشتار از روش کیفی مطالعه موردی چندگانه بهره گرفته ایم. داده ها نیز به با استفاده از منابع کتابخانه ای گردآوری و با رویکردی توصیفی تحلیلی در بستر نظریه واقع گرایی تهاجمی تجزیه وتحلیل شده است.
ایران و روسیه: از امکان تا امتناع روابط راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه و درپیش گرفتن روابط راهبردی در عرصه سیاست خارجی از مهم ترین رویکرد های کنشگرایانه دولت ها برای تأمین منافع ملی آنان در سطح های منطقه ای و فرامنطقه ای است و روابط کشور ها را دست خوش تغییر می کند. روابط ایران و روسیه در چهار دهه گذشته، با تغییرهای فراوانی همراه بوده است. با وجود همکاری های قابل توجه در حوزه های ژئوپلیتیک، از جمله بحران سوریه، مسئله هسته ای ایران و بحران اوکراین این روابط به سطح راهبردی نرسیده است. در این نوشتار با بهره گرفتن از روش کیفی و تحلیل داده های موجود، فرصت ها و چالش های موجود در جهت توسعه روابط راهبردی را بررسی می کنیم و نشان می دهیم عامل های ساختاری ناپایدار و موانع سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مانع تحقق این هدف شده اند. در این نوشتار تلاش می کنیم به این پرسش پاسخ دهیم که چه امکان ها و موانعی در روابط ایران و روسیه به منظور ایجاد روابط راهبردی وجود دارد؟ همچنین با روشی کیفی و مبتنی بر تحلیل و تفسیر داده های موجود این فرض را مطرح می کنیم که با وجود درهم تنیدگی روابط ایران و روسیه در بسیاری از حوزه ها و همکاری های گسترده در موضوع های منطقه ای و فرامنطقه ای، چالش های ساختاری، سیاسی و اقتصادی، از جمله رقابت در حوزه انرژی، تحریم های اقتصادی و بی اعتمادی، مانع دستیابی به روابط راهبردی میان دو کشور شده است.
گفتمان بصیرت دینی در اشعار محمد مهدی جواهری و نقش آن در بیداری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بصیرت دینی به معنای درک عمیق به حقایق دینی و زندگی است. این مفهوم به انسان کمک می کند تا در مواجهه با چالش ها، تصمیمات صحیح تری بگیرد. بصیرت دینی در شعر شاعران به معنای توانایی درک عمیق نسبت به مفاهیم دینی و اجتماعی است که شاعران با استفاده از هنر خود به تبیین آن و نیز بیداری اسلامی در میان مردم می پردازند. (مسئله) در این پژوهش با رهیافت توصیفی تحلیلی و استناد به منابع کتابخانه ای، (روش) تلاش شد تا نمود بصیرت دینی در بیداری اسلامی در شعر جواهری تبیین گردد تا بر این واقعیت تأکید گردد که این شاعر تنها به بیان مسائل دینی به صورت صِرف و با جنبه های توصیفی نمی پردازد، بلکه تلاش می کند از لابه لای این ابیات، بصیرت دینی ایجاد کند و به تبع آن به نوعی بیداری اسلامی در جامعه نیز بپردازد و هموطنان خود را نسبت به شرایطی که در کشورشان به عنوان یک کشور اسلامی وجود دارد، بیدار سازد. و وظیفه خود را به عنوان یک شاعر ملتزم به دین نیز به خوبی انجام دهد. مهمترین دستاورد پژوهش آن است که جواهری توانست در مفاهیمی مانند یاد خدا و پشتیبانی و رحمت الهی، هشدار در مورد مرگ، فریبنده بودن دنیا، دعوت به هوشیاری برای شناخت حق و باطل، تأکید بر پیروی از عقل و نکوهش ظاهرگرایی، به روشنگری بپردازد و به نوبه-ی خود تا جایی که می تواند نوعی بصیرت دینی در خوانندگان ایجاد کند. (یافته ها).
دولت ورشکسته و پدیده افراط گرایی: تحلیلی بر ظهور گروه تروریستی داعش در سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحران سوریه و ظهور و گسترش داعش، توجه جهان را به خود جلب کرد و منطقه خاورمیانه را به گونه ای متحول کرد که تا قبل از سال 2011 تصور نمی شد. به طوری که دگرگونی های متفاوتی را در عرصه داخلی سوریه ایجاد کرد و به عرصه ای جهت تکاپوی کشورهای جهان، جهت تأمین منافع ملی تعّین یافت. از این منظر، مقاله حاضر تلاش می کند تا به این پرسش پاسخ دهد که با توجه به مشکله دولت- ملت سازی در کشور سوریه، چه عواملی موجبات نفوذ و گسترش گروه تروریستی داعش را فراهم گردانیده است؟ (بیان مسأله). پژوهش حاضر تلاش می کند تا به روش کیفی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی، عوامل نفوذ و گسترش تروریسم افراطی داعش را با تمسّک بر چارچوب تئوریک دولت ورشکسته در سوریه، با استفاده از گردآوری اطلاعات، اعم از کتب، مقالات و داده های اینترنتی مورد بررسی قرار دهد (روش). به نظر می رسد، نفوذ و گسترش داعش در کشور سوریه به دلیل ساختار سیاسی ناقص، بحران اقتصادی، از دست رفتن مشروعیت دولت و فشارهای سیستمیک بوده است. بدین سان، ارتباط مستقیمی میان پدیده تروریسم با دولت ورشکسته وجود دارد، بدین معنا که یکی از عوامل ظهور و گسترش داعش، عملکرد ضعیف دولت سوریه در حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بوده است(یافته ها).