فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۰۱ تا ۱٬۰۲۰ مورد از کل ۵٬۲۹۶ مورد.
سیاست خاورمیانه ای روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد ۱۳۸۸ شماره ۵۱
حوزههای تخصصی:
اتحادیه عرب: واکاوی یک ناکام: بررسی موانع درونی و ساختاری همگرایی عربی
حوزههای تخصصی:
این مقاله از منظری ساختاری و نظری، به بررسی و شناسایی عوامل ناکارآمدی اتحادیه عرب در نیل به همگرایی می پردازد. بدین منظور، قبل از پرداختن به علل واگرایی و ناکارآمدی اتحادیه عرب، نیاز به درک و شناخت نظریه های همگرایی در نظام بین الملل ضروری است.این نوشتار، در پاسخ به این پرسش اصلی که مهمترین عوامل واگرایی اتحادیه عرب کدام است، عوامل درونی (ساختاری) را به عنوان عوامل تاثیرگذار بر روند واگرایی در اتحادیه عرب مؤثرتر می داند. بر مبنای چنین فرضی، متغیرهای گوناگونی به عنوان عوامل تاثیرگذار بر نبود همگرایی در اتحادیه عرب مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند. در این میان مهمترین عوامل عبارت اند از: نداشتن تجربه دموکراتیک، وجود ساختار سیاسی پدرسالارانه، نداشتن برداشتی یکدست و همگن و توافق پذیر از مفهوم ملی گرایی (ناسیونالیسم)، دست نشانده بودن رژیم های سیاسی عربی، بهره مند نبودن از خاستگاه و جایگاه مردمی اکثر حاکمان این کشورها و اتکای آنها به حمایت قدرت های استعماری، دوری از ارزش های واقعی دینی و... . با این حال در تاکیدی بیشتر می توان گفت دو عامل نداشتن تجربه دموکراتیک و وجود ساختار سیاسی پدرسالارانه، در ناکامی اکثر کشورهای عربی در رسیدن به وحدت و همگرایی مؤثرتر بوده اند.مجموعه این ویژگیها را می توان به منزله چالش های درونی کشورهای عربی عضو اتحادیه دانست. از این رو بهبود روند همگرایی عربی و توجه به الگوهای مشترک همگرایی می تواند زمینه های تنش و اختلاف و موانع وحدت در اتحادیه عرب را کمرنگ سازد. هدف از نگارش این مقاله زمینه یابی موانع همگرایی و ارائه راهکارهای مناسب به منظور ایجاد هم پیوندی های مؤثرتر است.
ترکیه؛ پل اسلام و غرب؟
حوزههای تخصصی:
بحران دزدی های دریایی در سواحل سومالی و بررسی نقش قدرتهای فرامنطقه ای
حوزههای تخصصی:
آمریکا و سیستم امنیت خلیج فارس : امکان سنجی تحول « آنارشی » به « همکاری و صلح »
حوزههای تخصصی:
نقش راهبردی رود نیل در همگرایی یا واگرایی کشورها و میزان تأثیرگذاری رژیم صهیونیستی و آمریکا در این مسئله
حوزههای تخصصی:
امروزه، آب به صورت ماده رقابتی و مطلوب و در عین حال عامل نگران کننده زندگی بشر وارد عرصه مناسبات و مناقشات دولت ها شده است. ارزش های بی شمار آب، آن را به کالایی ارزشمند نزد دولت ها و ملت ها تبدیل کرده است. با توجه به نیاز روزافزون به آب، این ماده حیاتی عنصر سیاسی و نیز ارزش سیاسی مهم قلمداد می شود. گفتنی است که فقط حدود 2.5 درصد آب های جهان شیرین و بقیه شورند و از مجموع آب های شیرین نیز تنها 0.3 درصد قابل تجدید است. از سوی دیگر دسترسی به آب بنا به دلایل بسیاری مشکل شده است؛ ازجمله مصرف بی رویه به دلیل افزایش شدید جمعیت، صنعتی شدن و تغییر الگوی مصرف، عدم توزیع یکنواخت در کشورها، تخلیه، شور شدن و آلودگی ذخایر زیرزمینی آب شیرین، آلودگی شدید آب های شیرین سطحی به وسیله فعالیت های مختلف بشر همچون فعالیت های اقتصادی، اشتراک منابع آب بسیاری از رودخانه ها بین کشورهای متعدد، تسلط کشورهای بالادست و وابستگی کشورهای پایین دست رودخانه های بین المللی و ... . آب که از آن به عنوان کالای استراتژیک، منبع نادر، مایه حیات و طلای آبی یاد می کنند، از ابزارهای رقابت بین کشورها و از چالش های موجود جهان است که در آینده ستیزها و جنگ هایی را به دنبال خواهد داشت. موضوع دسترسی به منابع آبی آن قدر اهمیت پیدا کرده است که بسیاری از کشورها ازجمله رژیم صهیونیستی، تا سرحد امکان، دخالت در مبدأ، مسیر و مقصد منابع آب کشورهای اطراف و حتی فراتر از آن را برای خود جایز می شمارند. با توجه به پیوند امنیتی رژیم صهیونیستی با دریای سرخ، فعالیت های مختلف اقتصادی، سیاسی، نظامی و امنیتی در کشورهای منطقه و وجود منابع نفتی در برخی از کشورهای منطقه، رژیم صهیونیستی و آمریکا و حتی انگلستان هرگاه لازم ببینند، برای حفظ منافع خود در منطقه دخالت و اعمال نفوذ می نمایند و از همگرایی ها یا واگرایی ها حمایت می کنند. این مقاله سعی کرده است به روش توصیفی- تحلیلی، نقش راهبردی رود نیل در همگرایی یا واگرایی کشورها و میزان تأثیرگذاری رژیم صهیونیستی و آمریکا را در این مسئله بررسی کند.
اثرات برنامه ریزی متمرکز سوسیالیستی بر تحولات برنامه¬ریزی
حوزههای تخصصی:
ابداع و بکارگیری برنامه ریزی متمرکز در راستای حل مسائل و مشکلات شهری و ایجاد تحولات در توسعه و عمران شهرها و در کل اقتصاد یک سرزمین در نظام جدید سوسیالیستی در شوروی انجام پذیرفت که بر اساس کلیت عمومی عوامل تولید و مداخله همه جانبه دولت استوار گردیده بود. این تدارکات در قالب برنامه های توسعه به اجرا گذاشته شد که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تجربه برنامه ریزی متمرکز سوسیالیستی به پایان عمر خود رسید. در این مقاله سعی شده است که به ابعاد مختلف تحولات شهری در شوروی از قبیل روند ایجاد و توسعه شهرهای جدید، تحولات مسکن و توسعه اجتماعی- اقتصادی و کالبدی، مسائل ناحیه ای٬ میکرورایون شهری و در کل سیاست شهری در قالب برنامه ریزی متمرکز پرداخته شود و تجربیات یک نظام متمرکز سوسیالیستی در تحولات شهرسازی شناخته شده و جنبه های مثبت آن مورد توجه برنامه ریزان قرار گیرد. هدف این مقاله بررسی روند تحولات شهرسازی و شهرنشینی و رشد اجتماعی – اقتصادی و توسعه شهری در قالب برنامه های سوسیالیستی اتحاد جماهیر شوروی قبل از فروپاشی و رسیدن به یک شناخت علمی در زمینه برنامه ریزی در یک سرزمین وسیع و آگاهی از تجربیات آنهاست.
سیاست خارجی آمریکا در قبال سوریه بعد از 11 سپتامبر
حوزههای تخصصی:
خاورمیانه و تسلیحات
حوزههای تخصصی:
ژئوپلیتیک انرژی دریای مازندران (2008-1991) و اهمیت ایران
حوزههای تخصصی:
منطقه ژئوپلیتیک دریای مازندران، هویت جدید خود را بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به دست آورده و به صورت یک منطقه فعال و دارای کارکردهای خاص است. خلا ناشی از فروپاشی شوروی، وجود منابع سرشار انرژی و مسائل مربوط به آن، سبب جلب توجه کشورهای فرامنطقه ای و سرازیر شدن شرکت های عمده سرمایه گذری به این منطقه شد. از این رو بسیاری از تحولات این منطقه متاثر از عامل انرژی و مسائل مربوط به خطوط لوله نفت و گاز و سیاست های مربوط به انتقال آن است. پویایی منطقه دریای مازندران بر بنیان های ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک استوار شده و کشمکش های رقابت آمیز قدرت های بزرگ در منطقه دریای مازندران، جنبه های استراتژیک نقش آفرینی های منطقه ای را حساس کرده است. در این رابطه ویژگی های جغرافیایی هر کشور، سیاست های خاصی را برای آن کشور به وجود می آورد. نیاز کشورهای محاط منطقه دریای مازندران به بازارهای جهانی و صادرات و واردات، به ویژه صادرات نفت و گاز که اقتصاد کشورهای منطقه در دهه های اخیر بر آن استور است و نیاز به ثبات سیاسی که وابسته به ثبات اقتصادی است، نیرومندترین جریانی است که به الگوی درون منطقه شکل دهد. از این رو بسیاری از تحولات این منطقه تاثیر گرفته از عامل انرژی و مسائل مربوط به خطوط لوله نفت و گاز و سیاست های مربوط به انتقال آن است. با توجه به اهمیت بحث انتقال انرژی از حوزه دریای مازندران، این مقاله به دنبال پاسخ به این سؤال است که ایران با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک ممتاز چه نقشی می تواند در این منطقه ایفا کند.