بیش از سه دهه است که احزاب پوپولیستی راست رادیکال جدید در بیشتر دموکراسی های تثبیت یافته اروپایی شکل گرفته اند. شکاف های اقتصادی جدید میان کارگران بومی و خارجی و شکاف های فرهنگی ـ هویتی میان شهروندان بومی و مهاجران (بر اثر فرایند جهانی شدن اقتصادی ـ اجتماعی و همگرایی اقتصادی ـ منطقه ای در اروپا) به پیدایش این احزاب در اروپا انجامیده است. از دید این احزاب، جهانی شدن و مهاجرت فزاینده به عدم امنیت عمومی و شغلی، رشد چندفرهنگی و تهدید هویت ملی و فرهنگی در کشورهای مربوطه انجامیده است. این احزاب در فراگرد مشارکتی و انتخاباتی در مخالفت با مهاجرت و فرایند همگرایی اقتصادی جهانی و منطقه ای، موضع گیری کرده اند. در این نوشتار، نگارنده نخست تبیین های مهم نظری ـ جامعه شناختی در ارتباط با پیدایش این احزاب و موفقیت های انتخاباتی آنها را مورد بررسی قرار می دهد؛ سپس برای روشن شدن اهمیت هریک از تبیین ها، نتایج برخی از پژوهش های مهم کمیِ انجام شده، به اجمال مورد بررسی قرار می گیرد.
خلیج فارس به دلیل موقعیت ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک خود همواره مورد توجه قرار داشته است. افزایش مصرف انرژی جهان همزمان با افول ذخایر نفتی سایر نقاط جهان روز به روز بر اهمیت خلیج فارس به عنوان اصلی ترین مرکز تامین انرژی جهان می افزاید.انرژی تاثیر مستقیم بر رشد اقتصاد و به تبع آن رفاه و امنیت ملی کشورها دارد و آمریکا به عنوان بزرگترین مصرف کننده انرژی جهان شدیدا از تغییرات و نوسانات در عرضه انرژی متاثر خواهد شد. لذا دستیابی به انرژی مطمئن ومستمر جزء منافع حیاتی ایالات متحده به شمار می رود. از سویی دیگر نقش انرژی در ساختار امنیتی خلیج فارس نیز قابل چشم پوشی است. نفت در ثبات سیاسی، رفاه اقتصادی و نهایتا بقای کشورهای خلیج فارس نقش کلیدی ایفا می کند.از آنجا که امنیت هم برای تولید کنندگان و هم برای مصرف کنندگان انرژی -و مهمترین مصرف کننده یعنی ایالات متحده- نقش بنیانی و اساسی دارد لذا در این مقاله رابطه بین انرژی و امنیت در منطقه خلیج فارس و ارتباط آن با ایالات متحده مورد بررسی قرار می گیرد و پس از آن یک الگوی امنیت مشارکتی برای خلیج فارس با توجه به واقعیت های کنونی و در جهت تامین منافع اغلب کشورها ارایه می گردد.