این مقاله به ارزش درک شده، از منظر اسلامی نگریسته و به بررسی تأثیر ارزش ادراک شده مقصد زیارتی بر رضایت گردشگر خارجی مسلمان پرداخته است. روش تحقیق توصیفی-پیمایشی بوده و تعداد 153 نمونه، با استفاده از نمونه گیری در دسترس برای مطالعه انتخاب شد. جهت بررسی روایی سازه های موجود در پرسش نامه، تحلیل عاملی تأییدی صورت گرفت و سپس برای آزمون فرضیه ها از نرم افزار معادلات ساختاری استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد هزینه های ادراک شده شامل ارزش پولی ادراک شده، ریسک درک شده و زمان و تلاش صرف شده تأثیر منفی بر رضایت مندی گردشگر و مزایای ادراک شده شامل ارزش کیفی، کارایی، ارزش احساسی، ارزش اجتماعی، و شواهد فیزیکی و غیر فیزیکی اسلامی تأثیر مثبتی بر رضایت گردشگر داشته اند. ضمن اینکه اثر تعدیل کنندگی دینداری اسلامی بر رابطه شواهد غیر فیزیکی اسلامی و رضایت گردشگر بیشتر و بر رابطه شواهد فیزیکی اسلامی و رضایت گردشگر کمتر بوده است.
امروزه، باتوجه به اهمیّت حضور و مشارکت کلّیه دست اندرکاران در اجرای برنامه های توسعه گردشگری، بهره گیری از یک الگوی مدیریتی مطلوب و یکپارچه می تواند ما را درتدوین سیاست ها هماهنگ با برنامه های توسعه، شرایط را برای حضور و بهره گیری از تمامی سرمایه های اجتماعی و مادی دست اندرکاران این صنعت، با تقویت بسترهای مشارکتی بخش خصوصی بازارگردشگری فراهم سازد. بنابراین هدف از انجام این پژوهش، شناسایی شاخص ها و طراحی الگوی حکمروایی مطلوب در صنعت گردشگری ایران می باشد. این پژوهش بصورت کاربردی- توسعه ای کیفی و براساس نظریه روش داده بنیاد انجام شده و جامعه آماری آن شامل اساتید دانشگاهی رشته مدیریت گردشگری، مدیران سازمان، نمایندگان مجلس و فعالان صنعت گردشگری بوده اند. نمونه آماری شامل 26 نفر از این افراد است که با ترکیبی از روش نمونه گیری هدف مند قضاوتی و گلوله برفی انتخاب شده اند. مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با سئوالات ازپیش تعیین شده، با مقایسه داده ها در کدگذاری باز، محوری و انتخابی تا مرحله اشباع نظری و تفکیک مقولات فرعی و اصلی انجام گرفته است. و از برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از روش نظریه داده بنیاد اشتراوس و کوربین(1998) استفاده شده است. نتایج بدست آمده نشان دهنده، 3 شاخص، مدیریت یکپارچه، امنیت و نگرش به بازارهدف، را به عنوان شاخص های ظهوریافته از پژوهش درقالب الگوی حکمروایی مطلوب گردشگری است. این الگوی، راهبردی نوین در اصلاح شیوه های مدیریت موجوداست، و پیامد آن توسعه و اشتغال پایداردرصنعت گردشگری است. در پایان تحقیق با پیشنهادهایی به جهت ارتقاء سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به وزارت گردشگری، مدیریت یکپارچه در سیاست گذاری های سازمان، همگام با مشارکت تمامی بخشهای دولتی، خصوصی و انجمن ها در ایران است.
امروزه صنعت گردشگری ورزشی ازجمله صنایع پر درآمد و در عین حال سالم و پاک برای اقتصاد هر کشور محسوب می گردد. هدف از انجام پژوهش، بررسی نقش میانجی گری عوامل نهادی در تاثیر عوامل اجتماعی، اقتصادی، محیطی بر توسعه گردشگری ورزشی منطقه آزاد ماکو بود. جامعه ی آماری این پژوهش را گردشگران ورزشی منطقه آزاد تجاری و صنعتی ماکو در سال 95، که به علت نامشخص بودن تعداد گردشگران در منطقه مذکور حجم نمونه انتخاب شده 385 نفر گردید که بالاترین حجم نمونه آماری می باشد. پژوهش حاضر توصیفی، پیمایشی از نوع همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری است. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه استفاده شد. روایی(محتوی، همگری، واگرا) و پایایی(بارعاملی، ضریب پایایی مرکب و ضریب آلفای کرونباخ) پرسش نامه ها در حد قابل قبول و خوب بودند. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها را می توان توسط نرم افزار AMOS23 و با استفاده از ضرایب رگرسیونی نشان داد. یافته های پژوهش نشان داد که تمامی مؤلفه های مشارکت جامعه محلی (اقتصادی/ اجتماعی/ محیطی / نهادی)، بر توسعه گردشگری ورزشی تاثیر معنی داری داشت که از این میان عامل اجتماعی با اثر کلی %55 بیشترین تآثیر را داشت و از طرفی نقش میانجی گری عوامل نهادی بر توسعه گردشگری ورزشی تأیید شد. در مجموع با توجه به اهمیت گردشگری ورزشی مناطق آزاد، مدیران و برنامه ریزان بخش گردشگری و ورزش کشور باید در زمینه اجتماعی اهتمام لازم را در جهت توسعه و بالندگی این صنعت از خود نشان دهند.