این مفروض که بین معانی و ساختارهای عینی رابطه ای وثیق وجود دارد و از طریق تجزیه و تحلیل ساختارها می توان به ابعاد نظریه های مختلف پی برد ، بنیاد الگوی تحلیلی مقاله حاضر را شکل می دهد . نگارنده در پی آن است تا با بررسی الگوی حکومت نبوی (ع) به مثابه الگوی معتبر اسلامی در عرصه سیاست و حکومت ، به پاره ای از آموزه های موثر در بحث از « امینت اسلامی » دست یابند . برای این منظور ساختار جامعه اسلامی در عصر نبوی (ع) را از دو حیث به بررسی می گذارد : نخست از منظر ساخت اجتماعی و دوم از منظر ساخت سیاسی
این تصور که قدرت در محور معادلات امنیت ملی قرار دارد، گذشته از انتقاداتی که بر آن وارد شده، هنوز هم از اعتبار بالایی برخوردار است؛ به گونه ای که گروه کثیری از تحلیل گران و تصمیم گیران حوزه مسایل امنیتی، بر جایگاه منحصر به فرد دولت (به عنوان دارنده مشروع قدرت) در تعریف و تعیین وضعیت امن اتفاق نظر دارند. با این حال پذیرش اهمیت جایگاه قدرت در فرآیند امنیت سازی را نمی توان دلیلی بر محوریت دولت در شکل گیری معنای امنیت دانست. نوشتار حاضر با توجه به این بعد از موضوع، پرسش از وضعیت امن را بدین صورت مطرح می سازد
نقش زبان به عنوان یکی از پایه های اصلی عملیات روانی بسیار وسیع است و استفاده از آن در اسکال مختلف عملیات روانی کاربرد ویژه ای دارد . به همین علت کاربرد زبان به عنوان یک ابزار عملیاتی با قابلیت های هجومی و دفاعی دور از انتظار نیست . کلام انسان (مکتوب و غیر مکتوب) حاوی مجموعه ای از ریزترین یا کلی ترین رگه های معنایی است که برآمده از ذهن و احساس اوست .