فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۶۱ تا ۲٬۴۸۰ مورد از کل ۴٬۸۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
تغییرات پارامترهای اقلیمی، رشد و نمو محصولات و تولید آنها در شرایط دیم را تحت تاثیر قرار می دهد بنابراین، شناخت پارامترهای موثر مدیریت آنها، منجر به بهبود شرایط تولید و پیش بینی تولید خواهد شد. بر این اساس 25 پارامتر آمار هواشناسی دسته بندی شده همراه با آمار زراعی عملکرد گندم دیم در شهرستان های کوهدشت و پلدختر به عنوان نمونه مناطق گرم استان لرستان برای سال های زراعی 85-1377 برای تخمین توابع تولید اقلیمی مورد ارزیابی قرار گرفت. رابطه هر یک از عوامل آب و هوایی به عنوان متغیر مستقل با عملکرد دانه گندم دیم به عنوان تابع از طریق رگرسیون های خطی و غیر خطی تعیین و در تخمین تابع تولید اقلیمی استفاده گردید. تجزیه علیت، ضریب همبستگی را به دو بخش اثرات مستقیم و غیر مستقیم تفکیک کرد. نتایج نشان داد که آنچه که در توابع تولید شهرستان های مناطق گرم استان و هم در مدل جامع قابل دریافت است نقش ساعات آفتابی است. مدل های محلی نیاز به داده های ورودی کم تری دارند ولی مدل منطقه ای نیازمند داده های اقلیمی بیشتری است (Tmin, n, PWimter, PStart, PEnd, Tmin-abs, PAban, PAzar, PDay, PFar., POrd., Tmax-far.) و دقت برآورد آن نیز بیشتر است. با تعیین میزان شاخص بهره وری بارش در این شهرستان ها طی 8 سال زراعی مشخص شده است که بیش ترین، کم ترین و میانگین بهره وری بارش به ترتیب 411/0، 142/0 و 269/0 کیلوگرم بر متر مکعب بارش است که میانگین آن حدود 8 درصد از میانگین کشوری (292/0 کیلوگرم بر متر مکعب بارش) کم تر است. نتایج نشان داد که توابع تولید اقلیمی ابزار مناسبی برای پیش بینی عملکرد گندم دیم بوده و می تواند به مدیران و کشاورزی در فرآیند تصمیم گیری برای انجام فعالیت های زراعی دیم تحت شرایط تغییر پارامترهای اقلیمی کمک نماید.
طبقه بندی خودکار لندفرم های حوضه آبخیز با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی: حوضه آبخیز بروجن در استان چهارمحال وبختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لندفرم یک عارضه ژئومرفیک از سطح زمین است که خصوصیات ظاهری خاص وشکل قابل تشخیص دارد. بنیان واساس شناسایی وطبقه بندی لندفرم ها برپایه ژئومرفومتری است، ژئومرفومتری به کمیت عناصر اصلی ریخت شناسی زمین ازجمله شیب،جهت شیب، ارتفاع واختلاف ارتفاع نسبی عناصر، موقعیت مکانی عناصر نسبت به هم، وضعیت شبکه زهکشی و میزان تحدب یا تقعر عناصر می پردازد. در حال حاضر طبقه بندی لندفرم ها عموما"" مبتنی بر تشخیص کارشناسی است که به طریق دستی وبا استفاده از عکسهای هوایی ،نقشه های توپوگرافی و برداشت های صحرایی انجام می گردد که روشی است زمان بر،پرهزینه،کم دقت وغیر قابل تکرار ،اما در این تحقیق با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیای و سه معیار شاخص TPI،شیب وموقعیت مکانی عوارض سطح زمین، اقدام به طبقه بندی خودکار لندفرم های حوزه آبخیز بروجن گردیده است. نتایج نشان داد که این روش توانایی خوبی در جداسازی وطبقه بندی لندفرم ها دارد به گونه ای که 9 لندفرم در حوزه آبخیز بروجن شناسایی وطبقه بندی گردید و بدین ترتیب رهیافتی برای طبقه بندی خودکار لندفرم های یک حوزه آبخیز ارائه گردیده به این منظور که زمینه انجام مطالعات جامع برای ارائه روش های کمی ودقیق برای شناسایی وطبقه بندی خودکار لندفرم ها در حوزه های آبخیز فراهم گردد .
اولویّت بندی نواحی کنترل فرسایش خاک با استفاده از تکنیک های ارزیابی چندمعیاره و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اولویّتبندی، در اجرای پروژههای منابع طبیعی امر بسیار مهم و ضروری میباشد و به تصمیمگیران اجازه خواهد داد تا مناسبترین استراتژیهای مدیریتی و پایدار را در درازمدت اجرا نمایند. وضعیت کنونی فرسایش با یک شاخص نسبی نمیتواند بطور دقیق اولویّت نواحی جهت کنترل فرسایش خاک را شناسایی نماید. هدف از این تحقیق شناسایی اولویّتهای حفاظت با استفاده از یک روش ارزیابی چندمعیاره در حوضه ی آبخیز وازرود مازندران میباشد. روند تغییرات خطر فرسایش نشاندهنده ی مناطقی است که خطر فرسایش در آنها در حال ازدیاد بوده و همچنین به عنوان یکی از معیارهای شناسایی اولویّتها میباشد. پهنهبندی خطر فرسایش در قالب معادله تلفات خاک اصلاح شده جهانی (RUSLE)در سالهای 2000 و 2010 انجام گرفت و به شش ناحیه ی خطر خیلی کم، کم، متوسط، شدید، خیلی شدید و فوقالعاده شدید تقسیم گردید. روند تغییرات فرسایش خاک با مقایسه نتایج خطر فرسایش بین 2000 و 2010 و ارزیابیهای چند معیاره محقق گردید. دو سطح با بالاترین اولویّت، مناطق با درجه فرسایش شدید و یا افزایش قابل توجه در فرسایش که در این 10 سال اخیر به وقوع پیوسته را شامل میشود (32/1588 هکتار و 31/11% از کل منطقه مورد مطالعه) و به عنوان مناطق کنترل فرسایش خاک و اختصاص استراتژیهای مدیریتی مناسب در آن پیشنهاد میگردد. دو سطح میانی مناطق با وضعیت فرسایشی پایدار در طول زمان یا تغییرات جزیی را شامل میشوند و به اقدامات کنترلی کمتری نیازمندند.
سیر تحولات نظریه سوبسیدانس از داروین تا دورن کامپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل پرشماری در سیر تحول نظریه پردازی مؤثر است و گاه به شیوه های گوناگونی تبیین و تشریح شده است، ازجمله این ایده ها، می توان به سوبسیدانس، یکی از رخدادهای ژئومورفولوژیکی اشاره کرد که دچار چنین دگرگونی مفهومی در بستر زمان شده است. قدر مسلم آن است که واژه سوبسیدانس در نشست های علمی، نه تنها به منزله یک پدیده، بلکه بار مفهومی یک نظریه را همواره همراه داشته است. این نظریه از آغاز طرحِ داروین در سال 1839 تا کنون، تحولات مفهومی و معنایی خاصی را پشت سر گذارده است. پژوهش حاضر که برگرفته از یک طرح پژوهشی در دانشگاه اصفهان است، با تأکید بر تحلیل مفهومی مکتوبات پانزده نفر از صاحب نظران و کاربران اصلی این واژه، تلاش دارد از تحلیل متن این مکتوبات، روند تحولات نظریه سوبسیدانس و تغییر دیدگاه های پیرامون آن را طبقه بندی و ارزیابی کند. از مجموعه این نوشتار می توان چنین نتیجه گرفت: یک) نخستین بار داروین در سال 1839 این مفهوم را در حوزه رسوب شناسی و ژئومورفولوژی به کار گرفت و مکتب استدراج و مفهوم همبستگی یونیفورمی تاریانیسم را از بُعد نظری پشتیبانی کرد؛ دو) واژه سوبسیدانس دارای بار مفهومی در حوزه نظری است و نباید آن را به منزله یک پدیده ژئومورفولوژیک صرف مطرح کرد.
پژوهشی در فرایندهای موثر بر شکل گیری آدا در رودخانه مهاباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رودخانه مهاباد در جنوب دریاچه ارومیه قرار دارد. در حد فاصل سد مهاباد در بالادست و سد انحرافی در پاییندست، رودخانه به شکل آدا تغییر مییابد که هدف این پژوهش، بررسی عوامل موثر بر شکلگیری این نوع از مجرا است. بدین منظور چندین مسئله در ارتباط با مسائل طبیعی این رودخانه از جمله متغیرهای پهنای بستر، توان جریان، شیب مجرا، میزان رس کرانهها در ارتباط با شکل مجرا مطالعه شد. سپس شکل مجرا در دو مقطع زمانی قبل از احداث سد و بعد از احداث با استفاده از عکسهای هوایی سال 1346 سال 1382 مورد بررسی قرار گرفت. این عکسها بعد از اسکن در سیستم اطلاعات جغرافیایی جهت استخراج پهنا مجرا پردازش شدهاند. در نهایت تاثیر سد بر روی رودخانه و تغییرات حادث شده بعد از احداث سد معین گردید. نتایج حاصل نشان دهنده اینست که پتانسیل سیلخیزی و فرسایش پذیری حوضه که میزان آن در دوره های جدید افزایش یافته است پتانسیل. لازم برای مجاری آدا را در این محدوده فراهم آورده است. اما مهمترین عامل شکلگیری این نوع مجرا ایجاد سد میباشد که با کاهش دبی اوج سبب نهشته شدن رسوبات در داخل مجرا شده است. رودخانه در واکنش به کاهش توان جریان قسمتی از بار بستری را در داخل بستر ته نشین کرده و با تغییر شکل به تعادل رسیده است. همچنین وجود سد انحرافی در پاییندست سبب شده طول جزایر توسعه کم داشته باشند و مجرای آدا با مدل ارائه شده برای این نوع مجاری، توسط نانسون و نایتون منطبق نباشد.
تحلیل تغییرات زمانی و مکانی بارش های سالانه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عنصر بارش یکی از عناصر پیچیده و حیاتی جو زمین است و تغییرات زمانی و مکانی آن می تواند اقلیم ایران را کنترل کند. در این تحقیق به منظور مدلسازی تغییرات زمانی و مکانی بارش، از داده های مجموع بارش سالانه 50 ایستگاه هواشناسی همدید و اقلیمی در خلال سال های 1966 – 2005 که دارای پراکنش مناسبی است، استفاده شد. از آنجا که بارش به عنوان یک عنصر اقلیمی، رفتاری غیر خطی داشته و نیز از توزیع نرمال تبعیت نمی کند، روش های آماری ناپارامتری، ابزاری مفید برای بررسی این عنصر اقلیمی است. لذا در این تحقیق برای نشان دادن روند و معنی داری بارش های سالانه از آزمون ناپارامتری من ـ کندال استفاده شد. توزیع مکانی روندها، میانگین های متحرک و نواحی رطوبتی و تغییرات مکانی بارش های اوج و حضیض در محیط نرم افزار GIS Arc پهنه بندی شد. نتایج نشان می دهد که عنصر بارش روندهای افزایشی و کاهشی در ایران داشته است به طوری که بیشترین میزان روند کاهشی در قسمت شمال غرب و بیشترین روند افزایشی در قسمت جنوب غربی می باشد که در طول 40 سال گذشته رخ داده است. ضمناّ تغییرات مکانی بارش در محدوده جغرافیایی خشک و نیمه خشک از نوسانات بیشتری برخوردار بوده ولی از حدود سال 1980 تغییرات در نواحی نیمه مرطوب و خیلی خشک شدت بیشتری یافته است.
بررسی تغییرات زمانی خط ساحلی شرق تنگه هرمز از طریق تحلیل آماری نیمرخ های متساوی البعد (ترانسکت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سواحل تحت تأثیر دینامیک خشکی و حرکات آب دریا، همواره در معرض تغییر و تحول قرار دارند و درکل پایدار نیستند. این عوامل همراه پدیده های دیگری چون ویژگی های زمین شناسی، اقلیمی و زیستی، لندفرم های متنوعی را در امتداد خطوط ساحلی ایجاد می کنند. در این پژوهش تغییرات خط ساحلی و مورفولوژی پیکان های ماسه ای در ساحل شرقی تنگه هرمز در چهار دوره؛ یعنی سال های 1977، 1989، 2000 و 2005 اندازه گیری شده است. تصاویر ماهواره ای ETM، نقشه ها، نرم افزارها و مدل مفهومی ابزارهای اصلی پژوهش را تشکیل داده اند. هدف اصلی، مقایسه تغییرات خط ساحلی مورد بررسی در یک دوره بیست وهشت ساله از طریق تصاویر ماهواره ای، عکس های هوایی، مدل ریاضی و سپس کنترل میدانی و درنهایت پیش بینی تغییرات درازمدت بوده است. موقعیت ها روی تصاویر ماهواره ای در نرم افزار ArcGIS تطبیق داده و ترسیم شده اند. پهنه ساحلی مورد مطالعه به سه بازه کلی دسته بندی و این سه بازه به 65 ترانسکت در فواصل یکنواخت تقسیم شده اند. میزان تغییرات در امتداد خط ساحلی با استفاده از روش آماری Unvariate یک متغیره، ریشه میانگین مربع خطا RMSE (99/0) برای سال 2030 تخمین زده شد. نتایج نشان می دهد که بیشترین تغییرات در مورفولوژی پیکان های ماسه ای و در محدوده خورها و مصب رودخانه ها بوده است. همچنین مقایسه زمانی تغییرات نشان می دهد که سدهای ساحلی در بخش دلتاهای بیریزک، زنگلی، حیوی و گز، حجیم تر بوده و تغییرات وسعت و ابعاد آنها در درجه اول، تابع تغییر مسیر دوره ای رود خانه ها در سطح دلتا و سپس راستای امواج غالب است.
بررسی تاثیر تکتونیک در ویژگیهای مورفومتریک شبکه زهکشی و سطوح مثلثی شکل تاقدیس دنه خشک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاقدیس دنه خشک در استان کرمانشاه نمونه ای تیپیک از یک تاقدیس در حال رشد در زون ساختمانی زاگر س چین خورده است. هدف این تحقیق بررسی نقش تکتونیک در ویژگیهای سطوح مثلثی شکل، تراکم و الگوی زهکشی در تاقدیس مذکور است. ابعاد سطوح مثلثی شکل با استفاده از تصویر ماهواره ای کویک برد و مطالعات میدانی تعیین شد. شبکه های زهکشی به کمک نقشه های توپو گرافی 50000/1 و تصویر ماهواره ای کویک برد تعیین گردید و سپس وارد نرم افزار ILWIS گردید. درجه بندی آبراهه ها به روش استراهلر انجام و طول آبراهه ها با درجات مختلف تعیین گردید. شیب ساختمانی لایه ها در جبهه کوهستان با استفاده از دستگاه شیب سنج محاسبه شد. بر اساس شیبهای ساختمانی اندازه گیری شده و عرض پهلوی تاقدیس در بخشهای مختلف، تاقدیس مورد مطالعه به 8 زون تکتونیکی تقسیم شد. میانگین شیب ساختمانی، میانگین طول قاعده سطوح مثلثی، میانگین مساحت سطوح مثلثی و تراکم زهکشی آبراهه های درجه 1 در زونهای تکتونیکی محاسبه گردید. نتایج این تحقیق نشان می دهد رابطه مستقیم معنی داری بین میانگین شیب لایه ها و میانگین طول قاعده مثلثها با ضریب همبستگی مناسب(92%) وجود دارد به طوریکه با افزایش میانگین شیب لایه ها، میانگین طول قاعده مثلثها نیز افزایش می یابد. همچنین با افزایش میانگین شیب لایه ها، میانگین مساحت سطوح مثلثی شکل نیز افزایش می یابد. مطالعه حاضر نشان می دهد که سطوح مثلثی شکل در زونهای با شیب ساختمانی تند (زونهای 3، 4 و 5 ) تشکیل شده اند. نتیجه این تحقیق نشان می دهد با کاهش عرض پهلوی تاقدیس، تراکم زهکشی آبراهه های درجه 1 افزایش می یابد به طوری که بیشترین تراکم زهکشی آبراهه های درجه 1 (39/3 کیلومتر در کیلومتر مربع) مربوط به زون 8 است که کمترین عرض را دارد. بررسی ها نشان می دهد که سر شاخه آبراهه ها در دو انتهای شمال غربی و جنوب شرقی تاقدیس مورد مطالعه دارای انحراف به سمت مرکز تاقدیس است که این امر بیانگر رشد طولی تاقدیس به سمت شمال غرب و جنوب شرق است. به طور کلی نتیجه تحقیق حاضر بیانگر آن است که پارامتر هایی مانند سطوح مثلثی شکل، تراکم زهکشهای درجه 1 و الگوی زهکشی شاخصهای مناسبی برای تعیین تکتونیکهای فعال و تفاوتهای محلی آن در تاقدیس مورد مطالعه می باشند.
اهله قمر
حوزههای تخصصی:
تأثیر ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک در شکل گیری و گسترش فرسایش خندقی (مطالعه موردی: فارس، منطقه دشت کهور لامرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه در مناطق دارای فرسایش خندقی دشت کهور لامرد، واقع در جنوب استان فارس انجام گرفته است. این نوع از فرسایش در منطقه مورد مطالعه، موجب تخریب اراضی، عدم امکان فعالیت های کشاورزی و بهره برداری اقتصادی از عرصه های منابع طبیعی شده است. در این نوشتار تلاش شده تا رابطه بین شکل گیری و گسترش خندق ها با خصوصیات فیزیکی و شیمیایی رسوبات، براساس نتایج حاصل از پژوهش ارائه شود. برای دستیابی به این هدف مبتنی بر اجرای پژوهش، در دو مرحله شناسایی ویژگی های منطقه پژوهش در چارچوب مطالعات و بررسی های متداول طرح های آبخیزداری، تهیه نقشه ها، جداول، ذخیره آمار و اطلاعات ذیربط در محیط GIS از یکسو و مشخص کردن مناطق تحت تأثیر فرسایش خندقی و تقسیم بندی خندق های موجود در محدوده مورد مطالعه بر اساس مورفولوژی آنها با استفاده از داده های سنجش ازدور و همراه با عملیات میدانی، نمونه برداری رسوبات و تجزیه آزمایشگاهی نمونه ها از سوی دیگر بوده است. در این پژوهش شش خندق فعال و معرف گزینش شدند. طول خندق، عمق، عرض بالا و پایین و حجم فرسایش در آنها اندازه گیری شد. برای تعیین عوامل مؤثر در گسترش و رسوب زایی خندق ها، با بهره گیری از روش Stepwise در نرم افزار SPSS تحلیل آماری صورت گرفت. میزان حساسیت رسوبات به فرسایش خندقی با توجه به مقادیر (TNV، OM، pH) درکل محدوده مورد مطالعه میزان بالایی را نشان می دهد، بین مقدار متغیرهای (EC)، (SAR) و تا حد کمی میزان گچ با میزان گسترش خندق ها رابطه ای کاملاً معکوس دیده می شود. نتایج نشان می دهد، رسوب تولیدی ناشی از گسترش خندق ها در دشت -کهور تابع سه متغیر گستره آبخیز، درصد سیلت و ماسه در آبخیز واقع در بالای پیشانی خندق ها است. این نتایج بیانگر تأثیر ویژگی حوضه آبخیز و سازند زمین شناسی در تولید رسوب ناشی از فرسایش خندقی است.
ارزیابی تکتونیک فعّال در دامنه جنوبی میشوداغ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، دامنه جنوبی میشوداغ در استان آذربایجان شرقی از نظر فعالیت های نئوتکتونیکی مورد بررسی قرار گرفته است. در این زمینه، مجموعه ای از روش های توصیفی، میدانی و تحلیلی به کار گرفته شد. برای انجام محاسبات از نقشه های توپوگرافی مقیاس 1:50000، نقشه های زمین شناسی مقیاس 1:100000 و تصویر DEM (30متر) منطقه در قالب نرم افزارهای Arc GIS و اتوکد استفاده شد. در رابطه با هدف تحقیق، سه نوع پارامتر کمّی ژئومورفیک شامل پارامترهای پنجره ای، پیوسته و گسسته مورد استفاده قرار گرفت. نسبت پهنای چارک ها، نسبت جامی، نسبت مساحت چارک ها و شاخص عدم تقارن حوضه آبریز از مهمترین پارامترهای حوضه ای تحقیق می باشند. بخش مهمی از اطلاعات از روی نیمرخ طولی آبراهه های اصلی حاصل گردید. مهمترین این اطلاعات شامل محاسبات مربوط به نمایه گرادیان آبراهه های اصلی و نمایه انحراف از نیمرخ می باشند. شاخص های دیگری مانند پیچ و خم جبهه کوهستان و نسبت پهنای کف دره به ارتفاع دره محاسبه شد. همچنین جهت تحلیل سه بعدی از منطقه، منحنی های هیپسومتری واقعی و تئوریک برای هر یک از حوضه های مورد مطالعه ترسیم گردید. درنهایت، برای پی بردن به روند کلی تغییرات شاخص ها، خط مرجعی به طول تقریبی 55 کیلومتر از ابتدا تا انتهای منطقه مورد مطالعه کشیده شد و مقادیر هر یک از شاخص ها نسبت به آن به صورت نمودار ترسیم گردید. در منطقه مورد مطالعه، مهمترین شواهد جنبش های تکتونیک فعّال، وجود پرتگاه های گسلی با ارتفاع تقریبی 10 تا 20 متر در امتداد گسل های جوان می باشد. همچنین، وجود پشته های مسدود کننده، اسارت رودخانه، بریدگی و تغییر محل رسوب گذاری مخروط افکنه ها در جبهه کوهستان دلایل دیگری بر وجود فعالیت های نئوتکتونیکی در منطقه می باشد. شاخص های کمّی ژئومورفیک نتایج مطالعات میدانی را تایید می کند به طوریکه، مقادیر حداکثر نمایه گرادیان طولی و نمایه انحراف از نیمرخ، بیشتر در ارتفاعات پایین تر و تقریبا در نزدیکی خروجی حوضه ها قرار دارند که این امر را می توان به جنبش های گسل جوان صوفیان- شبستر مرتبط ساخت. نتایج این شاخص ها به همراه شاخص های کمّی حوضه-ای، پیچ و خم جبهه کوهستان، نسبت پهنای کف دره به ارتفاع دره و همچنین تحلیل منحنی های هیپسومتری واقعی و بی بعد نشان دهنده فعّال بودن گسل های منطقه می باشد.
تحلیل فرم ریپل مارک ها و موانع نبکا در پلایای سیرجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش تلاش دارد تأثیر خصوصیت های مورفومتری نبکاها را روی ویژگی های مورفومتری ریپل مارک ها در پلایای سیرجان بررسی کند. ابتدا خصوصیت های مرفومتری بیست نمونه از نبکاهای گونه درختچه گز، اشنان و گل گزی، شامل ارتفاع و قطر تاج پوشش گیاه، ارتفاع و قطر قاعده مخروط نبکا، ارتفاع مانع (مجموع ارتفاع نبکا و ارتفاع گیاه) و همچنین طول و عرض محدوده تحت تأثیر مانع اندازه گیری شد. سپس رابطه همبستگی تحلیل رگرسیون بین معیارهای ارتفاع مانع، قطر تاج پوشش گیاه و قطر قاعده نبکا و متغیرهای طول و عرض محدوده تحت تأثیر برقرار شد. همچنین با استفاده از این آزمون تأثیر فاصله از مانع روی طول موج و ارتفاع ریپل مارک ها سنجیده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که در فواصل نزدیک به مانع که سرعت باد کاهش یافته است، ارتفاع و طول موج ریپل مارک ها افزایش می یابد؛ اما هرچه فاصله از مانع زیاد شود، اندازه طول موج و ارتفاع ریپل مارک ها کوچکتر می شود. همچنین دامنه تأثیرگذاری نبکاهای مختلف روی ریپل ها تا حد بسیار زیادی وابسته به قطرتاج پوشش گیاه و ارتفاع مانع است؛ به طوری که طول محدوده، کمابیش سه برابر ارتفاع مانع و عرض آن، وابسته به قطر تاج پوشش گیاه و بعد از آن قطر قاعده نبکا است.
آثار یخچالی ده بالای شیرکوه یزد و نقش آن در توسعه اکوتوریسم
حوزههای تخصصی:
تحلیل سینوپتیک سامانه های همراه با بارش سنگین و سیل زا در حوضه رودخانه کشکان برای دوره آماری (1384-1350)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به تحلیل سینوپتیک سامانـههای هـمراه با بارش سنـگین حوضه رودخانه کـشکان میپردازد. پس از بررسی آمار 34 ساله ایستگاههای حوضه و اطراف آن سه توفان دارای حداکثر بارش انتخاب شدند. پس از بررسی نقشههای هوا، رطوبت و اختلاف فشار سطح زمین و ارتفاع 850 هکتوپاسکال از 48 ساعت قبل از بارش تا پایان توفان، نتایج نشان داد که با توجه به اینکه 3 توفان منتخب از بین شدیدترین توفانها در دوره آماری انتخاب شدهاند، علیرغم اینکه نمونههای انتخابی در فصول مختلف سال رخ دادهاند اما سیستم به وجود آورنده آنها یکسان بوده است و الگوی سامانههای ادغامی مدیترانه- سودانی بالاترین بارش را ایجاد کرده است. در سه توفان منتخب شرایط سینوپتیکی حاکم بدین شرح بوده است: 1- وجود پرفشار مستقر در شمالغربی اروپا و ریزش هوای سرد عرضهای بالاتر به پشت کم فشار مستقر در شرق مدیترانه. 2- تقویت کم فشار سودانی و حرکت آن به سمت شمالشرق. 3- در روزهایی که حداکثر بارش در حوضه اتفاق افتاده است این دو کمفشار در شرق عراق با هم ادغام شدهاند و پرفشار مستقر در شرق ایران نیز با ریزش هوای سرد بر روی دریای عمان و عرب و از طرفی وجود واچرخند عربستان باعث انتقال رطوبت به درون سامانه کم فشار مستقر در غرب ایران و منطقه مورد مطالعه شده است و حداکثر بارش را ایجاد کرده است.
برآورد فرسایش خاک و تولید رسوب در حوضه آبخیز رودخانه زال با استفاده از روش های پسیاک، پسیاک اصلاح شده و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوضه آبخیز رودخانه زال در جنوب شهرستان خلخال و جنوب استان اردبیل واقع شده است و یکی از زیر حوضه های حوضه آبریز رودخانه قزل اوزن است. هدف پژوهش پیش رو، ارزیابی و مقایسه فرسایش خاک و حجم رسوب تولیدی حوضه آبخیز رودخانه زال با استفاده از مدل های پسیاک و پسیاک اصلاح شده (ام. پسیاک) است. در این پژوهش با تفکیک حوضه به چهار زیرحوضه لرد، زال، کلبندرود و دره چای، میزان فرسایش خاک و تولید رسوب کل حوزه آبخیز و زیرحوضه های آن با استفاده از روش های پسیاک و پسیاک اصلاح شده مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بررسی نشان داد که در مدل پسیاک کل حوضه آبخیز و زیرحوضه های کلبندرود، دره چای و لرد، از نظر شدت فرسایش، در کلاس و شدت رسوب دهی متوسط و زیرحوضه زال در کلاس و شدت رسوب دهی زیاد قرار دارند. رسوب ویژه به وسیله مدل پسیاک در کل حوضه 6/388، زیرحوضه زال 9/520، زیرحوضه کلبندرود 8/409، زیرحوضه دره چای 1/357 و زیرحوضه لرد 1/311 متر مکعب در کیلومتر مربع در سال برآورد شده است، در حالی که در مدل ام. پسیاک کل حوضه آبخیز و زیرحوضه های کلبندرود، دره چای و لرد، از نظر شدت رسوب دهی، در کلاس و شدت رسوب دهی کم و زیرحوضه زال در کلاس و شدت رسوب دهی متوسط قرار گرفت و رسوب ویژه در کل حوضه 1/195، زیرحوضه زال 1/263، زیرحوضه کلبندرود 206، زیرحوضه دره چای 179 و زیرحوضه لرد 5/155 متر مکعب در کیلومتر مربع در سال برآورد شد.
بررسی الگوهای همدیدی سیلاب های رودخانه بوانات مروست در استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق الگوهای همدیدی مؤثر در ایجاد سیلابهای رودخانه بوانات مروست مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به خشک و بیابانی بودن منطقه 5 دوره سیلاب در دوره آماری 9 ساله (2007-1999) اتفاق افتاده که هر کدام مورد تحلیل سینوپتیکی قرار گرفت و تنها دو الگو از شدیدترین آنها (6 دسامبر 2003، 29 مارس 2007) به عنوان نمونه انتخاب و تحلیل شد. برای تحلیل این پدیده از آمار بارش روزانه ایستگاه مروست و ایستگاههای مجاور و برای تعیین شدت ناپایداریها، در مورد شاخصهای ناپایداری، Si، Ki، Li، TTi و Pw از ایستگاه شیراز استفاده شد. همچنین برای تحلیل الگوهای همدیدی بارش، نقشههای همدیدی سطح زمین و تراز 500 هکتوپاسکال و نقشههای امگا و وزش رطوبتی و چرخندگی در ساعت صفر و 12 تهیه شد. آرایش الگوهای همدیدی و روند آنها در نقشههای هوا 2 روز قبل از سیلاب تا روز سیلاب بررسی شد. نتایج تحقیق نشان دهنده 2 الگوی بارشی در منطقه میباشد: بارشهای سیلابی در 6 دسامبر 2003 به علت سامانه مدیترانهای است که به دلیل داشتن منبع غنی رطوبت و دمای بالا شرایط کسب رطوبت از آبهای جنوبی کشور را به بهترین شکل دارا میباشد و به همین دلیل باعث بارشهای شدید در این دوره شده است و عامل بارش 29 مارس 2007 استقرار پرفشار سیبری و تشکیل سیستم مانع، بر روی جنوب دریای خزر و مرکز ایران است. در همین زمان سامانههای ناپایدار غربی در برخورد با این سیستم مانع تغییر مسیر داده و با حرکت به سمت عرضهای پایین از آبهای جنوبی رطوبت کسب کرده و از سمت جنوب غرب به داخل کشور نفوذ نموده و بارشهای قابل توجهی را در مناطق جنوب غربی و مرکزی و منطقه مورد مطالعه ایجاد کردهاند.
تعیین مناسب ترین اندازه پلات برای نمونه برداری از سنگ فرش بیابان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سنگ فرش بیابانی یکی از عوامل محافظت کننده خاک سطحی در مقابل فرسایش بادی در مناطق بیابانی است. درصد تراکم سنگ فرش و قطر ذرات، یا به نوعی دانه بندی ذرات، از مهم ترین عوامل تعیین کننده میزان حفاظت خاک توسط این ذرات است. نمونه برداری های سنگ فرش بیابان، به طور معمول در عرصه و به صورت تخمینی یا با استفاده از خط کش و پلات انجام می گیرد؛ ولی در هیچ یک از منابع، ابعاد استانداردی برای پلات در نمونه برداری از سنگ فرش بیابان ارائه نشده و حتی روشی نیز برای تعیین آن معرفی نشده است. در این مطالعه با استفاده از یک روش نوآورانه، ابعاد بهینه پلات برای نمونه برداری از سنگ فرش بیابان در انواع مختلف دشت سر تعیین شده است. این روش برمبنای افزایش ابعاد پلات و ترسیم منحنی های دانه بندی متعدد در پلات های با ابعاد مختلف و مقایسه آنها با یکدیگر استوار است. نتایج این پژوهش نشان می دهد، چنانچه هدف از نمونه برداری از سنگ فرش بیابان در دشت سر لخت باشد، ابعاد 40×40 سانتی متر، در دشت سر اپانداژ، ابعاد 30×30 سانتی متر و در دشت سر لخت، ابعاد 20×20سانتی متر، مناسب ترین ابعاد پلات در نمونه برداری از سنگ فرش بیابان در دشت سر پوشیده است. چنانچه نمونه برداری از سنگ فرش بیابان به صورت کلی مطرح باشد، ابعاد مناسب پلات، 40 ×40 سانتی متر است.
مقایسه عملکرد الگوریتم های مختلف شبکه عصبی مصنوعی در مدل سازی بارندگی فصلی مطالعه موردی؛ ایستگاه های منتخب استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بارندگی یکی از اجزای اصلی چرخهی هیدرولوژی است. این فرآیند پیچیده به عوامل متعدد اقلیمی وابسته است. شبکه های عصبی مصنوعی در چند دهه اخیر و در مطالعات صورت گرفته برای مدل سازی سیستم های پیچیده و غیر خطی قابلیت بسیار بالایی از خود نشان داده است. تحقیق حاضر در سه ایستگاه منتخب از استان خوزستان صورت گرفته است. برای این منظور از دادههای بارندگی ماهانه سه ایستگاه هواشناسی استان به مدت 48سال، (1340-1387)، استفاده شده است. سپس با استفاده از این مقادیر به عنوان خروجیهای هدف، شبکههای مختلفی با ساختارهای متفاوت تعریف و آموزش داده شد. در نهایت قابلیت شبکه برای تخمین بارش با استفاده از قسمتی از دادهها که در آموزش شبکه وارد نشدند، مورد بررسی قرار گرفت. در این تحقیق شبکههای MLP و RBF با تغییراتی در تعداد لایههای میانی، تعداد نرونها و الگوریتمهای آموزش MOMو LM وCG به منظور پیشبینی بارش فصلی به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که برای ایستگاه اهواز شبکه RBF با توپولوژی 1-4-6 و یادگیریLM دارای بیشترین مقدار ضریب همبستگی برابر 96/0 و کمترین MSE برابر 044/0 است. برای ایستگاه آبادان شبکه RBF با توپولوژی 1-7-6-6 و یادگیریLM دارای بیشترین مقدار ضریب همبستگی برابر 92/0 و کمترین MSE برابر 062/0 است. برای ایستگاه دزفول شبکه MLP با توپولوژی 1-4-3-6 و یادگیریLM دارای بیشترین مقدار ضریب همبستگی برابر 94/0 و کمترین MSE برابر 034/0 است.
بررسی تأثیر عناصر آب و هوایی در تولید کندوی زنبورعسل بومی شهرستان اهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظر به این که تولید مواد غذایی بهتر و بیشتر از مسایل مهم دنیای کنونی به شمار میرود و ازآن جا که تولید محصول و قابلیتهای کشاورزی هر منطقه به هوا و مشخصات اقلیمی آن بستگی دارد، لذا زنبورداری هم که یکی از رشتههای تولیدی مهم کشاورزی است، از شرایط آب و هوایی منطقه تأثیرپذیر بوده و مطالعه سازههای جوی موثر بر آن از اهمیت ویژهای برخوردار است. در تحقیق حاضر ارتباط بین عناصر آب و هوایی و تولید عسل کندوهای بومی در شهرستان اهر با استفاده از روشهای همبستگی و تحلیل رگرسیون مورد بررسی قرار گرفت. همچنین جهت آزمون همگنی و نرمال بودن دادهها از آزمونهای ران تست و کولموگروف ـ اسمیرنف استفاده شد. برای این منظور آمار و دادههای هواشناسی منطقه مورد مطالعه در بازه (1387-1377) از سازمان هواشناسی و دادههای مربوط به تولید عسل کندوهای بومی همان دوره آماری از سازمان جهاد کشاورزی تهیه گردید. در این مطالعه پس از تعیین میزان همبستگی بین هریک از عناصر اقلیمی با مقدار تولید عسل کندوهای بومی، عناصر اقلیمی با همبستگی خوب و معنیدار مشخص شدند. سپس از طریق تحلیل رگرسیون چندمتغیره و با استفاده از روش گام به گام اقدام به استخراج عناصر اقلیمی مهم و با تأثیرگذاری بیشتر گردید و در نهایت مدل نهایی انتخاب و معرفی شد. بررسی مدلها نشان داد که ازمیان 21 عنصر اقلیمی معنیدار و تأثیرگذار، 4 معیار اقلیمی میانگین سرعت باد اسفند ماه، تعداد روز با بارش یک میلیمتر و بیشتر در دوره پرورش زنبور عسل، دمای میانگین حداقل بهار و تعداد روز با دمای 15 درجه سانتیگراد و بیشتر، به عنوان عناصر با سطح اهمیت زیاد نسبت به سایر عناصر شناسایی شدند. همچنین ضریب تعیین مدل چندمتغیره تولید عسل بومی و عناصر اقلیمی (99/0) مشخص کرد که کندوهای بومی در مقایسه با کندوهای مدرن با تعداد بیشتری از عناصر اقلیمی در ارتباط بوده و کاملاً تحت تأثیر شرایط آب و هوایی منطقه هستند.
تحلیل سینوپتیکی توفان های تندری تبریز در فاصله زمانی (2005-1996)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توفانهای تـندری جزو پدیـدههای مـخرب اقـلیمی محسوب مـیشوند که هـمه ساله خسارات جبرانناپذیری را به صورت، تگرگ، بارشهای سیلآسا و رعدوبرق به تأسیسات، مزارع و منازل وارد میکنند. شناخت سازوکار این توفانها ضمن برخورداری از اهمیت بالا میتواند از خسارات احتمالی آن بکاهد. در پژوهش حاضر پس از تحلیل ویژگیهای ترمودینامیکی و همدیدی به عمل آمده بر روی توفانهای تندری تبریز در یک دوره آماری 10 ساله (2005-1996) و اطمینان حاصل شدن از نتایج شاخصهای ناپایداری، بررسیها حاکی از آن است که زبانه واچرخندی قوی بر روی روسیه که تا شمال غرب ایران امتداد یافته، باعث افزایش شیو حرارتی در منطقه شده است. همچنین در ترازهای بالاتر، وجود چرخندی قوی بر روی جنوب شرقی دریای سیاه با ریزش مداوم هوای سرد عرضهای شمالی بر روی منطقه سبب عمیقتر شدن ناوه مهاجر دریای سیاه برروی شمال غرب ایران گردیده است. با ادغام دو سلول کمفشار سودانی و مدیترانهای بر روی کویت و جنوب عراق و با امتداد زبانه آن به سمت شمال غرب ایران و همچنین وجود یک سلول کمفشار روی تنگه هرمز و شمال عربستان و انتقال گرما و رطوبت دریای عمان و خلیج فارس برروی منطقه، شرایط لازم برای ناپایداری بیشتر و ایجاد رعدوبرق، فراهم شده است.