فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۸۱ تا ۲٬۶۰۰ مورد از کل ۴٬۸۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
انتخاب نوع استفاده از اراضی، همواره بخشی از سیر تکاملی جوامع انسانی را تشکیل داده است. بدین معنا که با تکامل تدریجی جوامع انسانی، در نوع نیازهای آنها نیز تغییر ایجاد شده است و درنتیجه جوامع مختلف، به لزوم تغییر در نحوه استفاده از اراضی پی برده اند. بر این اساس مدل ها و روش های متعددی برای تعیین قابلیت اراضی در دنیا ابداع شد که از لحاظ شاخص ها و داده های به کار رفته متفاوت هستند. هدف از این مطالعه، تعیین قابلیت کیفی کشت آبی اراضی منطقه هرمزآباد بر مبنای دو روش طبقه بندی اراضی چند منظوره فائو (FAO) و روش پارامتریک مبتنی بر شاخص های ژئومورفولوژیکی بر پایه مدل فرآیند تحلیل سلسله مراتبی است؛ و در نهایت پیشنهاد مدل مناسب و مقرون به صرفه چه از لحاظ اقتصادی و چه از لحاظ زمانی برای مناطق مشابه می باشد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که نقشه های خروجی از دو مدل دارای 86 درصد همپوشانی در کلاس های محدودیت مشابه می باشند. با توجه به اینکه مدل فائو چه از نظر زمان و چه از نظر اقتصادی هزینه های بالایی را برای تعیین قابلیت ایجاد می کند، می توان از مدل پارامتریک با توجه به سهولت انجام کار با آن برای مناطق مشابه اقدام به تعیین قابلیت اراضی نمود.
تأثیر عوامل ژئومورفولوژیکی و اقلیمی (ژئومورفوکلیمایی) زاگرس جنوبی در منطقه شمال تنگه هرمز بر دفاع غیر عامل (با تأکید بر مکان یابی مراکز حساس و مهم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی چگونگی ارتباط و پیوند میان عوامل ژئومورفولوژی و پدافند غیر عامل با تأکید بر مکان یابی مطلوب مراکز حساس و مهم در منطقه شمال تنگه هرمز در بخش زاگرس جنوبی می پردازد. ابزارهای پژوهش را نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی و تصاویر ماهواره ای منطقه تشکیل داده است. همچنین با ارائه و تنظیم پرسشنامه ها و مصاحبه با افراد کارشناس، به شناسایی عوامل مؤثر در مکان یابی مراکز حساس و مهم با تأکید بر پدافند غیر عامل پرداخته شد و درنهایت مناسب ترین محل برای مکان گزینی مراکز حساس و مهم با استفاده از روش سلسله مراتبی AHP تعیین شد و در محیط نرم افزار Arc GIS نقشه ای را به دست آوردیم که مناطق مناسب برای احداث مراکز حساس و مهم در آن مشخص شده اند. نتایج نشان می دهد که مناطق غربی منطقه مورد مطالعه برای مکان یابی شرایط مناسب تری را نسبت به مناطق شرقی دارند. همچنین با توجه به نقشه نهایی که بر اساس عوامل ژئومورفولوژیکی در محیط GIS تهیه شده است، مساحت پهنه های مطلوب برای مکان گزینی مراکز حساس و مهم در بخش شمالی، نسبت به مناطق جنوبی بیشتر است. به گفته دیگر ویژگی های ژئومورفولوژیکی منطقه در بخش شمالی و غربی، به گونه ای است که این مناطق از شرایط مطلوب تری نسبت به مناطق جنوبی و شرقی برای انتخاب مکان بهینه مراکز حساس و مهم برخوردار هستند.
بررسی ترکیبات بار گردوغبار در غرب و جنوب غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، بررسی ترکیبات بار گردوغبار (شامل کانی شناسی، ژئوشیمی، عناصر سنگین و میکروارگانیسم ها) در غرب و جنوب غرب ایران و اثرات بررسی اثرات آن بر سلامت انسان است. به این منظور در طی پنج دوره رخداد گردوغبار در این منطقه، اقدام به نمونه برداری از ذرات گردوغبار شد و جهت تعیین مناطق منشأ و گستردگی رخداد گردوغبار در دوره های نمونه برداری شده، از تصاویر شاخص آئروسل سنجنده OMI و مدل HYSPLIT استفاده شده است. جهت تعیین بار گردوغبار از آنالیزهای XRD، XRF، جذب اتمی و بررسی های آزمایشگاهی برای تعیین میکروارگانیزم ها استفاده شد. نتایج نشان می دهد کانی های اصلی گردوغبار ورودی به غرب ایران شامل کربنات ها (کلسیت) و سیلیکات ها (کوارتز) است و فاز فرعی کانی ها نیز شامل ژیپس می باشد. هرگاه منشأ ذرات شمال شرق عربستان یا نواحی داخلی عراق در حوزه رسوبات تبخیری رودخانه های دجله و فرات باشد، نمونه های حاوی کانی ژیپس خواهند بود. همچنین اکسیدسیلیس (SiO2) و اکسید کلسیم(CaO)، ترکیبات شیمیایی غالب ذرات گردوغبار را شامل می شوند و درصد هریک از عناصر وابسته به منشأ گردوغبار متفاوت خواهد بود. میزان غلظت عناصر سنگین در تمام نمونه ها از حدمجاز تعیین شده برای سلامت انسان بیشتر بوده و میزان آن وابسته به مسیر انتقال ذرات و منشأ آن است و بیشینه آن در مناطقی است که ذرات بیشترین تماس را با آلاینده های صنعتی و شهری داشته اند و طولانی ترین مسیر را تا غرب و جنوب غرب ایران طی نموده اند. همچنین بیشترین میکروارگانیزم-های جدا شده شامل انواع باسیلوس برای باکتری ها و آسپرژیلوس برای قارچ ها است. گونه های شناخته شده میکروارگانیزم های فرصت طلب بیماری زا برای انسان و حیوان می باشند. بنابراین گردوغبار مهم ترین مخاطره برای سلامت ساکنان نواحی غربی و جنوب غربی ایران محسوب می شود.
بررسی آسیب پذیری آبخوان دشت نیشابور با استفاده از روش دراستیک در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناسایی و تهیّه نقشه پهنه بندی مناطق آسیب پذیر آبخوان، یعنی مناطقی که امکان نفوذ و پخش آلاینده ها از سطح زمین به سیستم آب زیرزمینی وجود دارد، یک اَبزار مدیریتی مناسب برای جلوگیری از آلودگی منابع آب زیرزمینی می باشد. با توجّه به اهمیت دشت نیشابور در تأمین آب کشاورزی، شرب و صنعت منطقه، از مدل دراستیک جهت اَرزیابی آسیب پذیری آبخوان استفاده شده است. در مدل دراستیک از مشخصه های مؤثر در اَرزیابی آسیب پذیری آبخوان آب زیرزمینی شامل عمق سطح ایستابی، شبکه تغذیه، جنس آبخوان، نوع خاک، شیب توپوگرافی، مواد تشکیل دهنده منطقه غیر اشباع و هدایت هیدرولیکی استفاده می شود که به صورت هفت لایه در نرم افزار ArcGis تهیّه شدند و با وزن دهی و رتبه بندی و تلفیق هفت لایه فوق، نقشه نهایی آسیب پذیری آبخوان نسبت به آلودگی تهیّه گردید. با انطباق یون نیترات بر روی نقشه نهایی دراستیک، مشخص شد کلیه نقاطی که دارای نیترات بالا هستند، در محدوده آلودگی زیاد قرار گرفته اند که دقّت و صحّت مدل را مورد تأیید قرار می دهد. با توجّه به نقشه پهنه بندی به دست آمده حدود 55/23 درصد از منطقه مورد مطالعه در محدوده آسیب پذیری خیلی کم، 16/17 درصد آسیب پذیری کم، 21/19 درصد آسیب پذیری متوسط، 72/28 درصد آسیب پذیری زیاد و 36/11 درصد در محدوده آسیب پذیری خیلی زیاد قرار می گیرد. نتایج این تحقیق نشان می دهد بیشترین درصد پتانسیل آسیب پذیری مربوط به کلاس زیاد است و مناطق جنوبی و غربی دشت از پتانسیل آسیب پذیری زیادی برخوردار بوده و نواحی شمالی کمترین پتانسیل را دارند.
آیا دشت جلفا- هادیشهر مکان ژئومورفولوژیک (ژئومورفوسایت) است؟ نگرشی نو در مدیریت مناطق گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دشت جلفا - هادیشهر واقع در شمال غرب ایران، در دهههای اخیر به عنوان مقصد گردشگری یا معبر گردشگران برای مسافرت به مکانهای گردشکری پیرامون دشت مطرح شده است. این مقاله سعی دارد تا با معرفی این دشت به عنوان مکانی ژئومورفولوژیک از یکسو توجه برنامهریزان را به آسیبپذیری گردشگران از مخاطرات ژئومورفولوژیکی و از سوی دیگر آسیبپذیری میراث زمین از فعالیتهای گردشگری، جلب نماید. فرایند پژوهش بر پایه تحقیق و تحلیل دادهها در چند مرحله صورت گرفته است: 1) توصیف ویژگیهای عمومی منطقه مورد مطالعه، 2) تشخیص و شناسایی واحدهای ژئومورفولوژیک، 3) شناسایـی پدیدههای ژئومورفولوژیکی و عـناصر زمین محیطی که میتواند در توانمندی یا آسیبپذیری گردشگری منطقه نقش داشته باشد، و 4) تعریف سناریوهای خطر احتمالی در منطقه. بر اساس نتایج این پژوهش، دشت جلفا - هادیشهر یک مکان ژئومورفولوژیک است که ویژگیهای آن در جدولی با عنوان کارت شناسایی مکان ژئومورفولوژیک تنظیم گردیده است. افزایش روز افزون تراکم جمعیت ساکن و گردشگر در این مکان، آن را در برابر چالشی مهم به نام تهدید پایداری محیطی قرار داده است. به نظر میرسد این مسأله با درک و فهمی درست از چشمانداز و مخاطرات تهدیدکننده آن براحتی قابل حل است و میتوان با تهیه نقشههای ژئومورفولوژی، تهیه کارتهای شناسایی و ارائه اطلاعات به مسئولین و برنامهریزان جهت لحاظ در برنامههای توسعه از یک طرف و القاء این اطلاعات به گردشگران از طریق همین نقشهها از طرف دیگر به این مهم دست یافت.
پهنه بندی پتانسیل سیل خیزی حوضه آبریز مردق چای (آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیل یکی از پدیدههای موجود در طبیعت بوده که انسان از دیر باز شاهد وقوع آن میباشد. در ایران به دلیل وسعت زیاد، اقلیم متعدد، تراکم زمانی و مکانی بارشها در اکثر حوضههای آبریز، همه ساله شاهد سیلابهای عظیمی در بیشتر مناطق کشور میباشیم. در این پژوهش به برآورد ضریب رواناب و حداکثر دبی سیل، شناخت عوامل و عناصر موثر در سیلخیزی، پهنهبندی مناطق براساس شدت پتانسیل سیلخیزی حوضه آبریز پرداخته شده است. در حوضه آبریز مردقچای برای برآورد مقدار رواناب از روش شماره منحنی (CN)، سازمان حفاظت خاک آمریکا (SCS) که در سال 1954، روشی را برای محاسبه بارش مازاد ارائه نمود استفاده گردید. این روش معمولترین روش پیشبینی حجم رواناب است. برای این منظور ابتدا دادهها و اطلاعات مورد نیاز شامل آمار وضعیت اقلیم منطقه، تصاویر ماهوارهای جمعآوری و وارد سیستم اطلاعاتی (GIS) گردید. با تلفیق این دادهها و اطلاعات، براساس روش (SCS) نقشه (CN) حوضه، میزان نفوذ (S)، مقدار رواناب (Q) تهیه شد. در نهایت با استفاده از مدل وزنی و با تلفیق نقشههای میزان بارندگی منطقه، گروههای هیدرولوژیک خاک، شیب، کاربری زمین و... نقشه پهنهبندی پتانسیل سیلخیزی سالانه حوضه با دوره بازگشتهای مختلف تهیه گردید. بنابراین با استفاده از این نقشهها می توان راهکارهایی جهت مقابله با بحرانهای آبی و همچنین کنترل سیلابها در حوضه آبربز ارائه نمود.
بررسی و تبیین فرایند انتخاب نماگرهای سنجش و ارزیابی پایداری سکونتگاه های روستایی حوزه ی کلان شهری با تأکید بر کلان شهر تهران*(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه رویکرد توسعه ی پایدار به عنوان چارچوبی برای تحلیل پایداری نظام سکونتگاههای انسانی به طور عام و سکونتگاههای روستایی به طور خاص از ارزش و اعتبار بالایی برخوردار است. اما به دلیل نسبی بودن مفهوم پایداری درشرایط متفاوت مکانی- زمانی، پیچیدگی های چشمگیری نیز فراروی پژوهشگران است و به همین دلیل تحلیل پایداری در شرایط متفاوت مستلزم در دسترس بودن نماگرهای مشخصی است که در انطباق کامل با واقعیات موضوع مورد نظر بوده و نیز امکان شناخت کامل ویژگی های جامعه ی مورد مطالعه را فراهم نماید تا به گونهای مناسب راهکارهای پایدارسازی نیز مشخص گردند.
حوزه های کلان شهری از جمله حوزه هایی است که به واسطه ی نظام متفاوت روابط مختلف سکونتگاهی و حضور و جریان نیروهای مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نشات گرفته از قطب کلان شهری، سیمایی متفاوت را به کانون های روستایی خود بخشیده است به گونهای که متأثر از این نیروها و فرایندهای اثرگذار، سکونتگاه های روستایی آن از ویژگی های اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی متفاوتی با سایر حوزههای روستایی برخوردارند و نماگرهای معمول و مرسوم قابلیت ارزیابی تمام واقعیات و نیروها و روندهای اثرگذار و اثرپذیر منحصربه فرد را در حوزه های کلان شهری ندارند؛ به همین دلیل، سنجش و ارزیابی پایداری در چنین فضایی مستلزم تدوین یک روششناسی خاص و بستههای نماگر ویژه میباشد. این پژوهش با چنین رویکردی به دنبال تدوین و بومیسازی مجموعهای از نماگرهای سنجش و ارزیابی پایداری در ابعاد مختلف برای سکونتگاههای روستایی واقع در حوزه ی کلان شهر تهران است. روششناسی انجام این پژوهش مبتنی بر روش های تحلیلی- توصیفی و پیمایشی است.
این پژوهش ضمن معرفی یک چارچوب روششناختی نوین با استفاده از نظرسنجی از نخبگان علمی، تعداد 64 نماگر (از بین تعداد 206 نماگر) مشتمل بر 15 نماگر محیطی- اکولوژیک، 21 نماگر اجتماعی- فرهنگی، 15 نماگر اقتصادی و 13 نماگر کالبدی- زیرساختی را برای سنجش و ارزیابی پایداری روستاهای حوزه ی کلان شهری انتخاب کرده است که استفاده از آن ها امکان یک بررسی واقعیتگرا و تحلیل شرایط پایداری در سکونتگاه های روستایی محدوده های کلان شهری را فراهم می نماید. نتایج این پژوهش همچنین نشان می دهد که در ارتباط با تحلیل متوسط ارزش نماگرهای انتخاب شده نماگرهای اجتماعی- فرهنگی با 92/7 امتیاز در مقایسه با سایر نماگرها از اعتبار بیشتری در تحلیل پایداری برخوردارند. نماگرهای اقتصادی با 8/7 امتیاز، طبیعی با 34/7 امتیاز و نماگرهای کالبدی- زیرساختی نیز با 32/7 امتیاز در رتبه های بعدی قرار دارند.
توصیف ساختار مکانی بارش سالانه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعامل عمیق، پیچیده و مداوم بارش با سایر عناصر و عوامل اقلیمی سبب تغییر و تنوع این عنصر در بُعد زمان و مکان و نیز جلب توجه و هدایت مطالعات اقلیم شناسان و حتی علوم مرتبط با اقلیم شناسی شده است. یکی از رویکردهای مطالعاتی، توصیف تنوع مکانی بارش براساس آماره های مکانی است. بدین دلیل نیاز شناخت مبادی و مبانی این قبیل مطالعات از ضرورت های اولین در اقلیم شناسی است. در مطالعه حاضر هدف بر این است که ضمن معرفی مبانی آمار مکانی، با استفاده از روش های آماری، رفتار عمومی بارش ایران زمین در امتداد مکان ارائه گردد. دراین راستا از داده های بارش روزانه 1437 ایستگاه همدید ، اقلیم شناسی و باران سنجی از 1/1/1340 تا 11/10/1383 استفاده شده است. در ابتدا براساس روش کریجینگ پراکندگی مکانی بارش مورد بحث قرار گرفت. سپس سه مشخصه اندازه های توزیع مکانی، همبستگی مکانی و مدل سازی رگرسیونی در معرض توجه قرار گرفت. نتایج نشان داد که مرکز ثقل(گرانیگاه) بارش های سالانه در مختصات شمالی و شرقی رخ می دهد. تغییرات مکانی این مرکز ثقل در مسیر سامانه های عمده بارش ایران زمین است. ناپایستگی مکانی مرکز ثقل در راستای محور شمال غرب جنوب شرق و گویای جابه جایی بیش تر این مرکز در امتداد مذکور است. همبستگی مکانی گویای رابطه مکانی در شعاع حدود 12 کیلومتری است. مدل برازنده بر داده های مکانی گویای بزرگی اثر شیب و جهت گیری آن بر میزان بارش است.
پهنه بندی آلودگی هوای تهران به فلزات سنگین با استفاده از برگ های گونه توت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تهران از جمله آلوده ترین پایتخت ها بوده و در دهه های اخیر مساله آلودگی هوای آن به عنوان یکی از معضلات زیست محیطی شهروندان تهرانی تلقی می شود و امروزه از نظر آلودگی محیط زیست و هوا یکی از آلوده ترین شهرهای جهان است. استفاده از گیاهان، جهت پایش و سنجش آلودگی هوا روشی مناسب و موثر شناخته شده است. از این رو در این تحقیق جهت بررسی میزان آلودگی، گونه توت(Morus alba) که پراکنش همگنی در سطح شهر تهران دارد، انتخاب شد و مقدار فلزات سنگین Al, As, Fe, Co, Cr, Cu, Mn, Ni, Pb, Zn در هر یک از مناطق 22 گانه شهر تهران مورد اندازه گیری قرار گرفت. برای این کار 100 نقطه نمونه گیری در کل سطح شهر در نظر گرفته شد. نمونه گیری در مهرماه سال 1388 انجام شد. در ابتدا برگ های گونه ذکر شده از نقاط مورد نظر در سطح شهر جمع آوری شد. نمونه ها از ارتفاع 1/5-1 متری از سطح زمین و از برگ هایی که در سمت جاده قرار گرفته بودند و جهت اطمینان از اندازه آنها، برگ هایی با سطوح مشابه و با درازای 15- 10 سانتی متری انتخاب شدند. سپس بعد از آماده سازی نمونه ها ( شامل خشک کردن، پودر کردن و هضم کردن) با استفاده از دستگاه ICP اقدام به اندازه گیری میزان غلظت فلزات سنگین مورد نظرگردید. در نهایت نتایج بدست آمده با استفاده از نرم افزار GIS پهنه بندی شد. نتایج نشان داد که بیشترین تمرکز انواع فلزات در قسمت-های مرکزی، جنوب و جنوب شرق تهران است. هم چنین در بین عناصر مختلف، آلومنیوم و آهن، بیشترین آلودگی را دارند، به طوری که حداقل میزان دیده شده از عنصر آهن در منطقه 3 ، از حد استاندارد آن بالاتر می باشد.
پهنه بندی آگروکلیماتیک آفتابگردان در شمال دریاچه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به منظور مطالعه و شناخت قابلیتهای طبیعی استان آذربایجان غربی برای کشت آفتابگردان به عمل آمد. برای انجام آن از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده شد. دادههای عناصر اقلیمی از قبیل حداقل دمای طول دوره رشد (می تا سپتامبر)، بارندگی طول دوره رشد، رطوبت نسبی طول دوره رشد آفتابگردان، 9 ایستگاه موجود در منطقه بین سالهای(1387-1373) به مدت 15 سال تهیه گردید و همچنین شیب، خاک و ارتفاع از جمله دادههایی بودند که برای تعیین و شناسایی منطقه مساعد کشت آفتابگردان در محدوده مورد مطالعه از آنها استفاده شد. با بهرهگیری از نیاز رویشی (شرایط اقلیمی مطلوب) گیاه زراعی مورد مطالعه، لایه اطلاعاتی تولید و هر سری از دادهها ارزشگذاری و طبقهبندی شدند. به منظور بررسی نقش تاثیرگذاری هر یک از عناصر اقلیمی و عوامل فیزیکی زمین در پهنهبندی آگروکلیماتیک کاشت آفتابگردان، دادههای مربوط به مقادیر دما، بارش و رطوبت نسبی با هم ترکیب شدند و سپس با تلفیق تمام دادههای عناصر اقلیمی و عوامل فیزیکی زمین به صورت یکجا، نقشه نهایی که قابلیت اراضی را برای کاشت گیاه زراعی آفتابگردان را نشان میدهد تهیه شد. نهایتاً این که در هر دو مدل AHP و همپوشانی وزندار بیشترین مساحت به منطقه 2، یعنی منطقه مناسب برای کاشت آفتابگردان که قسمتهای شمالشرق و شرق محدوده مورد مطالعه (شهرستانهای خوی، قرهضیاالدین، پلدشت و شوط) را شامل میشود اختصاص یافته است و مناطق بسیار مناسب برای کشت در هر دو مدل، شهرستانهای قرهضیاالدین و پلدشت تشخیص داده شدهاند.
تحلیل دیرینه اقلیم حوضه آبریز دریاچه دشت ارژن با تاکید بر فراوانی استراکودها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای شناخت و درک بهتر شرایط اقلیمی کنونی و برنامه ریزی برای آینده نیاز به شناسایی شرایط اقلیمی دیرینه وچگونگی تغییرات آن درطول زمان تا عهد حاضر می باشد. راههای مختلفی برای شناسایی این تغییرات وجود دارد. با توجه به بازه زمانی این مطالعات و شرایط و امکانات موجود در دسترس انتخاب بهترین راه اجتناب ناپذیر می نماید. با توجه به امکانات در دسترس و شرایط موجود در منطقه مورد مطالعه، تحقیق حاضر بر اساس فراوانی ماکروفسیل (استراکودها ) که شاخصی مناسب برای تعیین اقلیم های گذشته می باشد صورت گرفته است. بدین منظور تعداد 9 مغزه از عمق1 تا 3 متر از دریاچه دشت ارژن فارس برداشته شد. سپس رسوبات در مقاطع 5CM برای جداسازی و شمارش استراکودها در آن تقسیم شد. به منظور تعیین سن دقیق رسوبات، سن سنجی به روش C14 انجام شد. با محاسبه بار رسوبی و آهنگ رسوب گذاری در عمق های مختلف دریاچه، به شمارش و بررسی فراوانی استراکودهاپرداختیم. در نهایت 15 زون اقلیمی در طی دوره 11 هزار ساله در منطقه دشت ارژن فارس شناسایی و معرفی گردید. مشخص شد طی این دوره نوسانات شدید در تعداد استراکودها در زمان های مختلف وجود داشته است که نشان دهنده نوسانات طبیعی در اقلیم این منطقه می باشد. در 11 هزار سال پیش اقلیم این منطقه شور تر و گرم تر بوده است. ولی در دوره های بعد طی دوره های بلندتری تا حدود 2000 سال پیش اقلیم این ناحیه با وجود نوسانات کم رو به سردی رفته است. از 2000 سال گذشته تا عهد حاضر اقلیم منطقه رو به گرمی و خشکی پیش رفته است. برخی از این زون ها که بازه زمانی طولانی را شامل می شده اند بیانگر تغییر اقلیم به صورت خیلی آرام می باشد و برخی دوره ها نیز اقلیم در مدت های کوتاه تر چند صد ساله تغییرات شدید را تجربه کرده است. اما به طور کلی اقلیم این ناحیه طی دوره هولوسن رو به گرمی و خشکی رفته است.
مدل سازی تغییرات پوشش سرزمین شهرستان تبریز با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی و زنجیره مارکف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش پیش رو، مدل سازی تغییرات کاربری اراضی شهرستان تبریز برای سال های 1395 و 1400 با استفاده از مدل ساز تغییر سرزمین (LCM) در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی است. برای این کار، تجزیه وتحلیل و بارزسازی تغییرات کاربری ها، به کمک سه دوره از تصاویر ماهواره لندست مربوط به سال های 1367، 1380 و 1390 انجام گرفت و نقشه های پوشش اراضی جداگانه ای برای هر سال تهیه شد. مدل سازی پتانسیل انتقال، به کمک الگوریتم پرسپترون چندلایه شبکه عصبی مصنوعی با استفاده از شش متغیر مستقل صورت پذیرفت و میزان تخصیص تغییرات کاربری ها به همدیگر، به روش زنجیره مارکف مورد محاسبه قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که در کل دوره مورد بررسی، یعنی بین سال های 1367 تا 1390، حدود 5195 هکتار به وسعت مناطق شهری و مسکونی افزوده شده است که اراضی مرتعی به ویژه مراتع درجه یک، اراضی کشاورزی و درنهایت اراضی بایر و شوره زار، به ترتیب با مساحت 3488، 1007 و 484 هکتار تبدیل اراضی، بیشترین سهم را در افزایش وسعت اراضی شهری و مسکونی داشته اند. نتایج پیش بینی پوشش اراضی نیز نشان داد که میزان توسعه و رشد شهری تبریز تا سال 1395 مساحتی برابر با 1037 هکتار و تا سال 1400 حدود 2033 هکتار خواهد بود.
آشکارسازی آماری تأثیر پدیده گرمایش جهانی بر ناهنجاری های دِبی حوضه رودخانه ارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو برای آشکار سازی اثرهای گرمایش جهانی بر آبدهی حوضه ارس انجام گرفته است. داده های استفاده شده برای انجام این پژوهش، شامل داده های سالانه و فصلی گرمایش جهانی و داده های دِبی حوضه ارس در بازه زمانی چهل ساله (2008-1968) بوده و براساس روش های همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی و غیرخطی برای مطالعات فصلی و سالانه به انجام رسیده است. مطالعات نشان از ارتباط معکوس و قوی گرمایش جهانی با آبدهی حوضه ارس دارد. این فرآیند، به خصوص از سال 1994 به بعد آشکار است و با افزایش گرمایش جهانی آبدهی حوضه ارس، کاهش چشمگیری از خود نشان می دهد. تغییرات آبدهی حوضه ارس نشان از روند کاهنده آن طی بازه زمانی بلندمدت خود دارد که ارتباط آن با گرمایش جهانی دارای همبستگی معکوس برابر با 68/0- درصد با ضریب تعیین 46/0 است. در بین فصول سال بیشترین تأثیرپذیری از گرمایش جهانی متعلق به فصل زمستان با همبستگی معکوس 70/0- و ضریب تعیین 49/0 است. فصل بهار با همبستگی معکوس 57/0- و ضریب تعیین 32/0، پاییز با همبستگی معکوس 54/0- درصد و ضریب تعیین 29/0 و درنهایت تابستان با همبستگی معکوس 17/0- و ضریب تعیین 03/0 درصد، در رتبه های بعدی قرار می گیرند. در تمامی مطالعات انجام گرفته، روند دِبی حوضه ارس همواره کاهنده بوده و از سال 1994 به بعد زیر میانگین بلند مدت خود است که وقوع خشکسالی و کاهش آبدهی شدید حوضه، درنتیجه تأثیر گرمایش جهانی را نشان می دهد. مقایسه مدل های رگرسیون خطی و غیر خطی در شبیه سازی تغییر پذیری آبدهی حوضه ارس از گرمایش جهانی نشان از دقت بالای مدل غیر خطی نسبت به نوع خطی خود دارد.
شناسایی الگوهای گردشی ایجادکننده ی سیلاب در جنوب غرب ایران مورد: حوضه ی مُند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی رابطه ی الگوهای گردشی با سیلاب در جنوب غرب ایران می باشد. برای این منظور داده های رواناب روزانه 12 ایستگاه آب سنجی حوضه ی مُند به عنوان حوضه ی نمونه تهیه و رواناب پایه آن به روش دستی جدا شده است. حوضه ی مُند یکی از زیرحوضه های حوضه ی آبریز خلیج فارس می باشد که با مساحت تقریبی 47000 کیلومتر مربع بخش های عمده از استان فارس و بوشهر را پوشش می دهد.
داده های ایستگاه های منتخب دوره ی آماری از سال آبی 1341-1340 تا 1379-1378 را شامل می گردند. برای تحلیل همدید رابطه ی الگوهای گردشی با سیلاب، روش همدید گردشی به محیطی انتخاب شده است. برای این منظور از الگوهای گردشی تراز 500 هکتوپاسکال تهیه شده توسط مسعودیان استفاده شده است.
نتایج این پژوهش نشان داد ارتباط معنی داری بین الگوهای گردشی تراز 500 هکتوپاسکال منطقه ی خاورمیانه با میانگین درصد روزانه سیلاب در حوضه ی مُند وجود دارد. بطوری که در تمام ایستگاه های منتخب الگوی گردشی شماره ی 2 (فرود دریای سیاه) با 70/35 درصد، الگوی گردشی شماره 7 (فرود سوریه) با 14/29 و الگوی گردشی شماره 1 (فرود شرق مدیترانه) با 24/25 درصد بیشترین درصد رابطه را با سیلاب های حوضه داشته اند.
نقشه روز نماینده الگوی شماره 2 یک فراز بر روی اروپا و یک فرود برروی دریای سیاه را نمایش می دهد. مهمترین پدیده همدید بر روی نقشه روز نماینده الگوی گردشی شماره 7، فرودی است که از روسیه شروع و تا سوریه ادامه می یابد. الگوی گردشی شماره 1 نیز شامل یک فرود عمیق بر روی شرق دریای مدیترانه می باشد.
کاربرد مدل زنجیره مارکوف و توزیع نرمال در تعیین احتمال وقوع دوره های خشکی و ترسالی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصولاً هرگونه افزایش یا کاهش بارندگی در یک منطقه( نیمه خشک مانند مشهد) نسبت به شرایط طبیعی آن موجب خشکسالی یا حتی بروز سیلاب می شود و پیامد های اقتصادی و اجتماعی در پی خواهند داشت. بنابراین آگاهی از توزیع احتمال بارندگی ها، زمینة مناسبی را برای برنامه ریزی منابع آب و کنترل سیلاب و مدیریت خشکسالی فراهم می آورد. این آگاهی ها یا از طریق روش های دینامیکی و سینوپتیکی از مدل ها و روش های آماری میسر است. در این مقاله با استفاده از مدل مارکوف و توزیع نرمال، آمار بارندگی ایستگاه سینوپتیک مشهد طی دوره 30 ساله مورد تحلیل آماری قرار گرفته است، تا بتوان پیش بینی دوره های خشکی و ترسالی را تعیین نمود. همچنین با استفاده از روش توزیع نرمال، داده های بارشی مورد تحلیل قرار گرفت و نتایج آن ها با میانگین بارندگی دوره مقایسه شد. نتایج کاربست این مدل آماری، آشکار نمود که احتمال خشکسالی ها و یا فصول خشک در مشهد رو به افزایش است و به عبارتی شدت و مدت خشکسالی ها در حال بیشتر شدن می باشد. اگرچه ممکن است مقدار بارش کلّ دورة آماری تغییرات کمتری داشته، ولی تعداد روزهای بارشی به شدت در حال کاهش است و از 75 روز در سال به 47 روز کاهش یافته است. از طرف دیگر احتمال خشکی در فصول مرطوب افزایش خواهد یافت، به طوری که احتمال خشکسالی در فصل بهار 2/40 درصد و ترسالی آن 4/23 درصد خواهد بود. به این ترتیب احتمال وضعیت های خشکسالی به طور سالانه نیز به تدریج افزایش می یابد. آزمون k2 حکم بر برتری زنجیره مارکوف نسبت به توزیع نرمال در منطقه دارد. انتظار می رود که مدت و شدت خشکی ها در منطقه بیشتر خواهد شد و برنامه ریزان سرزمین و آمایشی باید با چنین شرایط اقلیمی به برنامه ها بپردازند.
تحلیل رفتار زمانی- مکانی پرفشار سیبری در سطح1000 هکتوپاسکال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، رفتار زمانی- مکانی پرفشار سیبری(SH) در سطح1000 هکتوپاسکال با استفاده از داده های روزانه ارتفاع ژئوپتانسیل ساعتGMT 12پایگاه داده (NCEP/NCAR) و با تفکیک مکانی 5/2×5/2 درجه قوسی در یک دوره زمانی 55 ساله شامل 20089 روز از اول ژانویه سال 1951(یازدهم دی ماه 1329) تا 31 دسامبر سال 2005 (دهم دی ماه 1384) بررسی شد. اعمال تحلیل خوشه ای پایگانی انباشتی به روش ادغام «وارد» بر روی مقادیر میانگین ارتفاع ژئوپتانسیل شش آرایش گردشی اصلی را در قالب دوره های سرد و گرم در این تراز جوی آشکار ساخت. بر اساس این تحلیل آماری مشخص شد که تنها در آرایش گردشی سرد(2-1) و پیش دوره سرد(2-1-1)، زبانه های غربی سامانه سیبری از روی بخش های شمالی و شمال شرقی ایران عبور می کند.آرایش گردشی1-1 که منطبق بر دوره سرد سال است؛ در مجموع، اوج کنش پرفشار سیبری را آشکار می سازد. تحلیل نگاره مربوط به آرایش گردشی دوره سرد نیز نشان داد که آرایش مکانی پرفشار سیبری از یک سو به آرایش کم فشارهای جنب قطبی و از دیگر سو به فلات تبت و پامیر بستگی دارد. بر این اساس، نقش پرفشار سیبری در اقلیم ایران در دوره سرد سال نه به ش دت این سامانه بلکه ب ه شدت کم فشار جنب قطبی و ب ه تبع آن ران ده شدن پرفشار سیبری و زبانه های آن ب ه درون ایران بستگی دارد. به منظور تحلیل رفتار زمانی پرفشار سیبری نیز با انتخاب چارچوب پوش مناسب، میانگین ارتفاع ژئوپتانسیل تراز جوی 1000 هکتوپاسکال برای هر یک از روزهای تقویم خورشیدی1383-1330 محاسبه و استانداردسازی شد. بدین ترتیب، آرایه ای به ابعاد 1×19724 تحت عنوان شاخص استانداردشده شدت پرفشار سیبری(SSHI) بدست آمد که شامل ناهنجاری های فاز مثبت(نمود پرفشار سیبری) و منفی(نبود پرفشار سیبری) در هر روز بود. تحلیل سریهای زمانی شاخص مزبور آشکار ساخت که شاخص مزبور سرشتی دو وضعیتی دارد. مقایسه فراوانی روزهای رخداد فاز مثبت با فراوانی روزهای رویداد فاز منفی در تراز مورد بررسی نیز نشان داد که در طی نیم سده گذشته روزهای حضور قوی پرفشار سیبری به مراتب بیش از روزهای نبود این سامانه بوده است.
ارزیابی پهنـه های تحت خطر فرسایش خاک در حوضه سراسکندر چای، دامنه های شرقی کوهستان سهند با استفاده از مدل USLE و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با تداوم روند خشکی محیط و مدیریت غیراصولی آن، فرسایش خاک به یکی از مهمترین مسائل دامنههای شرقی سهند تبدیل شده است. در این محدوده و در مقیاس حوضهای، عوامل متعددی در زمینهسازی و تشدید فرسایش خاک دخیل هستند. در محدوده مورد مطالعه - به عنوان یک منطقه نیمهخشک واقع در دامنههای شرقی کوهستان سهند (شمال غرب ایران) - خاک تحت فرسایش شدید آبی قرار گرفته است. آثار این فرسایش در محدوده مورد مطالعه - به عنوان یک محدوده کشاورزی و دامپروی مهم کشور ـ به صورت سطوح آشفته با خندقها و شیارهای متعدد ظاهرشده است. برای بررسی علل و عوامل فرسایش آبی و شناسایی محدودههای تحت خطر فرسایش از مدل USLE استفاده و از تکنیک GIS بهرهگیری شده است. در این مقاله، با استفاده از مدل مذکور که اساس آن بکارگیری پارامترهای توپوگرافی، اربری، بارندگی و نوع خاک است، فرسایش آبی مورد تحلیل قرار گرفته و در نهایت محدودههای تحت خطر، پهنهبندی شده است. نتایج این بررسیها نشان میدهد که در بین عوامل مورد بررسی، طول و شیب دامنه به عنوان عوامل توپوگرافی، نقش اصلی در فرایند فرسایش ایفا میکنند. در محدوده مورد مطالعه، طول دامنه، نوع و الگوی فرسایش را تعیین میکند. در بخشهایی که طول دامنه افزایش افته، خندقهای عمیق تشکیل گردیده و با افزایش میزان سیلت، فرسایش خطی نیز تشدید شده است. نقشه پهنهبندی خطرفرسایش نشان مـیدهد که شیبهای منتهی بـه دشتهای سیلابی از پتانسیل بالایی بـرای تشدید فرسایش آبی برخوردارند.
تحلیل آماری تغییرات زمانی میزان ازون در جو اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازون، قسمت کوچکی از جو زمین است که با توجه به ویژگی حفاظتی آن در برابر اشعه فرابنفش خورشیدی، نقشی اساس در بقا و حیات ایفا میکند. بیشتر میزان ازون (90 درصد کل ازون) در قسمت فوقانی تروپوسفر و در لایه استراتوسفر متمرکز است که به لایه ازون (ازون سپهر) معروف است. میزان ازون در سطح جهانی بین 500-200 دابسون در نوسان است که این مقدار دارای تغییرات زمانی و مکانی است. در این تحقیق با استفاده از اطلاعات ده ساله ایستگاه ازونسنجی اصفهان و به کارگیری روشهای تحلیل آماری مثل تحلیل رگرسیون، تحلیل واریانس و آزمون استیودنت نیومن کولز به تحلیل آماری تغییرات زمانی میزان ازون اصفهان پرداخته شده است. نتایج تحلیلهای آماری حاکی از وجود تغییر در میزان ازون در سریهای زمانی ماهانه، فصلی و سالانه میباشد که در این دوره آماری، این تغییرات در اصفهان با بازه زمانی فصلی تطابق و هماهنگی کاملی دارد، به طوری که میانگین میزان ازون هر 4 فصل دارای اختلاف معنیدار در سطح احتمال 1 درصد با یکدیگر میباشند. این در حالی است که این هماهنگی در مورد ماههای سال مشهود نمیباشد. تمرکز و غلظت فصلی ازون در فصل بهار به حداکثر و در فصل پاییز به حداقل میرسد. تمرکز و غلظت فصلی ازون در بازه ماهانه در ماه مارس (اسفند) به حداکثر و در ماه اکتبر (مهر) به حداقل میرسد. بررسی روند در میانگین سالانه سری زمانی ایستگاه مزبور حاکی از عدم وجود روند در دادهها در سطح احتمال 5 درصد میباشد.
ارزیابی مدل منطق فازی در مقایسه با سایر مدل های مفهومی در پهنه بندی سیل خیزی با تأکید بر ویژگی های ژئومورفولوژیک،مورد شناسی: حوضه داورزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیل مخاطره ای طبیعی و رویدادی ناگهانی، سریع و مخرب است. مطالعات گذشته گویای آن است که علاوه بر ویژگی های بارش، خصوصیات مورفومتریک و ژئومورفوژیک حوضه های آبخیز در کمیّت و کیفیّت این پدیده نقش اساسی دارند. حوضه ی آبخیز داورزن در غرب دشت سبزوار واقع شده است. همه ساله سیلاب های مخربی در این حوضه به وقوع می پیوندد. هدف از این پژوهش، بررسی علل و عوامل مؤثر در وقوع سیل از جمله، شیب، لیتولوژی، اشکال ناهمواری (تیپ های فیزیوگرافی) ، نوع خاک، CN و وضعیت و گرایش پوشش گیاهی و سپس تجزیه و تحلیل سیل خیزی این حوضه است. برای دست یابی به این هدف از روش تلفیق عوامل مؤثر با استفاده از تکنیک پهنه بندی در مدل های مفهومی و قابل اجرا در محیط GISاز جمله مدل منطق بولین، مدل شاخص همپوشانی و مدل منطق فازی در قالب لایه های اطلاعاتی استفاده شده است. روش تجزیه و تحلیل بر پایه یک مقایسه تحلیلی و دست یابی به نتایج حاصل از این مدل ها استوار است. به کارگیری این مدل ها در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی از طریق وزن دهی به متغیّرهای مؤثر بر سیل خیزی حوضه بر اساس شدت و ضعف تأثیرگذاری آنها توانسته است شکل گیری سیل را در حوضه و در قالب پهنه های مشخص ارزیابی نماید. همچنین نتایج حاصل از مقایسه ی مدل های به کار گرفته شده نشان می دهد که مدل فازی گاما شاخص ترین ابزار مفهومی برای تعیین پهنه های در معرض سیل خیزی در این منطقه می باشد.