فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۴۱ تا ۲٬۷۶۰ مورد از کل ۴٬۸۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
شبیه سازی وقوع بارندگی، به ویژه برای بازتولید اطلاعات مفقود شده و مدیریت منابع آب، فرایندی سودمند است. در این مطالعه، ارزیابی عملکرد مدل های احتمالاتی مختلف در شبیه سازی توزیع دوره های خشک و مرطوب ایستگاه سینوپتیک قزوین به چهار روش انجام گرفت: 1) برازش بهترین مدل بر اطلاعات هر ماه؛ 2) برازش توزیع هندسی بر اطلاعات هر ماه؛ 3) برازش بهترین مدل بر اطلاعات سه ماهه و 4) برازش بهترین مدل بر اطلاعات فصلی. نتایج این مطالعه نشان داد که در شبیه سازی طول دوره های خشک، مدل های سه پارامتری (به ویژه ترکیب دو توزیع هندسی و ترکیب توزیع هندسی و پوآسون) در مقابل مدل های یک پارامتری و دو پارامتری، به عنوان بهترین مدل انتخاب شدند. این مسأله، نشان از عملکرد بهتر این مدل ها در شبیه سازی سری هایی با دوره های طولانی تر دارد؛ زیرا در شبیه سازی سری طول دوره های مرطوب که شامل دوره های کوتاه تری است مدل های یک پارامتری در بیشتر ماه های سال، به عنوان مدل های برتر انتخاب شدند. خطای تمامی روش ها (RMSE و MAE) در شبیه سازی طول دوره های مرطوب با آغاز دوره ی خشک، افزایش یافته و با آغاز دوره ی مرطوب، رو به کاهش می روند. این مسأله در مورد دوره های خشک نیز صادق است، به گونه ای که خطای تمامی روش ها در دوره ی مرطوب سال، بیشتر است. همچنین در شبیه سازی طول دوره های خشک، عملکرد روش های اوّل و دوم (ماهانه) در حفظ آماره های سری مشاهداتی بهتر از روش های دیگر بوده، اما در شبیه سازی طول دوره های مرطوب، روش های سوم (دوره های سه ماهه) و چهارم (فصلی) عملکرد بهتری داشتند. در شبیه سازی احتمال انتقال از یک روز خشک، روش اوّل و در شبیه سازی احتمال انتقال از یک روز مرطوب، روش سوم بهترین نتایج را ارائه دادند.
شبیه سازی مناطق مستعد خندق زایی با استفاده از روشSPI در حوضه ی رودخانه ی مِرِگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو به منظور شبیه سازی مناطق مستعد خندق زایی در حوضه ی رودخانه ی مِرِگ، واقع در جنوب شهر کرمانشاه انجام شده است. این پژوهش به منظور شبیه سازی خندق زایی در پهنه ی بزرگ 15/1466 کیلومتر مربع، به کمک مدل رقومی ارتفاعی و دیگر لایه های نقشه ای و شاخص توان آبراهه ای انجام شده است. لایه های کاربری اراضی، فاصله از آبراهه ها، فاصله از جاده ها، لیتولوژی، شیب، جهت شیب، انحنای عمودی و انحنای افقی شیب منطقه تهیه شد. با تولید شاخص SPI و بهره گیری از آن برای تشخیص نقاط مستعد خندق زایی، سطح جست وجو در درون لایه ی اخیر به نقاط محدودی کاهش یافت. نتایج حاصل از همپوشانی این نقاط و لایه های اطلاعاتی موجود، به شناسایی طبقه یا کلاس مؤثر در تشکیل خندق منجر شد. با مراجعه های میدانی متعدّد، صحت و دقت نقاط تولید شده بررسی شد، سپس آزمون مربع کای اسکوور روی داده های تولید شده اعمال و درجه ی معناداری کلاس نقطه به تأیید رسید. نتایج حاصل از ارزیابی آماری و میدانی به دو مدل جداگانه برای پیش بینی مناطق مستعد خندق در حوضه ی مورد مطالعه منجر شد.
تحلیل زمانی- مکانی روند روزهای فرین سرد ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش برای تحلیل زمانی- مکانی روند روزهای فرین سرد ایران، از داده های میانگین دمای روزانه 663 پیمونگاه اقلیمی و همدید ایران در بازه زمانی 1/1/1340 تا 29/12/1382 استفاده شده است. به کمک روش کریگینگ داده ها برای یاخته های 15 15-کیلومتر برای پهنه ایران میان یابی شدند و یک آرایه 7187 15705 به دست آمد. برای شناسایی روزهای همراه با دمای فرین از نمایه تفاضل دمای بهنجار شده (NTD) استفاده شد. روزهایی که میزان نمایه دست کم 2- بود(2- ) به عنوان روزهای همراه با رخداد سرمای فرین برگزیده شدند و روند آن برای پهنه ایران در برج های مختلف سال محاسبه شد. نتایج نشان داد که گستره روند منفی رخداد تعداد روزهای فرین سرد طی دوره مورد مطالعه بیشتر از گستره روند مثبت است. روند مثبت تعداد روزهای فرین سرد بر روی ناهمواری های مرتفع شهرکرد، سنندج، زنجان تا اردبیل و به صورت نوار باریکی بر روی رشته کوه های البرز قرار گرفته اند، در حالی که روند منفی رخداد تعداد روزهای فرین سرد، نیمه مرکزی و جنوبی کشور را در بر دارد. بیشترین وکمترین رخداد سرماهای فرین ایران به ترتیب مربوط به برج های دی و تیر است. .
تحلیل آماری و پیش بینی یخبندان های زودرس شهرستان خاش طی دوره آماری 1387-1365
حوزههای تخصصی:
ارتباط انسو با نوسانات الگوهای بارش ماهانه در ایران (مطالعه موردی: شهرکرد)
حوزههای تخصصی:
مقایسه و تحلیل ویژگی های ژئومورفولوژیکی نبکاهای چهار گونه ی گیاهی در غرب دشت لوت (شرق شهداد دشت تکاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نبکا یکی از اشکال تراکمی ماسه های بادی است که تحت تأثیر پوشش گیاهی و به دام انداختن ماسه های بادی در محیط های بیابانی و نیمه بیابانی به وجود می آید. این پژوهش به بررسی ویژگی های اکوژئومورفولوژیکی نبکاهای گیاهان جنس Tamarix و Prosopis koelziana در غرب دشت لوت پرداخته است. به این گونه که پس از شناسایی محدوده ی مورد مطالعه با استفاده از ترانسکت، نبکاهای مورد نظر انتخاب و ویژگی های مورفومتری نبکاها و نوع گیاه بررسی شده و با نمونه برداری از رسوبات نبکاها، به گرانولومتری نمونه های رسوب در آزمایشگاه پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که در بین 30 نبکای انتخاب شده، 4 گونه ی گیاهی وجود دارند که نبکاها با توجّه به نوع گیاه، ویژگی های مورفومتری متفاوتی دارند. نتایج به دست آمده از تحلیل همبستگی عوامل مورفومتری نبکاها (ارتفاع تپّه ی نبکا، ارتفاع تاج گیاه از سطح زمین، مساحت نبکا، محیط و پهنای نبکا) نشان می دهد که همبستگی در رابطه با گونه های Tamarix aphylla و Prosopis koelziana ، در سطح 99 درصد معنادار هستند. بیشترین میانگین ارتفاع نبکا در گونه ی Tamarix aphylla 8/7 متر و میانگین ارتفاع تاج گیاه 09/11 متر است. در مورد میانگین مساحت، محیط و پهنای نبکا، بیشترین مقدار مربوط به Tamarix aphylla است که به ترتیب 39/322، 3/68 و 24/18 متر است. همچنین نتایج به دست آمده از گرانولومتری نشان می دهد که از دید درشتی رسوبات، درشت دانه ترین رسوبات، مربوط به گونه ی Tamarix aphylla بوده و گونه های دیگر در جایگاه های بعدی قرار می گیرند. تحلیل همبستگی گرانولومتری رسوبات نشان می دهد که نوع گونه ی گیاهی، در اندازه ی رسوبات هر یک از نبکاها تأثیر شایانی دارد، به طوری که در سطح یک منطقه که وزش باد و رسوبات مشترک زیادی دارند، ویژگی های رسوبات نبکاها با توجّه به نوع گونه ی گیاهی با یکدیگر متفاوت است.
تحلیلی بر بارش های سنگین روزانه سپتامبر در ارتباط با الگوهای همدید در استان گیلان (2005 – 1976)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت بیشتر سامانه های همدید در هر منطقه، تصویر روشنی از اقلیم منطقه را به دنبال خواهد داشت. اقلیم به عنوان یکی از ساختارهای اساسی کره ی زمین، در کنش مستقیم با زندگی و فعّالیّت بشر است. شناسایی شرایط گردشی جو در هر منطقه، تعیین کننده ی الگوهای غالب آب وهوایی است که می تواند کمک شایان توجّهی به شناخت بیشتر شرایط زیستی کند. در پژوهش پیش رو تلاش شده، بارش های سنگین استان گیلان در ماه سپتامبر، در ارتباط با الگوهای همدید، طیّ سال های 1976 تا 2005 مورد مطالعه و تحلیل قرار گیرد. برای تحلیل همدید بارش های مذکور، از نقشه های فشار روزانه ی تراز دریا، 850 و 700 هکتوپاسکال، وزش باد و وزش رطوبتی استفاده شده است. همچنین، از داده های بارش روزانه ی 23 ایستگاه (9 ایستگاه سازمان هواشناسی و 14 ایستگاه باران سنجی وزارت نیرو) در سطح استان استفاده شد. در این نوشتار با یک رویکرد محیطی به گردشی، از روش صدک ها، برای استخراج روزهای همراه با بارش سنگین و از روش همبستگی لوند، برای طبقه بندی نقشه های تراز دریا و استخراج الگوها استفاده شده است. نتایج حاکی از تأثیر سامانه های پُرفشار (شمال غرب دریای سیاه، شمال روسیه جنب قطبی، شمال غرب اروپا دریای نروژ، شمال دریای خزر و غرب دریای سیاه دریای مدیترانه) بر بارش های سنگین، در پنج الگوی استخراج شده است. شکل گیری ناوه در سطوح بالا، ریزش هوای سرد عرض های بالا روی دریای خزر و دریای سیاه و واقع شدن جلوی محور ناوه بر فراز گیلان، به همراه مهیّایی شرایط همرفت در سطح زمین ، شرایط مناسب برای ناپایداری و درنتیجه وقوع بارش های سنگین را در الگوهای مورد مطالعه به همراه داشته است. در برخی از الگوها، افزون بر رطوبت دریای خزر، دریای سیاه نیز در بارش های منطقه دخیل بوده است. همچنین در الگوهای استخراج شده، سازوکار همرفت وزشی را می توان مشاهده کرد.
پهنه بندی حسّاسیّت اراضی به فرسایش خندقی در حوضه ی زوّاریان استان قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع فرسایش آبی که موجب تخریب اراضی و برهم خوردن تعادل در پهنه های منابع طبیعی و اراضی کشاورزی می شود و خسارات سنگینی به بار می آورد، پدیده ی فرسایش خندقی است. برای کنترل این پدیده، شناخت عوامل مؤثّر و پهنه بندی حساسیت اراضی نسبت به آن، اهمیت ویژه ای دارد. تخریب اراضی، بر هم خوردن منظر زمین و تعادل اکولوژیک و به مخاطره افتادن منابع زیستی در این مناطق، ازجمله موارد دیگری است که پژوهش درباره ی فرسایش، به ویژه فرسایش خندقی در اراضی استان قم را گریزناپذیر و الزامی می کند. در همین راستا، حوضه ی آبخیز زوّاریان در استان قم، برای انجام پژوهش انتخاب شده است. روش های مختلفی برای پهنه بندی حسّاسیّت اراضی به فرسایش خندقی وجود دارد. در این پژوهش از شاخص همپوشانی برای پهنه بندی در منطقه استفاده شد. برای تهیّه ی نقشه ی حسّاسیّت فرسایش خندقی از عکس های هوایی، تصاویر ماهواره ایETM+ و برای عملیّات میدانی از GPS استفاده شد. بررسی ها نشان داد که جنس زمین، شیب، منابع و قابلیّت اراضی، جهت شیب و کاربری اراضی، عوامل اصلی مؤثّر در وقوع فرسایش خندقی هستند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که واحدهای سنگ شناسی Q2 (تراس های جوان و مخروط افکنه های درشت دانه دوره ی کواترنری) 41/94 درصد و تیپ اراضی دشتی و تپّه ماهوری 96/99 درصد از مناطق تحت تأثیر فرسایش خندقی را به خود اختصاص داده اند، درضمن طبقه ی شیب 0-10 درصد (87/84 درصد)، جهت شیب شمال، مشرق و جنوب شرقی با (06/69 درصد) و کاربری مراتع متوسّط و زمین های کشاورزی(85/98 درصد) دارای بیشترین گسترش مناطق تحت تأثیر فرسایش خندقی در حوضه ی آبخیز مورد مطالعه هستند.
کاربرد و بررسی تطبیقی الگوهای تحلیل سلسله مراتبی و فازی در تناسب اراضی (نمونه ی موردی: شهرک صنعتی بیرجند )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نحوه ی قرارگیری مناطق صنعتی در مجاورت شهرها، عامل کلیدی در برنامه ریزی منطقه ای به حساب می آید و اثرات و تبعات منفی اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی این نوع مناطق، دربرنامه ریزی توسعه ی ناحیه ای باید مورد توجه قرارگیرند. مکان مناسب برای استقرار صنایع با طیف وسیعی از عوامل روبرو است، چرا که منافع اقتصادی، اجتماعی و اثرات زیست صنایع محیطی پایدار هم زمان باید مورد توجه قرار گیرند،. تجزیه و تحلیل و ترکیب این مجموعه عوامل با استفاده از GIS امری اجتناب ناپذیر است. دراین تحقیق برای مکانیابی و ارزشیابی مکان تعیین شده از روش منطق فازی و روش AHP فضایی در محیط GIS استفاده شد. بدین صورت که ابتدا عوامل و معیارهای مناسب جهت مکان یابی شهرک های صنعتی تعیین و سپس آماده برای ورود به توابع فازی و تحلیل سلسله مراتبی در محیط های (به ترتیب ) Arc Sdm 3، Export Choice شد. پس از آن نتایج و دقت عملکرد این دو متد باCross tabulate مورد بررسی و ارزشیابی قرار گرفت. طی این پژوهش علاوه بر مکان یابی بهترین سایتها جهت احداث شهرک صنعتی، تائید محل فعلی منطبق بر اصول توسعه پایدار زیست محیطی، برتری و دقت الگوی فازی بر فرایند تحلیل سلسله مراتبی تعیین گردید. در پایان نتایج حاصل نشان می-دهد که دو الگوی فازی و AHPمورد استفاده در این پژوهش 53% با یکدیگر تطابق دارند. شهرک صنعتی فعلی براساس مکان یابی با دوالگوی فازی و AHP به ترتیب 62/99 %، 98/56% آن در کلاس خیلی خوب قرار گرفته است که بیانگر آ ن است که محل فعلی شهرک صنعتی بر اساس الگوهای مورد بررسی و اجرا شده، منطبق بر اصول توسعه ی پایدار زیست محیطی می باشد.
روابط ناوه تراز میانی جو با رخداد شدیدترین یخبندان های ایران
حوزههای تخصصی:
هر ساله رخداد یخبندان های شدید اعم از پاییزه، زمستانه و بهاره ، باعث بروز زیان های فراوان در بخش کشاورزی، دامداری، صنعت و ترابری ایران می شود. در این تحقیق،با تهیه آمار میانگین دمای روزانه ی صفر و زیر صفر از 50 ایستگاه داده سنجی جوی از نوع همدید در سراسر ایران، 75 موج یخبندان طی دهه اخیر یعنی از سال 1994 تا سال 2003 شناسایی شد. بر پایه سنجه های کمی تعریف شده شامل فراوانی موج های یخبندان، تاریخ های آغاز و پایان هر موج، شدت و تداوم زمانی آن ها، 31 موج شاخص برگزیده شد و ویژگی های همدید آن ها بررسی گردید. نتایج تحقیق نشان داد همه ساله شدیدترین یخبندان ها در سطح سرزمین ایران طی زمستان رخ داده اند بجز سال 1373 که در پاییز بوده است. در میان ماه های سال، ماه بهمن رتبه ی پریخبندان ترین و ماه دی رتبه ی سردترین ماه را کسب کردند. در حالیکه از پیش نیز انتظار می رفت، خسارت باری یخبندان های بهاره بیشتر باشد؛ نتایج نشان داد در عوض فراوانی یخبندان های پاییزه بیشتر بوده است. در این حال بر پایه الگو های همدید تهیه شده، محل بیشینه ناوه های غربی در ایران 10 درجه جغرافیایی پایین تر از محل بیشینه آن ها در نیمکره جنوبی مشاهده شد و شدت یخبندان ها تا 58 درصد با عمق ناوه های غربی رابطه معنی دار داشت. الگوی طراحی شده برای محورهای ناوه طی روزهای اوج، جاگیری عموم محورها را در نیمه ی خاوری ایران با امتداد شمال شرقی – جنوب غربی نشان داد. این جاگیری به تسهیل شارش جریان های بسیار سرد از عرض های بالای جغرافیایی تا جنوبی ترین مناطق ایران انجامید. ناوه های مهاجر عرض های بالاتر یخبندان های شدیدتر و ناوه های مهاجر عرض های پایین تر یخبندان های فراگیرتر در پی داشتند. در این راستا راهکار بنیادین برای کاهش زیان های کشاورزان بویژه باغداران در مناطق پرآسیب، تغییر الگوی کشت به لحاظ مکانی و استفاده از بذرها و گونه های مقاوم و دیربازده به لحاظ زمانی است.
ردیابی آثار یخچالی کواترنر در حوضه آبی رودخانه بوانات
حوزههای تخصصی:
مدلهای ذوب برف
حوزههای تخصصی:
پیش بینی تغییرات یخبندان شهر زابل بر پایه شبیه سازی مدل گردش عمومی جو
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شبیه سازی پیامدهای تغییر آب و هوا بر پدیده یخبندان در ایستگاه زابل است. برای رسیدن به این منظور، روش مقایسه و انتخاب بهترین مدل برازش داده شده به سری توسط مدل های گردش عمومی جو بکار گرفته شد. نخست داده های ایستگاه همدید زابل در دوره آماری (2008 - 1966) با مقیاس روزانه فراهم شد، سپس داده های مدل گردش عمومی جو در دو دوره جداگانه2004 - 1988 و 2039 - 2010 برای تهیه یک سناریوی تغییر اقلیم برای این ایستگاه استفاده گردید. پس از تهیه سناریوی پایه با انتخاب چهار مدل کاربردی از مدل های گردش عمومی جو شامل HADCM3، BCM2، HADGEM و NCPCM به ارزیابی این مدل ها با دو روش آماری پرداخته شد. یعنی محاسبه بایاس و خطای مطلق هر مدل و نیز مقایسه میانگین و انحراف معیار برای هر یک از مدل های به کار گرفته شده جهت تولید داده های روزانه تا سال 2037 گردید. پس از انتخاب بهترین مدل، داده های مصنوعی برای دوره اقلیمی آینده و نیز ویژگی یخبندان های زابل برای دوره اقلیمی آینده پیش بینی شد. نتایج پژوهش نشان داد که در دوره اقلیمی آینده مؤلفه های دمایی نسبت به دوره گذشته افزایش خواهد یافت. افزایش بیشینه دما»برای فصول بهار و پاییز بیش از فصول زمستان و تابستان خواهد بود. «کمینه دما» نیز بیشترین میزان افزایش دما در نیمه سرد سال از آگوست تا فوریه مشاهده می گردد. دامنه یخبندان در دوره اقلیمی مشاهده شده که مدت آن 6 ماه است و از نوامبر تا آوریل تداوم دارد ،در دوره اقلیمی آینده این مدت به 5 ماه کاهش پیدا می کند و دامنه آن از نوامبر تا مارس می باشد. نتایج تحلیل انواع یخبندان نشان داد که در هر سه نوع یخبندان، سری ها نا ایستا می باشند. در یخبندان های ضعیف جهت روند آن افزایشی و در یخبندان های متوسط و شدید جهت روند کاهش می باشد. افزایش تعداد یخبندان های ضعیف و کاهش نوع متوسط و شدید برای ایستگاه زابل بیانگر حساسیت یخبندان نسبت به پدیده گرمایش جهانی می باشد.
محاسبة دمای سطح زمین با استفاده از روش سبال و درخت تصمیم گیری در محیط RS, GIS در بخش مرکزی منطقه مراغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دمای سـطح زمین برای انواع وسیعی از مطالعات علمی از اقلیمشناسـی و هواشناسـی تا هیدرولوژی، بومشناسی، زمینشناسی، علوم پزشکی، طراحی و بهسازی شبکه حمل و نقل و مکانیابی آتش سوزی ها و بویژه در محاسبه تبخیر ـ تعرق واقعی مورد نیاز است. با توجه به پایش دمای سطح زمین در تعداد محدودی از ایستگاههای هواشناسی به صورت نقطه ای و نیاز به توزیع مکانی دمای سطح در پهنه وسیع و به طور همزمان، دمای سطح برآورد شد. جهت دستیابی به دمای سطح زمین از الگوریتم سبال و طبقه بندی از نوع درخت تصمیم گیری استفاده شد. با استفاده از تصویر ETM+ و انجام مراحل پیش پردازش، تصویر برای اجرای روش سبال آماده گردید. جهت انجام مراحل فوق الذکر از نرم افزارهای Envi4.5 و ArcGIS9.3 استفاده گردید. در این مقاله با برآورد اختلاف کمتر از 57/5 درجه سانتیگراد، اختلاف رضایتبخشی بین دمای سطح برآورد شده از طریق سنجش از دور و دمای برآورد شده از آمار اندازه گیری شده 12 ساله از سطح زمین (1993 الی 2005) در ایستگاه هواشناسی مراغه به دست آمد. لذا دمای برآوردی از طریق سنجش از دور قابل کاربرد در مطالعات و تحقیقات علوم زمین و محیط زیست می باشد.
تحلیل مقایسه ای روند بارش و خشکسالی حوضه دریای خزر
حوزههای تخصصی:
تحلیل ساختاری گسل ایذه در بخش مرکزی زاگرس با استفاده از تکنیک های سنجش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مورفولوژی کمربند چین- راندگی زاگرس، به دلیل عملکرد گسل های مختلف در طی کوهزایی، پیچیدگی های خاصی یافته است. گسل ایذه (با روند N-S) یکی از این عناصر ساختمانی بنیادی است که حرکات آن در دوره های زمین شناسی، آثار زیادی را در الگوی رسوب گذاری و سیمای مورفوتکتونیکی زاگرس بر جای گذاشته است. در این مقاله، یافته های جدید در خصوص سبک و سازوکار دگرشکلی سیستم گسلی ایذه، در بخش مرکزی زاگرس مورد بحث قرار گرفته است. این پژوهش به کمک تکنیک های سنجش از دور و با استفاده از تصاویر ماهواره ای ASTER و IRS-PAN، و مدل رقومی ارتفاع (DEM) ناحیه انجام شده است. برای تصحیح هندسی، پردازش داده ها و بارزسازی عوارض ساختاری و آثار شکستگی در تصاویر ماهواره ای، از نرم افزار ER Mapper 6.4 استفاده شد. به علاوه، برای بررسی دقیق تر سیماهای دگرشکلی و آثار شکستگی در واحدهای رسوبی، از انواع مدل های سه بُعدی مبتنی بر DEM نیز کمک گرفته شد. مشاهدات سنجش از دور حاکی از آن اند که حرکات گسل ایذه باعث تغییرات زیادی در ویژگی های زمین ساختی بخش مرکزی زاگرس شده است. آثار دگرشکلی ناشی از گسل ایذه عمدتاً به صورت کشیدگی و چرخش راستگرد محور چین ها، و یا گسیختگی و جابه جایی طبقات نمایان شده اند. حرکات این گسل، اُلگوی جهت گیری و شدّت شکستگی در واحدهای زمین شناسی را نیز متأثر کرده است. تحلیل ساختاری دسته های شکستگی در مناطق مختلف این را مطرح می سازد که برخی از آنها احتمالاً بر اثر سیستم بُرشی ناشی از حرکات راستگرد گسل ایذه تشکیل شده اند. در مجموع، شواهد زمین ساختی نشان می دهند که حرکات گسل ایذه در طی فازهای مختلف کوه زایی، به واسطه سازوکارهای متفاوت، موجب تغییر الگوی دگرشکلی ناحیه ای و یا تعدیل سیمای مورفوتکتونیک بخش مرکزی زاگرس شده است. به علاوه، برخی از شواهد دلالت بر آن دارند که این گسل در طی فازهای جوان آلپی نیز فعّال بوده است.
پهنه بندی میزان تغییرات اقلیمی از دیدگاه کشاورزی در دوره اقلیمی آینده مطالعه موردی: استان خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق سعی شده است تغییرات دما و بارش و همچنین بعضی از شاخص های حدّی موثر بر بخش کشاورزی در دوره اقلیمی 1418-1389 در سطح استان خراسان رضوی ارزیابی گردد. با استفاده از داده های آب وهوایی که توسط مدل GCM ECHO-G سناریوی A1 برای دوره آینده برآورد شده است، میزان تغییرات 8 شاخص موثر، نسبت به میانگین دوره گذشته محاسبه شده است. نتایج حاکی از افزایش متوسط درجه حرارت (5/0 درجه سلسیوسی)، طول دوره رشد(17روز)، میانگین بارندگی(7 میلیمتر)، تعداد بارش های سنگین(یک روز) و ضریب تغیرات بارندگی (5/1 درصد) و همچنین کاهش در طول دوره یخبندان(7/14روز)، تعداد روزهای یخبندان(15روز) و تعداد روزهای همراه با بارندگی (9روز) را در دوره اقلیمی آینده نشان می دهد. نتیجه تحلیل فضایی که از ترکیب هشت لایه میزان تغییرات شاخص ها در محیط GIS صورت گرفته، نشان می دهد، میزان تغییرات اقلیمی در سطح منطقه مورد مطالعه بین 46 تا 65 درصد خواهد بود. (از حداقل 0 تا حداکثر100درصد). نواحی عمده استان میزان تغییراتی بین 50 تا 60 درصد را تجربه خواهند کرد. بیشترین و شدیدترین تغییرات در مناطق شمالی استان خراسان رضوی و دشت مشهد رخ خواهد داد.
بررسی سینوپتیکی بارش های سنگین در جنوب ایران( مطالعه موردی بارش 31 دسامبر 1984 لغایت 4 ژانویه 1985 حوضه آبریز رودخانه دالکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور بررسی شرایط سینوپتیکی مربوط به بارش 31 دسامبر1984 تا 4 ژانویه 1985 رود خانه دالکی،الگوی گردش فوقانی وتحتانی ونحوه فرارفت آن در زمان بارش بررود خانه دالکی مورد بررسی قرار گرفت. جهت بررسی این بارش ابتدا نقشه های روزانه سطح زمین و ترازهای 700 و 500 هکتوپاسکال از 48 ساعت قبل از وقوع بارش استخراج ومورد بررسی وتحلیل قرار گرفت ونتایج زیر حاصل گردید:بر روی نقشه سطح زمین، نقش اصلی و کنترل کننده باپر فشار سیبری،پر فشار دینامیکی آزور و حالت ادغام شده دو سیستم کم فشار سودان و مدیترانه می باشد. در ترازهای بالاتر نیز سیستم های اصلی کنترل کننده، مرکز ارتفاع زیاد آزور در پشت سیستم و مرکز ارتفاع زیاد عربستان در جلو سیستم و تراف عمیق شمال آفریقا می باشد.نتایج این مطالعه می تواند درپیش بینی بارش های سنگین و سیل زا وهمچنین پیش آگاهی برای برنامه ریزی و مدیریت بهترمنابع آب منطقه به کار برده شود.
نگرشی بر تغییرات حداقل های مطلق دما در پهنه ایران زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دما متغیر جوی بسیار مهمی است که تغییر آن منشاء بسیاری از تحولات فیزیکی، شیمیایی و زیست محیطی است. اندازه گیری دما توسط انسان در مقایسه با سایر عناصر جوی از سابقه طولانی تری بر خوردار است. هدف اصلی این پژوهش بررسی تغییرات زمانی و مکانی دمای حداقل، تعداد روزهای با دمای مساوی و کمتر از 4- درجه سلسیوس است. بدین منظور داده های آماری حداقل مطلق دما در 20 ایستگاه همدید کشور با روش تحلیل روند، تحلیل واریانس و میانگین متحرک در دوره آماری 1956-2005 واکاوی شد و در ادامه نمودارهای سالانه، فصلی و ماهانه میانگین دمای حداقل در طول دوره آماری ترسیم و تحلیل گردید. نتایج این بررسی ها نشان می دهد که الگوی تغییرات حداقل مطلق دما در کشور در طول دوره آماری یکسان نبوده به طوری که، نوسانات و تغییرات مقادیر حداقل مطلق دما در بین مناطق مختلف ایران دارای اختلافات زیادی است. با وجود روند افزایشی سری زمانی دما، داده های دمای حداقل دارای افت و خیزها و دوره های کوتاه مدت سرمایشی و گرمایشی است. همچنین نتایج این تحقیق بیانگر تغییرات شدید مکانی و زمانی حداقل دما در بین ایستگاههای شمالغرب و نواحی کوهستانی منفرد کشور و نیز تغییرات ملایم در ایستگاههای مرکزی و جنوبی کشور است. تغییرات و توزیع تعداد روزهای مساوی و کمتر از4- درجه سلسیوس نیز الگوی مشابهی را در کشور نشان می دهد. به طور کلی حداقل دما در سطح کشور در طول دوره آماری روند افزایشی را طی کرده است.
توزیع فضایی منابع و معادن در سطوح ارضی گلپایگان
حوزههای تخصصی:
شهرستان گلپایگان و منطقه اطراف آن به دلیل قرار گرفتن در زون سنندج - سیرجان و همچنین رسوبات رودخانهای دوران چهارم زمینشناسی بیشتر شامل سنگهای دگرگونی و برونزدهای تودههای آذرین ناشی از عملکرد نیروهای درونی است. وجود این برونزدها باعث ایجاد ذخایر معدنی متنوع در این شهرستان مانند معادن سرب و روی صالح پیغمبر، سنگ چینی گدار سرخ، مرمریت کنجدجان، گچ حاج غاراو... شده است. این معادن از نظر اقتصادی برای مردم این شهرستان حائز اهمیت است و با توجه به این شرایط گلپایگان و منطقه آن از نظر پتانسیلهای معدنی قوی است و لذا میتواند نقش مؤثری در توسعه منطقهای داشته باشد. در این تحقیق سعی شده که نقش ژئومورفولوژی را به عنوان یکی از شاخههای مهم علم جغرافیا بررسی نمائیم. ژئومورفولوژی، از یک سو واحدها و فرمهایی مانند پستی و بلندیها شامل کوه، دشت... را مورد مطالعه قرار میدهد، و از سوی دیگر فرآیندهای درونی و بیرونی را که موجب تشکیل این واحدهای زمین ساختی میشود، بررسی مینماید. این واحدها که از دوران اول زمینشناسی تا عصر حاضر مدام تحت تاثیر عوامل مختلف فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی تغییر شکل دادهاند، تا به شکل امروزی خود درآمدهاند به عنوان یکی از منابع با ارزش طبیعی برای بشر محسوب میشوند و در نواحی مختلف جغرافیایی براساس خصوصیات زمینشناسی و ژئومورفولوژیکی پراکنده شدهاند. متد بررسی و تحلیل در این مقاله متکی برسیستم اطلاعات جغرافیایی و روش توصیفی میباشد که با استفاده از مشاهدات میدانی و استفاده از نقشههای زمینشناسی و توپوگرافی منطقه به تلفیق جنس رسوبات منطقه و معادن موجود براساس سطوح ارضی محدب، مقعر، مستوی بر روی نقشههای توپوگرافی میپردازیم و مشخص میکنیم که هر کدام از سطوح ارضی (محدب، مقعر، مستوی) چه نوع معادن و کانسارهایی را در خود جای دادهاند و توزیع فضایی معادن براساس سطوح ارضی چگونه است، و با تهیه نقشه فرآیندهای معدنی و کانسارسازی به ارزیابی توان محیطی منطقه میپردازیم.