فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۰۱ تا ۱٬۸۲۰ مورد از کل ۴٬۸۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
بررسی دما در مکان و زمان معیّن نشان می دهد که این متغیّر به شدّت در تأثیر الگوهای گردش جوّی است. بنابراین هدف از این نوشتار، بررسی دما و ارتباط آن با ارتفاع ژئوپتانسیل است. در این پژوهش از دو پایگاه داده استفاده شده است. پایگاه نخست، پایگاه داده های رویداد محیطی (سطحی) است که در این راستا از داده های سطحی دمای منتخب ایستگاه های شمال غرب ایران استفاده شده است. بیشینه و کمینه این ایستگاه ها در بازه زمانی11/10/1357 تا 11/10/1390 خورشیدی به مدّت 12054 روز از سازمان هواشناسی کشور دریافت شد. پایگاه دیگر، داده های جوّی را شامل می شود که چگونگی جریان جوّی را مشخّص می کند. این پایگاه، دربردارنده داده های ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال است که داده های آن از تارنمای NCEP/DOE وابسته به سازمان ملّی جو و اقیانوس شناسی ایالات متحده استخراج شده است. بازه زمانی این داده ها از 01/01/1979 تا 01/01/2012 میلادی است. برای انجام این تحقیق به طور جداگانه همبستگی میانگین روزانه دما، کمینه و بیشینه (9 ایستگاه منتخب) با ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال محاسبه شد. سپس این همبستگی ها در نرم افزار سرفر وارد شد و چهار منطقه در نیمکره شمالی به دست آمد که با ایستگاه های منتخب، همبستگی بالایی را نشان می دهند. به طور کلّی، 180 یاخته با میانگین دما، 190یاخته با بیشینه و 168 یاخته با کمینه دما در نیمکره شمالی، همبستگی بسیار بالایی با ایستگاه های منتخب داشتند. پس از این مراحل، میانگین وزنی یاخته های ارتفاع ژئوپتانسیل گرفته شد و معادله آن ها با رگرسیون چندگانه به دست آمد. نتایج مدل های پیش یابی نشان می دهد که به ازای هر یک ژئوپتانسیل متر افزایشی که در این نمایه رخ دهد، میانگین روزانه دمای ایستگاه های منتخب شمال غرب بین 1/0 تا 5/1، دمای بیشینه 1/0 تا 6/1 و دمای کمینه 1/0 الی 2/1 درجه سلسیوس افزایش نشان خواهد داد.
ریز پهنه بندی خطر سیلاب در محدوده شهر تبریز با استفاده از روش AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور پیش بینی دامنه خسارات ناشی از سیلاب جهت کنترل و مهار آن پهنه بندی خطر سیل امری ضروری است که هدف از این تحقیق بررسی میزان خطر پذیری سیلاب و ارزیابی خسارت وارده به شهرتبریز است.پارامترهای خاص موضوع این تحقیق شامل؛کاربری اراضی،تراکم جمعیت،مسیل ها،طبقات شیب،تراکم مسکونی،ضریب CN،ضریب رواناب،تراکم جمعیت،فضای باز و قدمت ابنیه بوده سپس با تهیه لایه های مورد نیاز محدوده شهر،اقدام به تعیین وزن هر لایه بر اساس میزان اهمیت آن در بروز سیلاب گردید.پس از وزن دهی نهایی،لایه ها به صورت دوبه دو(AHP)توسط نرم افزارExpert choice مقایسه و ماتریس حاصل از این مقایسات به نرم افزار Idrisi منتقل و ضریب نهایی برای هر لایه تعیین شد.در نهایت با اعمال این ضرایب از طریق نرم افزارArc Gis نقشه پهنه بندی خطر سیلاب در محدوده شهر تبریز تهیه گردید.بدین ترتیب،محدوده های بحرانی بافت شهری در برابر سیلاب آب گرفتگی مشخص و خسارات ناشی از سیل در قالب نقشه ارزیابی خسارات ارائه شد .نقشه پهنه بندی خطر سیل نشان می دهد که حدود34/3 درصد ازمحدوده نقشه در پهنه بندی خطر خیلی زیاد،87/15 درصد در پهنه بندی خطر زیاد،84/70 درصددر پهنه ی خطر متوسط و 95/9 درصد در پهنه ی کم خطر از لحاظ سیل گیری قرار دارد.هم چنین با تهیه نقشه ارزیابی خسارت مشخص شد که پهنه های مشخص شده 85 درصد منطبق با پهنه های مختلف از نظر شدت سیل گیری می باشد.
بازسازی برف مرزهای آخرین دوره ی یخچالی با شواهد دورههای یخچالی در زاگرس شمال غربی (مطالعه موردی: تاقدیس قلاجه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود لندفرم های یخچالی و مجاور یخچالی در ارتفاعات قلاجه حاکی از تغییرات اقلیمی و تغییرات مرزهای مورفوژنیک است. مسأله ی اصلی این پژوهش شناسایی قلمروهای سرد یخچالی و مجاور یخچالی و برآورد ارتفاع خط برف مرز در زاگرس چین خورده با توجه به فقدان مطالعه در زاگرس چین خورده است. بنابراین هدف مطالعه شناسایی شواهد و اثبات حاکمیت وجود قلمرو مورفوژنز یخچالی و تعیین برف مرز آخرین دوره ی یخچالی در ارتفاعات قلاجه است. نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، تصاویر ماهواره ای IRS و داده های اقلیمی دما و بارش ماهانه، ابزارها و داده های اصلی تحقیق هستند. با استفاده از تصاویر ماهواره ای و بازدیدهای متعدد میدانی، موقعیت سیرک های منطقه شناسایی شده و به بازسازی خط تعادل برف و یخ گذشته (ELA) اقدام گردید. از روش ارتفاع کف سیرک پورتر و روش رایت برای برآورد حد برف مرز آخرین دوره ی یخچالی وورم و حال حاضر استفاده شد. از آزمون توان دوم کی (پیرسون) برای محاسبه ی رابطه بین گسترش و پراکنش سیرک ها با جهات ناهمواری ها استفاده گردید.
برف مرز دوره ی وورم با استفاده از مدل پورتر در ارتفاع 2019 متری و از روش رایت در ارتفاع 2015 متری به دست آمد. همچنین خط تعادل آب و یخ در دامنه های شمالی و جنوبی به ترتیب در ارتفاع 2033 و 2075 متر به دست آمد و ELAمنطقه برابر با 42 متر است. نتایج آزمون توان دوم کی نشان داد که بین شکل گیری سیرک های موجود در منطقه با جهات جغرافیایی و جهات ناهمواری ها ارتباط معناداری وجود دارد و سیرک های منطقه در دامنه های شمالی گسترش بیشتری داشته اند. بطوری که 7/66 درصد از سیرک های منطقه در دامنه های شمالی و 3/33 درصد سیرک ها در دامنه های جنوبی شکل گرفته اند. مقایسه ی نتایج به دست آمده از مدل های اقلیمی و شواهد ژئومورفولوژیکی آخرین دوره ی یخچالی، اثبات کننده ی حاکمیّت قلمرو یخچالی از ارتفاع 2000 متری به بالا در ارتفاعات قلاجه است.
بررسی اثر سیستمهای شکل زا بر مورفولوژی حوضه های آبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نتایج مقایسه سیستماتیک بین مورفولوژی حوضه های آبریز برای پیش بینی تغییر شکل این حوضه ها در طی مراحل رشد ارائه شده است و مهمترین شالوده ای که بر مبنای آن اندازه گیری های مربوط به شکل حوضه ها انجام پذیرفته طبقه بندی ایران به چهار سیستم شکل زا بوده است تا نقش و تأثیرگذاری این سیستمها در به وجود آمدن روابط هویت زا در حوضه ها مورد ارزیابی قرار گیرد. به این منظور، در هر یک از چهار سیستم شکل زای موجود در ایران (سیستمهای رطوبتی، برودتی، حرارتی و حرارتی- رطوبتی) ده حوضه آبریز انتخاب شد و در ابتدا از نمایه های گراولیوس و ضریب دایره ای برای بررسی مورفولوژی حوضه ها استفاده گردید. سپس رابطه بین طول رودخانه اصلی و مساحت حوضه در چهارچوب قانون هک در هر گروه از حوضه ها در قالب مدلهای رگرسیونی بررسی شد. نتایج به دست آمده حاکی از وجود روابط آلومتریک بین دو مؤلفه طول رود اصلی و مساحت حوضه در سیستمهای شکل زا بود. همچنین شکل این توابع به عنوان شاخصی برای نوع اثر فرایند غالب در محیط (فرسایش رودخانه ای) در نظر گرفته شد، بنابراین توان معادله هک به عنوان شاخص اثر سیستم های شکل زا بر حوضه های آبریز مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان می دهند حوضه ها در هر یک از سیستمهای شکل زا بطور متفاوتی دچار فرسایش می شوند و مقایسه توانهای معادله هک نشان داد که بیشترین میزان کشیدگی در شکل حوضه ها در طی زمان در سیستم شکل زای حرارتی- رطوبتی روی می دهد و بنابر معادلات بدست آمده این میزان کشیدگی در طی مراحل رشد افزایش نیز خواهد یافت و بیشترین میزان کروی بودن حوضه ها در حوضه های آبریز واقع در محدوده رطوبتی مشاهده می شود.
تحلیل آماری، ترمودینامیکی و همدیدی پدیده تگرگ در استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تگرگ یکی از بلایای جوی خطرناک است که اغلب همراه با طوفان های تندری بوده و از ناپایداری جو باروکلینیک در مقیاس سینوپتیک ناشی می شود. به منظور تحلیل آماری، ترمودینامیکی و همدیدی پدیده تگرگ در استان لرستان داده های مربوط به کد پدیده تگرگ از بانک اطلاعات هواشناسی استان در طول دوره آماری 1378-1392 استخراج گردید. به منظور درک توزیع مکانی و زمانی آن با استفاده از نرم افزار Arc GIS رخداد آن پهنه بندی و مناطق مستعدتر وقوع آن شناسایی شد. سپس رخدادها با توجه به وضعیت غالب سینوپتیکی به دو خوشه ناپایداری همرفتی- حرارتی که بیشتر در فصل گرم رخ می دهد و خوشه کم فشار جبهه ای که بیشتر در فصل سرد و زمان حاکمیت بادهای غربی و تسلط سیستم های جبهه ای رخ می دهد، تقسیم شدند. برخی از ویژگی های دینامیکی رخدادهای سرد و گرم استخراج و مورد مقایسه قرار گرفت، نتایج نشان داد که بر اساس شاخص های دینامیکی مقادیر ناپایداری در خوشه گرم نسبت به دوره سرد بیشتر است. ویژگی های همدیدی مربوط به یک رخداد سرد و یک رخداد گرم در سطوح زمین، 500 و 700 هکتوپاسکال و همچنین نقشه همدمای سطح زمین و 500 هکتوپاسکال و نقشه های امگا که بیان کننده میزان ناپایداری هستند در روز رخداد تگرگ مورد مقایسه و تجزیه و تحلیل قرار گرفت، نتایج به دست آمده نشان داد که میزان ناپایداری در رخداد گرم بیشتر از سرد بوده است. شناسایی سیستم های ناپایدار مولد تگرگ و مناطق مستعد رخداد آن می تواند از طریق کاهش خسارات ناشی از آن منجر به توسعه پایدار در برنامه ریزی های منطقه ای شود.
بررسی و تهیه نقشه های وقوع سرمازدگی گیاهان زراعی و باغی در استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به خسارت سنگین سرمازدگی، تعیین محدوده احتمال وقوع دمای بحرانی خسارت سرمازدگی برای برنامه ریزی زمان مناسب کاشت و برداشت و طول فصل رشد موثر، انتخاب رقم و تعیین مناطق مستعد سرمازدگی حائز اهمیت است. در این تحقیق، برای بررسی سرماهای رخ داده طی ادوار گذشته، نسبت به جمع آوری آمار روزانه درجه حرارت حداقل در 34 ایستگاه هواشناسی سینوپتیک و تبخیرسنجی اقدام گردید. تاریخ های وقوع سرمازدگی از مبدأ مهر در کلاس های صفر درجه (گیاهان خیلی حساس)، 2/2- درجه (گیاهان حساس) و 4/4- درجه (گیاهان نسبتاً مقاوم) برای 34 ایستگاه منتخب استخراج شدند. برای تحلیل فراوانی، توزیع های حدی و غیر حدی به داده ها برازش داده شد و توزیع گامبل به عنوان توزیع غالب انتخاب گردیده و سرمازدگی بهاره و پائیزه در کلاس های مختلف و با احتمالات معادل محاسبه گردید. با ارائه نقشه تاریخ وقوع متوسط و نقشه ضریب تغییرات، و با تعیین مقدار ضریب فراوانی (K) نقشه های احتمالاتی هر منطقه در سه کلاس 0، 2- و 4- درجه سلسیوس با روش های کریجینگ، کوکریجینگ و روش معکوس فاصله با توان های متفاوت تهیه شد. برای تحلیل مکانی و درون یابی، روش های کریجینگ، کو- کریجینگ و روش معکوس فاصله با توان های متفاوت استفاده گردید. مناسب ترین روش برازش بر اساس معیار ریشه دوم میانگین مربع خطا و روش ارزیابی تقاطعی تعیین گردید. روش درون یابی کو-کرجینگ با ارتفاع، مدل برتر تشخیص داده شد. تغییرات مکانی، منظم بودن وقوع سرمازدگی در استان از روی نقشه ها محاسبه و مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت نقشه سرمازدگی با احتمال 75% برای تعیین تاریخ کشت گیاهان زراعی استان آذربایجان غربی ارائه شد. این نقشه ها هم چنین برای مکان یابی توسعه باغات، مجتمع های گلخانه ای و استخر پرورش ماهی قابل استفاده هستند.
تخمین برفمرز در آخرین دوره یخچالی در حوضه دالاخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش بیشتر برفمرز های دائمی در دوره های یخچالی نسبت به زمان حاضر آثار خود را به صورت سیرک ها، دره های عریض، خراشیدگی سنگ های سخت دره ها و مورن ها در ارتفاعات پائین به جای گذاشته است. چون تعیین قلمروهای اقلیمی در نواحی کوهستانی به صورت سطوحی ارتفاعی انجام می شود. لذا ارقام ارتفاعی بیانگر سیستم های شکل زایی و فرآیندهای غالب فرسایشی است. این پژوهش با هدف تعیین برفمرز در آخرین دوره سرد در حوضه دالاخانی در شمال شرقی استان کرمانشاه انجام شده است. وسعت حوضه 819 کیلومتر مربع می باشد و شهر سنقر در این حوضه است. حداقل ارتفاع حوضه 1500 متر و حداکثر ارتفاع آن 3300 متر است.
2- روش شناسی
این پژوهش با استفاده از نقشه های توپوگرافی 1:25000 و 1:50000، نقشه ی زمین شناسی 1:100000 ، داده های ارتفاعی Aster ، مشاهدات میدانی و بررسی های رسوب شناسی انجام شده است. ابتدا با توجه به مشاهدات میدانی و نقشه های توپوگرافی، سیرک های موجود در منطقه شناسایی گردید وسپس بر اساس روش رایت خط برفمرز دائمی در آخرین دوره یخچالی تعیین گردید. نقشه هم دمای آخرین دوره سرد با استفاده از مدل رگرسیون میانگین دما و ارتفاع و ارتفاع معادل 60 درصد سیرک ها در منطقه تهیه شد. نمونه برداری از رسوبات منطقه (6 نقطه به منظور دانه سنجی، محاسبه پارامترهای رسوب شناسی و میکروسکوپی انجام شد. برای محاسبه پارامترهای آماری رسوبات از روش لحظه ای فولک استفاده شد و برای منشائ یابی رسوبات، بررسیهای میکروسکپی بر روی مقاطع نازک از رسوبات 1میلی متر تا 063/ میکرون انجام شد.
3- بحث
بررسی ها نشان داد که محدوده ارتفاع 2820 متر به بالا قلمرو یخچالی در آخرین دوره سرد بوده است چون میانگین دمای فعلی این ارتفاع 5.38 درجه می باشد لذا میانگین دمای قلمرو یخچالی 5.38- درجه سانتی گراد بوده است که احتمالا این دما در زمستان کاهش بیشتری داشته است و سبب گردیده که حرکت یخ اشکال کاوشی متعددی را ایجاد نماید. درصد بالای رسوبات زاویه دار در نمونه ها که علیرغم انتقال آنها توسط آب به دلیل کمی فاصله و ریز بودن رسوبات زوایای آنها از بین نرفته است و بیانگر منشاء یخچالی است. نمودارهای تجمعی حاصله از دانه سنجی نمونه های به سمت قطر ذرات درشتر کشیده شده است و شاخص های جور شدگی حاصله از گرانولومتری نمونه ها بیشتر از 1 است که حاکی از ترکیب ذرات درشت و ریز در رسوبات است. مطالعات میکروسکپی حدود 70-40 درصد ذرات این نمونه را زاویه دار نشان می دهد. گرد شدگی در اکثر ذرات ضعیف است. با توجه به تجمع رسوبات در محل نمونه ها و موقعیت نمونه ها علت زاویه دار بودن آنها بادی بودن آنها را سبب نمی شود و همچنین فرض هوازدگی فیزیکی به دلیل در تماس نبودن با فرآیندهای تخریب مانند اختلاف دمای روزانه قابل پذیرش نمی باشد. موقعیت آنها در ارتفاع پایین تر از برفمرز بیان کننده این مطلب است که در دوره های یخچالی، ارتفاع پایین تر از برفمرز بارش بیشتری را دریافت نموده است و جریانهای سیلابی رسوبات را حرکت داده و در زمینهای با ارتفاع کمتر نهشته است که اکنون بستر شهرهایی مانند سنقر است. بنابراین می توان به استناد نتایج حاصله از گرانولومتری که جورشدگی بد و ضعیف را نشان داده و همچنین نتایج میکروسکپی که درصد بالای رسوبات زاویه دار محاسبه نموده است ، احتمال منشأ یخچالی بودن آنها را قوی دانست. این رسوبات توسط سیلابهای قلمرو مجاور یخچالی تا محدوده فعلی پایین آمده است. فاصله حمل کوتاه فرصت کافی برای از بین بردن زوایای آن را توسط جریانهای سیلابی فراهم ننموده است. لذا تحول اقلیمی و به تبع آن تحول سیستم شکل زایی در این منطقه وجود داشته است.
4- نتیجه گیری
حوضه دالاخانی با مساحت 819 کیلومترمربع و بازه ارتفاعی بین 1500 تا 3300 متری شواهد دوره های یخچالی را به صورت سیرک های کوچک و بزرگ و دره های پهن در خود ثبت نموده است. نتایج این پژوهش نشان داد که حداکثر این شواهد در دامنه ارتفاعی بالاتر از 2820 متری قرار دارد. ارتفاع اخیر برفمرز دائمی در آخرین دوره یخچالی است که اکنون میانگین دمای 5.38 درجه سانتی گراد را دارد. به بیان دیگر میانگین دما در آخرین دوره سرد نسبت به زمان حاضر در حوضه دالاخانی 5.38 درجه سانتی گراد کاهش نموده است. پژوهش های دیگر ارتفاع برفمرز پایین تر و کاهش دمای سرد تر رادر شرایط مشابه نشان داد که احتمالا به دلیل نقش جهت گیری کوهستانها در مقابل جریانهای مرطوب غربی جهت گیری دامنه ها در مقابل خورشید باشد.
واکاوی همدید بارش های سنگین بهارة استانِ زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استان زنجان بخشی از گسترة ناهموار شمالِ باختری ایران است که با مساعدت عرض جغرافیایی، ارتفاع و جهت گیری ناهمواری ها در مسیر سامانه های بارش زای غربی است. با حرکت خاور سوی موج های کوتاه در بستر موج مدیترانه و تناوب فرازها و فرودها، امکان تغذیة سامانه های پدیدآورندة بارش های سنگین از پهنه های آبی هم عرض فراهم است. دراین تحقیق با هدف تعیین سامانه های عامل این بارش ها در ترازهای میانی وردسپهر و پایینی؛فرض«دریای مدیترانه به عنوان مهم ترین خاستگاه تأمین کنندة نماین بارش ها» آزمون شد. برای انجام این آزمون در مرحلة نخست، مقادیر بارش روزانة 9 ایستگاه داده سنجی جوّی داخل و پیرامون استان برای ماه های فروردین، اردیبهشت و خرداد از سامانة داده های محیطی سازمان هواشناسی تهیه شد. تنظیم جداول روزانة بارش ها بر مبنای آستانة 30 میلی متر در روز، امکان استخراج 13 مورد بارش سنگین را فراهم کرد. بررسی ها،گویای رخداد بیشترین فراوانی ها درفروردین ماه بود. در مرحله دوم، بر پایة معیارهای دوام روزانة بارندگی، جمع مقادیر ایستگاه ها طی روزا و جو نیز فراوانی ایستگاه های درگیر، 8 موج بارندگی به عنوان بارندگی های شاخص تعیین شد. آخرین مرحلة تحقیق تهیة داده های فشار تراز دریا، ارتفاع، دما، نم نسبی و ویژه، بادهای مداری و نصف النهاری از مرکز جهانی داده کاوی و نهایتا ًرسم الگوهای روزانه این داده ها بود. نتایج تحلیل نقشه های وضع هوا طی روزهای بارندگی سنگین، گویای سمت یابی شار رطوبت در لایة زیرین پوش سپهر از خاور دریای مدیترانه روی استان بود. همچنین نتایج گویای تشکیل هسته های نم نسبی 80 درصدی روی سرزمین طی روزهای بارندگی بود. واکاوی فرضیة تحقیق، مشخص نمود که بیشترین فراوانی بارندگی های سنگین استان زنجان طی بهار در فروردین ماه رخ داده اند و دریای مدیترانه در میان پهنه های آبی پیرامون ایران، مهم ترین نقش را در شار رطوبت برای بارش های سنگین شاخص استان داشته است.
تحلیل کمّی ژئومورفومتری کلوت های واقع در غرب بیابان لوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلوت های لوت یکی از شگفت انگیزترین عوارض ژئومورفیک هستند که حاصل عملکرد مشترک فرسایش کاوشی آب و باد غالب تک جهته می باشند. این عوارض در مناطق خشک و نیمه خشک به شکل پشته های خطی طویل که توسط دالان های U شکل از یکدیگر جداشده، به صورت موازی نمایان می شوند و دارای قله های گرد و هموار هستند. شناخت مؤلفه های ژئومورفومتری کلوت در تعریف شاخص های شکل شناسی آن از اهمیت قابل توجهی برخوردار بوده و روابط بین آنها می تواند به عنوان زیرساخت مدل سازی شاخص های مورفولوژی، طبیعی و ناهمواری مدّنظر قرار گیرد. هدف از این پژوهش تحلیل کمّی ژئومورفومتری کلوت های لوت در قالب بررسی روابط و ارائه مدل های موجود بین پارامترهای قابل اندازه گیری کلوت ها و گروه بندی آنها با استفاده از روش های آنالیز رگرسیون، و تحلیل واریانس می باشد. بدین منظور ابتدا مهم ترین پارامترهای ژئومورفومتری ۱۰۸ کلوت به روش نمونه برداری طولی در امتداد سه ترانسکت مستقرشده بر روی مدل رقومی ارتفاع با اندازه پیکسل ۳۰*۳۰ متر مورداندازه گیری قرار گرفت. سپس با استفاده از تکنیک های آنالیز رگرسیون، تحلیل واریانس و آزمون های تعقیبی به بررسی روابط آماری بین پارامترها و گروه بندی آنها مبادرت گردید. نتایج آنالیز رگرسیون تک متغیره حاکی از وجود حداکثر ارتباط معنی دار خطی طول و عرض با ضریب تبیین ۴۱۵/۰ و ارتفاع و شیب دامنه روبه باد برای روابط درجه ۲ و درجه ۳ به ترتیب با ضریب تبیین ۳۸۶/۰ و ۳۹۵/۰ می باشد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه حاکی از حداکثر ارتباط معنی دار ارتفاع با سایر پارامترها با ضریب تبیین ۸۶۲/۰ و حداقل ارتباط معنی دار برای مدل سازی طول با ضریب تبیین ۴۲۳/۰ می باشد. نتایج حاصل از تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی نشان می دهد که ازنظر آماری تفاوت معنی داری در سطح احتمال خطای کمتر از ۰۵/۰ در مؤلفه ارتفاع بین کلوت های مطالعاتی وجود دارد. همچنین نتایج حاصل از همگنی زیرگروه های کلوت ها حاکی از طبقه بندی آنها به زیرگروه های متعدد است.
آلومتری مؤلفه های مورفومتری برخان های جنوب شرق کویر حاج علی قلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت محیط یکی از شاخه های ژئومورفولوژی کاربردی است که فرایندهای کنترل کنندة مخاطرات محیط را در بر گرفته و بیان کنندة عملکرد ژئومورفولوژیست ها در تبیین تأثیر احتیاطی انسان روی چشم اندازی ژئومورفیک است. در این زمینه، انسان سعی می کند محیط خود را با روش هایی مدیریت کند که برایش سودمند است. یکی از مهم ترین مسائل مدیریتی مناطق خشک و نیمه خشک، شناخت و به کارگیری اصول محیطی حاکم بر رفتار تپه های برخانی است. هدف از این پژوهش، تعیین نوع رابطه، نسبت های طلایی و آلومتری بین مؤلفه های مورفومتری برخان های جنوب شرق کویر حاج علی قلی به منظور شناخت اصول مدیریتی حاکم بر رفتار آنهاست. برای رسیدن به این هدف، ابتدا مهم ترین مؤلفه های مورفومتری 52 برخان به روش نمونه برداری طولی اندازه گیری میدانی شد. سپس با ارزیابی آنها از طریق آزمون های آماری و ریاضی، به رابطه سنجی و تعیین آلومتری برخان های پژوهش مبادرت شد. نتایج تجزیه و تحلیل رگرسیون نشان می دهد که بیشینة ارتباط معنا دار خطی، بین طول و ارتفاع برخان با ضریب تبیین 945/0 و انحراف معیار خطای برآورد 889/0 وجود دارد. نتایج رابطه سنجی و آلومتری نیز به شرح رابطه های آماری و ریاضی گزارش شده در این پژوهش است که این معادله ها امکان محاسبة به نسبت دقیق و سریع مؤلفه های مورفومتری برخان های این پژوهش را فراهم ساخته، مبین آلومتری آنهاست.
تحلیل حساسیت متغیرهای ژئومورفولوژی موثر بر سیلاب با استفاده از مدل HEC-HMS (مورد مطالعه: زرچشمه هونجان- استان اصفهان)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۲ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳
21 - 42
حوزههای تخصصی:
روش هایی که برای شناسایی، تفکیک و اولویت بندی مناطق سیل خیز به کار گرفته شده است، اغلب کل حوضه آبخیز را به صورت یکپارچه در نظر گرفته و یا به صورت منطق ه ای و بدون در نظر گرفتن مرزهای فیزیکی حوضه ها و یا زیرحوضه ها انجام ش ده است. حوضه زرچشمه هونجان در استان اصفهان و ش هرستان ش هرضا واقع گردیده است که هر ساله سیل های مخرب به بخش های وسیعی از زمین ها و باغات حاشیه رودخانه آسیب وارد می کند. شناسایی و پیش بینی حجم سیلاب این زیرحوضه که بدون شک زمین های پایین دست را متأثر می کند و مشخص نمودن اولویت و حساسیت زیرحوضه های آن برای اجرای برنامه های کنترل سیل امری لازم و ضروری است. در این پژوهش از روش شبیه سازی هیدرولوژیکی توسط نرم افزار HEC-HMS برای بازسازی مدل حوضه و بررسی و روند یابی هیدروگراف های سیل در آن و نیز برای تحلیل حساسیت دبی سیلابی حوضه نسبت به تغییر سه پارامتر قابل مدیریت ژئومورفولوژی در سیلاب شامل: CN، شیب و مساحت در هریک از زیرحوضه ها و در گستره منطقی خود استفاده شده است. محاسبات حاصل از این تحقیق نشان می دهد، نحوه مشارکت زیرحوضه ها در سیل خروجی، لزوماً متناسب با دبی اوج زیرحوضه ها نبوده و زیرحوضه های با دبی اوج بیشتر، ضرورتا تأثیر بیشتری در سیل خروجی حوضه ندارد. لذا برای هرگونه عملیات کنترل سیل و یا کاهش دبی اوج در خروجی حوضه، باید ن حوه تأثیر هر یک از زیرحوضه ها را پس از رون دیابی آن ها در آبراهه های اصلی تعیین کرد و سپس با توجه به سهمی که در ایجاد سیل خروجی به عهده دارند، آنها را تفکیک و اولویت بندی ن مود. با اجرای روش حذف انفرادی زیرحوضه ها در مدل حوضه زرچشمه هون جان توس ط نرم افزار HEC-HMS مشخص گردید، زیرحوضه S13 بیشترین اثر کاهشی و زیر حوضه S3 کمترین اثر کاهشی روی دبی اوج خروجی حوضه دارد. همچنین افزایش CN در زیرحوضه های S13-S5-S11-S12-S10-S15-S6 موجب افزایش دبی اوج شده است و در سایر زیرحوضه ها تأثیر معکوس داشته است. زیرحوضه های S12-S13-S5-S10 نسبت به تغییر مس احت حساسیت ب یشتری از خ ود ن شان دادن د. ه مچنین اف زایش ش یب در زی رحوض ه های S2,S4,S5,S7,S10,S12,S13,S15,S16,S17,S21,S22,S24 در افزایش دبی اوج خروجی تأثیر مستقیم داشته و در سایر زیرحوضه ها تأثیرمعکوس داشته است.
مدل سازی بارش- رواناب حوضه آبریز کشکان براساس مدلهای آماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رواناب سطحی به آن قسمت از بارش گفته می شود که در امتداد سطح شیب زمین جاری و به صورت جریان سطحی یا زیر سطحی از حوضه خارج می گردد. مدل هیدرولوژیکی ساختاری است که بتواند با توجه به ویژگی های حوضه و عامل های موثر بر پدیده مورد نظر، تعامل و رفتار آن را با تقریب قابل قبولی نشان دهد. حوضه آبریز رودخانه کشکان یکی از زیرحوضه های مهم حوضه آبریز کرخه است. جهت انجام مدل سازی «بارش، رواناب»، از داده های14رگبار در طی دوره آماری 1389-1360، در زیر حوضه پلدختر که دارای آب نمود لحظه ای می باشد، استفاده شده است، سپس بر اساس پنج ویژگی هایتوگراف 14رگبار به عنوان متغیر مستقل و هفت ویژگی هیدروگراف به عنوان متغیر وابسته، به ارزیابی کاریایی مدل های مختلف رگرسیون یک متغیره برای مدل سازی بارش رواناب و هم چنین به برآورد احتمال وقوع سیل با استفاده از روش سری های جزیی اقدام شده است در این راستا تعداد 30 سیل با دبی بیش از 500 متر مکعب در ثانیه انتخاب و سپس بر اسال روش سری های جزیی به برآورد دبی سیل در بازه های زمانی 2 ،5، 10، 25، 50، 100 و 200 ساله مبادرت شده است. نتایج بررسی مدل سازی نشان داد که از میان انواع روشهای رگرسیون یک متغیره، روشهای خطی، مرکب و توانی دارای بیشترین تبیین برای مدل سازی بارش- رواناب می باشند. سپس بر اساس رگرسیون چند متغیره به ارایه یک مدل رگرسیونی بارش- رواناب پرداخته شده، برای واسنجی مدل تهیه شده از معیارها و شاخص های متعددی از جمله ضریب همبستگی، خطای استاندارد، خطای نسبی تخمین و تایید، درصد میانگین قدر مطلق خطا، میانگین نسبی مجذور مربعات خطا، میانگین مجذور مربعات خطا و میانگین قدر مطلق خطا استفاده شده است. R^2 به دست آمده نشان می دهد که 796/0 درصد رواناب در حوضه کشکان مربوط به سه عامل حداکثر شدت رگبار(MIS )، مقدار بارش مازاد(ASP ) و مدت زمان بارش مازاد(DSP ) می باشد. نتایج روش سری های جزیی نشان داد که هر سال به احتمال 99/99 درصد سیلی با میزان دبی 32/606 متر مکعب به وقوع می پیوندد.
رفتارسنجی الگوی تغییرات دمای ژرفای خاک و ارائه مدل عددی برآورد آن (مطالعه موردی: تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دمای خاک در اعماق مختلف مهمترین برایند برهمکنش جو با سطح زمین است. با توجه به محدود بودن تعداد ایستگاه های ثبت دمای ژرفای خاک، از معادلات تجربی برای محاسبه دمای ژرفاهای مختلف خاک با توجه به ویژگی های تابش ورودی و خصوصیات فیزیکی و گرمایی انواع خاک ها، استفاده می گردد. در این پژوهش تلاش گردید تا علاوه بر تعیین الگوی تغییرات دمای اعماق خاک بر پایه داده های واقعی، کارآیی یک مدل تجربی سینوسی در تخمین دما مورد آزمون قرار گیرد. بنابراین، ابتدا داده های ماهانه و سالانه دمای ژرفاهای 5، 10، 20، 30، 50 و 100 سانتیمتری در ایستگاه همدید مهرآباد برای سه ساعت 6:30، 12:30و 18:30 سال 2008 از سازمان هواشناسی کشور تهیه شد. برای محاسبه و تخمین دما در اعماق مختلف دمای 5 سانتیمتری سطح بعنوان دمای مبنا در نظر گرفته شد و با بکارگیری معادلات سینوسی، دمای خاک برای سایر ژرفاها برآورد شد. برای واسنجی دماهای برآورد شده از داده های واقعی ثبت شده با روش-های آماری ضریب همبستگی و ضریب کارآیی ناش- ساتکلیف استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که الگوی دمای ماهانه ی تمامی ژرفاها از روند مشابهی برخوردار بوده و پیک دمایی در تمامی ژرفاها مربوط به دوره گرم سال است. همچنین، دمای محاسبه برای ژرفاهای مختلف نشان دهنده کارآیی قابل قبول مدل مورد استفاده در تخمین دمای خاک می باشد، بطوریکه ضریب همبستگی حاصل از دماهای واقعی و دماهای برآورد شده برای تمامی ژرفاها در سطح 1% خطا معنادار بود. علاوه براین، نتایج بدست آمده از ضریب کارآیی ناش ساتکلیف نیز نشان دهنده ی کارآیی مناسب مدل مورد استفاده در تخمین دمای اعماق مختلف خاک است.
مقایسه روشهای برآورد پارامترهای توزیع ویبول جهت تولید انرژی باد در استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه پنج روش تخمین پارامترهای توزیع ویبول در مورد داده های باد ارزیابی شده است. بهترین روش با استفاده از آزمون کی دو معرفی شد. برای این منظور تعداد 6 ایستگاه سینوپتیک در استان آذربایجان شرقی با دوره مشترک آماری 23 سال (1987 تا 2009) انتخاب شدند. محاسبات بر روی داده های سه ساعته سرعت باد در ارتفاع 10 متری انجام شد و پارامترهای شکل و مقیاس برای هر ایستگاه با روشهای مختلف محاسبه گردید. با استفاده از تابع تبدیل، پارامترهای فوق در دو ارتفاع 20 و 40 متری به دست آمد. بر اساس نتایج حاصله در مقایسه با سایر روش ها، روش گشتاورها که مقدار آماره کی دو کمتری به دست می داد روش مناسبی تشخیص داده شد. سپس با استفاده از مقادیر پارامتر شکل (c) و مقیاس (k) حاصل از روش فوق، خصوصیات مربوط به انرژی و سرعت باد در دوره های بازگشت 10، 25، 50 و 100 سال در سه ارتفاع 10،20 و40 متری از سطح زمین به دست آمد. در ارتفاع 10 متری از سطح زمین بالاترین مقدار پارامتر k (22/1) و c (35/3 متر بر ثانیه) در مقیاس سالانه در ایستگاه تبریز و کمترین مقدار پارامتر k و c به ترتیب برابر با 73/0 و 5/1 متر بر ثانیه در ایستگاه میانه مشاهده شد. در بین ایستگاه های مورد مطالعه، ایستگاه جلفا از نظر پارامترهای مربوط به انرژی باد نسبت به سایر ایستگاه ها وضعیت مطلوب و پتانسیل خوبی جهت بهره برداری از انرژی باد را داراست و ایستگاه اهر رتبه دوم را جهت استفاده از انرژی باد به خود اختصاص داده است. تحلیل سرعت باد در دوره های بازگشت مختلف نشان داد که بیشترین سرعت باد در استان آذربایجان شرقی متعلق به ایستگاه جلفا می باشد.
تأثیر میدان های باد و فشار هوا بر تراز آب ایستگاه های ترازسنجی سواحل جنوبی دریای خزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پهنه آبی د ریای خزر همانند همه د ریاها و د ریاچه های بزرگ تحت تأثیر پد ید ه های مختلف هید رود ینامیکی نظیر مد توفان، خیزآب های ناشی از موج و باد ، بالاروی موج د ر منطقه ساحلی و پد ید ه تشد ید ، پیوسته د ر حال تلاطم می باشد . اما د لیل تمامی این پد ید ه ها نیروهای ناشی از مید ان فشار هوا و باد بر پهنه آبی د ریا است. د ر این پژوهش اثرات داده های (مؤلفه های) فشار هوا و باد د ر ترازهای مشاهد اتی ایستگاه های ترازسنجی بند ر انزلی، بند ر نوشهر، بند ر صد را (نکا) و آشوراد ه مورد بررسی قرار گرفته است. بد ین منظور از د اد ه های ساعتی تراز آب ایستگاه های بالا د ر طی د وره زمانی چهارساله (2003-2000) میلاد ی و همچنین از د اد ه های فشار هوا و باد بر پهنه آبی د ریای خزر با تفکیک های زمانی و مکانی 6 ساعته و 25/0 د رجه (25 کیلومتر) د ر طی د وره زمانی چهار ساله به بالا استفاد ه گرد ید . برای بررسی محد ود ه اثرگذاری این عوامل (فشار هوا و باد ) بر د اد ه های ایستگاه های ترازسنجی شبکه های 50 ×50 تا 250×250 کیلومتر (با توالی 50 کیلومتر) به طرف بد نه اصلی د ریا توسعه د اد ه شد . برای تعیین ضرایب و میزان اثر مؤلفه های باد و فشار هوا از مد ل رگرسیون چند متغیره خطی استفاد ه شد ه است و نتایج برای هر ایستگاه بصورت ماهانه اخذ گرد ید . نتایج بد ست آمد ه نشان می د هد با مد ل سازی مید ان وسیع تری از اثرگذاری فشار هوا و باد بر پهنه آبی مشرف به هر ایستگاه نتایج د اد ه های تراز آب برآورد شد ه و مشاهد اتی همبستگی بیشتری دارند بطوریکه حد اکثر ضریب همبستگی برای مید ان 250×250 کیلومتر، برای ایستگاه های انزلی د ر ماه نوامبر 864/0 و نوشهر د ر ماه نوامبر 909/0 و صد را (نکا) د ر ماه مارس 893/0 و آشوراد ه د ر ماه آوریل 873/0 می باشد .
شناسایی روابط فضایی روزهای گرم فراگیر در ایران زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از حالات دمایی، دماهای بالا و رخداد روزهای گرم است. مطالعه رفتار مکانی روزهای گرم به لحاظ شناخت قوانین حاکم بر این حالت مهم دما، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. در پژوهش حاضر تلاش شد تا روزهای گرم فراگیر ایران به روش آماری شناسایی و توزیع فضایی آن ها تحلیل شوند. به این منظور از پایگاه داده شبکه ای دمای بیشینه کشور که حاصل میان یابی مشاهدات روزانه از ابتدای سال 1340 تا انتهای سال 1386 است، بهره برده ایم. در نتیجه واکاوی انجام شده، 1539 روزِ گرم فراگیر شناسایی گردید. بیش ترین فراوانی روزهای گرم در ماه های فروردین، بهمن و دی می باشد. با هدف شناسایی الگوی پراکنش و روابط فضاییِ روزهای گرم فراگیر در پهنه کشور از آماره مورنِ کلی ، مورن محلی و نمایه گتیس- اُرد جی استار استفاده شد. الگوی فضایی برازندهِ روزهایِ گرم فراگیر ایران یک الگوی خوشه ای است که معنی داری آن در سطح اطمینان 99 درصد تأیید می گردد. خوشه های فراوانی روزهای گرم در مرکز ایران و خوشه های متوسط دما در حواشی کشور رخ داده اند. با این وجود نواحی تؤأم با بیشینه بسامد روزهای گرم، منطبق با نواحی بیشینه دمای روزهای گرم نیستند. عموماً نواحی دمایی زیر اثر رطوبت، عرض جغرافیایی و ارتفاع می باشند. گرم ترین نواحی تؤأم با روزهای گرم در جنوب و جنوب شرق کشور و نقاط کمینه تؤأم با روزهای گرم در بلندی ها و نواحی شمال غربی کشور جای دارند.
شبیه سازی تغییرات اقلیمی استان سیستان و بلوچستان با استفاده از ریزگردانی داده های مدل گردش عمومی جو(GCM) برای دوره اقلیمی(2040-2009)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی در این تحقیق بررسی تغییرات و نوسانات عناصر اقلیمی در چهار ایستگاه سینوپتیک در استان سیستان و بلوچستان در سالهای گذشته و تجزیه و تحلیل آماری و پیش بینی و شبیه سازی آن برای سالهای آینده(2040-2009) می باشد. در پژوهش داده ها را با استفاده از خروجی های مدل گردش عمومی جو ECHO-G با سناریوی A1 که هم اکنون در دانشگاه هامبورگ آلمان و مرکز تحقیقات کره جنوبی مورد استفاده قرار می گیرد جهت ریزگردانی بر روی ایستگاههای منتخب استان استفاده گردید و نتایج آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در مرحله تجزیه و تحلیل پیش از تولید داده و تحلیل آنها صحت سنجی مدل با دو روش آماری و مقایسه ای مورد ارزیابی قرار گرفت. ارزیابی صحت مدل بر ایستگاههای مورد مطالعه حاکی از آن بود که مدل در ایستگاهها به خوبی توانسته پارامترهای کمینه دما، بیشینه دما و تابش را شبیه سازی نماید و تنها در شبیه سازی بارش ایستگاهها به خصوص ایستگاه زابل نارسایی کمی داشته است. تحلیل داده های تولید شده در دوره اقلیمی آینده و مقایسه آن با دوره گذشته حاکی از افزایش بارش در ایستگاهها و همچنین افزایش فراوانی تعداد بارش های سنگین در محدوده های ایستگاهها بود. در دوره اقلیمی آینده مولفه کمینه دما بیش از بیشینه افزایش یافته که منجر به کاهش دامنه شبانه روزی دما و کاهش آسایش دمایی در سالهای آتی برای استان است. افزایش در تعداد روزهای داغ و کاهش در تعداد روزهای یخبندان(به خصوص در ایستگاههای زابل و زاهدان) در دوره اقلیمی آینده از نتایج دیگر تحلیل داده ها در دوره آینده بود. عنصر تابش نیز در ایستگاه زاهدان در تمامی ماهها و در سایر ایستگاهها در اغلب ماهها در دوره اقلیمی آینده نسبت به دوره گذشته افزایش می یابد.
تحلیل روند تغییرات پارامترهای هواشناسی در تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی روند تغییرات برخی از پارامترهای هواشناسی (میانگین سرعت باد، حداقل، حداکثر و میانگین دما، اختلاف دمای حداقل و حداکثر هوا، تبخیر از تشت، میانگین رطوبت نسبی، ساعات آفتابی، مقدار بارش، تعداد روزهای همراه با بارش بیش از 1، 5 و10 میلی متر، تعداد روزهای همراه با گرد و غبار، تعداد روزهای برفی، تعداد روزهای با دید کم تر از 2 کیلومتر و درجه روز بر مبنای دمای 18 و 21 درجه سانتی گراد) در ایستگاه تبریز در دوره آماری 2005-1970 در سه مقیاس زمانی ماهانه، فصلی و سالانه با استفاده از روش ناپارامتریک مان-کندال (MK) م ی باشد. تحلیل روند با دو روشMK مرسوم (برای سری های با ضرایب خود همبستگی غیرمعنی دار) و MK اصلاح شده (برای سایر سری ها) در سه سطح معنی داری 1%، 5% و 10% انجام شد. شیب خط روند با روش سن به دست آمد. نتایج نشان داد که در مقیاس سالانه پارامترهای تبخیر از تشت، حداقل، حداکثر و میانگین دما و درجه روز بر مبنای 21 درجه سانتی گراد دارای رون د افزایشی معنی دار در سطح 5% بوده ولی بارش، تعداد روزهای همراه با بارش بیش از 1 و 5 میلی متر و درجه روز بر مبنای 18 درجه سانتی گراد دارای روند کاهشی معنی دار (در سطح 5%) بودند. بقیه متغیرها در مقیاس سالانه روند معنی دار نشان نداده اند. شیب خط روند بارش سالانه 28/2- میلی متر در سال و شیب نظیر برای هر سه عنصرمیانگین، حداقل و حداکثر دما معادل 06/0 درجه سانتی گراد در سال بود. روند مشاهده شده در پارامترهای مورد بررسی بیانگر تغییرات اقلیمی روی داده در تبریز می باشد.
تغییرات مکانی فرسایش پذیری خاک و عوامل مؤثر بر آن در بالادست سد سیوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسایش پذیری خاک یکی از عوامل مهم در تخمین درست مقدار فرسایش خاک و ارائه راهکارهای مبارزه با این پدیده است. اهداف این مطالعه، اندازه گیری واقعی مقدار فرسایش پذیری خاک ؛ مقایسه مقدار واقعی فرسایش پذیری با مقدار برآوردی توسط رابطه ی ویشمایر و اسمیت (1978)؛ و تهیه نقشه تغییرات مکانی فرسایش پذیری و پارامترهای مؤثر بر آن در منطقه بالادست سد سیوند واقع در استان فارس بود. برای این منظور،40 کرت استاندارد درشیب های 9% ایجاد و در طی یک سال مقدار هدر رفت خاک ها حاصل از 4 رخداد بارندگی در این کرت ها اندازه گیری شد. میانگین سالانه شاخص فرسایندگی از رابطه ی اصلاح شده فورنیه محاسبه شد. نقشه ها با استفاده از روش زمین آماری کریجینگ و در محیط GIS ترسیم گردید. نتایج نشان داد که میانگین مقدار هدر رفت خاک در کرت ها t ha−1 ya-1 8/5 و میانگین شاخص فرسایندگی باران MJ mm ha-1 h-1ya-1 7/255 بود. میانگین فرسایش پذیری اندازه گیری شده در کرت های آزمایشی و برآوردی با استفاده از رابطه ی ویشمایر و اسمیت به ترتیب t h MJ−1 014/0 و t h MJ−1030/0 شد که بر اساس، رابطه ی ویشمایر و اسمیت در برآورد فرسایش پذیری به طور میانگین مقدار این فاکتور را 2 برابر بیشتر از مقدار اندازه گیری شده تخمین می زند. برای هر دو فرسایش پذیری اندازه گیری شده و برآورد شده مدل سمی واریوگرام نمائی با دامنه تأثیر به ترتیب 3399 و 5439 متر بهترین برازش را داشت. درحالی که برای خصوصیات ماده آلی، کربنات کلسیم معادل، پایداری خاک دانه ها و نفوذپذیری که بیشترین همبستگی را با فرسایش پذیری واقعی داشتند، مدل کروی واریوگرام بهترین توصیف را داشت. نقشه های پهنه بندی نشان داد که مقدار فرسایش پذیری از قسمت های مرکزی و مسطح منطقه که تحت کشت گیاهان پوششی قرار دارد به سمت نواحی مرتفع حاشیه ای که فاقد پوشش گیاهی مناسب است افزایش می یابد.
ارزیابی مورفومتری دره ها و ارتباط آن با تکتونیک های فعال در طاقدیس دنه خشک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده منطقه مورد مطالعه، طاقدیس دنه خشک در جنوب غرب شهر سرپل ذهاب در استان کرمانشاه و بخشی از زون ساختمانی زاگرس چین خورده محسوب می شود. هدف مطالعه حاضر، بررسی نقش بالاآمدگی تکتونیکی در مورفومتری 103 دره واقع در دامنه های طاقدیس دنه خشک می باشد. جهت دستیابی به هدف فوق، محدوده 103 دره بر اساس مطالعات میدانی و به کمک تصویر ماهواره ای Quickbird، تعیین گردید. پارامترهای کمی دره ها مانند عرض خروجی دره (Vow)، حداکثر عرض دره(Vmw)، طول دره(VL) بر اساس تصاویر ماهواره ای استخراج شد. جهت تعیین مساحت دره ها(A)، محدوده دره ها وارد نر افزار ILWIS شد و مساحت دره های مورد مطالعه استخراج گردید. طاقدیس مورد مطالعه، بر اساس شیب پهلوی طاقدیس(S) به 9 زون تکتونیکی تقسیم شد و میانگین پارامترهای مورفومتریکی دره ها و شیب لایه ها در هر زون بدست آمد. سپس رابطه خطی بین میانگین شیب ساختمانی و میانگین پارامترهای مورفومتریکی دره ها در زونها بدست آمد. بررسی این تحقیق نشان می دهد که رابطه مستقیمی بین پارامتر S و نسبت حداکثر عرض دره به عرض خروجی دره (Vmw/Vow) با ضریب همبستگی 91 درصد وجود دارد. همچنین رابطه مستقیمی بین پارامتر S و نسبت حداکثر عرض دره به طول دره(Vmw/VL) با ضریب همبستگی 75 درصد وجود دارد. بررسی داده ها نشان می دهد که رابطه مستقیمی با ضریب همبستگی نسبتا پائین بین شیب ساختمانی و مساحت دره ها و حداکثر عرض دره وجود دارد. رابطه معنی داری بین شیب ساختمانی و طول دره ها وجود ندارد. با این وجود رابطه معکوسی با ضریب همبستگی پائین بین شیب ساختمانی و عرض خروجی دره ها وجود دارد. به طور کلی نتیجه تحقیق حاضر نشان می دهد که در بین پارامترهای مورفومتریکی دره ها، نسبت حداکثر عرض دره به عرض خروجی دره(Vmw/Vow) و نسبت حداکثر عرض دره به طول دره(Vmw/VL) کاملا تحت تاثیر تکتونیک یا شیب ساختمانی طاقدیس قرار دارند. بنابراین پارامترهای Vmw/Vow و Vmw/VL می توانند بعنوان شاخص های ژئومورفولوژی مناسب جهت تعیین درجه فعالیتهای تکتونیکی در طاقدیسها در نظر گرفته شوند.