فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۲۱ تا ۲٬۰۴۰ مورد از کل ۴٬۸۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
ناودیس سنقر
حوزههای تخصصی:
تحلیلی بر ژنومورفولوژی لغزش ها در منطقه ماکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش الگوهای شبیه سازی در ارزیابی اثرات زیست محیطی طرحها ی عمرانی
منبع:
محیط شناسی ۱۳۵۶ شماره ۸
حوزههای تخصصی:
مدلسازی تولید رواناب در حوضه آبریز رودخانه کشکان بر اساس روشهای آماری
حوزههای تخصصی:
با تمام اهمیتی که آب در اقتصاد ایران دارد، هر ساله سیلاب حجم زیادی از آبها و خاکهای حاصلخیز کشور را از دسترس خارج نموده و به کویرها، دریاچه ها و دریاها انتقال می دهد. مدل هیدرولوژیکی ساختاری است که بتواند با توجه به ویژگی های حوضه و عامل های موثر بر پدیده مورد نظر تعامل و رفتار آن را با تقریب قابل قبولی نشان دهد. با این وجود استفاده از مدل های مختلف تجربی موجود در برآورد رواناب با مشکلات فراوان همراه بوده است. به همین دلیل روش تحلیل منطقه ای در برآورد دبی با دوره های بازگشت معین با استفاده از ویژگی های فیزیوگرافی و اقلیمی کاربرد گسترده ای دارد. در این پژوهش از داده-های بارش و دبی در مقیاس ماهانه و ویژگی های فیزیوگرافی 5 زیر حوضه رودخانه کشکان که دارای پراکندگی مناسبی در سطح حوضه می باشند، استفاده شده است از طریق رگرسیون چند متغیره به مدل سازی تولید رواناب مبادرت گردیده است. برای ارزیابی مدلهای تهیه شده با استفاده از معیارها و شاخص های متعددی از جمله ضریب همبستگی، خطای استاندارد، خطای نسبی تخمین و تایید، درصد میانگین قدر مطلق خطا، میانگین نسبی مجذور مربعات خطا، میانگین مجذور مربعات خطا، میانگین قدر مطلق خطا استفاده شده است. نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره برای مدل سازی تولید رواناب نشان می دهد که عوامل تعیین کننده بر میزان دبی با دورهای بازگشت مختلف در حوضه آبریز رودخانه کشکان ،عوامل حداکثر بارش ماهانه، مساحت، زمان تمرکز، ضریب فشردگی و حداکثر ارتفاع می باشند.
گسل راستالغز و تولد حوضه رسوبی
حوزههای تخصصی:
کهربا و اهمیت آن در دیرینه شناسی
حوزههای تخصصی:
بررسی قابلیت های ژئوتوریستی ناحیه ی مرنجاب
حوزههای تخصصی:
پهنه بندی حساسیت وقوع زمین لغزش با استفاده از مدل هیبریدی قضیه بیز –ANP (مطالعه موردی: کرانه جنوبی حوضه آبریز اهر چای از روستای نصیرآباد تا سد ستارخان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقشه های حساسیت وقوع زمین لغزش یکی از مهم ترین ابزارهای لازم برای برنامه ریزان و تصمیم گیران محیطی به ویژه در مناطق کوهستانی است. در این پژوهش، پهنه بندی پتانسیل وقوع زمین لغزش در کرانه جنوبی حوضه آبریز اهرچای از روستای نصیرآباد تا سد ستارخان با استفاده از روش تحلیل شبکه ای بر پایه زمین لغزش های رخ داده درگذشته که به وسیله روش شی گرا استخراج و شناسایی گردیده است، و تئوری احتمالات شرطی (قضیه بیز)، موردمطالعه قرارگرفته است. تئوری بیز ، به عنوان مدلی سودمند و آزمایش شده در زمینه های مختلف، همچون مطالعه حرکات توده ای، تحقیقات معدنی و نقشه کشی چشمه های آب زیرزمینی می باشد. جهت وزن دهی به لایه ها در این روش ها، از10 پارامتر شیب زمین (به درجه)، جهت شیب، کاربری زمین، سنگ شناسی، بارش، شاخص تراکم پوشش گیاهی(NDVI)، شاخص طول شیب(LS)، شاخص رطوبت توپوگرافیک (TWI)، شاخص قدرت آبراهه (SPI)، فاصله از گسل و فاصله از آبراهه استفاده شده است. تعداد 70 درصد زمین لغزش ها (25 عدد) برای اجرای مدل و 30 درصد (10 عدد) دیگر برای اعتبارسنجی به کاررفته است. نتایج حاصله از روش مذکور و اعتبار سنجی میدانی مؤید دقت شناسایی 71.11٪ و دقت کلاس بندی 91.4٪ می باشد. با توجه به نتایج به دست آمده 02/34 درصد از اراضی محدوده موردمطالعه از پتانسیل بسیار بالایی برای وقوع زمین لغزش برخوردار می باشند. همچنین، درصد قابل توجهی از زمین لغزش ها در طبقه با حساسیت زیاد (05/57) قرار دارند. لذا می توان گفت دقت مدل های بکار رفته در پهنه بندی حساسیت وقوع زمین لغزش قابل قبول و خوب است.
پهنه های حساس به فرسایش بادی حوضه ی آبریز دستگرد بیرجند
حوزههای تخصصی:
تبیین تأثیر فرم و فرآیندهای ژئومورفیک در سکونتگاه شهری یاسوج
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی مکان های مناسب گسترش سکونتگاه های شهر یاسوج با توجه به فرم ها و فرایندهای طبیعی موجود در منطقه پرداخته است. در این راستا باتوجه به ویژگی های طبیعی منطقه 5 معیار، 15 زیر معیار و84 کلاس جهت دستیابی به اهداف شناسایی شد. ابتدا با گردآوری نقشه های پایه شهر یاسوج، مبادرت به تهیه و تجزیه و تحلیل لایه های شیب، جهت شیب، طبقات ارتفاعی، جنس سازند، تراکم مراکز مسکونی، فاصله از مراکز مسکونی، کاربری اراضی، تراکم راه، فاصله از راه، تراکم گسل، فاصله از گسل، تراکم رودخانه، فاصله از رودخانه، بارش و دما گردید. سپس با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی عوامل مربوطه مورد ارزیابی قرار گرفت و تعیین وزن گردید. در پایان لایه های رستری عوامل در محیط نرم افزار Arc GIS 10 با یکدیگر تلفیق و نقشه نهایی گسترش سکونتگاه شهری منطقه ترسیم گردید. نهایتاً جهت تأیید نتایج، نقشه ارائه شده با نقشه فعلی شهر مورد ارزیابی مقایسه ای قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که در بین عوامل موثر، زیرمعیارهای شیب، جنس سازند و فاصله از سکونتگاه به ترتیب با اوزان 205/0، 129/0 و104/0 به عنوان مهمترین عوامل در تعیین مکانگزینی سکونتگاه های شهری یاسوج شناسایی شده اند. براساس نقشه نهایی 46/13% (69/37 کیلومتر مربع) از مساحت منطقه مطالعاتی برای توسعه ی سکونتگاه شهری بسیارمناسب و 44/24% (406/68 کیلومتر مربع) مناسب می باشد. نتایج حاصل از ارزیابی دقت مدل و نقشه مکان گزینی فعلی شهر یاسوج روندی صعودی را برای توسعه سکونتگاه های شهری نشان داده و بیانگر دقت مدل مزبور است.
ژئومورفولوژی، هیدروژئولوژی و مطالعه فاکتورهای مؤثر بر توسعه کارست در منطقه گرین، غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطقه گرین در زون زاگرس رورانده و در مرز استانهای همدان و لرستان قرار دارد. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی وضعیت گسترش کارست و پتانسیل آن از منظر ژئومورفولوژی و هیدروژئولوژی میباشد. تکتونیزه شدن شدید در این منطقه و گسترش سنگهای کربناته انحلالپذیر، باعث شده تا کارستی شدن گسترش قابل ملاحظهای داشته و پدیدههای ژئومورفولوژی کارست نظیر دولین، کارن، غار و چشمههای کارستی مانند چشمه گاماسیاب در این منطقه شکل بگیرد. به منظور ارزیابی وضعیت هیدروشیمی آبخوان منطقه، از نتایج آنالیز 26 چشمه استفاده شده است. آنالیز نمونههای آب نشان میدهد که تیپ آب موجود در اکثر چشمههای منطقه به صورت بیکربنات کلسیم-منیزیم بوده که با تیپ آب آبخوانهای کارستی مطابقت دارد. ارزیابی نمایههای اشباع کلسیت و دولومیت نشان میدهد که منطقه نسبت به این دو کانی تحت اشباع بوده و آب زیرزمینی مسیر زیادی را طی نکرده و به تکامل ژئوشیمیایی نرسیده است. همچنین بر اساس نتایج آزمایش ردیابی، سرعت متوسط جریان آب زیرزمینی در مناطقی که ماده رنگی ردیابی شده است، در محدوده سرعت حرکت آب در نواحی توسعه یافته کارستی قرار دارد و نشان دهنده حاکم بودن رژیم جریان مجرایی میباشد.
رادار و زمین شناسی
حوزههای تخصصی:
تغییرات آب و هوا و برخورد محیطی
حوزههای تخصصی:
تنوع زیستی ماهیان رودخانة تالار استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی اثر تغییر کاربری اراضی از جنگل به کشاورزی بر برخی ویژگی های شیمیایی خاک (مورد مطالعه: منطقه زرین آباد ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور بررسی اثر تغییر کاربری اراضی از جنگل هیرکانی به اراضی کشاورزی دیم (کلزا) و آبی (شالیزار) بر برخی ویژگی های شیمیایی خاک در منطقة زرین آباد ساری، از هر کاربری در چهار تکرار از دو عمق 0-20 و20-50 سانتی متر نمونه برداری شد. براساس نتایج، تغییر کاربری اراضی جنگل به شالیزار سبب افزایش مقدار واکنش خاک از 43/6 به 52/7 شد؛ اما تبدیل آن به کشت دیم (کلزا) اثر معنا داری بر واکنش خاک نداشت. تغییر کاربری اراضی جنگل به دیم به کاهش 5/46 درصدی کربن آلی منجر شد که این کاهش در تبدیل جنگل به شالیزار، 38 درصد بود. مقدار نیتروژن نیز طی تغییر اراضی جنگل به کشت دیم کاهش یافت؛ اما این کاهش در تبدیل آن به شالیزار معنادار نبود. تغییر کاربری سبب افزایش چهار برابری مقدار فسفر جذب شدنی در اراضی دیم و افزایش دوبرابری در اراضی تبدیل شده به شالیزار شد؛ اما بر مقدار پتاسیم جذب شدنی و ظرفیت تبادل کاتیونی خاک اثری نداشت. کمترین مقدار قابلیت هدایت الکتریکی، در کشت دیم مشاهده شد. بنابراین، پیشنهاد می شود که هرگونه تغییر کاربری در منطقه با احتیاط صورت گیرد و در اراضی تغییریافته، با به کارگیری شیوه های کارامد مدیریت اراضی، اثرهای نامطلوب حاصل از تغییر کاربری تعدیل شود.
کاربرد روش بازنمونه گیری بوت استرپ و تصمیم گیری چند معیاره در اولویت بندی پتانسیل سیل خیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامعه انسانی و گستره طبیعی به طور فزاینده ای به مناطق آسیب پذیر در مقابل بلایای طبیعی مانند سیل تبدیل شده اند. این وضعیت در دو دهه گذشته به ویژه در استان گلستان به خصوص حوضه آبخیز قورچای که یکی از مهم ترین مناطق سیل خیز استان که در چند سال گذشته سیل های مخرب و ویرانگری به وقوع پیوسته است، تشدید شده است. با توجه به منابع محدود مالی، اولویت بندی مکانی اجرای پروژه های آبخیزداری در مناطق با پتانسیل سیل خیزی بالاتر سبب افزایش حداکثری نتایج می شود. ازآنجاکه پارامترهای متعدد کمی و کیفی بر پتانسیل سیل خیزی تأثیرگذار هستند و بعضاً متضاد با یکدیگر، انتخاب مناطق حساس دشوار و پیچیده می باشد. از طرف دیگر با توجه به عدم قطعیت در تصمیم گیری به دلیل خطای موجود در دقت داده های پایه و نظرات متضاد کارشناسی، برای بررسی اهمیت نسبی معیارها و زیرمعیارها یک فرایند دومرحله ای برای حل مسئله ارائه شده است. در الگوریتم پیشنهادی ابتدا با روش بردار ویژه و آنتروپی اهمیت نسبی معیارها تعیین سپس روش بازنمونه گیری بوت استرپ به منظور به روزرسانی ماتریس اولیه با توجه به وزن های اولیه محاسبه شده استفاده گردید. سپس ماتریس تشکیل شده با روش ویکور بی وزن شده و مناطق بحرانی ازنظر پتانسیل سیل خیزی اولویت بندی شد. مزیت روش ویکور نسبت به سایر روش های تصمیم گیری چند متغیره استفاده از داده های خام در سطح زیر معیارها و بدون در نظر گرفتن نظرات کارشناسی است.
بازخورد اقلیم و ژئومورفولوژی در برنامه ریزی توسعه شهری (مطالعه موردی: کلانشهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مدیران و برنامه ریزان از توسعه شهری چینش منطقی کاربری های انسانی و طبیعی در یک مجموعه سیسمتی است. تعامل بین زیرسیستم ها به مطلوب ترین شکل می تواند سبب بالاترین حد آنتروپی مثبت و در نتیجه توسعه مدرن شهری گردد. در این پژوهش مسئله این است که آیا دینامیک توسعه فیزیکی شهر شیراز از ضوابط آشوبی یا برخالی تبعیت می نماید؟ مهم ترین ابزار تحلیلی در این برآورد در مرحله اول اعمال نگرش سیستمی در پژوهش می باشد. در مرحله دوم هر یک از زیرسیستم ها (زیرسیستم کلیماتیک، ژئومورفولوژیک، انسانی) به صورت کمی تعریف گردیده است. به این منظور اطلاعات مورد نیاز از خروجی های سی ساله اقلیمی سازمان هواشناسی استان به صورت قیاسی استخراج و از بطن آن به صورت استقرائی اطلاعات مورد نیاز حوضه ی شیراز در مطالعات اقلیمی از طریق واسطه یابی درونی مورد مطالعه قرار گرفته است. همچنین با استخراج پیکسل های دو بعدی مسطحاتی و سه بعدی (توپوگرافیکی و ژئومورفیکی) اطلاعات مکانی برداشت شده است. دیتاهای دو بعدی توسعه فیزیکی شهر شیراز به عنوان سیستم انسانی نیز به صورت قیاسی در کل استان و شهرستان شیراز و سپس به صورت واسطه یابی درونی به صورت کمی برداشت شده است. با توجه به آرایش فضائی هندسی اطلاعات عددی و تجزیه و تحلیل جبری زیرسیستم ها می توان به بازخورد سیستماتیک آنها که ناشی از ساختار کیاسی، فراکتال یافازی است پی برد و با آگاهی از عملکرد متقابل عناصر دو زیرسیستم حوضه طبیعی و زیرسیستم انسانی محدوده شهری شیراز طوری به مدیریت توسعه شهری شیراز پرداخت که کل سیستم دارای کمترین حد آنتروپی منفی در سایر زمینه های جریان ماده و انرژی و بالاترین حد بازخورد منفی سیستمی باشد. نتیجه این تحلیل سیستمی از طرفی سبب پیش بینی بروز عدم تعادل در زیرسیستم های پویای ژئومورفولوژی شهری و کنترل آنها خواهد شد و از طرف دیگر می تواند سبب کنترل سیستم به سمت ناتعادلی و سپس تعادل گردد.
زمینه محیط شناسی
حوزههای تخصصی: