فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۹۲۱ تا ۳٬۹۴۰ مورد از کل ۴٬۸۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر مکاتب و پارادایم های متعددی در حوزه ادبیات شهری شکل گرفته اند که برخی از آنها تأثیرات عمیقی بر فضاهای شهری نهاده اند، در این میان رویکرد «استراتژی توسعه شهری» (CDS) که یکی از مهم ترین و بحث انگیزترین آنها محسوب شده و در چند سال اخیر نیز توجه بسیاری از محافل علمی- حرفه ای ایران را نیز به خود معطوف کرده است. هر چند حیات CDS به شکل گیری رسمی سازمان «ائتلاف شهرها» به سال 1999 برمی گردد، اما این سازمان در سال های بعد با مشارکت «بانک جهانی» و مرکز سکونتگاه های انسانی وابسته به سازمان ملل متحد (HABITAT) اسناد رسمی آن را منتشر کرده و در حال حاضر نیز تریبون و متولی رسمی اجرایی CDS در سطح جهانی به شمار می رود. امروزه بسیاری از مدیران، برنامه ریزان و نظریه پردازان شهری سعی در بسط این موضوع دارند که با استناد به تجارب موفق CDS، این رهیافت چگونه و با کدام مکانیسم ها قادر است در انتظام فضایی شهرها، ایجاد تغییرات مثبت در زندگی عادی شهروندان و کاهش فقر شهری، نقش خود را توسعه دهد. مروری بر اجرای CDS در بیش از 250 شهر جهان سومی در کمتر از یک دهه، تأکیدی است این بر نکته که رویکرد بیش از آنچه به دنبال تهیه طرح باشد، مبتنی اجرا و عمل است. این در حالی است که اغلب شهرهای کشورهای در حال توسعه نظیر ایران، هم از نظر تهیه و تدوین و هم از بعد ارجا، شرایط دشواری را تجربه می کنند، چرا که رویکرد عمده در مدیریت و برنامه ریزی شهری ایران متأثر از مکتب برنامه ریزی کلاسیک با محوریت طرح جامع است که غالباً در آن ابعاد توسعه فیزیکی، آرایش و انتظام کالبدی شهرها بر ابعاد اجتماعی - شهروندی تقدم دارد. با اینکه طرح های جامع در ایران با هدف زمینه سازی رشد کالبدی موزون شهرها تدوین می شوند، اما عملاً نه تنها انرژی و هزینه های بسیاری را بر اقتصاد شهری تحمیل می کنند، بلکه اغلب بخش عمده ای از اهداف آنها هرگز محقق نمی شوند.
بررسی و تحلیل برنامه ریزی درسی جغرافیا در دوره های مختلف تحصیلی در ایران
حوزههای تخصصی:
سابقه برنامه ریزی درسی در دنیا به بیش از یک قرن می رسد، اما این رشته در ایران عمری بیش از چند دهه ندارد. با این حال در همین عمر کوتاه توانسته است جایگاه و مؤثر بودن خود را در بین همه علوم نظری باز نماید و مهمترین نقشی که داشته است تعیین مرز میان دانش و آموزش هر یک علوم بوده است. از جمله در رشته علمی جغرافیا با همه تفاوت ها و شباهت هایی که با سایر علوم دارد این مرزبندی توانسته است گوشه ای از توانایی های ذاتی آن را آشکارتر نماید. سابقه تولید برنامه درسی جغرافیا را به طور علمی می توان به 70 سال قبل یعنی زمانی که آموزش و پرورش نوین ایران شکل گرفت نزدیک کرد. با این حال، تا حدود سال 1375 آموزش جغرافیا در ایران با تأکید بر شیوه های توصیفی انجام می شد تا اینکه در این سال هم پای با شکل گیری جریانی از برنامه ریزی درسی به شکل علمی و مدون در نظام آموزشی، نوعی رفرم در تولید برنامه های درسی مدون شکل گرفت و به این صورت اولین سند برنامه ریزی درسی جغرافیا در این سال تولید شد و از دل این برنامه درسی متناسب با دوره های تحصیلی و پایه های تحصیلی، برنامه-های دیگری استخراج شد و آموزش جغرافیا به عنوان یک رویکرد جدید در آموزش های رسمی ایران شکل گرفت.
بررسی تأثیرات اقامتگاه های بومگردی بر روستاهای شهرستان طالقان
حوزههای تخصصی:
امروزه گردشگری روستایی به یکی از مهم ترین بخش های اقتصادی در بسیاری از کشورهای جهان تبدیل شده است و دولت ها سیاست های مختلفی را به منظور توسعه ی گردشگری روستایی در مقیاس های گوناگون، از سطوح محلی تا سطح ملی به کار گرفته اند. یکی از شاخه های گردشگری که در چند دهه اخیر بدان توجه گردیده است، بومگردی می باشد. بومگردی فعالیتی است که از قرن بیستم به بعد مورد توجه کارشناسان و متخصصین امر قرار گرفته است و از شاخه های اصلی گردشگری می باشد که به مبحث گردشگری روستا و اشتغال زایی افراد ساکن روستا می پردازد و همچنین می توان ذکر کرد که به لحاظ اقتصادی عامل درآمدزایی خوبی و به لحاظ اجتماعی و فرهنگی یک عامل مؤثر برای پیشرفت زندگی جامعه روستائی می باشد. البته نباید نقش اقامتگاه هایی که بخوبی می توانند به رشد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در روستاها ایفا نمایند را نادیده گرفت. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیرات اقامتگاه های بومگردی بر روستاها در شهرستان طالقان می باشد. در فرضیات پژوهش تاثیراقامتگاه های بومگردی با استفاده از عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و جغرافیایی در شهرستان طالقان بررسی شده است. این مطالعه از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش شناسی از نوع توصیفی-تحلیلی و پیمایشی است. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS انجام شده است. بر اساس نتایج بدست آمده عوامل اجتماعی و فرهنگی(35)، عوامل اقتصادی (65)، میزان اثرگذاری آن ها بر اقامتگاه های بومگردی بالاتر از حد متوسط می باشد و عوامل جغرافیایی(0) اثرگذاری پایینتری بر بومگردی منطقه دارند.
به کارگیری شاخص های مورفومتری در بهینه سازی نقشه های پهنه بندی حساسیت زمین لغزش با استفاده از مدل های احتمالاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۰ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۶)
747 - 773
حوزههای تخصصی:
شکل زمین نقش اساسی در فرایند رخداد زمین لغزش ایفا می کند. هدف اصلی از این پژوهش، ارزیابی و مقایسه دو مدل احتمالاتی دمپسترشفر و وزن شاهد با تأکید بر شاخص های مورفومتری در پهنه بندی حساسیت نسبت به زمین لغزش در حوضه آبخیز رودخانه فهلیان است. بدین منظور، هجده عامل مؤثر در وقوع زمین لغزش شناسایی و ارزیابی شد. سپس، نقشه های این عوامل در محیط GIS تهیه و با لایه پراکنش زمین لغزش های منطقه همپو شانی و بر اساس دو مدل فوق وزن دهی شد . نقشه های پهنه بندی حساسیت براساس دو مدل تهیه شد. نتایج نشان داد که در هر دو مدل شیب های بیش از 40درصد و شاخص ناهمواری زمین بیش از 14 بیشترین وزن را به خود اختصاص داده و مهم ترین نقش را در وقوع زمین لغزش های منطقه داشته اند. به منظور ارزیابی دقت و صحّت مدل ها، از منحنی ویژگی عملگر نسبی (ROC) استفاده شد. نتایج اعتبار سنجی حاصل از سطح زیر منحنی برای مدل دمپسترشفر و وزن شاهد به ترتیب 79/0 و 76/0 به دست آمد. بنابراین، اعتبار هر دو مدل خوب برآورد شد. همچنین، نتایج حاصل از محاسبه نسبت FR و شاخص SCAI مبیّن طبقه بندی مناسب در پنج طبقه حساسیت است. با توجه به نتایج کمّی اعتبار سنجی، مدل دمپسترشفر، با بهره گیری از شاخص های مورفومتریک، مدل مناسبی برای پهنه بندی حساسیت نسبت به زمین لغزش معرفی می شود.
تحلیل عوامل مؤثر بر هیدرودینامیک خط ساحلی طی بازه زمانی 1955-2016 (مطالعه موردی: قاعده دلتای اروندرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پهنه مورد مطالعه در این پژوهش بخش ایرانی قاعده دلتای اروندرود واقع در شمال غربی خلیج فارس به طول تقریبیKm 23 است. هدف از این مطالعه بررسی عوامل مؤثر بر هیدرودینامیک ساحلی طی شصت سال گذشته به روش DSAS است. از این رو، داده های دبی و رسوب رودخانه اروند، باد، موج، جریان دریایی، و نوسانات جزرومد همراه عکس هوایی، نقشه توپوگرافی، و تصویر ماهواره ای چندزمانه ابزار و داده های اصلی این پژوهش را تشکیل داده اند. با استفاده از تکنیک سیستم تحلیل دیجیتالی نوار ساحلی (DSAS)، میزان جابه جایی های خط ساحلی (1955-2016) در نرم افزار Arc GIS استخراج شده است. نتایج نشان می دهد بیشترین میزان جابه جایی به صورت پیشروی خط ساحلی به ویژه در دهانه رودخانه اروندرود بین سال های 1955 1973 رخ داده است. بررسی روند تغییرات دبی آب و رسوب ایستگاه های هیدرومتری حاکی از ارتباط مستقیم میزان پیشروی و پسروی های صورت گرفته با افزایش و کاهش نرخ تراکم رسوب وارده به مصب اروند بین سال های 1968 2011 بوده است. همچنین، مشخص شد که عامل اصلی تغییر شکل تحدب مورفولوژی خط ساحلی به سمت غرب در مقیاس محلی نقل و انتقال جریان رسوب توسط جریان های دریایی و در مقیاس منطقه ای از جریان های متأثر از نیروی کوریولیس تأثیر پذیرفته اند.
کانی شناسی رسوبات سطوح مختلف ژئومورفیک پلایای سبزوار با توجه به تغییر و تحولات اواخر هولوسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پلایا از عوارض مهم ژئومورفیک کواترنری مناطق خشک و نیمه خشک در ایران است که شناخت ویژگی های آن به تعیین اقلیم و محیط گذشته کمک فراوان می کند. هدف از انجام این تحقیق شناسایی و منشاءیابی کانی های تشکیل دهنده سطوح مختلف ژئومورفیک پلایای سبزوار واقع در شمال شرق ایران با توجه به تغییرات آب و هوایی اواخر هولوسن در منطقه می باشد .بدین منظور 12 نمونه رسوب از سطح و عمق رخساره های ژئومورفیک پلای ای م ذکور جهت مطالعات رسوب شناسی و ژئوشیمی رسوبی برداشت شد. نتایج آزمایشات فیزیکی_شیمیائی، پراش اشعه ایکس و میکروسکوپ الکترونی روبشی نشان دهنده حضور کانی های آواری و تبخیری همچون کوارتز، آلبیت، اسمکتیت، پالیگورسکیت، سپیولیت، کلسیت، ژیپس و هالیت در منطقه می باشد که در رخساره های رسی متراکم- سخت، رخساره رسی پف کرده و رخساره رسی - نمکی پلایا شناسایی شده اند. روند شکل گیری این کانی ها از عمق به سطح و از شرق به غرب پلایا الگوی رسوب گذاری خاصی را نشان می دهد که بیانگر نوسانات اقلیمی هولوسن پایانی در این پلایا می باشد.
مدل سازی و پایش پدیده خشک سالی در جنوب غرب ایران با استفاده از شاخص جدید فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۱ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۰)
673 - 692
حوزههای تخصصی:
خشک سالی یکی از مخاطرات طبیعی و تأثیرگذار در همه فعالیت های موجودات زنده است. هدف از پژوهش حاضر مدل سازی و تحلیل خشک سالی در جنوب غرب ایران است. برای این کار، نخست از پارامترهای اقلیمی بارش، دما، ساعات آفتابی، حداقل رطوبت نسبی، و سرعت باد در بازه زمانی 32 ساله (۱۹۸۷-۲۰۱۸) در 15 ایستگاه جنوب غرب ایران استفاده شد. برای مدل سازی شاخص فازی T.I.B.I، نخست چهار شاخص (SET, SPI, SEB, MCZI) با استفاده از منطق فازی در نرم افزار Matlab فازی سازی شدند. سپس، شاخص ها با هم مقایسه شدند و در نهایت از مدل تصمیم گیری چندمتغیره SAW برای اولویت سنجی مناطق درگیر با خشک سالی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد بیشترین درصد فراوانی وقوع خشک سالی در مقیاس 6 و 12ماهه در ایستگاه اسلام آباد غرب و کمترین آن در مقیاس شش ماهه در همدان فرودگاه و در مقیاس دوازده ماهه در ایستگاه خرم آباد رخ داده است. مدل T.I.B.I طبقات خشک سالی چهار شاخص یادشده را با سطح اطمینان بالا در خود منعکس کرد. براساس مدل سازی انجام گرفته، شاخص فازی T.I.B.I نسبت به شاخص فازی SPEI برتری نسبی نشان داد. در نهایت، براساس مدل تصمیم گیری چندمتغیره SAW، ایستگاه اسلام آباد غرب با مقدار امتیاز 1 در اولویت بیشتر در معرض درگیری خشک سالی قرار گرفت.
تحلیل پایداری کرانه رود با استفاده از تکنیک های ارزیابی سریع ژئومورفیک، مطالعه موردی: رودخانه سیمره در محدوده شهرستان دره شهر استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسایش کرانه رود اثرات ژئومورفیک متعددی بر کانال رود شامل تخریب کناره رودخانه، تغییر مسیر رود، افزایش ورود رسوبات به جریان، رسوب گذاری در رودخانه و غیره ایجاد نموده و می تواند به عنوان یک مخاطره برای فعالیت های انسانی محسوب گردد. در این مقاله پایداری و ناپایداری کرانه رود با استفاده از روش های ارزیابی سریع ژئومورفیک (RGA) در قسمت هایی از رودخانه سیمره (در شهرستان دره شهر، استان ایلام) مورد بررسی قرار گرفت. رودخانه سیمره در محدوده مورد مطالعه به 13 بازه تقسیم بندی شد و با نقشه برداری از مقاطع عرضی نمونه و عملیات میدانی شاخص های پایداری و ناپایداری کرانه رود ارزیابی شدند. روش شاخص پایداری کانال رود (CSI) و شاخص پتانسیل فرسایش کرانه رود اکلاهما- اوزاراک (OSPEI) برای مطالعه فرسایش کرانه رود مورداستفاده قرار گرفتند. بر اساس روش CSI همه بازه های مورد مطالعه دارای ناپایداری متوسط بوده اند و شاخص های فروسایی بستر، فرسایش کناره، شواهد حرکات توده ای و مدل تکاملی رود مهم ترین عوامل تأثیرگذار در تعیین میزان پایداری و ناپایداری کرانه رود ارزیابی شدند. در روش OSEPI، 86 درصد بازه ها دارای ناپایداری متوسط و 14 درصد بازه ها در حالت ناپایدار ارزیابی شدند. در این روش، شاخص های ارتفاع کرانه، رسوبات منفصل کرانه، شواهد فرسایش کرانه و پوشش گیاهی حاشیه رود به عنوان مهم ترین عوامل در میزان ناپایداری کناره رود تعیین شدند. امتیازات به دست آمده از هر دو روش رابطه مثبت و نسبتاً خوبی ( R2 = 0.71) داشته اند. نتایج امتیازدهی شاخص ها و امتیازات نسبی عوامل در ناپایداری کرانه رود نشان می دهد که روش OSEPI شاخص های مناسب تری را ارائه نموده و تقسیم بندی توصیفی آن بهتر از روش CSI قابلیت تفکیک دارد.
زمین ساخت فعال و تاثیر آن بر مورفولوژی طاقدیس های جزیره قشم( سلخ، گورزین، سوزا و گیاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جزیره قشم بر طاقدیس ها و گنبدهای نمکی جنوب شرق زاگرس در خلیج فارس و نزدیک تنگه هرمز واقع شده است. موقع نسبی زمینساختی واقع بر مرز پلیت ایران-عربی این منطقه موجب تکتونیک پویای این منطقه شده است. علاوه بر این تکتونیک نمک بر مورفولوژی چین های این جزیره تاثیرات قابل توجهی داشته است. در تحقیق حاضر 4 طاقدیس سلخ(در غرب)، گورزین(در شمال)، سوزا(مرکز و جنوب) و گیاهدان(در شرق) جزیره قشم انتخاب و براساس شاخص های ژئومورفولوژیکی و مورفوتکتونیکی موردبررسی قرارگرفته است. هدف این تحقیق بررسی وضعیت تکتونیک با استفاده از شاخص های مورفوتکتونیک(دره های ساغری شکل(W)، سطوح مثلثی شکل ،نسبت فاصله بندی آبراهه ها(R)، تقارن چین(FSI)، سینوسیته جبههچین(FFS)، نسبت جهت(AR)) در 4 طاقدیس نامبرده با تأکید بر گسل ها و خطواره ها می باشد. نتایج نشان می دهد که بر اساس هر شش شاخص استفاده شده ، هر 4 طاقدیس سلخ، گورزین، سوزا و گیاهدان ازنظر تکتونیکی فعال بوده و هرجا تراکم گسلی بیشتر بوده برخاستگی برفرسایش غلبه پیدا کرده مثل غرب جزیره و هرجا که از تراکم گسلی کم شده فرسایش دشت یکنواختی را به وجود آورده است مثل شرق جزیره. در نهایت براساس هر 6 شاخص دو طاقدیس سلخ و گوزرین از لحاظ تکتونیکی فعال و طاقدیس گیاهدان و سوزا به دلیل فرسایش بیشتر و یرتری آن، از نظر تکتونیکی کمتر تحت تاثیر و تغییر قرار گرفته اند. و در نهایت هرجا تعداد گسل ها بیشتر یوده تکتونیک برفرسایش غلبه پیدا کرده مثل دو طاقدیس سلخ و گورزین و هرجا که از تعداد گسل ها کم شده و یا فاصله از گسل بیشتر شده فرسایش دشت یکنواخت و تقریبا بدون ناهمواری را به وجود آورده است مثل دو طاقدیس سوزا و گیاهدان.
ارزیابی میزان فعالیت گنبدهای نمکی منطقه لارستان با استفاده از شاخص های تکتونیکی و روش سری زمانیSBAS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
207 - 220
حوزههای تخصصی:
گنبدهای نمکی بعنوان یکی از رخدادهای مهم زمین ریخت شناسی ضمن بالاآمدن با حوادث مهمی همراه هستند که مطالعه آن ها می تواند در درک رخدادهای مانند دیاپیریسم، عملکرد ساختاری، تشکیل مخروط افکنه ها مارا یاری دهد. علاوه بر این، گنبدها دارای اهمیت های مختلف اقتصادی، گردشگری، علمی و ... هستند که ارزیابی فعالیت های آن ها در برنامه-ریزی ها و فعالیت های مختلف علمی بسیار حائز اهمیت است. در این تحقیق پس از شناسایی و مورفومتری گنبدهای نمکی منطقه لارستان، با استفاده از ۹ شاخص دایره واری (C)، شاخص برافراشتگی (Bh)، شاخص کشیدگی (Bs)، شاخص انتگرال هیپسومتری (Hi) و مساحت زیر منحنی هیپسومتری (y)، شاخص نسبت انشعاب (BR)، شاخص میانگین طول آبراهه درجه 1 (LN1)، شاخص تراکم زهکشی (Dd) و شاخص فرکانس آبراهه (Fs) به ارزیابی وضعیت فعالیت گنبد ها پرداخته شده است و سپس با استفاده از ۲۷ تصویر راداری (از تاریخ ۱۴/۱۰/۲۰۱۴ تا ۲۷/۱۰/۲۰۱۶) و روش سری زمانی SBAS، میزان جابجایی عمودی منطقه محاسبه شده است. نتایج حاصله بیانگر این است که در میزان جابجایی عمودی منطقه علاوه بر حرکت گنبدهای نمکی، عوامل تکتونیکی، فرسایش و فرونشست نیز تاثیرگذار بوده است. در واقع نتایج محاسبه شاخص ها حاکی از فعال بودن برخی از گنبدهای نمکی است و نتایج حاصل از روش سری زمانی SBAS نیز بیانگر جابجایی عمودی منطقه و فعال بودن منطقه از نظر تکتونیکی است. اما با توجه به اینکه بعضی از گنبدها نمکی از جمله گنبد چهال که در محاسبه شاخص ها دارای امتیاز بالایی بوده ولی در نتیجه حاصله از طریق سری زمانی SBAS در محدوده فرونشست قرار داشته است،
ارزیابی داده های بارندگی حاصل از ماهواره TRMM، مدل MM۵ و مشاهدات زمینی به صورت مکانی-زمانی در مناطق خشک و نیمه خشک کوهستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مواجه با خطر سیل و یا خسارات ناشی از خشکسالی، برآورد میزان بارش و الگوی تغییرات مکانی آن در یک منطقه گسترده، یکی از چالش های مهم در علوم هواشناسی، کشاورزی و هیدرولوژی است. اندازه گیری محلی بارندگی در مناطق دور افتاده به دلیل هزینه زیاد و محدودیت های عملیاتی دشوار است. بدین علت در تحقیق حاضر به منظور تعیین الگوی مکانی-زمانی بارش و امکان تلفیق داده ها، سه نوع مختلف از تولیدات بارندگی شامل داده های ماهواره ای (TRMM۳B۴۲)، داده های حاصل از مدل پیش بینی عددی جوّی (MM۵) و اندازه گیری های زمینی (نقشه های حاصل از روش زمین آمار (KED))، مورد مطالعه قرار گرفتند. این مطالعه در بازه زمانی سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ میلادی و برای منطقه شمال شرق ایران به صورت ماهانه، فصلی و سالانه انجام شد. داده ها با استفاده از شاخص اعتبارسنجی RMSE و الگوریتم تشابه با یکدیگر مقایسه شدند. نتایج نشان دادند که یکی از ضعف های روش زمین آمار نبودن اطلاعات کافی در ارتفاعات بالای (۱۵۰۰) متر منطقه است. همچنین دقت تصاویر ماهواره ای در فصل های گرم بیشتر بود؛ بطوریکه در ماه آگوست مقدار ۷/۱ RMSE = به دست آمد. در فصل زمستان (ماه ژانویه) بیشترین مقدار ۰۲/۱۴ RMSE = حاصل شد که این امر عملکرد ضعیف تولیدات ماهواره ای TRMM در مناطق پوشیده از یخ را نشان می دهد. در اعتبارسنجی مدل MM۵ بیشترین و کمترین مقدار RMSE به ترتیب ۶۴/۶ و ۰۵/۱ به دست آمد. علاوه بر این مدل MM۵ تا حدود زیادی در شبیه سازی مقادیر بارندگی سالانه بیش برآورد داشت. نتایج تحلیل های مکانی- زمانی الگوریتم تشابه نیز نشان دادند که عملکرد مدل MM۵ در مقیاس ماهانه و فصلی و تعیین مناطق بارندگی بهتر از تصاویر ماهواره ای TRMM بود. همچنین هر سه محصول الگوی مکانی بارندگی در مقیاس فصلی و سالانه را به خوبی نشان دادند.
ویژگی های توصیفی وردایست بر روی جو ایران در فصول گذار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وردایست یک لایه مرزی بین دو لایه اتمسفر با ویژگی های بسیار متفاوت است. این منطقه نقش بسیار مهمی در هوا و اقلیم جهانی و منطقه ای دارد. در این پژوهش برای شناسایی وردایست بر روی جو ایران در ماه های فصل پاییز و بهار از داده های دما و ارتفاع ژئوپتانسل پایگاه ECMWF برای ترازهای 700 تا 50 هکتوپاسکال با تفکیک مکانی 25/0×25/0 درجه قوسی و مشاهدات روزانه در بازه زمانی 1979 تا 2018 بهره گرفته شد. با توجه به تأثیرات و اهمیت وردایست، سعی شد وردایست و عواملی که احتمال ارتباط آن ها با وردایست می رفت بررسی شود. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد که روند تغییرات ترازهای فشار وردایست در همه ماه های فصل بهار و ماه های اکتبر و نوامبر منظم بوده و با افزایش عرض جغرافیایی ارتفاع ترازهای فشار وردایست کاهش می یابد. بررسی تغییرات ارتفاع وردایست در رابطه با ترازهای فشار وردایست نیز نشان داد که در فصول واکاوی شده این دو نمایه با هم هماهنگ نیستند. براساس نتایج این پژوهش، مشخص شد که احتمال ارتباط وردایست با عوامل محلی پایین است و در بین همه متغیرهای موردبررسی در همه ماه های دو فصل موردمطالعه دمای تراز پایین و بالای وردایست بیشترین تأثیر را در روی وردایست دارند.
بررسی تکامل ساختاری کوههای شمال بیرجند با استفاده از ترسیم مقاطع عرضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسل ها از ساختارهای اصلی کنترل کننده ی هندسه و کینماتیک ساختاری در کوهزادها به شمار می آیند. منطقه ی مورد مطالعه (کوه های شکراب) در استان خراسان جنوبی و قسمت شمالی شهرستان بیرجند قرار دارد. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر گسل ها بر تکامل ریخت زمین ساختی منطقه ی مورد مطالعه است. در این پژوهش تحلیل ساختاری کوه های شکراب واقع در شمال بیرجند با استفاده از عملیات صحرایی، ترسیم مقاطع عرضی و شاخص ژئومورفیک طول- شیب رودخانه (SL) انجام شد. برای تحلیل ساختاری و مشخص نمودن تاثیر گسل ها بر تکامل ساختاری ابتدا با استفاده از عملیات صحرایی گسل ها شناسایی گردید و سپس با استفاده از DEM و داده های مربوط به گسل های منطقه مقاطع عرضی ترسیم شد. مقاطع عرضی عمود بر ساختارهای منطقه (گسل های طولی و عرضی) رسم گردید. ترسیم مقاطع عرضی در جهت عمود بر گسل ها نشان می دهد که در مقطع CD که در قسمت غربی منطقه ی مورد مطالعه واقع شده است. شاهد کاهش شیب گسل ها از شمال به سمت جنوب هستیم، بنابراین مقطع CD فعال ترین مقطع می باشد. محاسبه شاخص SL نشان می دهد که بیشترین فعالیت تکتونیکی و بیشترین مقدار شاخص SLمربوط به قسمت غربی کوه های شکراب است که دلیل آن عملکرد اخیر گسل های راندگی می باشد. بیشترین تراکم گسل های راندگی مربوط به بخش غربی منطقه ی مورد مطالعه است و در مناطقی از کوه-های شکراب که بیشترین تراکم گسل های راندگی وجود دارد بالاآمدگی تکتونیکی و فعالیت تکتونیکی نیز افزایش یافته است. نتایج این پژوهش نشان می دهند که با حرکت در روند E-W کوهستان شاهد بیشترین فعالیت تکتونیکی در قسمت غربی می باشیم.
پهنه بندی مناطق حساس در برابر خشک سالی در دشت نجف آباد با استفاده از تصاویر ماهواره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحقیق حاضر، با استفاده هم زمان از داده های ایستگاهی بارندگی و تبخیر تعرقِ واقعیِ حاصل از تصاویر ماهواره ای و روش فازی، کوشش شده است تا مناطق حساس در برابر خشک سالی در دشت نجف آباد واقع در استان اصفهان شناسایی شود. برای دست یابی به این هدف از داده های ایستگاه های هواشناسی و تصاویر ماهواره ای در یک دوره 25ساله استفاده شد. در این پژوهش سال های 1995، 2008، و 2015 به عنوان نمونه انتخاب شد و با اجرای الگوریتم سبال بر روی تصاویر ماهواره ای لندست تبخیر- تعرقِ واقعی محاسبه شد. سپس، با هم پوشانی فازی نقشه های بارندگی و تبخیر تعرق مناطق حساس شناسایی شد. نتایج حاصل گویای آن است که در سال 1995 نواحی جنوب و جنوب شرقی و بخش هایی از شرق دشت نجف آباد حساسیت بیشتری نشان داده اند. این در حالی است که در سال 2008، علاوه بر نواحی فوق الذکر، نواحی شرقی، مرکزی، و غربی نیز درگیر خشک سالی شده اند. در سال 2015 بخش های جنوب و جنوب شرقی به سبب برخورداری از بارش بیشتر از وضعیت خشک سالی خارج و از شرایط مطلوب تری برخوردار شده اند. ویژگی ممتاز این تحقیق کاربرد پارامترهای تکمیلی در سنجش حساسیت به خشک سالی است.
نقش جهت دامنه در تولید رواناب و رسوب سازند های گچساران و آغاجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهت شیب به طور مستقیم یا با تأثیرگذاری بر سایر عوامل محیطی باعث تغییرِ فرایندهای هیدرولوژیکی خاک به ویژه پتانسیل تولید رواناب و رسوب می شود. در این تحقیق، به منظور بررسی حساسیت به فرسایش جهت های اصلی دامنه نهشته های سازند گچساران و آغاجاری، بخشی از حوضه آبخیز کوه گچ و مرغا در شهرستان ایذه به ترتیب با مساحت 1202 و 1609 هکتار انتخاب شد. این تحقیق به منظور تعیین رواناب و رسوب تولیدی در 16 نقطه و با 3 بار تکرار در سازندهای گچساران و آغاجاری و در شدت های مختلف 1 و 25/1 میلی متر در دقیقه در چهار جهت شمالی، جنوبی، شرقی، و غربی به کمک دستگاه باران ساز کامفورست انجام شد. در این تحقیق از نرم افزارهای SPSS و EXCEL برای تحلیل داده های حاصل از شبیه ساز باران استفاده شد. بیشترین میزان رسوب در هر دو سازند گچساران و آغاجاری در شدت های 1 و 25/1 میلی متر در دقیقه مربوط به دامنه های شرقی است و بیشترین میزان رواناب در سازند آغاجاری مربوط به دامنه شمالی و در سازند گچساران مربوط به دامنه جنوبی است. میزان رسوب تولیدی نیز در سازند آغاجاری در هر دو شدت یادشده بسیار بیشتر از سازند گچساران است. اما میزان رواناب تولیدی در سازند گچساران بسیار بیشتر از سازند آغاجاری نشان داده شد.
بررسی تأثیر پدیده های دور پیوند در جابجایی تاریخ رخداد اولین و آخرین یخبندان پاییزه و بهاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش اثر نوسانات الگوهای دورپیوند در جابه جایی تاریخ رخداد اولین و آخرین یخبندان پاییزه و بهاره بررسی شد. این محاسبات در 12 ایستگاه سینوپتیک کشور برای مدت 31 سال (۱۹۸۵-2015) انجام شده است. برای بررسی همبستگی شاخص های دورپیوند و دمای کمینه، از دو سناریو (با و بدون تأخیر زمانی) استفاده شد. تأثیرگذارترین الگوی شناسایی شده بر یخبندان دیر رس بهاره در مقیاس ماهانه (بدون تأخیر) شاخص NAO- (ضریب همبستگی 767/0) در ماه فوریه و مربوط به ایستگاه اصفهان است و مؤثرترین شاخص اثر گذار بر یخبندان زود رس پاییزه AMO+ (ضریب همبستگی 732/0) در مقیاس ماهانه (بدون تأخیر) سپتامبر و مربوط به ایستگاه همدان به دست آمد. جابه جایی تاریخ ها در اولین یخبندان پاییزه و آخرین یخبندان بهاره در فاز النینو نسبت به نرمال زودتر و در فاز لانینا نسبت به نرمال دیرتر شروع می شود. همبستگی بین فازهای النینو، لانینا، و نرمال با دمای کمینه نشان داد فاز لانینا تأثیر گذاری بیشتری در دمای کمینه داشته است. به طور کلی، نتایج نشان داد جابه جایی تاریخ های رخداد اولین و آخرین یخبندان پاییزه و بهاره در ایستگاه های موردمطالعه با تعدادی از شاخص های دورپیوند مانند AMO، SOI، NAO، AO، و MEI مرتبط است.
مخاطرات فرسایش آبراهه ای بر روی خط لوله گاز نهم سراسری با استفاده از روش ANP-PRSM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسایش آبراهه ای و رودخانه ای همواره یکی از فاکتورهای اصلی مخاطرات خطوط انتقال انرژی و لوله های نفت و گاز است. در این مقاله با استفاده از ماتریکس ریسک خط لوله (PRSM) و مدل ANP به بررسی مخاطرات فرسایش آبراهه ای در خط لوله گاز نهم سراسری در محدوده استان خوزستان با طول 170 کیلومتر پرداخته شده است. برای این منظور با استفاده از مدل ANP چهار معیار اصلی شامل «وضعیت خطوط لوله نسبت به آبراهه ها»، «هیدروژئومورفولوژی»، «ژئومورفولوژی»، و «دیگر عوامل محیطی» بررسی شد. سپس، با استفاده از مدل PRSM و پرسش نامه به امتیازدهی معیارها و زیرمعیارها در نرم افزار Superdecision پرداخته شد و در آخر نقشه کلاس بندی مخاطرات خط لوله و محور ریسک تهیه شد. نتایج نشان داد که معیار «وضعیت خط لوله نسبت به آبراهه ها و رودخانه ها» دارای بیشترین وضعیت ریسک و واکنش نسبت به مخاطرات خط لوله در میان چهار معیار بالاست. زیرمعیارهای مهم و دارای بیشترین وضعیت ریسک برای خط لوله گاز نهم شامل روش ساخت خط لوله، واحد کوهستان، و جابه جایی آبراهه ها و رودخانه ها و زمین شناسی است.
تحلیل فعالیت زمین ساختی حوضه آبریز میقان از طریق شاخص های ژئومورفیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش هایی از پوسته زمین در عهد حاضر دارای حرکات زمین ساختی هستند و در آینده نیز مستعد بروز خطر خواهند بود.از این رو، اشکال ژئومورفولوژیکی در برابر فعالیت های زمین ساختی بسیار حساس بوده و در اثر این حرکات تغییر می کنند.حوضه آبریز میقان یکی از حوضه های مرکزی کشور در شمال شرقی استان مرکزی واقع شده است.وجود دو سیستم گسلی اصلی تبرته - تلخاب با روند جنوب شرقی – شمال غربی و گسل های فرعی متعدد نشان دهنده ظهور پدیده های مهم زمین ساختی در این منطقه است. ارزیابی فعالیت های زمین ساختی با استفاده از برخی از شاخص های کمی، نقش مهمی را در شناخت این فعالیت ها داشته و به تفسیر وضعیت زمین ساختی مناطق کمک می نماید. هدف از این پژوهش بررسی وضعیت نو زمین ساخت با استفاده از داده های ژئومورفولوژیکی است.برای دستیابی به این هدف از هفت شاخص ژئومورفولوژیکی: شاخص های شیب طولی رودخانه (SL ) ، نسبت پهنای کف دره به ارتفاع آن(VF)، عدم تقارن حوضه زهکشی (AF)، تقارن توپوگرافی عرضی(T)، نسبت شکل حوضه (BS) ، منحنی هیپسومتری حوضه(HC) و پیچ و خم رودخانه (S)،به عنوان ابزارهای اصلی این پژوهش بهره گرفته شده است.روش تحقیق بر پایه روش تحلیلی استوار است. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی منطقه مورد مطالعه، تصویر ماهواره ای و سامانه اطلاعات جغرافیایی در قالب نرم افزار ArcGIS 10 می باشد. همچنین، نتایج کمی بدست آمده طی چندین مرحله کار میدانی مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان می دهد که منطقه مورد مطالعه براساس شاخص های شیب طولی رودخانه که مقدار آن برابر (4/353) ، عدم تقارن حوضه زهکشی (6/47)، تقارن توپوگرافی عرضی (24/0) ،منحنی هیپسومتری حوضه ،و پیچ و خم رود که (21/1) می باشند از لحاظ زمین ساختی در وضعیت فعال و تنها بر اساس شاخص، نسبت پهنای کف دره به ارتفاع آن که برابر (24/2) و نسبت شکل حوضه که (5/3) می باشد در حالت نیمه فعال قرار دارد.در نتیجه می توان گفت شاخص BS که بیانگر شکل حوضه است در حوضه های کشیده تر مقدار آن بالاتر است و از آنجا که بیشتر زیرحوضه های مطالعاتی نیز کشیده بودند بیانگر فعالیتهای تکتونیکی بالا می باشد.
نبکاها، شاخصی برای بررسی تغییرات شرایط محیطی گذشته درحاشیه بیابان لوت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای تغییرات آب و هوایی سال اول تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
13 - 28
حوزههای تخصصی:
نبکاها در مناطقی که تحت تاثیر فرسایش بادی قرار داشته و دارای پوشش گیاهی هستند تشکیل می شوند که تابعی از رژیم باد، مقدار بار رسوب در دسترس، رویشگاه گونه گیاهی و نوع پوشش گیاهی هستند بدین صورت که ماسه ها در اثر برخورد به درخت یا درختچه در پای آن جمع شده و به مرور زمان تپه ای ماسه ای در اطراف گیاه شکل گرفته و نبکا تشکیل می گردد. این تپه دارای لایه بندی رسوبات می باشد که این لایه بندی به دلیل ریزش برگ های درخت یا درختچه و همچنین رطوبت موجود در منطقه و شرایط محیطی ایجاد شده و در هر نوع شرایط محیطی ویژگیهای خاص خود را دارد. این پژوهش سعی دارد که به بررسی تغییرات شرایط محیطی در حاشیه غربی بیابان لوت بپردازد که جهت این کار از لایه بندی رسوبات نبکاهای موجود در منطقه استفاده شده است. پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی مبتنی بر روش های میدانی، آماری و کتابخانه ای است. بدین صورت که ابتدا با سفر میدانی به منطقه مورد مطالعه، نبکاهای مورد نظر با استفاده از ترانسکت و پلات مشخص گردید و سپس به اندازه گیری ویژگی های مورفومتری نبکاهای مربوط به گونه گیاهی گز شاهی پرداخته شد و در مرحله بعد، از لایه بندی حدود ۴ نبکا در قسمتهای مختلف منطقه نمونه برداری به عمل آمد و در آزمایشگاه پس از دانه سنجی و همچنین بررسی مواد گیاهی موجود در هر یک ار نمونه ها، به تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده پرداخته شد. نتایج حاصل از بررسی های پژوهش نشان می دهد که تا عمق حدود ۲ متری نبکاها، حدود ۵ لایه قابل تشخیص است که این ۵ لایه در کلیه نبکاهای مورد مطالعه مشترک می باشد و در نتیجه شرایط منطقه به ۵ دوره متوالی تقسیم می گردد. بررسی رسوبات و مواد آلی موجود در هر یک از لایه ها نشان می دهد که در دوره اول که مصادف با عصر حاضر می باشد، شرایط آرامی بر محیط حکم فرما می باشد اما در دوره دوم شرایط محیطی منطقه، ناآرام تر از دوره اول بوده است. در دوره سوم آرامترین شرایط محیطی در منطقه رقم می خورد ولی دوره چهارم و پنجم شرایط پرنوسانی در منطقه را حکایت می کنند که در دوره چهارم این نوسانات بیشتر به سمت فرآیندهای ضعیف تر بوده اما در دوره پنجم فرآیندهای قویتری بر محیط حاکم بوده است.
تطبیق لندفرمی و ارزیابی پتانسیل فعالیت های تکتونیکی و لرزه خیزی بخش شمالی زون گسلی قم- زفره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پتانسیل لرزه خیزی و فعالیت های تکتونیکی بخش شمالی سامانه گسلی قم- زفره، براساس روش های ژئومورفومتری و تطبیق لندفرمی، بررسی شد. برای تطبیق داده های به دست آمده، از شواهد میدانی و مورفوتکتونیکی موجود در منطقه استفاده شد. بدین منظور، از اندازه گیری برخی شاخص های ژئومورفیک و تطبیق آن ها با محل گسل های اصلی و کانون های لرزه خیز بهره گیری شد. شاخص های ژئومورفیک، که در مطالعات مربوط به ارزیابی فعالیت های تکتونیکی و لرزه خیزی مناطق بیشترین کاربرد را دارند، به دو بخش تقسیم شدند: بخش اول، شاخص های مربوط به دینامیک سطح؛ بخش دوم، شاخص های مربوط به دینامیک حوضه. از ویژگی های شاخص های ذکرشده حساسیت آن ها به حرکات گسل های شیب لغز و امتدادلغز است؛ از سوی دیگر، بیانگر غالب بودن پدیده های دگرشکلی و بالاآمده نسبت به پدیده های فرسایشی در مناطق فعال تکتونیکی اند. محدوده مورد مطالعه به 18 قطعه آبراهه ای تقسیم شد و شاخص های ژئومورفیک و نقشه های مورفوتکتونیکی آن جداگانه از طریق برنامه الحاقی TecDEM محاسبه و وزن دهی شد. نتایج اولیه به دست آمده نشان دهنده لرزه خیزی و فعالیت تکتونیکی بالا در نزدیکی گسل های اصلی بخش شمالی زون قم - زفره (جنوب و جنوب غرب استان قم) مانند گسل قم، گسل خورآباد، گسل بیدهند، و گسل کاشان است.