فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۰۴۱ تا ۴٬۰۶۰ مورد از کل ۴٬۸۵۲ مورد.
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۰ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۶)
731 - 746
حوزههای تخصصی:
دما یکی از مهم ترین متغیرهای هواشناسی مؤثر در رشد و نمو موجودات زنده است. برای کمّی سازی اثر دما در رشد و نمو گیاهان عموماً از شاخص های درجه- روز رشد استفاده می شود. از این رو، هدف از این تحقیق اندازه گیری میزان روند تغییرات درجه - روز رشد دماهای 5 و 10 درجه سانتی گراد در طول فصل رویشی در 31 ایستگاه سینوپتیک منتخب با 25 سال دوره آماری مشترک (۱۳۶۴ 1389) در سطح کشور است. برای محاسبه واحدهای گرمایی طول فصل رشد از روش دمای میانگین روزانه منهای دمای پایه استفاده و نقشه های پهنه بندی آن تهیه شد. با استفاده از آزمون من - کندال، چگونگی و زمان آغاز روند یا تغییرات واحدهای گرمایی مشخص و مقدار تغییرات محاسبه شد. نتایج تحقیق تغییرات بیشتری را در سری های مربوط به واحدهای گرمایی با آستانه های دمای 10 درجه نسبت به سری هایی با آستانه 5 درجه نشان داد. ایستگاه های آبادان و اهواز در دمای 10 درجه، برخلاف ایستگاه های دیگر، دارای روند کاهشی بودند. نقشه پهنه بندی واحدهای گرمایی نشان داد که واحدهای گرمایی در پایه دمایی 5 درجه از جنوب به شمال کشور و از غرب به شرق افزایش می یابد و کاهش آن در پایه دمایی 10 درجه است.
ارتباط بعد فراکتال با شاخص های دبی و رسوب در حوزه های آبخیز استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیقات انجام شده در جهان بیانگر رابطه نزدیکی بین رفتار پدیده های جهان طبیعی با الگوهای هندسی یا بعد فراکتال آن ها است. هدف از این پژوهش بررسی ارتباط ابعاد فراکتال با شاخص هایی نظیر دبی سیل و دبی رسوب و حساسیت واحدهای سنگ شناسی در محدوده های حوزه های آبخیز استان ایلام می-باشد. جهت دستیابی به نتایج بهتر به منظور یکسان سازی شرایط محیطی و مقایسه آماری از مقادیر ویژه دبی آب و رسوب استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان داد که بین بعد فراکتال سازندها و مقاومت آن ها به فرسایش ارتباط معنادار و معکوس برقرار می باشد و با افزایش مقاومت سازند تراکم آبراهه در واحد سطح و بعد فراکتال آن کاهش می یابد، بین بعد فراکتال حوزه های آبخیز موردمطالعه با دبی ویژه آب ارتباط معنی داری وجود ندارد؛ ولی بین عدد فراکتال و دبی رسوب ویژه ارتباط معنادار و مستقیم در سطح ۵ درصد وجود دارد، به نحوی که با افزایش تراکم آبراهه در واحد سطح دبی رسوب ویژه افزایش می یابد. بیشترین مقادیر بعد فراکتال مربوط به حوزه هایی است که ازنظر سنگ شناسی بسیار حساس تا حساس هستند، (نظرآباد معادل 48/1، دویرج معادل 49/1) و کمترین مقدار آن مربوط به حوزه هایی است که ازنظر سازندهای زمین شناسی مقاوم تا نیمه مقاوم هستند، (کلم معادل 14/1 و چم گز 11/1). با توجه به نتایج به دست آمده و همبستگی آماری بیش از 95% بین بعد فراکتال و دبی رسوب می توان در سایر حوزه-های فاقد آمار با محاسبه بعد فراکتال، دبی ویژه رسوب را برآورد نمود ولی این پیش بینی برای دبی ویژه آب مقدور نمی باشد.
بر آورد فرسایش ناشی از خندق های موقتی با مدل EGEM در حوضه آبریز لنبران، اهر چای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسایش خندقی یکی از انواع پدیده های ژئومورفولوژیکی است. هر ساله خسارت های زیادی به اراضی کشاورزی، مرتعی و جاده ها وارد می کند. شناسایی علل و مدل سازی آن نقش مهمی در مدیریت حوضه های آبریز دارد. یکی از انواع فرسایش خندقی، فرسایش خندقی موقتی است. در حال حاضر مدل EGEM تنها مدلی است که می تواند این نوع فرسایش را ارزیابی کند. بدین جهت منطقه مورد مطالعه از سال 1387 بعد از بارندگی مورد مشاهده قرار گرفت. داده های لازم برای اجرای مدل EGEM جمع آوری شد. در تحلیل های کمی نیز از نرم افزارهای Excel و SPSS استفاده شد. با توجه به تحلیل های صورت گرفته بین پارامترهای اندازه گیری شده و نتایج حاصل از مدل بالاترین ضریب همبستگی بین عمق، سطح مقطع ، حجم و پهنای تخمینی و اندازه گیری شده بترتیب با ضریب همبستگی 849/0، 845/0، 818/0 و 814/0 وجود دارد.- خندق های موقتی در در این منطقه بیشتر در زمینهای کشاورزی شکل می گیرند. شدت بارندگی، گسترش مسیرهای ارتباطی و آتش زدن پوشش گیاهی نقش مهمی در توسعه خندق های موقتی دارند. نسخه استاندارد مدل EGEM در حوضه آبریز لنبران قابل استفاده است. برای رسیدن به نتایج مطلوب این مدل باید در سایر نواحی اقلیمی ایران نیز به کار گرفته شود. در این حوضه مساحت حوضه، پهنا، طول و طول تمرکز خندق بیشترین نقش را در فرسایش خاک دارند. عمق و سطح مقطع خندق های موقتی کمترین تاثیر را در فرسایش دارند.
کاربرد سنگ های زینتی در زیورآلات ایرانی (نمونه موردی سنگ فیروزه)
حوزههای تخصصی:
سنگ های قیمتی یکی از منابع درآمدزا و اشتغال زا در دنیا به شمار می روند که پتانسیل ایجاد ارزش افزوده قابل توجهی را در خود نگاه داشته اند. به طوری که امروزه استخراج، فرآوری و صادرات سنگ های قیمتی بخش مهمی از اقتصاد کشورهایی چون آفریقای جنوبی، برمه، تایلند، چین، هند، ایالات متحده و بسیاری از کشورها را تشکیل می دهد و تصور حذف این صنعت برای تعدادی از این کشورها حکم حذف صنعت نفت در کشور ما را دارد. در کشور ما برخلاف منابع قابل توجهی از سنگ های قیمتی، تاکنون عملیات اکتشافی سیستماتیک و اقدامات چشمگیری برای استخراج و فرآوری صورت نگرفته است و تنها اندکی به صورت خام مورد بهره برداری غیراقتصادی قرارگرفته است فیروزه از سنگ های نیمه قیمتی است که استفاده از آن در ایران دوره باستان و بعدازآن در دوره اسلامی رواج بسیاری داشته است. این سنگ برای ساخت انواع آثار در حوزه هنرهای صناعی به کاربرده می شده است. بهترین نوع فیروزه را عمدتاً مربوط به ایران می دانند. رنگ زیبای سنگ فیروزه، موجب استفاده از آن برای ساخت زیورآلات شده است، از طرفی اعتقاداتی که از دوره باستان نسبت به رنگ فیروزه ای و سنگ فیروزه وجود داشت و نیز تشدید این اعتقادات در دوره اسلامی باعث شد تا این سنگ بسیار موردتوجه قرار گیرد. با استناد به منابع مکتوب درگذشته و نیز زیورآلات برجای مانده می توان به اهمیت و جایگاه این سنگ پی برد. در این مقاله سعی شده است. بامطالعه منابع مکتوب که شامل اشعار فارسی، کتاب هایی در خصوص شناخت کانی ها و همچنین سفرنامه های تاریخی و نیز نمونه های آثار برجای مانده از گذشته بتوان به جایگاه و اهمیت این سنگ از گذشته های دور تاکنون پی برد. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش کتابخانه ای و میدانی و روش تحقیق تاریخی- توصیفی است.
Climatic changes and astrochronology: an Ordovician perspectiv(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای تغییرات آب و هوایی سال اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
89 - 109
حوزههای تخصصی:
Review of current progress in Mid to Late Ordovician astrochronological studies exposes some important issues related to cyclostratigraphical studies, including the completeness and correlation of successions, and the connection between inferred astronomical cycles and geological events recorded in the sedimentary record. While bulk, low-field, mass specific magnetic susceptibility methods are widely applied in studies of high resolution cyclostratigraphy, they require close support from sequence stratigraphy and biostratigraphy, and should be linked back to outcrop patterns. Otherwise they risk distortion in the calibration against geological time, through lack of anchoring to well-defined biostratigraphical horizons and unrecognised condensed intervals and larger hiatuses. A significant limitation currently is that few high-resolution radio-isotope ages are linked to well-defined biostratigraphical boundaries. Nevertheless, fourth order sedimentary sequences linked to 405 ky orbital eccentricity cycles, and longer orbital cyclicity impressed in third-order sequences, represent good grounds for development of a reliable astrochronological scale. The astrochronologically calibrated sequence-stratigraphical record documented from high latitude Gondwana shows significant impact from orbital forcing on the Mid to Late Ordovician global climate.
تحلیل نظم هندسی شبکه های زهکشی با استفاده از مدل توکوناگا و بعد ظرفیت (مطالعه موردی: حوضه آبریز رودخانه بشار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازماندهی سلسله مراتبی و خود متشابه در شبکه های زهکشی از موضوعات مهم در ژئومورفولوژی و هیدرولوژی می باشد. از این رو در این مقاله با هدف بررسی انشعاب شبکه زهکشی حوضه بشار از مدل توکوناگا و بعد همبستگی فراکتالی استفاده شده است. رودخانه بشار یکی از زیرحوضه های کارون بزرگ است که در جنوب غرب کشور قرار دارد. در اولین گام شبکه آبراهه های حوضه بشار مطابق با روش توکوناگا به شکل درخت متناظر ترسیم و به کمک تابع همبستگی در نرم افزار Fractalys محاسبات فرکتالی دوبعدی پردازش گردید. مدل توکوناگا بر اساس فرض خود متشابه در درخت فرکتالی و ساختار شبکه جانبی خود متشابه توکوناگا ساخته شده است که توسط داده های شبکه های زهکشی پشتیبانی می-شود. این مدل با رتبه بندی شاخه های جانبی و ادغام جریان های انشعابات مختلف، ساختار انشعابی سیستم هورتون-استرالر را به تمام رده های آبراهه ها گسترش می دهد. نتایج محاسبات بعد فرکتال، نسبت انشعاب متوسط و مدت زمان اندک برای رسیدن به جریان دائمی را نشان می دهد. به طوریکه با افزایش مرتبه، میانگین طولی انشعابات رودخانه و میزان دبی افزایش یافته و پیک هیدروگراف رودخانه نیز به همان نسبت بیشتر خواهد بود؛ در نتیجه قدرت پیشروی رودخانه بیشتر می شود. به این ترتیب تعداد انشعابات رودخانه از مرتبه های گوناگون، همچنین سطح و طول این انشعابات از رابطه توانی و فرکتالی تبعیت می کنند. همچنین نتایج بعد فرکتال همبستگی بیانگر رفتار آشوبناکی نسبتاً بالای حوضه می باشد و می توان نتیجه گرفت که آشوب به وجود آمده در رتبه بندی حوضه هم تأثیر می گذارد و کوچک ترین تغییر در رده های این شبکه زهکشی منجر به تغییرات بزرگ در کل سیستم انشعاب آبراهه های حوضه می گردد.
واکاوی جزیره گرمایی رویه زمین در شهرهای ارومیه و تبریز و ارتباط آن با وردش های پهنه آبی دریاچه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۷)
415 - 430
حوزههای تخصصی:
پایش مکانی و زمانی جزیره گرمایی شهری با داده های دورسنجی رو به افزایش است و یکی از مهم ترین دلایل آن ارائه اطلاعات مکانی بیشتر از دمای شهرها نسبت به داده های زمینی است. هدف از این پژوهش واکاوی اثر نوع پوشش زمین در منطقه خارج از شهر بر جزیره گرمایی شهری است. به این منظور ، از دمای رویه زمین مودیس در چهار برداشت روزانه برای برآورد شدت جزیره گرمایی شهرهای تبریز و ارومیه بهره گرفته شده است. به منظور بررسی اثر نوع پوشش حومه شهر بر شدت جزیره گرمایی، گونه های غالب پوشش زمین در اطراف این دو شهر جداگانه کندوکاو شد. همچنین ، بررسی وردش های زمانی گستره دریاچه ارومیه و ارتباط آن با شدت جزیر ه گرمایی از دیگر اهداف این پژوهش است. یافته ها نشان داد نوع پوشش حومه اثر چشم گیری د ر شدت جزیره گرمایی و سرمایی رویه دارد. هر کدام از دو شهر مورد واکاوی با توجه به نوع و تراکم پوشش اطراف آن رفتار متفاوتی را ، به ویژه در وردش های درون سالانه جزیره گرمایی ، نشان می دهند. تغییر نوع پوشش حومه بر جزیره گرمایی ارومیه اثر بیشتری نسبت به تبریز دارد. این شرایط در پیوند با تغییرات گستره دریاچه ارومیه نیز در شهر ارومیه چشم گیرتر است. یافته ها همچنین گویای این است که افت وخیز بیشتر دمای رویه زمین نسبت به دمای هوا جزیره گرمایی شدیدتری را نیز برای شهرها به دست می دهد.
رفتارشناسی تغییرات زمانی- مکانی پرارتفاع جنب حاره و تاثیر آن در تشدید وقوع خشکسالی ها؛ با تاکید بر مدیریت واکنش های سیستم های روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیستم های آب و هوایی، سیستم هایی پیچیده و در عین حال سازمان یافته به شمار می روند. چرا که تابع رفتاری تصادفی در مکان ها و سال های مختلف است، در این راستا، سیستم پرارتفاع جنب حاره با جابه جایی در محل قرارگیری خود در سال های مختلف، وقایع محیطی گاه منظم و گاه تصادفی (خشکسالی یا ترسالی و...) را در یک منطقه به وجود می آورند. این وقایع محیطی، در سطوح مختلفی از تعادل، آستانه و مخاطرات جای می گیرند. در این نوشتار در پاسخ به این موضوع، یعنی شناسایی رفتار سیستم های پرارتفاع جنب حاره از تعادل تا مخاطرات، تلاش شد در قالب تفکری سیستمی، این روند، شناسایی و مورد ارزیابی قرار گیرد. از آنجا که در رفتارشناسی سیستم های آب و هوایی، برهم کنش مطالعات کمّی و کیفی ضروری است. بدین منظور روش تحقیق در این مطالعه از دو بخش اصلی تشکیل می شود؛ در روش تحقیق آماری، داده های دریافت شده سطح فشار 500 هکتوپاسکال طی دوره آماری 1948-2018 و داده های بارش ماهانه 84 ایستگاه سینوپتیک هواشناسی، دریافت و مورد تحلیل قرار گرفت. در گام بعد نتایج آماری بدست آمده از سیستم پرارتفاع، براساس مفاهیم تعادل، آستانه ها یا فرین، مخاطرات و بلایا در بررسی واکنش های نواحی روستایی از نظر سازگاری و کاهش مخاطرات مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در طی دوره زمانی مورد مطالعه، بیرونی ترین پربند تاثیرگذار بر روی ایران به عنوان معرف گسترش حد شمالی پرارتفاع جنب حاره، از چندین سطح تعادل به ویژه تعادل ایستا، یکنواخت لحظه ای، دینامیک و فراپایدار پیروی کرده است و در برخی سال ها با اثر آستانه ای یا فرین، مواجه شده است. این فرین ها بیانگر تهدیدی بر شروع مخاطرات محیطی می تواند باشد. که در صورت رفتارشناسی آب و هوا همگام با رفتارشناسی سیستم های روستایی و به کارگیری شیوه های مدیریت فعال می توان آسیب های احتمالی آن بر نواحی روستایی را کاهش داد و درجه سازگاری نواحی روستایی را ارتقا داد.
بررسی حساسیت سیل خیزی حوضه های آبریز با استفاده از شاخص های هیدروژئومورفیک (مطالعه موردی: حوضه آبریز الندچای، شمال غرب ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
195 - 214
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر تلاش کرده است تا نقش شاخص های هیدروژئومورفیک را در حساسیت سیل خیزی حوضه آبریز الندچای مورد تجزیه وتحلیل قرار دهد. برای نیل به این هدف ابتدا منطقه مورد مطالعه بر اساس خصوصیات توپوگرافی و زهکشی و با استفاده از مدل رقومی ارتفاعی (DEM) با قدرت تفکیک مکانی 5/12 متر به 15 زیر حوضه تقسیم شد. سپس اطلاعات هر یک از زیر حوضه ها بر اساس 22 پارامتر هیدروژئومورفیک از سه جنبه خصوصیات شبکه زهکشی، ویژگی های شکلی و خصوصیات برجستگی در محیط نرم افزار ArcGIS تهیه شدند. در مرحله بعد جهت وزن دهی پارامترها از روش تصمیم گیری MACBETH استفاده شده و وزن دهی پارامترها در محیط نرم افزار M-MACBETH انجام شد. نتایج وزن دهی نشان داد که در بین پارامترهای شبکه زهکشی چهار پارامتر بافت زهکشی، نسبت بافت، تراکم زهکشی و نسبت انشعاب به ترتیب با ضرایب 96/16، 84/13، 49/13 و 46/12 درصد و سه پارامتر مساحت، ضریب فشردگی و نسبت مدور بودن به ترتیب با ضرایب 63/29، 78/27 و 37/20 درصد در بین پارامترهای شکلی و دو پارامتر برجستگی و شیب با ضرایب 75/43 و 25/31 درصد در بین پارامترهای برجستگی بیشترین اهمیت را داشته اند. اولویت بندی زیر حوضه ها ازنظر حساسیت سیل خیزی نیز نشان داد که از 15 زیر حوضه تعداد 3 زیر حوضه (زیر حوضه های 1، 2 و 3) در طبقه خیلی زیاد، 4 زیر حوضه (زیر حوضه های 4، 9، 11 و 15) در طبقه زیاد، زیر حوضه های 7، 12 و 14 در طبقه متوسط، سه زیر حوضه 5، 8 و 10 در طبقه کم و زیر حوضه های 6 و 13 در طبقه خیلی کم قرار دارند.
ارزیابی پویایی تپه های ماسه ای حاشیه پلایای دامغان (کویر حاج علی قلی) با استفاده از تکنیک تداخل سنجی راداری و طبقه بندی شی ءگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جابه جایی تپه های ماسه ای تهدیدی دائمی برای زیرساخت های حمل و نقل، اراضی کشاورزی، و سکونتگاه های پیرامون پلایای دامغان است. با وجود پژوهش های انجام شده در این منطقه، با هدف منشأیابی رسوبات بادی، تحقیق حاضر دیدگاهی متفاوت برای ارزیابی مقادیر و جهت حرکت تپه های ماسه ای به وسیله سنجش تغییرات همدوسی راداری و طبقه بندی شی ءگرا ارائه می دهد. در این تحقیق، ضمن بررسی کتابخانه ای، از روش های دورسنجی و پیمایشی برای دست یابی به اهداف استفاده شده است. نخست داده های راداری 2017 و 2018 برای سنجش تغییر مقادیر همدوسی و شناسایی تپه های فعال و تعیین واحد کاری تحلیل شد. با توجه به پراکنش نامنظم تپه های ماسه ای، واحد کاری به 16 بلوک دارای یک تپه شاهد تقسیم شد. سپس، پردازش تصاویر Bird's eye و Geo eye با هدف استخراج جبهه بادپناه به عنوان محل استقرار تپه ها در سال های 2003 و 2016 به وسیله طبقه بندی شی ءگرا انجام گرفت. سپس، با استفاده از لایه های مستخرج، مقادیر جابه جایی توسط مدل بهینه شده گای استخراج و آزیموت محاسبه شد. یافته ها مقادیر جابه جایی 4/22 متری، با آزیموت 135 درجه را در بازه زمانی سیزده ساله نشان می دهد. اعتبار سنجی یافته ها با خروجی تحلیل آماری جهت باد در همین بازه و مقایسه آن با خروجی پردازش ها بیانگر انتخاب صحیح قطعه شاهد بوده است.
تعیین سهم برآمدگی های ناگهانی در میزان فرسایش خندقی در سطوح شیب دار مطالعه موردی :زیرحوضه اوجان چای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آشفتگی دامنه ها در اثر فرسایش خندقی در کوهستان های نیمه خشک،از رخدادهای مهمی است که با تغییرات اقلیمی تشدید می شود . انواع اشکال خطی به عنوان اشکال ژئومورفولوژیکی، مواد دامنه ای و در واقع تنها خاک قابل کشت کوهستان ها را وارد دره ها می سازند و به این ترتیب ،خندق ها با فعالیت از بخش سر و دیواره ها ،انبوهی از خاک های دامنه ای را بسوی آب های جاری سرازیر می کنند. در دامنه های شرقی کوهستان سهند ،بیشتر سطوح دامنه ها در شکل تسریع شده آن تحت فرسایش قرارگرفته اند .خندق های متعددی در دامنه های حوضه اوجان چای تشکیل شده اند .آبخیز اوجان چایاز محدوده های مهم کشت انواع محصولات دیمی و آبی کوهستان سهند به شمار می آیند،فرسایش خطی تشدید و تسریع شده در این محدوده از نوع فرسایش خندقی ،می تواند خسارات جبران ناپذیری در پی داشته باشد.از این نظر بررسی و شناسائی محدوده های تحت فرسایش خاک در اثر توسعه اشکال خطی از نوع فرسایش خندقی ،از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این مقاله با استناد به روش های کمی ،سعی شده است مقدار فرسایش حاصل از این اشکال برآورد شود.در مرحله نخست سعی شده است با استفاده از مقدار si شکل خندق ها مشخص،سپس با استفاده از معادله فرسایش(E)میزان فرسایش محاسبه شود و با تعیین مقدار فرسایش ،سهم بالاآمدگی ها در سطوح شیب دار با استفاده از رابطه K تعیین شود .
بررسی تغییرات مکانی- زمانی متغیر های اقلیمی مرتبط با پوشش گیاهی در مناطق شهری (مورد مطالعه: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت تبخیر- تعرق در چرخه هیدرولوژی و کاربردهای متنوع آن در علوم مختلف، محاسبه مقدار آن بویژه، تبخیر- تعرق واقعی از اهمیت بالایی برخوردار است. با توجه به اینکه فراوانی پوشش گیاهی یکی از مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر دمای سطح زمین است، بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی خودهمبستگی فضایی دمای سطح زمین و تبخیر- تعرق، شاخص بارش استاندارد شده و میزان آلبدو در ارتباط با پوشش گیاهی در شهر اصفهان می باشد. با استفاده از پردازش داده ها در محیط Google Earth Engine در قسمت اول، یک مجموعه داده مودیس با وضوح بالا و به صورت فصلی برای هر سال طی یک دوره زمانی بین سال های ، 2000 تا 2020 را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادیم. سپس تبخیروتعرق به کمک دیتاهای مودیس و روش تورنت وایت با درنظرگرفتن ضریب رشد گیاهی محاسبه شده مورد مقایسه و بررسی قرار گرفتند. در همین راستا پیشبینی خشکسالی با استفاده از شاخص SPI (یک ماهه،سه ماهه،شش ماهه و دوازده ماهه) برای بازه زمانی 2015 تا 2044 نیز انجام گردید. پس از محاسبه تغییرات جهت شناسایی و کشف الگوها و روندهای موجود در داده های فضایی از یک روش تحلیل فضایی ( لکه های داغ ) در محیط نرم افزار ArcGis بهره گرفته شد. نتایج این تحقیق مشخص کرد که در فصل بهار بالاترین درصد NDVI با پایین ترین میزان دما انطباق مکانی ندارد، به عبارت دیگر درصد شاخص پوشش گیاهی با درجه حرارت سطح زمین رابطه معکوس ندارد. در فصل تابستان بالاترین میزان درصد شاخص پوشش گیاهی از نظر مکانی با کم ترین میزان دمای سطح زمین انطباق مکانی کامل دارد. در فصل زمستان نحوه پراکنش الگوهای دمایی به دلیل نقش تعدیل کننده دمایی پوشش گیاهی با استفاده از ساز و کار تبخیر و تعرق در مقایسه با سایر فصول کاملا متفاوت است.
ارزیابی ناپایداری کانال رودخانه بیدواز اسفراین با استفاده از مدل جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات کناره کانال، فرسایش و حمل رسوب کناره ای فرایندی طبیعی در رودخانه است که باعث تخریب زمین های کشاورزی و خسارت به زیرساختهای انسانی می شود. در این تحقیق از مدل جانسون جهت ارزیابی میزان فرسایش و ناپیداری کرانه رودخانه بیدواز استفاده شده است. برای انجام این کار، بازه ای از رودخانه انتخاب و 9 مقطع از این بازه مورد بررسی قرار گرفت. در مدل جانسون، 13 پارامتر جهت ارزیابی فرسایش کناره ای رودخانه استفاده می شود. نتایج بدست آمده از این مدل نشان می دهد که از سمت بالا دست رودخانه به سمت پایین دست، میزان فرسایش کناره ای و بستر افزایش می یابد. علت بالا بودن میزان فرسایش در قسمت پائین دست رودخانه، شیب زیاد کرانه کانال و عدم چسبندگی خاک آن بوده است. در میان 13 پارامتر، برخی از پارامترها مانند فعالیت حوضه آبریز و دشت سیلابی و مشخصات آن (پارامتر1) و حالت جریان (پارامتر2) وجه مشترک ناپایداری در تمامی مقاطع بوده است. دیگر پارامترها از جمله فاصله نقطه اثر مئاندر (پارامتر13) نقش کمتری در ناپایداری کانال بیدواز داشته اند. در مجموع، کانال های مربوط به مقاطع 7، 8 و 9 دارای بیشترین آسیب پذیری هستند.
برآورد زمان و سرعت جابجایی رواناب ها در سطوح شیب دار نواحی کوهستانی، مطالعه موردی : حوضه آبریز اوجان چای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان رواناب ها در سطوح شیب دارعلت اصلی آشفتگی دامنه ها و تولید رسوب برای رودخانه ها هستند.هرچه سرعت جابجایی رواناب ها بیشتر و زمان تمرکز آنها کمتر باشد،نشان دهنده حساسیت سطوح برای سایش بیشتر توسط آب های جاری است.با بررسی زمان تمرکز و سرعت رواناب ها در سطوح شیب دار می توان پتانسیل ایجاد سیلاب ها و رسوب زایی دامنه ها را مورد بررسی قرار داد .حوضه اوجان چای که در دامنه های شرقی کوهستان سهند قرارگرفته است ،دارای دامنه هایی است که سطح آنها توسط آبکندهای متعددی بریده شده و یکی از رسوب زاترین زیرحوضه های آجی چای محسوب می شود. در این مقاله برای برآورد زمان تمرکز رواناب سطحی در سطوح دامنه های حوضه اوجان چای ،سطح حوضه بر حسب محدوده های جمع آوری به بیش از 140 زیرحوضه کوچک تقسیم بندی شده و تمامی محاسبات با استفاده از داده های برگرفته از ویژگی های این زیرحوضه ها صورت گرفته است.در این محاسبات،بخشی از اطلاعات از نقشه های رقومی گرفته شده و بخشی از داده های مورد نیاز از بررسی ها و سنجش های میدانی بدست آمده است .برای برآورد زمان تمرکز و سرعت جابجایی رواناب ها در سطح این زیرحوضه از روابط مختلفی استفاده شده است( Tc1,Tc,Tti,Tt,Tl1,V1,V,.. )که درآنها متغیرهای بارش ،شیب،نوع آبراهه ها و...دخیل داده شده است.نتایج حاصل از بکارگیری این روابط در حوضه اوجان چای نشان می دهدکه میزان تمرکز رواناب ها در آبراهه ها در بخش های شمالی و جنوبی حوضه که شیب دامنه ها زیاد است بالامی باشد.نتایج بررسی ها حاکی از این است که سرعت جابجایی رواناب ها با توجه به نوع متغیرهایی مورد بررسی مانند،شیب ،نوع بارش ،نوع سازندهای سطحی و نوع آبراهه ها در بخش های مختلف حوضه مورد مطالعه ،بسیار متفاوت است .
بررسی تغییرات بارش سامانه کم فشار سودان طی روند تاریخی در منطقه جنوب غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فراوانی تعداد روزهای بارش، شدت، و مدت دوام آن همواره مورد توجه اقلیم شناسان و مهندسان و کارشناسان مسائل آب بوده است. در این راستا، در این پژوهش تغییرات فراوانی و شدت بارش ناشی از سامانه کم فشار سودان در روند تاریخی طی دوره آماری 1957-2017 در محدوده جنوب غربی ایران بررسی شده است. به همین منظور، 22 ایستگاه اقلیم شناسی سینوپتیک با بالاترین بازه آماری انتخاب شد. پایگاه داده بارش روزانه برای هشت ماه دوره سرد (اکتبر تا می) ایجاد شد. سپس، براساس معیار وقوع یک بارش 5 میلی متر در یکی از ایستگاه ها در هر سامانه بارشی، نمونه های بارشی استخراج شد. سرانجام، با منشأیابی سامانه ها بر روی نقشه های همدیدی، 635 نمونه بارشی سودانی شناسایی شد. بررسی ماهانه تغییرات بارش سامانه سودانی طی دوره تاریخی نشان داد که فعالیت این سامانه در ماه می کمتر و در ماه ژانویه بیشتر از سایر ماه ها است. بررسی سیر تاریخی سامانه ها نشان داد که فراوانی و شدت سامانه های دوروزه نسبت به سایر دوره ها در حال افزایش است. درعین حال، فراوانی ورود سامانه هایی با منشأ سودانی به کشور ایران سیر صعودی دارد؛ به طوری که که حدود 57درصد کل بارش های نازل شده در این محدوده مربوط به سامانه هایی با منشأ سودانی مستقل است.
بررسی و تحلیل اثرات ناهنجاری دمای سطح دریای سیاه برتغییرات الگوی رخداد دما و بارش غرب و شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای تغییرات آب و هوایی سال اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
83 - 96
حوزههای تخصصی:
برهمکنش جو-اقیانوس به دلیل انتقال تکانه انرژی تأثیر به سزایی در سیستم های جوی ایفا می کند. در این میان نوسانات سطح دریا اثرات متنوعی بر تغییرپذیری عناصر اقلیمی دارد. هدف از این مطالعه بررسی و تحلیل اثرات ناهنجاری های دمای سطح دریای سیاه بر دما و بارش غرب و شمال غرب ایران است. برای این منظور دمای سطح آب پهنه آبی دریای سیاه () از سایت NCEP/NCAR اخذ شده است. بعد از استخراج 1 ، آمار بارش روزانه دما و بارش 108 ایستگاه برای در پهنه غرب و شمال غرب کشور طی دوره آماری 1341 تا 1390 به دست آمده. سپس به کمک ضریب همبستگی پیرسون رابطه دما و بارش شمال غرب با ناهنجاری های مثبت و منفی دمای سطح دریای سیاه مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که ناهنجاری های مثبت دمای سطح دریای سیاه بیشتر دمای غرب کشور را تحت تأثیر قرار داده است به طوری که ضریب تغییرات مکانی دما در زمان حاکمیت ناهنجاری های منفی دریای سیاه بیشتر بوده است. این در حالی است که دمای شمال غرب کشور بیشتر با ناهنجاری های منفی در ارتباط است. در مورد بارش وضعیت متفاوت است به طوری که بارش در پهنه غرب و شمال غرب بیشتر با ناهنجاری های منفی دمای سطح دریای سیاه ارتباط دارد که در این میان استان های غربی بیشتر تحت تأثیر قرار دارند. در زمان ناهنجاری های مثبت تنها استان های اردبیل، آذربایجان شرقی و غربی آن هم به طور ضعیفی تحت تأثیر ناهنجاری های مثبت دمای سطح دریای سیاه می باشند.
مقایسه عملکرد مدل های سری زمانی SARIMA و Holt-Winters با روش های هوش مصنوعی در پیش بینی طوفان های گردوغبار (مطالعه موردی: استان سیستان و بلوچستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۴)
567 - 587
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه عملکرد مدل های سری زمانی SARIMA و Holt-Winters با روش های هوش مصنوعی شامل شبکه عصبی مبتنی بر توابع پایه شعاعی (RBF) و سیستم استنباط عصبی- فازی تطبیقی (ANFIS) به منظور پیش بینی فراوانی روزهای همراه با طوفان گردوغبار (FDSD) در فصل آتی است. بدین منظور، از داده های ساعتی گردوغبار و کدهای سازمان جهانی هواشناسی در پنج ایستگاه سینوپتیک استان سیستان و بلوچستان با طول دوره آماری 25ساله (۱۹۹۰-2014) استفاده شد. نتایج نشان داد روش ANFIS، نسبت به سایر روش ها، بهترین عملکرد را داشت و معیارهای ارزیابی R، RMSE، MAE، و NS آن به ترتیب از 72/0، 57/0، 42/0، و 71/0 تا 95/0، 51/0، 40/0، و 96/0 متغیر بود. همچنین، با افزایش شاخص متوسط FDSD در ایستگاه ها (از 06/1 تا 11/7)، دقت پیش بینی همه روش ها افزایش داشت. بر همین اساس، در سری زمانی SARIMA، ضریب همبستگی بین مقادیر مشاهداتی و پیش بینی شده شاخص FDSD از 64/0 به 79/0 افزایش یافت. برای روش های Holt-Winters، RBF، و ANFIS مقدار نیز ضریب همبستگی به ترتیب از 70/0 تا 87/0، 69/0 تا 92/0، و 72/0 تا 95/0 متغیر بود. درمجموع، با مقایسه روش های مورد استفاده، روش هوش مصنوعی ANFIS بهترین و مدل های سری زمانی SARIMA و Holt-Winters بدترین عملکرد را داشتند.
نقش تغییر روش های درون یابی برای تولید عامل R در برآورد فرسایش خاک حوضه های آبریز به روش RUSLE (مطالعه موردی: حوضه آبریز بالارود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به کارگیری فن های نو برای شناخت عوامل مؤثر در فرسایش به ویژه فرسایش آبی و اندازه گیری مقدار آن در حوضه های آبریز جهت بهره گیری از آن در توسعه پایدار امری ضروری است. در این پژوهش از مدل تجربی RUSLE برای برآورد فرسایش استفاده شده است. هدف از این پژوهش بررسی نقش روش های درون یابی های جبری (رگرسیون خطی) و زمین آمار (کریجینگ معمولی) برای تولید عامل R و نتایج آن در برآورد فرسایش و رسوب حوضه آبریز رودخانه بالارود واقع در استان خوزستان به روش RUSLE است. یکی از عوامل تأثیرگذار در این مدل، عامل فرسایندگی باران (R) است که از داده های 12 ایستگاه هواشناسی تهیه شده است. با استفاده از روش های درون یابی مختلفی می توان این عامل را برای منطقه موردمطالعه محاسبه نمود. روش شناسی این پژوهش بر مبنای استفاده از روش درون یابی رگرسیون خطی (جبری) و کریجینگ معمولی برای تعیین عامل R است. نتایج این پژوهش نشان داد که عامل R درون یابی شده از هر دو روش درون یابی جبری و کریجینگ معمولی دارای ضریب تعیین خودهمبستگی به ترتیب R2=0.985 و R2=0.964 هستند و گرچه اختلاف کمی در ضریب تعیین خودهمبستگی مکانی دارند اما استفاده از عامل R درون یابی شده توسط روش جبری منجر به بیش برآورد فرسایش (19315/135 t.ha-1.yr-1) می شود. همچنین نتایج نشان داد که هر دو نقشه فرسایش برآورد شده کم ترین و بیش ترین رابطه همبستگی را به ترتیب با عامل های R و LS خود دارند.
پهنه بندی خطر شکل گیری فروچاله های گچی در سازند گچساران با استفاده از مدل فازی (مطالعه موردی: دشت جابر بدره ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازندهای دارای لایه گچی زمینه ساز تشکیل اشکال کارستی گچی است. دشت جابر، در شمال غربی استان ایلام، در واحد زاگرس چین خورده واقع شده است. سازند گچساران به سبب شرایطی که در گذشته پشت سر گذاشته عمدتاً در ناودیس ها قرار دارد. وجود پدیده های کارستی گچی به شکل فروچاله در این دشت، می تواند تأثیر بسیار مخربی بر جاده ها و تأسیساتی که در مجاورت این لایه ها قرار دارند بگذارد. در این پژوهش نقشه پهنه بندی تکامل کارست با استفاده از مدل فازی تهیه شده که جهت تهیه این نقشه از ده عامل محیطی شامل شیب، وجه شیب، زمین شناسی، فاصله از خط کنیک، نقاط تمرکز جریان دامنه ای، فاصله از رودخانه، طبقات ارتفاعی، کاربری اراضی، پارامتر اقلیم با استفاده از روش دمارتن، و شاخص پوشش گیاهی استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد ۹/۳۶ درصد منطقه موردمطالعه در محدوده ریسک بالا، 49 درصد در محدوده ریسک متوسط، و ۱/۱۴ درصد در محدوده ریسک پایین قرار دارد. بازدیدهای میدانی نشان می دهد مهم ترین عوامل مؤثر در تکامل کارست این منطقه شیب و محل تلاقی خطوط آبراهه ها در دامنه با لایه های گچ خالص ضخیم لایه است و محل تلاقی لایه های گچ در مجاورت خط کنیک یکی از عوامل زمینه ساز و مهم در جهت شکل گیری این فروچاله ها محسوب می شود.
بررسی تأثیر شرایط آب و هوایی مختلف بر تحرک توده های نمکی با استفاده از روش تداخل سنجی سری زمانی تصاویر ASAR (مطالعه موردی: گنبدنمکی شاه غیب لارستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۱ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۹)
513 - 528
حوزههای تخصصی:
مطالعه رفتار ساختار های نمکی رخنمون یافته در سطح زمین و ارتباط آن با عوامل محیطی می تواند در شناخت هرچه بیشتر این ساختارها و اثرهای زیست محیطی آن ها مؤثر باشد. گنبد های نمکی جنوب ایران از جمله گنبد نمکی شاه غیب لارستان یکی از بزرگ ترین ساختار های نمکی رخنمون یافته است که در راستای جنبش شناسی نمک و تعیین ارتباط احتمالی آن با تغییرات آب و هوایی در این پژوهش از آن استفاده شده است. تغییر شکل های رخداده بر روی این گنبد نمکی، با استفاده از روش تداخل سنجی سری زمانی تصاویر راداری ASARمربوط به سال های 2003 تا 2008 بررسی و اندازه گیری شد. نتایج به دست آمده، ضمن اینکه بیانگر فعال بودن این گنبد نمکی است، به منظور تعیین ارتباط بین جابه جایی های رخداده با شرایط آب و هوایی متفاوت، نقشه های جابه جایی مقطعی تهیه و با داده های دما و بارش متناظر با دوره های یادشده مقایسه شد. براساس نتایج، بین میزان جابه جایی و دمای متوسط ارتباط مستقیمی وجود دارد؛ به طوری که با افزایش دما میزان بالاآمدگی سطح نمک افزایش می یابد و میزان فرونشست نیز کاهش می یابد. بنابراین، می توان تا حدودی تغییرات ثانویه نمک بعد از رخنمون یافتن گنبد نمکی بر روی زمین را متأثر از شرایط آب و هوایی به ویژه دما دانست.