فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۶۶۱ تا ۴٬۶۸۰ مورد از کل ۴٬۸۵۲ مورد.
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۶ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
65 - 86
حوزههای تخصصی:
تحلیل پدیده های هیدرولوژیکی با استفاده از سری زمانی ازجمله موضوعات مهم در هیدرولوژی است. در تحقیق حاضر از مدل رگرسیون کمترین مربعات فازی و مدل ARIMA برای شبیه سازی دبی ماهانه در حوضه ی آبخیز کوه سوخته استفاده گردید. طول دوره ی آماری 25 سال در نظر گرفته شد. در مدل خود همبسته تجمعی میانگین متحرک، ابتدا شناسایی مدل و مرتبه ی آن و در مرحله ی بعد تخمین پارامترها و کفایت مدل مورد بررسی قرار گرفت. در مدل رگرسیون کمترین مربعات فازی با در نظر گرفتن عدم قطعیت حاکم بر سیستم های طبیعی، از تابع عضویت مثلثی متقارن استفاده شد. جهت مقایسه ی کارایی دو مدل در پیش بینی دبی ماهانه، آمار هواشناسی و هیدرومتری مورداستفاده قرار گرفت. دبی ماهانه مدل سازی شده توسط مدل های ARIMA و رگرسیون کمترین مربعات فازی با استفاده از شاخص های مختلف ازجمله شاخص نش- ساتکلیف با هم مقایسه شدند که مقدار آن به ترتیب 84/0 و 88/0 برای کارایی مدل ها به دست آمد که نشان دهنده ی کارایی بهتر رویکرد رگرسیون کمترین مربعات فازی در برآورد دبی با مقادیر زیاد، نسبت به مدل سری زمانی است. ولی مدل ARIMA در برآورد دبی با مقادیر کم، دقت بیشتری دارد.
ارزیابی شوری و آرسنیک به عنوان عوامل مخرب کیفیت آب های سطحی و زیرزمینی حوضه آبریز سد سهند
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۲ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴
79 - 99
حوزههای تخصصی:
مدیریت تقاضا و تأمین آب برای کاربری های مختلف به همراه شناسایی، کنترل و کاهش آلاینده های آب به منظور ارتقای شاخص های کیفیت منابع آب و حفظ محیط زیست از رویکردهای مدیریت منابع آب کشور محسوب می شود. با توجه به تأمین آب شرب، کشاورزی و صنعت مردم ناحیه از سد سهند و با توجه به گزارشات تأثیرات سوء سلامت مردم روستاهای اطراف، ناشی از مصرف آب شرب حاوی غلظت های بالایی از آرسنیک (بیش از 200 برابر حد استاندارد آب شرب) مطالعه کیفی منابع آبی مرتبط با این سد ضرورت می یابد. در این مطالعه به منظور ارزیابی کیفی منابع آب، 50 نمونه از منابع آب منطقه مورد مطالعه جمع آوری و در آزمایشگاه آبشناسی گروه زمین شناسی دانشگاه تبریز مورد آنالیز شیمیایی قرار گرفت. علاوه بر این، از داده های تهیه شده توسط سازمان آب منطقه ای استان آذربایجان شرقی جهت مطالعات سد سهند استفاده گردید. این مطالعه با روش های تجزیه و تحلیل مولفه های اصلی و تغییرات سری های زمانی به منظور تعیین عوامل موثر بر هیدروشیمی منطقه انجام پذیرفت. پایش های کیفی و آنالیز عوامل موثر بر هیدروشیمی منابع آبی سد سهند مشخص کننده دو عامل عمده تأثیرگذار روی هیدروشیمی محدوده مطالعاتی شامل آنومالی های آرسنیک و شوری می باشند. در این راستا مکان های متأثر از این آنومالی ها در ارتباط با منشأ مربوطه شناسایی و نقشه توزیع این عوامل در محدوده مطالعاتی تهیه گردید.
ارزیابی کارایی روش های زمین آماری به منظور برآورد توزیع مکانی عمق و چگالی برف در مناطق کوهستانی (مطالعه ی موردی: حوضه ی آبخیز گوش بالا مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۴ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱۲
45 - 66
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین منابع آبی در مناطق کوهستانی ذخیره ی برف می باشد که می تواند در بیشتر مواقع سال آب مورد نیاز برای مصارف کشاورزی، شرب، زیست محیطی را فراهم کند. پژوهش حاضر که در حوضه ی آبخیز کوهستانی گوش بالا به وسعت 3/83 کیلومتر مربع در شرق مشهد انجام گرفته است. که با استفاده از 11 نمونه اندازه گیری شده عمق و چگالی برف پهنه بندی دو پارامتر مذکور با استفاده از روش های زمین آمار مانند عکس فاصله وزن دار (IDW)، توابع شعاع پایه (RBF)، کریجینگ و کوکریجینگ انجام گرفت. با بکارگیری آماره جذر میانگین مربعات خطا (RMSE) روش کوکریجینگ ساده برای عمق و کریجینگ ساده برای چگالی که دارای کمترین میزان خطای به مقدار 518/0 و023/0 بودند تشخیص داده شد. واریوگرام به دست آمده در روش کوکریجینگ ساده از نوع J بسل برای عمق برف دارای کمترین مقدار اثر قطعه ای و نسبت اثر قطعه ای به سقف به میزان 795/0 و 95/0 را نشان داد و همچنین واریوگرام مربوط به چگالی برف نیز کمترین م قدار اث ر ق طعه ای و نسبت اث ر ق طعه ای ب ه س قف را ب ه م قدار 8/0 و 9/0 در روش کوکریجینگ ساده از نوع J بسل را دارا بود. نتایج نشان می دهد که اثر قطعه ای و نسبت اثر قطعه ای به سقف بالا می باشد که این خود دلیلی بر ساختار فضایی ضعیف حاکم در بین داده های دو پارامتر مورد مطالعه می باشد که نشان دهنده ی ناهمگنی در داده های جمع آوری شده است.
تاثیر تغییرکاربری اراضی بر تغییرات دبی و رسوب حوضه ی آبریز اوجان چای با استفاده از مدل SWATدر حوضه ی آبریز اوجان چای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۰
24 - 1
حوزههای تخصصی:
تغییرات کاربری اراضی یکی از عامل های مهم در تغییر جریان هیدرولوژیک، فرسایش حوضه و انهدام تنوع زیستی است. به همین دلیل آگاهی ازمیزان اثر تغییرات کاربری اراضی بر روی دبی و بار معلق یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. هدف اصلی این پژوهش،آزمون کارایی مدل و قابلیت استفاده از آن به عنوان شبیه سازی روند تغییرات کاربری اراضی بر دبی و رسوب از مدل ارزیابی آب و خاک (SWAT) و برنامه SUFI2 میباشد. شبیه سازی مدل برای مدت 29 سال از سال 1987الی 2015 انجام شد که 5 سال اول آن برای واسنجی مدل و پنج سال آخر برای صحت سنجی نتایج مدل انتخاب شد. چهار شاخص آماری ،ر r_factor ،P_factor نش-ساتکلیف (NS) و ضریب تبیین (R2)، نسبت خطای مجذور ریشه مربعات به انحراف معیار (RSR) و درصد اریبی (PBIAS) به صورت ماهانه برای ارزیابی مدل انتخاب شدند. دقت شبیه سازی ماهانه با استفاده شاخص ارزیابی NSدر مرحله واسنجی و اعتبارسنجی برای دبی و بار معلق به ترتیب معادل 65/0 و 49/0 میباشد. نتایج حاصل از تحقیق با توجه به دامنه های تفسیری مورد استفاده در تحقیقات گذشته، قابل قبول ارزیابی شد و حاکی از کارایی رضایت بخش مدلSWAT در شبیه سازی مولفه های تاثیر تغییرات کاربری بر رسوب و دبی در حوضه ی آبخیر اوجان چای بستان آباد است. و نتایج نشان داد که ارتفاع رواناب سطحی به میزان 1.15 میلیمتر و غلظت رسوب به میزان 1.5 تن در هکتار در سال افزایش یافته است.
بررسی مقیاس پارامترهای ژئومرفومتری بر پیش بینی پراکنش مکانی عمق برف
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۳ بهار ۱۳۹۵ شماره ۶
95 - 113
حوزههای تخصصی:
ارتقاء اطلاعات کمی به بهبود پیش بینی پارامتر های برف کمک می کند. تاکنون تعاملات بین اندازه ی پیکسل به صورت محدود بررسی شده است. هدف از این تحقیق، بررسی اثر قدرت تفکیک مکانی بر روی پیش بینی عمق برف از طریق آزمون تجربی روابط بین مدل های رقومی ارتفاع و پارامترهای مؤثر در مدل سازی عمق معادل برف با قدرت تفکیک مختلف و با استفاده از مدل رگرسیون چندمتغیره می باشد. به همین منظور ابتدا با استفاده از روش هایپرکیوب محل 100 نقطه مشخص و طی یک عملیات صحرایی داده های عمق برف در نقاط مورد نظر و همچنین در 195 نقطه دیگر به صورت سیستماتیک و با نمونه بردار مدل فدرال برداشت گردید.. سپس یک مدل رقومی ارتفاع 10 متری به عنوان مبنا انتخاب گردید و از مدل رقومی ارتفاع مبنا تعداد 25 پارامتر مرفومتری استخراج و به عنوان ورودی شبکه ی عصبی ان تخاب و با استفاده از آنالیز حساسیت مهم ترین پارامترهای تأث یرگذار در مدل سازی ع مق برف مشخص شد. در مرحله ی بعد با استفاده از مدل رقومی ارتفاع مبنا 9 مدل رقومی ارتفاعی با اندازه ی پیکسل متفاوت استخراج گردید. سپس در ادامه پارامترهای مؤثر در عمق برف با استفاده از 10 مدل رقومی ارتفاع استخراج و بین آن ها و عمق برف نمونه برداری شده یک رابطه ی رگرسیونی ایجاد و عمق برف محاسبه گردید. جهت ارزیابی دقت مدل ها از پارامترهای RMSE، NMSE، MSE و MAE استفاده و در نهایت مدل رقومی ارتفاع 150 متر با مقادیر به ترتیب 75/24، 350/0، 975/612 و 97/18 بهترین مدل رقومی ارتفاع جهت مدل سازی عمق برف انتخاب گردید. این مسأله می تواند در کاهش هزینه ها و افزایش دقت برآورد عمق برف کمک بسیاری نماید.
تاثیر سازندهای مختلف زمین شناسی حوضه ی آبریز قره شیران اردبیل بر تولید رواناب و رسوب با استفاده از شبیه ساز باران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۷ بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۲
177 - 103
حوزههای تخصصی:
فرسایش عامل اصلی هدررفت منابع آب و خاک و بروز خسارت های محیط زیستی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه ی سازندهای زمین شناسی از نظر میزان رواناب، غلظت رسوب و آستانه ی شروع رواناب در آبخیز قره شیران استان اردبیل با استفاده از دستگاه شبیه ساز باران صورت گرفت. پس از برداشت تعداد 45 نمونه، نتایج آنالیز واریانس یک طرفه نشان داد که تفاوت معنی داری بین سازندهای مختلف از نظر میزان رواناب، غلظت رسوب وجود ندارد اما از نظر آستانه ی شروع رواناب دارای تفاوت معنی داری (p Value<0.05) هستند. با مقایسه ی مقادیر متوسط آستانه ی شروع رواناب با استفاده از آزمون دانکن مشخص شد که بیش ترین و کم ترین آستانه ی شروع رواناب به ترتیب با مقادیر 22/8 و 38/2 دقیقه مربوط به سازند Qt2 (پادگانه های آبرفتی جوان) و Qb (گدازه های بازالتی) است. نتایج نشان داد که رابطه ی بین متغیرهای رواناب و رسوب در سازندهای مختلف از نوع عکس و کاهشی و رابطه ی بین آستانه ی شروع رواناب با مقدار رواناب معکوس با ضریب همبستگی 318/0- است و رابطه ی بین آستانه ی شروع رواناب با غلظت رسوب از نوع مستقیم و افزایشی (r=0.327) در سطح اطمینان 5 درصد است. در مجموع می توان گفت که در بیش تر مناطق، سطح سازندهای قدیمی تر با تحول بیش تر در طول زمان، توسط رسوبات و سازندهای کواترنری پوشیده شده است. همین عامل باعث شده است تا بیش تر سازندها رفتاری مشابه از خود نشان دهند در حالی که تفاوت ترکیب و کانی شناسی سازندهای مختلف به اندازه ای است که سبب تفاوت در زمان شروع رواناب شده است.
ارزیابی ناهمگونی فضایی شاخص آشفتگی هیدرورسوب شناسی در زیرحوضه های سامیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
136 - 117
حوزههای تخصصی:
شاخص های بوم شناختی به ابزارهای مهمی برای ارزیابی و پایش منابع طبیعی تبدیل شده اند که درک رابطه بین فعالیت های زیست شناسی و واکنش بوم شناختی برای ساختار آن ها ضروری است. از طرفی، فعالیت های انسانی از طریق تغییرات در تولید رسوب، انتقال و ذخیره سازی تأثیرات قابل توجهی بر تکامل چشم انداز دارند. لذا این امر در مدیریت جامع نگر حوضه ها و اکوسیستم های مختلف بایستی مورد توجه قرار گیرد. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی ناهمگونی فضایی شاخص آشفتگی هیدرورسوب شناسی (HSDI) در زیرحوضه های سامیان واقع در بخش مرکزی استان اردبیل انجام شد. بدین منظور، ابتدا عوامل انتقال رسوب (ST)، تنش هیدرولوژیکی (HS)، تغذیه آب زیرزمینی (Rec) و پتانسیل فرسایش خاک (SEP) برای 27 زیرحوضه مختلف مورد مطالعه محاسبه شد. در ادامه، وزن دهی این عوامل با استفاده از روش آنتروپی شانون صورت گرفت. سپس با استفاده از میانگین وزنی شاخص آشفتگی هیدرورسوب شناسی (HSDI) محاسبه و پهنه بندی شد. نتایج نشان داد که مقادیر متوسط، حداکثر و حداقل مقدار شاخص HSDI در حوضه سامیان به ترتیب برابر 17/10، 67/45 و 20/0 بوده است. هم چنین، طبق نتایج به ترتیب 67/87، 33/5، 32/5 و 68/1 درصد از مساحت حوضه در طبقات خیلی کم، کم، متوسط و زیاد از سطح آشفتگی دسته بندی شد. زیرحوضه 19 واقع در بخش شمالی، و زیرحوضه های 20 و 21 واقع در بخش مرکزی حوضه سامیان دارای بیش ترین آشفتگی هستند، لذا برای انجام اقدامات مدیریتی در اولویت قرار می گیرند. چارچوب پژوهش حاضر به عنوان ابزاری بالقوه برای حمایت از تصمیماتی که باید بر بهبود مدیریت منابع طبیعی متمرکز باشد، قابلیت کاربرد دارند.
- تحلیل تغییرات شاخص های هیدرولوژیک جریان تحت تأثیر احداث سد در رودخانه های زرینه رود و ساروق چای (استان آذربایجان غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۶ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۸
57 - 77
حوزههای تخصصی:
افزایش تعداد احداث سدها در ایران، باعث تغییرات هیدرولوژیکی در اکوسیستم های رودخانه ای شده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تغییر شاخص های هیدرولوژیک جریان تحت تأثیر احداث سد در رودخانه های زرینه رود و ساروق چای در دوره ی آماری 1391-1334 می باشد. بنابراین ابتدا تعداد 18 شاخص هیدرولوژیک جریان در چهار گروه اصلی شامل جریان پیک، جریان حداقل، تداوم جریان و تغییرپذیری جریان مورد محاسبه قرار گرفت. پس از محاسبه ی مقادیر شاخص ها، درصد اختلاف آن ها در دوره های قبل و بعد از احداث سدها در هر ایستگاه هیدرومتری برآورد شد. سپس با استفاده از نمودار سه متغیره در نرم افزار Surfer تغییرات زمانی شاخص های هیدرولوژیک جریان به ازای مقادیر مختلف دبی ارزیابی شد. براساس نتایج، در ایستگاه ساری قامیش، شاخص های Min و Q10 با مقادیر عددی 42/287 و 57/45- درصد به ترتیب بیش ترین و کم ترین تغییرات را داشته اند. در ایستگاه میاندوآب شاخص Q95 تغییر افزایشی و شاخص Rate of falling سیر نزولی را نشان می دهند. با توجه به نتایج کمی مربوط به درصد اختلاف شاخص های هیدرولوژیک، سدهای احمدآباد، گوگردچی، نوروزلو و شهید کاظمی در جریان طبیعی رودخانه های زرینه رود و ساروق چای اثرگذار بوده است و باعث تغییر شاخص ها در دوره های مورد مطالعه شده است.
تهیه نقشه شاخص گرادیان طولی رودخانه مبتنی بر GIS و DEM جهت ارزیابی اثرات تکتونیک فعال:مطالعه موردی: شمال دامغان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۷ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
157 - 137
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر اقدام به تهیه نقشه شاخص گرادیان طولی رودخانه های ارتفاعات شمال دامغان با استفاده از ابزارهای اتوماتیک در محیط GIS شده است. هدف اصلی این پژوهش، ارائه روشی اتوماتیک جهت ترسیم نقشه شاخص SL با استفاده از مدل رقومی ارتفاعی و در مرحله بعد تحلیل ارتباط آن با تکتونیک منطقه است. بدین منظور از مدل های رقومی ارتفاعی (DEM 12.5m)، نقشه های زمین شناسی 1:100000 و توپوگرافی 1:25000 استفاده شد. به منظور محاسبه و استخراج این شاخص از داده های رقومی ارتفاعی به جای نیمرخ طولی رودخانه استفاده شده است تا بتوان مقادیر شاخص را به صورت سطحی و برای کل منطقه نشان داد. مقادیر SL، برای نقاط میانی منحنی میزان هایی با فاصله 50 متری محاسبه و سپس با استفاده از روش های درون یابی، برای کل منطقه محاسبه گردید. همچنین شاخص هایی چون انتگرال هیپسومتری حوضه ها، شیب متوسط و ارتفاع متوسط برای تمامی حوضه ها برآورد شد. محاسبات و ترسیم نقشه ها با استفاده از نرم افزار Arc GIS 10.6 و QGIS 3.4 انجام گرفت. نتایج نشان می دهد که روش حاضر با توجه به اتوماتیک بودن آن با دقت و سرعت بالایی قادر به تهیه نقشه شاخص SL است. همچنین نتایج نشان می دهد که مقادیر شاخص SL، در مناطق مرکزی منطقه مورد مطالعه و در امتداد گسل های اصلی (روند غربی شرقی)، بالاست. بنابراین وجود گسل ها و بالاآمدگی ناشی از آنها، ارتباط زیادی با مقادیر بالای گردایان طولی رودخانه دارد.
پهنه بندی خطر سیلاب با استفاده از تلفیق روش های SCS-CN و WLC (مطالعه ی موردی: حوضه ی خیاو چای مشکین شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۷
85 - 102
حوزههای تخصصی:
سیلاب یکی از مهم ترین مخاطرات ژئومورفولوژیکی حوضه های آبخیز می باشد. حوضه ی خیاو چای مشکین شهر به لحاظ شرایط اقلیمی و توپوگرافی، بسیار مستعد جهت شکل گیری سیلاب می باشد. بنابراین هدف تحقیق حاضر، پهنه بندی حوضه ی خیاو چای از لحاظ پتانسیل وقوع سیلاب می باشد. در این مطالعه ابتدا، ده عامل شیب، ارتفاع، بارش، CN، ارتفاع رواناب، فاصله از رودخانه، خاک، لیتولوژی، پوشش گیاهی و کاربری. اراضی، به عنوان عوامل مؤثر برای ایجاد سیلاب در منطقه شناسایی شدند. ابتدا نقشه ی کاربری اراضی منطقه با استفاده از روش نظارت شده به دست آمد و سپس نقشه ی کاربری با جدول شاخص مقایسه و با اطلاعات گروه هیدرولوژیکی خاک تلفیق شد، سپس شماره ی منحنی CN تهیه شد و در مرحله ی بعد، با لحاظ میانگین بارش و CN، ارتفاع رواناب محدوده با روش SCS محاسبه شد. همچنین، با استفاده از شاخص NDVI، نسبت به تهیه ی نقشه ی پوشش گیاهی حوضه اقدام شد و سپس سایر لایه های اطلاعاتی در محیط GIS تهیه گردید. وزن دهی لایه ها با استفاده از روش کرتیک انجام شد. تحلیل و مدل سازی نهایی با استفاده از مدل WLC، انجام گردید. نتایج مطالعه نشان داد، عوامل ارتفاع، لیتولوژی، شیب و بارش به ترتیب با ضریب وزنی 173/0، 163/0، 139/0 و 133/0، بیشترین تأثیر را بر ایجاد سیل در حوضه ی مطالعاتی دارند. همچنین، با توجه به نتایج به دست آمده به ترتیب 457/41 و 875/75 کیلومتر مربع از مساحت محدوده، در طبقه ی بسیار پرخطر و پرخطر قرار دارند.
بهینه یابی مناسب ترین مدل برآورد رسوب معلق رودخانه سد آبشینه همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
57 - 37
حوزههای تخصصی:
مدل های ریاضی با استفاده از معادلات حاکم بر انتقال، توزیع و انباشت رسوب ، یکی از روش های کارآمد برای پیش بینی و برآورد بار معلق رودخانه ها محسوب می شوند. در این بررسی بار معلق رودخانه سد آبشینه همدان با استفاده از مدل های USBR، منحنی حد وسط دسته ها، منحنی سنجه فصلی و FAO برآورد و ضمن نمونه برداری مستقیم از بار معلق، مدل ها با روش اصلاحی تبدیل لگاریتمی (CF1, CF2) و مدل آماری GS+ ارزیابی و مناسب ترین مدل برآورد بار معلق رودخانه انتخاب شد. نتایج نشان داد که مدل فائو به دلیل بررسی پارامترهای بیشتر در شرایط مرزی و کمترین مقدار ضرایب تصحیح CF1 و CF2 و خطای کمتر میزان رسوبات بار معلق را با دقت و کارایی قابل قبول تری محاسبه نموده و از برازش و تطابق بیشتری با مقادیر رسوب مشاهداتی برخوردار است . بررسی ها نشان می دهد که مدل های ﻣﺨﺘﻠﻒ هیدرولوژیکی ﻧﺘﺎیﺞ ﻣﺘﻔﺎﻭﺗی ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺩﺍشته و تقسیم بندی داده ها برحسب زمان وقوع ، تأثیر فراوانی در کاهش خطا دارد ، به طوری که مدل فائو با کمترین درصد خطای نسبی و میانگین توان دوم خطابه ترتیب به میزان 58/99 درصد و 0001/0 به عنوان روش بهینه و مدل دوره ی مشابه هیدرولوژیکی با بیشترین درصد خطای نسبی به میزان 34/100و ضریب همبستگی پایین به عنوان نامناسب ترین مدل برآورد رسوب معلق رودخانه ی آبشینه انتخاب شدند. نتایج نشان داد که مدل فائو در برآورد میزان رسوب معلق رودخانه با ضرایب تصحیح CF1=1.24و CF2=1.46 وکمترین میزان خطا نسبت به مدل USBR خطی با CF1=1.87 و CF2=1.97 و حد وسط با CF1=2.43 و CF2=3.01از دقت بیشتری برخوردار است. پیشنهاد می شود در مدل های برآورد بار معلق رودخانه ها بازنگری و از مدل های با کمترین خطا استفاده گردد.
مدلسازی فرسایش خاک و اولویت بندی تولید رسوب در حوضه ی سد ستارخان اهر با استفاده از مدل های MUSLE و SWAT(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۶ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۸
115 - 137
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش برای مدلسازی فرسایش، تولید رسوب و شناسایی زیرحوضه های بحرانی از نظر تولید رسوب در حوضه ی سد ستارخان اهر در شمال غرب کشور از مدل های SWAT و MUSLE استفاده ش د. ب رای این من ظور از داده های رسوب ماهانه ی ایس تگاه اورن گ در خروجی حوضه اس تفاده شد. مرحله ی واسنجی مدل برای دوره ی آماری 1388-1383 و مرحله ی اعتبارسنجی آن برای دوره ی آماری 1392-1389 انجام شد. برای ارزیابی شبیه سازی مدل از روش های آماری شامل ضریب تعیین (R2)، ضریب نش - ساتکلیف (NS) و نسبت میانگین مجذورات خطا به انحراف معیار داده های مشاهد اتی (RSR) استفاده شد. نتایج نشان داد مقادیر R2، NS و RSR برای مرحله ی واسنجی به ترتیب 76/0، 95/0 و 06/0 و برای مرحله ی اعتبارسنجی به ترتیب 96/0، 93/0 و 1/0 به دست آمد. بررسی تغییرات مکانی فرسایش و تولید رسوب نشان داد که اراضی حوضه ی سد ستارخان از نظر متوسط سالانه رسوب از یکدیگر تفاوت دارند. مناطق بحرانی با مقادیر تولید رسوب زیاد و خیلی زیاد در بالادست حوضه در بخش های شمالی، شمال شرقی، غرب و جنوب غربی قرار دارند و حدود 17/34 درصد از مساحت حوضه را شامل می شوند. با توجه به نتایج خیلی خوب کارایی مدل، در تعیین اراضی بحرانی فرسایش و رسوب، پیشنهاد می شود از آن در بررسی اثرات اقدامات مدیریتی و حفاظت خاک استفاده شود.
برآورد دبی حداکثر سیلاب، ظرفیت انتقال و رسوب حوضه آبریز سنقر با استفاده از دو مدل GIUH و WinTR-55(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۴
1 - 18
حوزههای تخصصی:
در یک حوزه آبریز بین وقایع هیدرولوژیکی نظیر جریان های سیلابی با ساختار ژئومورفولوژیکی حاکم بر آن ارتباط منطقی وجود دارد. هدف این تحقیق محاسبه دبی اوج هیدروگراف و وضعیت انتقال و رسوب با استفاده از دو مدل GIUH و WinTR-55 در حوزه آبخیز سنقر از زیرحوزه های کرخه است . ابتدا حوزه به 8 زیر حوزه و چهار Reach تقسیم و سپس پارامترهای از قبیل مساحت، نسبت انشعاب، نسبت طول، سرعت جریان، عرض کف آبراهه، شیب آبراهه، جنس و طول مسیرجریان، ضریب زبری مانینگ، شیب کناره ها و مقاطع آبراهه، نوع جریانات، بارندگی 24 ساعته در هر زیر حوزه تعیین و مقادیر دبی اوج هیدروگراف محاسبه گردید. نتایج نشان داد که مقادیر دبی اوج محاسباتی توسط مدل GIUH به میزان 52/6 درصد بیشتر از مقادیر دبی اوج محاسباتی توسط مدل WinTR-55 می باشد. نتایج نشان داد که در زیرحوزه های S1 و S2 S6 و S8 بعلت کوهستانی بودن و افزایش شیب و سرعت جریان، ظرفیت انتقال رسوب بالا رفته و فرسایش فعال می باشد. در زیرحوزه های S3 و S4 و S5 S7 به دلیل شیب کم و کاهش سرعت جریان ظرفیت انتقال پایین و رسوبگذاری اتفاق افتاده است. همچنین مقادیر RMSE و R2 محاسبه شده برای هر دو مدل نشان داد که مدل WinTR-55 نسبت به مدل GIUH دقت و کارایی بالاتری در برآورد دبی اوج حوزه دارد.
تحلیل توزیع های آماری در برآورد اثرات تغییر اقلیم بر سیلاب های آینده (مطالعه ی موردی: حوضه ی آذرشهر چای)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۰
57 - 78
حوزههای تخصصی:
افزایش گازهای گلخانه ای و گرمایش جهانی در اثر تغییرات اقلیمی می تواند باعث افزایش احتمال وقوع رخدادهای حدی اقلیمی مانند سیلاب و افزایش فراوانی و شدت آن در بعضی از مناطق کره ی زمین شود. از این رو ضرورت بررسی مقادیر حدی شدت بارش و فراوانی رخداد این کمیت طی دوره های گذشته و همچنین تأثیر گرمایش جهانی بر روند آن طی دوره های آتی کاملاً احساس می شود. در پژوهش حاضر اثر تغییرات اقلیمی بر رواناب حوضه ی آذرشهر با مدل CanESM2 تحت سناریوهای انتشار، RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5 با ریزمقیاس گردانی آماری مدل SDSM از طریق مدل هیدرولوژیکی SWAT بررسی شد. نتایج ارزیابی مدل SDSM با ضریب نش-ساتکلیف 95/0 بیانگر دقت بالای این مدل در ریزمقاس نمایی داده های بزرگ مقیاس است. نتایج مدل اقلیمی حاکی از افزایش دما به میزان 1/0 تا 25/0 درجه ی سانتی گراد و افزایش 4 تا 7 درصدی بارش در دوره ی زمانی 2005-1976 نسبت به دوره ی 2059-2030 می باشد. به منظور تحلیل فرکانس و شدت سیلاب با استفاده از مدل Easy fit مناسب ترین توزیع براساس سه آزمون نکویی برازش انتخاب شد. نتایج بررسی رژیم جریان های حداکثر سالانه (فراوانی و شدت) از طریق برازش توزیع های احتمالاتی با کمترین میزان خطا برای دوره ی پایه توزیع ویبول، دوره ی آینده RCP2.6 توزیع لوگ پیرسون نوع 3، RCP4.5 لوگ نرمال و RCP8.5 لوگ نرمال به عنوان بهترین توزیع انتخاب شده است. فراوانی و شدت سیلاب نیز افزایش یافته به طوری که، در دوره ی بازگشت 500 ساله افزایش 98 درصدی دبی حداکثر دوره ی آتی RCP8.5 نسبت به دوره ی پایه مشهود شده است.
ارزیابی آثار هیدرولوژیک تغییر کاربری بر میزان رواناب سالانه در حوضه آبخیز قره سو با استفاده از مدل (L-THIA)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۱ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱
59 - 73
حوزههای تخصصی:
تغییرکاربری زمین در یک حوضه از جمله مهم ترین عوامل موثر بر هیدرولوژی آن محسوب می شود. مدل L-THIA روشی برای ارزیابی آثار درازمدت هیدرولوژیک در یک حوضه است که کاربران می توانند توسط آن تغییرات نسبی را که به واسطه تغییر کاربری در رواناب رخ داده، تعیین کنند. در همین راستا بخش بالادست رودخانه قره سو در استان اردبیل از نظر تغییرات کاربری (1987-2012) و آثاری که بر تولید رواناب منطقه دارد، مورد ارزیابی قرار گرفته است. برای انجام این کار از آمار بارش روزانه چهار ایستگاه، تصاویر ماهواره ای لندست (سنجنده TM و ETM) و نرم افزار تخصصی L-THIA و Arc Map استفاده کرده ایم. نتایج مدل سازی نشان می دهد که در طی 25 سال بر اثر تغییرات کاربری زمین، مقدار رواناب تولیدی در حوضه به طور متوسط 8/1 میلی متر افزایش داشته است که این امر سبب افزایش 86/2 میلیون مترمکعبی حجم رواناب در منطقه شده است. تغییرات کاربری عمدتاً در جهت افزایش مناطق مسکونی، کاهش سطح زمینهای جنگلی و مراتع است. در برخی از مناطق مثل دشت اردبیل به دلیل تبدیل مراتع به زمین کشاورزی تغییر کاربری در جهت مثبت ع مل کرده و باعث افزایش نفوذپذیری زمین و متقابلاً کاهش تولید رواناب در این بخش از منطقه شده است. مدل مذکور با توجه به توان تهیه نقشه پهنه بندی حجم و عمق رواناب، قابلیت مناسبی در نمایش آثار هیدرولوژیک تغییر کاربری و نشان دادن مناطق حساس و سیل خیز را در حوضه دارد.
بررسی و پهنه بندی مناطق مستعد به وقوع سیل با تأکید بر سیلاب های شهری (مطالعه موردی: شهر ماکو)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۲ بهار ۱۳۹۴ شماره ۲
1 - 24
حوزههای تخصصی:
در میان کل سوانح طبیعی، سیلاب بیشترین خسارت را به بخش کشاورزی، شیلات، مسکن و زیرساخت ها وارد می سازد و به شدت روی فعالیت های اجتماعی و اقت صادی تأثیر می گذاردو تعداد بی شماری از افراد را تحت تأثیر قرار می دهد. رخداد چندین سیل توأم با خسارت های جانی و مالی در شهر ماکو نشان دهنده ضرورت مطالعه جامع در این زمینه در حوضه های منتهی به شهر ماکو از جمله زیرحوضه های کوچک کوهستانی شمالی شهر است. در این پژوهش نخست ویژگی های فیزیوگرافی محدوده مورد مطالعه را با استفاده از تصاویر ماهواره ای، توابع تحلیلی GIS و WMS معین کردیم. سپس پهنه های تولید سیل را در منطقه با تأکید بر شهر ماکو شناسایی و مسیل های هدایت کننده سیلاب به کالبد شهر را تحلیل کردیم. نتایج نشان داند که توپوگرافی خشن، ضخامت کم عناصر منفصل روی سنگ بستر و ظرفیت ناچیز آنها برای نگهداشت آب، نبود پوشش گیاهی مناسب، تجاوز به حریم سیلاب ها و تبدیل آنها به سطوح نفوذناپذیر، شرایط را برای جریان سیل های مخرب به ویژه هنگام وقوع بارش های رگباری در ماه های خشک سال مهیا می سازد به گونه ای که روان آب حاصل از یک بارش با شدت 120 میلی متر در ساعت، در حدود 5/2 میلیون مترمکعب برآورد شد. از این میزان 338 هزار متر مکعب از زیرحوضه های کوچک شمالی مشرف به شهر، حاصل می شود.
پهنه بندی شدت بیابان زایی بر اساس معیار تخریب منابع آب های زیرزمینی با استفاده از مدل بیابان زایی مدالوس مطالعه موردی: محدوده ی پیرامون دریاچه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
79 - 59
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تهیه ی نقشه ی بیابان زایی در محدوده ی پیرامونی دریاچه ارومیه با تاکید بر معیار آب های زیر زمینی بر اساس مدل بیابان زایی مدالوس در بازه ی زمانی سال 2000 تا 2018 میلادی صورت پذیرفت. در جهت رسیدن به این هدف، چهار شاخص معیار آب های زیرزمینی شامل میزان هدایت الکتریکی، میزان کلر موجود در آب های زیرزمینی، میزان جذب سدیمی و میزان افت سطح ایستابی آب های زیرزمینی به عنوان شاخص های دخیل در فرآیند بیابانی شدن اراضی مورد بررسی قرار گرفت. بر طبق نتایج حاصل 212 کیلومترمربع از کل مساحت محدوده ی مورد مطالعه در کلاس بسیار شدید بیابان-زایی، 338 کیلومتر در کلاس بیابان زایی شدید، 1708 کیلومتر مربع در کلاس بیابان زایی متوسط، 4723 کیلومتر در کلاس بیابان زایی ضعیف و 7414 کیلومتر مربع در کلاس بدون بیابان زایی قرار دارد. مناطق واقع در منتهی الیه جنوب و جنوب شرق دریاچه ارومیه به دلیل دارا بودن میزان هدایت الکتریکی (4600-2400 دسی زیمنس بر متر)، میزان کلر (1033-500 میلی گرم در لیتر)، میزان جذب (92-27 میلی گرم در لیتر) از وقوع پدیده ی بیابان زایی بیشتر از سایر نواحی متأثر شده اند. از سوی دیگر در این نواحی سطح ایستابی آب های زیرزمینی به طور میانگین بیش از 50 سانتی متر در 18سال افت پیدا کرده است. بر پایه ی مطالعات صورت پذیرفته در جهت شناسایی مهمترین عامل تخریب منابع آب های زیرزمینی و متعاقبا وقوع پدیده ی بیابان زایی برداشت بی رویه از منابع آب های زیرزمینی به دلیل دارا بودن کاربری اراضی کشاورزی و باغی ، کاهش میزان بارندگی و حضور آبرفت های کواترنری با قابلیت انحلال پذیری بالا از علل آالودگی آب های زیرزمینی نواحی واقع در کلاس خطر بسیار شدید است.
برآورد دبی سیلابی زیرحوضه های دره رود در استان اردبیل با استفاده از خصوصیات فیزیوگرافی حوضه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۵
98 - 83
حوزههای تخصصی:
در تحقیقات منابع آب، تعیین دبی سیلاب حوضههای مختلف اهمیت بسیار زیادی دارد. بنابراین، این مطالعه با هدف تعیین حداکثر سیلاب با دوره بازگشت های 10، 25، 50 و 100 سال با استفاده از مدل رگرسیونی و خصوصیات فیزیوگرافی زیرحوضههای حوضه درهرود با مساحت 12900 کیلومتر مربع در استان اردبیل، انجام شده است. در این پژوهش، داده های دبی 16 ایستگاه هیدرومتری جمع آوری و تکمیل گردید و سیلاب با دوره بازگشتهای مختلف محاسبه گردید. سپس با استفاده از نرم افزارهای ArcGIS و WMS مشخصات فیزیوگرافی زیرحوضه ها، شامل مساحت، شیب، ضریب شکل و ارتفاع متوسط، زمان تمرکز و شماره منحنی زیرحوضه ها استخراج گردید و مدل رگرسیونی سیلاب ها محاسبه گردید. نتایج کالیبراسیون مدل نشان داد که میزان حداکثر دبی سیلاب برآورد شده توسط مدل رگرسیونی برای دوره بازگشت های مختلف به خوبی با سیلاب مشاهده شده مطابقت دارد. به طوریکه میزان ضرییب تبیین در دوره بازگشت های 10، 25، 50 و 100 سال به ترتیب برابر97، 6/96، 8/95 و 7/94 درصد برآورد گردید. نتایج نشان داد مدل رگرسیون خطی با دقت بسیار خوبی قادر به پیشبینی میزان سیلاب زیرحوضههای درهرود با استفاده از پارامترهای فیزیوگرافی حوضه میباشد و با افزایش دوره بازگشت به میزان جزئی از دقت مدل کاسته میشود. همچنین نمودارهای پراکندگی نشان داد که کلیه مدل ها بسیار جزئی از حالت کم برآورد برخوردار بودند و پراکندگی نقاط حول محور یک به یک برای تمام دوره بازگشت ها، بسیار مناسب بود.
بررسی کارایی مدل های الگوریتم جنگل تصادفی (RTC)، حداکثر احتمال (MLC) و ماشین بردار پشتیبانی (SVM) در تشخیص تغییرات پهنه آبی دریاچه نئور و تاثیر این تغییرات در دمای سطح زمین با استفاده از مدل LST در بازه زمانی 2002 تا 2022(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۰
21 - 1
حوزههای تخصصی:
تغییرات پوشش و کاربری زمین در اثر فعالیت های انسانی تاثیرات نامطلوبی بر محیط زیست بر جای گذاشته است. مناطق شرقی استان اردبیل نمونه بارز این پدیده به شمار می آید. هدف از این تحقیق تجزیه و تحلیل تغییرات مکانی و زمانی در پوشش و کاربری زمین و اثرات آن بر دمای سطح زمین در دریاچه نئور می باشد. برای برآورد کاربری و پوشش زمین از مدل های جنگل تصادفی (RTC)، مدل حداکثر احتمال (MLC) و ماشین بردار پشتیبانی(SVM) استفاده شده و کارایی هر کدام توسط ضریب کاپا برآورد گردیده و مشاهده شد که مدل SVM از بیشترین میزان ضریب کاپا ( 87/0) برخوردار است. برای استخراج شاخص LST نیز از باندهای 6 لندست 5 و 10 لندست 8 بهره گرفته شده و مشاهده شد که بخش غربی دریاچه با افزایش دمای سطح زمین مواجه گردیده است. در طول دوره زمانی 2002، 2013 و 2022 تغییرات قابل توجهی در پهنه آبی دریاچه نئور و پوشش های گیاهی مجاور آن مشاهده شد. زمین های بایر بیشترین وسعت را در تمام دوره های مورد مطالعه داشته است. پوشش گیاهی بر اساس مدل SVM حدود 04/1 کیلومتر مربع افزایش یافته است. مساحت سطح دریاچه بر اساس مدل MLC در سال 2002 معادل 19/3 کیلومتر مربع برآورد گردید. مساحت پهنه آبی در مدل MLC در بازه زمانی 2002 تا 2022 حدود 56/1 کیلومتر مربع کاهش یافته و این میزان کاهش برای مدل های RTC و SVM به ترتیب معادل 67/0 و 69/0 کیلومتر مربع می باشد.
ارزیابی کیفیت منابع آب زیرزمینی دشت مهربان با استفاده از روشهای GQI و FGQI
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۲ بهار ۱۳۹۴ شماره ۲
79 - 98
حوزههای تخصصی:
دشت مهربان در شرق استان آذربایجان شرقی واقع شده است. در این دشت، آب زیرزمینی تنها منبع تأمین کننده آب شرب ساکنان است. در این منطقه سنگ کف آبخوان و بلندی های اطراف آن عمدتاً از رسوبات مربوط به دوره نئوژن شامل مارن های گچ دار و نمک دار، ماسه، سیلت- مارن، کنگلومرا و آهک تشکیل یافته است. این دشت در مقایسه با دیگر دشت های استان آذربایجان شرقی از نظر کمیت و کیفیت منابع آب از بحرانی ترین مناطق به حساب می آید. به طوری که چندین روستای پر جمعیت این دشت آب شرب خود را از آب شیرین کن نصب شده در روستای اربطان، دریافت م ی دارند، لذا پایش و ارزیابی کیفیت آن بسیار با اهمیت است. روش های متداول ب ررسی کیفیت آب زیرزمینی برای مصارف شرب، مانند دیاگرام شولر، امکان ارزیابی آب ها با در نظر گرفتن پارامترهای شیمیایی به صورت منفرد و در یک نقطه آبخوان را فراهم می کنند. از شاخص های مهم دیگر برای ارزیابی و پهنه بندی کیفیت آب های زیرزمینی، روش های شاخص کیفی آب زیرزمینی (GQI) و فازی- شاخص کیفی آب زیرزمینی (FGQI) است. هدف از این مطالعه، به n style="font-family: Times New Roman;"> کار بردن روش های FGQI, GQI در ارزیابی کیفیت آب زی رزمینی دشت مهربان، بر اساس استانداردهای سازمان بهداشت ج هانی (WHO) و اس تاندارد تحقیقات صنعتی ایران (ISIRI) است. ب دین منظور از ده پارامتر ش یمیایی مؤثر (,F-,NO2-3, Ca2+, Mg2+ ,Na+, Cl-, SO42-, TDS K+,HCO-3) که فراوانی زیادی در آب زیرزمینی دارند، استفاده و با استانداردهایISIRI, WHO مقایسه شده است. نتایج این مطالعه نشان داد که بر اساس شاخص های GQI و FGQI آب های زیرزمینی منطقه مورد مطالعه از نظر کیفیت، بین رده های کاملاً نامطلوب تا مناسب قرار می گیرند.