فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۴٬۸۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
میزان تأثیر رطوبت ، بر نرخ تولید آلاینده در لندفیل ها و کنترل آلاینده های خروجی با استفاده از سرپوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گاز تولیدی در لندفیل ها، ناشی از تجزیه بیهوازی مواد آلی موجود در لندفیل است. گاز لندفیل دارای گاز گلخانه ای است. بنابراین انتشار گاز تولیدی در لندفیل به اتمسفر، سبب افزایش گرمایش جهانی و آثار مخرب زیست محیطی میشود. یکی از مشخصه های مؤثر بر نرخ تولید گاز در لندفیل ها میزان رطوبت محیط است. در این مطالعه لندفیل سراوان واقع در بیست کیلومتری جاده رشت-تهران، به عنوان لندفیل بیهوازی در دو محیط خشک و مرطوب به وسیله نرم افزار LandGEM مدل شده و میزان گاز خروجی در سالهای مختلف محاسبه شده است. نتایج به دست آمده نشان میدهد نرخ تولید گاز در حالت مرطوب 85/3 برابر حالت خشک است. به طوریکه حداکثر متان، دیاکسیدکربن و ترکیبات آلی فرار غیرمتان (NMVOC) تولیدی در لندفیل، در حالت مرطوب بترتیب برابر 11700، 32110 و 500 تن در سال و در حالت خشک به ترتیب برابر 3043، 8349 و 130 تن در سال است. با توجه به میزان تأثیر رطوبت بر نرخ تولید آلاینده و میزان رطوبت منطقه، استفاده از سرپوش برای مهار آلاینده مورد بررسی قرار گرفته است. پوشش پیشنهادی در این مطالعه از نوع سرپوش مرکب است. طبق نتایج به دست آمده، این نوع سرپوش علاوه بر اکسیداسیون گاز متان به علت جلوگیری از نفوذ رطوبت به لندفیل، سبب کاهش نرخ تولید گاز و پساب میشود. سیستم طراحی شده دارای شبکه جمع آوری گاز از نوع غیر فعال و زهکشی به منظور جمع آوری پساب است. شبکة جمع آوری غیر فعال، سبب کاهش هزینه اجرای این سیستم بر روی لندفیل های موجود میشود. برای تصفیة پساب در این سیستم، پساب پس از جمع آوری، بر روی محل دپوی زباله در مکان های مشخص تخلیه میشود، تا از این طریق غلظت NH4 و مواد آلی موجود در پساب کاهش یابد.
کاربرد روشهای ژئودتیکی در کنترل پدیده زمین لغزش «طرح کنترل ژئودتیکی زمین لغزش روستای باریکان شهرستان طالفان
حوزههای تخصصی:
مقدمه ای بر ایکنولوژی
حوزههای تخصصی:
تغییرات ژئومورفولوژیکی ناشی از احداث سدهای سهند و ملاجیغ در بستر رودخانه های قرنقو و شور و دامنه های مشرف به دریاچه های سدها ( واقع در دامنه های شرقی کوهستان سهند )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نواحی نیمه خشک، تاثیرات ژئومورفولوژیکی (ریخت شناسانه) سدها بسیار شاخص است. این ساختارهای دست ساز انسانی، با وجود مزایایی که در تنظیم جریان رودخانه ها و کاستن از بزرگی و فرکانس وقوع سیلاب ها دارند، رژیم های مصنوعی از جریان آب در پایاب رودخانه ها پدید می آورند و در مسیر انتقال رسوبات از سراب ها، آشفتگی هایی ایجاد می کنند. تغییرات در عملکرد فرایندهای ژئومورفولوژیکی، با افزایش لغزش ها، به عمق رفتن بستر جریان و تغییر در آرایش جریان رودخانه ها و به طور کلی تغییر در فرایندهای فرسایشی و نهشته گذاری در پایاب و سراب سدها جلوه گر می شود. حوضه قرنقوچای (واقع در دامنه های شرقی سهند با مختصات جغرافیایی از تا طول شرقی و از تا عرض شمالی) که رودخانه های شور و قرنقو آن را زهکشی می کنند از حوضه های نیمه خشک با سدهای متعدد است که در دهه های اخیر با تغییرات عمده ای مواجه شده است. در این مقاله برای بررسی تغییرات ژئومورفولوژیکی رخ داده در اطراف سدها، آشفتگی های ایجاد شده در دامنه ها و همچنین شدت فرسایش، میزان رسوب دهی بخش های مختلف آن با استفاده از روش دومتغیره ارزیابی و با بهره گیری از امکانات سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS)، محدوده های حساس تعیین و پهنه بندی گردیده است. نقشه های ترسیمی نشان می دهند که بخش های بالادست حوضه از نظر شدت فرسایش، در وضعیت نسبتاً بحرانی قرار دارند و فعالیت فرایندهای مختلف فرسایشی و وقوع لغزش های نسبتاً بزرگ در کناره دره ها و در نزدیکی سدها، رسوبات زیادی را وارد آبراهه ها می کنند. بررسی ها همچنین حاکی از این است که واکنش های ژئومورفولوژیکی در اطراف سدها به صورت به عمق رفتن بستر جریان، ایجاد پیچان ها، افزایش فرسایش خطی، فرسایش کناره ای، لغزش ها و در قالب افزایش میزان رسوبات منعکس شده است.
زمین شناسی دره رهق (شمال غرب کاشان، ایران مرکزی)
حوزههای تخصصی:
منطقه مورد مطالعه در شمال غربی کاشان قرار دارد و در دو منتهی الیه آن آبادیهای استرک و رهق دیده می شود. روستاهای این دره شامل استرک، جوشقان استرک، فتح آباد، فرح آباد، کله، ارمک، از ناوه و رهق بوده که از موقع جغرافیایی میان دره ای برخوردار شده اند. دره رهق مانند اکثر قسمتهای مرکزی ایران منطقه ایست خشک و نسبتاً فقیر از پوششهای گیاهی که آنرا برای مطالعات زمین شناسی ممتاز می نماید، جهت چین خوردگی در این منطقه جنوب شرقی، شمال غربی است. تشکیلات شمال غربی کاشان با تشکیلات " قم " (Dosy 1955) که از دیدهای مختلف زمین شناسی مورد مطالعه زیادی قرار گرفته شباهت زیادی دارد. (Gansser 1955) تشکیلات اخیر به دوره های اولیگوسن میانی و فوقانی و میوسن تحتانی تعلق دارند و جزء منطقه تیپ محسوب می شوند. ( Bozorgnia 1966). نفت ایران مرکزی در مجاورت لایه های الیگومیوسن قرار دارد و بهمین علت بررسی این لایه ها در ایران مرکزی از نیم قرن پیش توجه شرکت ملی نفت ایران را بخود جلب کرده است. نفت قم در سال 1956 بدنبال همین تجسسات کشف گردید و در همین اوان نفت جنوب و جنوب غربی ایران نیز در سنگ آهک آسماری که معادل اولیگومیوسن ایران مرکزی است پیدا شد.
مقایسه روش های پیکسل پایه ، شیء گرا و پارامترهای تاثیر گذار در طبقه بندی پوشش / کاربری اراضی استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طبقه بندی یکی از مهم ترین روش های استخراج اطلاعات از تصاویر رقومی ماهواره ای است. در روش های معمول پیکسل پایه، طبقه بندی براساس ارزش عددی هریک از پیکسل ها انجام می شود که نتیجه بازتاب عارضه های متناظر آن در سطح زمین است. توانایی روش های کلاسیک در طبقه بندی تصاویر ماهواره ای هنگامی که اشیاء متفاوت اطلاعات طیفی مشابهی دارند محدود می با شد. این امر موجب کاهش صحت روش های طبقه بندی پیکسل پایه می گردد. اما در روش طبقه بندی شیءگرا اطلاعات طیفی با اطلاعات مکانی ادغام گردیده و پیکسل ها براساس شکل، بافت و تن خاکستری در سطح تصویر با مقیاس مشخص سگمنت سازی شده و طبقه بندی تصویر براساس این سگمنت ها انجام می شود. در این تحقیق الگوریتم طبقه بندی پیکسل پایه حداکثر احتمال و الگوریتم طبقه بندی نزدیک ترین همسایه شیءگرا در طبقه بندی تصاویر سنجنده HDR ماهواره ای SPOT 5 مورد مقایسه قرار گرفته است و به منظور مقایسه نتایج، نقشه کاربری اراضی استان آذربایجان غربی با هر دو روش طبقه بندی تهیه شده است. مقایسه نتایج مربوط به صحت کلی طبقه بندی ها نشان می دهد که روش طبقه بندی شیء گرا با افزایش دقت معادل 7% در هر دو شاخص صحت کلی و کاپا، در طبقه بندی تصاویر ماهواره ای از دقت بالاتری برخوردار است. نتایج این تحقیق در استخراج نقشه های کاربری اراضی استان آذربایجان شرقی و آشکارسازی تغییرات کاربری 30 ساله محدوده بالادست سد ستارخان مورد استفاده قرار گرفت.
کاربرد مدل شبکه عصبی در برآورد رواناب مطالعه موردی: حوضه آبریز پلاسجان، حوضه آبریز زاینده رود
حوزههای تخصصی:
برآورد رواناب در یک حوضه آبریز اهمیت زیادی در مدیریت منابع آب حوضه دارد. با وجود مدل های فیزیکی و آماری که هر کدام برخی از پارامترهای حوضه را به منظور برآورد رواناب را در بر می گیرند، استفاده از شبکه های عصبی به عنوان یک مدل جعبه سیاه نیز یکی از روش های مناسب محسوب می شود. هدف این تحقیق استفاده از شبکه عصبی پرسپترون چند لایه به منظور برآورد میزان رواناب روزانه از روی بارندگی روزانه حوضه آبریز پلاسجان است. ابتدا سری های بارندگی روزانه سه ایستگاه واقع در منطقه و سری روزانه دبی ایستگاه پلاسجان به سری نرمال تبدیل و با توجه به خود همبستگی و همبستگی عرضی بارندگی و رواناب، شش متغیر به عنوان ورودی به شبکه انتخاب شد. در پایان مشخص شد شبکه عصبی پرسپترون با چهار لایه مخفی اعتبار بیشتری در برآورد رواناب نسبت به سایر شبکه ها دارد.
تحلیل عوامل تاثیرگذار بر مشارکت کشاورزان در مدیریت شبکه آبرسانی بخش جرقویه شهرستان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف کلی این تحقیق تحلیل عوامل تاثیرگذار بر مشارکت کشاورزان در مدیریت شبکه آبرسانی بخش جرقویه شهرستان اصفهان بود. روش انجام این تحقیق پیمایشی و از نوع توصیفی ـ همبستگی بود. جامعه آماری این تحقیق را کشاورزان عضو تشکل آببران جرقویه (1810 نفر) تشکیل دادند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 126 نفر برآورد شد که با در نظر گرفتن شرایط تحقیق این تعداد به 150 نفر افزایش پیدا کرد. در این تحقیق از روش نمونهگیری طبقهای با انتساب متناسب استفاده شد. برای جمعآوری اطلاعات میدانی از پرسشنامه استفاده شد و روایی محتوای پرسشنامه با کسب نظرات متخصصان و اساتید توسعه روستایی دانشگاه تهران مورد بررسی قرار گرفت. ضریب اعتبار پرسشنامه با استفاده از نرمافزار SPSS برای بخشهای مختلف بیش از 75/0 به دست آمد. نتایج اولویتبندی زمینههای مشارکت کشاورزان در مدیریت شبکه آبرسانی نشان داد مشارکت در ایجاد کانالهای جدید و ایجاد دریچههای جدید دو فعالیتی بودهاند که کشاورزان در انجام آنها بیشترین میزان مشارکت را داشتهاند. نتایج تحلیل عاملی این تحقیق نشان داد عواملی چون مشارکت در حفاظت و توسعه فنی شبکه، مشارکت در افزایش بهرهوری آبیاری، مشارکت در توزیع بهینه آب، مشارکت در فعالیتهای گروهی و همکاری با ادارات دولتی آب حدود 72 درصد کل زمینههای مشارکت کشاورزان عضو تشکل آببران را در مدیریت شبکه آبرسانی مشخص میکند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای میزان اراضی کشت شده، مدت عضویت در تشکل آببران، سابقه کشاورزی و سطح تحصیلات حدود 54 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین میکند.
پهنه بندی میزان تغییرات اقلیمی از دیدگاه کشاورزی در دوره اقلیمی آینده مطالعه موردی: استان خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق سعی شده است تغییرات دما و بارش و همچنین بعضی از شاخص های حدّی موثر بر بخش کشاورزی در دوره اقلیمی 1418-1389 در سطح استان خراسان رضوی ارزیابی گردد. با استفاده از داده های آب وهوایی که توسط مدل GCM ECHO-G سناریوی A1 برای دوره آینده برآورد شده است، میزان تغییرات 8 شاخص موثر، نسبت به میانگین دوره گذشته محاسبه شده است. نتایج حاکی از افزایش متوسط درجه حرارت (5/0 درجه سلسیوسی)، طول دوره رشد(17روز)، میانگین بارندگی(7 میلیمتر)، تعداد بارش های سنگین(یک روز) و ضریب تغیرات بارندگی (5/1 درصد) و همچنین کاهش در طول دوره یخبندان(7/14روز)، تعداد روزهای یخبندان(15روز) و تعداد روزهای همراه با بارندگی (9روز) را در دوره اقلیمی آینده نشان می دهد. نتیجه تحلیل فضایی که از ترکیب هشت لایه میزان تغییرات شاخص ها در محیط GIS صورت گرفته، نشان می دهد، میزان تغییرات اقلیمی در سطح منطقه مورد مطالعه بین 46 تا 65 درصد خواهد بود. (از حداقل 0 تا حداکثر100درصد). نواحی عمده استان میزان تغییراتی بین 50 تا 60 درصد را تجربه خواهند کرد. بیشترین و شدیدترین تغییرات در مناطق شمالی استان خراسان رضوی و دشت مشهد رخ خواهد داد.
ارزیابی توانمندی های ژئوتوریستی تالاب های پل دختر به روش پرالونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر روی ژئوتوریسم متمرکز است که جایگاه ویژهای در بخش بازار گردشگری پایدار دارد و از سوی نشنال جئوگرافیک به عنوان نوعی از گردشگری تعریف شده که به حقظ یا تقویت ویژگیهای جغرافیایی شامل فرهنگ، زیباییشناسی، میراث زمین و رفاه ساکنان یک منطقه میپردازد. یکی از این جاذبههای طبیعی تالابهای زیبای پلدختر این است که به عنوان مکانهای توریستی ژئومورفولوژیک تعریف میشوند. این منطقه از نظر جغرافیایی در 47 درجه و 43 دقیقه طول شرقی و 33 درجه و 47 ثانیه عرض شمالی و در ارتفاع 680 متری از سطح دریا واقع شده است. به منظور ارزیابی و رتبهبندی عیارهای موجود در مکانهای ژئومورفیکی تالابهای پلدختر از روش پرالونگ استفاده شده است. در این پژوهش، ضمن تحلیل کامل این مکان از لحاظ ارزشهای علمی، اقتصادی، زیباییشناختی و فرهنگی، ارتباطی بین توانمندیهای ژئوتوریستی این منطقه با یکدیگر ایجاد گردید. به دنبال توصیف اهداف و روشهای ارزیابی و شناسایی ویژگیهای تالابهای پلدختر، نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که ارزش علمی و زیباییشناسی مکان طرح شده نسبت به سایر معیارها رتبههای اول و دوم را کسب نموده، در حالی که ارزش اقتصادی و شدت عیار بهرهوری این مکان پایینترین امتیاز را به خود اختصاص داده است. وجود چنین وضعیتی نشانگر ناشناخته ماندن این منطقه، عدم هماهنگی بین برنامهریزان، ضعف مدیریتی سازمانهای ذیربط و ناکافی بودن سطح دانش آنها در زمینه ژئوتوریسم است که همین امر در کند بودن آهنگ توسعه استان موثر بوده است.
تحلیل و بررسی نقش عوامل توپوگرافی و دینامیک رودخانه ای، بر اندازه مخروط های واریزه ای مطالعه موردی : دامنه های شمال غربی سبلان(شمال غرب ایران )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دامنههای شمال غربی سبلان، به لحاظ عمل متناوب ذوب - انجماد، نوسانات شبانهروزی دما، اعمال فشارهای تکتونیکی وحضور درز و شکافهای متعدد در سنگها(عمدتاً آندزیت ،بازالت وگرانیت )، فرآیند هوازدگی همواره فعال است. عمل مداوم چنین فرآیندی درطی زمان، موجب انباشتگی واریزهها وتخته سنگها، در پای دامنهها، داخل درّهها وعمدتاً درداخل آبراهههای درجه2و3شده است. این واریزهها، دراثر دخالت عوامل مختلف، مانند وقوع سیلابها وگاه فعالیتهای انسانی دربخشهای حساس، جابجا شده وموجب تغییر مورفولوژی بسترهای طبیعی آب گردیدهاند. جریانات واریزهای منطقه مورد مطالعه، تحت تاثیر وضعیت توپوگرافی ودخالت عوامل مورفوژنز، مشخصات خاص خود را دارند. طول جریانات واریزهای (به عنوان یک متغیر بسیار مهم )در محدوده مورد بررسی، معمولاً بزرگتر از پهنای آنها است. بهطورمتوسط این میزان از 1:3 تا 1:5 دربخشهای مرتفع منطقه، متفاوت است. نسبت مذکور درجریانات واریزهای قدیمی (بالاتر ازروستای کوتلروینگجه)بالاودرجریانات واریزهای کنونی (درسرتاسر منطقه )، که اغلب برروی گرانیتهای اولیگوسن تشکیل شدهاند، پایین است. نتایج حاصل ازبررسیهای کمّی وتحلیلهای آماری و با استفاده ازرگرسیون چند متغیّره نشان میدهد که، دربزرگ شدن طول مخروط واریزهها که معرف حجیم شدن واریزههای تشکیل شده درپای دامنهها است، نقش عمق معبر بسیار برجسته است. بررسی اقلیم گذشته و معبرهای عمیق ایجاد شده درجریانات واریزهای قدیمی، نشان میدهد که در زمان تغییرات آب وهوائی هلوسن، به طورقابل ملاحظهای بر میزان واریزهها افزوده شد. وجود شیبهای تند(40-90 درجه)، عدم پوشش گیاهی گسترده، وقوع بارشهای شدید، وافزایش میزان ذوب برفهای ارتفاعات و وقوع سیلابهای بزرگ، ازعلل اصلی ایجاد وجابجایی واریزهها درگذشته و برجایگذاری معبرهای عمیق درارتفاعات پایین محدوده مورد مطالعه بوده است.
بررسی الگوهای همدید- دینامیک رویدادهای بارشی سنگین همرفت و غیر همرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدل های پیش بینی عددی وضع هوا در سال های اخیر، کاربرد های گسترده ای در زمینه های مختلف به ویژه پیش آگاهی از وقایع فرین و شناخت ساختار دینامیک پدیده های جوی داشته اند. این پژوهش با استفاده از مدل پیش بینی عددی WRF ساختارهای دینامیک و ترمودینامیک رویدادهای بارشی سنگین موجود در الگوهای مختلف همدیدی سواحل جنوبی خزر را بررسی می کند. پایگاه داده رویدادهای بارشی سواحل جنوبی خزر تشکیل و با در نظر گرفتن 25 و50 درصد احتمال وقوع رخداد آن ها، رویدادهای بارشی فوق سنگین و سنگین منطقه، فراهم شد. سپس با استفاده از تحلیل خوشه ای به روش ادغام وارد ، الگوهای اصلی فشار تراز دریا برای هر کدام از گروه های بارشی سنگین و فوق سنگین ترسیم شد. مجموعه داده های مورد نیاز برای اجرای مدل WRF (داده های جو بالا و سطح زمین ) از سایت www.dss.ucar.edu استخراج و برای الگوهای مختلف همدید فشارتراز دریا(16 الگو) در سه مرحله (WPS، WRFV3 و ARWpost ) اجرا و سرانجام برای مدل های مناسب تر از نظر پیش بینی مقدار بارش و الگوی مکانی بارش، نقشه ی متغیرهای مختلف جوی، ترسیم، مقایسه و تحلیل شد. برخی از نتایج نشان داد که به طور میانگین سرعت باد روی دریا در گروه بارشی فوق سنگین و در الگوهای همدید پرفشار کم تر از 12 متر در ثانیه و در الگوهای همدید کم فشار، بیش از 15 متر بر ثانیه است. سرعت باد در گروه بارشی سنگین، در الگوهای پرفشار کم تر از 10 متر برثانیه و در الگوهای کم فشار بیش تر از 10 متر بر ثانیه است. در زمان استقرار سامانه های پرفشار، با توجه به دمای مناسب سطح دریا و کم تر بودن دمای 2 متری هوا نسبت به آن، مقدار گرمای محسوس روی دریاچه خزر افزایش یافته به طوریکه در بارش های سنگین به طور میانگین به 200 وات بر متر مربع و در بارش های فوق سنگین به 350 تا 400 و در فرین ترین بارش های سنگین منطقه به بیش از 950 وات بر متر مربع می رسد. مدل WRF در پیش بینی مقدار و الگوی مکانی بارش ها ی ناشی از الگوهای همدید پر فشار ضعیف تر از الگوهای همدید کم فشار عمل می کند.
ارزیابی شاخص دمای موثر در سطح کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه چند عصارهگیر برای استخراج پتاسیم قابل جذب گندم در برخی از خاکهای استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی بقایای آفتکش های آلی پایدار در رسوبات تالاب بین المللی انزلی، ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تالاب انزلی یکی از بوم سازگان مهم آبی در ایران است که در جنوب دریای خزر قرار دارد و زیستگاه ماهیان، آبزیان و پرندگان با ارزشی است که از ابعاد اکولوژیک و اقتصادی درخور توجهند. یکی از آلاینده های موجود در این تالاب ترکیبات آلی پایدار هستند، این سموم با گسترش وسیع در محیط زیست به عنوان یکی از مشکلات آلودگی جهانی شناخته میشوند که به علت حلالیت بالا در چربی و پایداریشان در محیط زیست میتوانند در بدن موجودات زنده تجمع یابند و از طریق زنجیرة غذایی انتقال پیدا کنند. در این مطالعه یک گروه مهم از این ترکیبات شامل آفتکش های آلی کلره (OCPs) در زمستان 1386و بهار 87 در رسوبات تالاب انزلی شدند. غلظت ترکیبات هگزاکلروسیکلوهگزان، سیکلودین ها، ترکیبات ددت و هگزاکلروبنزن به ترتیب در زمستان، 21/4-17/1، dw ng/g 08/5– nd،dw ng/g 51/8-43/1،dw ng/g 35/0- 06/0 و در بهار dw ng/g 78/4-08/1، 97/5–27/1، 92/9–15/2، dw ng/g 38/0-06/0 است. غالب ترین ایزومرهای ترکیبات هگزاکلروسیکلوهگزان، سیکلودین ها و ترکیبات ددت در نمونه های زمستان بترتیب HCH- ?، اندوسولفان و p,p/-DDE با میانگین غلظت ng/g dw 12 /2-47/0، ng/g dw 7/1- nd، ng/g dw 47/3-43/1 و در بهار هم HCH- ?، اندوسولفان و p,p/-DDE با میانگین غلظت ng/g dw 58/2-46/0، ng/g dw 96/1-44/0، ng/g dw 78/4-32/1 بودند. در تمام نمونه های بهار غلظت های آفتکش های آلی کلره بیشتر از نمونه های زمستان است. همچنین تفاوت معنیداری بین ایستگاههای تالاب به وجود آمد (05/0< P).
مدیریت پایدار آبخوان دشت خیر استهبان با استفاده از بیلان آب زیر زمینی
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق بیلان آب های زیرزمینی دشت خیر واقع در شهرستان استهبان به منظور مدیریت پایدار آبخوان در دوره زمانی 1375 تا 1384 و دو گروه اصلی مولفه های تخلیه و تغذیه و تغییرات حجم مخزن آبخوان مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که حجم کل تخلیه سالانه (119.11 میلیون متر مکعب) بیشتر از حجم کل تغذیه سالانه (106.30 میلیون متر مکعب) بوده و سالانه حجم ذخایر آب های زیرزمینی کاهش می یابد. میانگین افت سطح آب زیرزمینی در دشت خیر 7.08 متر در 10 سال مورد مطالعه بوده است. این موضوع نه تنها موجب کاهش منابع آب و آبدهی چاه ها گردیده بلکه مشکلات جدی دیگری از جمله هجوم آب های شور، خشک شدن چشمه ها و نشست زمین، افزایش هزینه های پمپاژ و کاهش محصولات کشاورزی در اثر شور شدن آب چاه ها را به دنبال داشته است. بر مبنای مطالعات بیلان و به منظور مدیریت پایدار منابع آب های زیرزمینی در دشت خیر می توان با احداث کانال های آبیاری، استفاده از روش های نوین آبیاری، استفاده از الگوی کشت بهینه، تسطیح اراضی، احداث و توسعه شبکه های آبیاری برداشت از آب های زیرزمینی را کاهش و با اجرای طرح های تغذیه مصنوعی از جمله گسترش سیلاب و حوضچه های نفوذ این منابع را افزایش داد.