فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۰۱ تا ۲٬۲۲۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
منبع:
آینده پژوهی شهری دوره ۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳
1 - 24
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردهای اخیر در زمینه مرمت بافت های تاریخی، رویکرد بازآفرینی پایدار شهری که نسبت به رویکردهای پیشین دید جامع تر به بافت تاریخی و حفاظت آن دارد. در این رویکرد به منظور مرمت بافت تاریخی از تمامی ابعاد توسعه پایدار شامل ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدیریتی و زیست محیطی استفاده شده است. این پژوهش با هدف سنجش و ارزیابی راهبردی کیفیت بافت محدوده بازار کرمان با رویکرد بازآفرینی سعی بر آن دارد که با روش تحقیق توصیفی و تحلیل محتوا (کمی و کیفی) و با بررسی اسناد و بیانیه های مربوط به بازآفرینی و پژوهش های انجام گرفته شده با این رویکرد، دیدی جامع از ابعاد و معیارهای آن داشته باشد. از این رو روش تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی و دارای ماهیت پیمایشی است و جمع آوری داده از طریق بررسی اسنادی و کتابخانه ای، پرسش نامه (از دیدگاه 50 نفر از مسئولان و ساکنین محدوده) انجام شده است. سپس داده ها در نرم افزار Excel وارد و تحلیل و پس از آن با استفاده از مدل راهبردی QSPM مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار GIS درقالب شاخص های موثر بازآفرینی مورد بررسی قرار گرفته و با استفاده از تکنیک راهبردی QSPM راهبرد و راهکارهای موثر بازآفرینی محدوده استخراج گردیده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که بافت تاریخی از کیفیت لازم جهت باز آفرینی برخوردار نبوده و نیازمند اقدامات متعدد در خصوص زنده سازی بافت همچون احیا و مرمت ابنیه تاریخی در محدوده بافت تاریخی دارد. در این رابطه، نتایج حاصل از تکنیک سوات نیز نشان دهنده این امر است که استراتژی آن از نوعWO بوده و قابلیت حفاظت و تغییر را در صورت استفاده از نقاط قوت جهت برطرف کردن ضعف ها دارا می باشد.
تحلیل و رتبه بندی شاخص های مؤثر بر توانمندسازی روستاییان مورد: بخش چندار شهرستان ساوجبلاغ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توانمندسازی روستاییان - به عنوان رویکرد جدید توسعه - در افزایش درآمد و توسعه سکونتگاه های روستایی مؤثر است. به بیانی دیگر، توسعه روستایی بدون توانمندسازی روستاییان امکان پذیر نمی شود. چراکه تغییر و تکامل دانش، مهارت و نگرش روستاییان از فرآگرد توانمندسازی، بستر توسعه روستایی پایدار است و همچنانکه روستاییان از ایده ها و روش های تازه استقبال می کنند، به دنبال آن، افکارشان نیز متحول می شود و در نتیجه، نگرش تازه ای در آن ها نسبت به فعالیت های کشاورزی و دیگر فعالیت های اقتصادی در مناطق روستایی ایجاد می شود و با ارتقای ظرفیت های شناختی (آگاهی و دانش) خود، موجبات توسعه پایدار روستایی را فراهم می سازند. هدف از انجام این پژوهش، تحلیل و رتبه بندی سکونتگاه های روستایی از نظر عوامل مؤثر بر توانمندسازی روستاییان بخش چَندار شهرستان ساوجبلاغ بوده است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر رویکرد پژوهش، کمّی (پیمایشی) است. جامعه آماری شامل ساکنان 10 روستای پرجمعیت بخش چندار شهرستان ساوجبلاغ با جمعیت 12764 تن است و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر به دست آمد و براساس جمعیت هر روستا، نسبت نمونه هر روستا مشخص گردید. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه پژوهشگرساخته است. برای مقایسه و رتبه بندی روستاها از شش شاخص ترکیبی (مولفه) شامل علاقه و انگیزه افراد، آموزش، مشارکت روستائیان، گردشگری، خدمات کمیته امداد و ظرفیت های جغرافیایی به عنوان عوامل اثرگذار بر توانمندسازی استفاده شده است. به منظور وزن دهی شاخص ها از تکنیک دیمتل و برای رتبه بندی از مدل ویکور بهره گرفته شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که روستای کُردان در رتبه یک و بعد از آن به ترتیب مزرعه گزل دره، فشند، مزرعه حسن آباد، ازنق، سبیستان، هرجاب، کوشک زر، امامزاده شاه حسین و بانوصحرا قرار گرفته اند. در میان شاخص های موثر بر توانمندسازی به ترتیب شاخص های مشارکت، علاقه مندی و انگیزه، بیشترین نقش را داشتند و سپس، ظرفیت های جغرافیایی، آموزش و خدمات کمیته امداد در رتبه های بعدی قرار دارند. شاخص گردشگری با اختلاف در رتبه آخر قرار گرفته است.
سنجش کیفیت فضاهای شهری با رویکرد عدالت جنسیتی در کلانشهرها، مطالعه موردی: کلانشهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ﺣﻀﻮر زﻧﺎن و ﺗﺒییﻦ ﻧﻘﺶ آﻧﺎن در ﺷکﻞ دﻫی ﻓﻀﺎﻫﺎی ﺷﻬﺮی اﻣﺮوزی، ﻣﺴﺌﻠﻪ ای ﻣﻬﻢ و ﺣیﺎﺗی ﻣی ﺑﺎﺷﺪ. از ﻃﺮﻓی ﻣﻮﺿﻮع ﺟﻨﺴیﺖ و ﻋﺪاﻟﺖ ﺟﻨﺴیﺘی در ﻓﻀﺎﻫﺎی ﺷﻬﺮی ﻣﻮﺿﻮﻋی اﺳﺖ کﻪ اﻏﻠﺐ ﺑﻪ ﺣﺎﺷیﻪ راﻧﺪه ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻋﺪاﻟﺖ ﺟﻨﺴیﺘی ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی رﻋﺎیﺖ ﺗﻨﺎﺳﺐ زﻧﺎن و ﻣﺮدان در دﺳﺘﺮﺳی ﺑﻪ ﻫﻤه اﻣکﺎﻧﺎت ﻓﺮﻫﻨﮕی، اﺟﺘﻤﺎﻋی و اﻗﺘﺼﺎدی اﺳﺖ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ای کﻪ در ﺣﻖ ﻫیﭻ کﺪام اﺟﺤﺎﻓی ﻧﺸﻮد. از ایﻦ رو ﻧﻮیﺴﻨﺪﮔﺎن ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﺒﺎﺣﺚ ﻧﻈﺮیﻪ ای و همچنین ﻣﻬمتریﻦ ﺷﺎﺧﺺ ﻫﺎی ﻣﻄﺮح ﺷﺪه در ایﻦ ﺧﺼﻮص، کیﻔیﺖ ﻓﻀﺎﻫﺎی ﺷﻬﺮی و رﺿﺎیﺖ زﻧﺎن از آنﻫﺎ را در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺷﻬﺮ ﺗﺒﺮیﺰ ﺳﻨﺠیﺪه اﻧﺪ. در ایﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ، ﭘﺲ از ﺷﻨﺎﺳﺎیی ﻣﻌیﺎرﻫﺎی ﻣﺆﺛﺮ در کیﻔیﺖ زﻧﺪﮔی زﻧﺎن، ﺟﻬﺖ اﺧﺘﺼﺎص اوزان ﺑﻪ ﻫﺮیک از آنﻫﺎ، ﺑﻪ ﻣﻘﺎیﺴﻪ زوﺟی ﻣﻌیﺎرﻫﺎ ﺑﻪ روش ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻣﺮاﺗﺒیAHP ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﺷﺪ. در اداﻣﻪ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺷﻬﺮ ﺗﺒﺮیﺰ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﺪل ﻫﺎی ویکﻮر و اﻟکﺘﺮ رﺗﺒﻪ ﺑﻨﺪی ﺷﺪﻧﺪ و ﺑﺮای ﺗﻠﻔیﻖ ﻧﺘﺎیﺞ ﺑﺪﺳﺖ آﻣﺪه از ﻫﺮ دو ﻣﺪل، از ﺗکﻨیک کﭗ ﻟﻨﺪ اﺳﺘﻔﺎده ﮔﺮدیﺪ کﻪ ﻧﺘﺎیﺞ ﺑﺪﺳﺖ آﻣﺪه ﻧﺸﺎن-دﻫﻨﺪه ایﻦ اﺳﺖ کﻪ ﻣﻨﻄﻘﻪ 4 و 1 کﻪ ﺟﺰو ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺑﺎ کیﻔیﺖ زﻧﺪﮔی ﺑﻬﺘﺮ ﺗﺒﺮیﺰ ﻣی ﺑﺎﺷﻨﺪ از ﻧﻈﺮ رﺿﺎیﺖ زﻧﺎن از ﻓﻀﺎﻫﺎی ﺷﻬﺮی ﻧیﺰ در رﺗﺒﻪﻫﺎی ﻧﺨﺴﺖ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﻧﺪ و ﻣﻨﺎﻃﻖ 9 و 5 در رﺗﺒﻪ ﻫﺎی آﺧﺮ ﻗﺮار دارﻧﺪ و وﺿﻌیﺖ ﻣﻨﺎﺳﺒی را ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ ﺷﺎﺧﺺﻫﺎی کیﻔیﺖ ﻓﻀﺎﻫﺎی ﺷﻬﺮی و رﺿﺎیﺖ زﻧﺎن ﻧﺪارﻧﺪ کﻪ ﺑیﺸﺘﺮیﻦ اﺳکﺎنﻫﺎی ﻏیﺮرﺳﻤی و ﺣﺎﺷیﻪﻧﺸیﻨی در ایﻦ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺴﺘﻘﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺑﺎﻧﻮاﻧی کﻪ در ایﻦ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺣﺎﺷیﻪای ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪاﻧﺪ کﻤﺘﺮیﻦ رﺿﺎیﺖ را از ﺧﺪﻣﺎت و ﻓﻀﺎﻫﺎی ﺷﻬﺮی دارﻧﺪ.
ارزیابی مؤلفه های تاب آوری اجتماعی و اقتصادی شهر زلزله زده بم
حوزههای تخصصی:
پیداکردن راهی برای مقاوم کردن جوامع و افراد برای مقابله با بلایای طبیعی، ضرورت تعریف و ارزیابی تاب آوری در حوزه سوانح طبیعی را دوچندان کرده است. هدف از این پژوهش، ارزیابی مولفه های تاب آوری اجتماعی و اقتصادی شهر زلزله زده بم بوده است. این پژوهش، از نوع کاربردی است که با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به ارزیابی مولفه های تاب آوری اجتماعی و اقتصادی شهر زلزله زده بم پرداخته است. با توجه به ناهمگن بودن جامعه و واحد های نمونه گیری، از روش نمونه گیری چند مرحله ای، استفاده شد. حجم نمونه در این تحقیق، با استفاده از فرمول کوکران، 330 خانوار تعیین شدهاست. جهت تجزبه و تحلیل داده ها، از آزمون های آمار توصیفی و تحلیلی از جمله تی تک نمونه ای و رگرسیون خطی چندگانه، استفاده شد. نتایج نشان داد که خانوارهای ساکن در شهر بم، از نظر مولفه های میزان دانش و مهارت در سطح نامطلوب و از حیث مولفه های آگاهی، نگرش و سرمایه اجتماعی در سطح مطلوبی قراردارند. در مجموع، بعد تاب آوری اجتماعی از سطح مطلوبی برخودار بوده است. از حیث وضعیت تاب آوری اقتصادی و مولفه های سه گانه آن شامل: میزان و شدت خسارت، توانایی جبران خسارت و بازگشت به شرایط شغلی و مالی مناسب، در وضعیت نسبتا بد و نامطلوبی قراردارند.
تبیین مدل مفهومی نقش آفرینی فضای شهری در ارتقای کیفیت زندگی در بافت های تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
43 - 58
حوزههای تخصصی:
فضای شهری در یک بستر تاریخی، علاوه بر دارا بودن همه عملکردهای متعارف خود که در سایر محیط های شهری نیز عهده دار است، باید نقش خود را در ترازی بالاتر و چند وجهی منطبق با ویژگی های یک بافت تاریخیِ هویت مند ایفا نماید. بر این مبنا هدف اصلی پژوهش حاضر،کشف چگونگی ارتباط و نحوه برهمکنش مؤلفه های فضای شهری با اجزا و ارکان متشکله جریان زندگی در بافت تاریخی است؛ به نحوی که بتوان با مدیریت و استفاده شایسته از ظرفیت های فضای شهری در بستر بافت تاریخی، کیفیت زندگی ساکنان و کاربران آن را ارتقا بخشید. این مهم به نوبه خود حفظ ساکنین بومی در محدوده بافت تاریخی، بازگشت مهاجران از محدوده و پایداری اقتصادی، اجتماعی و محیطی را موجب خواهد شد. روش تحقیق پژوهش حاضر "توصیفی_ تحلیلی"، "استدلال منطقی" و در نهایت "دلفی سازی و نظرسنجی از خبرگان" است. بدین ترتیب که ابتدا به مؤلفه های فضای شهری و کیفیات ناظر بر آن پرداخته شده، سپس ابعاد و سنجه های کیفیت زندگی شهری بررسی و شاخص هایی از آن که به فضای شهری و کیفیت محیطی اشاره دارد و موضوع کار طراحی، برنامه ریزی و مدیریت شهری است، بر اساس دیدگاه های نظری و تحقیقات انجام شده گذشته مشخص شده است. در گام بعدی شاخص های استحصال شده با ویژگی های خاص بافت تاریخی مورد پایش و بازبینی قرار گرفته است. شاخص های به دست آمده از دلفی (با تعداد 91 شاخص) با اظهارنظر حدود 40 نفر از خبرگان رشته و حرفه به 64 شاخص تقلیل یافتند. در نهایت نتایج آن در قالب مدل مفهومی نقش فضای شهری در ارتقای کیفیت زندگی در بافت های تاریخی شهری ارائه شده است. این مدل مفهومی از شش مؤلفه تشکیل شده؛ شامل مؤلفه زیست محیطی با معیارهای «کیفیت زیست خرد فضاها»، «پایداری زیست محیطی»، مؤلفه تجربی_زیبایی شناختی با معیارهای «هم پیوندی بافت جدید و قدیم»، «کیفیت منظر شهری و ارتباط فضایی»، مؤلفه عملکردی با معیارهای «تنوع استفاده از محیط»، «سرزندگی وکیفیت محیطی»، «ایمنی و امنیت» و «حمل ونقل و دسترسی»، مؤلفه اجتماعی_فرهنگی با معیارهای «سرزندگی و انسجام اجتماعی»، «حفظ تعادل جمعیت»، مؤلفه ی اقتصادی با معیارهای «سرزندگی و ثبات اقتصادی»، «انعطاف پذیری برنامه های توسعه» و مؤلفه ی زمان با معیارهای «مدیریت زمان در فضاهای همگانی»، «تداوم مکان» که شاخص ها را تعریف کرده اند.
تبیین وجوه و حدود اتاق بستری بیمارستانیِ مطلوب از نگاه بیماران بومی مبتلا به سرطان در کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در درمان بالینی اتاق های بستری بیماران مبتلا به سرطان، استانداردهای کمّی فراهم می شود اما به کیفیت اتاق های بستری به عنوان محیط کالبدیِ مد نظر بیماران که به افزایش امیدبخشی کمک می کنند، کمتر توجه می شود. در این راستا هدف از پژوهش حاضر تبیین وجوه و حدود کیفیت اتاق بستری مطلوب از نگاه بیماران بومیِ مبتلا به سرطان است. روش تحقیق از نوع تحلیل محتوا و بر مطالعات کتابخانه ای، مشاهدات میدانی، مصاحبه و بازخوردهای ۳۱ بیمار (78% اهل روستاها و شهرستانهای کرمانشاه و 22% اهل شهر کرمانشاه) از پرسشنامه های تصویری تا اشباع نظری در دو بیمارستان کرمانشاه استوار است. یافته ها حاکی از آن است که وجوه جسمانی، روانی، معنوی، اخلاقی-حقوقی و اجتماعی-محلی در مطلوبیت اتاق های بستری مؤثرند و انتظار بیماران بومی بر وجه درون فرهنگی(محلی) با تأکید بر حفظ قلمرو و ایجاد حس تعلق برای استقرار در اتاق ها متمرکز است. در نزد جامعه آماری حدودی همچون "خودمانی بودن"، "راحتی مشابه خانه"، "ارتباط بیشتر با طبیعت" و "تعریف قلمروها بر اساس عرف محلی" مطرح است. همچنین"امید بخش بودن"،"مناسب برای حضور همراهان" و "تناسب با تعداد بیماران" از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند. با توجه به مطالعه انجام شده به نظر می رسد هر چه بیماران مبتلا به سرطان به ویژگی های محلی-اجتماعی خود متصل تر باشند، بعد پنجم که ناظر بر وجه محلی اتاق بستری آنان است در طراحی چنین فضاهایی نیاز به تقویت بیشتری دارد. لذا برای مطلوبیت اتاق بستری در نزد بیماران بومی بایستی بر وجه محلی نیز بسیار توجه گردد. به بیان دیگر، در جوامع محلی تر، نقش مولفه پنجم پر رنگ تر می شود در حالیکه در جوامع کمتر محلی، شاید این مولفه بتواند در چهار وجه دیگر جذب شود. لذا لازم است اتاق های بستری بیماران بومی مبتلا به سرطان در بیمارستان های استانهای کشور، با کیفیات سکونتی مردم بومی آنان نسبت داشته باشد تا آنها کمتر احساس غریبگی با محیط جدید که مکمل درمان و احیاگر می تواند باشد داشته باشند و امکان امیدبخشی و یا کاهش استرس در آنان بهبود یابد. در این راستا پیشنهاد بر آن است که طراحان با رجوع به فرهنگ زمینه، در تنظیم قلمروها و تقویت حس تعلق، محلی تر بیندیشند تا در تحقق نقش مکمل درمان بالینی اتاق های بستری گام های مؤثرتری بردارند.
نقش رسانه های جهانی در اتصال مکان های قطب رشد به فضای جریان ها (مطالعه موردی: منطقه آزاد انزلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مناطق آزاد هم چون گره شبکه ها در متن اقتصاد جهانی و در کانون برون سپاری و دور سپاری قرار گرفته اند و از این رو توانایی جذب فرایندهای تولیدی و یا خدماتی اقتصاد جهانی را در چارچوب اقتصاد پست فوردیسم را دارند. مکان های جغرافیایی هم چون بنگلور در هند در واقع هم گره شبکه اقتصاد جهانی است و هم مرکز رشد اقتصادی در جنوب هند و به عنوان یک قطب رشد در مقیاس منطقه ای جهانی. در این راستا رسانه های جهانی با نمایش ویژگی های مناطق آزاد سبب ایجاد برندینگ مکانی و جذب سرمایه های جهانی به سمت مناطق آزاد می شوند. رسانه های جهانی می توانند به رقابت پذیری و بازاریابی مکان برای اتصال بیشتر مناطق آزاد به شبکه ها عمل نمایند. با چنین رویکردی در این مقاله به جایگاه و اهمیت رسانه در بازنمایی منطقه آزاد انزلی توجه شده است. از این رو منطقه آزاد انزلی علاوه بر توجه به ضرورت دیپلماسی رسانه ای باید تلاش هایی در زمینه اهمیت برندینگ مکانی در اتحادیه اقتصادی اوراسیا و هم چنین در سطح جهانی داشته باشد. این مقاله به اهمیت حضور رسانه ها در مکان های قطب رشد و ایجاد حس رقابت پذیری و بازنمایی تصویر رسانه ای منطقه آزاد انزلی در اتحادیه اقتصادی اوراسیا می پردازد. روش تحقیق در این مقاله توصیفی - تحلیلی می باشد و در پایان به ذکر راهبردهای پیشنهادی رسانه ای در نمایش اهمیت و شکل دهی به بازاریابی مکان های قطب رشد و برندینگ مکانی، جهت سرمایه گذاری در منطقه آزاد انزلی می پردازد.
تاثیرات متقابل سازه و معماری در معماری نوین کشورهای در حال توسعه با تأکید بر منطقه خاورمیانه از منظر معماری بیونیک در راستای ارتقاء کیفیت کالبدی فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعامل سازه و معماری تأثیرات بصری و کارکردی مختلفی را در فضای کالبدی ایجاد می کند. به بیانی، نحوه رابطه این دو می-تواند در برگیرنده پتانسیل ها (و گاهی ضعف هایی) تأثیرگذار بر کیفیت نهایی فضا باشد. فرم اسکلت سازه بی شک با فرم ساختمان حامل آن ارتباطی تنگاتنگ دارد. هدف این مقاله، تاثیرات متقابل سازه و معماری در معماری نوین کشورهای درحال توسعه با تأکید بر منطقه خاورمیانه از منظر معماری بیونیک در راستای ارتقاء کیفیت کالبدی فضا است. از این رو طراحی ساختمان تعیین فرم کلی آن به نوعی طراحی سازه نیز هست. با وجود این، رابطه میان طراحی سازه و طراحی معماری می تواند فرم های گوناگونی به خود بگیرد. مفاهیم معماری و سازه و نحوه تعامل و تاثیرات متقابل آن ها و همچنین معماری نوین هزاره سوم، مفاهیمی هستند که در این تحقیق مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند و نتایج آن ها مورد استفاده پژوهشی قرار گرفته است. در این مقاله از روش ترکیبی( توصیفی وتحلیلی- ترکیبی- تاریخی) و مطالعه و بررسی کتابخانه ای استفاده و گردآوری و تجزیه و تحلیل ها نیز از طریق مطالعات کتابخانه ای صورت گرفت. سوال اصلی پژوهش این است که شاخص ها و اصول معماری بیونیک در معماری نوین به چه صورت می باشد؟ نتایج این مقاله نشان داد که بیونیک در حقیقت وسیله ای خلاق برای دست یافتن به هدف پایداری بطور مؤثر و کارآمد می باشد. تمام ساختمان ها و فرآیندهای طبیعت را می توان پایدار دانست چرا که آن ها بطور نامحدود برای هزاران سال برقرار مانده اند. روزانه، انسان ها و مخلوقات آن ها بطور منفی بر محیط تأثیر می گذارند.
تبیین تاثیر طراحی ساختمان بر کاهش انرژی نهفته در موقعیت جغرافیایی و اقلیمی بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختمان های مسکونی مسئول بخش قابل توجهی از مصرف انرژی در سراسر جهان هستند. ساخت هر مصالح و کاربرد آن در اجرای ساختمان انرژی مصرف می کند. این انرژی مصرف شده همان انرژی نهفته است که در کشور ما کمتر به آن پرداخته می شود. هدف این تحقیق کاهش مصرف انرژی نهان در ساختمان در راستای حفظ محیط زیست وتغییرات اقلیمی می باشد. در این مقاله با استناد به پیشینه تحقیق به کاهش انرژی نهفته با راهکارهای طراحی معماری پرداخته خواهد شد. ابتدا با توجه به مبانی نظری تحقیق متغیرهای مستقل تاثیر گذار تبیین می شوند. سپس انرژی نهفته یک ساختمان دراقلیم گرم ومرطوب شهر بندر عباس پس از مدل سازی مولفه های تاثیر گذار در قالب متغیرهای مستقل، متناسب با نوع ساختمان وخروجی های مقدار مصالح در نرم افزار اکسل محاسبه می گردد. نتایج در این مقاله شامل دو بخش نتایج نظری که محصول بررسی متون است و نتایج تجربی که از محاسبات حاصل شده و تحلیل گردیده است. دستاوردهای این پژوهش نشان می دهد که انرژی نهفته هر متر مربع ساختمان نمونه در موقعیت جغرافیایی و اقلیمی بندرعباس در بخش معماری 1.9 مگا ژول در هر متر مربع است که با تغییر متغیرهای طراحی تا 18.5 مگا ژول در هر متر مربع قابل تغییر می باشد؛ همچنین بیشترین درصد انرژی نهفته مربوط به دیوارها و کف ها است. نتایج این تحقیق الزام محاسبات و توجه به راهکارهای کاهش انرژی نهفته را در اقلیم گرم و مرطوب (بندرعباس) که نیاز به مصرف انرژی بیشتر دارند را برای دست اندرکاران ساختمان تاکید می کند .
تحلیل رضایتمندی شهروندان از فضای نوار ساحلی در شهرهای بندرگاهی (مطالعه موردی: شهر بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
211 - 229
حوزههای تخصصی:
سواحل یکی از ارکان هویت بخش به شهرهای بندرگاهی هستند که بازتاب ارزش های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن شهر به شمار می آیند. اگرچه بخشی از نوار ساحلی شهرها کارکردهای غیرشهری دارند، همچنان محدوده های وسیعی از آن ها را می توان به مثابه فضای شهری دانست. از همین رو، پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر با هدف تحلیل رضایتمندی شهروندان از فضاهای نوار ساحلی شهرها، به استخراج نظرات کاربران این فضاها در شهر بوشهر پرداخته و مبتنی بر مطالعات اسنادی و مشاهدات میدانی از طریق پرسش نامه است. جامعه هدف پژوهش، ساکنان شهر بوشهر است که 100 نفر از آن ها به روش نمونه گیری هدفمند بررسی شدند. در ادامه، داده ها در نرم افزار SPSS وارد شدند و تحلیل آن ها به کمک مدل تحلیل عاملی اکتشافی و مدل رگرسیون چندمتغیره خطی صورت گرفت. نتایج تحلیل نشان می دهد پنج عامل سرزندگی، آسایش محیطی، پایداری اکولوژیکی، حضورپذیری و نفوذپذیری به ترتیب بیشترین تأثیر را بر سطح رضایتمندی مردم از فضای نوار ساحلی دارند. همچنین نتایج تفصیلی تر نشان می دهد از میان چهار محدوده مورد مطالعه، نوار ساحلی جفره بالاترین امتیاز و نوار ساحلی نفتکش کمترین امتیاز را کسب کرده اند. با توجه به امتیاز عوامل مختلف، اولویت مداخله برای نوار ساحلی جفره به عامل پایداری اکولوژیکی، نوار ساحلی ریشهر به عامل آسایش محیطی و نوارهای ساحلی لیان و نفتکش به عامل سرزندگی مربوط هستند که براساس آن ها راهبردهایی پیشنهاد شده است.
خودسازماندهی شهری در عمل: شناسایی الگویی برای درک اقدامات جمعی در محلات شهر سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات نشان می دهد، مفهوم خودسازماندهی شهری می تواند راهی را برای تحقق مشارکت واقعی شهروندان پیش روی محققان قرار دهد. با وجود اهمیت این موضوع، به نظر می رسد خلأ شناختی عمده ای در این زمینه در کشور وجود دارد. با توجه به ماهیت زمینه گرای خودسازماندهی شهری، برای بهره گیری از این مفهوم در توسعه ی محلات کشور باید ابتدا شناختی از مفاهیم و عناصر خاص این پدیده در داخل انجام شود. هدف پژوهش حاضر شناسایی مفاهیم و مقولات خودسازماندهی شهری در محلات شهر سبزوار و بررسی چگونگی ارتباط بین این مفاهیم و مقولات می باشد. برای دستیابی به هدف مذکور در این پژوهش از روش نظریه ی داده بنیاد چندگانه استفاده شده است و طی فرآیندی رفت و برگشتی به مرور متون نظری موجود و مصاحبه با 18 نفر از کنشگران فرآیندهای خودسازماندهی شهری در سبزوار، مسئولان و متخصصان مسائل شهری پرداخته شد. طی فرآیند پژوهش 423 کد اولیه، 68 مفهوم و 22 مقوله شناسایی گردید. از میان مقولات بدست آمده جریان ثابت انرژی به عنوان مقوله ی محوری معرفی شده و الگوی پیشنهادی با تأکید بر شرایط علّی، زمینه ای، مداخله گر و راهبردها و پیامدها ترسیم و ارائه گردید. مطابق با یافته های پژوهش، جریان ارتباطات، تعاملات و تبادل ایده ها، تجربیات و اطلاعات در میان کنشگران مختلف فرآیندهای خودسازماندهی شهری اعم از شهروندان، افراد کلیدی و مسئولان نهادهای رسمی، اساس فرآیندهای خودسازماندهی شهری مبتنی بر جامعه را تشکیل می دهد. از این رو تلاش در جهت برقراری و افزایش جریان مذکور می تواند بسترهای لازم برای شکل گیری فرآیندهای خودسازماندهی شهری را فراهم آورد. برقراری و تداوم جریان اطلاعات و تبادل تجربیات در میان افراد سبب ایجاد علایق و منافع مشترک و نیز افزایش بینش و آگاهی شهروندان می گردد. به منظور دستیابی به اهداف مشترک شهروندان، مذاکرات و توافقاتی درون اجتماع محلی و بین افراد گروه خودسازمانده یا شهروندان دخیل در فرآیندهای خودسازماندهی و نیز مذاکرات و توافقاتی بیرون از اجتماع محلی و میان کنشگران محلی و نهادهای دولتی رخ می دهد. در خلال این مذاکرات، برنامه ها و پروژه های موردنیاز ساکنان تعریف شده و در نهایت، بودجه ی مورد نیاز از کانال های مختلف از قبیل آوردهی مردمی، بودجه های اختصاص یافته ی محلی و تبدیل پتانسیل های مختلف به یکدیگر تأمین می گردد. از سوی دیگر، ساختارها و چارچوب های قانونی تسهیل کننده و مکانیسم های مطلوب حاکمیتی و مدیریت شهری در سطوح کلان و محلی از قبیل وجود سیستم های مدیریت شهری چندسطحی و تدوین قوانین انعطاف پذیر و قابل تطبیق با شرایط محلی، بسترهایی هستند که اثرات مثبت و قابل توجهی در ایجاد و گسترش فرآیندهای خودسازماندهی شهری برجای می گذارند. مطابق با یافته های این پژوهش، فرآیندهای خودسازماندهی شهری، سبب ارتقاء ابعاد عملکردی، معنایی و زیست محیطی می گردد و دستاوردهای اقتصادی و مداخلات اجتماعی و رفتار محور را نیز به همراه دارد.
شناسایی و اولویت بندی مسیرهای عمده کسب کسب و کارهای گردشگری مناطق روستایی شهرستان جیرفت با استفاده از عملگرهای فازی
حوزههای تخصصی:
تعیین مسیرهای عمده گردشگری رهیافتی جهت تعیین الگوی تراکم حرکتی گردشگران در راستای رونق بخشی به کسب و کارهای گردشگری روستایی است. پژوهش حاضر با استفاده از عملگرهای فازی در محیط GIS، به پهنه بندی مسیرهای عمده گردشگری که تاثیر بسزایی در موفقیت کسب و کارها دارد، می پردازد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و مدل های تصمیم گیری چندمعیاره است. نتایج تحقیق نشان می دهد روستاها در چهار مسیر جاذب گردشگری واقع شده اند که این مسیرها می تواند به عنوان الگویی برای رفت و آمد عمده گردشگران مقصدهای روستایی باشد. در ادامه تلاش شد در قالب مسیرهای چهارگانه، به بررسی امکانات و تسهیلات طول مسیر و مقصد گردشگران، جاذبه های طبیعی و انسانی هر مسیر، مشخص کردن روستاهای هدف آن و وضعیت ایجاد کسب و کارهای گردشگری در روستاهای واقع در این مسیرها بررسی شود. نتایج این بخش نشان داد مسیر شماره یک با فاصله از ایده آل مثبت(1875/0) و ایده آل منفی(0678/0) و درجه نزدیکی(7346/0)، بیشترین امتیاز را به خود اختصاص داد(با محوریت جاده اصلی به سمت امامزاده سلطان سید احمد(ع)).
تحلیلی بر پیامدهای خزش شهری در توسعه سکونتگاه های روستایی پیرامون (مورد شناسی: روستاهای پیرامون شهر مریوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر، رشد افقی و توسعه فیزیکیِ بدون برنامه در شهرها منجر به تغییراتی در وضعیت توسعه روستاهای پیرامون شهرها شده است. این تغییرات، علاوه بر داشتن جنبه های مثبت محدود، عمدتاً تأثیراتی منفی بر روند توسعه نواحی روستایی پیرامون شهرها ایجاد کرده است. در این راستا، هدف اصلی پژوهشِ حاضر تحلیل پیامدهای پدیده خزش شهر مریوان بر تغییرات وضعیت توسعه روستاهای پیرامون است که در چند دهه اخیر با سرعت زیادی، توسعه فیزیکی یافته است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی؛ از لحاظ نوع، توصیفی- تحلیلی و از لحاظ گردآوری اطلاعات، ترکیبی از روش اسنادی- پیمایشی است. گردآوری اطلاعات در بخش نظری به روش اسنادی و در بخش میدانی، به روش پیمایشی مبنی بر مصاحبه با کارشناسان و مردم محلی درجهت شناسایی پیامدها و سپس توزیع پرسشنامه و مشاهده وضع موجود، درجهت تعمیم یافته های حاصل از مصاحبه ها است. محدوده مورد مطالعه 5 روستای اطراف شهر مریوان را در بر می گیرد. جامعه آماری شامل 30 نفر از متخصصان و کارشناسان و 964 نفر از سرپرستان خانوارها است که از این تعداد 303 خانوار براساس فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه مشخص شد. روش نمونه گیری در ابتدا به روش طبقه ای و در ادامه از روش تصادفی ساده استفاده شده است. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون های آمار استنباطی (خی دو، t تک نمونه ای و فریدمن)، تکنیک تحلیل سلسله مراتبی و آزمون خود همبستگی مکانی مورن، نشان داد که پدیده خزش شهری علاوه بر پیامدهای مثبت محدود در بهبود وضعیت کالبدی، موجب ایجاد نارسایی های اجتماعی، اقتصادی، کیفیت بصری و تخریب محیط طبیعی و نارسایی های مدیریتی- نهادی شده است. همچنین روستای موسک و سپس لنج آباد، بیشترین تأثیر را از پیامدهای خزش شهری در روند توسعه خود پذیرفته و شاخص تغیر ساختارها و ارزش های اجتماعی نیز بیشترین تأثیر را در ایجاد ناپایداری وضعیت توسعه روستاها به واسطه تأثیرپذیری از پدیده خزش شهری داشته است و درنهایت نیز یافته ها نشان دادند که الگوی خزش شهری مریوان و اسکان مهاجران به صورت الگوی خوشه ای است.
تدوین مهم ترین راهبردها در راستای ارتقا کیفیت محیط زیست شهری با رویکرد شهرسازی بایوفیلیک (مطالعه ی موردی: شهر طرقبه)
حوزههای تخصصی:
طرقبه شهر در شمال شرق کشور بدلیل ماهیت طبیعی-گردشگری و اکوسیستم طبیعی و نیمه روستایی خود حجم بالایی از گردشگران را سالانه پذیرا می باشد. در سال های اخیر روند رو به رشد توسعه شهری را می تواند در این منطقه مشاهده کرد. هدف این پژوهش بررسی اثرات ساخت و ساز جدید شهری بر محیط زیست شهر طرقبه و ارائه راهکارهایی در جهت ارتقا کیفیت زیستی و دست یابی به شهر بایوفیلیک می باشد. این پژوهش از نوع تحقیقات کاربردی و از نوع سطحی - میانی و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی می باشد. روش گردآوری اطلاعات شامل بررسی و بازدیدهای میدانی و تدوین پرسشنامه و پرسشگری از مردم و مسئولان، مطالعه در اسناد و اطلاعات آماری و کتابخانه ای و مصاحبه با مدیران و خبرگان امور شهری می باشد. با استفاده از داده های حاصل جدول SWOT تدوین و مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت و با استفاده از ماتریس QSPM مهم ترین راهبرد ها ارائه شد. نتایج حاصل نشان میدهد نمره بدست آمده از ماتریس ارزیابی عوامل داخلی برابر 2.526 می باشد. این عدد بیانگر غلبه قوت ها بر ضعف ها می باشد(2.5<2.52). هم چنین با بررسی ماتریس ارزیابی عوامل خارجی و نمره بدست آمده از این تحلیل (2.76) نتیجه گرفته می شود که فرصت ها بر تهدید ها غلبه خواهد کرد(2.5<2.76). در مجموع عوامل خارجی با رتبه 2.75 بر عوامل داخلی با رتبه 2.526 غلبه دارد. بر این اساس موقعیت منطقه مورد بررسی در ناحیه اول نمودار می باشد و استراتژی تهاجمی پیشنهاد می شود.
از بازبینی فرآیند تا تحقق محصول در طراحی شهری به سوی رویکرد تدریجی فرایند طراحی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
3 - 14
حوزههای تخصصی:
در این مقاله فرایند طراحی شهری به عنوان اصلی ترین مؤلفه ی چنته دانش طراحی شهری مورد بررسی قرار گرفته و مناسبت این فرایند با تحقق پروژه ها به لحاظ نظری تحلیل شده است. به این منظور فرایند طراحی شهری در بستر نظری رشته طراحی شهری به عنوان یک رشته ی آکادمیک مستقل تحلیل شده و مشکلات تحقق پذیری پروژه ها در قالب رابطه سه گانه تئوری، حرفه و اجرا مورد بحث قرار گرفته است. هدف مقاله دستیابی به روش شناسی مناسب برای مواجهه طراحی شهری با مشکلات مرتبط با تحقق پذیری پروژه هاست. این روش شناسی در چارچوب نظری مقاله ارائه شده است. چارچوب نظری مقاله مبتنی بر تبیینی جدید از فرایند طراحی شهری است که به منظور افزایش تحقق پذیری پروژه ها مطرح شده است. فرایند یاد شده با عنوان فرایند تدریجی طراحی شهری مرحله اجرا را نیز به مراحل متداول فرایند، مطالعه، تحلیل و اجرا می افزاید و آنها را در یک مناسبت غیر خطی و غیر چرخه ای به صورت نامنظم و وابسته به مراحل اجرا در نظر می گیرد. این فرایند پیشنهادی در قالب روش شناسی پژوهشی اقدام پژوهی در یک پروژه طراحی شهری مورد بررسی قرار گرفته است. پروژه طراحی اراضی کن جنوبی شهر تهران مبتنی بر این روش شناسی در بستر عالم واقع و شرایط محیط حرفه ای مورد ارزیابی قرار گرفته است. در بررسی این نمونه ی موردی مراتب افزایش تحقق پذیری پروژه از طریق به کار گرفتن روش تدریجی شرح داده شده است. همچنین به عنوان شاهد عدم کامیابی فرایند کلاسیک طراحی شهری اسناد تحقق یک نمونه موردی دیگر، طرح جامع ویژه ی اراضی عباس آباد، با روش تحلیل محتوا آنالیز شده است. در نهایت در نتیجه بحث تعمیم پذیری فرایند تدریجی طراحی شهری به عنوان یک سازوکار جایگزین یا تکمیل کننده فرایندهای روتین و متداول طراحی شهری مطرح گردیده است.
گسترش قلمرو ناتو در مناطق بالتیک، دریای سیاه، و اروپای شرقی و پیامدهای آن برای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۵)
343 - 364
حوزههای تخصصی:
سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) اکنون شانزدهمین همسایه مرزهای آبی و خاکی جمهوری اسلامی ایران است. این سازمان با تأکید بر راهبرد تأمین امنیت منطقه جغرافیایی یوروآتلانتیک با حضور پویا در خارج از منطقه به قلمروسازی در مناطق مختلف جهان از جمله در مناطق پیرامونی جمهوری اسلامی ایران پرداخته است. حضور فراجغرافیایی ناتو در مرزهای شمالی جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر مناطق بالتیک، دریای سیاه، و اروپای شرقی موضوع اصلی پژوهش حاضر است. نویسندگان تلاش دارند به این پرسش اصلی پاسخ دهند که ناتو چگونه در حال قلمروسازی در مناطق ژئوپلیتیکی شمال دور جمهوری اسلامی ایران است؟ با روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده از روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای، اینترنتی، و رسانه ای، فرضیه اصلی مقاله عبارت است از اینکه «ناتو تلاش دارد برای حفظ و گسترش حاکمیت ارزش های لیبرال - دموکراسی و بازار آزاد به عنوان موتور محرک نظام جهانی معاصر با بهره بردن از راهبردهای گسترش مرزهای سیاسی رسمی، گسترش مرزهای سیاسی غیررسمی، مأموریت های بشردوستانه، همکاری های دفاعی و امنیتی و گسترش دفاتر سازمانی و اداری، قلمرو خود را با حضور در مناطق ژئوپلیتیکی شمال دور جمهوری اسلامی ایران گسترش دهد». یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد افزایش همکاری های ناتو با همسایگان جمهوری اسلامی ایران در منطقه های ژئوپلیتیکی شمالِ دور امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را با پیامدهای مختلف یک، نظامی و امنیتی، دو، سیاسی، سه، اقتصادی و تجاری، و چهار، فرهنگی و اجتماعی مواجه می کند. بنابراین، ضروری است مسئولان ذی ربط در جمهوری اسلامی ایران توجه به فعالیت های این سازمان در مناطق ژئوپلیتیکی شمال دور کشور را مورد توجه جدی قرار دهند.
بازشناسی ابعاد و راهبردهای برندسازی مراکز تجاری با تأکید بر هویت شهری (نمونه موردی: بازار تاریخی، لاله پارک و برج تجارت جهانی تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
277 - 295
حوزههای تخصصی:
هویت یکی از مولفه های اساسی در برندسازی محسوب می شود. یکی از راهکارهای مدیریت شهری به منظور پیشرفت در بازار رقابتی جهان، بازشناسی ابعاد و راهبردها در عین توجه به هویت شهری در جهت دستیابی به برندسازی شهری پایدار برای شهرهاست. هدف این پژوهش بازشناسی ابعاد و راهبردهای طراحی مراکز تجاری در برندسازی شهری است. این پژوهش با راهبرد توصیفی_تحلیلی و از نوع کاربردی است؛ که ابتدا به بررسی شاخص های برندینگ شهری در کلانشهر تبریز با تأکید بر مراکز تجاری برای پاسخ به دو پرسش اول تحقیق می پردازد. در این پژوهش، ابتدا مؤلفه های برندسازی شهری با تاکید بر جنبه تجاری تحلیل و سپس نمونه های موردی (بازارتبریز، لاله پارک و مرکز تجارت جهانی) بررسی گردید. در این پژوهش جمع آوری داده ها از طریق توزیع پرسشنامه و مطالعات کتابخانه ای انجام گرفته است. این پیمایش بدین منظور برای شناخت و برندسازی مکان های تجاری شهر تبریز با نظرسنجی از متخصصان و مدیران شهری و تکنیک توزیع پرسش نامه های طیف لیکرت بین 30 نفر، انجام و برای پاسخ به سوال سوم تحقیق تحلیل شده است. در بخش یافته ها بازار تاریخی تبریز با دارا بودن بیشترین قابلیت در برندسازی تجاری و دارا بودن ضعف هایی در زمینه عدم مقاومت در برابر حوادث طبیعی، می باشد. نتایج حاصل از پژوهش های میدانی و تحلیل آماری درباره برندسازی مراکز تجاری شهر تبریز به این شرح است: آگاهی از برند و شهرت جهانی از عوامل موثر بر برندسازی مراکز تجاری شهر تبریز هستند، ابعاد و راهبردها در طراحی مراکز تجاری توجه به، "تصویر از برند"، "آگاهی از برند" بارویکرد برندسازی مکان هستند
نقش سرمایه اجتماعی در توسعه کالبدی سکونتگاههای روستایی مورد مطالعه سکونتگاههای روستایی شهرستان گرمسار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه مؤلفه های سرمایه اجتماعی بر توسعه کالبدی محله ای ساکن دهستان های شهرستان گرمسار و حوزه های نفوذ از توابع شهرستان گرمسار می باشد. نوع تحقیق کاربردی و روش توصیفی- تحلیلی و برای گردآوری اطلاعات از روش های کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه) استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق خانوارهای روستایی سکن در سکونتگاههای روستایی شهرستان گرمسار می باشد. این دهستان طبق سرشماری سال 1395 دارای 15231خانوارمی باشد، که تعداد375خانوار به عنوان نمونه جهت انجام تحقیق از طریق فرمول کوکران انتخاب شده است. و از پرسشنامه برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون tتک نمونه ای، همبستگی پیرسون استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد، بر اساس آزمون t نمونه ای در بین مؤلفه های سرمایه اجتماعی، بعد انسجام اجتماعی با میانگین 4.15 دارای بالاترین میانگین بوده است . همچنین آزمون t تک نمونه ای نشان می دهد برای شاخص های توسعه کالبدی عدد مطلوبیت بیشتر از (3) و به صورت مثبت ارزیابی شده است. همچنین آزمون همبستگی پیرسون نشان که بین ابعاد.اعتماد، انسجام و توسعه پایدار در سطح 0.05 درصد رابطه مثبتی وجود دارد ولی بین بعد آگاهی اجتماعی ، و توسعه کالبدی هیچ رابطه ای وجود ندارد. نتایج تحلیل رگرسیون حاکی از آن است که اثر اعتماد اجتماعی (149/0)، انسجام اجتماعی (033/0) و مشارکت اجتماعی(391/0) بر توسعه کالبدی مثبت و معنی دار می باشد.
عوامل متمایزکننده الگوهای انتخاب محل اقامت گردشگران داخلی در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با استفاده از تکنیک تحلیل تشخیصی درصدد شناسایی الگوهای تمایز بخش انتخاب محل اقامت گردشگران در شهر مشهد است. روش پژوهش پیمایشی و ابزار مورد استفاده برای جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بوده است. جامعه آماری تحقیق، گردشگران و زائران بومی شهر مشهد در فصل زمستان سال 1396 است. یافته های تحقیق نشان داد که انتخاب محل اقامت گردشگران مشهدی به شیوه غیرنهادی (68 درصد) و بر اساس تصمیم جمعی (88 درصد) صورت می گیرد. بررسی عوامل تمایزگذار در انتخاب محل اقامت نیز نشان داد که اگرچه پایگاه اجتماعی گردشگران در انتخاب محل اقامت نقش دارد، اما تنها عامل تعیین کننده نیست؛ بلکه ارزش های اقامتی گردشگران و نظام ترجیحات آنان در سفر و انگیزه سفر نیز در انتخاب محل اقامت گردشگران در شهر مشهد تاثیرگذار است.
ارزیابی اقتصادی استفاده از پخش سیلاب برای احداث پارک جنگلی در حاشیه شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
37 - 44
حوزههای تخصصی:
از گذشته های دور عقیده بر این باور بوده است که همواره جنگل ها بر تولید آب، جلوگیری از ایجاد سیلاب و کاهش فرسایش موثر هستند. امروزه با استفاده از پیشرفته ترین تکنیک ها و با استفاده از آخرین فناوری ها، هدایت سیلاب ها به آبخوان ها، بخصوص در مناطق خشک و نیمه خشک، به منظور استفاده بهینه از حداقل بارندگی هر منطقه صورت می گیرد. با استفاده از این فناوری ها می توان در ایجاد پوشش گیاهی و به ویژه ایجاد پارک جنگلی در حاشیه اراضی شهری درمناطق خشک و نیمه خشک اهتمام ورزید. بنابراین این پژوهش به دنبال این مسئله می باشد، تا نقش پخش سیلاب، در ایجاد پوشش گیاهی درختی را ارزیابی کند. لذا در این مطالعه ذخیره رطوبت خاک و مقدار و سرعت نفوذپذیری در تیمار بدون پخش سیلاب و پخش سیلاب در پوشش گیاهی درختکاری شده (جنگل انبوه) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دهنده آن است که شاخص هزینه- اثربخشی در تیمار پخش سیلاب همراه با پوشش درختی کمتر از تیمار پخش سیلاب و بدون پوشش درختی (مرتعی) است. در واقع تلفیق پخش سیلاب با کاشت درخت در برابر کاشت گیاهان بوته ای به مقدار 88 هزار ریال به ازای یک مترمکعب آب کمتر است. بنابراین با استفاده از فناوری پخش سیلاب و تلفیق با گونه های درختی مناسب می توان علاوه بر افزایش اثربخشی در حفظ رطوبت، مقدار آب بیشتری را برای نفوذ به آبخوان در خاک ذخیره کرد.