فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۰۱ تا ۲٬۸۲۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
Purpose- Food security (FS) is defined as sustainable access to safe and nutritious food for a healthy and active life. The present study was designed to investigate and determine FS status of rural households and the relevant influential factors. It was conducted on 432 rural households in six subdistricts of two districts of Sarpolzahab, West of Iran, in 2016. Design/methodology/approach- The samples were selected using random cluster sampling, and FS status was assessed using United States Department of Agriculture (USDA) household FS questionnaire. Therefore, both socio-economic questionnaire and the household FS questionnaire were completed during a face to face interview. Data were analyzed using the statistical software package SPSS-22. Chi-square, Mann-Whitney, Kruskal-Wallis, and forward multiple logistic regression were used for data analysis. Findings- Prevalence of food insecurity (FI) in all of the surveyed households was 65.3%, and household FS status between the subdistricts had a significant difference (P< 0.01). The results of the study showed that the prevalence of FI in the subdistricts of Posht-Tang and Sarab (83.3% and 76.4%, respectively) was higher than other subdistricts. Number of household’s members, land ownership, education of household’s head, activity status, and household’s income had significantly relationship with household FI (P< 0.01). Practical implications- The high prevalence of FI is a major threat to the abnormal utilization of environmental resources in this realm. Therefore, given the impact of horticultural activities and diverse cultivation on household FS, macro and regional policies should be provided to increase the diversity of products through agroforestry and intercropping. Original/value- This research presents the basic information on the FS status of rural households in Sarpolzahab and some related socio-economic factors the results of which can help planners and managers to implement interventions to improve the FS and welfare of rural households.
Studying the Development of Rural Areas in Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad Province Using PROMETHEE Method(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- The cities of Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad province are in a deplorable condition in terms of rural development indices. The proper planning for optimal allocation of resources requires the analysis of development indices in the province, so that we can attain balanced and exhaustive development by capitalizing on existing forces and capacities of the cities to bring about prosperity and happiness for all people. In the present study, in order to identify the current status of development in the province and its rural areas, we have used eight effective criteria and 40 items (sub-criteria) to identify and classify rural areas in this city and rural areas. Design/methodology/approach- This is a descriptive-analytical study with an applied approach that adopts a regional approach to the geographical area. In order to model the level of development, according to the goals of the research, the development indices of the province were collected based on library resources. After identifying and reviewing the study indices, the weight of each index was determined based on the mathematical models used in the PROMETHEE decision making method. Finally, the results were entered in GIS software and the output maps were drawn. Findings- The results suggest that Boyer-Ahmad city with the highest net output flow is highly developed, followed by Basht and Lande cities. Originality /Value- This paper is categorized as new rural studies as it investigates 602 villages in Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad province using a PROMETHEE decision-making method. The results of this study can have many implications for rural planning researchers.
مدل سازی ارتباط فضایی سرطان های ریه با فاکتورهای محیط ساخته شده در محلات شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۴)
1153 - 1176
حوزههای تخصصی:
در طی دهه اخیر علایق گسترده ای درباره مطالعه نقش همسایگی ها و فرم شهری بر سرطان و نابرابری های سرطان در مناطق جغرافیایی شکل گرفته است. پژوهش حاضر با هدف مدل سازی ارتباط فضایی سرطان های ریه با عوامل محیط ساخته شده از جمله آلودگی هوا، فرم شهری، دسترسی به خدمات عمومی، و شاخص های اجتماعی - اقتصادی در محلات شهر تهران انجام گرفته است. این پژوهش از نوع تحقیقات کاربردی است و به لحاظ روش نیز در دسته تحقیقات توصیفی و علّی قرار دارد. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه بیماران مبتلا به سرطان ریه است که در سال های 1385-1389 در وزارت بهداشت و درمان کشور ثبت شده اند. از روش های آماری تحلیل عاملی اکتشافی و رگرسیون چندگانه در محیط نرم افزاری SPSS به ترتیب برای کاهش حجم متغیرها و استخراج متغیرهای تبیین کننده واریانس سرطان های ریه در سطح اطمینان 95درصد استفاده شد. همچنین، از مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) در محیط نرم افزاری Amos Graphicبرای محاسبه اثر مستقیم، اثر غیرمستقیم، و اثر کل متغیرهای مستقل در تبیین تغییرات سرطان های ریه استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد شاخص های آلودگی هوا حدود 30درصد واریانس سرطان های ریه را در محلات شهر تهران تبیین نمودند؛ متغیرهای قابلیت پیاده مداری، اختلاط کاربری زمین، نسبت سطح اشغال، نسبت تراکم ساختمانی، و تراکم کاربری های اداری از شاخص های بُعد فرم شهری اند که در سطح آلفا 05/0 ارتباط آماری معنی داری را با توزیع جغرافیایی سرطان های ریه نشان داد ه اند که شاخص قابلیت پیاده مداری از نظر میانگین اثر مستقیم ارتباط معکوس داشته است و بقیه شاخص های مذکور ارتباط مستقیمی داشته اند. شاخص های دسترسی به خدمات آموزشی، دسترسی به خدمات حمل ونقل عمومی، و دسترسی به فضاها و امکانات تفریحی نیز، برخلاف فرضیه ضمنی این پژوهش، ارتباط مثبت و معنی داری با متغیر وابسته داشته اند. از نظر بُعد اجتماعی - اقتصادی نیز شاخص های گروه های سنی آسیب پذیر، گروه های پایین اقتصادی، تراکم جمعیت، و سطح تحصیلات (زیر دیپلم و دانشگاهی) به طور میانگین با اثر کل 08/0 ارتباط مستقیمی با توزیع فضایی سرطان های ریه نشان داده اند.
تبیین الگو و تحلیل نحوه توزیع خدمات شهری در شهرهای نفت خیز (مطالعه موردی: آبادان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۴)
1295 - 1318
حوزههای تخصصی:
توزیع نامناسب و نابرابر خدمات در شهرها به علت جاماندن توسعه شهر از رشد شهر در حال حاضر یکی از چالش های مدیریت شهری در پاسخ گویی به شهروندان است. در این میان شهرهای صنعتی دارای ویژگی های خاصی از جمله تمرکز فعالیت های صنعتی، مسائل زیست محیطی، و از همه مهم تر دوگانگی فضایی اند. به همین دلیل، توجه به پایداری توسعه شهرهای نفتی به ویژه از لحاظ کالبدی و خدماتی ضروری است. تحقیق حاضر (در سال 1396) با روش توصیفی- تحلیلی و با هدف تبیین الگوی توزیع خدمات شهری در محلات شهر آبادان و بررسی نقش صنعت نفت در این زمینه انجام شده است. بنابراین، این پژوهش با گردآوری اطلاعات اسنادی و میدانی (توزیع پرسش نامه) و به کارگیری شاخص های خدماتی و اجتماعی- اقتصادی و بهره گیری از مدل های تخمین تراکم کرنل، اندازه گیری توزیع جغرافیایی، میانگین فاصله نزدیک ترین همسایه، موران، OLS، و همچنین آزمون های T.Test دونمونه ای و ضریب همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزازهای Arc GIS و SPSS انجام شده است. نتایج پژوهش حاکی از وجود رابطه مثبت، قوی، و معنی دار بین توسعه اقتصادی و اجتماعی با توسعه خدمات شهری در شهر آبادان است؛ به طوری که وجود محلات برنامه ریزی شده وابسته صنعت نفت، که هم به لحاظ اقتصادی و اجتماعی مترقی ترند هم به لحاظ کالبدی و خدماتی برنامه ریزی شده ترند و نیز وجود محلات حاشیه ای به ویژه در نواحی شرقی شهر آبادان که هم به لحاظ اجتماعی و اقتصادی ضعیف و آسیب پذیر ند هم به لحاظ توسعه کالبدی کمتر مورد توجه مدیریت شهری بوده اند به جدایی گزینی و دوگانگی فضایی در شهر آبادان منجر شده است.
تحول در نظام فعالیت و دگردیسی سازمان فضایی نواحی روستایی حاشیه زاینده رود (مطالعه موردی: ناحیه بن رود و جلگه (شهرستان اصفهان))(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۴)
1453 - 1474
حوزههای تخصصی:
سازمان فضایی سکونتگاه ها پیوسته از درون و از بیرون تحت تأثیر نیروهای متعدد (محیطی، اقتصادی-اجتماعی، تاریخی، و سیاسی) در حال دگرگونی و تغییر است. حاصل این تغییرات تحول در ساختارها و کارکردهای ناحیه و به تبع آن سازمان و ساختار نظام سکونتگاهی شهری و روستایی است. یکی از عناصر اصلی سازمان فضایی مناطق، شهرها و روستاها و جریان های فضایی مابین آن هاست؛ چنانچه یکی از عناصر این سیستم دچار تحول شود، سایر عناصر نیز متأثر می شود. در این مقاله دگردیسی سازمان فضایی روستاهای بخش بن رود و جلگه در شهرستان اصفهان در اثر تحولات نظام فعالیت بررسی شده است. پژوهش از نوع پژوهش های کاربردی و توسعه ای است و با روش کیفی و مصاحبه عمیق تحولات شناسایی شده اند. به منظور دست یابی به هدف تحقیق و در راستای پاسخ گویی به سؤالات پژوهش، با رویکرد فضایی و نگرش سیستمی به تبیین تحولات ساختاری – کارکردی و تغییرات سازمان فضایی سکونتگاه های روستایی واقع در ناحیه مورد مطالعه (بخش بن رود و جلگه شهرستان اصفهان) در اثر تحول نظام فعالیت پرداخته شده است. نتایج بیانگر آن است که در اثر عواملی مانند محدودیت منابع آب و خاک، تضعیف نقش تولید کشاورزی، تضعیف نظام اقتصاد روستایی، کاهش نقش نیروی انسانی فعال در تولید، تضعیف ساختارهای بومی نظام بهره برداری از منابع آب در ساختار اشتغال به نفع بخش خدمات تغییری به وجود آمده که این امر به رشد مهاجرفرستی انجامیده است. در نتیجه ساختار فعالیت تولیدی در منطقه به فروپاشی رسیده است و در اثر این امر سازمان فضایی منطقه از یک سازمان منظم و پایدار به سمت سازمانی قطبی شده با محوریت شهرگرایی به نقاط کانونی سوق داده شده است.
سامانه پارکینگ یاب شهروندمحور مبتنی بر تحلیل تصمیم گیری چندمعیاره مکان آگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۴)
1493 - 1509
حوزههای تخصصی:
مشکل پارکینگ یکی از موضوعات مهم در زندگی شهری است؛ زیرا بسیاری از شهروندان مقدار زیادی از انرژی و زمان خود را برای یافتن پارکینگ مناسب از دست می دهند. علاوه بر این، افزایش مصرف سوخت، حجم ترافیک، و رانندگی های غیرضروری مشکلات اجتماعی، اقتصادی، و زیست محیطی فراوانی برای شهروندان به وجود می آورد. در همین راستا، در این مقاله یک سامانه شهروندمحور مبتنی بر تحلیل تصمیم گیری چندمعیاره مکان آگاه و GISبرای جست وجو و مسیریابی پارکینگ ها ارائه شده است. این برنامه کاربردی از سه بخش اصلی تشکیل شده که شامل دو بخش مدیریت پارکینگ محلی و مدیریت جامع پارکینگ ها در بستر وب و یک بخش پارکینگ یاب مبتنی بر تلفن همراه است. بخش های کاربردی مدیریت پارکینگ محلی و مدیریت جامع پارکینگ ها اطلاعات مربوط به هر پارکینگ را جمع آوریو به بخش کاربردی پارکینگ یاب منتقل می کنند. شهروندان می توانند با تعیین اولویت معیارهای موجود در بخش پارکینگ یاب مناسب ترین پارکینگ و مسیر دست یابی به آن را دریافت کنند. از این برنامه به منظور بهبود مسیریابی جای پارکدر شهر یزد استفاده شد. در ادامه، به منظور ارزیابی برنامه، از 55 نفر از شهروندانی که از آن استفاده کرده اند نظرسنجی شد. نتایج نشان می دهد 4/36 درصد از افراد شرکت کننده بیشتر از 10 بار در ماه و بیشتر در ساعات بعد از ظهر (6/63 درصد) و روزهای تعطیل (20 درصد) از این برنامه استفاده کرده اند. همچنین، این برنامه سبب کاهش زمان جست وجو (5/54 درصد به میزان کمتر از 10 دقیقه و 4/16 درصد بیش از 15 دقیقه) و افزایش کارایی استفاده از سیستم های پارکینگ شده است.
مطالعه ی تطبیقی شاخص های زیست پذیری مناطق شهری اسلامشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۳
165 - 178
حوزههای تخصصی:
امروزه زیست پذیری شهری گفتمانی نیرومند را در توسعه شهری و طراحی شهری بازتاب می دهد که در پیشینه ی برنامه ریزی شهری رواج پیداکرده است. چنین گفتمانی به وجود ارتباط مطلوب بین محیط شهری وزندگی اجتماعی اشاره می کند. زیست پذیری در معنای اصلی و کلی خود به مفهوم دستیابی به قابلیت زندگی است و درواقع همان دست یابی به کیفیت برنامه ریزی خوب یا مکان پایدار است. در این امتداد هدف این پژوهش سنجش و ارزیابی زیست پذیری شهری در مناطق شش گانه اسلامشهر است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف گذاری کاربردی و از لحاظ روش توصیفی – تحلیلی است. داده ها با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته گردآوری و برای سنجش روایی آن از روش آلفای کرونباخ استفاده گردید که پایایی آن با میزان 940/ به تایید رسیده است. جامعه آماری پژوهش مناطق 6 گانه اسلامشهر و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران با سطح خطای 9 درصد 384 نفر برآورده شده است که مطابق تعداد جمعیت هر منطقه سهمیه اختصاص داده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها و اطلاعات به دست آمده از آزمون های کلموگروف اسمیرنوف، فریدمن، تحلیل مسیر و از روش های آنتروپی شانون، تکنیک تصمیم گیری چند معیاره واسپاس در محیط نرم افزاری Smart Pls و Arc Gis استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان داد شاخص اقتصادی (5/2)، بیشترین اهمیت و شاخص زیست محیطی (20/2)، کمترین اهمیت را در زیست پذیری مناطق اسلامشهر دارند. همچنین یافته های دیگر پژوهش نشانگر آن بود که مناطق 3، 2 و 1 به ترتیب با کسب میزان امتیاز واسپاس 2319/0، 17610/0 و 16530/0 از لحاظ برخورداری از شاخص های زیست پذیری در بین مناطق 6 گانه در رتبه های اول تا سوم قرار دارند. در سوی دیگر منطقه 6 با کسب کمترین میزان واسپاس 0436/0 در جایگاه آخر قرارگرفته بود.
تحلیل عوامل مؤثر بر تمایل به توسعه واحد های گاوداری روستایی در شهرستان خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستیابی به خودکفایی در تأمین نیاز های اساسی و غذایی جمعیت روزافزون کشور به ویژه تولیدات دامی که با توجه به ظرفیت های موجود در کشور و وجود منابع داخلی فراوان و قابل استفاده، از ارزش بسیار بالایی برخوردار لزوم توجه به این بخش را ضرورت بخشیده است. در این راستا پژوهش حاضر، به دنبال بررسی عوامل مؤثر بر توسعه واحد های گاوداری روستایی سنتی و نیمه صنعتی در شهرستان خرم آباد هست. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بهره برداران واحد های گاوداری روستایی شهرستان خرم آباد در سال 1397 می باشد که از بین 4762 تعداد گاودار مشغول به فعالیت در این حوزه، تعداد 185 نفر با استفاده از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه تعیین و سپس به روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته مبنای گردآوری داده های موردنیاز قرار گرفتند. روایی شکلی و محتوایی ابزار تحقیق با استفاده از نظرسنجی از اعضای هیئت علمی گروه اقتصاد و توسعه روستایی دانشگاه لرستان مورد تأیید قرار گرفت و برای سنجش پایایی از پیش آزمون و محاسبه ضریب پایایی آلفای کرونباخ و برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. بر اساس نتایج تحلیل عاملی اکتشافی عوامل مؤثر بر توسعه واحد های گاوداری روستایی در شهرستان خرم آباد به ترتیب اهمیت در شش دسته؛ ۱) قیمت-اعتبارات، ۲) خدماتی-حمایتی، ۳) زیرساختی، ۴) خدمات دام پزشکی و عوامل اصلاح نژادی، 5) آموزشی-ترویجی و 6) پشتیبانی دسته بندی شدند. این عوامل توانستند 93/76 درصد از واریانس کل را تبیین نمایند. همچنین نتایج حاصل از مقایسه میانگین که از طریق آزمون من ویتنی بیانگر این بود که بین نظرات دامدار های سنتی و مدیران گاوداری های نیمه صنعتی ازلح اظ عوامل مؤثر بر توسعه واحد های گاوداری روستایی اختلاف نظر وجود دارد.
واکاوی ظرفیت برندسازی شهری و عناصر برند در مقصد گردشگری مبتنی بر رویکرد هویت مبنا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
143 - 159
حوزههای تخصصی:
هرگاه مقصدها و پروژه های تفریحی عظیم صنعت گردشگری، در سطح بین المللی جهت افزایش جذب گردشگران، سرمایه گذاری های کلان، توسعه اقتصادی و شهری خود با یکدیگر در حال رقابت تنگاتنگ هستند، مفهوم برند سازی شهری در عرصه گردشگری مطرح می گردد. این مفهوم، امکان ایجاد تصویر و ادراک مؤثر در ذهن گردشگران نسبت به ویژگی های منحصربه فرد و متمایز نسبت به هر مقصد را فراهم می کند و این ایجاد تمایز به وسیله برند سازی، به منظور ترغیب گردشگر برای پرداخت هزینه بیشتر در آن منطقه و افزایش استاندارد زندگی شهری، اعمال می شود. در بین شهرها و مناطق مختلف کشور ایران، شهر یزد، به عنوان یک تمدن شهری دیرینه که به ثبت سازمان جهانی یونسکو رسیده است، درزمینه برند شهری در سطح کشور و جهان به حد کافی موفق نبوده است و در تبدیل و توسعه ظرفیت های بالقوه خود به عنوان یک مقصد بالفعل دارای هویت برند متمایز، اهمال نموده است؛ بنابراین هدف عمده پژوهش حاضر، بررسی ظرفیت تبدیل شهر یزد به یک برند شهری درزمینه گردشگری؛ با رویکرد مبتنی بر هویت و با استفاده از عناصر نمادین برند (نماد، شعار و برند سازی) و مؤلفه های گردشگری شهری (فرهنگ، هویت و تصویر مقصد) می باشد. پژوهش حاضر با توجه به هدف، از نوع کاربردی و با توجه به نحوه گردآوری داده ها، از نوع تحقیقات توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی گردشگران داخلی ورودی به شهر یزد در پاییز 1398 بودند که با روش نمونه گیری غیر احتمالی در دسترس، 265 نفر به عنوان نمونه پژوهش (137 نفر مرد و 128 نفر زن) انتخاب شدند. پس از محاسبه روایی و پایایی ابزارها، داده ها با استفاده از شاخص های توصیفی میانگین، انحراف استاندارد و ضریب همبستگی پیرسون و نیز مدل معادلات ساختاری و رگرسیون چندگانه برای تأیید روابط فرضی تحلیل شده اند. نتایج پژوهش نشان داد که فرهنگ مقصد و تصویر مقصد پیش بینی کننده معنادار هرکدام از عناصر برند شامل (نماد، شعار و برند سازی) هستند اما هویت مقصد (با ضریب رگرسیون منفی)، پیش بینی کننده معنادار هیچ یک از عناصر برند (نماد، شعار و برند سازی) نیست. همچنین در مدل نهایی، مؤلفه های گردشگری شهری، بر عناصر برند اثر مستقیم و معنادار دارند.
ارزیابی نقش نواحی صنعتی در توسعه ی پایدار روستایی(مطالعه موردی: دهستان مشک آباد شهرستان اراک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احداث صنایع در قالب شهرک ها در نواحی روستایی با هدف دستیابی به توسعه ی پایدار روستایی باعث تنوع بخشی به فعالیت های غیرکشاورزی، تنوع بخشیدن به اقتصاد روستا، تعدیل مهاجرت های بی رویه از روستا به شهرها، کاهش نابرابری های فضایی بین مناطق شهری و روستایی می شود. در این پژوهش آثار اقتصادی، اجتماعی، محیطی و کالبدی شهرک صنعتی خیرآباد در محدوده ی روستایی دهستان مشک آباد واقع در بخش معصومیه شهرستان اراک مورد بررسی قرار گرفته است. روش انجام پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و جمع آوری داده ها به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه) صورت گرفته است. طبق آمار سال 1395 محدوده دارای 9860 نفر جمعیت و 3190 خانوار بوده که حجم نمونه مطابق با فرمول کوکران برابر با 370 پرسشنامه برآورد شده است. روایی پژوهش از طریق مصاحبه با متخصصین و پژوهش های دیگر در این زمینه به اثبات رسیده و پایایی گویه های پژوهش نیز گرچه در سه بعد (اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی) دارای پایایی بالا و گویه کالبدی پایایی پایینی را نشان می دهد ولی در کل داده های پژوهش در سطح بالایی معنادار می باشند. برای تحلیل داده ها از طریق آزمون های t مستقل تک نمونه ای و آزمون Anova تفاوت میانگین و معناداری ابعاد مختلف مورد سنجش قرارگرفته است. نتایج آثار شهرک صنعتی بر منطقه مورد مطالعه، مجموع میانگین شاخص های اقتصادی را عدد 55/4، در بعد اجتماعی 72/3، در بعد زیست محیطی 56/3 و در بعد کالبدی 49/3 نشان می دهد. تأثیرگذاری در شاخص های اقتصادی بالاتر از ابعاد اجتماعی، کالبدی و محیطی بوده است..
تحلیل فضایی میزان تاب آوری کالبدی محلات شهر بابلسر با تأکید برکاربری اراضی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل فضایی میزان تاب آوری محلات 22 گانه شهر بابلسر در شاخص های کالبدی است. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی می باشد. بدین منظور، از مدل آنتروپی شانول جهت وزن ده شاخص ها و مدل تصمیم گیری چندشاخصه ویکور (VIKOR) جهت تحلیل و سطح بندی محلات مورد مطالعه با توجه به تاب آوری کالبدی استفاده گردید. آن چه پژوهش حاضر را با تحقیقات پیشین متمایز می نماید، بررسی و تحلیل میزان تاب آوری بافت های مختلف شهر بابلسر به تفکیک محلات و با توجه به شاخص های کالبدی (براساس کاربری اراضی داخل بافت) آن ها است. بر اساس یافته های پژوهش، 40 درصد محلات شهر بابلسر تاب آور، 20 درصد نیمه تاب آور و 40 درصد تاب آوری پایین را از نظر شاخص های کالبدی نشان می دهد. ارزیابی نهایی نشان داد که تاب آوری کالبدی با تأکید بر کاربری اراضی در مواقع حوادث غیرمترقبه، می تواند موجب تسهل در خدمات رسانی و کاهش خسارت های احتمالی شود درحالی که 60 درصد محلات شهر بابلسر از این نظر تاب آور نمی باشند.
ارزیابی مؤلفه های تأثیرگذار بر تاب آوری الگوی کشت فضاهای سبز شهری در مناطق گرم و خشک (مورد شناسی: شهر زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایجاد فضاهای سبز پایدار در شهرها بدون انتخاب گیاهان مناسب و تاب آور نسبت به شرایط محیطی، امکان پذیر نیست. هدف این پژوهش ارائه روشی مدوّن برای کمک به متخصصان حوزه فضای سبز شهری درجهت انتخاب گونه های گیاهی تاب آور نسبت به شرایط محیطی خاص هر منطقه است. تحقیق حاضر تلاش بر کمّی کردن پارامترهای کیفی خصوصیات گونه های گیاهی به منظور ارزیابی مقایسه ای آن ها در ارتباط با شاخص های تاب آوری را دارد؛ بنابراین درابتدا شاخص ها و زیرمؤلفه های تاب آوری گیاهان (مانند سازگاری به شرایط خاک، آب، اقلیم، آلودگی های شهری و شرایط اکولوژیک) براساس مطالعات کتابخانه ای و اسنادی تعیین شد. پس از آن گونه های درختی و درختچه ای موجود (غالب) و پیشنهادی مناسب برای توسعه فضای سبز شهری زاهدان براساس مطالعات مختلف و نظرات متخصصان مشخص شد. در این تحقیق از مدل تحلیل سلسله مراتبی AHP برای به دست آوردن وزن هریک از شاخص ها و زیرمؤلفه های تاب آوری گیاهان و همچنین از مدل TOPSIS برای رتبه بندی تاب آوری گونه های گیاهی درختی و درختچه ای بومی و پیشنهادی در ارتباط با شاخص ها و مؤلفه های تاب آوری از دیدگاه 15 کارشناس در حوزه فضای سبز و باغبانی شهری زاهدان استفاده شد. یافته های تحقیق نشان می دهد که از دیدگاه کارشناسان، مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر تاب آوری گیاهان در فضاهای سبز شهری زاهدان به ترتیب اولویت، تحتِ تأثیر شاخص آب (365/0)، خاک (276/0)، اقلیم (179/0)، شرایط اکولوژیک (118/0) و آلودگی شهری (062/0) هستند. همچنین مقاومت گیاهان به کمبود آب با امتیاز 169/0، مقاومت گیاهان به شوری خاک با امتیاز 118/0، مقاومت گیاهان به شرایط تبخیر و تعرق با امتیاز 087/0، مقاومت گیاهان به عوامل نامساعد محیطی با امتیاز 070/0 و مقاومت به آلودگی آب با امتیاز 022/0 به ترتیب اولویت، به عنوان مهم ترین زیرمؤلفه های تاب آوری گیاهان در الگوی کِشت فضاهای سبز شهری زاهدان اهمیت می یابند. درنهایت رتبه بندی از میزان تاب آوری گونه های گیاهی بومی و پیشنهادی به منظور استفاده در فضای سبز شهری زاهدان صورت پذیرفت.
رابطه تراکم ادراک شده، احساس امنیت و تعاملات اجتماعی؛ مقایسه دو گونه مسکن متراکم محصور و غیر محصور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۴
45 - 60
حوزههای تخصصی:
در بحث از بعد اجتماعی توسعه پایدار، تعاملات میان ساکنان و احساس امنیت از موضوعات مهم محسوب می شوند. بنابراین از یک سو در زمینه کشورهای در حال توسعه، اثر محیط های مسکونی متراکم بر زندگی اجتماعی ساکنان همچنان نیازمند فهم و مطالعه بیشتری است و از سوی دیگر، بسته و محصور بودن، به عنوان یک عامل کالبدی، مؤثر بر شرایط اجتماعی در محیط های مسکونی شناخته می شود. از این رو، هدف این پژوهش، بررسی رابطه میان تراکم ادراک شده(بعد کمّی_کیفی تراکم)، احساس امنیت و تعاملات اجتماعی در قالب مدلی ساختاری و مقایسه سازوکار آنها در دو گونه مسکن محصور و غیرمحصور است. جامعه آماری، نمونه ای شامل590 نفر از ساکنان شش توسعه مسکونی، با تراکم جمعیتی، تراکم خالص مسکونی و پایگاه اجتماعی_اقتصادی مشابه ساکنان و شیوه طراحی متفاوت در شهر مشهد بودند. پس از کنترل پایایی ترکیبی عامل ها و روایی سازه، ابتدا با استفاده از آزمون تی، دو گونه مسکن به لحاظ متغیرهای احساس امنیت و تعاملات اجتماعی با یکدیگر مقایسه شدند. سپس روابط میان متغیرها از طریق مدل یابی معادلات ساختاریSEM مورد بررسی قرار گرفت. یافته های این پژوهش نشان می دهد، تفاوت معناداری میان دو گونه مسکن محصور و غیرمحصور به لحاظ تعاملات و احساس امنیت وجود دارد. براساس مدل های برازش شده، در هر دو گروه مسکن، شرایط اجتماعی و امنیت در فضاهای باز مشترک، به تراکم ادارک شده وابسته است. همچنین مقایسه مدل ها، حاکی از این مطلب است که نحوه اثر سازه های پژوهش در دو گونه مسکن محصور و غیرمحصور، متفاوت از یکدیگر بوده و فرآیندهای ادراکی_اجتماعی، به شکل متفاوتی عمل می کنند. در گونه محصور، ادراک تراکم، تعاملات اجتماعی و احساس امنیت در یک حلقه بازخورد، در طول زمان موجب ارتقا یا تضعیف یکدیگر می شوند. در حالی که در گونه مسکن غیر محصور احساس امنیت، پیش نیاز بروز تعاملات اجتماعی در فضاهای باز مشترک است و میان ادراک تراکم و تعاملات اجتماعی نقش واسطه ای دارد.
بررسی تاب آوری کالبدی-اجتماعی بافت فرسوده تاریخی با تأکید بر فرم شهری پایدار با روش میانگین فاصله از حد بهینه (نمونه موردی: محلات بافت تاریخی تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از مشکلات بافت های شهری فرسودگی است. تاب آوری سعی در پیش بینی آسیب ها و پایدارسازی سیستمی دارد و زمانی که موضوع بافت تاریخی باشد، مسئله اهمیتی دوچندان دارد. فرم شهری به عنوان یک ساختواره جامع، شکل یافته از تمامی عناصر قابل رؤیت شهر و تبلور فضایی و شکلی فعالیت های شهری است. هدف پژوهش با روش تحقیق تحلیلی-توصیفی تبیین ساختار و مدل بهینه از نگرش تاب آوری در فرم شهری در محلات فرسوده تاریخی است؛ لذا می توان این میزان عددی را در سطح مقایسه ای با نمونه های جهانی، تحلیل کرده و تاب آوری فرم شهری را با تأکید بر دو بعد اجتماعی و کالبدی موردسنجش قرار داده و بعد از تحلیل یافته ها، راهبردهای لازم را جهت تبیین و مستندسازی در پروژه های شهری ارائه کرد. نتایج نشانگر این است که تاب آوری فرم شهری محلات، دارای فاصله نامناسب از حد بهینه مطلوب بوده و تاب آور نیستند؛ اما محله دولت با میزان ARI، 65/0می تواند نمونه مناسب تری در تبیین رویکرد بازآفرینی باشد.
تاثیر شبکه اجتماعی توئیتر بر مشارکت سیاسی کاربران شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرایش به شبکه های اجتماعی در سراسر دنیا تحول شگرفی در نظام اجتماعی کشورهای جهان ایجاد کرده است. این شبکه ها برای کاربرانی که علاقه به اشتراک گذاری اندیشه ها و فعالیت های خود با دیگران را دارند، محیطی برای ارتباط گیری، ارتباط سازی، مشارکت و تشکیل کادر و گروه ایجاد کرده است. به اشتراک گذاری مباحث سیاسی نیز یکی از مهمترین فعالیت ها در شبکه های اجتماعی علی الخصوص توئیتر است. مشارکت سیاسی در واقع فعالیت شهروندان به منظور تأثیر گذاشتن بر فرآیند تصمیم گیری و تصمیم سازی سیاسی دولت ها است و ساز و کار پیچیده ای است که از طریق آن می توان به رشد سرمایه اجتماعی، کنترل قدرت، سازمان دهی پهنه وسیعی از مردم جامعه و مسئولیت پذیری حکومت امیدوار بود. از این رو امکانات و توانایی شبکه های اجتماعی و بستری که فراهم می کند می تواند در مشارکت سیاسی تاثیر گذار باشد. در مقاله حاضر به بررسی نقش شبکه توئیتر در مشارکت سیاسی کاربران شهر تهران با استفاده از سه متغیر میانجی اعتماد سیاسی، دانش سیاسی و کارآیی سیاسی پرداخته شده است. جامعه ی مورد بررسی کاربران توئیتر شهر تهران و دارای 10 هزار دنبال کننده هستند. تعداد 320 نفر به عنوان نمونه ازطریق فرمول کوکران انتخاب شدند. روش تحقیق پیمایشی و از ابزار پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که میزان استفاده از توئیتر بر مشارکت سیاسی کاربران با میانجی گری اعتماد سیاسی و میزان استفاده از توئیتر بر مشارکت سیاسی کاربران با میانجی گری دانش سیاسی موثر است. همچنین میزان استفاده از توئیتر بر مشارکت سیاسی کاربران با میانجی گری کارآیی سیاسی موثر نیست.
توزیع فضایی زیرساخت های توسعه پایدار روستایی در شهرستان نهبندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موانع مهم بر سر راه توسعه، وجود پدیده نابرابری و عدم توازن های اقتصادی و اجتماعی در کشور یا در سطح منطقه است. توزیع عادلانه امکانات و ثمرات توسعه در میان اکثریت جمعیت از خصیصه های مهم اقتصاد پویا و سالم است. در جریان هرگونه تصمیم گیری اعم از برنامه ریزی، مدیریت، ارزیابی و یا کنترل چنانچه در طلب و جستجوی شرایطی مطلوب هستیم، باید در راستای ایجاد تعادلی منطقی و واقع بینانه بین مناطق به لحاظ برخورداری از امکانات و خدمات حرکت نمود. گام اول درجهت چنین حرکتی شناخت وضع موجود و امکانات و محدودیت های آن است. برنامه ریزان جهت تحقق این امر سعی در کاهش نابرابری ها و عدم تعادل ها از طریق تدوین و اجرای برنامه های متعدد محرومیت زدایی و گسترش یکپارچه جنبه های مثبت توسعه یافتگی دارند. به کارگیری معیارها و روش های کمی جهت سطح بندی سکونتگاه ها در سیستم فضایی مناطق، نه تنها موجب شناخت تفاوت میان سکونتگاه ها می گردد، بلکه این سطح بندی معیاری برای تعیین مرکزیت، همچنین تعیین انواع خدمات موردنیاز و تعدیل نابرابری بین سکونتگاه ها است. هدف از این پژوهش سطح بندی بخش های دو گانه مناطق روستایی شهرستان نهبندان به لحاظ برخورداری از امکانات و خدمات روستایی است. روش تحقیق حاضر توصیفی تحلیلی بوده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد از دو بخش شهرستان نهبندان، مناطق روستایی بخش مرکزی از خدمات بیشتری برخوردارند و توزیع خدمات نسبت به بخش دیگر در این بخش متوازن تر بوده است. بدین سان، الگوی توزیع فضایی زیرساخت ها مبین قطب رشد و انباشت امکان در مکان های مرکزی است. لذا ضرورت دارد روستاهای بخش شوسف یعنی سکونتگاه هایی که پیرامون مرکز هستند نیز در اولویت برنامه ریزی روستایی قرار گیرد.
بررسی و ساماندهی فضایی دستفروشان منطقه 10 شهر تهران با تأکید بر نواحی مسئله دار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۱ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
36 - 47
حوزههای تخصصی:
دستفروشی پدیده ای اجتماعی- اقتصادی جهانی است، ولی در کشورهای توسعه نیافته و در حال توسعه به دلیل شرایط خاص اقتصادی اجتماعی نمود بیشتری دارد. بنا بر مقتضیات مدیریت شهری، توجه به این موضوع و ساماندهی دستفروشان به عنوان بخشی از مکانیسم و فرایند عرضه کالاها و خدمات به شهروندان، امری ضروری و مهم است. در پژوهش حاضر که با موضوع ساماندهی دستفروشان منطقه 10 شهر تهران به انجام رسیده ، تلاش شده است به منظور ساماندهی دستفروشان برای تأمین یکی از مؤلفه های حقوق شهروندی و جلوگیری از ایجاد فضای ناهنجاری های شهری (محیطی، اقتصادی، اجتماعی و...) ضمن شناخت دقیق ریشه های موضوع و عوامل مؤثر بر بروز و گسترش این پدیده، راهکارهای حل مسئله و مدیریت موضوع نیز ارائه شود. پژوهش حاضر از نوع تحلیلی توصیفی است که با اتکا بر بررسی های میدانی (مشاهده، پرسشنامه و مصاحبه) و با استفاده از تحلیل های آماری (spss) و فضایی (GIS) به بررسی موضوع مطالعه شده پرداخته است. نتایج پژوهش نشان می دهد شهروندان قیمت کمتر و در دسترس بودن کالا و خدمات را دلیل اصلی خرید از دستفروشان می دانند، به طوری که متناسب با نوع کالا و خدمات مورد تقاضا، تفاوت هایی نیز در این زمینه ملاحظه می شود. ضمن اینکه اقدامات قهری و سلبی در مواجهه با این موضوع نتایج درخور توجهی در پی نخواهد داشت و فقط با مدیریت صحیح فرایندها و مکانیزم های مترتب بر این موضوع می توان انتظار نتایج مثبت را داشت.
تحلیل فضایی کانون های جرم خیز در بافت کالبدی شهر پاکدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
107 - 122
حوزههای تخصصی:
بزهکاری ازجمله مسائل و مشکلات اکثر شهرهای امروزی است و تحلیل فضایی جرائم شهری به شناسایی الگوهای رفتاری مجرمانه، کشف کانون های جرم خیز و درنهایت به تغییر شرایط نابهنجار کمک می نماید. شهر پاکدشت با توجه به آمار وقوع جرائم سرقت رشد نسبتاً بالایی را داشته است لذا به عنوان محدوده موردپژوهش انتخاب شده است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و ازلحاظ روش شناسی توصیفی تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی است. جامعه آماری این پژوهش 302 فقره جرائم سرقت بوده است که در دوره زمانی 26/12/1392 تا 16/1/1395 (جرائم سرقت تعطیلات عید نوروز سال های 1392 تا 1395) در محدوده قانونی شهر پاکدشت رخ داده است. برای کشف روند الگوی جرم خیزی از شاخص های کالبدی با 9 شاخص اعم از (عرض معبر، عمر بنا، کیفیت ساختمانی، اندازه قطعات تفکیکی، نور و روشنایی معابر، پوشش معابر، وجود ساختمان های مخروبه، کیفیت کالبدی و مصالح ساختمان) با استفاده از رگرسیون وزنی جغرافیایی (GWR) استفاده شده است. میزان ضریب تعیین محلی (Local R2) در مورد مدل تأثیر شاخص های کالبدی بر رخداد جرائم عددی بین (39/0- 000/0) را نشان می دهد. نتایج یافته ها درواقع به صورت محلی و فضایی نشان می دهد که میزان اثرگذاری شاخص های کالبدی در وقوع جرائم مثبت است و در قسمت هایی از شهر که میزان روشنایی و نورپردازی نامناسب بوده، میزان وقوع جرائم نیز بالا بوده است.
طراحی مدل برنامه ریزی ریاضی جهت بهینه سازی شاخص فقر FGT در مناطق روستایی شهرستان بهبهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
538 - 555
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین عواملی که باعث بهبود اغلب شاخص های فقر می شود، افزایش درآمد جامعه موردبررسی است. در بخش کشاورزی، این مهم از طریق مدیریت صحیح منابع و با انتخاب الگوی کشت مناسب قابل دستیابی است. مطالعه حاضر، به ارائه مدل برنامه ریزی ریاضی پرداخته که هدف آن بهینه سازی شاخص فقر فوستر، گریر و توربک (FGT) از طریق ایجاد درآمد بالاتر با ارائه الگوی کشت بهینه است. جهت بررسی توانایی مدل پیشنهادی، مناطق روستایی سردشت، لنگیرات، حومه، دودانگه و تشان از توابع شهرستان بهبهان انتخاب شدند. برای محاسبه خط فقر، از روش نیاز به کالری روزانه که از ماتریس عملکرد تغذیه ای برآورد می شود، استفاده گردید. داده های موردنیاز از طریق مراکز خدمات جهاد کشاورزی این شهرستان در سال زراعی 97-1396 و مرکز آمار ایران جمع آوری و توسط نرم افزارهای Excel و GAMS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که در الگوی پیشنهادی، ضمن افزایش سود به میزان 47/10 درصد، سطح زیرکشت محصولات گندم و یونجه کاهش و سطح زیرکشت هندوانه و چغندرقند افزایش یافته است. در این الگو، میزان آب مصرفی نیز در حدود 5/0درصد کاهش یافت. همچنین با میانگین گیری از شاخص FGT در دو الگوی جاری و بهینه، مشخص گردید که مقدار عددی این شاخص (مقدار تابع هدف) در کل شهرستان از 47/3 به 03/0 واحد کاهش یافته است. بنابراین، الگوی بهینه ضمن افزایش درآمد کشاورزان، موجبات کاهش فقر و همچنین کاهش استفاده از نهاده کمیاب آب را فراهم نموده است. لذا ترویج الگوی بهینه به دست آمده در این مطالعه، از طریق سازمان جهاد کشاورزی توصیه می شود.
معرفی رهیافت ها و استراتژی های مناسب جلب مشارکت روستاییان در اجرای طرح های منابع طبیعی به روش AHP و مدل راهبردی SWOT (موردی شناسی: روستای خرو علیا و سفلی شهرستان طبس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر جامعه روستایی ایران با چالش های متعددی از جمله کمبود منابع آب، بیکاری و مهاجرت مواجه است. اجرای موفق طرح های منابع طبیعی می تواند بخش زیادی از مشکلات پیشِ روی روستاییان را برطرف سازد. از طرف دیگر، اجرای موفقیت آمیز این گونه طرح ها مستلزم مشارکت حداکثری مردم محلی در سطوح مختلف آن اعم از اجرا، حفظ و نگهداری است. برای جلب مشارکت حداکثری مردم باید عوامل مؤثر بر آن شناسایی و در برنامه های اجرایی لحاظ شود. این تحقیق با هدف شناسایی رهیافت ها و استراتژی های جلب مشارکت مردمی در اجرای طرح های منابع طبیعی با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و مدل راهبردی SWOT انجام شد. معیار ها، رهیافت ها، نقاط قوّت و ضعف، فرصت ها و تهدید ها به روش دلفی تعیین و اطلاعات لازم به کمک پرسشنامه جمع آوری شد. نتایج تحلیل پرسشنامه ها نشان داد که از بین سه معیار آموزش و آگاهی، اقتصادی– اجتماعی و فردی، معیار اقتصادی- اجتماعی با وزن نهایی 648/0 بیشترین تأثیر را بر جلب مشارکت و پذیرش آن در منطقه دارد و در بین شش سطح مشارکتی موجود، سطح مشارکت در اجرا با وزن نهایی 25/0 به عنوان مهم ترین و اثرگذارترین سطح مشارکت مردم است. بر اساس مدل راهبردی SWOT بهترین استراتژی مشارکتی در منطقه، بهره گیری از فرصت ها با استفاده از نقاط قوّت (اشتغال زایی پروژه ها برای ساکنان و توسعه اراضی کشاورزی آبی به ترتیب با وزن 82/0 و 78/0) است. بر این اساس استراتژی بهینه مدیریتی در رابطه با بحث مشارکت، استراتژی تهاجمی (SO) (بهره گیری از فرصت ها با استفاده از نقاط قوّت) است.