فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
روستا شهرها، از موفق ترین نمونه های سکونتگاهی هستند که تأثیر بسزایی در راستای رفع ناموزونی های منطقه ای و نابرابری های ناحیه ای دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی و سنجش نقش شهر کوچک توحید در توسعه ی پایدار سکونتگاه های ناحیه ای است، این پژوهش از نظر هدف کاربردی - نظری و به لحاظ ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی و از مطالعات اسنادی، کتابخانه ای و پیمایشی استفاده گردیده است. جامعه آماری پژوهش برابر با (374) نفر تعیین و برآورد شده است. برای انتخاب نمونه های آماری از روش نمونه گیری تصادفی ساده و برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از آزمون T تَک نمونه ای و آزمون فریدمن با نرم افزار SPSS و تحلیل تراکم جمعیتی (Kernel density) از نرم افزار ARC GIS استفاده شده است. نتایج تحلیل آزمون های آماری جهت بررسی تأثیر و نقش شهر کوچک توحید در ابعاد پایداری سکونتگاه های حوزه نفوذ نشان داد که بعد مدیریتی با (34/3) دارای بالاترین امتیاز و شاخص های اجتماعی – فرهنگی با (61/2 ) دارای کمترین امتیاز می باشد. یافته های پژوهش نشان از ارتباط مستقیم و معنادار بین ابعاد توسعه می باشد. در نهایت نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان داد، مؤلفه های چهارگانه مورد مطالعه با سطح معناداری کمتر از 05/0، بر تقویت شهر توحید در راستای تقویت توسعه ناحیه ای اثرگذار می باشند. بر اساس تحلیل فضایی (تراکم جمعیتی) به عمل آمده بین عوامل جغرافیایی از قبیل دوری و نزدیکی و میزان رابطه با شهر رابطه ی معناداری وجود دارد. یعنی روستاهایی که در فاصله نزدیک تری از شهر واقع شده اند رابطه بیشتری با شهر داشته درنتیجه تمرکز جمعیت در آن ها بیشتر و پایداری آن ها بیشتر و برعکس نیز صادق است. باید گفت شهرهای کوچک مخصوصاً در ارتباط با سکونتگاه های پیرامونی، تأثیرات عمدتاً مثبت و بعضاً منفی مختلفی را در ابعاد گوناگون بر نواحی پیرامونی بر جای می گذارند که در این پژوهش به آن پرداخته شده است.
ارزیابی محیطی برنامه های توسعه روستایی سازمان بسیج سازندگی جهت تدوین ماتریس راهبردی برتر: کاربرد روش ترکیبی ANP-TOPSIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی محیطی برنامه های توسعه روستایی سازمان بسیج سازندگی جهت تدوین ماتریس راهبردی برتر اجرا شد. روش پژوهش: پژوهش از روش ترکیبی (کیفی-کمی) بهره برده و برای گردآوری داده ها از ابزار مصاحبه در بخش کیفی و پرسشنامه در بخش کمی استفاده شد. با توجه به هدف پژوهش، جامعه آماری متشکل از دوگروه کارشناسان بود. جهت ارزیابی محیطی برنامه های توسعه روستایی از سه گروه کارشناسان سازمان های توسعه روستایی، کارشناسان سازمان بسیج سازندگی و مطلعان روستایی (شوراها و دهیاران)، هر گروه 30 تَن و برای تدوین ماتریس راهبردی برتر، از 8 خبره توسعه روستایی نظرخواهی شد. برای ارزیابی محیطی از تکنیک سوات (SWOT) و برای تدوین ماتریس راهبردی برتر از روش ترکیبی TOPSIS-ANP در محیط نرم افزار Super Decision استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که نقاط قوت برنامه های توسعه روستایی بسیج بر نقاط ضعف برتری داشته اما با تهدیدهایی نیز روبروست. ماتریس راهبردی برتر نیز نشان داد که از بین 10 راهبرد استخراج شده از تحلیل محیطی، "هماهنگی بسیج سازندگی با سایر متولیان توسعه روستایی در تدوین برنامه ها و کاهش دوباره کاریها" به عنوان راهبرد برتر مشخص شد. راهبردهای "همفکری و برگزاری نشست های منظم با رهبران محلی جهت اجرا و ارزیابی برنامه های توسعه روستایی" و "همکاری با سمن ها و نهادهای مذهبی جهت بسیج نیروهای مردمی و منابع مالی به سمت پروژه های اشتغال زایی" نیز در دو رتبه بعدی اهمیت قرار گرفتند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، ضرورت گسترش شبکه همکاری و همفکری با سایر متولیان توسعه روستایی و پیروی از یک الگوی توسعه روستایی جامع و هدفمند، به منظور بهبود برنامه های توسعه روستایی بسیج سازندگی پیشنهاد می شود.
ارزیابی مدل های سنجش قابلیتهای کشاورز ی(مدل اکولوژیکی ومدل مبتنی برآمایش سرزمین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۷)
183 - 197
حوزههای تخصصی:
اهمیت بخش کشاورزی به عنوان یکی از ارکان اصلی اقتصاد یک کشور تاحدی است که در سند چشم انداز وظیفه بسیار سنگین امنیت غذایی و کمک در حفظ محیط زیست بعهده بخش کشاورزی گذاشته شده است.باتوجه به اینکه برای سنجش قابلیتهای کشاورزی کمتربه معیارهای انسانی توجه شده است وتحقیقات انجام شده بیشتر عوامل طبیعی را برای سنجش قابلیتهای کشاورزی در نظر گرفته اند،در این تحقیق سعی بر سنجش قابلیتهای کشاورزی با دو مدل اکولوژیکی که عبارت است از: سنجش قابلیتهای کشاورزی فقط با معیار های طبیعی ومدل مبتنی برآمایش سرزمین که یک دید جامع تر دارد وعلاوه بر معیارهای طبیعی، معیار های انسانی را نیز در نظر میگیرد.روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای ومراجعه به موسسات مختلف میباشد، ازنظر ماهیت کاربردی، روش از نظر هدف توصیفی- تحلیلی: پتانسیل کشاورزی استان ک.ب براساس معیار های مدل مخدوم ،عوامل طبیعی همچون: شیب ،جهت ،میزان آب، باران، اقلیم،عمق، بافت، حاصلخیزی، زهکشی خاک بااستفاده ازمدل توان اکولوژیکی مورد ارزیابی قرار گرفته ودر مرحله بعد قابلیت کشاورزی استان ک.ب، براساس مدل آمایش سرزمین: معیارهای طبیعی: درصد شیب، جهت شیب، خاک(عمق، بافت، حاصلخیزی، فرسایش، زهکشی )، میزان آب، باران و آب وهوا و معیارهای انسانی: راههای دسترسی، جمعیت، بیکاری، فقر، و مناطق روستایی بعد از ارزیابی معیارها توسط بیست متخصص در این زمینه، معیارها بعد از صحت سنجی در محیط (SPSS) ومیانگینگیری با استفاده از AHP))وزندهی شده. ودر محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی با هم ترکیب شده. بااستفاده ازنرم افزار اردس وباتطبیق دادن نقشه های ساخته شده بادر نظر گرفتن وضع موجود، مشاهدات میدانی وگوگل ارث، نتایج حاکی از این است که سنجش قابلیتهای کشاورزی استان ک.ب براساس مدل آمایش سرزمین ( که عدد 87.62با توجه به 400نقطه ای که مشخص شده بدست آمده ) به نتایج واقع بینانه تری نسبت به مدل اکولوژیکی ( که عدد73.58با توجه به 400نقطه ای که مشخص شده بدست آمده )منجر میشود.
سناریوهای فرا روی حکومت ها با ورود رمزارزها به جریانات مالی و پولی آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه اقتصاد یکی از ابعاد اصلی قدرت ها و حکومت ها است. در سال های اخیر، توسعه سریع رمزارزها توجه گسترده ای را از سوی محققان برانگیخته است، اگرچه ادبیات زیادی در مورد جنبه های مختلف ارز دیجیتال وجود دارد، اما درک مردم از اثرات اقتصادی و سیاسی رمزارها نسبتاً محدود است. نقش اثرگذار و قابل توجه رمزارزها و تأثیرات شگرف این نوع پول بر مناسبات بین حکومت ها که بعضاً می تواند تأثیرات شگرفی نیز بر شریان اقتصادی کشورها بگذارد، می تواند منشاء سناریوهایی بر این مناسبات باشد. لذا این پژوهش به دنبال ترسیم سناریوهای فرا روی حکومت ها با ورود رمزارزها به جریانات مالی و پولی آنها است. پژوهش از نوع کاربردی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی اکتشافی است که ب ر پای ه رویک رد کیفی انجام شده و در پی گردآوری داده ها به منظور مفهوم سازی و ارائه تحلیل های تجویزی می باشد. جامعه آماری مدنظر پژوهش 20 نفر از اساتید دانشگاه، مدیران و کارشناسان وزارت خانه های ارتباطات و فناوری اطلاعات و اقتصاد و دارایی و سازمان های برنامه وبودجه و فناوری اطلاعات کشور هستند. شیوه گردآوری اطلاعات مطالعات کتابخانه ای و بهره گیری از روش آینده پژوهی پنل های خبرگی بود. به منظور سناریونویسی از روش سناریوپردازی GBN استفاده شد. با استفاده از این روش سناریونویسی، 12 کنشگر، 54 پیشران و چهار عدم قطعیت شناسایی شد که از برهم کنش عدم قطعیت ها 16 سناریو استخراج که با نظر خبرگان 5 سناریو باورپذیر ترسیم شد. این سناریوها به نام های «یکپارچگی مالی»، «افول اقتصادی»، «بازار نوپا»، «استراتژی نوآور» و «اقتصاد بینابینی دیجیتالی» ترسیم و نام گذاری شدند که می توانند مبنایی برای پیش نگری در خصوص پیامدهای سیاست های اقتصادی حکومت ها باشند.
واکاویِ ابعاد شهروند بیوفیلیک و ارزیابی آن در جامعه شهری؛ پیش درآمدی بر برنامه ریزی شهری طبیعت محور، مطالعه موردی: شهر خواف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی شهری بیوفیلیک، یکی از راهبردهای مؤثر در بهبود کیفیت زندگی شهری است. اهمیت مشارکت شهروندان در تحقق پذیری طرح ها موجب شده است تا در انجام این پژوهش به بررسی نقش عوامل پنج گانه (ویژگی های جمعیتی، رفتار و فعالیت های بیوفیلیک، نگرش و آگاهی بیوفیلیک، زیرساخت ها و شرایط بیوفیلیک، سازمان ها، نهادها و مؤسسات بیوفیلیک) بر تبیین الگوی شهروند بیوفیلیک پرداخته شود. پژوهش حاضر به صورت توصیفی - تحلیلی است که اطلاعات موردنیاز از طریق مصاحبه و پرسش نامه جمع آوری و با استفاده از نرم افزار Amos Graphic و روش معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفته است. وجه تمایز این پژوهش با مطالعات گذشته، بررسی تأثیرات متقابل ویژگی های جمعیت، زیرساخت ها و نگرش شهروندان نسبت به مفهوم شهر بیوفیلیک است. محدوده موردمطالعه، شهر خواف و جامعه آماری تعداد 180 نفر از شهروندان آن شهر است. شهر خواف با دارابودن شرایط اقلیمی گرم و خشک، با مشکل کمبود آب و ازبین رفتن پوشش گیاهی روبرو است. تحلیل پرسش نامه ها بیانگر آن بود که شهروندان نسبت به معیارهای شهروند بیوفیلیک بازخورد مطلوبی داشته اند. توسعه زیرساخت های سبز شهری نظیر پارک ها و بوستان ها نیز می تواند موجب افزایش تمایل شهروندان به مشارکت در امور شهری شود. از سوی دیگر مشخص شد، مؤلفه «ویژگی های جمعیتی» نظیر سن، شرایط اقتصادی، میزان تحصیلات و جایگاه اجتماعی بر فعالیت های بیوفیلیکی و نگرش و آگاهی بیوفیلیکی اثرگذار است؛ مؤلفه های «زیرساخت های بیوفیلیک» و «نهادها و سازمان های بیوفیلیک» بر دو مؤلفه «فعالیت های بیوفیلیک» و «آگاهی و نگرش بیوفیلیک» اثرگذار است. در پایان می توان اذعان داشت که باتوجه به بازخورد مطلوب شهروندان نسبت به مفهوم شهر بیوفیلیک و ابعاد آن، به نظر می رسد که در صورت اجرایی شدن چنین برنامه ریزی طبیعت محوری در سطح شهر، می توان شاهد نمایان شدن اثرات مثبت و زدودن شهر از مشکلات و معضلات ناشی از نبود چنین ایده ای بود.
عوامل مؤثر بر مدیریت مطلوب شهری در کلان شهر تهران مبتنی بر رویکرد نگاشت علّی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه فضای شهری سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۲۷)
153 - 168
حوزههای تخصصی:
مدیریت مطلوب شهری فرایندی است که براساس کنش متقابل میان سازمان ها و نهادهای رسمی اداره شهر از یک طرف و نهادهای غیررسمی جامعه مدنی و عرصه عمومی از طرف دیگر شکل می گیرد و هدف از انجام آن اداره بهتر سرزمین و عرضه خدمات بهتر و بیشتر به شهروندان است. با ایجاد الگوهای رایج مدیریت مطلوب شهری به عنوان جایگزینی برای مدل سنتی مدیریت شهری انتخاب گردید. برای این کار پس از مطالعه ادبیات پژوهش و شناسایی 12 عامل نقش آفرین در مدیریت مطلوب شهری در کلان شهر تهران مبتنی بر رویکرد نگاشت علّی و گنجاندن آن ها در پرسشنامه نیمه بسته مبتنی بر طیف لیکرت با استفاده از روش نمونه گیری نوعی، 31 نفر از خبرگان شناسایی و پرسشنامه میان آن ها توزیع شد. برای غربالگری داده ها از میانگین نظر خبرگان بر پایه منطق فازی استفاده شد. سپس پرسشنامه ای با ساختاری ماتریسی برای کشف روابط علّی میان عوامل تهیه شد. پس از حصول اطمینان از عدم وجود رابطه معنادار میان شاخص های خبرگی خبرگان و شاخص های پیچیدگی و دامنه نقشه های شناختی و نیز بررسی تشابه تقشه شناختی خبرگان که نشان می داد ویژگی های شخصی و عضویت خبرگان در سازمان های مختلف نتوانسته است میان نقشه های خبرگان تفاوت معناداری ایجاد کند، نسبت به استخراج نقشه مورد اتفاق خبرگان مبتنی بر روابط به نسبت قوی میان عوامل اقدام شد. نتیجه به یک مدل منجر شد که براساس آن عوامل مدیریت مطلوب شهری مبتنی بر رویکرد نگاشت علّی شامل: پاسخگویی مدیران، مشارکت شهروندان، برنامه ریزی، تمرکز زدایی، اثربخشی دولت، حاکمیت قانون، مبارزه با فساد، مدیریت یکپارچه، مسئولیت پذیری، کارایی و اثربخشی، شفافیت، عدالت محوری است.
تحلیلی بر بازآفرینی بافت محله تاریخی سنگ سیاه شهر شیراز با استفاده از تحلیل ترکیبی ALM-Gis(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۶
27 - 40
حوزههای تخصصی:
بازآفرینی شهری به مفهوم احیاء، تجدید حیات و نوزایی ش هری و ب ه عب ارتی دوب اره زن ده ش دن ش هری اس ت. در بازآفرینی شهری، توسعه شهری به مفهوم رشد کمی عناصر کالبدی ش هر ب رای اسکان جمعیت و ارتقای کیفیت زندگی، در قالب طرحهای توسعه شهری رخ خواه د داد. هدف مقاله ی حاضر انجام تحلیل بر بازآفرینی بافت تاریخی محله سنگ سیاه شهر شیراز است لذا قلمرو پژوهش بافت محله سنگ سیاه شهر شیراز است. این محله دارای بافت تاریخی و جمعیت متراکم است که از وضعیت نامناسب کالبدی برخوردار است. این محله دارای 12 کوی با جمعیتی معادل 13755 نفر و 13663 ساختمان مسکونی با مساحت 2972 هکتار است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت توصیفی تحلیلی است. متغیرهای های مورد مطالعه در آن اسکلت ساختمان، جنس مصالح،، تعداد طبقات، دانه بندی، قدمت ساختمان، نفوذپذیری، کیفیت ابنیه و تعداد واحد است. در این مقاله شاخص های باز آفرینی در 6 دسته و با ابزار پرسشنامه و نمونه گیری از 359 نفر تحلیل شدند. برای وزن دهی به لایه ها در داده های فضایی از روش خودهمبستگی فضایی موجود در نرم افزارGeoda استفاده شد. همچنین برای بررسی توزیع فضایی اولویت بندی باز آفرینی بافت محله سنگ سیاه از روش خودهمبستگی فضایی موران(Anselin local Morans) در نرم افزار ArcGIS استفاده شده است. نتایج نشان داد که در محدوده بافت؛ 9/9994 هکتار یعنی 63/33 در وضعیت مقاومت خیلی پایین قرار دارد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آزمون پارامتریک نشان داد که شاخص حکمروایی و شاخص برنامه ریزی با میانگین(41/3=Mean) و (55/2=Mean) به ترتیب بالاترین و پایین ترین شاخص هستند که این وضعیت نشان از وضعیت نامناسب بافت محله سنگ سیاه دارد.
تحلیل قانونمندی های حاکم بر فرآیند شکل گیری و گسترش اسکان غیر رسمی در محدوده های روستایی واقع در حریم کلان شهرها، مطالعه موردی: روستاهای حریم کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
87 - 107
حوزههای تخصصی:
طی چند دهه اخیر روند جمعیت پذیری سکونتگاه های انسانی واقع در فضای حریم کلان شهرهای کشور، تأثیرپذیری فراوانی از فرآیندها و روندهای حاکم بر کلان شهرها داشته اند. در این میان اسکان جمعیت در نقاط روستایی واقع در این فضا در اشکال مختلف، از جمله به صورت سکونتگاه های غیررسمی و محدوده های فقیرنشین از چالش های عمده ای است که در این عرصه ها رخ داده است. این موضوع به سبب ماهیت پدیده، شیوه ساماندهی و مدیریت و بسیاری ابعاد دیگر و نو بودن برای مدیریت های محلی و روستایی و عدم تجربه لازم در این زمینه، نیازمند توجه در سطوح مختلف پژوهشی، حقوقی - قانونی، سیاست گذاری، برنامه ریزی و مدیریتی– اجرایی می باشد. هدف از این پژوهش، تحلیل قانونمندی های حاکم از جمله واکاوی ابعاد، مؤلفه ها و عوامل مختلف نهادی، اقتصادی و مکانی بر فرآیند شکل گیری و گسترش سکونتگاه های غیررسمی در محدوده روستاهای واقع در حریم کلان شهرها با تأکید بر شهر تهران است. روش شناسی پژوهش کیفی بوده که با استفاده از تکنیک های پژوهشی مختلف از جمله تحلیل محتوا، کدگذاری و طبقه بندی بر روی 26 مصاحبه انجام شده در نرم افزار MAXQDA تا رسیدن به مرحله اشباع نظری نسبت به مقوله بندی نظرات اقدام شد. بر اساس یافته های پژوهش 39 مقوله اصلی در قالب 5 مضمون شامل؛ «دافعه ها و جاذبه های جغرافیایی- محیطی- زیستی»، «انگیزه ها و محرک های اجتماعی- اقتصادی»، «فقدان و عدم اجرای طرح ها و برنامه ها»، «خلأ و ناکارآمدی قوانین، ضوابط و مقررات» و «ناتوانی و ضعف ساختارهای مدیریتی- اجرایی» به عنوان مهم ترین عوامل مؤثر بر شکل گیری و گسترش سکونتگاه های غیررسمی در محدوده روستاهای واقع در حریم کلان شهر تهران شناسایی و مورد تأکید قرار گرفتند.
ارائه الگویی برای کاربست شهرسازی وکالتی جهت توسعه پایدار شهرهای کوچک نمونه موردی : شهرهای کوچک شمال استان همدان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق بر آن است تا با روشن ساختن ظرفیت های شهرسازی وکالتی در توسعه پایدارشهرهای کوچک، به پی یافتن پاسخ این پرسش بپردازد که مؤلفه های شهرسازی وکالتی در توسعه پایدار شهرهای کوچک کدامند؟ تا برای ارائه راهکارهای اجرایی بهره ببرد. پژوهش حاضر جزء پژوهش های کاربردی و اکتشافی – تبیینی با روش ترکیبی(کیفی-کمی) است. در بخش کیفی از طریق مصاحبه با خبرگان شامل اساتید دانشگاهی و مسئولان اجرایی شهرهای کوچک شمال استان همدان و با استفاده از استراتژی پدیدارشناسی و تاکتیک تحلیل محتوای مصاحبه(تحلیل تم) و نرم افزار تحلیل کیفی MAXQDA 2020 و نرم افزار iMindMap 9 مؤلفه های شهرسازی وکالتی در شهرهای کوچک و نمودار شبکه مضامین ارائه شد. در بخش کمی تحقیق توصیفی و از نوع زمینه یابی است و جهت سنجش نسبت روایی محتوایی و انجام مراحل تکنیک دلفی از آزمون های T تک نمونه ای و ضریب کندال تحت نرم افزار کمی SPSS نسخه 26 استفاده شد و جهت سنجش مطلوبیت برازش الگوی کمی پژوهش از روش تحلیل عاملی تأییدی به کمک آزمون های روایی همگن بودن، روایی همگرا و واگرا و آزمون پایایی ترکیبی و ضریب آلفای کرونباخ تحت نرم افزار PLS نسخه 3 انجام شد. نمونه آماری بر مبنای اشباع نظری و تئوریکی بر اساس کدهای استخراجی از مصاحبه با پنل خبرگان و 384 نفر از شهروندان و شهرهای کوچک شمال استان همدان که شامل شهرهای کبودرآهنگ، رزن و دمق انتخاب شد. در پژوهش انجام شده شهرسازی وکالتی با 7 مولفه مالی، مسئولیت پذیری، مشارکتی، توانمندسازی، عدالت، تصمیم سازی و آموزشی معرفی شدند. در بین ابعاد شهرسازی وکالتی، بیشترین میانگین با مقدار 65/3 مربوط به ابعاد مسئولیت پذیری و آموزشی بوده و کمترین میانگین با مقدار 42/3، مربوط به بعد تصمیم سازی بود که در بین نظر عموم مردم با نخبگان و مسئولین تفاوت معنی داری در مولفه های موثر شهرسازی وکالتی، وجود نداشت. باتوجه به نتایج به دست آمده الگوی شهرسازی وکالتی در توسعه پایدار شهرهای کوچک از برازش مطلوبی برخوردار بودند تا با استفاده از این الگوها راهکارهای اجرایی برای کاربست شهرسازی وکالتی جهت توسعه پایدار شهرهای کوچک ارائه شود.
تحلیل رابطه متغیرهای زمینه ای و تحرک اجتماعی بین نسلی مهاجرین افغانستانی در شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بحث مهاجرت و تحرک اجتماعی افراد در مقیاس اجتماعی کشور میزبان و مسائل مربوط به آن از اهمیت زیادی در برنامه ریزی شهری برخوردار است و از آن جهت مهم است که نابرابری های ساختاری جامعه بدون مطالعه تحرک اجتماعی شناخته نخواهد شد و یکی از مسائلی که مهاجران با آن مواجه هستند تحرک اجتماعی بین نسلی می باشد، هدف پژوهش حاضر ارزیابی رابطه متغیرهای زمینه ای و تحرک اجتماعی بین نسلی مهاجرین افغانستانی در شهر کاشان است. روش پژوهش- توصیفی تحلیلی می باشد، حجم نمونه با استفاده از نرم افزار SAMPLE POWER با سطح اطمینان 95 درصد و خطای احتمالی 5 درصد 150 نفر نمونه از جمعیت 20 هزارنفری مهاجران افغانستانی شهر کاشان محاسبه گردید. تجزیه وتحلیل توصیفی و استنباطی داده ها و مدل سازی معادلات ساختاری از نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده گردید. نتایج نشان داد بین متغیرهای زمینه ای و شاخص های تحرک بین نسلی مهاجران افغانستانی در شهر کاشان 84/0 رابطه معناداری وجود دارد. از بین متغیرهای زمینه ای عامل تحصیلات بیشترین بار عاملی را با وزن 60/0 و در میان شاخص های تحرک بین نسلی عامل سرمایه فرهنگی نهادینه شده بیشترین بار عاملی را با وزن 98/0 و عامل های سرمایه فرهنگی تجسم یافته و عینیت یافته به صورت مشترک با بار عاملی 84/0 می باشند و عامل های اعتماد اجتماعی و تقدیرگرایی نیز با بارهای عاملی 30/0 و 24/0 در مرتبه های بعدی قرارگرفته اند. بنابراین پس از تحلیل جزئی تر یافته ها مشخص گردید که جهت ارتقاء تحرک اجتماعی مهاجرین افغانستانی نقش تحصیلات و افزایش سرمایه فرهنگی می تواند موثر باشد.
بررسی میزان سازگاری زیرساخت های سبز با کاربری های شهری، پژوهش موردی: اراضی عباس آباد تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بوم شناسی شهری سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
127 - 144
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی میزان سازگاری و مطلوبیت کاربری های اراضی عباس آباد تهران با سایر کاربری های اطراف این محدوده می باشد. زیرساخت های سبز را می توان به عنوان شبکه ای از اکوسیستم های مدیریت شده با انسان و طبیعت تعریف کرد که در کنار هم سلامت و انعطاف پذیری اکوسیستم را تقویت می کنند و به تنوع زیستی کمک می کنند. مهم ترین هدف برنامه ریزی کاربری اراضی شهری مکانیابی مناسب کاربری ها و جداسازی کاربری های ناسازگار از یکدیگر است. روش انجام پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و معیارهای مؤثر بر سازگاری و مطلوبیت با استفاده از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای تعیین شدند. تعیین مطلوبیت معیارها با استفاده از مدل فازی (Fuzzy) انجام گرفت. نقشه های سازگاری و مطلوبیت در محیط ArcGIS تهیه و میزان فواصل هر لایه به همراه استانداردسازی آن ها با استفاده از دستور Raster Calculator محاسبه شد. درنهایت نقشه نهایی کلاس بندی شده فازی به دست آمد. استفاده از مدل فازی براساس جدول میزان سازگاری کاربری اراضی شهری و تلفیق آن با معیارهای مطلوبیت کاربری ها از نوآوری این پژوهش می باشد. نتایج پژوهش نشان داد که براساس معیارهای انتخابی، مناطق شرقی، شمال شرقی و غربی اراضی عباس آباد دارای پهنه های نامناسب؛ جنوب شرقی دارای پهنه های خوب و بخش مرکزی پهنه های متوسط می باشند همچنین سایر بخش ها باارزش ضعیف طبقه بندی شدند.
تحلیل پیچیدگی ها و ابهامات چیستی مفهوم شهر هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، مفهوم شهر هوشمند در پاسخ به مسائل و چالش های شهری در گفتمان شهرسازی بسیار رایج و پرطرفدار گردیده است. بااین حال ابهامات و پیچیدگی هایی درباره تعریف مفهوم شهر هوشمند وجود داشته و شهر هوشمند حاوی مفاهیم و معناهای مختلفی برای فعالین حوزه شهری ازجمله متخصصین، سیاست گذاران و سایر کنشگران مؤثر در هدایت و کنترل شهر است. بر این اساس پژوهش حاضر به دنبال روشنگری و کاهش ابهامات و پیچیدگی های مفهوم شهر هوشمند بوده است. به نحوی که سعی نموده معناها و مفاهیم اصلی رایج برای مفهوم شهر هوشمند را استخراج و تحلیل نماید. پاسخگویی به هدف پژوهش با تکیه بر روش کیفی و فراترکیب (فرا تحلیل) پژوهش های معتبر نگاشته شده در موضوع شهر هوشمند (68 مقاله منتخب) که عمدتاً در یک دهه اخیر انجام شدند، صورت پذیرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که اصلیترین مفاهیم شهر هوشمند که نیروی محرکه اصلی شهر هوشمند نیز به حساب می آیند، استفاده از فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی در کنار سرمایه انسانی و اجتماعی است که وظیفه جلو بردن برنامه های یک شهر هوشمند را بر عهده دارند. علاوه بر آن، اینگونه نیروی های محرکه هستند که موجب ایجاد سایر مفاهیم اصلی شهر هوشمند مثل نوآوری و خلاقیت، افزایش کارآیی و کارآمدی نظام شهری می شوند. وضعیت کنونی مفهومی شهر هوشمند که با افزایش نگاه انسان محورانه و پیوند بیش تر آن با مفاهیمی همچون کل نگری، پایداری و انعطاف پذیری همراه است، ضمن کلان تر و جامع تر نمودن این مفهوم، قابلیت سنجش هوشمند بودن یک شهر را سخت تر و پیچیده تر نموده است.
مرور نظام مند تحلیلی چهارچوب یکپارچه مدیریت محلی در روستاهای پیراشهری (سال های 2010- 2020)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
161 - 148
حوزههای تخصصی:
امروزه مدیریت مطلوب مستلزم بهره مندی از ظرفیت های محلی و انطباق آن با نظام و سیاست های برنامه ریزی کلان است. بر این اساس رویکرد همه برنامه ریزان توجه به مدیریت محلی است، روستاهای پیراشهری و به ویژه روستایی حریم کلان شهرها به دلیل تأثیرپذیری از شهر باید از چهارچوب مدیریتی کارآمد برخوردار باشد و این امر زمانی میسر است که بتوان مدیریت محلی مطلوب و مؤلفه های مرتبط را شناسایی کرد. مرور پژوهش های پیشین نشان دهنده ضعف چهارچوب های موجود در تبیین چهارچوب یکپارچه مدیریت محلی در مناطق روستایی است. هدف این تحقیق، توسعه چهارچوبی جامع از فراینده های مؤثر مدیریت محلی در روستاهای پیراشهری با رویکرد مرور نظام مند است. پژوهش حاضر ازنظر هدف، بنیادی است، و با رویکرد مرور نظام مند ادبیات مرتبط با مؤلفه های مدیریت محلی روستاهای پیراشهری را در بازه رمانی ده ساله (2010-2020)، با استفاده از 3 کلیدواژه مشخص و راهبرد شفاف و از پیش طراحی شده، از 15 پایگاه های اطلاعاتی، جمع آوری شد. پس از غربالگری و ارزیابی کیفی، تحلیل نهایی بر روی 20 مقاله انجام شد. با تحلیل مقاله ها شش مؤلفه و 60 زیرمؤلفه برای تبیین چهارچوب مدیریت محلی شناسایی شد. ارزیابی مطالعات حاصل از مرور نظام مند نشان داد در حوزه مدیریت محلی، یکپارچگی به عنوان یک اصل مهم شناخته می شود و در این راستا، یکپارچگی در حوزه های اجرایی، ساختاری، عمودی، قوانین و منابع مالی پایدار، سیاست گذاری، و شهروندمداری باید موردتوجه قرار گیرد.
تحلیل محرک های کلیدی اثرگذار بر مشارکت شهروندان در حفاظت از محیط زیست شهری با رویکرد آینده پژوهی (مطالعه موردی: شهرکرد)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مشارکت شهروندی یکی از عوامل اساسی در موفقیت طرح های شهری است وسیله ای است برای دستیابی به اهداف توسعه انسانی و یک ارزش مستقل در توسعه جوامع شهری به حساب می آید. میزان مشارکت شهروندان بستگی به عوامل و متغیرهای گوناگونی ازجمله بنیان های اجتماعی، آگاهی شهروندی، رضایت شهروندان و ... دارد. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی محرک های اثرگذار بر مشارکت شهروندان در حفاظت از محیط زیست شهری در شهرکرد است. روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و ازنظر روش شناسی توصیفی_تحلیلی است به نحوی که ابتدا با روش دلفی عوامل شناسایی و پس از اعتبار بخشی آن توسط کارشناسان در قالب پرسشنامه میک مک مورد ارزیابی قرارگرفته است و برای این کار از روش های اعتبارسنجی در تطبیق داده ها با رویکرد آینده پژوهی توسط خبرگان و کارشناسان شهری کمک گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که از بین شاخص های ۲۳ گانه، توجه به فرهنگ سازی و افزایش آگاهی شهروندان در حفظ محیط زیست (رضایت عمومی جامعه، افزایش آگاهی های عمومی، کاهش تضادهای بین رشد اقتصادی و امنیت زیست محیطی، انتشار فرهنگ حفظ محیط زیست و...) و توجه به موضوع مشورت و مشارکت شهروندان در حفظ محیط زیست (اطلاع رسانی به مردم، استقبال شهرداری از مشارکت، ارائه پیشنهادها و نظرات به مدیران شهری، مدنظر قرارداد افکار عمومی و...) به عنوان محرک کلیدی در اولویت قرار گرفت و پس از آن برخورداری از دانش محیط زیستی، اطلاع از مفهوم توسعه پایدار، حقوق محیط زیست، مکان یابی صنایع و استاندارهای زیست محیطی، افزایش آگاهی های محیط زیستی شهروندان از طریق رسانه ها (آگاهی از وظایف و حقوق خود در قبال محیط زیست، آگاهی از وظایف و حقوق محیط زیست، ارتقای کیفیت محیطی، تقویت اخلاق زیست محیطی و...) و توجه به موضوع حفاظت و استفاده پایدار از منابع در شهرها (کاهش مداخلات انسانی مخرب، حفظ منافع نسل های آینده، آسیب شناسی برنامه های توسعه و...) می تواند بستری مناسب برای ارتقای مشارکت شهروندان در حفاظت از محیط زیست شهری شهرکرد فراهم نماید.
عوامل اجتماعی و روانشناختی اثرگذار بر بکارگیری عملیات مناسب کشاورزی توسط روستاییان شهرستان خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه پایدار فضا دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۲۰)
115 - 136
حوزههای تخصصی:
امروزه بحث حفظ محیط زیست، یکی از چالش های مهم بشر می باشد و تولید محصولات کشاورزی سالم همراه با رعایت استانداردهای جهانی همگام با حفظ محیط زیست در دستیابی به پایداری و کشاورزی پایدار مورد توجه قرار گرفته است. در راستای این مهم پژوهش حاضر با هدف کلی شناسایی عوامل تاثیرگذار بر بکارگیری عملیات مناسب کشاورزی در میان کشاورزان شهرستان خرم آباد انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کشاورزان شهرستان خرم آباد بود. حجم نمونه با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران 380 نفر از کشاورزان در مناطق روستایی با روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب برای مطالعه شدند. ابزار اصلی پژوهش پرسشنامه ای بود که روایی آن توسط پانل متخصصان و پایایی آن توسط ضریب آلفای کرونباخ تایید شد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی توسط نرم افزارهای SPSS و Smart Pls انجام شد. در این پژوهش از مدل اعتقاد سلامت به عنوان چارچوب نظری تحقیق استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل مورد استفاده در این زمینه بسیار کارآمد بوده و قادر است 62 درصد از واریانس عملیات مناسب کشاورزی را تبیین نماید. نتایج بیانگر اثر معنی دار متغیرهای حساسیت و شدت درک شده، منافع و موانع درک شده، خودکارآمدی و راهنمای عمل بر بکارگیری عملیات مناسب کشاورزی دارد. نتایج این پژوهش می تواند به سیاست گذارن عالی حوزه محیط زیست جهت حفظ محیط طبیعی و ترویج محصولات سالم در جامعه کمک شایایی نماید.
تحلیل متغیرهای اثرگذار بر رویارویی ژئوپلیتیک چین و ایالات متحده در دریای جنوبی چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکست ایالات متحده در جنگ ویتنام و سقوط اتحاد شوروی، چین را در موقعیت مناسبی برای بسط قدرت خود در آسیای شرقی قرار داد. در دوره ای کوتاه، پکن به قدرتی جهانی تبدیل شده و حوزه نفوذ ژئواستراتژیک سومی را در رقابت با دو جهان قاره ای و دریایی شکل داد. همچنین رشد اقتصادی شتابان چین در دهه های اخیر، بستر مناسبی را برای تقویت توان نظامی این کشور و اقدامات توسعه طلبانه آن فراهم آورده است. افزایش قدرت چین و خیزش این کشور، مترصد لحظه ای برای زور آزمایی و تغییر موازنه است و پیامدهای خیزش سریع چین در 40 سال گذشته، ناگزیر منجر به چالش با قدرتهای بزرگ غالب به ویژه ایالات متحده شده است. این پژوهش در پی آن است تا به این سوال پاسخ گوید که تحولات ژئوپلیتیک دریای چین جنوبی در سده ی 21، متاثر از چه متغیرهایی است؟ این مقاله، ایده استراتژی بزرگ چین در دریای جنوبی چین را به چالش می کشد و تاکید می کند که کشور چین، یک بازیگر واحد نیست بلکه امروز در این کشور، جناح ها و نهادهای مختلف سیاسی به رقابت برای نفوذ بر سیاست خارجی می پردازند.
برنامه ها و سیاست های توسعه ای در ایرانِ قبل از انقلاب؛ دگرگونی نظام ارضی و فروپاشی اقتصاد روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
179 - 198
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل وضعیت اقتصاد روستایی و نسبت آن با امر توسعه و نوسازی در ایران است. گزاره اصلی این است که اقتصاد روستایی در دوره ی پهلوی دوم، دچار افول و سپس فروپاشی گردید که این مسئله به میانجی سیاست ها و برنامه های توسعه_ برنامه های عمرانی توسعه، اصلاحات ارضی، نظام های بهره برداری مدرن «نظیر ایجاد واحدهای کشت و صنعت شرکت های سهامی زراعی، تعاونی های تولید»_ اتفاق افتاده است. بیشتر مطالعات در مورد توسعه روستایی در ایران با دیدگاه نوسازی انجام گرفته که نشان از پیوند این نظریه با برنامه های توسعه ای می باشد. مدرنیزاسیون و توسعه آمرانه در امتزاج با صنعتی شدن و شهرنشینی در ایران به عنوان دستگاه مفهومی این پژوهش صورت بندی شد. اعتبار داده ها با کیفیت منابع و شیوه تجزیه وتحلیل داده ها به صورت توالی تاریخی و ضرورت برنامه ها مدنظر قرارگرفته است. نتایج پژوهش نشان داد که برنامه ها و اقدامات توسعه ای ذیل الگوی نوسازی، باوجود برخی پیامدهای مثبت، به تدریج و با روند روبه رشد فروش نفت و تأثیرات آن بر اقتصاد ایران، و با دگرگونی نظام ارضی، تغییر شیوه حکمرانی روستایی، سلطه نظام برنامه ریزی آمرانه و ظهور نظام سرمایه داری تجاری- صنعتی، زمینه های فروپاشی اقتصاد روستایی را فراهم نموده اند. این روند، مهاجرت روستا- شهری، کاهش تولیدات کشاورزی، خروج نیروی فعال کار از روستاها، عدم سرمایه گذاری در بخش کشاورزی و تولیدی و وابستگی به دولت، توجه دولت به بخش های عمرانی، به حاشیه راندن مشارکت روستایی و ارجحیت اقتصادِ کلان بر فرهنگ و اجتماع را به دنبال داشته است.
نقش هوشمندسازی در مدیریت شهری با تاکید بر شهرداری منطقه یک مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در الگوی شهر هوشمند، تکنولوژیهای گوناگون برای بهبود زندگی شهروندان با هم ترکیب و استفاده می شوند. بنابراین، شهر هوشمند نه یک واقعیت، بلکه یک استراتژی در فرایند برنامه ریزی و مدیریت شهری است، در واقع آنچه یک شهر را به سمت هوشمندی پیش می برد صرفا استفاده از ابزار الکترونیک و سیستم ارتباطاتی آن شهر نیست؛ بلکه نحوه برنامه ریزی و استفاده از این ابزار در جهت ارتقای سطح کیفی زندگی شهروندان یک شهر است. بنابراین این الگو به عنوان راهکاری بی-بدیل در جهت حل معضلات شهری باید مورد توجه ویژه مدیران و برنامه ریزان قرار گیرد. لذا، هدف پژوهش حاضر بررسی میزان تأثیرگذاری عوامل هوشمندسازی بر مدیریت شهری در شهرداری منطقه مشهد است. پژوهش حاضر، از نظر هدف، کاربردی و از حیث روش، توصیفی- تحلیلی بوده و داده های آن به کمک پرسشنامه جمع آوری شده است. جامعه آماری شامل همه ساکنین منطقه یک شهرداری مشهد می باشند و با توجه به جمعیت 201373 نفری با استفاده از فرمول کوکران تعداد 384 نفر به عنوان نمونه آماری بدست آمد. برای دستیابی به میزان پایایی پرسشنامه نیز از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. یافته های بدست آمده بر اساس نظرات شهروندان نشان می دهد، هوشمندسازی در بُعد محیطی با ظریب 729/0، در بُعد قلمرو با ضریب 745/0، در بُعد حکمرانی با ضریب 533/0، در بُعد اقتصادی با ضریب 400/0 و در بُعد پویایی با ضریب 337/0 بر عملکرد مدیریت شهری تاثیرگذار بودند همچنین رابطه مثبت و معناداری نیز بین هوشمندسازی و مدیریت شهری بر قرار بوده است.. در نهایت مشخص شد شاخص قلمرو هوشمند بیشترین اهمیت را در بین مولفه های شش گانه تحقق شهر هوشمند در منطقه یک مشهد را داشته و تأثیرگذاری بیشتری نسبت به سایر شاخص های هوشمندسازی بر عملکرد مدیریت شهری این منطقه داشته است. لذا مولفه ای است که از دیدگاه شهروندان دارای اهمیت بوده است.
رویکرد حق به شهر و تغییرات کاربری زمین شهری راهی به سوی شهر پایدار و عادلانه، مطالعه موردی:کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات کاربری زمین شهری در کلانشهرهای جهان سوم با مدیریت و برنامه ریزی ناموفق به نفع مالکان و توسعه گران در حال اتفاق است و منجر به ناپایداری و ناعادلانه شدن فضای شهری شده است. مطالعات موجود بیشتر به نمایش فضایی تغییرات، علل، پیش ران ها و فرایندها و ساختارهای این تغییرات پرداخته و کمتر این مطالعات با رویکرد تجویزگرایانه به راه حلی برای عادلانه و پایدار شدن این تغییرات پرداخته اند. هدف پژوهش حاضر ارائه مدل تجویزی مبتنی بر رویکرد حق به شهر برای تغییرات کاربری زمین شهری در کلانشهرهای جهان سوم (مطالعه موردی:کلانشهر تهران) است که بتواند در طرح ها و برنامه های شهری به صورت تجویزی، راه حلی برای آثار منفی تغییرات کاربری زمین شهری ارائه دهد. در این پژوهش مبتنی بر راهبرد کیفی، از روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و برای گردآوری داده ها از روش اسنادی و کتابخانه ای استفاده شده است. در ارائه مدل تجویزی از تحلیل محتوای کیفی استفاده شده و تجویزهای مناسب از این رویکرد برای هرکدام از عوامل موثر بر تغییرات کاربری زمین شهری استخراج شده و با روش تحلیل تماتیک مدل تجویزی ارائه شده است. مدل تجویزی ارائه شده نشان می دهد که تجویزهای منبعث از رویکرد حق به شهر برای عوامل و شاخص های موثر بر تغییرات کاربری زمین می تواند از آثار کالایی شدن فضا کم کرده و شرایط را برای زایاشدن فضا مناسب تر کند و طی این فرایندها شهر به اجتماعی شدن فضا و افزایش قدرت اقتصادی بخش عمومی نزدیک تر می شود. تحقق این دو نتیجه شرایط را برای ایجاد شهری عادلانه و پایدار محیا می گرداند. مدل تجویزی ارائه شده با سیستم استنتاج فازی اعتبارسنجی شده که متخصصان اذعان داشتند که این مدل از لحاظ معیارهای مورد مطالعه از سطح قابل قبولی برخوردار است.
بررسی شاخص های کیفیت زندگی با مدل سازی معادلات ساختاری در شهر سرپل ذهاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آرزوی بهبود کیفیت زندگی در مکانی مشخص و برای شخص یا گروه مشخص، کانون توجه مهمی برای برنامه ریزان است. مطالعه حاضر با هدف بررسی الگوی روابط ساختاری شاخص های کیفیت زندگی در شهر سرپل ذهاب انجام گرفت. روش پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری شهروندان شهر سرپل -ذهاب می باشد که با توجه به حجم جامعه (45481N=) تعداد 381 نفر از این افراد با استفاده از فرمول کوکران محاسبه و به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده توزیع گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. کلیه تحلیل ها با استفاده از نرم افزار 25 SPSS و LISREL8.8 انجام گردید. نتایج حاصل از ضریب هسمانی درونی نشان داد که این مقیاس از پایایی مناسبی برخوردار است. ضریب آلفای کرونباخ برای نمره کل کیفیت زندگی شهری برابر 91/0 و برای مؤلفه ها در دامنه 70/0 تا 74/0 می باشد. برازش مدل تحلیل عاملی تأییدی نیز مدل 5 عاملی این پرسشنامه را تائید کرد. در بعد زیست محیطی گویه احساس آرامش نبود آلودگی های صوتی، بصری و ... )، در بعد اجتماعی رضایت از حس شادی و سر زندگی در محل سکونت، در بعد اقتصادی میزان تمایل به ادامه زندگی در صورت افزایش درآمد، در بعد کالبدی رضایت از شرایط واحد مسکونی (اندازه، تعداد اتاق، تجهیزات لازم و ....) و نهایتاً در بعد مدیریت شهری رضایت از خدمات ارائه شده شهرداری (جمع آوری به موقع زباله، فاضلاب و مواد زاید ساختمانی و بیشترین بار عاملی را دارند.