فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۲۸۱ تا ۶٬۳۰۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
شهر به عنوان بستر زیست انسان شهرنشین، نیازمند تأمین استانداردهایی است که در یک نگاه می توان آن را استانداردهای کیفیت زندگی نامید. امروزه کیفیت زندگی هدف اصلی تمام برنامه ریزی هاست. یکی از راه های دست یابی به کیفیت مناسب، فراهم نمودن امکانات و خدمات شهری مورد نیاز شهروندان ساکن در محلات شهری است. این امر به خصوص در شهرهایی که در اثر بحران های طبیعی و یا انسانی دچار خسارت های شدیدی شده اند از جمله شهر بم از ضرورتی دوچندان برخوردار است. در واقع، کیفیت منظر و خدمات شهری و تعادل آن در محلات مختلف شهر پس از بحران، شاخصی از توسعه مجدد و بازآفرینی پایدار شهری است. از این رو با گذشت بیش از 10 سال از بحران زلزله بم، هدف این پژوهش ارزیابی کیفیت منظر و خدمات محلات مختلف شهر بم است. در این راستا بر اساس مسئله ی چگونگی کیفیت منظر و خدمات بازسازی شده محلات شهر بم و با توجه به مبانی نظری موجود، دو فرضیه ارائه گردید. جهت آزمون فرضیه ها، مفهوم کیفیت منظر و خدمات از طریق روش شاخص سازی، تکنیک های AHP و SAW در قالب 6 شاخص و 39 معرف بصورت عملیاتی تعریف و قابل اندازه گیری شد. داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه و روش نمونه گیری خوشه ای، و از 310 خانوار نمونه (بر حسب روش کوکران) به دست آمد و از طریق روش های واریانس یکطرفه و آزمون توکی و روش های همبستگی پیرسون و اسپیرمن تحلیل شد. نتایج نشان داد که کیفیت منظر و خدمات در محلات بالا بیشتر و تفاوت معناداری با محلات متوسط و پایین دارد. میانگین شاخص کلی کیفیت منظر و خدمات در محلات بالا، متوسط و پایین نیز به ترتیب 63، 58 و 53 به دست آمد. نتایج تحلیل همبستگی گشتاوری نیز نشان داد که تنها شاخص دسترسی به محیط شهری با متغیرهای سن و درآمد دارای رابطة معناداری در سطح اطمینان 95% است. نتیجه اینکه کیفیت منظر و خدمات شهری نیز عمدتا تحت تأثیر ویژگی های اجتماعی- اقتصادی و محله سکونت خانوارها قرار دارد. آنچه که نیازمند راهکارهای درخور است.
رویکرد تحلیلی پوشش داده ها در سنجش کارایی شهرهای استان اردبیل به لحاظ توزیع خدمات شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درپی تعالی و تکامل دانش بشر، مفهوم کارایی، توسعه یافته و اندازه گیری مفهوم کارآیی بر اساس نظریه های مختلف امکان پذیر شده است. خدمات شهری به عنوان ابزار مدیریت توسعه شهری و عامل اصلی تداوم حیات شهری است که بدون آن زندگی شهروندان از فعالیت باز می ماند و ضعف کارکردی آن به نداشتن رفاه شهروندان منجر می شود. به دنبال گسترش روزافزون شهرها و جمعیت شهری تقاضا برای استفاده از خدمات شهری نیز افزایش می یابد که رعایت تناسب بین مؤلفه های تأثیرگذار توسعه شهری و خدمات شهری را امری اجتناب ناپذیر می کند. هدف اصلی پژوهش حاضر سنجش تناسب بین مهم ترین مؤلفه های فضایی و اجتماعی- اقتصادی و خدمات شهری موجود در شهرهای استان اردبیل در قالب مفهوم کارآیی نسبی است. روش تجزیه و تحلیل داده ها نیز تکنیک تحلیل پوششی داده ها (کلاسیک) و براساس برنامه ریزی آرمانی (برای نگرش آرمان خواهانه و تفکیک بیشتر کارآیی) است. نتایج کلی نشان دهنده کارآیی (نسبی) 11 شهر براساس مدل CCR-O و 15 شهر در مدل BCC-O است. در ارزیابی کارایی مقیاس شهرها، از بین شهرهای استان اردبیل تنها شهر گرمی دچار ناکارآمدی مقیاس شدید است که بیانگر نداشتن فعالیت شهر در اندازه بهینه است. سرانجام می توان استنباط کرد که براساس تحلیل های صورت گرفته و همچنین نگرش آرمانی تحلیل پوششی داده ها، شهرهای سرعین و جعفرآباد دارای بالاترین کارآیی (نسبی) بین شهرهای استان اردبیل است.
Bio-urban design and the Hidden Rules of Nature(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
There was a turning point in each period of time which human has discovered a new sight about the world and nature order in a way, and then has presented this relation by numeral, artful and industrial language. Biourbanism focuses on the urban organism, considering it as a hyper complex system, according to its internal and external dynamics and their mutual interactions. Nowadays when it is talked about technology, different kinds of cars and big buildings are stroked in human mind؛ It is clear that if the technology result which is the answer of fundamental human needs is considered, it almost will be clear the reason of some circumstances, that each industrial or structural phenomena has been inspired from which natural alive pattern, so it has to be a relation with logical and scientific principles between mechanical system and alive constant system. The main aim of using important nature achievements is that instead of recreating from alive fauna , study nature principles and their consistency because all things in nature are powers balance , so that world has structure , therefore architectures and experts commissions and trainings to find better solution for symbiosis with nature serves as today world need. Bio urbanism endorses principles of geometrical coherence, Biophilic design, Bio Architecture, Bio mimesis, etc. in practices of design and also new urban policies and, especially Bio politics, to promote urban revitalization by ensuring that man-made changes do not have harmful effects to humans.
مدل سازی سیستم های پشتیبان تصمیم گیری فضایی در مدیریت بحران قبل از وقوع زلزله با رویکرد دستیابی به توسعه پایدار؛ نمونه موردی شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۵
۳۰۴-۲۹۱
حوزههای تخصصی:
زلزله یکی از مهمترین پدیده های طبیعی است که در ایران با توجه به قرارگیری بر روی گسل ها با آن مواجهیم. برنامه ریزی به منظور آمادگی در برابر عواقب ناشی از وقوع زلزله در دستور کار برنامه ریزان شهری قرار می گیرد. جهت کنترل بحران و کاهش خسارات، مدیریت بحران صورت میگیرد. مدیریت بحران یکی از رویکردهای مدیریت پایدار شهری است. در زمان وقوع بحران و به وجود آمدن شرایط بحرانی تصمیم گیری بسیار حائز اهمیت می باشد، لذا در این مقاله با استفاده از سیستم پشتیبانی تصمیم گیری فضایی، آسیب پذیری کالبدی شهر زنجان در برابر زلزله جهت اعمال فرایند مدیریت بحران پیش از وقوع زلزله مورد بررسی قرار گرفته است. زنجان یکی از استان های شمال غربی ایران بوده که بر اساس نقشه های زمین شناسی جزء مناطق زلزله خیز کشور محسوب می شود، اجزاء سیستم بکارگرفته شده در این پژوهش شامل پایگاه داده (سیستم اطلاعات جغرافیایی)، مدل تحلیلی فضایی (مدل آسیب پذیری کالبدی) و مدل تصمیم گیری (ماتریس برنامه ریزی کمی استراتژیکی) می باشد. متغیرهای موثر در آسیب پذیری کالبدی در این پژوهش شامل آسیب پذیری ناشی از دسترسی به فضای باز، تراکم ساختمانی، متوسط مساحت قطعات و دانه بندی، مصالح ساختمانی، قدمت ساختمانی و ساختار کالبدی و کاربری اراضی می باشند که در نهایت هر یک از متغیرها بر اساس ضریب اهمیتشان در محیط GIS روی هم گذاری شده و نقشه نهایی آسیب پذیری تولید شده است که نتایج حاصله بیانگر این امر می باشد که با احتساب آسیب پذیری قابل توجه و زیاد در حدود بیش از 55 درصد از مساحت شهر از آسیب پذیری بالایی در برابر زلزله بر خوردار می باشند که بیشترین میزان آسیب پذیری مربوط به بافت های میانی شهر شامل مناطق 1و 2 و قسمتی از مناطق 3 و 5 شهر زنجان می باشد. در نهایت با توجه به اینکه هدف نهایی سیستم های پشتیبانی تصمیم گیری فضایی، تصمیم سازی می باشد از ماتریس برنامه ریزی کمی استراتژیکی، جهت اولویت بندی راهبردها برای اجرا شدن در مناطق با آسیب پذیری بالا استفاده شده است.
بررسی رابطه بین حکمرانی خوب و رضایت مندی ارباب رجوع دستگاه های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۵
۳۲۰-۳۰۵
حوزههای تخصصی:
در مدیریت دولتی، اصول حکمرانی خوب به عنوان یکی از جنبه های پارادایم جدید مطرح است و تأکیدی ویژه بر نقش مدیران دولتی در فراهم نمودن و ارائه خدمات با کیفیت بالا به ارباب رجوع و گروه های مختلف و جلب رضایت آن ها دارد. با توجه به اهمیت رضایت مندی ارباب رجوع و ضرورت پیاده شدن ویژگی های حکمرانی خوب در سازمان های دولتی، هدف این پژوهش بررسی رابطه ی بین حکمرانی خوب و رضایت مندی ارباب رجوع دستگاه های دولتی تعیین شد. این پژوهش از نظر روش ، توصیفی از نوع همبستگی بود. مدیران و کارشناسان سازمان های دولتی (310 نفر) و ارباب رجوع آن ها به عنوان جامعه ی آماری در نظر گرفته شدند. به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، 172 کارشناس و مدیر و به روش نمونه گیری تصادفی، 384 ارباب رجوع، نمونه ی آماری پژوهش را تشکیل دادند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامه محقق ساخته ارباب رجوع (18 سؤال) و پرسش نامه استاندارد حکمرانی خوب (35 سؤال) بود. اطلاعات گردآوری شده بر اساس آمار توصیفی و استنباطی (ضریب همبستگی و فریدمن) از طریق نرم افزار آماری spss20مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد در کل بین حکمرانی خوب و رضایت مندی ارباب رجوع رابطه ی معنی داری وجود نداشت. در بررسی خرده مقیاس های حکمرانی خوب، تنها بین بعد شفاف سازی با رضایت مندی ارباب رجوع رابطه ی معنی دار معکوس مشاهده شد. در مابقی خرده مقیاس های حکمرانی خوب (نتیجه گرایی، اثربخشی نقش ها و وظایف، ارتقاء ارزش ها، ظرفیت سازی و پاسخگویی) با رضایت مندی ارباب رجوع رابطه معنی داری مشاهده نشد.
بازتاب نظریه های نشانه شناسی در خوانش معماری و شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۵
۳۵۰-۳۳۹
حوزههای تخصصی:
آنچه را تا به امروز به عنوان نشانه شناسی معماری می شناسیم، زیرشاخه ای از نشانه شناسی هنر و در سایه آن، فاقد نمودی مستقل است. باتوجه به مفاهیم نظری معماری و همسویی با اندیشه های زبان شناختی و نشانه شناسی، نیاز به تشریح وتبیین نشانه شناسی معماری مشهوداست. در این مقاله ارتباط میان معماری و نشانه شناسی مورد تحلیل قرار می گیرد. هر متن اجتماعی (مانند معماری) حامل مجموعه ای از پیام ها بوده که به وسیله رمزگان ها و روابط درون متنی به مخاطب منتقل می شوند. این نشانه ها توسط خالق کد گذاری شده و خواننده (مخاطب) بر پایه قراردادهای اجتماعی، برداشت های ذهنی و زاویه نگاه خود به رمزگشایی و معنا سازی برای متن (معماری) تلاش می کند. نشانه شناسی به دو دیدگاه ساختارگرا و پساساختارگرا می پردازد. نشانه شناسان ساختارگرا رابطه متن و معنا را مستقیم دانسته و در مقابل نشانه شناسان پسا ساختارگرا، رابطه متن و معنارا غیر مستقیم دانسته و به جستجوی مفهوم ضمنی و روابط بینا متنی می پردازند. در این مقاله پس از بررسی نظریات نشانه شناسان، خوانش معماری (متن) از دو دیدگاه ذکر شده مورد قیاس قرار گرفته است. تمرکز اصلی تحقیق بر بازنمود معنای معماری، که از لایه های متعدد معنا تشکیل شده است، می باشد. معانی در لایه های طرح شناورند وبه صورت استعاری، کنایی، بازتابی و غیره ناکرانمند هستند. خوانش نشانه شناختی معماری، به دنبال باز تولید طرح بر اساس ارتباط بین لایه ها و بر اساس برداشت مخاطب می باشد.
ارائه چهارچوب نظری مناسب ساختار فضایی بنادر و مناطق پسکرانه ای بر مبنای روش تحلیل محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴۴
۴۰-۱۹
حوزههای تخصصی:
بنادر را می توان دروازه های اصلی ورود و خروج جریان های فضایی برشمرد. این کانون های فعالیتی، درصورتیکه بتوانند پیوند مناسبی با ساختار فضایی مناطق درون سرزمینی ایجاد کنند، نه تنها می توانند جریان های توزیع کالا را به خوبی هدایت کنند، بلکه نقش موثری در توسعه نواحی پسکرانه ای خواهند داشت. در این میان، تمرکز و تاکید بر مولفه های ساختار فضایی، می تواند موجب رونق تعامل بنادر با قطب ها و توسعه پسکرانه های درون سرزمینی شود. هدف از این پژوهش، شناسایی مولفه های ساختار فضایی و تدوین یک چارچوب نظری مناسب از دیدگاه های مطرح پیرامون ساختار فضایی بنادر- پسکرانه بر مبنای روش تحلیل محتوا است. یافته های پژوهش نشان می دهد از میان مجموعه نظریه های ساختارفضایی، شش مولفه قابل شناسایی است که عبارتند از: قلمرو، کانون، محور ارتباطی، سازمان یابی سطوح، تعامل و انتظام. با تلفیق هرکدام از این مولفه ها، ابعاد جدیدی از ساختار فضایی سرزمین روشن می شود که شامل تحرک فضایی، کاربری فضایی و فرم فضایی خواهد بود. تحرک فضایی بر مبنای پیوندها و روابط میان اجتماعات انسانی و کاربری فضایی بر مبنای فعالیت های انسانی و زمین شکل می گیرد. فرم فضایی نیز حاصل برهم کنش این دو بُعد در پهنه سرزمین است که در مقیاس های مختلف به صورت پنهان یا آشکار نمایان می شود. وجود مولفه انتظام آشکار و برنامه ریزی شده در ساختار فضایی یک منطقه، خود عاملی در تبیین بُعد جدیدی تحت عنوان پشتیبانی فضایی است. در حقیقت این بُعد مشخص کننده تفاوت در ساختار فضایی یک منطقه درون سرزمینی با ساختار فضایی بندر- پسکرانه است. وجود فضاهای پشتیبان در مناطق پسکرانه بندرگاهی، بر اساس تصمیم سازی برنامه ریزان فضایی و تصمیم گیری سیاست مداران، می تواند زمینه لازم را برای ورود فضاهای جغرافیایی کمتر توسعه یافته به چرخه انطباق ساختار فضایی مهیا کند. در این حالت چهارچوب نظری جدیدی تحت عنوان چرخه تعامل در ساختار فضایی بندر- پسکرانه و مبتنی بر چهار بُعد ذکر شده بوجود می آید که هدف آن تبیین مدل توسعه فضایی متوازن بندر و مناطق پسکرانه در مقیاس های مختلف است.
معیارهای طراحی محله پایدار از منظر پدافند غیرعامل با استفاده از تکنیک دلفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانش پدافند غیر عامل به عنوان یکی از جدید ترین علوم دفاعی با هدف کاهش آسیب پذیری در زمان بحران همواره مورد توجه محافل علمی و نظامی بوده؛ تا جایی که کشورهای قدرتمند، خود اهمیت زیادی برای این موضوع قائل شده اند. با توجه به اینکه در زمان بحران شهرها به عنوان کانون آسیب پذیری محسوب می شوند، نقاطی از شهر که به صورت پایدار طراحی شده باشند آسیب پذیری کمتری خواهند داشت. به طوری که این امر با استفاده از معیارهای پدافندی برای طراحی محله پایدار صورت می پذیرد. در این راستا هدف پژوهش بدست آوردن معیارهای طراحی محله پایدار از منظر پدافند غیرعامل می باشد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و تکنیک مورد استفاده در آن دلفی می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه متخصصان حوزه پدافند و معماری است که از آنها 10 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که معیارهای طراحی محله پایدار از نظر پدافند غیرعامل در 5 دسته کلی اعم از معیارهای جغرافیایی و اقلیمی، طراحی معماری، بهبود وضعیت مدیریتی و اجرایی، بهبود وضعیت تاسیساتی و معیارهای بهبود وضعیت کاربری ها طبقه بندی می شوند. اعضای پانل در ترتیب اهمیت معیارها بیشترین امتیاز را به ترتیب به معیارهای طراحی معماری و جغرافیایی و اقلیمی داده که هر دوی آنها امتیازی بیش از 4 را دریافت نمودند. هم چنین به دنبال آن معیارهای بهبود وضعیت مدیریتی و اجرایی، بهبود وضعیت کاربری ها و بهبود وضعیت تاسیساتی حائز اهمیت بوده که میانگین بالای 3 را بدست آوردند.
واکاوی اثرات خوشه های صنعتی بر توسعه منطقه ای مورد پژوهی: خوشه های صنعتی سنگ منطقه کلانشهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علی رغم شکل گیری بزرگ ترین منطقه تولید و فرآوری سنگ کشور در منطقه کلانشهری اصفهان در دهه های اخیر (شامل چهار خوشه محمودآباد، نجف آباد، دولت آباد و خمینی شهر) و وجود بحث های شفاهی و غیرمستند گسترده درباره تأثیرات منطقه ای آنها، کمتر بررسی دقیقی درباره این خوشه ها به ویژه در ارتباط با نقش آنها در توسعه منطقه ای اصفهان صورت پذیرفته است. با عنایت به این خلاء مطالعاتی در این مقاله هدف آن است تا میزان شدت اثرات خوشه های صنعتی سنگ منطقه کلانشهری اصفهان بر توسعه منطقه ای و میزان مطلوبیت آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. در این راستا از پارادایم روش شناسی مختلط در این مقاله بهره گرفته شده است؛ ضمن اینکه برای جمع آوری داده ها از روش کتابخانه ای و میدانی (از نوع پرسشنامه ای) استفاده گردیده و برای این منظور با توجه به ویژگی های جامعه هدف، روش نمونه گیری چند مرحله ای (مرحله نخست روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده برای تعیین حجم نمونه و روش نمونه گیری سیستماتیک برای مشخص نمودن واحدهای مورد نمونه گیری) انتخاب و بر این مبنا به 223 عدد از بنگاه های خوشه های صنعتی منتخب از بین 1115 بنگاه موجود در آن، مراجعه شده است. در ادامه نیز از فن تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم (به عنوان یکی از فنون مدل سازی معادلات ساختاری) برای فهم میزان شدت تأثیرگذاری و از تکنیک تبدیل مقیاس خطی برای درک میزان مطلوبیت تأثیرگذاری خوشه های صنعتی در توسعه منطقه ای بهره گرفته شده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که علی رغم وجود پتانسیل تأثیرگذاری خوشه های صنعتی منتخب بر توسعه منطقه کلانشهری اصفهان، این خوشه ها در زمینه های مختلف اقتصادی، اجتماعی و کالبدی هنوز دارای تأثیرگذاری بسیار مطلوب نبوده و این تأثیرگذاری در حد متوسط مانده است که این قضیه به همراه این مورد که برخلاف تصور خوشه های مذکور بیشتر در توسعه اجتماعی منطقه تأثیرگذار بوده تا در توسعه اقتصادی و نیز اینکه خوشه ها بیش تر بر مبنای ارتباطات درونی خود بنگاه ها، جلوگیری از مهاجرت مدیران و سرمایه های فیزیکی به توسعه منطقه ای کمک نموده است. بر مبنای ارتباطات برونی بنگاه ها، جلوگیری از مهاجرت کارکنان و سرمایه انسانی، نهایتاً می تواند منجر به این نتیجه شود که خوشه های صنعتی سنگ منطقه کلانشهری اصفهان هنوز در مرحله جنینی توسعه می باشد و از ویژگی های خوشه های صنعتی به صورت نظری و آرمانی که تاثیرگذاری مطلوب و با شدت زیادی را برای منطقه دربرگیرنده خود ایجاد می نماید، فاصله دارند.
نوع شناسی ادراکات کشاورزان گندم کار و سبزی کار نسبت به تغییرات آب وهوایی با استفاده از روش شناسی کیو (مورد مطالعه: شهرستان حمیدیه خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات آب وهوایی و گرمایش جهانی، یکی از مسائل مهم جهان در قرن بیست ویکم است که اثر منفی درخورتوجهی بر جامعه انسانی به ویژه بخش کشاورزی می گذارد. ازآنجاکه ادراک کشاورزان در زمینه تغییرات آب وهوایی، با نگرش و رفتار آنان برای مقابله و کنارآمدن با این مشکل ارتباط مستقیم دارد، شناخت ادراکات آن ها برای برنامه ریزی و سیاست گذاری مهم و ضروری است. ازطرف دیگر همه کشاورزان تغییرات آب وهوایی را به یک شکل درک نمی کنند و در نگرش کشاورزان ناهمگونی به چشم می خورد. مطالعه حاضر با استفاده از روش کیو به منظور نوع شناسی ادراکات کشاورزان شهرستان حمیدیه دربرابر تغییرات آب وهوایی انجام شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نسخه 2014 نرم افزار پی.کیو مِتُد استفاده شد. تحلیل عاملی رتبه بندی ها نشان می دهد دو دیدگاه حمایت طلبان و سازشگران در میان 27 کشاورز سبزی کار و دو دیدگاه منفعلان تقدیرگرا و ناامیدان در میان 19 کشاورز گندم کار وجود دارد. دیدگاه های مختلف نشان می دهد که افراد مختلف تفکرهای مختلفی درباره علل، اثرها، اثربخشی درک شده، مسئولیت پذیری، سازگاری و تمایل به کاهش گازهای گلخانه ای و تغییرات آب وهوایی دارند. شناسایی این دیدگاه های مختلف می تواند بر سیاست گذاری های کشور درزمینه مبارزه با این بلای طبیعی به صورت مستقیم اثرگذار باشد و سیاست های خاصی برای هر طبقه به وجود آورد و درنتیجه تأثیر پیام ها را افزایش و هزینه ها را کاهش دهد.
نقش پروژه های بیابان زدایی در افزایش سرمایه اجتماعی مردم محلی (مورد مطالعه: پروژه ترسیب کربن شهداد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش پروژه ترسیب کربن در بهبود سرمایه اجتماعی مردم محلی تحت پوشش پروژه در منطقه شهداد استان کرمان انجام شد. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل اعضای گروه های توسعه روستاهای تحت پوشش پروژه ترسیب کربن به تعداد 456 نفر و مردم محلی شش روستای خارج از پروژه ترسیب کربن به تعداد 1428 نفر بود. حجم نمونه براساس جدول کرجسی و مورگان 218 نفر تعیین شد. برای مقایسه، همین تعداد نمونه از بین مردم محلی خارج از پروژه انتخاب شد. نمونه ها به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. پرسش نامه ابزار اصلی جمع آوری داده ها بود. روایی محتوایی این پرسش نامه را اساتید رشته ترویج و آموزش کشاورزی و کارشناسان ستادی و صفی طرح ترسیب کربن در سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور تأیید کردند. برای تعیین پایایی پرسش نامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده و مقدار آن برای بخش های مختلف پرسش نامه بین 70/0 تا 90/0 محاسبه شد. با توجه به نتایج تحقیق، بین سرمایه اجتماعی مردم محلی تحت پوشش پروژه در قبل و بعد از اجرای طرح اختلاف معنی دار وجود دارد. همچنین بین سرمایه اجتماعی مردم محلی تحت پوشش پروژه و خارج از پوشش پروژه نیز اختلاف معنی دار وجود دارد. در مجموع می توان گفت پروژه ترسیب کربن بر سرمایه اجتماعی مردم محلی که شرط لازم برای توسعه اجتماعی محسوب می شود تأثیر مثبت داشته است.
ارزیابی راهبردهای اسکان مجدد پس از مخاطره زلزله درنواحی روستایی (مطالعه موردی: دهستان آبگرم، شهرستان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضعف بنیان های ساختاری نقاط روستایی کشور، از دیر باز جزو موانع توسعه یافتگی این سکونتگاههای انسانی به شمار آمده است. در این میان بروز حوادث غیرمترقبه طبیعی همچون سیل وزلزله بیشترین لطمه را بر این پیکر ناتوان وارد ساخته، به طوری که به دنبال هر حادثه، سازمان اقتصادی و اجتماعی روستاها به همراه ساختار فیزیکی آن دچارصدمات جدی می شود. در چنین زمینه ای بازسازی روستاهای آسیب دیده از حوادث طبیعی، با رویکردی عقلانی به برنامه ریزی راهکاری جز مداخله در نحوه آرایش مکانی- فضایی نمی یابد. تحقیق حاضر به بررسی پیامدهای اجتماعی، اقتصادی وکالبدی راهبردهای اسکان مجدد روستاییان روستاهای دهستان آبگرم شهرستان اردبیل که طی زلزله در سال 1375 تخریب شدند، می پردازد.شاخص های تحقیق شامل انسجام اجتماعی، همبستگی اجتماعی، تغییر شغل، میزان درآمد،تخریب مراتع، تغییر الگوی مسکن، تغییر کاربری اراضی زراعی و میزان دسترسی به خدمات زیربنایی است.جامعه آماری شامل 15 روستای دهستان آبگرم وحجم نمونه شامل 3 روستای جابجا شده و 3 روستای درجاسازی شده می باشد. روش تحقیق توصیفی -تحلیلی است و شیوه های گردآوری اطلاعات شامل اسنادی و میدانی (مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه) است. آزمون فرضیات با استفاده از آزمونهای T مستقل و آزمون مکنمار و به کمک از نرم افزار SPSS صورت گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهدکه در بین معیارهای منتخب برای بررسی پیامدهای راهبردهای اسکان مجدد میزان انسجام اجتماعی، همبستگی اجتماعی، احساس تعلق مکانی، تغییر الگوی مساکن و دسترسی به خدمات در رویکرد درجاسازی بهتر و مناسب تر از رویکرد جابجایی است، در صورتی که در معیارهای همچون تغییر شغل، میزان درآمد، تخریب مراتع، تغییر کاربری اراضی زراعی رویکرد جابجایی مناسبتر است.
تحلیل شاخص پایداری در بین کشورهای آسیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای توسعه پایدار منطقه ای، فرمول واحدی برای تمام کشورها به دست نیامده است و در هر کشور باید با توجه به شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و شرایط اکولوژیکی، معیارهای خاص توسعه پایدار را شناسایی کرد. شناخت مؤلفه ها، شاخص ها و نماگرهای برخورداری، در گرو شناخت هرچه بهتر شاخص های توسعه است؛ زیرا شاخص ها نه تنها ابزاری برای اندازه گیری هستند، بلکه راهنمایی برای چگونگی درک مفهوم توسعه پایدار نیز قلمداد می شوند و انتخاب و تعیین دقیق آن ها در امر توسعه و محرومیت و اینکه آیا وضعیت توسعه یافتگی پایدار یا ناپایدار است، یکی از مراحل اساسی در برنامه ریزی توسعه شهری است؛ بنابراین، شاخص ها یکی از اجزای ضروری برای ارزیابی کلی میزان پیشرفت به سوی توسعه پایدار به شمار می روند. پژوهش حاضر، با استفاده از 32 شاخص، توسعه پایدار را در میان کشورهای آسیایی تحلیل می کند. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است و در آن، از تکنیک چندمعیاره (تاپسیس) برای سطح بندی کشورهای آسیایی مورد مطالعه استفاده شده است. نتایج به کارگیری تکنیک تاپسیس نشان می دهد در بین سال های 1385، 1387، 1389 و 1391 کشورهای نپال، کامبوج و بوتان در رتبه های نخست قرار دارند و در همین سال ها، کشورهایی مانند ترکمنستان، عراق، فلسطین اشغالی، اردن و سوریه، ناپایدار به شمار می روند. در حالت کلی طی سال های مورد ارزیابی برخورداری کشورها از لحاظ شاخص های مورد سنجش محسوس بوده و تغییر خاصی در آن ها از سال 1385 تا 1391صورت نگرفته است و بیانگر ناپداری نسبتا بالای کشورها از بّعد شاخص پایداری می باشد.
تحلیل فضایی شاخص های کیفیت زندگی در محله های پیرامونی شهر زاهدان با استفاده از مدل تصمیم گیری چندمعیاره ویکور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از بررسی های مهم برنامه ریزان شهری، شناخت سطح کیفیت زندگی در مقیاس محله های شهری و چگونگی نابرابری بین آنهاست. امروزه توزیع عادلانه شاخص های کیفیت زندگی شامل کیفیت مسکن، حمل و نقل و ارتباطات، دسترسی به نیازهای روزمره، تسهیلات شهری، ایمنی و امنیت در سطح محله های شهری درخور توجه مدیران و برنامه ریزان شهری است. بر اساس این، هدف مقاله حاضر بررسی و رتبه بندی کیفیت زندگی از نظر شاخص های عینی و ذهنی در محله های پیرامونی شهر زاهدان است. جامعه آماری پژوهش، شهروندان با سن بیشتر از 18 سال شهر زاهدان هستند که با روش نمونه گیری تصادفی و با فرمول کوکران، حجم نمونه 400 نفر انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و شیوه جمع آوری داده ها پیمایشی است. داده های حاصل از پرسش نامه با روش آنتروپی، وزن دهی و با الگوی ویکور[1] تحلیل و بررسی شدند. یافته های پژوهش، نابرابری بسیار زیاد سطح کیفیت زندگی را بین 19 محله پیرامونی شهر زاهدان نشان می دهند؛ به طوری که، 8 محله (11-5، 10-5، 6-1، 9-5، 11-2، 1-2، 5-1 و 10-1) [2]در وضعیت فراتوسعه، 1 محله (1-3) میان توسعه بالا، 3 محله (11-3، 6-3 و 7-5) میان توسعه، 3 محله (8-4، 6-5 و 4-4) میان توسعه پایین و 4 محله (5-5، 6-4، 5-4 و 11-4) در وضعیت فرو توسعه قرار دارند. بنابراین، لازم است طی برنامه کوتاه مدتی به محله های فروتوسعه و میان توسعه پایین توجه شود و در مرحله بعدی، برنامه ریزی و توسعه فضایی محله های میان توسعه و در نهایت محله های میان توسعه بالا و فراتوسعه مدنظر قرار گیرد. [1] VIKOR [2] عدد سمت راست شماره محله و عدد سمت چپ شماره منطقه شهری را نشان می دهد.
بررسی تحولات برنامه ریزی توسعه روستایی اتحادیه اروپا در قرن بیست و یکم: درس هایی برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اتحادیه اروپا از قدیمی ترین پیمان های سیاسی در جهان است. سیاست مشترک کشاورزی، خط مشی لیدر و برنامه های مصوب توسعه روستاهای اتحادیه، برای دوره های زمانی 2006-2000 و 2013-2007 و نیز چشم انداز توسعه روستایی در2020-2013 از جمله برنامه های اجراشده و در حال اجرای کشورهای اتحادیه در چشم انداز نوین برنامه ریزی توسعه روستایی است. در مقاله حاضر، پس از آشنایی اجمالی با اتحادیه اروپا، وضعیت گذشته و موجود نظام برنامه ریزی توسعه روستایی در کشورهای عضو، چشم انداز آینده آن و همچنین، میزان تأثیرگذاری و اهمیت برنامه های توسعه کشاورزی بر فرایند برنامه ریزی توسعه روستایی بررسی می شود. مشارکت و مسئولیت مشترک، خط مشی راهبردی، تکمیل کنندگی و انسجام، رویکرد پایین به بالا و تأکید بر شبکه سازی و در نهایت، توجه ویژه به تنوع اقتصادی در نواحی روستایی مهم ترین آموزه های توسعه روستایی در برنامه های اتحادیه اروپا در قرن 21 برای ایران به شمار می روند.
ژئوتوریسم استان مازندران با تاکید بر بندر نوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشورهای جهان در رقابتی تنگاتنگ و نزدیک در پی بهره گیری از توانمندی های کشور خود هستند تا بتوانند سهم بیشتری از درآمد ناشی از صنعت توریسم را به خود اختصاص دهند و با ساده ترین شکل ممکن به اشتغال زایی بپردازند. در این میان بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند که اکوتوریسم و زیر شاخه های آن از جمله ژئوتوریسم در مقایسه با توریسم فرهنگی از قابلیت ها و مزیت های بهتری برخوردار است. از طرف دیگر به اذعان اندیشمندان و متخصصان ایران دومین کشور جهان از نظر برخورداری از جاذبه های گردشگری و ژئوتوریستی بعد از امریکا است. یکی از مناطقی که ذیل مقوله ژئوتوریسم از پتانسیل های بالایی برخوردار است استان مازندران و شهرستان نوشهر است. با توجه به این مقدمه سؤالی که در این تحقیق بدان خواهیم پرداخت این است که آیا سواحل دریای خزر و استان مازندران از طریق گردشگری و ایجاد منطقه آزاد نوشهر می تواند زمینه توسعه قدرت محلی و منطقه ای در ابعاد فرهنگی، اقتصادی و سیاسی را به وجود آورده و سبب افزایش اشتغال و درامد سرانه کشور گردد؟ و یا به عبارت دیگر آیا می توان استان مازندران را به عنوان یکی از مهم ترین مناطق گردشگری در حوضه دریای خزر، آسیای میانه و قفقاز مطرح کرد؟ جاذبه های باستان شناختی ، فرهنگی و طبیعی ایران مبنایی بسیار مناسب برای توسعه ژئوتوریسم ایجاد کرده است با توجه به این که ایران دارای گستره ی وسیعی از پدیده های زمین شناختی است و ژئوتوریسم به تازگی در آن پا گرفته و مراحل اولیه توسعه را طی می کند. فرضیه تحقیق حاضر این است که به نظر می رسد در استان مازندران پتانسیل هایی از دیدگاه ژئو توریسم وجود دارد که در صورت یک برنامه ریزی منسجم می توان با توسعه و بهره برداری از این پتانسیل ها تحولی در گردشگری داخلی و خارجی این منطقه به وجود آورد. ژئوتوریسم استان مازندران تابلویی زیبا از تمامی ژئوسایت های کشور است؛ بنابراین در تحقیق حاضر برآنیم تا ضمن بهره گیری از منابع کتابخانه ای و مقالات پژوهشی پتانسیل های طبیعی، موانع و تنگناهای موجود ژئو توریسم استان را بررسی نموده تا به اهداف مورد نظر دست یابیم.
آسیب شناسی مراکز فرهنگی- تفریحی و مکان های گذران اوقات فراغت (مطالعه موردی: شهر شاهین شهر)
حوزههای تخصصی:
یکی از محورهای مهم زندگی انسان امروزی و شهرنشین، مسئله اوقات فراغت و نحوه گذراندن آن است. فضاهای گذران اوقات فراغت از مهم ترین حوزه های عملکردی در شهرها هستند که فرد در زمان فراغت از کار، برای رهایی از تنش های زندگی شهری به آن ها پناه می برد. شاهین شهر از جمله شهرهایی است که فضاهای تفریحی و فراغتی آن، شرایط مطلوبی جهت پاسخگویی به نیازهای شهروندان ندارد؛ بنابراین، هدف از این پژوهش وضعیت سنجی و آسیب شناسی مراکز فرهنگی- تفریحی و مکان های گذران اوقات فراغت است که توسط شهرداری جهت پاسخگویی به نیا زهای فرهنگی و فراغتی شهروندان ایجاد شده است. رویکرد حاکم بر پژوهش، توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است. جمع آوری داده ها به صورت پیمایشی (میدانی) و بخشی از آن نیز اسنادی می باشد. جامعه -آماری پژوهش، شهروندان ساکن در شهر شاهین شهر می باشند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران ۳۸۳ نفر و مقدارآلفای کرونباخ برای پایایی پرسشنامه ۸۶/۰ محاسبه گردید. از طریق تجزیه و تحلیل پرسشنامه در نرم افزار SPSS رابطه میان میزان رضایت شهروندان از هر یک از اماکن فرهنگی- تفریحی و ویژگی های جمعیت شناسی آن ها از طریق آزمون های اسپیرمن و پیرسون مشخص گردید. همچنین این مکان ها از نظر میزان پاسخگویی به نیازهای فراغتی شهروندان، بررسی شدند که نتایج آن نشان داد مکان های فرهنگی - تفریحی بانوان با کسب رتبه ۶ در آزمون فریدمن از نظر پاسخگویی به نیازهای فراغتی شهروندان با مشکلات و کمبودهای بیشتری مواجه است. همچنین وضعیت مکان های فرهنگی- تفریحی بانوان با میانگین ۸۹۰/۲ (آماره T برابر با ۰۵۱/۳- و سطح معناداری ۰۰۲/۰) پائین تر از حد انتظار جامعه است.
پهنه بندی و آمایش شهری بر اساس شاخص های کالبدی – فضای (موردمطالعه: شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد کالبدی فضایی شهر ارومیه در چند دهه اخیر موجب مسائلی همچون تغییر کاربری زمین، گسترش نامتناسب شهر و مخاطرات زیست محیطی شده است. از رویکردهای مطرح در این مورد، پهنه بندی و آمایش زمین های شهر برای توسعه متعادل شهری است. هدف این پژوهش ارزیابی روند توسعه کالبدی - فضایی شهر ارومیه طی سال های ۱۳۴۵ تا ۱۳۹۰ و تعیین پهنه های مستعد توسعه کالبدی شهر بر اساس شاخص های کالبدی – فضایی است. آمایش شهری بر اساس شاخص های کالبدی- فضایی به توسعه متعادل و متوازن شهری کمک می کند. این پژوهش بر اساس ۱۰ شاخص مکانی- فضایی شامل: ارتفاع، شیب، وضعیت خاک، کاربری زمین، اقلیم، ژئومورفولوژی، فاصله از روستا، فاصله از شهر، فاصله از راه و فاصله از رودخانه، روند توسعه کالبدی فضایی شهر ارومیه و پهنه های مناسب برای توسعه شهر را ارزیابی نموده است. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی با استفاده از نرم افزار Arc GIS و منطق Fuzzy است. یافته ها و نتایج حاصله نشان می دهد پهنه های با تناسب بسیار زیاد برای رشد و توسعه شهر در قسمت های غرب و جنوب غربی شهر ارومیه و به صورت پراکنده در نواحی جنوب و شمال شرق واقع است. در پهنه های ساحلی دریاچه ارومیه و پهنه های بلافصل آن شاهد نهشته های پادگانه ای هستیم که پهنه های با تناسب بسیار کم، کم و متوسط هستند. این نواحی ازلحاظ توسعه کالبدی شهر قابلیت اندکی دارند. همچنین نواحی با تناسب کم در قسمت های شمال شرق تا جنوب شرق به صورت پراکنده نیز مشاهده می گردد.
برنامه ریزی فضایی با رویکرد پویش ساختاری-کارکردی: به سوی پیوند جبرگرایی فضایی با انسان گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از الزامات اساسی برای توسعه مردم و مکان های جغرافیایی طرح نظریه های برنامه ریزی فضایی زمینه محور و نقد عناصر تشکیل دهنده این نظریه ها است. براساس این چشم انداز اولیه، رویکرد پویش ساختاری-کارکردی نخستین گام یعنی صورت بندی یک رویکرد بدیل را در برنامه ریزی فضایی و در ارتباط با محتوای جغرافیای اجتماعی ایران برداشته است. نوشتار حاضر در پی آن است تا با روش تحلیلی، بر نحوه صورت بندی دو مفهوم کلیدی انسان و فضا در رویکرد فوق متمرکز شود و امکانات مفهومی آن را در برنامه ریزی فضایی ایران تحلیل کند. همانطور که نوشتار حاضر استدلال می کند مفاهیم فضا و انسان در رویکرد پویش ساختاری-کارکردی بدون ارتباط با یکدیگر مفهوم سازی شده اند. در واقع، مفهوم فضا بدون توجه به الزامات روش شناسی آن برای مفهوم انسان صورت بندی شده است. در نتیجه، در حالی که رویکرد پویش ساختاری-کاکردی از یک سو عینیّت گرایی، برنامه ریزی نخبه گرایانه، رهیافت از بالا به پایین، مفهوم آستانه در اقتصاد نئوکلاسیک، شهرنشینی شتابان و جستجوی قوانین عام را از زاویه دید انسانگرایی نقد می کند، ولی از سوی دیگر، به واسطه تأکید بر جغرافیای پوزیتویستی و اقتصاد نئوکلاسیک، همان موارد موردنقد را بازتولید می کند. فائق آمدن بر گسستگی های مفهومی در رویکرد پویش ساختاری-کارکردی مستلزم بازتعریف تعاملی مفاهیم انسان و فضا است. اما پیش از بازتعریف این مفاهیم، بهتر است هویت جغرافیدانان و برنامه ریزان برمبنای تجارب گذشته و چشم انداز پیش روی برنامه ریزی فضایی در ایران بازتعریف شود.
University Good Governance; The study of autonomy and accountability in Islamic Azad University, Qazvin Province(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ بهار ۱۳۹۵ ضمیمه لاتین شماره ۴۲
۲۴۴-۲۳۵
حوزههای تخصصی:
University autonomy and accountability have been playing such a vital role in all aspects of university governance that their importance cannot be over emphasized. Autonomy can be defined as “the right of a group of people to govern itself or to organize its own activities” and being autonomous means “being independent and having the power to make your own decisions”. On the other hand, accountability means being responsible for decisions or actions and being required or expected to justify them. The purpose of this study is to examine and assess the degree and sufficiency of university autonomy in the four area of institutional, financial, staff, and academic and also the degree of accountability of universities to their external stakeholders. The instrument for gathering data was a researcher-made questionnaire with a five- point Likert scale and its calculated Alpha was above ./70. This means that the instrument was reliable. Data were obtained randomly from university managers at Islamic Azad University branches in Qazvin province. The data were analyzed using percentage and five-point Likert scale to objectively determine the degree of accountability and the sufficiency of the university autonomy for good governance of their branches at the four area of autonomy from the view point of university chancellors, vice-chancellors, Dean and Head of the Departments. The analysis of data in relation to research questions were investigated, using one-sample t-test by means of version 18 of SPSS software. The findings indicate that the degree of autonomy in the four area is not sufficient to govern the university well and the University administrators suggest that granting more autonomy from the central administration of Islamic Azad University and Ministry of Science, Technology and Research to the university branches may hold them to be more accountable to internal and external stakeholders.