فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۹۸۱ تا ۷٬۰۰۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴۰
۲۴۸-۲۳۷
حوزههای تخصصی:
رهبری تحول آفرین یکی از پارادایم های رهبری در روانشناسی سازمانی است که مورد تحقیق گسترده ای قرار گرفته است. رهبری تحول آفرین، رضایت زیردستان و اعتماد آنان به رهبری و به علاوه تعهد عاطفی آنان را افزایش می دهد. هدف پژوهش حاضر تبیین نقش هوش هیجانی و مهارت سیاسی در رابطه بین سبک رهبری تحول افرین مدیران با رضایت شغلی کارکنان بود. جامعه آماری پژوهش مدیران و کارمندان پیمانی و رسمی شهرداری در شهر بندرعباس بودند (300 نفر) که به دلیل محدود بودن جامعه، نمونه پژوهش با جامعه برابر است. تجزیه و تحلیل داده ها با روش تجزیه و تحلیل چند متغیره (معادلات ساختاری) توسط نرم افزار لیزرل انجام گرفت. نتایج این آزمون نشان می دهد که متغیرهای هوش هیجانی، مهارت سیاسی و سبک رهبری مدیران بر رضایت شغلی کارکنان در سازمان تأثیر گذارند. از طرفی متغیرهای مهارت سیاسی و هوش هیجانی با تاثیر بر سبک رهبری تحول گرا منجر به افزایش رضایت شغلی کارکنان می شود.
ارزیابی نتایج مشارکت مردمی در بازآفرینی شهری بافت شهری منطقه 12 تهران (نمونه موردی: محله سیروس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با اجرای ناموفق طرحهای بهسازی و نوسازی شهری، پدیده جدیدی بنام پایداری در برنامه ریزی شهری مورد توجه قرار گرفت. از عمده ترین رویکردها در زمینه پایداری، بازآفرینی شهری می باشد. در این روش احیاء، بحث مشارکت شهروندان جایگاه ویژه ای پیدا می نماید. واژه مشارکت امروزه یکی از بخشهای اساسی در فرهنگ توسعه به شمار می رود. مشارکت فرایندی اجتماعی، عمومی و یکپارچه است که هدف آن مشارکت دادن عموم مردم در همه مراحل توسعه می باشد. به نظر می رسد که این رویکرد در بافت های فرسوده شهری با توجه به وسعت دامنه و شدت مسائل گریبانگیر این بافت ها، کارآمدترین رویکردی است که می تواند برای مواجهه با کاستی ها و نارسائی ها اتخاذ نمود. بدین منظور در این مقاله ضمن ارائه مباحث نظری، نقش مشارکت مردم در بازآفرینی مورد تاکید قرار گرفته و در ادامه به بررسی مشارکت مردم در بازآفرینی محله سیروس پرداخته و ابعاد مشارکت و تمایل آنان در این زمینه مورد بررسی قرار می گیرد. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و با یک دیدی جامع نگر نشان می دهد که با وجود توجه چند به مشارکت مردمی در برنامه و طرحهای و اقدامات انجام شده در نمونه موردی، این رویکرد هنوز نتوانسته است به نتایج مطلوبی در این زمینه دست یابد. نتایج این بررسی نشان می دهد که ضعف تشریک مساعی گروههای مختلف و ذی ربط (مدیریت یکپارچه ) در برنامه های بازآفرینی از مهم ترین دلایل بروز چالش های اساسی ناحیه مورد مطالعه می باشد. بدین منظور رویکردی موثرتر همچون توانمند سازی اجتماع محله ای برای استفاده از نیروهای همه بهره وران در جهت ساماندهی محله مذکور در راستای اهداف توسعه پایدار مطرح می گردد.
بررسی و تحلیل نابرابری فضایی شهرستان های استان همدان بر اساس شاخص های بهداشتی- درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
: در هر جامعه ای، بهبود وضعیت بهداشت و سلامتی شهروندان یکی از ن شانه ه ای ارتقا و توسعه انسانی است. با توجه به اهمیت و نقش توسعه و توزیع مطلوب امکانات و شاخص های بهداشتی درمانی در بهبود کیفیت زندگی و توسعه پایدار مناطق، در پ ژوهش حاضر توزیع و توسعه این شاخص ها در سطح شهرس تان ه ای اس تان همدان ارزیابی مقایسه ای شده است. در این تحقیق، روش مطالعه توصیفی تحلیلی بوده و از روش تحلیل عاملی و تحلیل خوشه ای استفاده شده است . یافته های پژوهش حاکی از این است که محرومیتی نسبی در سطح کل استان از نظر برخورداری از شاخص های بهداشتی و درمانی حاکم است و توزیع امکانات موجود نیز چندان متناسب با ت وان و نی از جمعیت ی شهرستان ها انجام نشده است. شهرستان همدان، به عنوان مرک ز اداری سیاس ی و اقت صادی اس تان، در رتبه دوم برخ وردارترین شهرستان از نظر توسعه شاخص های بهداشتی درمانی بوده و اختلاف نسبتاً چشمگیری ب ا رتبه اول شهرستان ها که تویسرکان می باشد دارد. شهرستان های رزن، ملایر، نهاوند، بهار، کبودرآهنگ و اسدآباد ب ه ترتی ب در رتبه های بعدی قرار گرفته و فامنین نیز محروم ترین شهرستان شناخته شده است و با مدل تحلیل خوشه ای نیز 3 سطح مشخص شد که سطح یک که برخوردارترین شهرستان است فقط تویسرکان را شامل شد و سطح 2 که شامل 4 شهرستان نیمه برخوردار همدان، رزن، ملایر و نهاوند بودند و سطح 3 که 4 شهرستان دیگر استان را شامل شد که محروم شناخته شدند.
تحلیلی بر ساختار فضایی شاخص های توسعه با تاکید بر نابرابری منطقه ای (نمونه موردی: استان خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت نابرابری ها و بی تعادلی ها در چهارچوب محدوده های جغرافیایی مختلف (کشور، استان، شهرستان و بخش) و در نتیجه پی بردن به اختلاف ها و تفاو های موجود و سیاست گذاری در جهت رفع و کاهش نابرابری ها از وظایف اساسی متولیان توسعه مناطق به شمار می آید. هدف این پژوهش، بررسی نابرابری های فضایی و ارائه راه کارهای توسعه جهت دستیابی به تعادل و توازن منطقه ای در استان خوزستان است. رویکرد حاکم بر این پژوهش، توصیفی و تحلیلی است و ماهیت آن می تواند کاربردی باشد. بدین منظور داده های آماری موردنظر، از سازمان های مربوط اخذ و جهت سنجش داده ها از پرسشنامه ای در قالب نظرات خبرگان و صاحب نظران امر استفاده شده است و در ادامه از ترکیب لایه های مربوط، با استفاده از عملکرد ترکیبی سیستم اطلاعات جغرافیایی و تکنیک تصمیم گیری چند معیاره در قالب مدل تاپسیس فازی و تحلیل خوشه ای به تفسیر نقشه مربوط پرداخته ایم. نهایتاً با بهره گیری از نتایج حاصل از تلفیق لایه های اطلاعاتی، سطح توسعه یافتگی استان تعیین گردید. که در این تحلیل، سطح توسعه یافتگی مناطق استان، در 5 دسته از برخورداری تا عدم برخورداری تقسیم بندی گردید. نتایج این پژوهش نشان می دهد؛ تفاوت ها و نابرابریهایی در سطح توسعه یافتگی شهرستان ها وجود دارد، به طوری که شهرستان های اهواز، دزفول و ایذه در خوشه یک (توسعه یافته)، و شهرستان های هندیجان،اندیکا و هفتکل در خوشه 5 ( عدم برخورداری) را تشکیل می دهند. لذا وجود این تفاوت در سطح استان، لزوم اجرای برنامه ها و طرح های هدفمند را جهت تعدیل نابرابری های منطقه ای ایجاب می کند
گردشگری روستایی و لزوم تعیین روستاهای هدف گردشگری با استفاده از شاخص ها و معیارهای علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه جهانگردی بعنوان پر درآمدترین صنعت روز دنیا ، یکی از اهداف اصلی برنامه ریزان ، دست اندرکاران ومسئولین دولتهای حاکم در اکثر کشورهای جهان می باشد . افزایش جمعیت ، پیشرفت علوم وفنون ، افزایش زمان آزاد و فراغت و بسیاری عوامل دیگر، باعث جلب توجه عموم مردم به مقوله جهانگردی شده است ، بنابر عقیده کاسترز (1984) جهانگردی دانشی چند رشته ای است که اگر بدون انجام تجزیه و تحلیلهای سیاسی دقیق، برنامه های مدون و دقیق توسعه و تکامل یابد، قطعاً کامل نخواهد بود. ادوارد اینسکیپ صاحب نظر برنامه ریزی گردشگری در کتاب برنامه ریزی توسعه گردشگری، برنامه ریزی جهانگردی را همواره پویا و پایدار می داند و حکومتها را در جهت شناسایی آثار و آینده گردشگری می بیند تا بدین وسیله نقش خود را در این فرآیندها افزایش دهند. (Inskeep, Edward,1991,50) اصولاً بازار گردش ها و مسافرتها در مناطق شهری و پیشرفته توسعه می یابد. بسیاری از ساکنان این مناطق پیشرفته می خواهند از این محیط بسیار تصنعی و متجدد فرار کنند و به مناطق کمتر توسعه یافته و بی آلایش پناه ببرند.(وای گی،چاک؛ 1377: 181).از دهه 70 قرن بیستم،فعالیت های توریستی درمناطق روستایی به طور چشمگیری درهمه نقاط کشورهای توسعه یافته در سرتاسر دنیا افزایش یافته اند که این امر نقشی اساسی درتوسعه مناطق روستایی که از لحاظ اجتماعی و اقتصادی عقب مانده بودند ایفا نمود(پرالز، 2002). لذا متخصصین این صنعت با توجه به شناخت وآگاهی ویژه خود ،اذعان دارند که توسعه گردشگری روستایی ،بدون سازماندهی مجدد وگسترده مناطق روستایی براساس برنامه ریزی های علمی و مدون میسر نخواهد بود.در این راستا تعیین و معرفی مقاصد سفر مرتبط با موضوع یعنی روستاهای هدف گردشگری گام اول در مسیر تحقق اهداف والای توسعه گردشگری روستایی می باشد.در این مقاله که مستخرج از رساله ی باعنوان"تدوین شاخصهای موثر درتعیین روستاهای هدف گردشگری کشور،(مطالعه موردی روستاهای نمونه گردشگری استان سمنان)" می باشد سعی براین است تا با بررسی وضعیت گردشگری روستایی به بیان ضرورت تعیین روستاهای هدف گردشگری به عنوان مقاصد اصلی گردشگری روستایی پرداخته و این موضوع را به عنوان مهمترین عامل توسعه گردشگری روستایی وتوسعه همه جانبه مشخص نماید.
شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر در توسعه گردشگری سلامت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری و اقتصاد مربوط به آن در حال حاضر، در تغییر و تحول بوده و یکی از ارکان اصلی اقتصاد تجاری جهان است و نقش حیاتی را در اقتصاد جهانی ایفا می کند. افزون بر این بسیاری از برنامه ریزان و سیاست گذاران توسعه اقتصادی نیز، از صنعت گردشگری به عنوان رکن اصلی توسعه یاد می کنند. گردشگری سلامت به عنوان یکی از ابعاد گردشگری، هرگونه مسافرت برای ارتقای سلامت را در بر می گیرد و به توسعه پایدار و پویایی اقتصاد کشور کمک می نماید. همچنین گردشگری سلامت، یک استراتژی ملی در راستای افزایش درآمد کشور و نیز یک بازوی امنیتی محسوب می شود. این پژوهش باهدف شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر در توسعه گردشگری سلامت در استان اصفهان انجام شده است. بدین منظور ضمن مرور ادبیات و مفاهیم موجود در زمینه گردشگری سلامت، عوامل موثر مورد مطالعه قرار گرفته است. پژوهش حاضر از نظر هدف توصیفی و از نظر نتایج کاربردی است. جامعه آماری این تحقیق را خبرگان آشنا با صنعت گردشگری سلامت در استان اصفهان تشکیل می دهند و از بیست نفر از خبرگان در دسترس به عنوان نمونه در سال1393 استفاده شده است. به منظور شناسایی عوامل تاثیرگذار در جامعه آماری مورد مطالعه پرسشنامه ای طراحی و تدوین شده است. پرسشنامه تدوین شده به منظور انتخاب متغیرهای اصلی مورد مطالعه به اعضای نمونه آماری داده شد و نظرات آنان در خصوص این عوامل تعیین گشته است. در ادامه به منظور اولویت بندی عوامل شناسایی شده از روش TOPSIS استفاده شده است. بدین منظور پرسشنامه دوم جهت بررسی تاثیر هر یک از عوامل نسبت به شاخص های تعیین شده در اختیار نمونه آماری قرار گرفت و پس از جمع آوری و تلخیص داده ها، ماتریس تصمیم گیری بدست آمد. در نهایت اولویت بندی عوامل با توجه به اوزان و اهمیت هر یک از عوامل مشخص گردیده است. نتیجه اولویت بندی عوامل نشان می دهد که هزینه تمام شده درمان، بیشترین اهمیت و اولویت را در توسعه گردشگری سلامت دارا می باشد و بعد از آن کادر درمانی آموزش دیده و آشنا به زبان های خارجی، محیط فرهنگی مناسب و امنیت اجتماعی برای کشورهای مسلمان، بهره مندی از زیرساخت های مناسب در بخش حمل و نقل هوایی، احکام و قوانین شرعی، وجود یک ویزای درمانی خاص و سهولت صدور روادید، وجود تسهیلات در بخش فناوری جهت پرداخت های الکترونیکی و برقراری ارتباطات الکترونیکی و مخابراتی، وجود مراکز درمانی متعدد و فوق تخصصی در سطح بین الملل در اولویت های بعدی جهت توسعه گردشگری سلامت در استان اصفهان قرار دارند.
تحلیل اثرات هدفمندسازی یارانه ها بر پایداری روستایی (مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان زابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تعامل یا تقابل مجموعه ای از عوامل اکولوژیکی، اقتصادی، اجتماعی و کالبدی- فضایی، پایداری یا عدم پایداری روستاها تحقق می یابد. در این رویکرد، تبیین وضع موجود جوامع روستایی، ساختار، مشکلات، روند توسعه و به ویژه سطح رفاه ساکنین نواحی روستایی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بدین ترتیب درک و شناسایی وضع موجود و شرایط حاکم بر نظام های محلی، منطقه ای و ملی و آگاهی از وضعیت پایداری ج وامع روس تایی، اعتبار ویژه ای را در تصمیم گیری ها داراست. از این رو، این موضوع که چه عواملی در پای داری روستاها تاثیر گذار می باشند، همواره مطرح بوده است. تحقیق حاضر به منظور بررسی اثرات هدفمندسازی یارانه ها بر پایداری روس تاهای بخش مرک زی شهرستان زابل صورت گرفته است. روش به کار رفته در این تحقیق، ترکیب ی از روش های می دانی و توصی فی – تحلیلی می باشد. روستاهای نمونه ، شامل 52 روستای بخش مرکزی شهرستان زابل می باشد که با توجه به تعداد خانوارهای ساکن در این روستاها و استفاده از فرمول کوکران، تعداد 254 نفر از سرپرستان خانواری ساکن در این روستاها برای تکمیل پرسشنامه ها تعیین گردید. سهم هر روستا برای تکمیل پرسشنامه ها، براساس فراوانی افرادی که در آن روستا مبلغ یارانه مستقیماً به حساب شان واریز می شود، در نظر گرفته شده است. در پرسشنامه های خانوار، 33 شاخص مربوط به چهار بعد توسعه پایدار روستایی مورد توجه بوده است. در این پژوهش، با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی( AHP ) در نرم افزارهای Expert Choice و ArcGIS و استفاده از تحلیل های آماری (در نرم افزار SPSS ) ، اثرات هدفمندسازی یارانه ها بر پایداری روستاهای مورد مطالعه بررسی گردیده است. نتایج این بررسی مؤید آن است که با اجرای طرح هدفمندسازی یارانه ها، میزان پایداری 50 روستا (معادل 96 درصد از روستاهای مورد مطالعه) تضعیف شده است و مشارکت های مردمی نیز در سطح روستاهای مورد مطالعه با اجرای این طرح کاهش یافته است . از این رو، با توجه به اثرات منفی طرح هدفمندسازی یارانه ها بر وضعیت زندگی خانوارهای روستایی و با عنایت به اینکه خانوارهای ساکن در سطح روستاها، عمدتاً جزء دهک های درآمدی پایین جامعه می باشند، لذا افزایش سهم آنها در پرداخت های نقدی طرح هدفمندسازی یارانه ها بایستی مورد توجه قرار گیرد.
پراکنش جغرافیایی کارایی در بخش سلامت در استان های ایران با تأکید بر شاخص های بخش سلامت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
:امروزه کشور ایران، به پیشرفتهای قابل توجهی در عرصه بهداشت و درمان دست یافته و درصد چشمگیری از تولید ناخالص داخلی خود را (نسبت به دوره های قبل)، به این بخش اختصاص داده است. با این وجود به نظر می رسد که نمی توان به آسانی در ارتباط با توازن متناسب خدمات مراقبتهای بهداشتی و درمانی در استانهای مختلف این کشور نظر داد. بنابراین، مقالهحاضر بر آن است تا با بررسی تحلیلیمیزان تناسب توزیع خدمات بهداشتی و درمانی در این استانها نسبت به تعداد جمعیت آن ها و با استفاده از نرم افزار DeaMasterبه بررسی کارایی این توزیع در استانهای مختلف کشور بپردازد و در این راستا متغیرهای معکوس نرخ مرگ و میر مادران و معکوس نرخ مرگ و میر کودکان زیر 5 سال را به عنوان ستاده و متغیرهای جمعیت / تخت، جمعیت / ارزش افزوده، تعداد پزشک و تعداد مراکز بهداشتی را به عنوان نهاده های مربوط به بخش سلامت در نظر گیرد. یافته ها نشان می دهد که در دوره زمانی 91-1383 استانهای اردبیل، تهران، خراسان رضوی، خوزستان، سمنان، کهگلویه و بویر احمد، کرمان، گلستان و یزد از کارایی کامل برخوردار می باشند و سایر استانها زیر مرز کارا قرار دارند؛ این در حالی است که،کمترین میزان کارایی مربوط به استانهای کرمانشاه، خراسان جنوبی، آذربایجان غربی، زنجان و سیستان و بلوچستان می باشد و این نتیجه به خوبی نشان دهنده این عامل است که در میان استانهای کشور، توزیع خدمات بهداشتی و درمانی در 9 استانکارا پاسخگوی نیازهای جمعیتی این استانها می باشد و این خدمات در سایر استانها کفاف جمعیت آنها را نمی دهد.
تحلیل ژئوپلیتیکی مولفه های تأثیرگذار بر آمایش منطقه مرزی ایران و اقلیم کردستان عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی اصولی برای ارتقا حاکمیت دولت در مناطق مرزی از ضروریات هر کشوری است. کشور ایران نیز به لحاظ شکل سرزمین، گستردگی و موقعیت جغرافیایی و ژئوپلیتیکی و تهدیدات قومی و مذهبی و رقابت کشورهای غربی و منطقه ای دارای حساسیت بالایی در مرزهای خود است. به ویژه که در مناطق مرزی ایران اقوام و مذاهب مختلفی زندگی می کنند. علاوه بر این میزان فقر در این مناطق بالا است و گروه های واگرای قومی- مذهبی نیز در این مناطق فعالیت دارند. همچنین این مناطق به لحاظ توانمندی و ظرفیت معادن و کشاورزی و صنایع نیز ضعیف هستند. یکی از این مناطق مرز مشترک ایران با اقلیم کردستان عراق است که تمامی تهدیدات و چالش های مذکور را به همراه دارد. این امر لزوم توجه خاص دولت ایران و اقلیم کردستان عراق به برنامه ریزی منطقی و منطبق بر اقتضائات اکولوژیکی و انسانی و فرهنگی و سیاسی در این منطقه را می رساند. بنابراین در این مقاله سعی شده تا با رویکردی آمایشی به منطقه پرداخته شود و مولفه های ژئوپلیتیکی اثرگذار بر آمایش این منطقه مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. از اینرو سوال های اصلی عبارتند از: 1- مؤلفه های ژئوپلیتیکی تأثیرگذار بر آمایش منطقه ی مرزی ایران و اقلیم کردستان عراق کدامند؟ 2- این مؤلفه های ژئوپلیتیکی چگونه بر نحوه ی آمایش سرزمین منطقه ی مورد مطالعه اثر می گذارند؟ فرضیه های تحقیق نیز عبارتند از: به نظر می رسد مولفه های ژئوکالچر، جغرافیای سیاسی-امنیتی و ژئواکونومی، مولفه های ژئوپلیتیکی تأثیر گذار بر آمایش منطقه ی مرزی ایران و اقلیم کردستان عراق اند. این رساله به شیوه ای توصیفی- تحلیلی نگاشته شده است.
نقش گردشگری در تامین منافع ملی ایران در منطقه ژئوپلیتیک خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل مختلفی در تامین منافع کشورها به تاثیرگذاری می پردازد. یکی از این عوامل که در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و همچنین گسترش دامنه نفوذ یک کشور در منطقه ای که در آن قرار دارد تاثیرگذار است گردشگری است. به سبب وابستگی بخش گردشگری به ویژگی های های جغرافیایی منطقه ای که یک کشور در آن قرار دارد وهمچنین نقش آن در افزایش وزن ژئوپلیتیک کشورها رقابت های گسترده و دامنه داری برای کسب منافع از این طریق به وجود می آید. منطقه ژئوپلیتیک خلیج فارس یکی از مناطقی می باشد که در چند دهه اخیر رقابت در عرصه گردشگری را شاهد بوده است به گونه ای که برخی از کشورهای جنوبی خلیج فارس توانسته اند با بهر ه برداری از گردشگری در تامین منافع ملی خویش نسبت به ایران به توفیق بیشتری دست یابند. با وجود اهمیت راهبردی خلیج فارس برای ایران و برخورداری از مزیت های جغرافیایی، تاکنون برنامه ریزی منسجم و کارآمدی از سوی ایران برای بهره جستن از امکاناتی که در اختیار دارد صورت نگرفته است و بیشتر جنبه های امنیتی و نظامی سواحل جنوبی کشور همواره مورد توجه بوده است. پیامد ضعف برنامه ریزی کارآمد محیطی و غلبه رویکردهای نظامی و امنیتی در بهره برداری از سواحل جنوبی ایران در منطقه خلیج فارس از دست رفتن فرصت های اقتصادی، گردشگری و حتی فرهنگی و سیاسی می باشد که در تامین منافع ملی ایران تاثیرگذار است. این امر حالی است که در مقایسه، کشورهای جنوبی خلیج فارس در کنار توجه به مولفه های امنیتی، با کاربرد برنامه های اقتصادی به جذب سرمایه گذاری و گردشگران خارجی پرداخته اند و توانسته اند به یاری بخش گردشگری بخشی از منافع ملی خویش را تأمین کنند. با توجه به نقشی که گردشگری می تواند در تامین منافع ملی و پیگیری اهداف ملی ایران در خلیج فارس دارا می باشد، پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این پرسش است که کشور ایران چگونه می تواند ازگردشگری در منطقه خلیج فارس در راستای منافع ملی خود، استفاده نماید؟
ارزیابی کیفیت زندگی در بافت های برنامه ریزی شده نواحی شهری (نمونه موردی: محله کارمندان شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی مفهومی عام است که در چارچوب تعریف علمی و در قلمرو وظایف، اختیارات و تکالیف مدیریت شهری متضمن عناصر، اجزا و شاخص های مهمی است که تنزل و ارتقای آن ها همچنین بهره مندی یا فقدان هر یک سطح کیفیت زندگی را مشخص می نماید. در این میان بررسی کیفیت زندگی ساکنان بافت های برنامه ریزی شده در شهر یکی از وظایف برنامه ریزان و مدیران شهری است. آنچه این پژوهش در پی آن است ارزیابی کیفیت زندگی در بافت های برنامه ریزی شده شهر زنجان با نمونه موردی شهرک کارمندان است. روش تحقیق در این از نوع توصیفی – تحلیلی و پیمایشی است. شیوه گردآوری اطلاعات به روش میدانی در قالب پرسش نامه بوده است، که در آن 143 خانوار بصورت سیستماتیک به عنوان نمونه انتخاب شده اند. داده های حاصل در نرم افزار Spss مورد تجزیه تحلیل قرار گرفته و جهت دستیابی درجه و اختلاف کیفیت زندگی در محله برنامه ریزی شده با استفاده از مدل Topsis و AHP مورد سنجش قرار می گیرند. نتایج مطالعات نشان داد که اولاً محله کارمندان در وضعیت مطلوبی از لحاظ شاخص های اجتماعی، فرهنگی و مذهبی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی علیرغم نارضایتی قرار گرفته و اختلاف چشمگیری بین شاخص ها وجود ندارد. ثانیاً بین شاخص های کیفیت زندگی در این محله رابطه متقابل و معناداری حاکم است.
مقایسه تطبیقی پارامترهای زیباشناختی فضای شهری از دیدگاه کودکان و بزرگسالان مطالعه موردی: شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱۴
19 - 30
حوزههای تخصصی:
توجه به جنبه های زیبایی شناختی فضاهای عمومی شهری در طراحی شهری از این جهت اهمیت ویژه ای دارد که کاربران آن ادراک زیبایی شناختی یکسانی ندارند و فضا لزوماً پاسخگوی همه طیف ها از این دیدگاه نمی باشد. پژوهش پیشِ رو با فرض وجود تفاوت در ادراک زیباشناختی محیط در گروه های سنی متفاوت، به این پرسش پاسخ داده است که چه ترجیحات زیباشناختی در فضای شهری بین گروه های سنی مختلف وجود دارد و اولویت بندی متغیرهای مرتبط با آن در دو گروه سنی کودک و بزرگسال به چه صورت است. از آنجا که مطالعات زیبایی شناسی در دو بعد نظری و تجربی مورد بحث قرار گرفته، توجه به جنبه های بصری در طراحی شهری و زیبایی شناسی تجربی به عنوان اساس پژوهش قرار گرفت. با مبنا قرار دادن دیدگاه سانتایانا مبتنی بر دسته بندی زیبایی شناسی محیطی در سه دسته حسی، فرمی و نمادین، پژوهش حاضر میزان توجه به هر دسته را در گروه های مورد مطالعه بررسی نموده است. پژوهش از نوع کاربردی بوده، با بهره مندی از ترکیب روش کمی و کیفی و به صورت توصیفی _ تحلیلی دو گروه مورد مطالعه را مقایسه نموده است. روش یافته اندوزی با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، میدانی و تکمیل نقاشی کودک و پرسشنامه به تعداد 750 مورد در قالب طیف لیکرت در دو گروه یاد شده بوده که در نهایت با استفاده از نرم افزار SPSS مورد ارزیابی و استخراج نتایج قرار گرفته که بر اساس فرمول آماری کوکران در جامعه آماری، استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد در اولویت بندی ترجیحات متغیرهای زیباشناختی بین دو گروه سنی و اهمیت متغیرهای فرمی از دیدگاه کودکان تفاوت وجود دارد. از میان سه دسته زیبایی شناسی یاد شده، بیشترین ترجیحات زیباشناختی کودکان به لحاظ فراوانی در دسته متغیرهای فرمی قرار می گیرد.
نقش ارزش های میراث معماری و شهری در توسعه گردشگری فرهنگی مطالعه موردی: بافت تاریخی ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱۴
77 - 90
حوزههای تخصصی:
بافت تاریخی شهرها به عنوان مکانی واجد ارزش های میراث فرهنگی، با در برگرفتن دوره های مختلف تاریخی، دارای ویژگی هایی متشکل از ساختاری فضایی _ کالبدی می باشد. ارزش های منسوب به آن و تعیین میزان اهمیت و درجه بندی آنها، می تواند نقش مهمی در جهت حفاظت و سرمایه گذاری در قالب گردشگری فرهنگی باشد. هدف از این تحقیق نیز تعریف منطقه و محور گردشگری فرهنگی با استفاده از اولویت بندی مکان های میراث معماری و شهری، براساس ارزش های استحصالی از این حوزه پژوهشی و مستخرج از بخش مبانی نظری تحقیق است. تحقیق حاضر از نوع کاربردی _ توسعه ای بوده و داده های آن به صورت توصیفی و کتابخانه ای می باشد که با تشکیل گروه تخصصی از کارشناسان و دست اندرکاران حوزه میراث فرهنگی و گردشگری برای امتیازدهی به شماری از مکان های میراثی محدوده مرکزی شهر ارومیه براساس ارزش ها به منظور ارزیابی آن با استفاده از تحلیل شبکه ای ANP جمع آوری گردیده است. یافته های این تحقیق حاکی از آن است که سه عنصر اصلی از ساختار شهری ارومیه، شامل مسجد جامع، بازار تاریخی و میدان ایالت به ترتیب دارای اولویت ارزشی شامل احساسی، فرهنگی _ تاریخی، علمی و کاربردی نسبت به سایر عناصر بوده و تعریف کننده محدوده و محور گردشگری فرهنگی می باشد. به طورکلی می توان گفت، توجه و به تصویر کشیدن ارزش ها می تواند مبنایی برای تصمیم گیری های مربوط به حوزه گردشگری و میراث فرهنگی باشد. از دیگر سو می توان با اولویت بندی مداخله اجرایی پروژه های گردشگری فرهنگی با شناخت قابلیت های مکان های میراث معماری و شهری با هدف بهبود وضعیت اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ساکنان، توسعه و ترویج فرهنگ و هویت بومی و منطقه ای و در جهت حفظ و احیای هویت تاریخی این شهر شاهد تأثیر قابل توجهی بود.
روش های کمی در تحلیل توسعه ی فضایی مسکن شهری بجنورد (1384-1394)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره پنجم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۷
67 - 76
حوزههای تخصصی:
مسکن به عنوان یکی از اصلی ترین نیازهای انسانی و یکی از مهم ترین عناصر شکل دهنده ی هر شهر، نقشی پراهمیت در هرگونه برنامه ریزی برای شهرها پیدا کرده است. با روشن شدن بیش از پیش اعتبار و ارزش دبدگاه فضایی در برنامه ریزی شهری و لزوم ارزیابی کمی و قابل دفاع از آن، توجه به جنبه های فضایی توسعه ی مسکن شهری ضروری به نظر می رسد. شهر بجنورد پس از ارتقا به مرکزیت استان خراسان شمالی در سال 1383، رشد و توسعه ای همه جانبه از جمله در جمعیت و فعالیت و به تبع آن در بخش مسکن شهری خود تجربه کرده است. بررسی روند این رشد و توسعه از دیدگاه برنامه ریزی فضایی و نحوه ی تغییر این روند، هدف اصلی این پژوهش است. با توجه به ماهیت کاربردی این تحقیق روش مورد استفاده در آن، توصیفی – تحلیلی است و برای یافته اندوزی علاوه بر سالنامه های آماری استان از داده های مربوط به پروانه های صادر شده ی شهرداری بجنورد در بازه ی زمانی 1384 تا 1393 بهره گرفته شده است. روند کلی توزیع فضایی توسعه های جدید مسکن در سه رده در سطح 26 واحد فضایی شهر بجنورد با استفاده از آنتروپی شانون و ضریب جهانی موران تحلیل گردید. همچنین از تحلیل همبستگی برای بررسی عوامل اثرگذار بر روند تغییرات توزیع فضایی مسکن شهری بهره گرفته شد. یافته های پژوهش بیانگر آن هستند که توزیع فضایی مسکن جدید در بجنورد با افزایش ساخت و سازها به سوی تمرکز بیشتر میل می کند و این روند بیش از آنکه تحت تأثیر عوامل محلی و داخلی همچون قیمت زمین و جمعیت باشد، از عوامل خارجی و کلان اقتصادی پیروی کرده است. در نهایت چنین نتیجه گیری و پیشنهاد شده است که هرگونه برنامه ریزی برای موضوع مسکن ضرورت دارد رویکردی فضایی در پیش بگیرد و علاوه بر آن نمی تواند تنها متکی بر متغیرها و مؤلفه های داخلی ارزیابی گردد.
مسیریابی در بیمارستان: بررسی عوامل موثر بر فرایند مسیریابی در بیمارستان ها و ارائه راهکارهای طراحی
حوزههای تخصصی:
یافتن جهت صحیح حرکت (مسیریابی) در فضا یکی از چالش هایی است که انسان در اکثر فعالیت های روزمره خود با آن روبرو است. با توجه به اینکه میزان تمرکز کاربران در بیمارستان ها از سطح معمول پایین تر بوده و همچنین عامل زمان نیز در رسیدن به مقصد، دارای اهمیت می باشد، لذا مسیریابی در اینگونه فضاها، توجه خاصی را می طلبد. در این مقاله تلاش شده است با توجه به مطالعات انجام شده و بررسی نظریات و پژوهش های صورت گرفته، به ارائه راهکارهای طراحی در این محیط ها با هدف آسان سازی مسیریابی پرداخته شود. بدین منظور با روش تئوری مبنا به بررسی نظریات و تدوین چارچوب نظری برای عوامل مؤثر بر فرایند مسیریابی افراد پرداخته و سپس با توجه به کارکرد و سازمان فضایی در بیمارستان ها، راهکارهای طراحی در این محیط ها بیان شده است.
بررسی راهکارهای طراحی شهری جهت خلق فضای شهری کودک مدار (نمونه موردی: شهر همدان)
حوزههای تخصصی:
شهر دوستدار کودک، شهری است که در آن خواسته های کودک در اولویت قرار می گیرد. وضع اجتماعی، فرهنگی و معماری شهر همسو با نیازهای آنان است و حقوق کودکان در سیاست ها، قوانین، برنامه ها و بودجه منعکس می شود. رویکرد CFC (شهر دوستدار کودک) این شهر را به سمتی سوق می دهد که در آن، کودکان نقش مؤثری در مورد شهر خوددارند و نظر آنان در تصمیمات شهری ابراز شود و خانواده و اجتماع نیز موظف اند کودکان را مسائل و تصمیم گیری ها دخیل کنند. این پژوهش با استفاده از پرسشنامه های ترکیبی نیمه باز و بسته به روشی کیفی سعی در استخراج اولویت ها و ترجیحات کودکان در فضای شهری را دارد. نتایج تحقیق نشان می دهد که کودکان: استفاده از هندسه پیچیده و نامنظم؛ استفاده از مبلمان مناسب کودکان ازنظر اندازه – رنگ – طرح؛ ایجاد شرایط مناسب برای استفاده کودکان از پوشش گیاهی؛ کف سازی مناسب تمامی فصول و رنگارنگ؛ کنترل سرعت سواره در ورودی محلات و معابر؛ ایجاد فضاهای بازی و تجمع متمرکز و غیرخطی و قابل نظارت برای کودکان؛ حفظ مقیاس انسانی و پرهیز از بلندمرتبه سازی را به عنوان مهم ترین ویژگی های محیط مطلوب می دانند.
تطبیق شاخص های شهرسازی اسلامی در فضای شهری (نمونه موردی: راسته بازار مظفریه شهر همدان)
حوزههای تخصصی:
یکی از فضاهای جغرافیایی که از دیرباز، انعکاس دهنده ی ایدئولوژی نظام های حاکم بوده، پدیده ی شهر است. بر این اساس، شهر اسلامی بازتابی از اندیشه های متعالی دین مبین اسلام در تمامی جوانب است. اسلام به عنوان یک فضای فرهنگی و یک فضای ارتباطی ممتاز، بر مناظر شهری، سیمای ظاهری شهرها، ساختارهای و نحوه ی کار آن ها، ارتباط آن ها با یکدیگر و با محیط اطرافشان تأثیر گذاشت. هدف از این تحقیق بررسی موضوعی که یک شهر اسلامی چیست و دارای چه ویژگی ها و مؤلفه هایی است و در ادامه به بررسی شاخص های شکل گیری شهرسازی اسلامی و تطبیق این شاخص ها با فضای شهری امروز و استخراج معیارهای مشترک پرداخته شده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. با استفاده از استخراج معیارها و نیز مصاحبه؛ ماتریس دودویی تنظیم و سپس نتایج آن در مورد منطقه موردمطالعه راسته بازار مظفریه شهر همدان بیان شده است که در این پژوهش 7 معیار شامل مقیاس انسانی، زیبایی بصری و معنایی، هویت و حس تعلق به فضا، مشارکت و تعاملات اجتماعی، ایمنی و امنیت (آسایش و آرامش)، عدالت (تعادل) و خوانایی به عنوان معیارهای مشترک انتخاب و موردبررسی قرار گرفت و درنهایت پیشنهاد هایی جهت ارتقاء و بهبود موارد فوق ارائه شده است.
تحلیل نابرابری های ناحیه ای استان فارس با استفاده از مدلVIKOR
حوزههای تخصصی:
توسعه پایدار زمانی حاصل می شود که نابرابری های ناحیه ای کاهش یافته و عدالت اجتماعی برقرار شود لذا وجود نابرابری مانعی برای حصول این امر است. تحلیل نابرابری ها با معیار ها و شاخص های مختلف می تواند به شناخت نواحی کم توسعه یا در حال توسعه کمک نموده و الزامات لازم جهت تخصیص منابع به آنها را مهیا نماید. تحقیق حاضر با روش توصیفی – تحلیلی به تحلیل نابرابری های ناحیه ای استان فارس با بهره گیری از 62 شاخص اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی- درمانی، کالبدی و زیست محیطی، فرهنگی- مذهبی و حمل و نقل و ارتباطات پرداخته است، که در این راستا آمار و اطلاعات لازم از سالنامه آماری سال 1390 استان فارس گردآوری شده و داده ها با روش آنتروپی وزن دهی شده و بر اساس مدل ویکور مورد ارزیابی قرار گرفته است. یافته ها حاکی از آنست که نابرابری در سطوح شهرستانی مشهود بوده که شهرستان شیراز به عنوان مرکز استان در سطح کاملا برخوردار قرار گرفته و شهرستان های جهرم، کازرون و استهبان، برخوردار و شهرستان های مهر، داراب، آباده، لامرد، بوانات و نی ریز، نیمه برخوردار بوده و بقیه شهرستان ها محروم می باشند و الگوی حاکم برتوسعه فضایی این استان مرکز-پیرامون بوده است.
مقایسه دو مدل منطق فازی و (AHP) در ارزیابی و پهنه بندی تناسب زمین برای توسعه فیزیکی شهر با تاکید بر پارامترهای طبیعی (مطالعه موردی: شهر سرعین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به توسعه فیزیکی روز افزون شهرهابه ویژه شهرهای جاذب جمعیت مثل شهرهای توریستی و صنعتی، کنترل توسعه فیزیکی متناسب شهری در زمین های پیرامونی شهرها یکی از مهمترین دغدغه های مدیران وبرنامه ریزان شهری و محیطی است. برای انجام چنین کاری لازم است تناسب زمین با استفاده از متغیرهای مختلف مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. در این پژوهش با استفاده از دو مدل منطق فازی و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) تناسب زمین برای توسعه فیزیکی شهر سرعین مورد ارزیابی قرار گرفته و نتایج به دست آمده از مدل ها با توجه به وضعیت موجود توسعه شهر مورد بررسی و صحت سنجی قرار گرفته است. برای این کار از هشت معیار طبیعی استفاده شده که عبارتند از: شیب،کاربری زمین،تناسب خاک، سنگ شناسی، لندفرم ها، فاصله از شبکه ارتباطی، فاصله از گسلو فاصله از شبکه زهکشی. نتایج بدست آمده در پنج کلاس کیفی (تناسب خیلی کم، کم، متوسط، زیاد وخیلی زیاد) طبقه بندی و مورد تحلیل قرار گرفتند. در مدل منطق فازی از سه مقدار مختلف گاما (7/0، 8/0 و9/0) برای انجام مدل استفاده شد و نتایج بدست آمده نشان داد که گامای 8/0بیشترین انطباق را با شرایط موجود دارد و طبق آن حدود 67 در صد از توسعه شهر بین سال های 1368 تا 1390 در زمین های با تناسب متوسط تا زیاد بوده است. حدود 7 درصد در زمین های با تناسب خیلی کم توسعه داشته است. در مدل AHP درصد زمین های با تناسب زیاد و متوسط زیاد نشان داده شده است و مقدار زمین های نامساعد(مثل مناطق شمال شرقی شهر) بسیار کم نشان داده شده است. نتایج ارزیابی نشان داد که مدل منطق فازی و عملگر گامای آن نتایج بهتری را نسبت به مدل AHP ارائه می دهد.
سنجش و ارزیابی زیست پذیری شهری در مناطق بیست و دو گانه کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح زیست پذیری اشاره به درجه ی تأمین ملزومات یک جامعه بر مبنای نیازها و ظرفیت های افراد آن جامعه دارد. یک جامعه غیر زیست پذیر به نیازهای افراد آن جامعه بی اعتنا است و به خواسته های آن ها احترام نمی گذارد. زیست پذیری به طور کلی به سه بعد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی تقسیم می شود. هدف این پژوهش بررسی زیست پذیری شهری در مناطق بیست و دوگانه کلانشهر تهران می باشد. روش تحقیق توصیفی– تحلیلی با هدف کاربردی می باشد. داده ها با استفاده از پرسشنامه گردآوری شده اند که برای سنجش روایی آن از روش آلفای کرونباخ استفاده شد؛ که پایایی آن با میزان 831/0 به تأیید رسیده است. با توجه به تعداد بالای مناطق برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد که برای جمعیت 8154051 نفری تهران 385 پرسشنامه محاسبه و سپس به هر یک از مناطق 22 گانه شهری بر اساس تعداد جمعیت، سهمیه متناسب تشخیص داده شد. جامعه آماری شامل سه گروه شهروندان، مدیران شهرداری و بخش خصوصی ساکن در مناطق 22 گانه کلانشهر تهران بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهایEXCEL, ARCGIS, SPSS استفاده شد. در تحلیل داده ها به منظور استخراج نمره نهایی، میانگین نمره در هر گویه پرسشنامه، در طیف پنج گزینه ای به دست آمد که در سطح بالاتر وزن به دست آمده برای شاخص مذکور ضرب و میانگین نمره به عنوان نمره زیست پذیری در هر منطقه محاسبه شد. در مرحله نهایی با استفاده از آزمون کروسکال والیس به بررسی زیست پذیری و رتبه بندی مناطق 22 گانه پرداخته شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که در میان مناطق 22 گانه، مناطق یک و سه شهر تهران به ترتیب با میانگین رتبه ای 75/353و 65/301 برای بعد زیست محیطی 75/287 و 88/292 برای بعد اجتماعی و 25/338 و 76/294 برای بعد اقتصادی از بیشترین زیست پذیری نسبت به دیگر مناطق برخوردار است. در مقابل منطقه بیست با میانگین رتبه ای 90/29 برای بعد زیست محیطی، 90/34 برای بعد اجتماعی و 35 برای بعد اقتصادی دارای کمترین میزان زیست پذیری در بین مناطق 22 گانه می باشد. به عبارتی می توان چنین تحلیل کرد که در بین مناطق بیست و دوگانه کلانشهر تهران استانداردهای زندگی که نشان از قابلیت زندگی بهتر و با کیفیت تری می باشد در مناطق یک و سه کلانشهر تهران وضعیت مطلوب تری دارند. در مقابل منطقه بیست که استانداردهای زندگی در آن حداقل می باشد؛ قابلیت زندگی غیر قابل قبولی را برای ساکنانش به همراه دارد.