فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۲۴۱ تا ۷٬۲۶۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به بررسی و نقد توسعه فیزیکی شهر کرمان در ادوار مختلف و تحلیل روند جهات گسترش شهر کرمان می باشد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و اطلاعات مورد نیاز از طریق مطالعات کتابخانه ای و پیمایش میدانی جمع آوری شده و با استفاده از نرم افزار ArcGIS و تحلیل های آمار فضایی و مدل آنتروپی شانون به تحلیل آنها پرداخته شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که مقدار آنتروپی محاسبه شده برای مناطق شهر کرمان در سال ۱۳۸۵و ۱۳۹۰ به ترتیب ۶۰۶/۱ و ۵۹۸/۱ به دست آمده است که به مقدار ln(n)(۱/۶۰۹) نزدیک است. بنابراین نشانگر رشد پراکنده شهرکرمان می باشد. شهر کرمان، ابتدا در طول راه های ارتباطی، توسعه پیدا کرده است و در سال های اخیر دارای رشد قطاعی بوده است. این توسعه بیشتر به سمت غرب و جنوب غرب بوده است. در جریان این توسعه بعضی از روستاها به علّت نزدیکی زیاد به شهر عملاً جزو مناطق شهر کرمان به حساب آمده و در داخل محدوده قانونی شهر نیز قرار گرفته اند. این آبادی ها هم از نظر شکل و ساختار فضایی و هم از نظر اشتغال ساکنین حالتی نیمه شهری - نیمه روستایی دارند. همچنین نتایج حاصل از مدل میانگین نزدیک ترین فاصله همسایگی(RN) نشان می دهد که نظام منطقه بندی شهر کرمان از الگوی پراکنده پیروی می کند. نتایج حاصل از تحلیل لکّه های داغ نیز نشان دهنده یک لکّه سرد گسترده در شهرکرمان است که به شکل باریک های از مرکز شهر شروع شده و به سمت شرق و غرب شهر کرمان گسترده و پهن گردیده است. این الگو بیانگر استقرار محلّات دارای تمرکز پایین جمعیت در این محدوده می باشد.
بررسی نقش مدیریت مشارکتی در کاهش آثار سیل (مطالعه موردی: روستاهای حوضه رودخانه زنگمار ماکو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مخاطرات طبیعی به عنوان بخشی از واقعیت های گریزناپذیر محسوب می شوند که عمدتاً کنترل وقوع آن ها خارج از عهده بشر است، مدیریت بلایای طبیعی به ویژه سیلاب، مجموعه اقداماتی است که قبل از وقوع، در حین وقوع و بعد از وقوع بلایا برای کاهش هر چه بیش تر آثار و عوارض آن ها انجام می گیرد. در این میان پدیده سیل یکی از حوادث پیش بینی نشده و ویرانگر در مناطق روستایی کشور محسوب می شود. در روستاهای منطقه مورد مطالعه (حوضه رودخانه زنگمار) نیز که معیشت و فعالیت ساکنان آن دائماً تحت تأثیر سیل می باشد، خسارات بسیاری را از نظر جانی و مالی برای روستاییان ایجاد می نماید. هدف این تحقیق، شناسایی زمینه های کاهش آثار مخاطرات طبیعی به ویژه سیل در نواحی روستایی به صورت مشارکتی و ارائه پیشنهادهایی برای کاهش آثار سیل در نواحی روستایی از طریق مشارکت مردم محلی م ی باشد. در این پ ژوهش برای کسب داده های موردنیاز، از دو شیوه کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه و مشاهده) استفاده شده است. برای پوشش دادن کل حوضه رودخانه زنگمار از میان روستاها که در سه طبقه با آسیب پذیری بالا، متوسط و کم که مجموعا 63 روستا بودند، 21 روستا به صورت تصادفی انتخاب شدند و در مرحله بعد با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 292 نفر از سرپرست خانوار به عنوان نمونه مشخص گردید. از بین گروه مسئولان نیز 50 نفر از 5 سازمان مرتبط با امور سیل روستاها به عنوان نمونه انتخاب و پرسشنامه ها توسط آن ها تکمیل گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss مورد آنالیز شده است. نتایج حاصل از آزمون پیرسون بیانگر آن است که بین نوع نگرش مشارکتی روستاییان با کاهش مخاطرات سیل رابطه معناداری وجود دارد. برای شناسایی ابعاد و متغیرهای موثر در مدیریت سیل از دیدگاه نمونه ها از آزمون T- تک نمونه ای و تحلیل واریانس استفاده شده که نتایج به دست آمده از این آزمون بیانگر وجود تفاوت در اهمیت بسترها و عوامل زمینه ساز در مدیریت مشارکتی و کاهش مخاطرات ناشی از سیل از نظر مسئولان و مردم روستایی می باشد. به گونه ای که از دیدگاه مسئولان بسترها و زمینه های اجتماعی در اولویت اول و بسترها و زمینه های اقتصادی و زیرساختی در رتبه دوم و سوم جای می گیرند. اما از دیدگاه مردم روستایی، بسترها و زمینه های اجتماعی در اولویت اول قرار دارند ولی جایگاه بسترها و زمینه های زیرساختی با اقتصادی عوض شده است هم چنین در همه ابعاد مشارکت هر دو گروه روستاییان و مسئولان اعتقاد به مشارکت در دوره قبل از وقوع سیل دارند که این مطلب نشان دهنده اهمیت پیشگیری و مدیریت ریسک در مقابله با سیلاب است.
تغییر آب و هوا و مخاطرات آب و هوا یی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر تهران در جنوب کوههای البرز، امروزه مواجه با سه نوع مخاطره آب و هوایی است، مخاطره آب و هوایی ناشی از جغرافیا، مخاطره آب و هوایی ناشی از پایداری هوا و مخاطره آب و هوایی ناشی از گرمایش جهانی. هدف از این پژوهش مطالعه این سه نوع مخاطره در شهر تهران است. روش کار در این پژوهش بررسی روند تغییرات عوامل سینوپتیکی است که تحت تأثیر گرمایش جهانی و توسعه شهری دچار تغییراتی شده اند. بدین منظور ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال جهت تغییرات پر ارتفاع جنب حاره ای در دو بازه زمانی 5 ساله، بازه اول از 1948 تا 1952 و بازه دوم از 2010 تا 2014، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در بازه های زمانی نزدیک تغییراتی در ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 ژئوپتانسیل رخ داده است که باعث افزایش مخاطرات در شهر تهران شده است. بر اثر تغییرات آب وهوایی در دهه های اخیر، پایداری هوا و دوره تسلط آن بر نیوار شهر تهران افزایش یافته است. پایداری هوا در تهران به دو گروه پایداری های حرارتی و پایداری های برودتی تقسیم می شوند. عوامل انسان ساخت باعث تشکیل جزیره حرارتی، افزایش ارتفاع LCL شده و تراز تراکم هوا را به ارتفاع بالاتری انتقال داده است. تغییر میدان باد شهری، تشدید توربولانس های جوی، تشدید گرادیان های ترمودینامیک، فربه ای سیکلون های مهاجر ، از اثرات جزیره حرارتی شهر هستند
بررسی و رتبه بندی مناطق چهار گانه شهر ارومیه براساس شاخص های کمی و کیفی مسکن
حوزههای تخصصی:
وضعیت مطلوب مسکن در مناطق شهری یکی از شاخص های توسعه اقتصادی- اجتماعی در کشور های جهان محسوب می شود. یکی از راه های آگاهی از وضعیت مسکن در فرآیند برنامه ریزی، استفاده از شاخص های مسکن است. این شاخص ها از یک سو بیانگر وضعیت کمی و کیفی مسکن در دوره های زمانی مختلف بوده و از سویی دیگر راهنمایی مؤثر جهت بهبود بخشی برنامه ریزی مسکن برای آینده می باشد. لذا این تحقیق با هدف بررسی شاخص های مسکن در شهر ارومیه در صدد رتبه بندی مناطق 4 گانه با بهره گیری از مدل TOPSIS می باشد. این تحقیق با توجه به هدف آن از نوع تحقیقات کاربردی- توسعه ای بوده و با توجه به روش انجام کار، از ماهیتی توصیفی- تحلیلی برخوردار می باشد. گردآوری اطلاعات نیز از طریق مطالعات کتابخانه ای، مقالات موجود و اطلاعات سرشماری شهر ارومیه در سال 1390 صورت گرفته است. برای استخراج شاخص ها جهت رتبه بندی مناطق چهارگانه شهر ارومیه از نظرات 10 نفر از کارشناسان و اساتید دانشگاه استفاده شده است. وزن دهی به شاخص ها با استفاده از روش تحلیل مؤلفه های اصلی در نرم افزار SPSS صورت گرفته است. در نهایت مناطق 4 گانه شهر ارومیه با استفاده از مدل TOPSIS بر اساس شاخص های کمی و کیفی مسکن رتبه بندی شده است. نتایج بیانگر آن است که مناطق 1، 4، 3 و 2 به ترتیب در رتبه های اول تا چهارم قرار دارند که به ترتیب شامل بافت جدید، بافت مرکزی و فرسوده و در نهایت بافت میانی شهر که اکثر بافت های حاشیه نشین در آن قرار گرفته اند می شود..
ارزیابی هویت اجتماعی در محله های شهری (مطالعه موردی: محله اوین شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه هویت، از مهم ترین دغدغه های انسان است. شهر و به دنبال آن، محله های شهری به عنوان زیستگاه دائمی و مکان زندگی، توسط انسان تشخص یافته اند و همواره متأثر از فرهنگ انسانی درحال تحول اند. از نگاه محله ای، بعد اجتماعی، هویت پایه و اساس شکل گیری احساس تعلق مکانی است. هویت اجتماعی ساکنان محله اوین، با قدمتی بیش از هزار سال و تمدنی اصیل در پهنه یک محیط شهری، متأثر از شرایطی دچار تحول شده است. کاهش هویت اجتماعی در محله اوین، متأثر از کاهش حس تعلق به گروه های محلی، کاهش تمایل به زندگی در جامعه محلی و کاهش میزان مشارکت افراد در مراکز فرهنگی- اجتماعی و ورزشی محله است. در بررسی هویت محله اوین، این نتیجه به دست آمد که در محله شهری اوین، رابطه معناداری بین گروه های سنی، تحصیلات، شغل و هویت اجتماعی افراد وجود دارد؛ چنانکه با افزایش سطح تحصیلات و افزایش سن، بر میزان هویت اجتماعی افراد نیز افزوده می شود و برعکس.
بررسی تأثیرات جدایی گزینی اکولوژیک بر امنیت پایدار اجتماعی (مطالعه موردی: شهر عنبرآباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جداییگزینی اکولوژیک یکی از مباحث مطرح در حوزه امنیت پایدار اجتماعی نواحی شهری می باشد. شهر عنبرآباد یکی از شهرهای کوچک جنوب استان کرمان است که محلههای مسکونی آن از بافت اجتماعی خویشاوندی برخوردارند. در سالهای اخیر مهاجرت اقوام ساکن در نواحی بیرونی مسائل اجتماعی بهویژه محلهگرایی و جداییگزینی اکولوژیک را در این شهر سبب شدهاست. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیرات جداییگزینی اکولوژیک و محلهگرایی بر پایداری اجتماعی، سیاسی و امنیت پایدار شهر عنبرآباد است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و جامعه آماری ساکنان محلههای مختلف شهر عنبرآباد می باشد. حجم جامعه نمونه طبق فرمول کوکران 384نفر از ساکنان محلههای مختلف شهر است که با استفاده از روش نمونهگیری سهمیهای و تصادفی انتخاب شدند. شاخصهای پایداری و ناپایداری اجتماعی شناسایی شد و مبنای جمع-آوری دادهها و وزندهی به شاخصها قرارگرفت که در فرایند مدل کوپراس مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشانداد محله شهرک خداآفرین، محله شهرک امام(ره)، محله ترک ها و محله نرماشیری ها بالاترین میزان جداییگزینی را دارند. همین محلهها نیز بیشترین میزان برخوردهای بینطایفهای و جانبداری سیاسی را دارند. محله یزدی ها، افشارها و ساردوییها بهترتیب کمترین میزان جداییگزینی را داشتهاند. نتایج مدل کوپراس نشان داد شهرک خداآفرین(74.55)، محله نرماشیری ها(77.51) و شهرک امام(ره) (81.65) بدترین وضعیت را بهلحاظ شاخصهای امنیت پایدار اجتماعی دارند. محله یزدی ها(100)، افشارها(86.39) و ساردویی ها(85.20) نیز بهترتیب مطلوبترین وضعیت را نشان میدهند. باتوجهبه نتایج پژوهش میتوان فرضیه تحقیق را تأییدکرد و چنین نتیجه گرفت که مسئله جداییگزینی اکولوژیک در محلههای شهر عنبرآباد تأثیرهای منفی بر پایداری اجتماعی و امنیت پایدار محلههای مسکونی این شهر دارد.
تدوین مؤلفه های شفابخشی منظر در باغ های ایرانی و کاربرد آن در طراحی فضاهای باز شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۹
۳۴۵-۳۱۷
حوزههای تخصصی:
توجه به ارتباط میان منظر و سلامت در مدت زمان طولانی در فرهنگ ها و جوامع مختلف عیان گردیده است؛ لذا درنظرگیری رویکرد منظر تحت عنوان منظر شفابخش می تواند راهکاری موثر و سودمند در زمینه شفابخشی فضا به نظر رسد؛ چراکه با توجه به تلاش بیشینه طراحان منظر در جهت ایجاد خصوصیات شفابخشی در فضای چنین منظری، ارتقاء آسایش، کمک به سلامت، جلوگیری از ایجاد بیماری در مراتب عالی تر و در ضمن استفاده از روشهای درمانی انسانگرا و طبیعی تاحد زیادی مورد علاقه بشر امروزی به جای روشهای مکانیزه می باشد. لحاظ چنین رویکردی در مناظر فضاهای باز شهری به منظور تحقق انجام ضرورتهای مدنظر مطرح شده و با توجه به فقدان پژوهشهایی در این حیطه، ابزاری کارساز و مفید خواهد بود که در این مقاله از میان مضامین دربرگیرنده رابطه منظر و سلامت که از اهمیت خاصی نیز برخوردار است، پژوهشگر را به رویکرد منظر شفابخش رهنمون نموده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که رویکرد طبیعی درمانگر ناشی از باغ های ایرانی و قابل استفاده در طراحی فضاهای باز شهری دارای این حسن است که می تواند رویکرد ارتقاء کیفی و زیست پذیری را در مناظر شهری ایران تثبیت کند و این گرایش را برای استفاده بهینه از طبیعت هرچند در سطح کم ولی با هدف وجود سطوحی در شهر برای کاهش تنش و افزایش سلامت و بعضاً ممانعت از بیماری از یکسو و از سوی دیگر حفاظت از میراث ارزشمند و تاریخی کشور (باغ های ایرانی) و باززنده سازی آنها تا حدممکن را در جامعه بارور کند؛ مزید بر این مطلب که تئوری های مربوط به منظر شفابخش عمدتاً در مورد فضاهای عمومی خاص و برای افراد ویژه ای مطرح شده اند.
بررسی تغییرات فضای سبز با مدل مارکوف و شاخص NDVI و تبیین راهبردها با مدل SWOT مطالعه موردی: منا طق 18 ، 19 و 21 شهرداری تهران
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این مطالعه بررسی ویژگیهای کمی و کیفی فضای سبز در مناطق 18 ، 19و21 شهرداری تهران بوده است. در این تحقیق با استفاده از تصاویر ماهواره لندست5 در سالهای1991 ، 2000 و 2010، نقشه تراکم فضای سبز با استفاده از شاخص ان دی وی آی تهیه شده است. همچنین برای پیش بینی روند تغییرات فضای سبز در آینده از مدل زنجیره ای مارکوف استفاده شد. نتایج نشان میدهند بیشترین تغییر کاربریها مربوط به تغییر کاربری فضای سبز به اراضی شهری بوده است. بنابراین می توان چنین ادعا کرد که توسعه شهرنشینی در مناطق مورد مطالعه منجر به از بین رفتن فضای سبز و راضی کشاورزی شده است و کمترین احتمال در رابطه با تغییر سایر کاربریها بوده است. از مقایسه نتایج احتمال تغییر کاربریها با تقسیم بندی ان دی وی آی مشخص میشود که طی سالهای 1991 تا 2010 ، 12.5 هکتار به وسعت اراضی شهری اضافه شده که این امر باعث کاهش فضای سبز مناطق مورد مطالعه شده است. در این تحقیق جهت مدیریت فضای سبز مناطق مورد مطالعه از فنون مدیریت استراتژیک و برای ارزیابی عوامل داخلی و خارجی تاثیرگذار از ماتریس سوات استفاده شد. با توجه به امتیاز به دست آمده از عوامل داخلی(2.89) و خارجی(3.23) میتوان نتیجه گرفت که وضعیت فضای سبز مناطق مورد مطالعه در حالت تهاجمی قرار دارد. در چنین شرایطی مناطق میبایست راهبردهای"" قدرت _ فرصت""را در پیش بگیرند. بازنگری در طرح تفصیلی شهر تهران و ارائه الزامات قانونی سختگیرانه تر از جمله راهبردهای پیشنهادی در این تحقیق است.
ارزیابی نقش دفاتر فناوری اطلاعات و ارتباطات در توسعه روستایی مورد شناسی: بخش قره پشتلوی شهرستان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اولویت های اساسی در توسعه روستایی، کاهش نابرابری بین شهر و روستا است و روستاییان به واسطه کمبود خدمات و امکانات ناچارند از طریق مراجعه مکرر به مراکز شهری، نیازهای خود را برطرف کنند. یکی از راه حل های برنامه ریزان روستایی، توسعه خدمات و برخی کارکردهای شهری در مراکز روستایی است؛ از جمله این خدمات، توسعه دفاتر فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) در مراکز روستایی است. به طوری که امروزه، 9721 دفتر ICT در روستاهای کشور فعالیت می کنند. بدین ترتیب، هدف این تحقیق ارزیابی نقش دفاتر ICT روستایی در توسعه روستایی بخش قره پشتلوی شهرستان زنجان است. روش تحقیق مقاله، توصیفی-تحلیلی است و برای گرد آوری داده ها از مطالعات میدانی و کتابخانه ای بهره گرفته شده است. جامعه آماری شامل 9 نقطه روستایی با 6417 نفر جمعیت در بخش قره پشتلو می باشد که دفاتر ICT روستایی در آنها مستقر است. حجم نمونه نیز با روش نمونه گیری کوکران، 95 نفر برآورد شد. برای تحلیل داده ها و آزمون فرضیات پژوهش، از تکنیک آزمون تک نمونه ای t و مدل تحلیل مسیر و با کمک نرم افزارهای SPSS، excel و ARC GISاستفاده شده است. در این تحقیق، شاخص های اقتصادی، اجتماعی، اطلاعاتی و خدماتی به عنوان متغیرهای مستقل و شاخص توسعه روستایی به عنوان متغیر وابسته درنظر گرفته شد و در سه بخش به بررسی نقش دفاتر ICT در توسعه روستایی پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که ضریب تأثیر دفاتر فناوری اطلاعات و ارتباطات روستایی بر شاخص خدماتی 17.617، شاخص اطلاعاتی 9.898 ، و شاخص اقتصادی 8.810 بوده است. و این دفاتر با ارتقاء شاخصهای فوق، در روند توسعه روستا تأثیر گذاشته است. برای گسترش عملکرد این دفاتر در منطقه، توسعه زیرساخت های علمی، ارتباطی و فرهنگی و ارتباط بین نهادهای محلی با دفاتر ICT ضروری است.
تدوین راهبردهای باززنده سازی بافت قدیم شهر سمنان با استفاده از تکنیک های FAHP و SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیری گذرا بر سیمای شهر سمنان، بافت های قدیمی با ارزشی را به نمایش می گذارد که همگی در گذشته نه چندان دور، از تحرک، نشاط و سرزندگی مطلوب برخوردار بودهاند. کم توجهی به برنامه های ساماندهی و احیای بافت های قدیم در طول سالیان متمادی سبب شده تا آنها رونق، کارایی و فعالیت پیشین را از دست داده و به عنوان بافت مسئله دار و چالش برانگیز در سیستم شهری مطرح گردند. در همین راستا مقاله حاضر با هدف تدوین و اولویت بندی راهبردهای باز زنده سازی بافت قدیم تدوین شده است. پژوهش حاضر در زمره تحقیقات توصیفی- پیمایشی قرار دارد. جامعه آماری پژوهش را خبرگان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، شهرداری سمنان و تنی چند از اساتید رشته جغرافیا تشکیل داده اند. در گام اول شاخص های مناسب سنجش مؤلفه های باز زنده سازی احصاء و در گام دوم جهت تعیین نقاط ضعف، قوت، تهدید و فرصت شاخص ها توسط آزمون t استیودنت مورد سنجش و بررسی قرار گرفتند. سپس راهبردهای مؤثر باز زنده سازی بافت قدیم توسط تکنیک SWOT تدوین و با کمک تکنیکFAHP اولویت بندی شد. در این راستا و جهت جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه محقق ساخته در قالب طیف لیکرت و مقایسات زوجی استفاده شد. نظرات اساتید و استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی، روایی محتوا و سازه، ابزار سنجش را تأیید نمود. همچنین ضریب پایایی 0.856 برای ابزار سنجش محاسبه شده است که میزان مناسبی است. نتایج نهایی حاصله از تکنیک FAHP نشان می دهد سه راهبرد بازنگری در سیاست های اطلاع رسانی از جمله برگزاری کارگاههای آموزشی و اطلاع رسانی به مردم و بازاریان و سرمایه گذاران در خصوص فرصت های سرمایه گذاری، آموزش به ساکنان بافت قدیم در خصوص نحوه نگهداری و حفظ محل سکونت خود و تهیه نقشة جامع زیر ساخت ها جهت هماهنگی ارائه خدمات مؤثرترین راهبردهای باز زنده سازی بافت قدیم شهر سمنان هستند.
مکان گزینی فضاهای همگانی امن در محلات شهری با رویکرد چیدمان فضا (نمونه موردی: محله وردآورد تهران)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، سنجش فضایی بافت محلات شهری به منظور مکان گزینی فضاهای همگانی امن است. در این راستا بافت محله وردآورد که به دلیل ویژگی های خاص، موجبات ایجاد معضلات و آسیب های اجتماعی را در فضاهای شهری خود فراهم کرده است، به عنوان نمونه موردی بررسی می شود. پژوهش از نوع کاربردی و شیوه مطالعه بر حسب روش و ماهیت، توصیفی-تحلیلی و تجربی-پیمایشی است. بنابراین، در تبیین ادبیات و سوابق موضوع تحقیق و ارایه مدل تحلیلی پژوهش از مطالعات کتابخانه ای و برای جمع آوری اطلاعات با توجه به ماهیت تحقیق از روش های میدانی و مطالعات اسنادی استفاده شده است. مدل تحلیلی پژوهش متشکل از شاخص های موثر بر امنیت در فضاهای همگانی محلات شهری در قالب 5 مولفه کالبدی، عملکردی، حرکت و دسترسی، ادراکی-معنایی و مدیریت شهری و 19 معیار و سنجه های ارزیابی آن، ارائه گردیده است. در ادامه، به منظور اولویت بندی شاخص های ارائه شده از فرآیند تحلیل شبکه ای استفاده شده است. بنابراین، بر اساس نتایج حاصل از رتبه بندی، محدوده مطالعاتی مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و روش چیدمان فضا، مناسب ترین مکان ها و موقعیت ها برای مکان گزینی فضاهای همگانی امن جهت ارتقاء امنیت در بافت شناسایی گردید. در انتها نتایج حاصل از تلفیق مدل ها و مطالعات انجام شده، در چارچوب مفهومی سوآت ارائه گردیده و به ارایه پیشنهادات بر مبنای مدل مفهومی پژوهش پرداخته شده است.
ارزیابی کیفی مکان گزینی وضع موجود فضاهای ورزشی شهرکرد با استفاده از مدل های تصمیم گیری چند معیاره
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی و سطح بندی مکانگزینی فضاهای ورزشی شهرکرد بر اساس معیارهای مکان یابی است. روش پژوهش «توصیفی- تحلیلی» بوده که با استفاده از مطالعات میدانی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، تمام فضاهای ورزشی شهرکرد است. در این پژوهش، داده های حاصل از پیمایش میدانی با مدل AHP وزن دهی شده و با استفاده از مدل تاپسیس درجه مطلوبیت و رتبه هریک از فضاهای ورزشی در چهار معیار همجواری، دسترسی، ایمنی و آسایش مشخص شده است. در مرحله آخر جهت رتبه بندی نهایی فضاهای ورزشی شهرکرد، از مدل تصمیم گیری ویکور استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد، با توجه به وزن های سلسله مراتبی (AHP) و رتبه بندی انجام شده در مدل تاپسیس، بین مکانگزینی وضع موجود فضاهای ورزشی شهرکرد و معیارهای مکانیابی (همجواری، دسترسی، ایمنی و آسایش) تفاوت وجود دارد. یافته های حاصل از روش ویکور نشان می دهد که سالن یادگار امام و مجموعه ورزشی انقلاب در وضعیت مطلوب، مجموعه ورزشی تختی نیمه مطلوب و فضاهای ورزشی حجاب، باستانی و رسالت در وضعیت نامطلوب قرار دارند.
تحلیل فضایی توسعه منطقه ای استان کرمانشاه با استفاده از مدل های تصمیم گیری چند معیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی منطقه ای با هدف توسعه و کاهش نابرابری های منطقه ای، از موضوعات مهم در کشورهای در حال توسعه محسوب می شود. لازمه برنامه ریزی منطقه ای، شناسایی جایگاه مناطق نسبت به یکدیگر به لحاظ توسعه است. هدف از این پژوهش بررسی و سنجش میزان برخورداری شهرستان های استان کرمانشاه از شاخص های توسعه به منظور دستیابی به میزان نابرابری های ناحیه ای در استان مذکور است. جامعه آماری پژوهش را شهرستان های استان کرمانشاه تشکیل می دهد. با توجه به مؤلفه های مورد بررسی رویکرد حاکم بر این پژوهش «توصیفی- تحلیلی» است. این پژوهش سعی دارد با استفاده از 61 شاخص بر پایه سالنامه آماری سال 1390 و با بهره گیری از سه مدل VIKOR، ELECTRE، SAW و ادغام نتایج با تکنیک کپلند، سطح بندی و میزان نابرابری های موجود را در میان شهرستان های استان کرمانشاه تعیین نماید. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که پراکنش سطوح توسعه نامتعادل بوده و بین شهرستان های استان از نظر میزان توسعه یافتگی نابرابری و شکاف زیادی وجود دارد و این تفاوت و نابرابری در بخش های مختلف زیربنایی-زیرساختی، اقتصادی، بهداشتی –درمانی، فرهنگی، آموزشی، بهزیستی –اجتماعی می باشد. به طوری که بر اساس نتایج حاصل از مدل کپلند، از مجموعه شهرستان های استان کرمانشاه فقط شهرستان سرپل ذهاب در طبقه توسعه یافته و بقیه در طبقه نیمه توسعه یافته و محروم قرار گرفتند. برای کاهش میزان نابرابری های توسعه یافتگی در استان بر اساس یافته های پژوهش پیشنهاد می شود که توزیع شاخص های بهداشتی، آموزشی و شاخص های زیرساختی بایستی به سمت رشد متوازن هدایت شوند و در این میان بر شاخص های زیرساختی بیشتر از شاخص های دیگر تأکید شود.
تحلیلی بر استفاده از روشهای تصمیم گیری چندمعیاره و بهینه سازی چندهدفه برای مکانیابی جغرافیایی مدارس، مطالعه موردی منطقه 17 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد جمعیت، استقرار مراکز خدماتی جدید مختلف از جمله مراکز آموزشی را ضروری میسازد. یکی از گامهای اساسی در استقرار این مراکز، انتخاب مکان بهینه برای آن ها با توجه به اهداف و معیارهای مختلف است؛ به گونهای که ضمن برخورداری مراکز از توزیع فضایی مناسب و تخصیص متعادل، ناسازگاری بین کاربریها نیز در سطح منطقه تا حد ممکن کاهش یابد. افزایش تعداد معیارها و عوامل مؤثر، منجر به پیچیدهتر شدن مسأله میشود و استفاده از روشهای قوی و کارآمد را ضروری میسازد. در این پژوهش به منظور تعیین مکانهای مناسب جهت استقرار چندین مدرسه ابتدایی دخترانه در بخشی از منطقه 17 تهران و تخصیص آن ها به دانشآموزان، از قابلیتهای سیستم اطلاعات جغرافیایی[1]، روشهای تصمیمگیری چندمعیاره[2] و رویکرد بهینهسازی تکاملی چندهدفه[3] استفاده شده است. برای انجام بهینهسازی، اصل عدالت در دسترسی، تعادل ظرفیت مدارس و نیز تناسب و مطلوبیت مکانهای انتخابی با توجه به موقعیت کاربریهای سازگار و ناسازگار مدنظر قرار گرفته است. به دلیل استفاده از یک روش تکاملی چندهدفه، نتایج تحقیق به جای یک پاسخ، شامل چندین پاسخ بهینه است. در این تحقیق پنج پاسخ به طور نمونه انتخاب و بررسی شدند. در حالتی که مکان ها از سازگاری و مطلوبیت بالایی برخوردار بوده اند، تابع تعادل ظرفیت وضعیت مناسبی نداشته است. در بهترین پاسخ مربوط به تابع عدالت در دسترسی، مکان های پیشنهادی از توزیع فضایی مناسبی برخوردار هستند اما مطلوبیت و سازگاری آن ها چندان مناسب نیست. مکان های مربوط به بهترین پاسخ تابع تعادل ظرفیت نیز از نظر مطلوبیت و سازگاری ضعیف هستند. در هر صورت تصمیمگیرندگان میتوانند پاسخهای بهینه را از دیدگاههای مختلف با یکدیگر مقایسه و پاسخ نهایی را با توجه به اهمیت نسبی هر یک از اهداف از بین آن ها برای پیادهسازی انتخاب نمایند.
پیش بینی میزان درآمد حاصل از دریافت عوارض شهری شهرداری ها با استفاده از مدل شبکه عصبی (مطالعه موردی: شهر زابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اداره ﻣﻄﻠﻮب ﺷﻬﺮﻫﺎ و اراﺋﻪ ﺧﺪﻣﺎت ﻣﻨﺎﺳﺐ و ﮐﻨﺘﺮل و ﻫﺪاﯾﺖ ﭘﺮوژه ﻫﺎی ﻋﻤﺮاﻧﯽ، ﻋﻼوه ﺑﺮ اﻋﻤﺎل ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﺻﺤﯿﺢ، ﻣﺴﺘﻠﺰم اﻋﺘﺒﺎرات و درآﻣﺪﻫﺎی ﮐﺎﻓﯽ و ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺻﺤﯿﺢ آن ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ عوارض از مهم ترین منابع بهینه شهرداری ها در کشورهای پیشرفته جهان است که بابت اداره شهر از درآمدها، اموال، دارایی و مصرف اشخاص حقیقی و حقوقی دریافت می گردد و صرف خدمات شهری می شود. شهرداری ها عمده هزینه های ارائه خدمات خود را از محل دریافت عوارض مختلف از شهروندان تامین می نمایند، در این راستا شهرداری ها به دنبال ایجاد منابع درآمدی پایدار هستند. اهمیت عوارض شهری تا بدان حد است که امروزه به عنوان یکی از درآمدهای شهرداری ها مورد توجه قرار می گیرد،که نقش محوری در جهت بالا بردن کیفیت زندگی در محیط های شهری و ارائه خدمات عمومی ایفا می کند. از آﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎری از ﻣﺸﮑﻼت ﺷﻬﺮﻫﺎی ﮐﺸﻮر رﯾﺸﻪ در ﻧﻈﺎم ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ درآﻣﺪ و ﻫﺰﯾﻨﻪ آﻧﻬﺎ دارد بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر پیش بینی میزان درآمد حاصل از عوارض پرداختی به شهرداری ها است که به صورت موردی شهر زابل مورد بررسی قرار می گیرد. روش به کار گرفته شده در این پژوهش مدل شبکه عصبی از نوع پیش خور (MFNN) با الگوریتم پس انتشار خطا (BP) است که داده ها در این مدل آموزش دیده اند تا در جهت پیش بینی میزان درآمد شهرداری زابل مورد استفاده قرار بگیرند. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که میزان عوارض دریافتی توسط شهرداری زابل روند رو به رشدی را در پی داشته و طبق پیش بینی انجام شده توسط مدل شبکه عصبیANN)) 6945416783میلیارد ریال شهرداری زابل در آذر ماه سال 92 از طریق دریافت عوارض درآمد کسب خواهد کرد.
تحلیل فضایی مناطق شهری قم به منظور احداث پروژه مسکن اجتماعی با تاکید بر روش تحلیل سلسله مراتبی
حوزههای تخصصی:
مسکن اجتماعی به نوعی خاصی از تامین مسکن اطلاق می شود که اساساً توسط دولت ملّی یا محلی و با هدف خانه دار کردن گروه های کم درآمد صورت می گیرد. شهر قم یکی از شهرهای بزرگ ایران است که با توجه به جمعیت بالای آن نیاز به توجه در بخش مسکن دارد. یکی از مهم ترین عوامل در ایجاد و ساخت پروژه های مسکونی، مکان یابی بهینه آن می باشد. یکی از روش های تصمیم گیری، از طریق وزن دهی به معیارها روش سلسله مراتبی است. با استفاده از این روش، معیارها و زیرمعیارها رتبه بندی شده و گزینه های مناسب برای اتخاب مکان بهینه مشخص می شوند. این پژوهش به صورت کاربردی و به روش توصیفی - تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای صورت گرفته است. معیارها و ریزمعیارهای مؤثر در مکان یابی فضاهای مسکونی معرفی و درخت سلسله مراتبی معیارها ترسیم شده است. این معیارها در قالب پرسشنامه ای تنطیم و در بین کارشناسان شهری و مسکن شهرداری قم توزیع شد و برای محاسبه میانگین وزن های داده شده هر معیار و زیرمعیار، از مقایسه زوجی استفاده شده است. پس از انجام محاسبات مربوطه در فرایند تحلیل سلسله مراتبی، نتایج و خروجی مدل به گونه ای بود که منطقه ۸ مناسب ترین منطقه برای احداث پروژه مسکن اجتماعی تشخیص داده شد. مناطق ۲ و ۳ نیز پس از منطقه ۸ در اولویت های بعدی قرار می گیرند. در همین راستا، مناطق ۵ و ۶ و ۷ نامناسب ترین مناطق در مکان یابی و احداث این پروژه می باشند.
عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری فرهنگی با رویکرد جذب گردشگران خارجی در ایران مرکزی مورد شناسی: شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری فرهنگی، بخش مهمی از گردشگری یک کشور یا مناطق فرهنگی است که تاریخ مردم، آداب و سنن، هنر، ارزش ها و سبک زندگی آنها در این مناطق جغرافیایی از مهمترین مؤلفه مؤلفه های آن محسوب می می شوند. هدف از این پژوهش بررسی عوامل مؤثر در توسعه گردشگری فرهنگی از دیدگاه گردشگران خارجی در شهر یزد است. نوع پژوهش کاربردی و روش بررسی آن توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری 169 گردشگر خارجی در سال 1393 بر اساس نمونه گیری کوکران و همچنین روش منظم یا سیستماتیک است. برای جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای (اسنادی) و میدانی استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد 9/66 درصد از گردشگران خارجی معتقدند، ضعف مدیریت و عدم اجرای پروژه ها در زمینه گردشگری فرهنگی تا حد زیادی می تواند، توسعه گردشگری فرهنگی را با مشکل جدی مواجه سازد. در این رابطه، 2/75 از گردشگران تأثیر تبلیغات مفید و مؤثر را که دربرگیرنده ارزش های تاریخی، سنتی و معماری کویری است، در جذب گردشگران فرهنگی بسیار مهم و اساسی می دانند. نتایج ضرایب استاندارد شده مدلساختاریتحقیقوسطحمعناداری (0021/0 =) به دستآمدهنشان می دهد که نقش تمام هفت مؤلفه، در توسعه گردشگری فرهنگی بسیار ضروری است؛ چرا که معنی داری تمام مؤلفه ها بیش از 96/1 است. نتایج مدل ساختاری مؤلفه های مدیریت در حوزه گردشگری فرهنگی شهر یزد، نشان می دهد تأثیرات مستقیم چگونگی اداره همزمان جاذبه های تاریخی، میزان سرمایه گذاریشان درصنعتگردشگری، به ترتیب برابر با 74/6 و 09/6 است. همچنین در بین مؤلفه های مورد بررسی، مؤلفه های آموزش در حوزه گردشگری فرهنگی، دارای نقاط ضعف اساسی بوده است. در نهایت راهکارهایی جهت توسعه مطلوب و پایدار گردشگری فرهنگی در سطح شهر یزد ارائه شده است.
ارزیابی کارکرد شهرهای کوچک در نظام شهری استان لرستان با استفاده از مدل های ضریب کشش پذیری، TOPSIS و L.Q(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرهای بزرگ نواحی متروپلیتن در کشورهای در حال توسعه به شدت در حال رشد هستند. این نواحی تمامی امکانات، خدمات و سرمایه های کشور را در خود بلعیده، ولی با این وجود با انواع مشکلات و معضلات شهری دست و پنجه نرم می کنند. از طرف دیگر سایر نقاط در این کشورها اعم از شهرهای میانی، کوچک و نقاط روستایی از توسعه عقب مانده اند و دچار رکود و توقف پیشرفت خود شده اند. پژوهش حاضر با ماهیت توسعه ای– کاربردی و روش تحقیق ترکیبی (پیمایش و توصیفی– تحلیلی) به ارزیابی کارکرد شهرهای کوچک در نظام شهری استان لرستان پرداخته است. همچنین با استفاده از مدل های ضریب کشش پذیری، تاپسیس، ضریب مکانی و نرم افزار EXCEL و GIS داده ها و اطلاعات، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داده است طی دوره 1355-1390 بیشترین و کمترین ضریب کشش پذیری را در بین کل شهر های استان لرستان به ترتیب شهرهای الیگودرز و دورود با ضریب 3/2 و 026/- دارا بوده اند، همچنین نتایج مدل L.Q نشان داده است شهرهای نام برده فعالیت پایه آنها فقط بخش صنعت می باشد. در نهایت رتبه بندی مدل TOPSIS نشان داده شهر بروجرد از لحاظ ایده آل منفی کمترین فاصله (217/0) را با ایده آل مورد نظر داشته است.
چالش های توسعه کالبدی شهر سنقر در اثر انباشت نهشته های یخچالی و ناپایداری دامنه ای
حوزههای تخصصی:
توسعه کالبدی شهرهای واقع در چشم اندازهای کوهستانی غالبا به سمت دامنه ها گسترش می یابد. این دامنه ها در پی فعالیت فرسایش یخچالی در دوره کواترنری حاوی نهشته های شده اند که دارای ویژگی های نفوذ پذیری و انفصال دانه ها می باشد که اگر با شیب زیاد، بارش فراوان و زمین لرزه همراه شوند منجربه ناپایداری و تغییرات محیطی می گردد. شهر سنقر از جمله شهرهایی است که در چنین موقعیتی قرار دارد. در این پژوهش پتانسیل ناپایداری دامنه ای در حوضه دالاخانی که شهر اخیر در دامنه آن قرار دارد، مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور با تحلیل رگرسیونی دما و ارتفاع و بررسی رسوبات تشکیل دهنده، حد گسترش رسوبات یخچالی شناسایی شد. با تعریف شاخص های ناپایداری و استفاده از روش بی بعد سازی فازی برای همگن کردن عوامل، نقشه پتانسیل ناپایداری دامنه ای به دست آمد. یافته های پژوهش نشان داد که شهر سنقر از سال 1987 تا 2011 از 7/1 کیلومترمربع توسعه کالبدی، 1 کیلومترمربع آن به سمت دامنه های مستعد به ناپایداری دامنه ای گسترش پیدا کرده است. هم چنین نقشه پتانسیل ناپایداری دامنه ای نشان داد که نیمی از وسعت منطقه در محدوده با پتانسیل زیاد نسبت به ناپایداری دامنه ای قرار دارد و با توجه به توسعه کالبدی شهر سنقر به سمت دامنه های مرتفع، شناسایی محدوده های مستعد ناپایداری دامنه ای ضروری است.
ارزیابی و پیش بینی مسیر بهینه گسترش شهری سنندج با استفاده از سلول های خودکار- مارکوف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیاز به برنامه ریزی و مدیریت مناسب، برنامه ریزان شهری را به ترکیب اطلاعات زمانی و مکانی برای شناخت و یافتن الگوها و مدل های رشد و پیش بینی شهری ترغیب کرده است. در این تحقیق به منظور شبیه سازی و پیش بینی گسترش شهر سنندج، از ترکیب مدل سلول های خودکار، زنجیره ای مارکوف و رگرسیون لجستیک، استفاده شده است. سپس با استفاده از داده های سال های 1998 و 2006 و همچنین عکس های ماهواره ای، گسترش شهر سنندج برای سال 2014 شبیه سازی شده است. بر این اساس با استفاده از مدل زنجیره ای مارکوف و اعمال محدودیت ها و فاکتورهایی چون ظرفیت های توسعه میان افزا، شیب، حریم و بستر رودخانه، زمین های کشاورزی و... توسعه افقی آن برای سال 2022 پیش بینی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در شبیه سازی رشد کنونی شهر سنندج تا سال 2014، اراضی بایر و کوهستانی بیشترین مقدار (655 هکتار) تبدیل به کاربری شهری را داشته اند. برای پیش بینی اراضی مورد نیاز توسعه افقی، توسعه میان افزا به عنوان اولویت اول، سپس زمین های خارج از محدوده شهری در اولویت های بعدی در نظر گرفته شده است. پیش بینی می شود جهت غالب توسعه افقی، جنوب غربی، شمال غربی و به مقدار محدودتر، در جهات دیگر باشد. در سال 2022 همچنان اراضی بایر و کوهستانی بیشترین تغییر را به اراضی شهری خواهند داشت. نتایج تحقیق حاکی از کارایی بالای مدل سلول های خودکار- زنجیره ای مارکوف در پایش روند توسعه شهر در سال های گذشته و پیش بینی شهری برای سال های آتی بر اساس الگوی رشد سال های گذشته است.