فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۵۰۱ تا ۷٬۵۲۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
در شهرهای امروز، زمین کالایی گران بها و کمیاب به شمار می آید، به طوری که هرگونه توسعه بی برنامه و یا ایجاد هرگونه تغییر در زمین و کاربری آن، آثار و عواقب قابل توجهی بر مردم، وضعیت کسب وکار آن منطقه و مهم تر از همه، بر ریخت شهر و محیط زیست آن می گذارد. مدل سازی و پیش بینی تغییرات کاربری زمین شهری، در درک و شناخت پویایی های شهری مؤثر بوده و می تواند به عنوان یک ابزار کارآمد و ضروری برای برنامه ریزان به شمار رود که توانایی ایجاد پیش بینی عواقب سیاست های شهری را داراست. این پژوهش با هدف شناسایی مهم ترین عوامل تغییردهنده کاربری زمین و پیش بینی تغییرات کاربری زمین در کلانشهر تهران انجام می شود و پس از شناسایی مهم ترین محرک های تغییردهنده کاربری زمین، برای مدل سازی و پیش بینی تغییرات کاربری زمین کلانشهر تهران از مدل ملند[1] استفاده می کند. این مدل در نخستین مرحله از اطلاعات اجتماعی اقتصادی مانند جمعیت و اشتغال، برای محاسبه تقاضای کاربری زمین استفاده می کند و این تقاضا را با استفاده از یک زیر مدل مبتنی بر آتوماتای سلولی[2] و با در نظر گرفتن ویژگی های طبیعی و عوامل مدیریتی (برنامه ریزی) موجود در منطقه، به سطح فضایی تخصیص می دهد. برای انجام عملیات کالیبراسیون و راستی آزمایی مدل از داده های کاربری زمین در سه مقطع 1365، 1375 و 1385 استفاده شد. نتایج مدل سازی، نشان دهنده این است که مدل بعد از مرحله معتبر سازی، دارای توانایی مناسبی برای پیش بینی تغییرات کاربری زمین در یک افق 20 ساله است. تبدیل اراضی بایر و زمین های کشاورزی به کاربری مسکونی و صنعتی و سایر کاربری های وابسته از مهم ترین تغییرات کاربری زمین در منطقه است که عمده این تغییرات در اطراف کاربری های شهری موجود و در قسمت های جنوب، جنوب غرب و غرب کلانشهر تهران رخ می دهند.
رویکرد فازی و پهنه بندی فقر چندبعدی در فضاهای شهری (نمونه موردی: شهر کامیاران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اغلب روش های تحلیل فقر سنتی دو محدودیت عمده دارند. اول، اغلب روش ها تک بعدی بوده و تنها یکی از ابعاد فقر مانند درآمد را مورد بررسی قرار می داند. دوم، این روش ها جمعیت را با استفاده از خط فقر به دو بخش فقیر و غیرفقیر تقسیم می نمودند. توجه به سایر محرومیت ها موضوع سنجش فقر چندبعدی را مطرح ساخت. به منظور رفع محدودیت دوم تئوری مجموعه های فازی طی دهه های گذشته در زمینه فقر و ابهامات مربوط به آن مورد استفاده قرار گرفت. از طرفی، تأکید مطالعات اخیر بر اهمیت متغیرهای جغرافیایی به عنوان یکی از عوامل تعیین کننده فقر، جایگاه ویژه ای به سیستم اطلاعات جغرافیایی در این گونه مطالعات داده است. هدف اصلی این مطالعه بررسی عملی بودن استفاده از روش های فازی و مدل سازی زمین آماری جهت کسب اطلاعات قابل استناد به منظور سنجش و پهنه بندی فقر چندبعدی در فضاهای شهری است. این پژوهش از نظر اهداف کاربردی و از نظر شیوه انجام توصیفی– تحلیلی است. اطلاعات و داده های این پژوهش از طریق پیمایش میدانی نمونه های انتخاب شده به روش فضاییِ تصادفیِ طبقه ای در سال 1391 جمع آوری شده است. در این پژوهش از میان روش های سنجش چندبعدی فقر، روش کاستا (2002) و از میان روش های زمین آماری روش کریجینگ و کریجینگ همبسته جهت سنجش فقر چند بعدی در قالب 70 شاخص اقتصادی و درآمدی، مسکن، مالکیت و دارایی، بهداشت و سلامت، و دانش و مهارت استفاده شده است. از میان مدل های زمین آماری موجود روش کروی و نمایی با نتایج تابع فازی فقر انطباق بیشتری داشته و از دقت بالاتری برخوردار بوده اند. نتایج در قالب پهنه بندی علمی صورت گرفته به وضوح نشان دهنده اختلاف فضایی فقر در محدوده شهر کامیاران است.
بررسی احساس امنیت در فضاهای عمومی (مطالعه موردی کلانشهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرنشینی فزاینده مشکلات متفاوت اجتماعی و اقتصادی زیادی را برای کشورهای در حال توسعه ایجاد کرده است. توجه به مفهوم امنیت شهروندان و روشهای ارتقاء آن، به عنوان یکی از اولویت های اساسی حرفه مندان و علمایشهری تبدیل شده است. معیار های شناخت و تحلیل امنیت در پهنه شهر بسیار متفاوت است و با توجه به مؤلفه های کالبدی، کارکردی و محیطی نوسان پیدا می کند. شهر شیراز به دلایلی مانند تنوع فرهنگی به دلیل مهاجرت از اقصی نقاط کشور و نزدیکی به استانهای شرقی و جنوبی، عوامل کالبدی، اجتماعی، اقتصادی، امنیت را در مناطق مختلف با تغییراتی مواجه کرده است. هدف این پژوهش تحلیل معیارهای کالبدی فضاهای عمومی شهرشیراز در ارتباط با احساس امنیت مناطق مختلف شهر شیراز است. این پژوهش از نظر روش شناسی از نوع توصیفی-تحلیلی و روش نمونه گیری تصادفی، که جامعه آماری مناطق مورد مطالعه برابر با 608810 هزار نفر است. بنابراین حجم نمونه با فرمول کوکران برابر ۳۸4 نفر بدست آمده است. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. همچنین برای تحلیل تفاوت بین متغیرهای مستقل و وابسته از آزمون F-Test استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که میزان احساس امنیت در فضاهای عمومی مناطق کم درآمد با میانگین 74/12 بیش از میانگین میزان احساس امنیت کاربران فضاهای عمومی در مناطق متوسط نشین (56/11) و مرفه نشین (42/12) است. با توجه به میانگین داده های موجود در مناطق مختلف شهر شیراز، تفاوت مشاهده شده بین میانگین های مناطق مختلف شهر از نظر میزان احساس امنیت فضاهای عمومی، هرچند با اندک تفاوت مورد تایید قرار می گیرد.
سازمان فضایی در نظام شهری ایران با استفاده از تحلیل جریان هوایی افراد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه سازمان فضایی نظام های شهری و به طور خاص روابط بین شهری، در زمینه برنامه ریزی شهری و علوم منطقه ای، مدت مدیدی است که جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است. اغلب پژوهش ها در این خصوص، برخاسته از رهیافت اندازه مبنا، معطوف به سطح تمرکز فعالیت ها در یک مکان است، درحالی که رهیافت تعاملی و شبکه مبنا در چهارچوب نگرش های نوین، پیوستگی و ارتباطات متقابل بین مکان ها را در مطالعه سازمان یابی فضا مورد توجه قرار داده و ایده پردازی روابط متقابل بین شهرها را در تقابل با پذیرش چیدمان سلسله مراتبی از فضا قرار می دهد که در نظریه های سنتی پذیرفته شده بود. از این رهگذر، سازمان یابی شهرها را متأثر از آرایش فضایی روابط آنها در فضای جریان ها می داند، درحالی که اغلب پژوهش های صورت گرفته در مطالعه ساختار نظام شهری کشور، به استفاده از ویژگی های مکانی نقاط معطوف بوده و توجه کمتری به استفاده از داده های جریانی در چهارچوب رهیافت شبکه مبنا و سازمان یابی ارتباطی شده است. به همین دلیل در این پژوهش کوشش شده تا با بهره گیری از جریان هوایی افراد در سال 1385 و ابزار تحلیل شبکه، سازمان و پیکره بندی فضایی حاکم بر نظام شهری کشور تعریف و نتایج به دست آمده از آن با سلسله مراتب شهری مبتنی بر رهیافت اندازه مبنا (ناشی از تعداد جمعیت شهرها در سال 1385) مقایسه شود. نتیجه به دست آمده از تحلیل تعاملات فضایی در قالب پنج مؤلفه، حاکی از آن است که ساختار فضایی حاکم بر نظام شهری کشور، به سبب شدت تمرکز و تسلط شهر تهران و محدودیت سازمان یافتگی و تعدد شهرها در سطوح فضایی بالاتر، تک مرکزی، ناهمبسته، متمرکز و متقارن است؛ به طوری که تنها دو سطح، یکی مشتمل بر تهران و دیگری مشتمل بر شهرهای پیرامونی قابل ردیابی است. همچنین مقایسه سلسله مراتب تحلیل شبکه مبنا و اندازه مبنا از ناهمخوانی نتایج این دو رهیافت با یکدیگر حکایت دارد.
سنجش و ارزیابی الگوی گسترش فیزیکی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی رشد شهر از موضوعات حیاتی قرن حاضر است؛ به طوری که شناخت الگوی توسعه کالبدی شهر به منظور هدایت آن در راستای پایدار شهری، امری اساسی است. در این زمینه، شهر یزد در دهه های اخیر رشد زیادی را تجربه کرده که بررسی و ارزیابی الگوی گسترش آن، برای نیل به توسعه پایدار و تدوین سیاست های مناسب، ضروری است. بر این اساس، با رویکردی به نظریه توسعه پایدار و رشد هوشمند شهری، چگونگی الگوی گسترش کالبدی شهر یزد در قالب سه فرضیة پژوهشی مطرح شد و در چارچوب روش توصیفی تحلیلی مورد ارزیابی قرار گرفت. در این چارچوب، برای آزمون فرضیه اول از روش هلدرن، برای آزمون فرضیه دوم از ضرایب آنتروپی و جینی و برای آزمون فرضیه سوم از ضرایب موران، گری و G عمومی استفاده شد. داده های مورد نیاز به روش کتابخانه ای و با مراجعه به منابع و سازمان های مربوطه گردآوری شده است. نتایج در تأیید فرضیة اول نشان داد که با وجود رشد با قواره و فشرده طی سال های 1335 تا 1345، شهر یزد در سال های 1345 تا 1375 و 1365 تا 1375، به ترتیب رشد فضایی پراکنده ای را به میزان 35 درصد و 63 درصد داشته است. تحلیل الگوی توزیع جمعیت و اشتغال نیز به ترتیب با مقادیر آنتروپی 975/0 و 959/0 و جینی 168/0 و 165/0 با رد فرضیة دوم نشان داد که نابرابری در توزیع جمعیت و اشتغال ناچیز است و تعادل نسبی وجود دارد. تحلیل تجمع و پراکندگی جمعیت و اشتغال نیز، به ترتیب با مقادیر 211/0- و 21/0 برای ضریب موران و 175/0- و 135/0- برای ضریب گری تعدیلی، ضمن تأیید فرضیة سوم نشان داد که شهر یزد الگوی تصادفی متمایل به پراکنده داشته و دارای تمرکز پایین جمعیت و اشتغال (نقطه سرد) است.
شهروندی مشارکتی و نقش آن در بهینه سازی مدیریت شهری، مطالعه موردی منطقه 1 شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشارکت شهروندان در ادارة امور شهر مهم ترین زمینه مشارکت قلمداد می شود و این نوع مشارکت یکی از الزامات زندگی شهری است.
مقاله حاضر از نوع توصیفی - تحلیلی بوده و با هدف سنجش عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان در مدیریت شهری در منطقه 1 شهر مشهد انجام گرفته است. اساس کار این پژوهش پیمایش میدانی بوده و بر پایه برداشت های پیمایش میدانی و پرسش نامه سازمان یافته است و داده ها با استفاده از طیف پنج گزینه ای لیکرت ارزش گذاری شده اند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSSانجام گرفته و از آزمون های تحلیل واریانس، ضریب هم بستگی پیرسون، ضریب هم بستگی ناپارامتریک کندال، تفاوت میانگین (t.test) و رگرسیون چندمتغیره استفاده شده است.
نتایج توصیفی مشارکت نشان داد که بیشتر شهروندان منطقه 1 در اموری مانند حفاظت از پارک ها و فضاهای سبز، پرداخت عوارض شهری و شرکت در ادارة امور شهری مشارکت بیشتری داشته اند و میزان مشارکت شهروندان در ارائه نظرها و پیشنهادها به مدیران شهری در سطح پایین تری بوده است.
نتایج تحلیلی داده ها نشان داد که با بالا رفتن حس تعلق شهروندان به محل سکونت، افزایش رضایت مندی آنان از امکانات و خدمات شهری و ارتقای پایگاه اجتماعی و اقتصادی آنها، تمایل به مشارکت در مدیریت شهری افزایش می یابد. به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد که با توجه به پایگاه اجتماعی و اقتصادی متوسط و بالای شهروندان ساکن در منطقه تحت مطالعه، هنوز همه شهروندان به طور کامل به این نتیجه نرسیده اند که مشارکت شهروندی یکی از مؤلفه های توسعة پایدار شهری است.
بررسی بهبود شرایط کانون پرورش فکری با رویکرد خلاقیت در کودکان (نمونه مطالعاتی: کانون پرورش فکری کودکان شهر ایلام)
حوزههای تخصصی:
آدمی از بدو تولد موجودی پرسشگر است و این در کودکان با رفتارهای مبهوت کننده کاملاً ملموس است. چشمانی که دائم در حال جست وجو است، با گوش هایی که منتظر کوچک ترین تحریک برای پیدا کردن منبع صداست و اندامی که با خستگی ناپذیری به هر گوشه ای سرک می کشد، ولی متأسفانه در بیشتر مواقع این روحیه خلاق تحت تأثیر جهان بزرگ سالان نابود می شود. آموزش و به تبع آن محیط های آموزشی بیشترین اثر و نقش را بر ذهنیت و تمدن سازی جوامع به عهده دارند. لازمه اصلاح کالبد آموزش و پرورش، ایجاد فضاهای مرتبط با فعالیت کودکان است، فضاهایی که دارای شرایط مناسب و مطلوب برای رشد فیزیکی ذهنی، عاطفی و اجتماعی کودکان می باشد که تحقق این امر از طریق طراحی جزئیات فضاها با توجه به الگوهای رفتاری کودکان امکان پذیر می گردد. در این پژوهش نقش کانون پرورش فکری جهت خلاقیت کودکان مشخص، و با استفاده از نرم افزار لیزرل، مهم ترین عوامل مشخص گردید. در پایان پیشنهاد های متناسب با نتایج تحقیق ارائه خواهد شد.
بررسی و تحلیل میزان رضایتمندی شهروندان از عملکرد شهرداری و شورای شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف تحلیل و بررسی میزان رضایتمندی شهروندان از عملکرد شهرداری و شورای شهر در مدیریت شهری و بر اساس یافته های حاصل از یک بررسی میدانی در شهر کاشان تهیه شده است که میزان رضایت شهروندان از این سازمانها را در سه بعد مدیریت شهری، یعنی بعد اقتصادی، کالبدی – زیست محیطی و فرهنگی – اجتماعی مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد. روش تحقیق و متدولوزی به کار رفته در این تحقیق پیمایشی بوده و مطالعه میدانی آن با استفاده از ابزارهای تحقیق ( مصاحبه و پرسشنامه ) صورت گرفته است. همچنین، جامعه آماری مورد مطالعه در این تحقیق ساکنان شهر کاشان می باشند که به طور تصادفی تعداد 260 نمونه انتخاب شده و برای گردآوری اطلاعات، پرسشنامه بین آنها توضیع شده است. داده های گردآوری شده، از طریق نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج یافته ها حاکی از آن است که میزان رضایتمندی شهروندان از عملکرد شهرداری و شورای شهر در سطح متوسط به بالا قرار دارد. نتایج به دست آمده از آزمون کای اسکوئر نشان دهنده رضایتمندی بالای شهروندان از عملکرد شهرداری در ابعاد فرهنگی و کالبدی و همچنین رضایتمندی متوسط در بعد اقتصادی می باشد. همچنین برای بررسی تفاوت در میزان رضایتمندی شهروندان منطقه یک و دو از عملکرد سازمانهای مزبور از آزمون یومان ویتنی استفاده شده است که بجز در چند مورد تفاوت معناداری بین رضایتمندی این دو منطقه وجود ندارد. از آزمون رگرسیون نیز جهت بررسی رابطه بین وضعیت اجتماعی – اقتصادی شهروندان (متغییر مستقل) و میزان رضایتمندی از عملکرد شهرداری و شورای شهر (متغییر وابسته) استفاده شده است که نتایج نشان دهنده وجود تفاوت بین میزان تحصیلات و سطح رضایتمندی و همچنین وجود رابطه بین سن و درآمد و رضایتمندی از عملکرد سازمانهای مزبور می باشد.
شناسایی و تحلیل مؤلفه های مؤثر در تغییر کاربری اراضی کشاورزی روستایی (مطالعة موردی: شهرستان ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از معضلات اساسی در حوزة کشاورزی، تغییر کاربری اراضی است که اخیراً تشدید گردیده است. این مسئله در درازمدت، روند و توازن تولید محصولات کشاورزی را مختل خواهد نمود. دراین زمینه عوامل بسیاری وجود دارد که تمایل به تغییر کاربری اراضی توسط کشاورزان را تحت تأثیر قرار می دهد. دراین راستا هدف اصلی تحقیق حاضر شناسایی عوامل مؤثر در تغییر کاربری اراضی کشاورزی روستایی در شهرستان ساری به عنوان یک قطب کشاورزی است که با مسئلة تغییر کاربری اراضی مواجه است.
روش: تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی است و ماهیت توصیفی- تحلیلی دارد. برای گردآوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و پیمایش میدانی استفاده شده است. جامعة آماری تحقیق حاضر شامل کشاورزانی است که حداقل بخشی از اراضی کشاورزی تحت تملک خود را تغییر کاربری داده-اند (326N=). با استفاده از جدول نمونه گیری کرجسی و مورگان، نمونة آماری 175 نفر تعیین گردید که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه ای است که روایی آن با کسب نظر از استادان و کارشناسان فن و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ (85/0) تأیید گردید. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از تکنیک تحلیل عاملی درقالب نرم افزار SPSS استفاده گردید.
یافته ها: نتایج تحلیل عاملی، 9 عامل را به عنوان مؤلفه های مؤثر در تغییر کاربری اراضی کشاورزی شناسایی نمود که مهم ترین آن ها عبارت اند از: مهیانبودن شرایط اولیة کشت وکار، عامل اقتصادی - اجتماعی، جغرافیایی، مدیریت ریسک و دسترسی نداشتن به نهاده های تولید. 9 عامل شناسایی شده درمجموع، 471/66% از واریانس متغیر تغییر کاربری اراضی کشاورزی را تبیین می کنند.
محدودیت ها: دسترسی به کشاورزان و کسب اطلاعات درراستای اهداف تحقیق، عمده ترین چالش تحقیق حاضر است.
راهکارهای عملی: با توجه به یافته ها، ارائه، اجرا و پشتیبانی برنامه ها و طرح های کاربردی - اقتصادی مانند یکپارچه سازی اراضی، صدور مجوز و استقرار صنایع تبدیلی و تکمیلی در مجاور بخش های تولیدی کشاورزی، توجه جدی به مبحث بیمة محصولات کشاورزی و غیره، می تواند درراستای ایجاد تعادل پایدار بین درآمد فعالان بخش کشاورزی و سایر بخش ها، تا حد زیادی انگیزة تغییر کاربری در میان کشاورزان را کم کند یا از بین ببرد.
اصالت و ارزش: شناسایی عواملی که در تسریع فرایند تغییر کاربری نقش دارند، بسیار ضروری است. تاکنون چنین تحقیقی در این منطقة استراتژیک انجام نشده است. نتایج حاصل می تواند راهگشای اتخاذ تصمیمات و اقدامات مسؤولین نهادهای محلی ازجمله جهاد کشاورزی و منابع طبیعی در سامان دهی و حل مسائل مربوط به اراضی کشاورزی گردد؛ به طوری که پیامدهای نهایی آن عاید کشاورزان گردد.
ارزیابی اثرات اجرای طرح هادی بر سکونتگاﻩهای روستایی (مطالعة موردی: شهرستان نیشابور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: طرح هادی روستایی یکی از بنیادﯼترین اقداماتی است که با هدف توسعة روستایی در ایران اجرا شده است. با توجه به روند اجرای این طرحﻫﺎ، ارزیابی آنﻫﺎ برای برنامهﺭیزی توسعة روستایی ضروری است. هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی اثرات کالبدی، اقتصادی و اجتماعی اجرای طرحﻫﺎی هادی اجراشده در شهرستان نیشابور ﻣﻰباشد.
روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است. برای گردآوری اطلاعات از روشﻫﺎی میدانی و اسنادی کمک گرفته شده است و براساس آن، اطلاعات 25 روستا در دو گروه روستاهای برخوردار و نابرخوردار درقالب 358 پرسشنامه براساس فرمول کوکران در منطقه گردآوری شده است. همچنین، 35 پرسشنامه از کارشناسان شوراهای اسلامی، دهیاران و کارمندان بنیاد مسکن جمعﺁوری شده است. برای پردازش دادﻩها از روشﻫﺎی آمار توصیفی و استنباطی (کاﻯاسکوئر) بهره گرفته شده است.
یافتهﻫﺎ: نتایج نشان میﺩهد پس از اجرای طرح، درزمینة کالبدی، شاخص معابر بهبود یافته است و شاخص محیط زیست روستا شامل آرامستان، دفع زباله، فاضلاب، فضای سبز و جمعﺁوری آﺏهای سطحی موردتوجه قرار نگرفته است. در بعد اجتماعی، شاخص میزان مهاجرت، مشارکت و رضایتمندی و در بعد اقتصادی، شاخصﻫﺎی سرمایﻪگذاری و اشتغال در وضعیت مطلوبی قرار دارند.
محدودیتﻫﺎ: روشن ساختن زوایای پنهان اجرای طرح هادی و واکاوی آثار کالبدی، اجتماعی و اقتصادی آن بر جامعة روستایی از چالشﻫﺎی پژوهش حاضر محسوب ﻣﻰشود.
راهکارهای عملی: با توجه به یافتهﻫﺎی پژوهش، راهکارهای اجرایی مانند تقویت جنبهﻫﺎی زیﺴﺖمحیطی، استفاده از یک تیم ناظر محلی در هر سه مرحلة ارزیابی، بهرﻩگیری از مدیریت مشارکتی (دولتی- مردمی)، کوتاﻩترکردن بازة زمانی اجرای طرح هادی و ... پیشنهاد ﻣﻰشود.
اصالت/ ارزش: پژوهش حاضر از این جهت دارای اهمیت است که ﻣﻰتوان با دست یابی به نقاط قوت و ضعف طرحﻫﺎی ذکرشده به برنامهﺭیزی اصولی برای بهبود زندگی روستاییان اقدام نمود.
بررسی تأثیرات فرهنگی عشایر بر نظم و امنیت جامعه (مطالعه موردی: استان اردبیل ایل شاهسون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامعه عشایری ایران به عنوان یکی از ترکیب های جمعیتی در کنار جوامع شهری و روستایی، همواره نقشی بارز و تعیین کننده در سرنوشت سیاسی و نظم و امنیت کشور داشته است و در این میان، نقش فرهنگ موجود در زندگی عشایری (ایل شاهسون) در نظم و امنیت استان اردبیل بسیار چشمگیر است. هدف تحقیق حاضر، بررسی تأثیرات فرهنگی عشایر بر نظم و امنیت جامعه عشایری استان اردبیل است. به این منظور با استفاده از روش پیمایشی-همبستگی یک نمونه 208 نفری از جامعه عشایری شهرستان های استان اردبیل به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب و پرسشنامه محقق ساخته بعد از برآورد روایی و پایایی ابزار مورد نظر در اختیار آنها قرار گرفت. سپس داده ها با استفاده از روش های آماری رگرسیون و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد و نتایج به این شرح به دست آمد؛ بین فرهنگ حاکم در منطقه و نظم و امنیت جامعه عشایری ایل شاهسون رابطه معنی داری با 95% درصد اطمینان و 5% درصد خطا وجود دارد. به علاوه نتایج نشان داد که بین خرده فرهنگ عشایری و نظم و امنیت منطقه، رابطه مستقیم وجود دارد.
نقش ارتقاء امنیت در توسعه گردشگری استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری به عنوان مؤثرترین عامل در ایجاد تفاهم میان ملت ها و استوار ساختن صلح جهانی نقش اساسی ایفا می کند، به طوری که اقتصاددانان آن را صادرات نامرئی می نامند. دراین بین امنیت یکی از مؤلفه های مهم در توسعه پایدار گردشگری است. تا زمانی که امنیت نباشد، سفری شکل نمی گیرد و بدون شک، رضایتمندی گردشگران از یک مقصد، همواره انگیزه بازدید مجدد از آن مکان را فراهم می کند. پژوهش حاضر با هدف؛ بررسی ارتباط حضور پلیس و اقدامات تبلیغی پلیس با امنیت گردشگری و رابطه بین ارتقاء امنیت و گسترش گردشگری انجام شده است و با توجه به نوع هدف، از نوع کاربردی و از نظر ماهیت و روش، از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی می باشد. روش تحقیق در این پژوهش، پیمایشی و کتابخانه ای بوده است. بدین ترتیب که در مبانی نظری و ادبیات پژوهش از روش کتابخانه ای (متن خوانی، فیش برداری، آمار، جداول و نقشه) و برای تحلیل متغیرها و سنجش آن ها برای بررسی هر یک از فرضیه ها، از روش میدانی(پرسشنامه ای) استفاده شده است. برای تجزیه وتحلیل یافته ها از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی و آزمون تی تک نمونه ای استفاده شده است. نتایج نشان داد که میان گسترش گردشگری و افزایش امنیت و گسترش حضور نیروی انتظامی و افزایش تبلیغات این نهاد در افزایش امنیت منتج به توسعه گردشگری رابطه مستقیمی وجود دارد.
سنجش میزان زیست پذیری منطقه ی دو شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه زیست پذیری شهری گفتمانی نیرومند را در توسعه ی شهری و طراحی شهری بازتاب می دهد که در پیشینه ی برنامه ریزی شهری رواج پیدا کرده است. چنین گفتمانی به وجود ارتباط مطلوب بین محیط شهری و زندگی اجتماعی اشاره می کند. زیست پذیری شهر ازیک سو گواه تأثیر و جذابیت قوی شهر است و ازسوی دیگر ارتباطات و آثار شهری را از طریق جذب سرمایه گذاری بیشتر و منابع انسانی و فرهنگی شدت می بخشد. بنابراین، زیست پذیری شهر با شهر سالم، شهر اکولوژیک و توسعه ی پایداری شهری ارتباط نزدیکی دارد. پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان زیست پذیری در سطح محلات منطقه ی دو شهر سنندج انجام شده است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است. برای سنجش میزان زیست پذیری محلات، داده های حاصل از پرسش نامه های تکمیل شده ی ساکنان با استفاده از نرم افزارهای Arc Gis, Excel, Spss تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاکی از آن است که بین ابعاد اصلی زیست پذیری محلات تفاوت چندانی وجود ندارد. از نظر توزیع فضایی، ابعاد سه گانه به صورت یکسان پخش نشده اند و توزیع فضایی به صورت خوشه ای است. همچنین رتبه بندی محلات بر اساس شاخص کل زیست پذیری نشان دهنده ی آن است که محله ی خسروآباد با امتیاز 279/3 در رتبه ی اول و محله ی شریف آباد با امتیاز 228/2 در رتبه ی آخر قرار گرفته است
ارزیابی سیستمی بعد اجتماعی در استقرار شهر الکترونیک بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت موضوع شهر الکترونیک، این مقاله به بررسی بعد اجتماعی آن پرداخته و به دلیل مقبولیت روش تفکر سیستمی در حوزه های مختلف برنامه ریزی این بعد بر اساس تفکر سیستمی بررسی شده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و استنباطی است و از هر دو روش کمی و کیفی استفاده شده است. در قسمت کمی جامعه آماری شامل شهروندان و مدیران شهری و نمونه به دست آمده از جامعه آماری شهروندان بر اساس فرمول کوکران 340 نفر بود و در جامعه آماری مدیران 69 مدیر پرسش نامه را تکمیل کردند. در قسمت کیفی 4 نفر از مدیران به روش گلوله برفی برای مصاحبه انتخاب شدند. برای بررسی ارتباط میان عوامل مؤثر اجتماعی شناسایی شده از مبانی نظری با میزان تمایل افراد به استفاده از فناوری های جدید از آزمون رگرسیون ترتیبی، برای اولویت بندی عوامل مؤثر از روش میانگین موزون، برای شناسایی چالش های موجود از آزمون خی دو، به منظور رسم دیاگرام های علی و معلولی بر اساس تفکر سیستمی از نرم افزار Vensim و برای تکمیل سیستم نهایی از روش مصاحبه استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که میان عوامل مؤثر شناسایی شده و میزان تمایل افراد به استفاده از فناوری های جدید ارتباط وجود دارد و از جمله چالش های موجود در بعد اجتماعی بی توجهی مدیران به تدوین برنامه آموزشی است. همچنین از دیدگاه هر دو گروه، در بین عوامل مؤثر اجتماعی، آموزش شهروندان در اولویت است که با شناسایی عنصر بحرانی بر اساس تفکر سیستمی مطابقت دارد.
بررسی و تحلیل عوامل مؤثر بر تخلفات ساختمانی در شهرهای کوچک (نمونه موردی: شهر بابلسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر امروز برآیند نیروهای اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و سیاسی مختلفی است که در فیزیک و هندسه آن بروز و ظهور کالبدی یافته و هر کدام از این نیروها از طریق کُنشگران خود یعنی شهروندان به گونه ای کالبد شهر را تحت تأثیر قرار می دهند؛ پاره ای قانونمند و باضابطه و عده ای فراقانون و بی ضابطه. در این میان مدیریت شهری در راستای اداره بهینه و پایدار شهر بر اساس برنامه های توسعه با چالش های متعددی روبه روست. یکی از چالش های عمده، تخلفاتی است که در حوزه ساخت وساز رایج است و تأثیر شایان توجهی بر پیکره شهر بر جای می گذارد. این تخلفات تحت تأثیر عملکرد و نفوذ نیروهای پیش گفته در حوزه های مختلف متفاوت و متنوع است. این تحقیق با هدف پی بردن به ماهیت این تخلفات و نیز بررسی راهکارهای مدیریتی آن در شهر بابلسر، به عنوان یکی از شهرهای کوچک و ساحلی کشور، پایه ریزی شده است تا ضمن تحلیل روند این تخلفات و بازشناسی علل و عوامل مؤثر بر آن، شناخت بهتری از وضع موجود حاصل گردد و بستری مناسب برای برنامه ریزی های آتی و مدیریت بهینه شهری فراهم آید. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی با بهره گیری از نرم افزارهای GIS است. برای دستیابی به این هدف ابتدا شهر بابلسر به چهار حوزه تقسیم بندی گردید و همه اطلاعات تخلفات ساختمانی بر اساس حوزه بندی استخراج و جدول ها و نقشه های مورد نیاز تهیه و تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان می دهد که بیشتر تخلفات ساختمانی در شهر بابلسر مربوط به واحدهای مسکونی است. مؤثرترین عوامل در بروز تخلفات ساختمانی نقص در قوانین ساختمانی، نبود قوانین بومی، ناهماهنگی مدیریت های مختلف شهری، کمبود تسهیلات برای اقشار کم درآمد، نبود نظارت شبانه روزی در بحث تخلفات ساختمانی و نقصان حمایت های قضایی است.
ارزیابی تحقق پذیری مؤلفه های توسعه فضایی- کالبدی طرح جامع شهر بیجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش ارزیابی میزان تحقق پذیری طرح جامع شهر بیجار در مؤلفه های توسعه فضایی- کالبدی به ویژه جمعیت، اشتغال، کاربری زمین و چگونگی و جهت گسترش شهر است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و مقایسه ای است. برای جمع آوری داده ها از روش های اسنادی و میدانی و برای پردازش داده ها و اطلاعات از مدل های AHP و مدل ELECTRE و نرم افزار Expert Choice بهره گیری شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که میزان تحقق پذیری طرح جامع در مؤلفه جمعیت 17/46 درصد، در مؤلفه اشتغال 60/58 درصد و در مؤلفه مساحت پیشنهادی شهر 44 درصد بوده است. درباره جهت گسترش شهر، پیش بینی طرح جامع در کوتاه مدت هم گام با طرح بوده است، اما به دلیل تکمیل ظرفیت محدوده پیشنهادی، گسترش شهر بر خلاف جهت پیشنهادی طرح جامع که در سمت شمال شرقی بوده، در جهت شمال غرب و روی زمین های کشاورزی گسترش یافته است. از مهم ترین دلایل محقق نشدن پیش بینی های طرح می توان به پیش بینی های غیرکارشناسانه در زمینه تحولات جمعیتی و اقتصادی در درازمدت، ضعف در هماهنگی و مشارکت مؤثر مردم و نخبگان محلی و ضعف در بهره گیری از الگوهای مطلوب و مناسب رشد و توسعه شهری و عدم انسجام مطالعات جغرافیایی به ویژه اجتماعی- اقتصادی با الگوی پیشنهادی توسعه کالبدی- فضایی شهر اشاره کرد. بنابراین می توان گفت مشارکت نکردن نخبگان و جمعیت بومی در فرایند تهیه و تدوین و نظارت مستمر و ضعف در انعطاف پذیری طرح از دلایل عدم موفقیت طرح جامع شهر بیجار بوده است.
الگوسازی روندهای فضایی جمعیت روستایی براساس میانگین متحرک فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضا دارای سلسله مراتبی است که در هر سطح، بافت و الگویی متفاوت را شکل می دهد. برای تحلیل فضا به ابزارهایی نیاز است که بتوان با آنها روندهای جمعیتی در کشور را به نحو مطلوب الگوسازی کرد و جمعیت را در سطح مناطق پیش بینی کرد. توزیع و پراکندگی جمعیت به عوامل مختلفی بستگی دارد که در سطوح و مقیاس های مختلف عمل می کنند و بافت های فضایی متفاوتی را به وجود می آورند. در مدل سازی روندهای فضایی، مفاهیمی مانند MAUP، واحدهای فضایی، سلسله مراتب فضایی، میانگین متحرک فضایی، ماتریس وزن جغرافیایی، و روندهای فضایی مطرح می شود که برآیندشان شکل گیری ساختارهای فضایی است. برای انجام تحقیق حاضر، از داده های سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1385 استفاده شد. این اطلاعات در سطح واحدهای شش گوش فضایی با هم تلفیق شدند، سپس واحدهای همسایگی مشخص گردید و میانگین متحرک فضایی برای آنها محاسبه شد. در مرحلة بعد، تحلیل نتایج صورت گرفت. برای عرضة نتایج و یافته های تحقیق، از نقشه و نمودار استفاده شد. نمودار ها با توجه به درجة میانگین متحرک فضایی، الگوهایی مشخص را نشان می دهند. داده ها نیز به نقشه تبدیل شدند تا وضعیت روندهای فضایی را نشان دهند. نقشه ها در مقیاس های مختلف الگوهای متفاوتی را ارائه می کنند. توزیع و پراکندگی جمعیت روستایی ایران، از الگوی فضایی ویژه ای تبعیت می کند. با میانگین متحرک های درجة پایین تر، روندهای محلی شکل می گیرند و با افزایش درجة میانگین متحرک فضایی، روندهای محلی به روندهای عمومی تبدیل می شوند.
تحلیلی بر جایگاه حمل و نقل پایدار در برنامه های عمرانی شهرداری ها؛ مطالعه موردی شهرداری شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجارب چند دهه اخیر نشان می دهد که راهکارهایی از قبیل توسعه مسیرهای جدید و افزایش ظرفیت راه ها، توقف گاه ها و تقاطع ها در مناطق شهری نمی تواند به عنوان پاسخی راهبردی در درازمدت در برابر مشکلات روزافزون ترافیکی باشد. در مقابل، بسترسازی فنی، محیطی و اجتماعی برای افزایش سهم حمل و نقل انبوه بر و غیرموتوری یک راهکار پایدار محسوب می شود و امروزه در دستورکار مدیریت شهری در بسیاری از کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه قرار گرفته است. در کشور ما، اجرایی شدن زیرساخت های حمل و نقل جمعی و غیرموتوری، ضرورت تخصیص بودجه کافی از سوی هم دولت و هم شهرداری ها را ایجاب می کند. در این راستا، در برنامه عمرانی پنج ساله شهرداری ها (قالب مصوب وزارت کشور)، عبور و مرور شهری یکی از فصول ده گانه برنامه عنوان شده است. این مقاله به بررسی محتوایی و اسنادی مرتبط با میزان تخصیص بودجه به بخش عبور و مرور در برنامه های پیشین شه رداری شی راز پرداخته و از روش تحلیل قیاسی برای بررسی جایگاه و اهمیت توسعه حمل و نقل پایدار در نزد برنامه ریزان و مدیریت شهری بهره گرفته است. نتایج تجزیه و تحلیل، نشان دهنده آن است در حالی که برای توسعه شبکه معابر سواره و تقاطع های غیرهمسطح هزینه های کلانی تخصیص یافته، در همان حال، سیستم های حمل و نقل عمومی و شبکه دوچرخه سواری و پیاده روی به عنوان گزینه های حمل و نقل پایدار، کمتر مورد توجه بوده است. به نظر می رسد، دستیابی به توسعه پایدار در بخش حمل و نقل شهری، نیاز اساسی به تغییر پارادایم توسعه حمل و نقل درون شهری و تجدید نظر در نگرش های مدیران و برنامه ریزان داشته و در این میان، اصلاح چرخه تنظیم برنامه عمران شهری همراه با بازنگری در سازوکار تخصیص بودجه و تعریف طرح ها و پروژه ها در بخش های مختلف، ضروری می نماید.
مطالعه تطبیقی مدل شبکه عصبی مصنوعی(ANN) و مدل عصبی -فازی وفقی (ANFIS) در پیش بینی تقاضای پروانه ساخت (مطالعه موردی: شهرداری زابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اطلاع از میزان تقاضای موجود در زمینه صدور پروانه ساخت در هر دوره یکی از مباحث اساسی است که شهرداری ها در راه پاسخگویی به تقاضاکنندگان نیازمند آن هستند. عدم اطلاع در این زمینه سبب ایجاد مشکلاتی مانند اتلاف وقت و انرژی، کاهش کارایی و نارضایتی ارباب رجوع و در نهایت فقدان برنامه ریزی مدون را سبب می شود. با توجه به روند پرنوسان و غیر خطی انگیزه افراد برای ساخت وساز و در ادامه تهیه مجوز ساختاز شهرداری و متغیرهای موثر بر آن، مدل های غیرخطی و بخصوص شبکه های عصبی (ANN) و سیستم استنتاج عصبی فازی تطبیقی (ANFIS) در این امر توفیق بیشتری داشته اند. به این منظور ترکیبی از اساسی ترین پارامترهای برون بخشی و درون بخشی تاثیر گذار در تصمیم گیری افراد برای ساخت وساز یعنی جمعیت شهرو نرخ رشد آن، متوسط درآمد وهزینه خانوار شهر (زابل)، تاثیرفصل های مختلف سال در قالب عامل دما، میزان تولید ناخالص داخلی(در سطح کلان)، تورم، ونوسانات مربوط به نرخ ارز (به عنوان پارامترهای برون بخشی) و عواملی مانند زمین و قیمت آن، تراکم و نرخ عوارض ساخت وساز (به عنوان عناصر درون بخشی) در نظر گرفته شده اند. در این بینبرای مقایسه توانایی آن ها نسبت به هم از معیارهای ارزیابی کارایی مدل ها مانند(ضریب تعیین)MAD,(میانگین قدر مطلق انحرافات) و RMSE (ریشه میانگین مربع خطا) استفاده شده است. در نهایت ANFIS به دلیل اتکا به ترکیب (( قدرت یادگیری شبکه عصبی و عملکرد منطقی سیستم های فازی)) ؛ بامقدار (9656/0، 9899/0), RMSE(0026/0، 0064/0) ,MAD (0018/0، 0061/0)به ترتیب برای آموزش و آزمون، بر روشANNبرتری نشان داده در نتیجه مدل مناسبتری برای پیش بینی هدف ماست.
تاثیر تعلق مکانی و سرمایه اجتماعی بر بهسازی مشارکتی محلات قدیمی، نمونه موردی محله سرده سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در رویکرد داریی مبنا به توسعه شهری، سعی می شود که همه دارایی های اجتماع محلی(اعم از مادی و غیر مادی) اساس توسعه واقع شود. در بین دارایی های یک اجتماع، سرمایه اجتماعی و تعلق مکانی از اهمیت خاصی برخوردار است و می تواند محرک توسعه محله یا شهر باشد زیرا این دو دارایی باعث می شود افراد، سایر سرمایه ها از جمله سرمایه های فکری و مالی خود را جهت ترقی محیط زندگی شان وارد عرصه کنند. از این رو در این تحقیق سعی شده است سطح تعلق مکانی و سرمایه اجتماعی در محله قدیمی سرده سبزوار مورد سنجش قرار گیرد و نقش این متغیرها بر میزان مشارکت ساکنان در توسعه محله مورد تحلیل قرار گیرد. رویکرد کلی در تحقیق حاضر توصیفی-تحلیلی است و ترکیبی از روش های کتابخانه ای و میدانی برای گردآوری داده ها مورد استفاده قرار گرفته است. جامعه آماری، حدود 600 خانوار، حجم نمونه 100 نفر و واحد تحلیل سرپرست خانوار است. برای تحلیل داده ها نیز از روشهای آماری شامل آزمون t تک نمونه ای، همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که سطح سرمایه اجتماعی و تعلق مکانی در محله مورد مطالعه بالاتر از حد متوسط است.همچنین این دو متغیر تاثیر معنادار بر سطح مشارکت ساکنان در برنامه های بهسازی محله دارد. بنابراین ضروری است که در برنامه ریزی های مرتبط با این محله سرمایه اجتماعی و تعلق مکانی مورد توجه مسئولین شهری و برنامه ریزان واقع شود و در جهت حفظ اعتماد اجتماعی- مخصوصا اعتماد مردم نسبت به مدیریت شهری که یکی از مهمترین جنبه های سرمایه اجتماعی است- و نیز حس تعلق و دلبستگی افراد به محل سکونتشان تلاش شود.