فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۸۰۱ تا ۷٬۸۲۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
در کشور ما روستاهای مرزی با مشکلاتی ازقبیل ضعف خدمات رسانی در زمینه های مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی از یک سو و تبلیغات امواج بیگانه به منظور بزرگ نمایی مشکلات اقوام ساکن در نواحی مرزی از طرف دیگر و عدم توجه به قابلیت ها و توان های این مناطق،مواجهه هستند، که این مشکلات لزوم توجه به روستاهای مناطق مرزی را آشکار می سازد. در این تحقیق، محدودیت ها و ظرفیت های توسعه روستاهای مرزی دهستان بندان شهرستان نهبندان مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق به صورت پیمایشی و روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی بوده است. تعداد نمونه 258 خانوار بهره بردار کشاورزی از 17روستای این دهستان بود که از میان 7577نفر با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از محاسبه آلفاء کرونباخ (آلفای کل 71/0) تأمین شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t تک نمونه ای، فریدمن، همبستگی و آزمون تحلیل واریانس یک طرفهصورت گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که وضعیت اقتصادی و اجتماعی روستاهای مرزی در سطح نامطلوبی قرار دارد که شرایط زیست محیطی، مدیریتی-امنیتی و عدم توجه به ظرفیت های منطقه در این زمینه موثر است. در سنجش میزان تأثیرگذاری و تفاوت عوامل، شاخص امنیت و مدیریت کمترین میانگین و شاخص زیربنایی بیشترین میانگین را برخوردار می باشد. همچنین بین شاخص ها رابطه وجود دارد که با بهبود ظرفیت هر یک از این شاخص ها، سایر ظرفیت ها هم بهبود پیدا می کند.
تحلیل موانع متنوع سازی فعالیت های اقتصادی در روستاهای مرزی شهرستان مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین ویژگی ساختار اقتصادی روستاهای کشور، فقدان تنوع در بسترهای اقتصادی و فرصت های شغلی است. در این راستا، رویکرد متنوع سازی فعالیت های اقتصاد روستایی به عنوان راهکاری مفید که بسیاری از نظریه پردازان توسعه به منظور کاهش اثرات این ساختار و در چارچوب الگوی توسعه پایدار بر آن تأکید دارند، ارائه شده است. هدف تحقیق، تحلیل موانع متنوع سازی فعالیت های اقتصادی در روستاهای مرزی است. این تحقیق بنابر هدف، کاربردی است و روش انجام آن توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری، روستاهای شهرستان مریوان بوده است. از میان روستاهای شهرستان، روستاهای واقع شده در فاصله 10 کیلومتری از مرز عراق با توجه به تأثیرپذیری از مرز به عنوان نمونه در نظر گرفته شد و 18 روستا به عنوان نمونه انتخاب گردیده است. جهت تعیین تعداد خانوارهای نمونه از فرمول کوکران استفاده گردید و 334 خانوار تعیین شده است. به منظور بررسی و تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزارهای Excel و SPSS استفاده شده است. نتایج نشان داد که در روستاهای مورد مطالعه میزان تنوع در فعالیت ها، بسیار کم است. همچنین، ضرایب بتا استاندارد شده مربوط به ساختارهای نهادی - مدیریتی برابر با 577/0 به دست آمده است که نسبت به سایر متغیرهای مستقل وارد شده در مدل رگرسیون دارای بیشترین مقدار می باشد. بنابراین می توان گفت که از میان موانع موجود، موانع نهادی- مدیریتی، عمده ترین مانع فراروی متنوع سازی فعالیت های اقتصادی روستاها بوده است.
مدل سازی سطوح توسعه یافتگی مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدل سازی توسعه یافتگی، ابزاری کارآمد در ایجاد شناخت کافی از سرزمین و پراکنش توسعه آن است. از این رو، هدف پژوهش حاضر مدل سازی سطوح توسعه یافتگی مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان بویراحمد است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از نظر تجزیه و تحلیل عددی داده ها، تحقیقی کمّی است که به شیوه پیمایش صورت پذیرفته است. جامعه ی آماری پژوهش، روستاهای 20 خانوار و بالاتر بخش مرکزی شهرستان بویراحمد (89 روستا)است که 566 خانوار، مورد مطالعه قرار گرفتند. برای گردآوری داده ها، افزون بر اَسناد (سالنامه های آماری استان و گزارش های بایگانی شده)، پرسش نامه محقق ساخته به کار رفت. ضریب آلفای کرونباخ (561/0- 955/0) به دست آمده، از بهینه گی پرسش نامه حکایت داشت. به منظور مدل سازی سطوح توسعه یافتگی، با نگرشی اندام وار شاخص ها انتخاب و از تئوری مجموعه های فازی، تحلیل سلسله مراتبی و روش وایکور استفاده به عمل آمد. مقاله حاضر رویکرد جدیدی برای سنجش درجه ی توسعه یافتگی مناطق ارایه می دهد. در واقع در این رویکرد روستاها بر مبنای ایده آل هایی مورد سنجش قرار می گیرند که وضعیت آن ها از لحاظ توسعه یافتگی مشخص است. تحلیل نتایج حاصل از رویکرد مذکور نشان داد که روستاهای مورد مطالعه با میانگین درجه ی توسعه یافتگی 387/0 (دامنه میانگین بین صفر و یک) در وضعیت نامناسبی از لحاظ توسعه یافتگی قرار دارند. فزون بر آن، بالاترین درجه ی توسعه یافتگی به روستای سرابتاوه (635/0) تعلق دارد به نحوی که این روستا به 63 درصد از سطح ایده آل شاخص های مورد بررسی دسترسی دارد. همچنین روستای گاوبرگ با درجه ی توسعه یافتگی 182/0 در انتها قرار دارد که بیان کننده ی وضعیت بحرانی آن روستا می باشد.
تدوین الگوی ارزیابی توان اکولوژیک توسعه شهری با بهره گیری از فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) (نمونه موردی: شهرستان ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به رشد روزافزون جمعیت شهرنشین و در پی آن گسترش شتاب زده و لجام گسیخته شهرها، مسائل و مشکلات عدیده ای پیش روی جوامع بشری قرار گرفته است. از این رو، افزایش سطح سکونتگاه های شهری در محدوده شهرستان ساری نیز، بدون توجه به قابلیت ها و محدودیت های اراضی و فرآیند ارزیابی توان اکولوژیک توسعه شهری انجام می گیرد که هر روزه موجب نابودی سطح وسیعی از اراضی باارزش می شود. فرآیند ارزیابی توان اکولوژیک توسعه شهری، استفاده ممکن انسان از سرزمین برای کاربری توسعه شهری را برآورد می کند. پژوهش حاضر تحقیقی توصیفی و تحلیلی و از نوع کاربردی است و در شهرستان ساری با هدف طراحی و به کارگیری مدلی کل نگر و انعطاف پذیر به منظور ارزیابی توان اکولوژیک توسعه شهری با بهره گیری از فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) انجام گرفته است که در آن، مهم ترین معیارهای توان اکولوژیک توسعه شهری در قالب ساختاری شبکه ای و با بهره گیری از سامانة اطلاعات جغرافیایی، تحلیل می شوند تا نقشة پهنه بندی محدوده مورد مطالعه براساس توان اکولوژیک توسعه شهری تهیه شود. در نتیجه پژوهش حاضر با به کارگیری سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) در جهت بهینه سازی فرآیند توسعة شهری به منظور جلوگیری از بحران های زیست محیطی، راهکارهای عملی پیشنهاد شد.
بررسی منشاء و اثرات پدیده گرد و غبار در استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محیط زندگی انسان همواره دستخوش حوادث طبیعی ناگواری بوده که محیط زیست او را با خطر مواجه ساخته است. یکی از این حوادث و بلایای طبیعی بروز مستمرتوفان های گرد و غبارمی باشد. بیشترین گرد و غبار موجود در جو با منشأ ذرات ریز دانه اتفاق می افتد و این ذرات ریز در مناطق خشک و نیمه خشک جهان از فراوانی بالاتری برخوردار می باشند . هدف از این پژوهش شناخت و تحلیل عوامل بسترساز و تشدیدکننده پدیده گردو غبار در نقاط مبدا و همچنین اثرات این پدیده در استان کرمانشاه به عنوان یکی از نقاط مقصد این پدیده می باشد . رویکرد حاکم بر این پژوهش توصیفی-تحلیلی است. روش جمع آوری اطلاعات و داده ها به صورت کتابخانه ای، مصاحبه با مسئولان و استفاده از نظرات کارشناسان می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد، تالاب های جنوب عراق به طور روز افزونی کاهش یافته اند که در این راستا سیاست ها واقدامات عمرانی اخیر ترکیه و همچنین ایران در جهت مهار آبهای سطحی و بهره برداری بهینه از منابع آبی باعث کاهش دبی آب رودخانه های دجله و فرات شده است. از نتایج آن خشک شدن تالاب های هورالعظیم و هورالهویزه و افزایش عرصه بیابانی جنوب عراق می باشد. البته تحولات سیاسی و نظامی چند ساله ی اخیر کشور عراق نیز در تشدید پدیده موثر بوده است. عدم وجود ثبات سیاسی باعث کم توجهی به مسائل زیست محیطی عراق شده است. همچنین تردد بیش از حد وسایل نقلیه اعم از نظامی و غیرنظامی در کشور عراق باعث به هم خوردن سطح خاک های حساس به فرسایش و شدت گرفتن توفان های گرد و غبار شده است . خسارت و یا کاهش درآمد در بخش کشاورزی از عمده زیان های اقتصادی پدیده گرد و غبار در استان کرمانشاه بوده است. در حوزه ی اجتماعی اختلال در ناوگان هوایی، تعطیلی مراکز آموزشی و اداری و بویژه اثرات سوء آن بر سلامت انسان از اثراتی بوده است که برای استان کرمانشاه به دنبال داشته است.
تحلیل تطبیقی ساختار برنامه ریزی و مدیریت مناطق شهری مطالعه موردی: تهران،سیدنی،تورنتو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱۲
73 - 86
حوزههای تخصصی:
علی رغم گذشت بیش از دو دهه از تصویب مصوبه ی مجموعه های شهری و تهیه ی طرح ها و پژوهش های متعدد دانشگاهی، نهادهای مسئول برنامه ریزی کلان کشور از دستیابی به یک الگوی برنامه ریزی و مدیریتی مطلوب برای مجموعه های شهری ناکام مانده اند. مهمترین علل این ناکامی را می توان عدم توجه پژوهش ها به واقعیت های فضایی، سازمانی وساختار تصمیم گیری در ایران، فقدان بررسی های موشکافانه ی سازوکارهای اجرایی و کم توجهی به لزوم انطباق رویکردهای برنامه ریزی با ساختار اداری-برنامه ریزی کشور دانست. هدف این پژوهش شناسایی تحولات ساختاری و محتوایی لازم برای بهبود عملکرد مدیریتی، در سطح مجموعه های شهری است. لذا در تلاش است در یک بررسی تطبیقیِ عمومیت گرا با اتخاذ روش اسنادی در یک فرآیند سه مرحله ای، با مراجعه به اسناد، کتب و مقالات مرتبط با پژوهش پس از بررسی تجربیات برنامه ریزی و مدیریتی دو منطقه ی کلان شهری سیدنی و تورنتو ضمن لحاظ نمودن واقعیت ها و تفاوت های ساختار تصمیم گیری - اداری نمونه های مطالعاتی با ایران، با درک اقدامات و نهادهای کلیدی موثر در کارآیی نظام مدیریت کلان شهری، پیشنهاداتی در راستای بهبود مدیریت و برنامه ریزی مجموعه های شهری ارائه نماید. نتایج این پژوهش دو دسته مشکلات عام)مربوط به سطح کلان برنامه ریزی( و مشکلات سطح منطقه ای)در سطح مجموعه های شهری( را نمایان می سازد لذا دو دسته پیشنهادات 1-ساختاری- مدیریتی در راستای بهبود ساختار اداری و نظام تصمیم گیری و 2-برنامه ریزی-مدیریتی در راستای ارتقای کیفی محتوای طرح ها و برنامه های مجموعه شهری ارائه گردید. لزوم ایجاد نهاد مسئول منطقه ای در سطح مجموعه های شهری و برنامه ریزی چرخشی بجای برنامه ریزی سلسله مراتبی رئوس اصلی پیشنهادات هر بخش را تشکیل می دهند.
امکان سنجی به کارگیری رهیافت های توانمندسازی و بهسازی در ساماندهی سکونت-گاه های غیررسمی (نمونه مطالعاتی: محله چمن کرمانشاه)
حوزههای تخصصی:
باگسترش روزافزون شهرنشینی و برخلاف توسعه تکنولوژی و تدابیر مدیریتی روزبه روز معضلات شهری افزایش می یابد. یکی از زمینه های ناپایداری شهری به ویژه درکشورهای درحال توسعه، گونه ای از سکونت با مشکلات فراوان و موسوم به اسکان غیررسمی است. فشارها و تهدیدهای این نوع سکونت برمحیط و کالبد شهری را اگر باخطرات ناشی از ناپایداری کالبدی، که تهدیدی جدی برای ساکنان و سایر شهروندان می باشند را در نظر بگیریم لزوم توجه و برنامه ریزی برای ساماندهی وضعیت فعلی و جلوگیری از گسترش این سکونت گاه ها درآینده عیان می گردد. در سال های اخیر و با تغییرنگرش و رویکرد مواجهه با معضل اسکان غیررسمی در جهان و توجه به بهسازی و توانمندسازی این محلات، در ایران نیز سیاست های همانند با ابزارهایی مانند خودیاری اهالی، تسهیلات بانکی و اعتبارات دولتی مورد تأکید قرارگرفته است. شهر کرمانشاه به عنوان یکی ازشهرهای درگیر با معضل اسکان غیررسمی دارای اسکان های متعدد نامتعارف است که یکی از این اسکان های غیررسمی به نام محله چمن دارای مشکلات فراوانی است. با انجام مطالعات از طریق مدارک و اسناد موجود و هم چنین توزیع پرسشنامه، به جمع آوری اطلاعاتی درباره مشکلات موجود و وضعیت ساکنان محله پرداخته است و با تحلیل داده ها و استفاده از تجربیات توانمندسازی و بهسازی در ایران و سایر نقاط جهان بررسی و امکان سنجی این سیاست ها در نمونه موردی و پیشنهاد راهبردهایی مناسب جهت ساماندهی نمونه موردی پرداخته شده است. از نتایج به دست آمده این پژوهش می توان به این مهم اشاره کرد که انجام توانمندسازی و بهسازی محله در گروی تغییر نگرش ساکنان و جلب اعتماد آنان است و با انجام این امور می توان به افزایش رفاه و پایداری اقتصاد شهری شهروندان و ساکنان امیدوار بود.
اولویّت بندی مکان های مستعد دفن پسماند شهر مشهد با تأکید بر شاخص های ژئومورفیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد روزافزون جمعیّت شهرها و کلان شهرها ضمن ایجاد فرصتهای مناسب جهت توسعه فیزیکی - کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و افزایش سطح رفاه، نیاز به مدیریت شهری را در برنامهریزی محیط زیست کلان شهرها ضروری کرده است. افزایش تولید زبالههای خانگی، از جمله چالش های محیط زیستی گریبانگیر اکثر کلان شهرها در سالهای اخیر است، به گونهای که انتخاب مکان مناسب دفن این پسماندها با توجه به شرایط مکانی، از اولویتهای مدیریت شهری است. شهر مشهد، با بیش از 3 میلیون نفر جمعیّت، دومین کلا ن شهر ایران، دومین شهر مذهبی جهان و پایتخت معنوی ایران است که با تولید حجم وسیعی از زباله های خانگی در دهه اخیر روبه رو است. شناخت مناطق مستعد دفن زباله های مذکور، از مسائل مهم مدیریت پسماندها در این کلان شهر محسوب میشود. هدف این پژوهش مکان گزینی مناطق مناسب دفن پسماند خانگی کلان شهر مشهد بر پایه ی شاخص های ژئومورفیک بوده است. بدین منظور با کمک روش های تصمیم گیری چندمعیاره رتبه ای تاپسیس و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، پنج مکان دفن پسماند شناسایی، اولویّت بندی و مکان یابی گردید. رتبه بندی مناطق دفن پسماند بر اساس هفت معیار ژئومورفولوژیک شیب، جنس سنگ بستر، فاصله از گسل، فاصله از آب سطحی، عمق آب زیرزمینی، کاربری اراضی و تیپ ژئومورفولوژی انجام گرفته است. با استفاده از الگوریتم تاپسیس شاخص ها امتیازدهی و وزن دهی شد و در نهایت، رتبه بندی مناطق، صورت گرفت. همچنین، با کمک فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، مقایسه زوجی بین شاخص ها انجام و اهمیت معیارها و نقش مؤثر هرکدام در انتخاب مناطق مشخص شد. نتایج نشان دهنده ی آن است که منطقه ی دو - مکان جدید دفن پسماند واقع در جاده میامی- در رتبه ی نخست دفن زباله قرار دارد. همچنین منطقه یک، واقع در جاده نیشابور، که مکان قدیم دفن زباله های شهر مشهد بوده است، در این رتبه بندی، جایگاه مناسبی را کسب نکرده است.
طراحی ورودی شهر با رویکرد هویت بخشی به فضای شهری (نمونه موردی : ورودی شرقی شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۶
۱۰۴-۸۳
حوزههای تخصصی:
فضای ورودی شهرها بعنوان یکی از فضاهای شهری و مفصل اتصال دهنده فضای طبیعی خارج و فضای مصنوعی داخل شهر عمل می کند. توسعه بی رویه شهرها و توجه نکردن به الگوهای توسعه فضایی مناسب باعث ضعف در شکل و محتوای فضاهای ورودی شهرها گردیده است و این فضاها را دچار مشکلات و نابسامانی های متعدد کرده است. توجه به گسترش نابسامانی در این عرصه ها اتخاذ تدابیر ویژه و راهگشا را ضروری می نمایاند. هدف از این نوشتار، طراحی دوباره یک بخش فراموش شده شهری به شکلی تازه و با بیانی هماهنگ با نیازهای امروز و شناخت هویت شهری و مؤلفه های آن و نقشی که این مؤلفه ها در ارتقای هویت فضای ورودی شهرها از لحاظ کیفی و بصری دارند، می باشد. پژوهش حاضر از دو بخش نظری و طراحی تشکیل می شود که در آن از روش توصیفی و تحلیلی استفاده می شود. جهت تدوین چارچوب نظری ابتدا مفهوم فضای شهری و مفهوم ورودی شهر به عنوان یکی از انواع فضاهای شهری، مفهوم هویت به عنوان یکی از توقعات مورد انتظار از ورودی شهرها، مفهوم هویت شهری و مؤلفه های آن بیان گردیده است. سپس ضوابط و معیارهایی جهت ساماندهی فضای ورودی شهر با رویکرد تقویت هویت شهری تدوین شده است. در بخش طراحی تحقیق نیز از روش فرایند طراحی استفاده می گردد. بدین ترتیب که ابتدا شناخت وضع موجود با تلفیقی از روشهای توصیفی و تحلیلی و با استفاده از اسناد موجود و تحقیقات میدانی انجام می پذیرد، سپس به ارزیابی و تجزیه و تحلیل اطلاعات به منظور تعیین پتانسیل ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدهای پروژه تحت مطالعه پرداخته می شود. در انتها پس از ارائه ایده های طراحی و انتخاب گزینه برتر، پروژه مورد نظر (فضای ورودی شرقی شهر زنجان ) مورد طراحی قرار گرفته است. آنچه از این تحقیق می توان نتیجه گرفت این است که برقراری نظام تسلسل مراتب در ساماندهی کالبدی شهرها سبب می شد تا پیوند هر بافت به بخش یا بافت متفاوت مجاور خود به کمک مفصلی شکل بگیرد که بتواند نیروهای حاصل از این انتقال (از وضعیتی به وضعیت دیگر) را در خود حل و جذب کند. بافت بخش ورودی شهرها این گونه می باشد که اتصال میان شهر و خارج شهر را به خوبی برقرار می کرد. برهم خوردن تسلسل مراتب در نظام کالبدی شهرها سبب شده تا ورودی شهر که یکی از حلقه های این تسلسل است، دچار ابهام و بی هویتی شود و در واقع جایگاه آن به عنوان عنصری مهم در تعریف شهر و نقطه اتصال شهر به پیرامون فراموش شود. بنابراین طراحی و اقدامات صورت گرفته در هر حوزه می بایست با جایگاه و توقعاتی که از آن حوزه انتظار می رود متناسب بوده و با تأمین مؤلفه های کیفی به فضاهایی در شأن نام ورودی شهری برسد که با هویت خاص خود و ایجاد خاطرات جمعی، تا مدت ها در ذهن هر مسافر و شهروندی باقی بماند.
بررسی آثار اقتصادی وندالیسم بر هزینه های شهرداری و ارتباط آن با سرمایه اجتماعی: مطالعه موردی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۶
۳۶۸-۳۵۱
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مطالعه بررسی تبعات و آثار اقتصادی وندالیسم بر هزینه های شهرداری مشهد و تبیین جایگاه سرمایه اجتماعی در آن می باشد. آمار و اطلاعات این مطالعه از طریق تکمیل پرسشنامه و جمع آوری آمار و طلاعات از سازمان های مختلف شهرداری مشهد بدست آمد. برای این منظور از روش معادلات ساختاری جهت بررسی میزان تأثیرگذاری انواع ناهنجاری های اجتماعی بر هزینه شهرداری و تبعات اقتصادی آن استفاده شد. نتایج نشان داد که رفتارهای ناصحیح شهروندان و وندالیسم باعث می شود سالانه مبلغی به میزان 808 میلیارد و 918 میلیون ریال به شهرداری مشهد وارد شود. در این خصوص بیشترین هزینه ها در زیربخش های مختلف شهرداری مربوط به معاونت خدمات شهری (بجز سازمان پارک ها و فضای سبز، فردوس ها و آتش نشانی و ایمنی) (56.8 درصد از کل هزینه ها)، سازمان پارک ها و فضای سبز (35.8 درصد از کل هزینه ها) و اتوبوسرانی (5.7 درصد از کل هزینه ها) می باشد. سازمان حمل و نقل و ترافیک (0.9 درصد)، سازمان فردوس ها (0.5درصد) و شرکت قطار شهری (0.3 درصد) و سازمان آتش نشانی (0.1 درصد) در رتبه های بعدی قرار دارند. میزان سرمایه اجتماعی (با ابعاد مشارکت، اعتماد، منزلت و مشورت) می باشد که در شهر مشهد در حد متوسط است که بیشترین سهم را در تشکیل آن، اعتماد دارد. نتایج حاصل نشان داد که افزایش 10 درصدی سرمایه اجتماعی در جامعه شهروندان مشهد باعث کاهش 1.2 درصدی تخریب وسایل و امکانات توسط شهروندان می گردد که این میزان معادل کاهش مبلغی در حدود 9 میلیارد و 445 میلیون ریال می باشد. در انتها با توجه به نتایج بدست آمده، راهکارهای مناسب اجرایی جهت افزایش سرمایه اجتماعی و کاهش تخریب های ناشی از عدم رعایت فرهنگ شهروندی ارائه شد.
بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر تعلق شهروندان تهرانی به محله (جامعه مورد مطالعه: ساکنان بالای 18 سال منطقه 22 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۷
۱۶۴-۱۵۱
حوزههای تخصصی:
مکانیابی نواحی مناسب برای احداث تالاب های مصنوعی شهری با استفاده از منطق فازی(مطالعه موردی: شمال غرب کلانشهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تالابهای مصنوعی سیستم های موثری هستند که جهت کنترل، بازیافت و بالا بردن کیفیت آب رواناب ها، سیلاب ها،پساب های زراعی- صنعتی، کنترل آلودگی، مدیریت فاضلاب های خانگی وصنعتی، ایجاد فضای سبز، حمایت از تنوع زیستی و توسعه چشم اندازاکولوژیکی به کار می روند. در این پژوهش به مکان یابی تالاب های مصنوعی شهری با استفاده از مدل منطق فازی در شمال غرب تهران پرداخته شده است. به همین منظور پس از گردآوری داده ها، لایه های نقشه ای مختلف شامل زمین شناسی، ارتفاع، شیب، بارش، دما، عمق آب زیرزمینی، فاصله تراکم زهکشی و فاصله از شهر در سیستم اطلاعات جغرافیایی تولید شد. سپس نقشه های مختلف وزنی در قالب عملگرهای sum وproductجهت تهیه نقشه گامای 8/0 و 6/0 با یکدیگر تلفیق گردیدند. نتایج بررسی نشان می دهد که در نقشه گامای 6/0 مناطق باپتانسیل بسیارکم برای احداث تالاب های مصنوعی به مانند نقشه گامای 8/0 در شمال منطقه قرار دارد ومناطق با پتانسیل بسیار زیاد در نقشه گامای 6/0 نسبت به نقشه گامای 8/.درصد کمتری از مساحت منطقه را شامل می شود که در نقشه گامای 6/0 شامل8رصدد و در نقشه گامای 8/.شامل19 درصد از مساحت منطقه می باشد.
سنجش تطبیقی تصویر ذهنی شهروندان و کارشناسان به مفهوم کیفیّت محیط شهری در طرح مسکن مهر (مطالعه موردی: شهر امیدیه)
حوزههای تخصصی:
امروزه اهمیّت محیط های سکونتی به ویژه در نواحی شهری به عنوان زیستگاه اصلی ساکنین افزایش یافته است. کیفیّت فضاهای مسکونی (اعم از درونی و بیرونی) می تواند با برآورد میزان رضایت یا رفاه استفاده کننده از آن مورد ارزیابی قرار گیرد. اندازه گیری میزان کیفیّت محیط شهری پیچیده و متأثر از مجموعه عوامل فراوانی است. این پژوهش با هدف کاربردی و در راستای ارتقای کیفیّت محیط در طرح مسکن مهر شهر امیدیه در پی پاسخ دادن به این سؤال است که اولویّت معیارها و شاخص های کیفیّت محیط در طرح مسکن مهر با تأکید بر تصویر ذهنی شهروندان از یک سو و نگاه مسؤلان و کارشناسان امور شهری از سوی دیگر کدامند؟ لذا برای سنجش کیفیّت محیط در طرح مسکن مهر شهر امیدیه پرسشنامه ای تدوین شد تا از نظر شهروندان و کارشناسان معیارهای مؤثر در کیفیّت محیط شهری (محیطی، اجتماعی و فرهنگی، اقتصادی، کالبدی و مدیریتی) مورد بررسی قرار گیرد. در این راستا، با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی و با به کارگیری نرم افزار SPSS در تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون آنالیز واریانس یک طرفه ( Oneway ) و آزمون دانکن در گروه بندی ( HSD ) سعی دارد به ارزیابی و رتبه بندی این مؤلفه ها بپردازد. نتایج حاصل، بیانگر آن است که شهروندان اولویّت پایین بودن سطح کیفیّت زندگی در طرح مسکن مهر شهر امیدیه را در عدم توجه به مسایل فرهنگی و اجتماعی محیط و سطح پایین معیار اقتصادی و کالبدی ساکنان می دانند. در حالی که در رویکرد کارشناسان در طرح مسکن مهر معیارهای اقتصادی دچار نابسامانی هستند. بررسی ها حاکی از این است که در ایجاد طرح های مسکن مهر شهر امیدیه نقش ساکنان نادیده گرفته شده است و سعی بر این بوده است که گروه خاصی از مردم در فضاهایی محدود و صرفاً منطبق با اهداف کمّی مسکن، اسکان داده شوند. بنابراین پیشنهاد می شود برای بهبود شرایط ساکنان و افزایش سطح کیفیّت زندگی در آن، به تطبیق گونه شناسی شهری با ساختار اجتماعی جامعه مورد مطالعه پرداخته شود.
ارزیابی کیفیت محیط زندگی درنواحی روستایی از دیدگاه ساکنان (مطالعة موردی: دهستان میاندة شهرستان فسا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر با هدف بررسی متغیرهای مؤثر بر رضایتمندی ساکنان از کیفیت محیط زندگی در نواحی روستایی، از دیدگاه ساکنان دهستان میاندة شهرستان فسا انجام شده است؛ براین اساس، با توجه به مطالعة ادبیات نظری مربوط به کیفیت محیط، چارچوبی مفهومی متشکل از عوامل شانزده گانه برای بررسی و تدوین مبانی تحقیق ارائه شده است.
روش: نوع پژوهش، ازنظر هدف کاربردی و ازلحاظ روش انجام تحقیق، توصیفی- تحلیلی می باشد. با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه برای محدودة موردنظر (دهستان میانده)، 384 نفر محاسبه شد. برای تحلیل داده ها، از آزمون تک نمونه ای T، ضریب همبستگی اسپیرمن، فی و کرامر استفاده شده است. همچنین، درراستای تکمیل تحلیل ها، از روش های چندمعیارة فازی و تحلیل خوشه ای بهره گرفته شده است. درمجموع، امتیاز نهایی سطح رضایت ساکنان نواحی روستایی از محیط سکونتی خود، با استفاده از تحلیل خوشه ای در سه سطح رضایت قابل قبول، رضایت متوسط و رضایت پایین شناسایی شده است.
یافته ها: پایین ترین سطح رضایت ساکنان از کیفیت محیط ایجادشده، در روستاهای بیشه زرد، رحیم آباد، گهراب و ابوذرآباد است که سطح رضایت پایین تر از حد متوسط را داشته اند که دراین راستا، بهبود دسترسی ها و وضعیت کالبدی معابر، ایجاد، گسترش و پیش بینی امکانات تفریحی مناسب و متناسب در محلات محروم، بهبود شیوة جمع آوری و دفع زباله های روستایی در سطح روستاها و سامان دهی فضاهای اطراف روستاها به ویژه دو روستای رحیم آباد و بیشه زرد، ازجمله راهکارهایی هستند که براساس نتایج پیشنهاد گردیده اند.
محدودیت ها/ راهبردها: محدودیت پژوهش حاضر ازنظر زمانی، مالی و نوع نگرش جامعة روستایی به برخی از سؤالات مرتبط با موضوعاتی مانند موضوع اقتصادی، اجتماعی و ... می باشد.
راهکارهای عملی: پژوهش حاضر بر این راهبرد تأکید دارد که برای ایجاد یک محیط مطلوب با توجه به پتانسیل های محیطی نقاط روستایی، برنامة مدونی برای ساکنان درنظر گرفته شودکه به حد رضایت بخشی از زندگی دست یابند. ارتقای کیفیت محیط زندگی در مناطق روستایی به پایدارماندن این روستاها کمک شایانی می کند.
اصالت و ارزش: ارزش این پژوهش، داشتن نگاه متفاوت وارائة نظرات و دیدگاه ساکنان به موضوع کیفیت محیط زندگی در مناطق روستایی ایران است.
نقش گردشگری در توسعه اقتصادی سکونتگاه های روستایی شهرستان بهشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری روستایی و اقتصاد گردشگری در حال تبدیل شدن به یکی از ارکان اصلی توسعه اقتصادی می باشد. افزون بر این بسیاری از برنامه ریزان و سیاست گذاران توسعه نیز از صنعت گردشگری به عنوان رکن اصلی توسعه پایدار یاد می کنند و در همین ارتباط گردشگری روستایی نیز با برنامه ریزی اصولی و شناسایی مزیت ها و محدودیت ها می تواند، نقش مؤثری در توسعه روستایی و در نتیجه توسعه ملی و تنوع بخشی به اقتصاد ملی داشته باشد. هدف از پژوهش حاضر، تعیین و شناسایی ظرفیت ها در جهت توسعه گردشگری پایدار روستای التپه در مجاورت شهر بهشهر در استان مازندران می باشد. این روستا با دارا بودن منطقه توریستی عباس آباد و ثبت جهانی آثار دوره صفویه، یکی از مهمترین سکونتگاه های روستایی شهرستان در حوزه گردشگری می باشد. مقاله حاضر در پی تبیین نقش گردشگری در توسعه پایدار اجتماعی - اقتصادی روستای التپه است. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی از نوع پیمایشی بوده که با مطالعات میدانی و کتابخانه ای داده های مورد نیاز گردآوری شده است. در تحلیل داده ها با استفاده از مدل SWOT به تعیین نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها و ارائه راهبردها در جهت توسعه گردشگری و در نهایت توسعه پایدار گردشگری روستایی می پردازد. جامعه آماری شامل ساکنان روستایی (حدود 1900 نفر) و گردشگران (حدود 500 هزار نفر در سال) بوده است که حجم نمونه، شامل 218 نفر متشکل از دو گروه (78 نفر بومی بخش خدمات گردشگری و 140 نفر گردشگر) تعیین شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که نخست آستانه آسیب پذیری روستایی به لحاظ وجود منطقه تفریحی عباس آباد و چشم انداز اکوتوریستی بالاست. سپس گردشگری روستایی در این روستا نیازمند بازنگری و ارائه سیاست های مناسب در جهت رفع محدودیت ها و استفاده از مزیت های نسبی موجود می باشد. در نهایت برنامه ریزی گردشگری می تواند در این ناحیه موجب تنوع اقتصاد محلی و رونق فعالیت های اقتصادی به صورت سازمان یافته در حوزه گردشگری شده و زمینه توسعه پایدار روستایی را فراهم آورد.
نقش سرمایه اجتماعی بر مشارکت ساکنان در نوسازی بافت فرسوده شهری مورد شناسی: بافت فرسوده شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارشناسان بر این باورند که وجود بافت های فرسوده و سکونت گاه های غیرمجاز در کشور، یکی از بیماری های شهری است که از لحاظ اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی، فرهنگی و امنیتی بسیاری از ناهنجاری های موجود کشور را در دل خود نهفته دارد و برای حل این گونه معضلات و تأمین امنیت جانی شهروندان درمقابل ساخت و سازهای بی کیفیت، قدیمی و فرسوده باید این مناطق به سازی و نوسازی شود. همین امر موجب شده است مدیران شهری توجه و رسیدگی به این گونه بافت ها را در دستور کار جدی خود قرار دهند. بافت های قدیمی که در طول زمان، به صورت ارگانیک و با مشارکت مردم شکل گرفته و تغییر پذیرفته اند، اکنون نیز برای برقراری و انطباق نیازمندی های امروز و فردای بافت حضور و مشارکت همان مردم جزء لاینفک ساماندهی محسوب می شود. نوشتار حاضر سعی دارد با مطالعه موردی بافت فرسوده شهر اردبیل به روش توصیفی-تحلیلی یکی از ارکان مهم طرح های ساماندهی این نوع بافت ها یعنی مشارکت ساکنان را در ارتباط با وضعیت سرمایه اجتماعی محلات بافت فرسوده مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. نتایج پژوهش معناداری بالای رابطه میان دو شاخص، میزان احساس تعلق به محله و میزان اعتماد نهادی محله با میزان مشارکت ساکنان بافت فرسوده و همچنین عدم معناداری رابطه بین شاخص میزان همبستگی اجتماعی و میزان مشارکت ساکنان را در فرایند نوسازی بافت فرسوده شهری نشان می دهد.
سنجش کیفیت محیط سکونت در محلات شهر اصفهان از دید مدیران شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سنجش مطلوبیت محلات مسکونی برای شناخت الگوی زندگی شهری بسیار با اهمیت می باشد. به طوری که امروزه ارتقای کیفیت محیط سکونت، به عنوان یکی از اهداف اساسی سیاست گذاران و برنامه ریزان شهری بدل شده است. مهم ترین مسئله ای که در محلات مختلف شهر اصفهان دیده می شود تمایز بسیار زیاد در بین محلات از نظر مطلوبیت محیطی -اجتماعی می باشد، به طوری که برخی از محلات با استقبال و پذیرش همه مردم، به خصوص طبقات اجتماعی و اقتصادی بالا مواجهند و برخی دیگر از محلات به ناچار سکونتگاه قشرهای فقیر اقتصادی و اجتماعی می باشند. در این پژوهش با هدف سنجش محلات شهر اصفهان سعی بر آن شده که محلات با کیفیت پایین تر در سطح شهر و شاخص های تأثیرگذار بر آن ها شناسایی شود تا بتوان پیشنهادهایی در راستای ارتقای کیفیت این محلات ارائه نمود. بدین جهت با توجه به شناخت و دید وسیع مدیران شهری در شناسایی محیط های مسکونی شهر اصفهان، محاسن و معایب هر یک از این محیط ها، این گروه به عنوان جامعه آماری معرفی شده اند؛ لذا با توجه به تعداد جامعه آماری و با استناد به جدول کرجسی و مورگان، 52 نفر از مدیران شهرداری به صورت تصادفی ساده، به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. داده های پرسشنامه با روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و با استفاده از تکنیک های آماری تاپسیس و تحلیل خوشه ای (در نرم افزار spss) تجزیه و تحلیل شده اند. تکنیک تاپسیس محلات مارچین، مهدی آباد، دهنو، زینبیه و عاشق آباد را به ترتیب به عنوان 5 محیط مسکونی با کمترین کیفیت در شهر اصفهان معرفی می کند که وضعیت شاخص های آماری این محلات نسبت به میانگین شهر اصفهان نامناسب می باشد. همچنین نتایج تحلیل خوشه محلات هفتون، باتون، دهنو، سودان، ارزنان، قائمیه، شیخ طوسی، عاشق آباد، مارچین و شمس آباد را در گروه 1؛ محلات عمان ساسانی، حجتیه و بابوکان را در گروه 2؛ محله مهدی آباد را در گروه 3 و محله زینبیه را در گروه 4 جای داده است. در ارتباط با عوامل تأثیرگذار بر کیفیت محلات بیشترین تأثیر از آن شاخص «پایین بودن شأن اجتماعی ساکنین» و کمترین تأثیر را شاخص «عدم دسترسی به مجموعه های تاریخی-فرهنگی» به خود اختصاص داده است با توجه به تأثیر عوامل مؤثر بر کیفیت محیط های مسکونی، در انتها به ارائه راهکارهایی نظیر رعایت پاکیزگی در محلات، حذف کاربری های ناسازگار با کاربری مسکونی در سطح محلات، حفاظت از فضاهای سبز موجود و... پرداخته شده است.
تحلیل اثرات اقتصادی- اجتماعی احداث دیوار مرزی بر مناطق روستایی سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشکسالی های پیاپی در دوره های اخیر و کاهش فعالیت های کشاورزی، باعث گردیده که مبادلات تجاری (رسمی و غیر رسمی) مرزنشینان سیستان نسبت به گذشته پر رنگ تر گردد. بر این اساس بخش قابل توجهی از درآمدهای ساکنین منطقه و روستاییان به صورت مستقیم و غیر مستقیم از طریق مرز تأمین می گردید. اما با احداث دیوار بتنی در حاشیه مرز سیستان و افغانستان این فعالیت ها دچار چالش شده است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، تحلیل اثرات اقتصادی- اجتماعی احداث دیوار مرزی، بر مناطق روستایی سیستان می باشد. روش تحقیق حاضر توصیفی - تحلیلی، مبتنی بر بررسی منابع کتابخانه ای، بررسی های میدانی و تکمیل پرسش نامه بوده است. حجم جامعه نمونه 384 سرپرست خانوار در 40 روستا بوده که بر حسب فاصله از مرز و با روش تخصیص متناسب به صورت تصادفی بدست آمده است. نتایج تحقیق نشان می دهد گرچه احداث دیوار در حاشیه مرز پیامدهای اقتصادی و اجتماعی منفی از قبیل کاهش درآمد و مهاجرت روستاییان را موجب شده است، اما اثرات مثبتی همچون کاهش قاچاق سوخت و کالا را نیز درپی داشته است.
«شهرسازی عدالت_ محور »؛ رهیافتی پیشرو در برنامه ریزی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱۲
47 - 58
حوزههای تخصصی:
توجه به الگوها و عناصری که می تواند منجر به شهری عادلانه تر گردد، چندان تازگی ندارد. در همه مکاتب فکری چه چپگرا و چه راستگرا، برنامه ریزان و سیاست گذاران خود را به عنوان قهرمانان برقراری عدالت در جامعه تصور می کنند. با این حال تا دهه 1980این سوسیالیستها بودند که تمرکز محوری خود را بر موضوع عدالت استوار کرده بودند نه لیبرالها. از آغاز قرن بیست و یکم چندین نظریه پرداز مهم غیرسوسیالیست نیز در این حوزه به اظهار نظر پرداختند. از این رو می توان استدلال کرد که مکتب جدیدی با عنوان "شهر عدالت محور" در حیطه مطالعات شهری ظهور کرده است. درنظرگیری عدالت به عنوان ارزش محوری کنش شهرسازی برای برخی نظریه پردازان شهری به ویژه سوزان فاینستاین بسیار جذاب بوده است. از آنجا که شهر عدالت محور یک نظریه واحد نیست، در ابتدا تلاش می شود تا مهمترین آرای مرتبط با این مفهوم شناسایی گردد. پرسشی که در اینجا مطرح می شود آن است که چه مسیرهایی برای رسیدن به شهری عادلانه تر توسط نظریه پردازان برنامه ریزی طی شده است؟ امروزه توجه به شهر و شهرسازی عدالت محور در متون نظری برنامه ریزی شهری آن قدر گسترش یافته است که از طرف برخی اندیشمندان از "شهرسازی عدالت محور" به عنوان جایگزین مناسبی برای الگوی "توسعه پایدار" در قرن کنونی سخن رانده می شود. مقاله حاضر می کوشد ضمن بازشناسی مهمترین نظریه های مرتبط با شهرسازی عدالت محور، به بررسی تطبیقی آنها و بیان ویژگی های هر یک پرداخته و در نهایت مرزبندی روشنی بین شهرسازی عدالت محور با مفاهیم مجاور از جمله عدالت سیاسی، عدالت اقتصادی و عدالت فرهنگی ارائه دهد. در این مسیر دیدگاه های سوسیالیستی )هاروی(، برنامه ریزی ارتباطی )اینز(، برنامه ریزی همگانی )مارکوس(، برنامه ریزی گفتمانی )فیشر( و نظریه شهر عدالت محور )فاینستاین( بررسی و مقایسه شد. در خصوص تفکیک حوزه شهرسازی عدالت محور با سایر مفاهیم مرتبط با عدالت اجتماعی، با توجه به دو معیار "مقیاس" و "نتیجه"پنج حوزه اصلی عدالت شامل: عدالت سیاسی، عدالت قضایی، عدالت اقتصادی، عدالت فرهنگی و عدالت فضایی _ کالبدی، شناسایی شد. در پایان نیز موقعیت شهرسازی عدالت محور در ارتباط با این پنج حوزه اصلی عدالت اجتماعی تعیین گردید. ارتباط بین شهرسازی عدالت محور و عدالت قضایی و سیاسی از طریق عدالت فضایی و تا حدودی عدالت اقتصادی و عدالت فرهنگی برقرار می گردد.
میان افزایی؛ راهکاری برای افزایش پایداری کالبدی محور تاریخی-فرهنگی کلانشهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ااگرچه افزایش جمعیت علت اولیه گسترش شهرها محسوب می شود، لیکن پراکندگی نامعقول آن اثرات نامطلوبی بر محیط طبیعی و فرهنگ جوامع می گذارد. الگوی توسعه میان افزا یکی از ابزارهای رشد هوشمند است و در صورت تحقق از مصادیق بارز توسعه پایدار می باشد. کمبود زمین، موانع طبیعی و مصنوعی گسترش افقی شهرها، گسترش شهر بر روی پهنه های مخاطره آمیز و گسل ها، هزینه بالای ایجاد خدمات زیربنائی و تسهیلات شهری، همچنین برخی ملاحظات مربوط به پایداری محیط، بهسازی و اصالت بخشی به بافتهای فرسوده شهری، کاهش اتلاف سرمایه و انرژی، ایجاد شبکه حمل و نقل مناسب، اختلاط کاربری ها و مسائلی از این دست، موجب گردیده است تا حرکت به سوی اهداف توسعه پایدار مورد توجه قرار گیرد. شهر تبریز یکی از قدیمی ترین مراکز سکونتی است که از جهات مختلف طبیعی، سیاسی، دموگرافیکی و... دارای اهمیت می باشد. گسترش پراکنده و توسعه افقی شهر، ضمن اینکه گاهاً با محدودیت های طبیعی روبروست هزینه های خدمات شهری را نیز افزایش می دهد. همچنین حدود یک سوم جمعیت شهر تبریز را حاشیه نشینان تشکیل می دهند، اگر به رقم فوق ساکنان بافت فرسوده را اضافه کنیم شاید در حدود نیمی از جمعیت شهر در شرایط نامناسب و ناهنجار زندگی می کنند. الگوی توسعه پایدار و توجه به بهسازی بافت فرسوده و تشویق اسکان جمعیت در نواحی کم تراکم مرکز شهر، مشکلاتی از این دست را حل می کند. در این تحقیق به منظور تحلیل توسعه کالبدی محدوده و ارزیابی پتانسیل میان افزایی آن، مدلی تهیه و شاخص هایی جهت بررسی وضعیت کالبدی و پایداری بناها و اماکن تعریف شده و با ادغام نتایج حاصل از هر شاخص، میزان توسعه کالبدی محور تاریخی- فرهنگی تبریز مورد ارزیابی قرار گرفته است. سپس محلات بر اساس سطح توسعه کالبدی طبقه بندی شده و سناریوهای افزایش پایداری برای محدوده پیشنهاد شده است. در نهایت با توجه به وضع موجود و خروجی مدل، این نتیجه حاصل شد که با استفاده از توسعه میان افزا و ایجاد تغییراتی در بافت موجود شهر می توان سطح پایداری را در شهر ارتقاء داده و ساختار کالبدی مناسبی فراهم آورد.