فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۳۲۱ تا ۹٬۳۴۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
توزیع فضایی عشایر می رساند که زندگی کوچندگی در ایران از تنوع بسیاری برخوردار است و باید با توجه به شرایط جغرافیایی هریک از واحدهای متجانس قطب های عشایری برنامه های مشابهی ارائه نمود چون در غیر این صورت به نتیجه ی مطلوب نمی توان دست یافت. امروزه در کشور با سه گروه عمده روبرو هستیم:1-گروهی که اسکان یافته اند 2- گروهی که در انتظار فرصت برای اسکان هستند. 3- گروهی که در حال حاضر به کوچ ادامه می دهند. شکل گیری هریک از این الگوها در منطقه جغرافیایی ازکشور تحت تأثیر عواملی مانند توپوگرافی، اقلیم، پوشش گیاهی ، عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی می باشد.در این پژوهش مشخصه های ایل قشقایی در زمینه های جمعیتی، اقتصادی به تفکیک تولید و درآمد و هزینه مورد ارزیابی قرار گرفته است.نتایج بررسی ها نشان از بنیان های ضعیف مالی گروه کوچنده در عشایر است و با سایر گروهها در سطح آماری معنی دار است. مهمترین نکته در این زمینه این است که شیوه ی تولید عشایری هماهنگی های خود را با مقتضیات زمان از دست خواهد داد و این شیوه باید متحول شود.بدین منظور در محیط های عشایری باید مطالعات کارشناسی دقیقی انجام شود و نمی توان برای تمام مناطق عشایری ایران یک شیوه از معیشت را اعمال نمود. بلکه هر قطبی نوعی برنامه ریزی ویژه را می طلبد. از این رو علاوه بر شناخت ویژگی های ساختاری، معرفت همه جانبه از روحیات، انگیزه ها و تمایلات عشایر در خصوص مقوله تغییر و تحول در شیوه تولید و جایگزینی دامداری های بسته و متمرکز شایان هرگونه دقت ویژه می باشد. پژوهش حاضر نشان داد که عشایر مورد مطالعه با تأکید بر برخی عدم وابستگی های ایلی گرایش در مجموع مثبت برای دگرگونی در شیوه تولید عشایری را دارا هستند
تحلیلی بر درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمرکز شدید و عدم تعادل از جمله ویژگی های کشورهای جهان سوم است. که این ویژگی معلول نتایج سیاست های رشد قطبی به شمار می آید. در نتیجه این سیاست ،تعداد محدودی از مناطق نقش کلیدی داشته و سایر مناطق به صورت حاشیه ای عمل می نمایند. برای ایجاد تعادل و به منظور شکل دادن فضاهای مناسب و همگون، بحث برنامه ریزی منطقه ای مطرح شده و اولین گام در برنامه ریزی منطقه ای شناخت نابرابری های اقتصادی - اجتماعی و فرهنگی نواحی مختلف می باشد ایجاد توازن در عموم ساختارها و سامانه های شهری، از مصادیق بارز توسعه یافتگی به شمار میرود. در این مطالعه برای شناسایی و تعیین درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان سیستان و بلوچستان با استفاده از آخرین آمار و اطلاعات مربوط به سال ????، ?? شاخص در بخش های آموزشی، بهداشت و درمان، خدمات رفاهی و زیربنایی و در میان ??شهرستان مورد مطالعه قرار گرفته و نتایج آن با بهره گیری از مدل تاکسونومی ارزیابی شده است. در این نوشتار هدف بررسی عمیق تر ویژگی های اقتصادی و اجتماعی شهرستان های استان جهت تشریح ساختار کلی هر شهرستان و تعیین میزان توسعه یافتگی است. تا در بعد کاربردی نتایج این پژوهش در تصمیم گیری ها و سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های منطقه ای و محلی مورد استفاده مسوولین قرار گیرد. روش کار در این پژوهش توصیفی، تحلیلی و موردی می باشد. برخی نتایج حاصل از این پژوهش نشان دهنده عدم توزیع هم آهنگ امکانات و خدمات در شهرستان های استان می باشد. به شکلی که از مجموع ده شهرستان مورد مطالعه استان، شهرستان های زاهدان و زابل در تخصیص منابع و امکانات و خدمات در رتبه اول و شهرستانهای ایرانشهر، سراوان، چابهار، خاش و نیکشهر در رتبه دوم وشهرستان های سرباز، کنارک و زهک در رتبه آخر قرار گرفته اند
کاربرد تکنیک تاپسیس در تحلیل و اولویت بندی توسعه پایدار مناطق شهری (مطالعه موردی: مناطق شهری اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به موازات توسعه و افزایش جمعیت شهرهای بزرگ، ظهور مسایل گوناگون و پیچیده اجتماعی- اقتصادی در داخل شهرها و ورود شهرهای بزرگ جهان سوم به سیستم اقتصادی جهان، برنامه ریزی شهری به ابعاد تازه ای دست یافته و باعث تحلیل دقیق شرایط سیاسی و اجتماعی در قلمرو جغرافیای شهری شده است. برای شناخت توسعه یافتگی یا عدم توسعه یافتگی مناطق، به بررسی الگوی نابرابری های ناحیه ای، تفاوت های میان نواحی و بررسی میزان برتری یک مکان نسبت به ساختار مکان های مشابه در سطح شهر نیاز است . هدف از این مقاله، به کارگیری مکانیسم فرصت های برابر و دستیابی به میزان نابرابری های ناحیه ای در مناطق شهری اصفهان، از لحاظ شاخص های مورد بررسی است. روش پژوهش «توصیفی و تحلیلی» است، که از مدل های کمی استفاده شده است. برابر تحلیل صورت گرفته، مناطق سیزده گانه شهرداری اصفهان در سه سطح برخوردار، نیمه برخوردار(متوسط) و(محروم)یا فروبرخوردار جای گرفته اند. برای شناخت سطوح برخورداری مناطق شهر اصفهان، 21 شاخص مورد بررسی از طریق مدل آنتروپی شانون وزن دهی شده و در این راستا، تاپسیس به عنوان روش تصمیم گیری چند شاخصه ای استفاده شده است و در نهایت، با بهره گیری از نرم افزار Arc GIS ، نقشه سطوح برخورداری مناطق شهر ترسیم گردیده است. نتیجه حاصل از بررسی انجام شده ، نشان می دهد که در میان مناطق شهری اصفهان ، شش منطقه محروم با ضریب اولویت 22/0 تا 34/0 در پایین ترین سطح برخورداری جای گرفته اند و اولین اولویت توسعه را به خود اختصاص داده اند. دومین سطح ، شامل: چهار منطقه شهر است که دارای ضریب اولویت 42/0 تا47/0 است و سطح دوم اولویت توسعه مناطق را در بر می گیرد. سطح یک، سه منطقه برخوردار از لحاظ 21 شاخص مورد بررسی را شامل می شود، با ضریب اولویت 53/0 تا 64/0و آخرین اولویت توسعه را در بر دارد.
گفت گو با معلمان جغرافیای خراسان شمالی
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل ویژگی های منحصر به فرد نظام برنامه ریزی فضایی در بلژیک
حوزههای تخصصی:
بررسی نظام برنامه ریزی فضایی در کشورهای مختلف میتواند راهنمایی در راستای اتخاذ تصمیمات مقتضی جهت بهبود نظام عملکردی برنامه ریزی در کشور باشد. کشور بلژیک با وجود مساحت کم آن دارای نظام برنامه ریزی منحصر به فردی است، که ناشی از موقعیت ویژه سیاسی و اجتماعی این کشور است. بلژیک دارای سیستم فدرالی متشکل از سه جامعه فرهنگی و سه منطقه اقتصادی است که برنامه ریزی فضایی در حیطه اختیارات مناطق اقتصادی قرار میگیرد و هر یک از مناطق سیستم برنامه ریزی متفاوتی را دنبال مینمایند. در این مقاله ابتدا ویژگیهای عمومی کشور بلژیک بیان شده و در ادامه مشکلات شهرنشینی و در نهایت، خلاصه ای از سیستم برنامه ریزی فضایی در این کشور مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی نظام برنامه ریزی فضایی در کشورهای مختلف میتواند راهنمایی در راستای اتخاذ تصمیمات مقتضی جهت بهبود نظام عملکردی برنامه ریزی در کشور باشد. کشور بلژیک با وجود مساحت کم آن دارای نظام برنامه ریزی منحصر به فردی است، که ناشی از موقعیت ویژه سیاسی و اجتماعی این کشور است. بلژیک دارای سیستم فدرالی متشکل از سه جامعه فرهنگی و سه منطقه اقتصادی است که برنامه ریزی فضایی در حیطه اختیارات مناطق اقتصادی قرار میگیرد و هر یک از مناطق سیستم برنامه ریزی متفاوتی را دنبال مینمایند. در این مقاله ابتدا ویژگیهای عمومی کشور بلژیک بیان شده و در ادامه مشکلات شهرنشینی و در نهایت، خلاصه ای از سیستم برنامه ریزی فضایی در این کشور مورد بررسی قرار گرفته است.
بررسی راه کار کاهش حجم ترافیک شهری به وسیله ایجاد مسیرهای ویژه دوچرخه سواری مطالعه موردی: بافت تاریخی شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش دوچرخه سواری به عنوان یک موقعیت سفر، بخشی از حمل و نقل است تا در جای گزینی ماشین شخصی و تشویق به استفاده از آن نقش آفرین باشد. اگرچه ترافیک دوچرخه تنها درصد ناچیزی از کل جریان ترافیک را تشکیل می دهد، ولی تاثیر همین درصد ناچیز نیز باید در برنامه ریزی های حمل و نقل ایران در نظر گرفته شود. به همین منظور بسیاری از شهرها برنامه ریزی گسترده ای را برای تامین تسهیلاتی از قبیل اختصاص راه های مخصوص دوچرخه سواری به صورت خطوط ویژه عبور و مرور دوچرخه در خیابان ها به اجرا درآورده اند. در این رابطه افزایش استفاده از دوچرخه در حمل و نقل شهری، به واسطه ایجاد مسیرهای مناسب دوچرخه سواری، در کاهش حجم ترافیک شهری موثر خواهد بود. شهر شیراز با حجم بالا و تراکم زیاد جمعیت به عنوان یکی از کلان شهرهای ایران محسوب می شود که در صدد است تا با راه اندازی مترو (در آینده نزدیک) و دوچرخه سواری، ترافیک شهری و مشکلات ناشی از آن را کاهش دهد. هدف از ارایه این پژوهش، بررسی رابطه ایجاد مسیرهای ویژه دوچرخه سواری و کاهش حجم ترافیک شهری در بافت تاریخی شهر شیراز می باشد.
این پژوهش بر این فرضیه استوار است که بین میزان استفاده از دوچرخه (به واسطه ایجاد مسیرهای مناسب دوچرخه سواری) و کاهش حجم ترافیک رابطه وجود دارد. برای بررسی این فرضیه از تحلیل های آماری و تحلیل های شبکه ای به واسطه نقشه های GIS استفاده شده است. روی کرد کلی حاکم بر روش تحقیق در این مقاله، ترکیبی از روش های تحلیل فضایی و تحلیل رابطه ای است و روش جمع آوری داده ها به صورت اسنادی است. نتیجه حاصل از این پژوهش نشان می دهد که تنها افزایش دوچرخه سواری در کاهش حجم ترافیک موثر نیست بلکه عوامل دیگری هم چون مسیر های ویژه دوچرخه سواری نقش مهمی در این کاهش ترافیک خواهند داشت.
تأثیر الگوی تقسیمات کشوری بر توسعة فضای جغرافیایی (مورد مطالعه: استان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقسیمات کشوری فرایندی سیاسی ـ اداری است که با هدف اصلی تقسیم کشور به واحدهای همگن، برای رشد هماهنگ و به منظور ادارة قلمرو ملی و عرضة خدمات بهتر صورت میگیرد و در نهایت، امنیت، وحدت و مشارکت ملی را تأمین میکند. بر این اساس، تقسیمات کشوری بر ساختار اداری ـ مدیریتی سرزمین، شتاب بخشیدن به روند توسعة و رشد هماهنگ ملی، تأثیر بسزایی دارد، از آنجا که استان زنجان از تغییرهای صورت گرفته در این زمینه، بی تأثیر نبوده است، این مقاله را با هدف بررسی چگونگی تأثیر الگوی تقسیمات کشوری بر توسعة فضای جغرافیایی استان زنجان، تدوین کرده ایم. برای پاسخ دادن به این سؤال، فرضیة ذیل مطرح میگردد: ارتقای سطح واحدهای تقسیمات کشوری به توسعة فضای جغرافیایی در استان زنجان منجر شده است
در پژوهش حاضر، علاوه بر تصویرسازی آنچه هست، وضعیت مسئله و ابعاد آن را تشریح و تبیین کرده ایم؛ بنابراین، تحقیق به لحاظ هدف، ازنوع کاربردی و به لحاظ روش توصیفی - تحلیلی است. اطلاعات لازم برای مقاله را با استفاده از سه شیوه گردآوری کرده ایم:
الف) شیوةکتابخانه ای و اینترنتی، ب) شیوة اسنادی و آرشیوی، ج) شیوة میدانی
درنتیجة این تحقیق، مشخص شد که اثرهای تقسیمات کشوری بر توسعة استان زنجان، در بیشتر زمینه ها منفی است و جدایی قزوین، به بازماندگی توسعة ای در استان منجر شده است؛ ولی با توجه به قابلیت های موجود و موقعیت جغرافیایی برتر، نزدیکی به عمده ترین کانون های جمعیتی و قطب های صنعتی کشور، قرارگرفتن در مسیر دالان های ارتباطی و داشتن تنوع معدنی زیاد، برخورداری از جاذبه های گردشگری طبیعی و تاریخی، دارا بودن آب و هوایی مناسب و دشت های حاصل خیز میتواند نقش بسیار مهمی در فرایند توسعة ملی و منطقه ای این استان ایفا کند.
تعیین اولویت های سرمایه گذاری در مناطق اکوتوریستی شهرستان ارومیه
حوزههای تخصصی:
رشد روزافزون جمعیت و مهاجرت روستاییان به شهرها، تنوع بخشیدن به اقتصاد روستایی را اجتناب ناپذیر کرده است. هدف این تحقیق کمک به سیاس تگذاران، تصمیم گیرندگان و دست اندرکاران در عرصه اقتصاد روستایی و تعیین اولویت سرمایه گذاری در مناطق اکوتوریستی شهرستان ارومیه است. یکی از بخش هایی که در مناطق روستایی دارای پتانسیل کافی برای سرمایه گذاری و رشد صنعت اکوتوریسم است، که می تواند باعث ایجاد تقاضا برای فرآورده های کشاورزی و صنایع روستایی شود. از سوی دیگر، با انتقال نیروی مازاد کشاورزی به بخش خدماتی توریسم، بیکاری فصلی و دائمی کاهش یافته و از میزان مهاجرت روستاییان به مناطق شهری کاسته می شود. در این پژوهش که به صورت پیمایشی انجام گرفته است، برای تعیین اولویت های سرمایه گذاری چهار معیار، اجتماعی، زیرساختی، امنیت و طبیعی به کارگرفته شده است.
جامعه آماری شامل مناطق روستایی شهرستان ارومیه و جامعه نمونه آن، هشت منطقه اکوتوریستی منتخب در این شهرستان است. به منظور گردآوری داده ها و اطلاعات موردنیاز از مصاحبه و پرسشنامه محقق ساخته و برای که از روش های ارزیابی چند معیاری است، (AHP) تجزیه و تحلیل داده ها، از تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی استفاده شده است. نتایج حاصله نشان می دهد که چهار معیار یاد شده برای سرمایه گذاران به ترتیب اهمیت 0 و / 0 ؛زیرساختی با ضریب 201 / 0؛ اجتماعی با ضریب 225 / عبارتند از معیارهای: امنیت با ضریبی معادل 552 .0/ معیار طبیعی با 052 نتایج همچنین نشان م یدهد که در میان مناطق اکوتوریستی روستایی، جاده شهید کلانتری، جزایر دریاچه ارومیه، و سیرداغی، به ترتیب مستعدترین مناطق اکوتوریستی شهرستان ارومیه برای سرمایه گذاری شناسائی شدند
بررسی نظری مفهوم محله و بازتعریف آن با تاکید بر شرایط محله های شهری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فرایند کنونی برنامه ریزی و مدیریت توسعه شهری، استفاده از راهبردهای مشارکتی و رویکرد برنامه ریزی از پایین به بالا به تدریج مورد اجماع نظر برنامه ریزان قرار گرفته است. تحقق این رویکرد، نیازمند تعریف نظام تقسیمات فضایی خردتری است که می توان «محله» را به عنوان واحد پایه و محور برنامه ریزی مشارکتی در عرصه همگانی در شهرها قلمداد کرد. این مقاله می کوشد با توجه به برداشت های گوناگون از محله، مبتنی بر دیدگاه های مختلف علمی و با تاکید بر زمینه های حقوقی و تاریخی در شهرهای ایران به اصول مشترک در تعریف محله دست یابد. مطالعه حاضر به لحاظ روش تحقیق بر اساس رویکرد کیفی، و تحلیل اسناد مطالعه به دو شیوه «تحلیل درونی» و «تحلیل برونی» انجام شد. یافته های نظری خاص خود، به تعریف و کاربست آن پرداخته اند. دارابودن مرز و محدوده مشخص، حس همبستگی و روابط متقابل میان ساکنان، هویت جمعی و اشتراکت اهداف، یکپارچگی فضا و فعالیت، خودکفایی نسبی و جمعیت متناسب از مضامین مشترک در تعریف محله بوده است. بر مبنای ویژگی ها و معیارهای مورد انتظار، مفاهیم جمعیتی، زیرساختی، سیاسی، حسی، اجتماعی و محیطی به عنوان اصول پایه در تعریف محله محسوب می شود. مفهوم شناسی محله در شهرهای ایران نشان می دهد که در گذشته ویژگی ها و معیارهای قومی، مذهبی، نژادی و نظایر اینها، و در زمان حاضر اصول رسمی و قراردادی در تعریف مفهوم و تعیین حدود محله نقش تعیین کننده ای دارند. در مجموع محدوده فضایی یکپارچه، وجود مرزهای کالبدی مبتنی بر درک ذهنی و یا نشانه عینی، حس تعلق مکانی و همبستگی اجتماعی، امکان شناخت رو در رو و وجود تسهیلات و خدمات محلی از جمله نکاتی است که در مفهوم شناسی محله اهمیت می یابند.
سنجش میزان پایدار نواحی روستایی بر مبنای مدل تحلیل شبکه، با استفاده از تکنیک بردا مطالعه موردی: نواحی روستایی شهرستان فسا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه روستایی به عنوان یکی از مباحث توسعه با چالش های فراوانی روبه روست و بدون انجام سنجش و برنامه ریزی و تصمیم گیری، پویایی از تصمیم گیری بهینه و فراند بازخورد توسعه پایدار حذف می گردد. در این تحقیق برای سنجش میزان پایداری نواحی روستایی از مدل تحلیل شبکه ای که یکی از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره به شمار می آید، استفاده شده است. مدل تجزیه و تحلیل شبکه از سلسله مراتب کنترل، خوشه ها، عناصر روابط بین بخشی، بین عناصر و بین خوشه ها تشکیل شده است که موضوع تصمیم گیری را به چند سطح مختلف تجزیه می کند و وابستگی درونی بین مولفه ها و درون شبکه را کنترل و مدیریت می کند. در این تحقیق از شاخص های در نظر گرفته شده مربوط به هر یک از ابعاد پایداری برای سنجش نواحی روستایی استفاده شده است. بر اساس چنین هدفی، فرضیه تحقیق این گونه صورت بندی شده است که بین ابعاد پایداری (اجتماعی، اقتصادی و محیطی) منطقه مورد مطالعه تفاوت معناداری وجود دارد. روش شناسی تحقیق توصیفی و تحلیلی است و با استفاده از تکنیک بردار 250 خانوار در 46 روستا در چهار بخش شهرستان فسا مورد بررسی قرار گرفته است، به گونه ای که بعد از محاسبه وزن ها با استفاده از تکنیک بردا، تفاوت در میزان پایداری ابعاد اقتصادی، اجتماعی و محیطی نواحی روستایی این شهرستان مشخص شود. یافته های تحقیق نشان می دهد به دلیل وجود هم پیوندی میان شاخص ها و معیارها در ابعاد مختلف برای سنجش دقیق پایداری، توجه به گروه ها و ابعاد مختلف پایداری به صورت مستقل از یکدیگر، همچنین استفاده از نظرسنجی ها و در نظر گرفتن نظریات کارشناسی الزامی است و از این رو شیوه تصمیم گیری گروهی با بهره گیری از روش بردا و پرسشنامه و ترکیب داده های آن در مدل ANP به خاطر توجه به ساختار شبکه ای و متقابل شاخص ها و معیارها در این مدل، دارای کارایی بالایی است.
شبیه سازی رشد شهری در تهران، با استفاده از مدل CA-Markov(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به رشد سریع شهرها در کشورهای در حال توسعه، نیاز به مدیریت و برنامه ریزی مناسب، به پرهیز از تأثیرات مخرب زیست محیطی و اجتماعی ـ اقتصادی آن، همواره احساس می شود. در این زمینه، طراحان و برنامه ریزان شهری به اطلاعات مکانی و زمانی مرتبط با الگو و میزان رشد، به منظور درک بهتر فرایند رشد شهری و تأثیرات آن نیاز دارند. تلفیق سامانه های اطلاعات مکانی و سنجش از دور، ابزار مؤثری را برای جمع آوری و آنالیز اطلاعات زمانی ـ مکانی فراهم می سازد. این تحقیق، ضمن بررسی و مدل سازی توسعة شهری در دو دهة گذشته، به پیش بینی توسعة شهر تهران طی دو دهة آینده می پردازد تا پایه و اساسی را برای مدیریت شهری فراهم سازد. در این تحقیق، مدل شبیه سازی و پیش بینی رشد شهری CA-Markov به کار برده شد و این مدل با استفاده از داده های تاریخیِ به دست آمده از مجموعه های زمانی تصاویر ماهواره ای لندست ـ مربوط به سال های 1988، 2000 و 2006 ـ کالیبره گردید. با توجه به نقشه های پوشش / کاربری زمین به دست آمده از طبقه بندی تصاویر ماهواره ای، منطقة شهری در این مدت با 11 درصد (حدود 56 کیلومترمربع) افزایش مواجه شده است. همچنین مدل CA-Markov به منظور شبیه سازی رشد شهری برای سال های 2015 و 2025 اجرا گردید و نتایج به دست آمده بیانگر رشد 3 درصدی (حدود 15 کیلومترمربع) در مناطق شهری از سال 2006 تا 2025 است. نتایج تحقیق حاکی از کارایی بالای مدل تلفیقی CA-Markov در پایش روند توسعة شهر در سال های گذشته و پیش بینی رشد شهری برای سال های آتی براساس الگوی رشد سال های گذشته است. همچنین کاربرد روش تصمیم گیری چندمعیاره در محیط نرم افزار Idrisi برای در نظر گرفتن پارامترهای توسعه و رشد شهری، از دیگر ویژگی های این تحقیق است.
بازشناسی قابلیت های نوسازی در بافت های فرسوده بخش میانی بر پایه ویژگی های اجتماع و فضا مطالعه موردی: محله 19 از منطقه 17 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وسعت بالای بافت های فرسوده شهری از یک سو و آسیب پذیر بودن این فضاها در قبال سوانح طبیعی (به ویژه زلزله) از دیگر سو، نوسازی آنها را به یکی از مسائل اساسی در حوزه شهرسازی تبدیل کرده است. مقاله حاضر در پی آن است تا محله 19 از منطقه 17 شهرداری تهران را به عنوان یکی از بافت های فرسوده در بخش میانی شهری با رویکردی ترکیبی و بر پایه ویژگی اجتماع از یک سو مورد مطالعه قرار دهد، و ویژگی فضا و نحوه برخورد با این بافت ها را با تکیه بر نظم درونی آنها از سوی دیگر، با رویکردی منطقی به دست دهد. نظام کالبدی محدوده مورد مطالعه برگرفته از شهرسازی معاصر است و نظام اجتماعی آن از جوامعی مهاجر با خرده فرهنگ های متفاوت اما همبسته، به ودیعه گرفته شده است که در ترکیب های طایفه ای ـ زبانی، انسجام اجتماعی شان را به طور نسبی تا به امروز حفظ کرده اند. چنین امری ارزش زیست و سکونت این بافت را به طور نسبی ـ به رغم فرسودگی آن ـ به همراه داشته است. از سوی دیگر، فضا دارای ویژگی تجانس در حوزه های مسکن و سکونت است که این عامل نیز تنوع پذیری را کاهش دارد و انسجام کالبدی آن را به طور نسبی تضعیف کرده است. یافته های تحقیق حاضر که به روش توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از شیوه پیمایش میدانی (مشاهده و پرسشنامه) انجام شده است، نشان می دهد که ضعف همبستگی بین اجتماع و فضا در مراحل تکوین و بهره برداری با گذشت زمان موجبات تضعیف و فرسودگی ساختار اجتماعی ـ کالبدی را فراهم می آورد. بازخوانی این فضای تحقیق به روش علمی می تواند درک قابلیت و ضعف ها را در این دو حوزه (اجتماع و فضا) به دست دهد و زمینه را برای به کارگیری یافته ها در مرحله نوسازی فراهم سازد.
نمادهای فرهنگی در مناظر شهری: بیان معنا، حس هویت و آرامش روحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرهای کهن ایران به زیباترین وجه بیانگر هویت کالبدی و بصری برای درک کارکردهای شان بوده اند؛ لیکن امروزه منظر شهرها فاقد چنین هویتی اند. به عبارت دیگر، سیمای بیرونی عناصر شهرهای معاصر انعکاس دهنده هویت ساکنان آنها نیست و چنین به نظر می رسد که هیچ تلاش آگاهانه و هدفداری به منظور هویت بخشی به آنها صورت نپذیرفته است. در این شهرها، بسیاری از نشان ها و نمادهای هویت فرهنگی یا به کلی از بین رفته اند و یا به شدت کمرنگ شده اند و کاربرد این علایم بر پیشانی تعداد اندکی از بناها، تنها تلاشی انفرادی از سوی معدودی از کارفرمایان و معماران و یا گاه صرفا تقلیدی ناموزن است. چنانچه کاربرد این عناصر نمادین تلاشی باشد برای هویت بخشی به شهرهای ایران، و در صورتی که کاربرد نشان ها و نمادهای اسلامی در بناهای تازه احداث شده میسر گردد، بایستی راهکارهای استفاده بجا و محتوایی از آنها و نیز فرایند انجام این امر را مطالعه و معین کرد. در پژوهش حاضر تلاش گردیده است تا ضمن بررسی نقش ارتباطی نمادها و نشان ها در شهرهای کهن، فلسفه و چگونگی کاربرد این علایم مورد بحث قرار گیرد و راهکارهای اجرایی استفاده از آنها در شهرهای نوبنیاد مشخص گردد. در نتیجه این پژوهش، روشن گردید که کاهش روند استفاده از نشان های بیگانه در نماد فضاهای شهری و تقویت هویت بصری شهرها با بهره گیری از نمادهایی که انعکاس دهنده فرهنگ و اعتقادات ساکنان آنها باشند و در تعدیل روحیات اجتماعی شهرنشینان سودمند گردند، امکان پذیر است. بدین منظور و در جهت تشخیص کاربری بجا و محتوایی نمادها و نشانه ها، تعیین ضوابط و مقررات ذی ربط و توقف کلیه برنامه های مخرب به وسیله واحدهای نامتجانس، پیشنهاد گردیده است تا کمیسیونی با عنوان «کمیسیون نمادها و نشانه های فرهنگی» در وزارت مسکن و شهرسازی تشکیل گردد تا به انجام این امر مهم مبادرت ورزد.
نقش نخیلات در توسعه پایدار روستایی شهرستان دشتستان
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله، بررسی تاثیر فعالیت های نخل داری بر توسعه روستایی پایدار شهرستان دشتستان(با تاکید بر ابعاد اقتصادی) استان بوشهر می باشد. شهرستان دشتستان یکی از شهرهای استان بوشهر بوده که در جنوب ایران قرار گرفته است. این شهرستان در طول جغرافیایی51 درجه و12 دقیقه و عرض جغرافیایی29 درجه و16 دقیقه و بلندی65 متری از سطح دریا قرار دارد. آب و هوای دشتستان گرم و خشک و میزان بارندگی سالانه آن کمتر از250 میلی متر است. مهمترین محصول کشاورزی این شهرستان خرما است که تولید سالانه آن(2008)برابربا125838تن می باشد. برای ارزیابی توسعه روستایی پایدار منطقه دشتستان براساس فعالیت های نخل داری، از مدل"" نیروی محرکه ( فشار) – وضعیت موجود – واکنش"" (PSR) با تاکید بر عوامل اقتصادی استفاده شده است. منظور از عوامل اقتصادی پایداری، عواملی هستند که باعث می گردد تا توسعه روستایی در یک دوره زمانی از لحاظ اقتصادی پایدار گردد و بتواند میزان رفاه اقتصادی و اجتماعی را برای کشاورزان و روستائیان ایجاد نماید. وجود درآمد مناسب و دائمی در مناطق روستایی به عنوان پیش شرط توسعه پایدار بدین معناست که با توجه به رعایت مسایل زیست محیطی و حفظ منابع ژنتیکی باید فعالیت های اقتصادی و تولیدی صورت پذیرفته و از توجیه اقتصادی برخوردار باشد.به عبارت دیگر نوعی یکپارچگی اقتصادی – محیطی در فعالیت های کشاورزی و تولیدی صورت گیرد. در مدل مورد استفاده ، بالغ بر12شاخص مورد بررسی از قبیل، امنیت غذایی، وجود درآمد کافی و دائمی نخل داران ، سهم صادرات از تولید ، و غیره مورد بررسی قرار گرفته است. برای محاسبه شاخص های مذکور از داده های مرکز آمار ایران و وزارت جهاد کشاورزی استفاده شده است. نتایج مدل بکار گرفته شده با توجه شاخص های مورد استفاده نشان می دهد که پایداری توسعه روستایی منطقه به اتکاء فعالیت های نخل د اری پایین بوده و ادامه وضعیت موجود نمی واند توسعه پایدار را برای مناطق روستایی مورد بررسی داشته باشد. یکی از مهمترین دلایل این ناپایداری، روند روزافزون هزینه تولید کشاورزی از یک طرف و پایین بودن قیمت محصول از طرف دیگر است که باعث شده است تا ارزش افزوده این بخش بسیار اندک بوده و عواید حاصل از فعالیت نخل داری (30 درصد از کل درآمد روستائیان) نتواند پایداری توسعه روستایی را بهمراه داشته باشد
مکان یابی نوشهرها در ایران با تاکید بر بهارستان
حوزههای تخصصی:
جغرافیا و ایدئولوژی توحیدی
حوزههای تخصصی:
ناحیه و ناحیه ای شدن روزمره
حوزههای تخصصی: