فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۴۱ تا ۲٬۶۶۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه مکان یابی مناسب کاربری ها در راستای تحقق اهداف توسعه، یکی از ضرورت های برنامه ریزی در سطوح ملی و منطقه ای می باشد. بر این اساس مکان یابی محل مناسب برای استقرار صنایع می تواند علاوه بر فواید اقتصادی، اثرات ناهنجاری بر محیط را تقلیل و کاهش دهد. لذا هدف این پژوهش تعیین معیارهای مؤثر بر مکان یابی شهرک های صنعتی در تبریز با توجه به شاخص های توسعه پایدار می باشد. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است و پس از جمع آوری اطلاع ات م ورد نی از ب ا اس تفاده از مدل های تصمیم گیری چند معیاره (تاپسیس، ویکور، الکترا و saw) طبقه بندی و ارزش گذاری متغیرها و لایه های اطلاعاتی و با اتخاذ 10 شاخص طبیعی، جغرافیایی، زیست محیطی و زیربنایی به پهنه بندی اراضی شهرستان تبریز جهت تعیین مکان مناسب برای استقرا شهرک صنعتی اقدام گردید. طبق مطالعات انجام یافته و اعمال وزن های حاصل از مدل تحلیل سلسله مراتبی و نرم افزار GIS این نتیجه حاصل می شود که عوامل زمین لرزه، توپوگرافی و آلودگی بیشترین نقش را در مکان یابی صنعتی در شهرستان به عهده دارند. از طرف دیگر پهنه های شرقی تبریز برای مکان یابی شهرک صنعتی مناسب و در مقابل پهنه های شمالی و جنوبی شهرستان که به مناطق مرتفع و کوهستان ها نزدیک می باشند، برای مکان یابی شهرک صنعتی نامناسب می باشند. به بیان دقیق تر، از 224045 هکتار کل اراضی شهرستان، 100957 هکتار معادل 45 درصد، پهنه چهارم جهت احداث شهرک صنعتی کاملاً مناسب و پهنه سوم جهت احداث شهرک صنعتی در منطقه مورد مطالعه کاملاً نامناسب می باشد.
ارزیابی مدل های کمی در راستای ارزیابی فضایی انتشار مرکزیت شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعیین مرکزیت شهری از شاخص ها و پارامترهای مختلفی تاثیر می پذیرند که به صورت عام در دو سطح شاخص های فعالیتی و کالبدی دسته بندی می شوند. با بررسی مبانی نظری موجود در زمینه تعیین الگوهای فضایی مرکزیت شهری، می توان به شاخص هایی چون، ارزش زمین، میزان جذب سفر، تراکم جمعیتی، تراکم ساختمانی و... اشاره کرد. ما در این مقاله برای تعیین مرکزیت شهری مشهد و با استناد به مجموعه آمار و اطلاعات قابل دسترسی، از چهار شاخص تراکم جمعیت شاغلین، میزان جذب سفر به منظور کار، ارزش منطقه ای زمین شهری و درصد ساختمان های بیش تر از سه طبقه استفاده کردیم. این چهار شاخص برای تعیین مرکزیت شهری مشهد به تفکیک مناطق شهرداری شهر مشهد مورد استفاده قرار گرفت. برای این منظور اطلاعات و آمار مربوطه در مدل امتیاز استاندارد و روش ضریب آنتروپی مورد تحلیل قرار گرفتند. بررسی همبستگی نتایج این دو مدل با استفاده از آزمون های همبستگی در SPSS علی رغم برخی اختلافات، نشان می دهد که این نتایج با احتمال P>0.95 رابطه معناداری باهم دارند (R=0.8، R2>0.2). بر این اساس استفاده از میانگین حسابی نتایج دو مدل مذکور: 1- شاخص واحدی به دست داد که در برنامه GIS و به تفکیک مناطق شهرداری شهر مشهد، مورد محاسبه و انطباق قرار گرفت و 2- نشان داد که علاوه بر منطقه ثامن، در شهر مشهد منطقه 1 ، منطقه 8 و منطقه 11 شهرداری، شرایط برخورداری از مرکزیت شهری مشهد را دارا می باشند. به هر حال تعیین مرکزیت شهری در شرایط موجود و پیش بینی انتشار فضایی آن در آینده، نقش مؤثری در تدوین استراتژی و سنجش نیاز کاربری ها برای مناطق مختلف شهری دارد.
ارزیابی میزان آگاهی های عمومی شهروندان پیرانشهر از حقوق شهروندی و قوانین شهری
حوزههای تخصصی:
نظام حقوقی شهر زمانی می تواند کارآمد باشد که شهروندان از حقوق شهروندی و قوانین شهری آگاهی داشته باشند. زیرا این آگاهی موجب می شود مشارکت شهروندان در کارهای شهری از پایداری، استمرار و مسئولیت پذیری بیشتری برخوردار شود و زمینه انجام هر چه بهتر مدیریت امور شهری و کاهش معضلات آن را ایجاد گردد و مدیریت شهری در دستیابی به شهری پایدار و مطلوب یاری گردد. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان آگاهی عمومی شهروندان پیرانشهر از حقوق شهروندی و قوانین شهری و با تحلیل محتوایی گزیده ای از قوانین و مقررات، با استفاده از مطالعات میدانی به سنجش میزان آگاهی شهروندان این شهر پرداخته است. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است و روش جمع آوری داده ها نیز متکی بر اسناد کتابخانه ای و برداشت های میدانی با استفاده از پرسش نامه بوده است و در تحلیل پرسش نامه ها از نرم افزار Spss بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که میزان آگاهی جامعه آماری پیرانشهر در زمینه حقوق شهروندی و قوانین شهری در سطح پایینی است و شاخص مذکور (آگاهی) با شغل افراد ارتباط معناداری دارد، اما تحصیلات دانشگاهی افراد بر این شاخص تأثیر خاصی نداشته است. مجموعه این عوامل نشانگر آن است که بیشتر افراد آگاه به صورت تجربی و در جریان درگیری های حقوقی با بخش های مختلف شهرداری، یا در اثر فعالیت در مشاغل مرتبط با امور شهری، آگاهی لازم را به دست آورده اند.
تحلیل فضایی پراکنش مراکز فرهنگی و مکان یابی بهینه آن، پژوهش موردی: شهر سقز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توزیع بهینه کاربری ها و مراکز خدماتی مسأله ای است که اغلب برنامه ریزان شهری برآن تأکید دارند، چرا که امروزه رشد پرشتاب جمعیت و گسترش کالبد شهرها، توزیع فضایی نامتناسب کاربری های شهری را دامن زده است. مراکز فرهنگی، از جمله کاربری هایی است که توزیع و پراکنش آن در عرصه های شهری هم از بعد شهرسازی و هم به لحاظ عدالت اجتماعی حائز اهمیت است. اینک هدف از این پژوهش تحلیل پراکنش مراکزفرهنگی در سطح شهر سقز و مکان یابی مراکز فرهنگی جدید با توجه به کمبود شهر می باشد. روش انجام تحقیق توصیفی- تحلیلی است. به منظور طبقه بندی و تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدل ANP ، شاخص هایMoran'sI, Moran'sI Anselin local و مدل تحلیل شبکه استفاده شده است. همچنین از نرم افزارهای ARC/GIS و Super Decisions برای ترسیم لایه ها بهره گرفته شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که با توجه به بررسی های به عمل آمده از نحوه توزیع مراکز فرهنگی موجود و تعیین شعاع عملکردی استاندارد آن ها 11/41 درصد از مساحت شهر خارج از محدوده دسترسی به مراکز فرهنگی می باشند و یافته های وضع موجود نشان می دهد که مراکز فرهنگی شهر سقز از نظر سازگاری با سایر کاربری ها و همچنین از نظر دسترسی، نامتناسب است. لذا با تلفیق لایه های مختلف کاربری های تأثیر گذار، نقشه نهایی فضاهای بهینه برای احداث مراکز فرهنگی جدید در 5 دسته از بسیارخوب تا بسیار ضعیف تقسیم بندی و پیشنهاد گردید.
اولویت بندی قطب های گردشگری و تدوین راهبردهای توسعه گردشگری منطقه ای با استفاده از تکنیک TOPSISو SWOT مطالعه موردی: استان کرمانشاه
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه شهرنشینی و نیاز به گذران اوقات فراغت و رهایی از تنش های روزمره، اهمیت جاذبه های گردشگری در نواحی جغرافیایی را بیشتر نمایان ساخته؛ از این رو الگوهای نوین توسعه گردشگری بر مدار توسعه محلی و بهره گیری از تنوع های مکانی- فضایی گردشگری استوار هستند؛ لذا در برنامه ریزی آمایش سرزمین به منظور شناخت محیط های مستعد، هدایت گردشگران، کاهش آسیب های زیست محیطی و تمرکز فعالیت در مناطق مستعد، اولویت بندی نواحی و سپس ارائه برنامه-ریزی راهبردی برای اجرای طرح های توسعه در کانون توجه برنامه ریزان توسعه قرار دارد. بر این اساس استفاده ازروش های مناسب جهت شناسایی بهترین مکان از میان تعداد زیادی مکان، با مدد معیارها و شاخص ها، ضروری می باشد. لذا پژوهش حاضر با هدف اولویت بندی قطب های گردشگری استان کرمانشاه بر اساس 4 شاخص(طبیعی، تاریخی، تفریحی، تجاری) صورت گرفته که بر اساس این اولویت بندی به تدوین راهبردهای توسعه گردشگری در این قطب ها می پردازد. پژوهش حاضر از نظر روش و ماهیت توصیفی – تحلیلی و پیمایشی و بر حسب محتوا کاربردی- توسعه ای می باشد. ابزار پژوهش پرسشنامه و جامعه آماری پژوهش را صاحب نظران و کارشناسان گردشگری در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان تشکیل می دهد و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل های TOPSIS و SWOT استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که میزان به ترتیب اهمیت در قطب گردشگری کنگاور 93/0، اورامانات 92/0(بسیار خوب)، قصر شیرین 61/0(خوب)، کرمانشاه با 45/0(متوسط) و اسلام آباد غرب با صفر(ضعیف) ارزیابی شده است. که نشان دهنده این است که قطب های گردشگری به برنامه ریزی استراتژیک نیازمند می باشد.
تحلیل الگوی مدیریتی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انتخاب نوع مدل مدیریت شهری، بازتابنده ی نگرش حاکم بر تنظیم روابط شورا و شهرداری و مهم تر از همه، بیانگر میزان مشارکت و قدرت اجرایی است. یکی از گفتمان های مهم در تعیین مدل مدیریتی برتر، تعیین چگونگی اداره ی شهر و قرارگیری قدرت در دست مدیران شهری است. از سوی دیگر، مدل اداره ی شهر رابطه ی نزدیکی با حل یا ایجاد مسائل شهری دارد. از بررسی مدل مدیریت شهری در کلان شهر تهران چنین برداشت می شود که نوع مدل مدیریت شهری در ایران، مدل شورا مدیر شهر است. تحلیل الگوی مدیریتی تهران و ویژگی های این نوع مدل در ایران، به ویژه انتصابی بودن شهردار، سبب وابستگی شدید عناصر مدل مدیریت شهری به ساختار کلان قدرت شده و این روند به نوبه ی خود فقدان و کمبود نهادهای مدنی و مشارکت مردمی را تشدید کرده و موجب تبدیل شدن عرصه ی مدیریت شهری به یک عرصه ی تجدید قدرت برای گروه های قدرت سیاسی در سطح ملّی شده است. بنابراین مدل شورا شهردار قوی، به عنوان الگوی مناسب توصیه می شود تا با بهره گیری از این الگو، به دلیل دارا بودن رویکرد جمع-گرایانه و مشارکتی که در حلّ مسایل شهری دارد، در سطوح فراملّی با تأکید بر کاهش نقش دولت مرکزی و در سطوح محلّی، تقویت جایگاه و نقش مدیریت محلّی و مشارکت اجتماع محلّی، حاکمیّتی چند سطحی و چند عاملی را برای مدیریت شهری کارآمد و اثربخش توصیه کند و همچنین این مدل با استفاده از معیارهای منتج از مبانی نظری حکمروایی شهری و برخی از معیارهای مرتبط دیگر، سبب تقویت شاخص های حکمروایی شهری (مشارکت شهروندان، مسئولیت پذیری و پاسخ گویی و عدالت) و نیز ارتقای برخی دیگر از شاخص های مورد توجّه، چون اقتدار مجموعه مدیریت شهری، قدرت و اقتدار شهردار، هماهنگی و همکاری بین شورا شهرداری، تخصّص گرایی در بدنه ی شهرداری، قدرت نظارتی و قانون گذاری شورا و ثبات در مدیریت شهری خواهد شد و وابستگی به عناصر قدرت سیاسی سطح ملّی را کاهش یا از بین می برد. بدین ترتیب مدل شورا شهردار قوی، به طورکلّی برای تقویت نهاد مدیریت شهرتهران ارزیابی شده است.
الگویی بر مطالعات روستایی، دره های کوهستانی - نمونه باغداری و مالکیت در حوضه کارده
حوزههای تخصصی:
تعیین مناطق بهینه به منظور توسعه شهرها و شهرک های جدید با به کارگیری مدل های کارآمد (مورد مطالعه: استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از موضوعات حیاتی قرن بیست ویکم در ارتباط با پایداری شهر، چگونگی رشد و توسعة شهر در فضاست و بر این مبنا، مدیریت شهری ناگزیر به توسعة اندیشیده ی شهرهاست. کلان شهر تهران با رشد روز افزون، گسترش همه جانبه و بی برنامة کالبدی، ناپایداری را بر پیکرة زیست محیطی اطراف خود وارد کرده است. یکی از راهکارهای اندیشیده شده در آمایش سرزمین برای تمرکززدایی و بازتوزیع جمعیت و امکانات، توسعة شهرها و احداث شهرک های جدید در اطراف مادرشهرها است که باید معیارهای زیست محیطی، اجتماعی اقتصادی، کالبدی، فاصلة جغرافیایی و غیره در مطالعات آن لحاظ شود تا به فجایع زیست محیطی منجر نشود. روش این پژوهش توصیفی تحلیلی و از نوع کاربردی است که با روش های خوشه بندی FCM و K-means به بررسی این مهم می پردازد. برای سنجش کیفیت محیط زیست و تعیین مکان های بهینة توسعة شهرهای جدید در استان تهران سه بُعد پایه (محیط انسان ساخت، محیط اجتماعی محیط اقتصادی و محیط طبیعی) با مجموع 22 شاخص به کار گرفته است. تحلیل و پردازش این شاخص ها در دو محیط نرم افزاری Matlab2013 و Arc GIS انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد مناطق شرق و جنوب استان تهران جهت توسعة شهری مطلوب هستند. همچنین، با روش خوشه بندی K-means نقشه ای تهیه شد که می توان به بیان راهبردها و مدیریت یکپارچة مناطق پرداخت.
تحلیل فضایی مناطق ده گانه ی شهر اصفهان و سطح بندی توسعه ی آن
حوزههای تخصصی:
تاثیرگذاری شهرهای جدید پیوسته در ساماندهی مادر شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد شتابان جمعیت کشور و در پی آن گسترش چشمگیر توسعه شهری، باعث افزایش تراکم جمعیت، آلودگی محیط زیست، توسعه بی رویه کالبدی شهرها و عدم توسعه متوازن گردیده است. همچنین افزایش آگاهی های شهروندان برحجم مطالبات و خواسته¬های آنان در زمینه خدمات شهری افزوده است. از میان خواسته های جمعیت شهرنشین، حل معضل مسکن جایگاه ویژه ای دارد. پاسخ اصولی به این نیاز شالوده توسعه موزون را پی ریزی می نماید. قانون گذاری، برنامه ریزی، تهیه طرح و اجرای شهرهای جدید در ادوار زمانی به شکل های مختلف در کشور یکی از راهکارهایی است که در پاسخ به این موضوع طراحی و اجرا گردیده است. هدف این پژوهش بررسی نقش و ساختار شهری خانه اصفهان و ملک شهر از نمونه شهرهای جدید پیوسته به شهر اصفهان، در خصوص ساماندهی و هدایت توسعه کالبدی شهر اصفهان می باشد. روش پژوهش، توصیفی- موردی و پیمایشی است، محقق از طریق اسناد و مدارک موجود و با استفاده از روش میدانی بسیاری از اطلاعات حاصله را کارشناسی نموده و مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. از یافته های این تحقیق می توان به موفقیت نسبی در دستیابی به اهداف اولیه شهرهای جدید پیوسته خانه اصفهان و ملک شهر اشاره کرد. این موفقیت در برنامه ریزی، طراحی، اقبال عمومی و رسیدن به جمعیت افق طرح و در کنار اینها تخریب اراضی مستعد حومه شمالی شهر اصفهان و همین طور استقرار صنایع آلاینده و اثر شدید آلودگی آنها بر این دو نو شهر می باشد. همچنین نقد و بررسی مقایسه ای طرح شهرهای جدید پیوسته با شهرهای جدید اقماری در زمینه اندازه شهر، فاصله از شهرمادر، هزینه ها، جذب جمعیت، تحقق پذیری و دستیابی به اهداف از یافته های این تحقیق است.
ارزیابی تناسب اراضی به منظور توسعه ی شهری با رویکرد آمایش سرزمین مطالعه موردی: شهرستان اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه ی پایدار شهری، گونه ای از توسعه ی شهری است که می تواند استمرار داشته باشد بدون این که موجب تخریب منابع و نظام هایی شود که به آن ها وابسته است. افزایش روزافزون جمعیّت شهرنشین و در پی آن رشد شهرها، توجه به چگونگی کنترل توسعه ی شهرها با برنامه و حرکت در راستای اصول توسعه ی پایدار را الزامی می کند. در واقع توسعه ی مناسب شهری هنگامی محقق می شود که سرزمین به تناسب قابلیت های آن به کار گرفته شود. هدف این پژوهش ارزیابی تناسب اراضی شهرستان اهواز به منظور توسعه ی شهری می باشد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش تحقیق توصیفی- تحلیلی می باشد. ابتدا لایه های مناسب در محیط ARCGIS نرمال سازی شده اند و با توجه به این که ماهیّت پژوهش، تصمیم گیری و انتخاب اراضی مناسب می باشد، از روش های تصمیم گیری چندمعیاره استفاده گردید. بدین ترتیب 15معیار مورد نظر با استفاده از پرسشنامه تکنیک Fuzzy Dematel به وسیله ی 15 نفر از نخبگان حوزه برنامه ریزی آمایش سرزمین و برنامه ریزی شهری تکمیل گردید و در نرم افزار Excel وزن معیارها به دست آمد سپس وزن های به دست آمده در تک تک لایه ها ضرب گردید. در نهایت با الگوریتم تکنیکTopsis که در محیط ARCGIS پیاده سازی گشت، لایه ها با هم همپوشانی شدند و نقشه ی اولویّت بندی به منظور توسعه ی شهری در شهرستان اهواز ارائه شده است. مساحت اولویّت ها به این ترتیب می باشد که مساحت اولویّت اول 54975 هکتار، اولویّت دوم 250168 هکتار، اولویّت سوم 75367هکتار، اولویّت چهارم 44658هکتار و اولویّت پنجم 3642هکتار به دست آمده است. اولویّت اول در قسمت های جنوب، جنوب غربی و شمال شرقی قرار گرفته است و بیشتر مساحت آن در زمین های بایر می باشد.
ارزیابی توان اکولوژیک حاشیه شهر تبریز به منظور توسعه پایدار شهری با رویکرد MCE(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای رسیدن به توسعه پایدار داشتن برنامه ریزی با تکیه بر ارزیابی همه جانبه محیط طبیعی امری ضروری است. با توجه به اینکه محیط زیست طبیعی توان اکولوژیکی محدودی را برای استفاده های انسان داراست، بنابراین، ارزیابی توان اکولوژیکی به عنوان هسته مطالعات زیست محیطی با پیشگیری بحران های موجود، بستر مناسبی را برای برنامه ریزی زیست محیطی فراهم می آورد. تحلیل قابلیت اراضی برای توسعه شهری یکی از اصلی ترین مقولاتی است که برنامه ریزان شهری با آن سروکار دارند. در این مقاله طی رویکرد ارزیابی چند معیاره با استفاده از روش ترکیب خطی وزن دار و در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی، ارزیابی توان اکولوژیکی حاشیه شهر تبریز برای توسعه کالبدی بر پایه مشاهدات محیطی (طبیعی و انسانی به تعداد 12 معیار) صورت گرفته و نقشه نهایی در محدوده مذکور تهیه شده است. این نقشه نواحی مناسب برای توسعه کالبدی شهر را نشان می دهد. نتایج این پژوهش می تواند مورد استفاده برنامه ریزان شهری قرار گیرد.
قابلیت های کلی سیستم GSM
بررسی و ارزیابی خدمات مراکز بهداشتی– درمانی شهر زابل با استفاده از مدل TOPSIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خدمات مراکز بهداشتی - درمانی در سطح شهرها با سلامت و پیشرفت جوامع شهری ارتباط مستقیم دارد. افراد جامعه در سنین مختلف احتیاجات بهداشتی متفاوتی دارند و تأمین این نیازها در چارچوب ارایه مطلوب خدمات مراکز بهداشتی- درمانی امکانپذیر میباشد. بنابراین ارزیابی خدمات بهداشتی و درمانی در ابعاد مختلف کمی و کیفی ضرورت پیدا مینماید. در این جهت، تعیین اولویتها بر اساس روشهای علمی میتواند راه گشایی حل مسائل خدمات بهداشتی - درمانی گردد. از این رو، هدف پژوهش حاضر، بررسی و ارزیابی خدمات مراکز بهداشتی- درمانی در سطح شهر زابل با استفاده از مدل TOPSIS است. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانهای، اسنادی و بررسیهای میدانی میباشد. محدوده مورد مطالعه شامل مراکز بهداشتی- درمانی شهر زابل است، که به مراکز بهداشتی- درمانی روستایی و پایگاههای بهداشت شهر نیز خدمات ارائه میکند. دادهها و اطلاعات مربوط به مراکز و همچنین ارزیابی معیارهای مختلف آن با مراجعه مستقیم به مراکز بهداشتی- درمانی و نظرخواهی از مسئولین آن و شهروندان، در قالب پرسشنامه جمعآوری و مورد استفاده قرار گرفتند. مراکز مورد نظر با توجه به 6 معیار کمی و کیفی (قابلیت توسعه در آینده، تعداد امکانات، تعداد کارکنان، سهولت دسترسی، شعاع خدماترسانی، نحوه توزیع مراکز بهداشتی در سطح شهر بر اساس جمعیت تحت پوشش) با مدل TOPSISمورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج به دست آمده از مدل TOPSIS، سلسله مراتب و اولویتبندی مراکز بهداشتی - درمانی را در سطح شهر زابل به این صورت A1>A3>A2>A4 نشان میدهد. بنابراینA1 (ولیعصر) در رتبه 1، A2 (امام رضا) در رتبه 3، A3 (حضرت رسول) در رتبه 2، و A4 (پایگاه المهدی) در رتبه 4 قرار میگیرد.
برنامه ریزی فضایی با رویکرد پویش ساختاری-کارکردی: به سوی پیوند جبرگرایی فضایی با انسان گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از الزامات اساسی برای توسعه مردم و مکان های جغرافیایی طرح نظریه های برنامه ریزی فضایی زمینه محور و نقد عناصر تشکیل دهنده این نظریه ها است. براساس این چشم انداز اولیه، رویکرد پویش ساختاری-کارکردی نخستین گام یعنی صورت بندی یک رویکرد بدیل را در برنامه ریزی فضایی و در ارتباط با محتوای جغرافیای اجتماعی ایران برداشته است. نوشتار حاضر در پی آن است تا با روش تحلیلی، بر نحوه صورت بندی دو مفهوم کلیدی انسان و فضا در رویکرد فوق متمرکز شود و امکانات مفهومی آن را در برنامه ریزی فضایی ایران تحلیل کند. همانطور که نوشتار حاضر استدلال می کند مفاهیم فضا و انسان در رویکرد پویش ساختاری-کارکردی بدون ارتباط با یکدیگر مفهوم سازی شده اند. در واقع، مفهوم فضا بدون توجه به الزامات روش شناسی آن برای مفهوم انسان صورت بندی شده است. در نتیجه، در حالی که رویکرد پویش ساختاری-کاکردی از یک سو عینیّت گرایی، برنامه ریزی نخبه گرایانه، رهیافت از بالا به پایین، مفهوم آستانه در اقتصاد نئوکلاسیک، شهرنشینی شتابان و جستجوی قوانین عام را از زاویه دید انسانگرایی نقد می کند، ولی از سوی دیگر، به واسطه تأکید بر جغرافیای پوزیتویستی و اقتصاد نئوکلاسیک، همان موارد موردنقد را بازتولید می کند. فائق آمدن بر گسستگی های مفهومی در رویکرد پویش ساختاری-کارکردی مستلزم بازتعریف تعاملی مفاهیم انسان و فضا است. اما پیش از بازتعریف این مفاهیم، بهتر است هویت جغرافیدانان و برنامه ریزان برمبنای تجارب گذشته و چشم انداز پیش روی برنامه ریزی فضایی در ایران بازتعریف شود.
درآمدی بر بازتولید فضاهای مسکونی در نواحی حاشیه نشین: مطالعه موردی منطقه سیلاب تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بازتولید فضاهای مسکونی در بخشی از منطقه حاشیهنشین سیلاب تبریز میپردازد. اهمیت این موضوع بیشتر از آنرو است که بخش قابل توجهی از جمعیت شهر تبریز در نواحی حاشیهنشین اسکان دارند و هر ساله در اثر فرایندهای اجتماعی و اقتصادی نامناسب به تعداد آنها افزوده میشود. با توجه به اینکه با این روند رشد، امکان تأمین و ارائه مسکن رسمی و استاندارد، حداقل در کوتاهمدت، منتفی است بنابراین ارائه طرحهای مسکونی متناسب با وضعیت اجتماعی، اقتصادی، جغرافیائی و کالبدی ساکنان اجتنابناپذیر مینماید.
مقاله حاضر در چارچوب فرایند برنامهریزی و طراحی فضاهای مسکونی به صورت پیمایشی انجام میپذیرد. این مطالعه علاوهبر آمار و اطلاعات و نقشههای موجود، از مصاحبه حضوری، تنظیم و تکمیل پرسشنامه، طبقهبندی، برداشتهای میدانی از محل همراه با بیان تصویری بهره میگیرد. بررسی فضاهای مسکونی منطقه سیلاب تبریز نشان میدهد که علاوه بر ارتقا کیفیت فضاهای زیستی، بهرهبرداری بهینه از فضاها و تقویت مصالح ساختمانی، بایستی آموزش اصول معماری توزیعی (چیدمان) و توسعه فضاهای چندمنظوره با توجه به شرایط حاکم بر اقلیم منطقه، معیشت و سنت سکونت ساکنان، مورد توجه قرار گیرد.
مفهوم اجتماع [محلی] در نظریه های جامعه شناسی شهری، ملاحظات کاربست نظریه ها در برنامه ریزی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵
87 - 100
حوزههای تخصصی:
در پارادایم جدید برنامه ریزی شهری، اجتماع جایگاهی کلیدی در طرح ها و برنامه های شهری دارد. از این رو، از اوایل دهه 1380، پژوهش های متعددی در ایران با موضوع چگونگی کاربرد اجتماع در برنامه ریزی شهری انجام شده و برنامه های شهری گوناگونی با تکیه بر مفهوم اجتماع تهیه شده است. اگرچه برخی مطالعات و برنامه ها، محله را معادل اجتماع در نظر می گیرند، برخی دیگر معتقدند اساساً مفهومی معادل اجتماع در ایران وجود نداشته و مفاهیم اجتماع در جامعه شناسی شهری غرب را بدون در نظر گرفتن ملاحظات مرتبط با زمینه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کاربست این مفاهیم به کار گرفته اند. همین امر باعث شده تلقی یکسانی از اجتماع در میان برنامه ریزان شهری وجود نداشته باشد و برنامه های تدوین شده بر مبنای مفاهیم غربی اجتماع، در عمل موفقیت لازم را به دست نیاورند. از این رو، پیش از به کارگیری اجتماع در نظام برنامه ریزی ایران، با توجه به تعدد مفاهیم اجتماع در جامعه شناسی غرب، لازم است مشخص شود که کدام مفهوم از اجتماع برای کاربست در نظام برنامه ریزی شهری ایران مناسب است؟ با این حال، پرداختن به این پرسش نیازمند پاسخگویی به سه پرسش بنیادین دیگر است: (1) مفهوم اجتماع در نظریات جامعه شناسی شهری چیست و هر یک از این نظریات برای کاربست در چه شرایطی مناسب است؟ (2) مفهوم اجتماع در پارادایم جدید برنامه ریزی شهری چیست و ریشه در کدام یک از نظریات جامعه شناسی شهری دارد؟ و (3) پیشینه اجتماع در ایران چیست و در حال حاضر اجتماع چه مفهومی در ایران دارد؟ پژوهش حاضر سعی دارد با بهره گیری از مرور روایتی نظریات اجتماع و بررسی تطبیقیِ کشف مغایرت به روش کیفی به پرسش نخست پاسخ دهد. به این منظور، نظریات بنیادین اجتماع با استفاده از مطالعات اسنادی مرور شده اند. سپس شباهت ها و تفاوت های نظریات با یکدیگر با استفاده از بررسی تطبیقی شناسایی و ریشه این شباهت ها و تفاوت ها با بهره گیری از تحلیل محتوای کیفی، تبیین شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بهره گیری از نظریات گوناگون اجتماع نیازمند در نظر گرفتن همزمان سه عامل است: (1)زمینه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی شهر یا محله هدف، (2) نظریه برنامه ریزی شهری ملاک پژوهش یا تدوین برنامه و (3) هدف از انجام مطالعه یا تدوین برنامه.
تحلیل طبقه بندی کیفیّت زندگی شهری با روش SAW(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیّت زندگی شهری، امروزه به عنوان یکی از مسائل اساسی مورد توجّه اندیشمندان علوم شهری است. در منابع مختلف، تعاریف متفاوتی از کیفیّت زندگی ارائه شده است. در یک نگاه می توان کیفیّت زندگی را، شرایط عینی مطلوب محیطی و ارزیابی مثبت فردی از این شرایط تعریف کرد. در عین حال، مقیاس مطالعه و روش مطالعه ی کیفیّت زندگی نیز، پیرو قانون خاصّی نیست. در رشته های مختلف علمی همچون، پزشکی، علوم اجتماعی، برنامه ریزی شهری، جغرافیا و... هر یک بسته به تخصّص خود، کیفیّت زندگی را مورد مطالعه قرار داده اند. تعیین نوع شاخص ها، نحوه ی تحلیل، روش به کار برده شده، مقیاس مطالعه و به طور کلّی تمام ابعاد مطالعاتی در بررسی کیفیّت زندگی، مرتبط با هدف اصلی مطالعه و تخصّص پژوهشگر است. در این مقاله، هدف اصلی تحلیل طبقه بندی کیفیّت زندگی شهری در شهر بابلسر است. روش این پژوهش از انواع روش های توصیفی تحلیلی است. برای تبیین کیفیّت زندگی در محلّه های شهر بابلسر، از داده های پرسشنامه ای و داده های مستخرج از منابع دیگر استفاده شده است. برای تعیین حجم نمونه ی مورد مطالعه، از رابطه ی کوکران بهره برده و تعداد320 پرسشنامه در سطح محلّه ها توزیع شده است. برای تعیین رتبه ی کیفیّت زندگیِ محلّه های شانزده گانه ی شهر بابلسر، از روش آنتروپی و SAW استفاده شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، ساکنان محلّه های شهری با وجودی که می توانند دارای استانداردهای بالایی از کیفیّت زندگی عینی باشند، اما باز هم از زندگی خود حسّ رضایتمندی نداشته باشند و در مقابل، محلّه های فقیرنشین ممکن است که از زندگی خود راضی باشند. در مجموع می توان گفت در بسیاری موارد، کیفیّت های مربوط به محیط ساخته شده و سایر ابعاد کیفیّت عینی زندگی، بر حسّ رضایتمندی افراد تأثیر دارد.
سنجش شاخص های رویکرد انسان گرا در برنامه ریزی محلّات نوبنیاد تبریز (مطالعه موردی: محلّه یاغچیان)
حوزههای تخصصی:
واحدهای خردتر شهرها (محلّه ها)، همچون ارگانیسمی زنده و پویا هستند که در بستر تغییر و تحوّلات بسیاری قرار می گیرند که این تغییرات باعث ایجاد ناپایداری در سطح محلّه ها می گردد؛ بدین منظور، شهرسازی نوین (رویکرد انسان گرا)، به عنوان رویکردی جدید در شهرسازی با در نظر گرفتن مسائل مختلف اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و ...، طیفی وسیع از برنامه ریزی و طراحی شهری را شامل می شود. با توجّه به اهمیّت رویکرد انسان گرا هدف این تحقیق سنجش شاخص های رویکرد انسان گرا در برنامه ریزی محلّات نوبنیاد شهری (محلّه یاغچیان) جهت اخذ رهنمودهای لازم برای ارتقای کیفی و کالبدی محلّه در آینده می باشد. روش مطالعه در این تحقیق، توصیفی تحلیلی و ماهیت آن نظری کاربردی می باشد. جامعه آماری آن، محلّه یاغچیان می باشد و روش جمع آوری اطّلاعات نیز کتابخانه ای و میدانی است. در روش میدانی، اطّلاعات مورد نیاز با ابزار پرسشنامه و مشاهده میدانی جمع آوری شده اند و تجزیه و تحلیل داده ها به دو صورت کمی و کیفی و با استفاده از نرم افزارهای GIS ، SPSS صورت گرفته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که از منظر شاخص های اجتماعی (مانند تعلق و حس انسجام اجتماعی) و فضاهای همگانی (احساس امنیّت و استفاده از عناصر بیولوژیکی)، با ارزش آزمون تی 14/56 و 12/43 و ارزش رتبه ای فریدمن 11/37 و 9/14 مطلوب؛ از نظر شاخص های منظر شهری و دسترسی با ارزش آزمون تی 11/07 و 8/94 و ارزش رتبه ای فریدمن 7/78 و 6/82 نسبتاً مطلوب؛ و از نظر شاخص های کالبدی و کاربری زمین (مانند اختلاط کاربری در سطح و ارتفاع) با ارزش آزمون تی 6/63 و ارزش رتبه ای فریدمن 4/73 در وضعیّت متوسّط بر اساس رویکرد شهرسازی انسان گرا قرار دارد.