فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۳۸۱ تا ۴٬۴۰۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۵)
513 - 535
حوزههای تخصصی:
هزاره سوم میلادی هزاره شهرنشینی است. این پدیده علی رغم دستاوردهای بزرگ برای بشر، مسائل و مشکلاتی از جمله افت شدید کیفیت زندگی را برای شهروندان به دنبال داشته است. کیفیت زندگی مقوله ای چندبعدی و پیچیده است و این مفهوم برای افراد و گروه های مختلف و متناسب با شرایط زمانی و مکانی، معانی متفاوتی دارد. در پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر، کیفیت زندگی ساکنان محله سیروس تهران برمبنای سطح رضایتمندی آن ها از 7 شاخص (حمل و نقل، امکانات و خدمات، واحد مسکونی، امنیت، هویت و تعلق خاطر، زیبایی، تنوع و خوانایی، کیفیت محیط زیست و آلودگی) و رضایت کلی آن ها از زندگی ارزیابی شد. برای نمونه گیری، 5 درصد از خانوارها انتخاب شدند و جمع آوری داده ها با پرسشنامه و مصاحبه صورت گرفت. تحلیل داده ها نیز با استفاده از آنالیز واریانس و آزمون t تک نمونه ای صورت گرفت. براساس نتایج این پژوهش، هرچند کیفیت زندگی در این محله، متوسط به پایین (97/2)، و رضایت ساکنان از کیفیت زندگی پایین تر از حد متوسط است، میزان رضایتمندی آن ها از عناصر اصلی سازنده کیفیت زندگی شهری در محدوده مورد مطالعه و زیرمعیارهای آن (زیست محیطی، اجتماعی-روانی و کالبدی) نتایج متفاوتی را به دنبال دارد؛ به طوری که کمترین میزان رضایت (بیشترین آزردگی) علی رغم اجرای پروژه های نوسازی در محله سیروس، به شاخص های هویت و تعلق خاطر (روانی-اجتماعی) با میانگین 64/2 (پایین تر از حد میانگین) مربوط است. در این میان، تأکید صرف به اهداف کالبدی و بی توجهی به اهداف اجتماعی در قالب پروژه نوسازی (ناشی از رویکرد سنتی برنامه ریزی) چهره کنونی حقایق جاری را نمایان کرد. به علاوه در میزان رضایتمندی یا آزردگی ساکنان، مدت اقامت، سن و نوع شغل تأثیرگذار بود.
اصلاح سازمانی بخش توسعه روستایی بر مبنای هوش سیاسی مروجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر هوش سیاسی مروجان کشاورزی در مورد اصلاح سازمانی جهاد کشاورزی در بخش توسعه روستایی صورت گرفت. جامعه آماری شامل 109 کارشناس ترویج جهاد کشاورزی استان گیلان بود که به دو گروه تقسیم شدند، گروهی که بر ضرورت اصلاح ساختار فعلی برای توسعه روستایی تأکید داشتند و گروهی که چنین ضرورتی را متصور نبودند. طی پژوهشی توصیفی زمینه یاب، ارتباط معنی دار متغیرها در پنج بُعد شامل بازی اجتماعی، پویایی قدرت، شخصیت سیاسی، مدیریت استرس، و دانش عملی با نگرش نسبت به اصلاح سازمانی بخش توسعه روستایی سنجیده شد و با روش رگرسیون لجستیک، تبیین متغیرهای متمایزکننده دو گروه پاسخ دهنده صورت گرفت. نتایج نشان داد که 72 درصد پاسخ دهندگان اصلاح سازمانی بخش توسعه روستایی را ضروری تشخیص می دهند و آن را در افزایش بهره وری مدیریت روستایی مؤثر می دانند. همچنین، بر پایه دیگر نتایج پژوهش، نُه متغیر هوش سیاسی شامل همکاری سازمانی، ظاهر صادقانه مدیر، ارتباط با مقام بالادستی، آگاهی از پایگاه های قدرت، ترغیب، کنترل درونی، کانون تمرکز، باور در به کارگیری منابع، و دانش ضمنی در پیش بینی اصلاح سازمانی بخش توسعه روستایی نقش داشتند؛ و در نهایت، افراد با درک مثبت از مدیر و واحد کاری از سازگاری فردی بهتر با تغییر در سازمان برخوردار بودند.
تحلیل و گونه شناسی پلیس جامعه محور شهر خرم آباد با بهره گیری از تحلیل عاملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد پلیس جامعه محور در یکی دو دهه گذشته نه تنها به لحاظ نظری، بلکه به لحاظ تجربی نیز رشد قابل توجهی داشته است و به جرأت می توان گفت یکی از مهم ترین ملاک های اثربخش و کاراییِ پلیس جامعه محور توانایی آن در کاهش احساس ناامنی شهروندان است. به لحاظ نظری با توجه به اتخاذ رویکرد پایین به بالا و از طریق پلیس شناسایی و پیش گیری از وقوع جرم و توجه به دیدگاه های شهروندان، پلیس جامعه محور می تواند به افزایش احساس امنیت، پیش گیری و کاهش جرم کمک کند؛ بنابراین این پژوهش با هدف تحلیل چگونگی پلیس جامعه محور و گونه شناسی این نوع عملکرد پلیس در شهر خرم آباد به روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است و در تلاش برای پاسخ گویی به این سؤال است که گونه شناسی و اولویت بندی عملکرد پلیس جامعه محور در شهر خرم آباد باید چگونه باشد؟ ابزار پژوهش، پرسش نامه است که توسط 387 تن از شهروندان شهر خرم آباد به روش خوشه ای تکمیل شد. یافته های پژوهش به کمک تحلیل عاملی در نرم افزار SPSS نشان داد که عوامل و گونه های پلیس جامعه محور در شهر خرم آباد به ترتیب؛ پلیس محله، پلیس علمی – آموزشی، پلیس پیش گیرنده، مردم – پلیس، پلیس اطلاع رسان و همیاران پلیس هستند.
برنامه ریزی و ساماندهی سبزه میدان زنجان
حوزههای تخصصی:
بررسی میزان آسیب پذیری و انسداد معابر بعد از وقوع زلزله (مورد مطالعه: مراکز نیروی انتظامی شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخلاف دستیابی به فناوریهای عظیم در قرن گذشته زمین لرزه همچنان مهارنشدنی به نظر میرسد. وقتی زلزله ای رخمی دهد شهر به صورت یک سیستم از آن تأثیرمی پذیرد و به عبارتی عناصر شهری نه تنها خود از تکان زلزله و سایر آثار جانبی آن متأثر میشوند بلکه در عمل متقابل سیستمی سایر عناصر شهری را تحت تأثیر قرارمی دهند. یکی از مهمترین این عناصر شبکه معابر می باشد؛ معابری که با توجه به طول و عرضشان سبب انسداد مسیرها میشوند و ممکن است پس از وقوع زلزله اختلالاتی را در امدادرسانی و تخلیه اضطراری افراد ایجادنماید. به همین منظور در پژوهش حاضر به ارایه مدلی برای ارزیابی خسارات و آسیب پذیری معابر شهر کرمان پرداختیم. همچنین با توجه به موقعیت مراکز انتظامی میزان انسداد طولی و عرضی هر مرکز را به دست آورده ایم. روش تحقیق در این پژوهش، بر اساس روش و ماهیت توصیفی می باشد و بر اساس هدف نیز کاربردی است. جامعه آماری شامل تمامی خیابانهای اصلی و فرعی شهر کرمان میباشد. به منظور به دستآوردن مسیرهای مناسب نقشه های تهیه شده حاصل از GIS شهر کرمان استفاده شدهاست. پس از انجام بررسیهای لازم و به دست آوردن نتایج حاصل از GIS میزان انسداد طولی و عرضی هر کلانتری و میزان کارایی آنها پس از وقوع زلزله مشخص گردید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که میزان انسداد طولی و عرضی هر کلانتری در هر منطقه متفاوت میباشد. بعضی از مراکز در انسداد بالا قراردارند به همین منظور میتوانند در امدادرسانی اختلالاتی را به وجود آورند.
صنایع زنجیره ای روستا و مناطق عشایری (پیش درآمدی بر صنایع روستائی) - قسمت چهارم
منبع:
جهاد آبان ۱۳۶۳ شماره ۶۸
حوزههای تخصصی:
شناسایی و سطح بندی میزان آسیب پذیری راه ها و معابر اضطراری اولیه و ثانویه شهر کرمان با استفاده از منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویدادهای پیش بینی نشده هرساله سهم عمده ای در ایجاد خسارات مالی و جانی در جهان دارند. یکی از ارکان مدیریت بحران در زمان وقوع زلزله، پیش گیری و کاهش تلفات ناشی از زلزله است. برای حصول به این اهداف، تسریع در رسیدن گروه های امداد و نجات به حادثه دیدگان، اهمیت ویژه ای می یابد. با توجه به کاهش گنجایش راه ها بر اثر خرابی و افزایش خروج از منطقه زلزله زده، ترافیک سنگینی که بر شبکه معابر تحمیل می شود، شبکه معابر را به عامل تعیین کننده در مدیریت بحران تبدیل می کند. این مقاله بخشی از زیرساخت های شهری کرمان در هنگام بحران، تحت عنوان شبکه معابر اضطراری را تحت مطالعه قرار می دهد. هدف تحقیق، شناسایی معابری است که در شرایط اضطراری می توانند بیشترین کمک را در مدیریت بحران داشته باشند. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. داده های مورد نیاز به روش میدانی و اسنادی جمع آوری شده و با استفاده از نظریات کارشناسان، پارامترهای مؤثر بر آسیب پذیری راه ها مشخص شد. بر اساس اکستنشن SDM Fuzzy در محیط Arc GIS نقشه آسیب پذیری راه ها و معابر اضطراری اولیه و ثانویه شهر کرمان تهیه شد. نتایج به دست آمده از تحقیق نشان می دهد که از بین چهار عامل مؤثر (تراکم جمعیتی، فضای باز و خالی، عرض معابر، تعداد طبقات سازه ها(، عامل عرض معابر با وزن نهایی692/0، بیشترین وزن و عامل فضای باز و خالی با وزن نهایی171/0، کمترین وزن را داشته اند. به این ترتیب عرض معابر بیشترین تأثیر را در تعیین معابر اضطراری اولیه و ثانویه گذاشته است.
مهاجرت از روستاها به شهرها در ایران: (علل و انواع آن) (1)
حوزههای تخصصی:
لور، شهری که تنها نامی از آن برجاست
حوزههای تخصصی:
ناحیه: محدوده فضایی برای تحقیقات جغرافیایی، بخش دوم
حوزههای تخصصی:
کارکرد فضایی شهرهای کوچک در ارتباط با روستاهای پیرامون مورد: شهر سربیشه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کانون های کوچک شهری، اولین هسته های شهری در ارتباط با نقاط روستایی، به عنوان حلقه اتصال نواحی روستایی با شهرهای بزرگ قلمداد می شود که نقش مهمی در توسعه روستاها دارد. پژوهش حاضر به دنبال بررسی و تحلیل چگونگی نقش آفرینی سربیشه به عنوان یک کانون شهری کوچک در توسعه نواحی روستایی پیرامون بوده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش شهر سربیشه به عنوان یک کانون شهری کوچک در توسعه نواحی روستایی پیرامون است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و ازنظر ماهیت و روش به صورت توصیفی- تحلیلی است که با روش های اسنادی و مشاهدات میدانی به انجام رسیده است. حجم نمونه 350 پرسشنامه در 50 روستای شهرستان سربیشه بوده است. از آزمون T تک نمونه ای برای آزمون فرضیه ها استفاده شده است. انتظار بر این است که شهرهای کوچک، دارای نقش مثبتی در توسعه روستاها باشند اما طبق نتایج حاصل که در شهرسربیشه در چهار بعد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و بهداشتی صورت گرفت، مشخص شد این شهر کوچک در کاهش مهاجرت روستائیان به شهرهای بزرگ تر و تثبیت جمعیت روستایی خود و ارائه خدمات نقش بسیار کمی داشته و در واقع این مرکز شهری برای جذب مهاجران بالقوه و بالفعل این نواحی در شرایط موجود، فاقد توانایی لازم بوده است. نتایج نشان دهنده ی این است که رشد و توسعه شهرهای کوچک نظیر سربیشه به شرایط اجتماعی و اقتصادی حوزه نفوذ پیرامونی وابسته است و تثبیت جمعیت روستایی و تولیدات کشاوزی به واسطه کارآیی خدمات در این گونه شهرها، تحت تأثیر قرار گرفته اند؛ از سوی دیگر، توسعه شهرهای کوچک هم وابسته به تمرکززدایی این کارکردها از نواحی شهری بزرگ و هم توسعه حوزه نفوذ روستایی با یکپارچه کردن فعالیت های غیرزراعی روستایی خواهد بود.
سنجش توسعه یافتگی کالبدی - فضایی مناطق شهری در راستای پایداری شهری (مطالعه موردی: مناطق ۲۲ گانه کلانشهر تهران)
حوزههای تخصصی:
امروزه، بررسی سطح توسعه یافتگی، تخصیص منابع و پایداری ازجمله مباحث مورد توجه دست اندرکاران و برنامه ریزان مسائل شهری می باشد. پایداری شهری، پایداری همه جانبه و ناظر به ابعاد مختلف در کلانشهرها است. بر اساس آن می توان میزان سطح توسعه یافتگی مناطق را نیز سنجش کرد. در واقع نیل به پیشرفت و توسعه فراگیر در آینده، مستلزم شناخت موقعیت مناطق و نواحی مختلف است. در این میان مناطق درون شهری کلانشهر تهران به دلیل ویژگی های کالبدی – فضایی از جمله کمبود و عدم توزیع متعادل در کاربری ها، از سطح توسعه یافتگی مطلوبی برخوردار نمی باشند. بنابراین در پژوهش حاضر به منظور سنجش مناطق ۲۲گانه کلانشهر تهران از نظر میزان توسعه یافتگی کالبدی - فضایی با بهره گیری از روش تاپسیس، به سنجش هر یک از مناطق پرداخته شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که از بین ۲۲ منطقه کلانشهر تهران، منطقه ۷ با میزان تاپسیس ۰/۶۱۹ با رتبه ۱، بر خوردارترین و منطقه ۱۴ با میزان تاپسیس ۰/۰۰۴۸ و رتبه ۲۲، محروم ترین منطقه می باشد. منطقه ۷ به دلیل حفظ تعادل در توزیع کاربری ها و تناسب آن با مساحت و جمعیت توسعه یافته ترین و منطقه ۱۴ به علت عدم تعادل در توزیع کاربری ها و عدم تناسب آن با جمعیت و مساحت کمتر، توسعه یافته ترین منطقه بدست آمده است. برای شناخت درجه توسعه یافتگی مناطق با توجه به میزان تاپسیس، نمودار سطوح برخورداری مناطق ترسیم گردید که نتایج حاصل از آن نشان می دهد مناطق کلانشهر تهران به طور کلی در وضعیت محروم، نیمه برخوردار و برخوردار قرار دارند.
اولویت بندی امکانات توسعه گردشگری و توزیع فضایی آن (نمونه موردی: شهرستان های استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه گردشگری یکی از مهم ترین، پرسودترین و امیدبخش ترین فعالیت های انسان معاصر است، به گونه ای که از آن به عنوان گذرگاه رشد و توسعه یاد می کنند. در بسیاری از کشورهای دنیا امروزه صنعت گردشگری نیروی اصلی پیشبرد و توسعه اقتصادی به شمار می رود و به اندازه ای در رشد اقتصادی- اجتماعی کشورها اهمیت دارد که بسیاری از برنامه ریزان و اقتصاددانان آن را صادرات نامرئی نامیده اند. پس باید به ظرفیت فضاهای گردشگری به ویژه زیرساخت ها و خدمات مورد نیاز گردشگران توجه ویژه و وافری داشت. سطح بندی و رتبه بندی زیرساخت های گردشگری در نواحی گردشگری و توزیع متعادل زیرساخت ها، یکی از اقدامات اساسی توسعه گردشگری و معیاری برای تعیین مرکزیت و همچنین تعیین امکانات مورد نیاز و تعدیل نابرابری بین نواحی مختلف یک استان است. هدف پژوهش حاضر، سطح بندی شهرستان های استان گلستان بر اساس توزیع فضایی زیرساخت های گردشگری با بهره گیری از تکنیک های تصمیم گیری VIKOR ، SAW وTOPSIS است. جهت تعیین اهمیت هر یک از شاخص ها از روش آنتروپی شانون و برای تجزیه و تحلیل داده ها از صفحه گسترده Excel استفاده گردید. همچنین برای رسیدن به یک اجماع کلی و دقیقتر در نتایج از تکنیک ادغام کپ لند بهره گرفته شده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و رویکرد حاکم بر فضای تحقیق، کاربردی است. نتایج حاصل از تکنیک کپلند نشان می دهد که شهرستان های گرگان با ضریب امتیاز (13) و گنبد کاووس با ضریب امتیاز (11) با کسب رتبه اول از نظر برخورداری از شاخص های گردشگری از وضعیت مطلوبی برخوردارند و شهرستان های گمیشان با ضریب امتیاز (11-) و مراوه تپه با ضریب امتیاز (13-) در وضعیت محروم و 10 شهرستان دیگر استان در وضعیت نیمه برخوردار قرار دارند.
طراحی و توسعه سامانه ای همراه به منظور جمع آوری اطلاعات مشاغل مزاحم شهری (مطالعه موردی: مشاغل مزاحم شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با تجهیز دستگاه های همراه به قابلیت هایی همانند پردازشگرهای قدرتمند و تعبیه سنجنده های متنوع امروزه شاهد وقوع انقلابی عظیم در استفاده از این تجهیزات در تمامی زوایای زندگی بشری می باشیم. با نگاهی گذرا به تاریخچه سامانه های اطلاعات مکانی به روشنی مشخص می شود که انجام تحلیل های مکانی بلادرنگ همواره یکی از مهمترین دغدغه های این علم بوده است. از طرفی دیگر جمع آوری، مدیریت و ذخیره سازی اطلاعات مکانی و توصیفی از مهمترین مراحل بسیاری از پروژه های اجرایی همانند ساماندهی مشاغل مزاحم شهری به شمار می آید. در بسیاری از پروژه های اجرایی، برطرف نمودن وقفه زمانی بین فرآیند برداشت میدانی اطلاعات و ذخیره سازی آنها در پایگاه داده های مرکزی می تواند به انجام تحلیل های مکانی بلادرنگ و در عین حال بسیار کارآمد بیانجامد. اما استفاده از روش های سنتی گردآوری، رقومی سازی، مدیریت و ذخیره سازی اطلاعات در بسیاری از پروژه های اجرایی با مشکلات قابل توجهی همانند دشواری حمل فرم های کاغذی، نقشه های کاغذی، خطاها و اشتباهات اجتناب ناپذیر عوامل انسانی و مهمتر از همه ایجاد فاصله زمانی قابل توجه در فرآیند جمع آوری اطلاعات تا ذخیره سازی رقومی آنها همراه بوده است. این مطالعه سعی در ارائه سامانه ای همراه به منظور ایجاد جایگزینی مناسب برای روش های سنتی گردآوری و ذخیره سازی اطلاعات مرتبط با مشاغل مزاحم شهر کرمانشاه دارد. در نهایت نیز با انجام آزمون های آماری بهبود عملکرد این سامانه در مقایسه با روش های سنتی در چهار منطقه از شهر مورد مطالعه به اثبات رسید. علاوه بر آن، تمایل 92% از کاربران به استفاده از این سامانه در مقایسه با روش های سنتی، از دیگر معیار های نشان دهنده موفقیت در نیل به هدف نهایی این مطالعه است.
تحلیل رابطه میان فرم شهر و مصرف انرژی در بخش مسکن (مورد مطالعه بابلسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه اهمیت و نقش انرژی در زندگی، توسعه و پیشرفت جوامع، آشکارتر از همیشه است و در عین حال منابع و انواع انرژی های مورد استفاده بشر در معرض دگرگونی های بسیار جدی است. فرم شهری از طریق تأثیر در مصرف زمین، پراکندگی محل سکونت، کیفیت محیط مسکونی، میزان مصرف انرژی و میزان سفرهای روزانه بر روی محل سکونت انسان و اکوسیستم محیط تاثیر گذار است. هدف این مطالعه تحلیل رابطه میان فرم ساختمان و شهر با مصرف انرژی است. پژوهش از لحاظ ماهیت، توصیفی_تحلیلی و بنابر هدف کاربردی است. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش به صورت کتابخانه ای، اسنادی و پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش واحد های مسکونی شهر بابلسر می باشد. تعداد نمونه های مورد نظر، جهت بررسی میزان مصرف انرژی، 375 واحد مسکونی موجود در محلات مختلف شهر می باشد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات این پژوهش از نرم افزارSPSS و GIS بهره گرفته شده است. به منظور طبقه بندی فرم محلات با توجه به ابعاد شش گانه ی تراکم، اتصال، ترکیب کاربری ها، تمرکز، دسترسی به زیرساخت ها و میزان مالکیت اتومبیل، از روش مجموع ساده وزنی (SAW) استفاده شد. نتایج حاصل از بررسی رابطه بین مصرف انرژی در ساختمان ها و فرم شهری نشان داد که رابطه معناداری بین مصرف انرژی و فرم ساختمان وجود دارد و یافته ها نشان داد که اگر در فرم فشرده، بافت فرسوده غالب نباشد میزان مصرف انرژی بسیار کمتر از سایر فرم هاست.
ارزیابی و طبقه بندی زیرساخت های بیمارستانی در مراکز شهری با تأکید بر پدافند غیرعامل، مورد: بیمارستان شهید بهشتی شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۳
173 - 182
حوزههای تخصصی:
امروزه با استفاده از برنامه های جامع مدیریت بحران می توان با بکارگیری اقدامات مؤثر همراه با طرح های کاربردی و حتی الامکان کم هزینه و چندمنظوره در مرحله آمادگی قبل از بحران، به میزان زیادی از شدت و گستردگی خسارات و تلفات ناشی از خطرات کاست. از مهم ترین این تمهیدات بکارگیری اصول پدافند غیرعامل به عنوان راهکاری جهت کاهش خطرپذیری در برابر خطرات مختلف و افزایش کارایی پس از وقوع خطر است که باید در سطوح مختلف برنامه ریزی منطقه ای، شهرسازی و معماری مورد توجه قرار گیرد. هدف اصلی این پژوهش آسیب شناسی یکی از کاربری های مهم و حیاتی شهرها در زمان بحران ها یعنی مرکز درمانی و بیمارستان ها، از طریق ارزیابی و طبقه بندی زیرساخت های بیمارستان شهید بهشتی قم است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی بوده و از فن مشاهده و مصاحبه، اطلاعات میدانی جمع آوری شده است. به طوری که طبقه بندی زیرساخت براساس تهدیدات مبنا و ماتریس تهدید دارایی در آن صورت خواهد پذیرفت. نتایج حاکی از آن دارد که بعد از حمله بوسیله موشک که بیشترین آسیب جدی را به بیمارستان وارد می کند، شایع ترین حملات تروریستی، بمب گذاری با استفاده خودرو است. با توجه به شناسایی دارایی های با اهمیت زیرساخت ها و محل استقرار هریک از آنها در طبقات ساختمان و تعیین تهدید مبنا هر دارایی و الویت بندی طبقات ساختمان نشان می دهد که طبقه زیرزمین که شامل فضاهای انبار، موتورخانه، منبع آب، هواساز و غذا خوری و... می باشد در معرض خطر بیشتری بوده و نیاز به حفاظت بیشتری دارد. پس از آن طبقه همکف بیمارستان شهید بهشتی رتبه دوم را از نظر میزان تهدیدات کسب نموده و در آخر نیز طبقات اول، سوم، چهارم، پنجم و ششم که بخش های بستری در آن قرار دارد کمترین میزان تهدید را از آن خود نموده است.
توانسنجی فضاهای شهری در پاسخدهی به نیاز گروه های کم توان جسمی- حرکتی، مطالعه موردی: بخش مرکزی شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر پیاده محور برای عموم شهروندان قابل استفاده، اما شهر مطلوب کم توانان جسمی برای همه شهروندان یک شهر مناسب است. آفرینش شهری مطلوب برای افراد کم توانان مستلزم رعایت اصول و ضوابطی است که رعایت آنها می تواند نقش مهمی در دسترسی آسان و حضور آنان در فضاهای عمومی داشته باشد. در کنار رعایت چنین اصولی، توجه به اولویت ها و نیازهای اساسی گروه های کم توان جسمی-حرکتی جهت حضور در فضاهای شهری می تواند اقدامات اجرایی را با نتایجی موثرتری همراه سازد. با این وجود، مدتی است نظام مدیریت شهری مناسب سازی فضاهای شهری در اغلب کلانشهرها کشور در پیش گرفته است که ضرورت ایجاب می نماید، بازخورد چنین اقداماتی از نقطه نظر معلولان مورد ارزیابی و پایش قرار گیرد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف ارزیابی میزان پاسخدهی فضاهای شهری به نیازهای گروه های کم توان جسمی- حرکتی به رشته تحریر درآمده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و میدانی است. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار Spss و آزمون T تک نمونه ای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده از مطالعه حاضر نشان می دهد؛ علی رغم اقداماتی که در زمینه مناسب سازی محیط جهت حضور گروه های کم توان جسمی-حرکتی صورت گرفته همچنان شرایط اجتماعی اقتصادی و کالبدی کنونی قادر به رفع نیازهای معلولان به شکل شایسته نیست. بنابراین، مشارکت گروه های هدف در زمینه مناسب سازی فضاهای شهری، رعایت ضوابط ساخت و ساز ها توسط نهندسین ناظر، تدوین ضوابط قابل اجرا در طرح های موضعی و ... می تواند نتایج موثرتری را در زمینه مناسب سازی فضاهای شهری برای معلولان به همراه داشته باشد
تحلیل و ارزیابی جایگاه مال ها به مثابه فضای عمومی مطالعه موردی: مرکز خرید پالادیوم تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۱ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
37 - 56
حوزههای تخصصی:
عمومی شدن فضاهای تجاری، یکی از روندهای وابسته به خصوصی سازی فضای عمومی است که در طی آن، فضاهای تجاری مدرن مانند مراکز خرید و مال ها، با ایجاد کارکردهای چندمنظوره، امکان دسترس پذیری بیشتری برای عموم فراهم می کنند و بیش ازپیش در جایگاه فضای عمومی قرار می گیرند. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر، تحلیل و ارزیابی جایگاه مال ها به عنوان نوعی از فضای عمومی است که بامطالعه موردی مرکز خرید پالادیوم در منطقه 1 تهران انجام شده است. روش تحقیق، از نوع کیفی بر مبنای مطالعه کتابخانه ای، مصاحبه و گفتگو با 32 نفر از کاربران مجتمع پالادیوم بود که به روش هدفمند انتخاب شدند. معیار توقف نمونه گیری، اشباع نظری و تکراری شدن پاسخ ها بود. سنجه های تحقیق نیز در قالب یک پرسشنامه کیفی نیمه ساختاریافته با 7 مؤلفه اصلی و 34 سؤال پیاده سازی شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و کدگذاری مرحله ای استفاده شد. نتایج نشان می دهد که مجتمع پالادیوم علیرغم ناکارآمدی در برخی مؤلفه های فضای عمومی، ویژگی هایی دارد که کاربران، آن را به سایر مراکز خرید در تهران ترجیح می دهند. چند کارکردی بودن، آسایش اقلیمی، کیفیت محیطی و امنیت بالا، مهم ترین دلایل استقبال از پالادیوم بود. همچنین استفاده جوانان و زنان از این فضا، به مثابه نوعی منزلت یابی و تمایز زدایی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مال ها علیرغم ترویج فرهنگ مصرف و محدودیت هایی که بر کاربران خود اعمال می کنند، به دلیل «سبک زندگی طبقه متوسط» و «وجود محدودیت های ساختاری حاکم بر فضاهای عمومی کشور»، به عنوان نوعی از «فضاهای عمومی جایگزین» عمل می کنند.
گفتمان غالب جهانی شدن و سیاست های توسعه شهر (نقدی بر پروژه های سرمایه گذاری در شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش آغازین مقاله پیش رو این است که جهانی شدن چگونه موجب تغییر در شهرهای ایران و به ویژه شهر مشهد شده است؟ درحالی که بیشتر نوشته های موجود نشان می دهند کشور ایران و شهرهای آن، جایگاهی در سلسله مراتب شهرهای جهانی ندارند و نتیجه گیری می کنند که جهانی شدن تأثیر چندانی بر آن ها نداشته است. این مقاله ادعا می کند که جهانی شدن به مثابه گفتمان غالب یکی از عوامل بسیار مهم در تحلیل تغییرات شهری در ایران و مشهد است. این گفتمان غالب، که ""برداشت خطی-عددی از جهانی شدن"" و سیاست ""بازساخت فضای شهری برای جهانی شدن"" دو مورد از گزاره های اصلی آن را تشکیل می دهد، با عنوان جهانی شدن نولیبرالیسم نام گذاری شده و ابعاد آن در ایران تحلیل شده است. تحلیلی از توزیع فضایی پروژه های سرمایه گذاری در شهر مشهد نیز با این رویکرد بررسی شده است. در پایان به ضرورت اندیشیدن به برداشت بدیل از جهانی شدن برای خلق فضایی متمایز از آنچه اکنون وجود دارد، پرداخته شده است.