فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۶۸۱ تا ۴٬۷۰۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
به رغم تلاش های بسیار، روستاهای ایران از نظر توسعه ای جامع با چالش هایی مواجه اند. الگوی مکانی یک اقتصاد (همانند توزیع و محل فعالیت های تشکیل دهنده آن) و جریان های فضایی مانند حرکت جمعیت، کالا، خدمات و سرمایه، اقتصاد فضا نامیده می شود که سطح توسعه مراکز سکونتگاهی، اعم از شهر، روستا ومجاری ارتباطی آنها را تحت تأثیر قرارمی دهد. هدف اصلی مقاله آن است که نقش اقتصاد فضا را در توسعه روستایی بررسی کند. ناحیه مورد مطالعه تحقیق ناحیه شفت و روستاهای آن در استان گیلان است. مشاهده مستقیم، مصاحبه با مردم محلی و تکمیل پرسشنامه اصلی ترین روش های جمع آوری داده ها بوده است. داد ه های جمع آوری شده بر اساس آمار استنباطی (مدل تاپسیس و تحلیل عاملی و رگرسیون) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج مطالعه نشان داده است که در یک نظام اجتماعی-اقتصادی متمرکز، توزیع فعالیت های اقتصادی غیرمتوازن است. نحوه آرایش فضایی فعالیت های اقتصادی، تعیین کننده اصلی حرکت جمعیت، سرمایه، کالا و خدمات است که درنهایت توسعه ناحیه، گره های شهری و روستایی و شبکه ارتباطی آنها را متأثر می سازد؛ این به نوبه خود، کیفیت توسعه روستایی را معین می کند.
تحلیل سناریوهای احیاء منطقه شهری قلعه آبکوه در کلانشهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۸
63 - 76
حوزههای تخصصی:
بکارگیری رویکردهای آینده نگاری در احیاء بافت فرسوده، لزوم توجه به مقوله برنامه ریزی سناریو را امری ضروری جلوه می دهد. سناریونگاری روش بسیار مؤثر و مفیدی برای برنامه ریزی میان مدت و بلندمدت در شرایط با عدم قطعیت است. هدف این پژوهش بررسی سناریوهای احیاء قلعه آبکوه مشهد است. نوع تحقیق بر مبنای هدف کاربردی، از نظر ماهیت و روش توصیفی _تحلیلی، از لحاظ جمع آوری اطلاعات و داده ها ترکیبی از کتابخانه ای و میدانی می باشد. به منظور تدوین سناریوها تعداد 25 پرسشنامه بین نخبگان اجرایی و دانشگاهی توزیع گردیده است. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار میک مک تجزیه و تحلیل شده است. براساس نتایج ماتریس اثرات متقاطع در نرم افزار میک مک، نداشتن سند مالکیت با 75 امتیاز، بیشترین تأثیرگذاری را دارد و آشفته بودن سیمای شهری با 86 امتیاز، بیشترین تأثیرپذیری را دارد. براساس میزان عدم قطعیت، عوامل نداشتن سند مالکیت، عدم وجود ضوابط و مقررات خاص بافت های مسئله دار، پایین بودن نسبی قیمت اراضی در مقایسه با محدوده های بلافصل و فراگیر و سطح اقتصادی پایین ساکنین به عنوان مهم ترین نیروهای پیشران در احیاء قلعه آبکوه در آینده دارای نقش مؤثری می باشند. از تلفیق این محورها چهار سناریو حیات طلایی، حیات نقره ای، حیات برنزی و حیات خاکستری تشکیل شد. در سناریو اول که حیات طلایی نامیده می شود، قوانین کارآمد و اقتصاد مطلوب ساکنین، افق روشن حیات قلعه آبکوه را می سازند و برای احیاء مناسب بافت مطلوب ترین سناریو، سناریوی حیات طلایی است.
راهبردهای اقتصادی بهبود شاخص های مسکن در نواحی روستایی شهرستان کهگیلویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز مسکن بسیاری از جنبه های زندگی انسانی را تحت الشعاع قرار داده است و از مهم ترین عواملی است که می تواند بر عدالت اثر مستقیم داشته باشد. تغییر سبک زندگی، پیشرفت فناوری و تکنولوژی باعث شده تا مسکن مناسب به عنوان یکی از نیازهای اولیه و اساسی انسان شناخته شود. تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف کاربردی بوده که به دنبال راهبردهای بهبود شاخص های کمی و کیفی مسکن در دهستان بهمئی سرحدی غربی با استفاده از ماتریس برنامه ریزی راهبردهای کمی بوده است. بدین منظور ابتدا وضعیت برخورداری روستاهای دهستان با تکنیک تاپسیس و آنتروپی شانون تحلیل شده است. برای گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای و پیمایشی و مصاحبه با کارشناسان و نخبگان در امر برنامه ریزی روستایی و تهیه پرسشنامه در قالب دلفی صورت گرفته سپس نظرات گروه دلفی در ماتریس عوامل درونی و بیرونی و همچنین ماتریس برنامه ریزی راهبردهای کمی به کار گرفته شده است. نتایج نشان می دهد که به لحاظ برخورداری از شاخص های کمی و کیفی مسکن روستای درغک دارای بهترین و روستای سرهنگ دارای بدترین وضعیت بوده است. نتایج حاصل از برنامه راهبردهای کمی نشان داد ایجاد و گسترش اشتغال در بخش کشاورزی و خدمات، زنده سازی فضاهای همگن و پویای روستایی و تقویت معیارهای ساخت مسکن روستایی اعم از فناوری، شیوه ساخت، ابعاد مقیاس و تناسب با ویژگی های طبیعی روستا و کالبد آن، در اختیار گذاشتن مصالح با قیمت مناسب به روستاییان از طریق تشکیل تعاونی ها و یا اتحادیه های پخش و فروش مواد و مصالح و توجه به مسکن روستایی می تواند به عنوان اولویت دارترین راهبردها موجب بهبود شاخص های کمی و کیفی مسکن روستایی در این دهستان شود.
کاربرد فرایند برنامه ریزی اختیار راهبردی به عنوان رهیافتی در برنامه ریزی تجدید حیات شهری در ساماندهی الگوهای رفتاری شهروندان (مطالعه موردی: خیابان سپه قزوین، اولین خیابان طراحی شده ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه طراحی برمبنای ساماندهی الگوهای رفتاری افراد، معیاری مهم است؛ تا جایی که در طراحی فعالیت و رفتار، نقشی تعیین کننده در کیفیت فضای شهری دارد. مسئله این است که توجه یکجانبه به شاخص های کالبدی خیابان کافی نیست و هم پیوندی میان شاخص های مختلف کالبدی و غیرکالبدی باید به عنوان سازوکاری مناسب برای ساماندهی فعالیتی و رفتاری محورهای شهری اتخاذ شود. در این نوشتار، با هدف به کارگیری فرایند برنامه ریزی اختیار راهبردی در نمونه مورد مطالعه (خیابان سپه قزوین)، نخست به تعاریف و مبانی نظری می پردازیم. سپس براساس شناخت وضع موجود از نمونه مورد مطالعه به کمک روش های جمع آوری کتابخانه ای و مطالعه های اسنادی و همچنین مشاهده های میدانی، فرایند اختیار راهبردی در نمونه موردی مطالعه می شود. نتایج بهره گیری مبانی رهیافت تجدیدحیات شهری در قالب فرایند اختیار راهبردی گویای آن است که پس از تعیین عرصه های سیاستگذاری، مراحل تهیه نظام برنامه ریزی کاربری زمین باید در راستای پیاده سازی الگوی رفتاری محور بالا با حفظ هویت فرهنگی و روحیة فضایی گذشته آن انجام گیرد؛ به عبارت دیگر، این مقاله درنظر دارد تا با استفاده از تکنیک حاضر حیات اجتماعی، یک محور تاریخی را بازگرداند، به آن کارایی و پویایی مجدد ببخشد و توقع ها و نیازهای امروزی را به صورت کامل برآورده سازد. هدف آزمون تکنیک تحلیلی روی خیابان سپه قزوین، دستیابی به تجدیدحیات شهری محور است. خیابان سپه یکی از خیابان های شمالی- جنوبی شهرستان قزوین است که عناصر و نقاط راهبردی ای (استراتژیکی) مانند عمارت عالی قاپو، بازار و مسجد جامع قزوین دارد.
بررسی تاثیر رضایتمندی شهروندان از عملکرد شهرداری در پایداری محیط زیست شهری، مورد مطالعه: منطقه 9 مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تامین رضایت شهروندان و مشارکت آن ها در اداره شهر، یکی از اهداف اصلی نظام های مشارکت جو است. چون نارضایتی مردم، تعامل آنان با شهرداری را مشکل و حتی غیرممکن ساخته و ناپایداری محیطی را در پی دارد. به همین دلیل، این تحقیق با روش توصیفی و تحلیلی در نظر داشته است تا عوامل موثر بر رضایت مندی از خدمات ارائه شده توسط شهرداری منطقه 9 شهر مشهد را تعیین نماید. بر اساس روش های متداول تعیین نمونه، حجم نمونه مورد مطالعه 200 نفر در نظر گرفته شده است. داده های مورد نیاز این بررسی، از طریق پرسشنامه که روایی و کارآیی آن تعیین شده بود، گردآوری شده و برای تحلیل از ضریب همبستگی و رگرسیون چند متغیره بهره برداری به عمل آمده است. نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد که از بین تمام متغیرهایی که وارد معادله شده اند، مدت اقامت در منطقه، میزان ارتباط با شهرداری، سن هنگام ورود به منطقه، فاصله محل سکونت تا خیابان اصلی و دریافت تبلیغات مستقیم، معنادار بوده و بیش تر ین تاتیر را بر رضایتمندی از خدمات ارائه شده داشته اند و در نتیجه فعالیت های محیطی شهرداری برای سنجش پایداری زیست محیطی در شهر مشهد مناسب بوده است. بنابراین، مسئولان باید ضمن تامین رضایتمندی مردم، این گونه فعالیت ها را توسعه دهند.
مهاج رت و اث رات آن ب ر ساخ تار کشاورزی (مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان سردشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشاورزی یکی از مهم ترین بخش های اقتصادی است که از جهت تولید مواد غذایی و محصولات کشاورزی صنعتی، نقش بسیار مهمی در توسعه اقتصادی ایفا می کند. در این راستا نقش نیروی انسانی اهمیت بسیار دارد؛ به طوری که تغییرات کمی و کیفی نیروی انسانی و سرمایه انسانی، به تغییرات عمده در تولید محصولات کشاورزی منجر می شود و بر بهره وری کشاورزی کاملاً اثرگذار است. این پژوهش، با رویکردی توصیفی- تحلیلی است و با مطالعات اسنادی و نیز برداشت های میدانی و پیمایشی انجام شده است. جامعة آماری پژوهش شامل 169 روستای بخش مرکزی شهرستان سردشت است که به روش خوشه ای مکانی و به شیوه تصادفی ساده، از میان آن ها 32 روستا به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS انجام گرفت. مطابق نتایج، مهاجرت مهم ترین عامل تغییر جمعیت است که آثار آن به صورت تغییر ساختار شغلی در بخش کشاورزی نمایان می شود. همچنین نتایج نشان می دهد در دوره مورد مطالعه، میزان اشتغال در بخش کشاورزی کاهش یافته و در دیگر بخش های اقتصادی افزایش یافته است. نتایج آزمون تی نیز نشانگر آن است که تغییرات جمعیتی منطقه، در میان ساختارهای کشاورزی، بیشترین تأثیر را بر ساختار شغلی بخش کشاورزی ایجاد کرده است. بررسی ارتباط میان مهاجرت و نهاده های کشاورزی نیز نشان می دهد افزایش سرمایه، نیروی کار و سطح سواد موجب کاهش مهاجرت و افزایش سطح زیر کشت و افزایش ماشین آلات سبب افزایش مهاجرت می شود.
اقتصاد زباله ای در روستاهای پیراشهری جنوب تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از پدیده های مهم اقتصادی که اکثر کشورهای جهان با آن دست به گریبان هستند، موضوع اقتصاد پنهان یا غیررسمی است. بنا به تحقیقاتی که تاکنون در اقصی نقاط دنیا صورت گرفته، اقتصاد غیررسمی به دلایل مختلفی ظهور و نمو می یابد که یکی از این دلایل، ضعف بخش رسمی اقتصاد در زمینه هایی همچون تأمین شغل و درآمد مناسب برای جمعیت متقاضی است. اقتصاد غیررسمی دارای انواع گوناگونی است که در این مقاله سعی شده تا به معرفی مدل تازه ای از این نوع اقتصاد تحت عنوان "اقتصاد زباله ای" که در حال گسترش است، پرداخته شود. همچنین با رویکردی تبیینی تلاش گردیده تا شناختی از علل و پیامدهای فضایی اقتصاد زباله ای ارائه شود. اطلاعات مورد نیاز با دو روش اسنادی و میدانی گردآوری شده است. تحلیل داده ها به کمک روش کیفی و در چارچوب تحلیل موضوعی "دپوی و گیلتین" انجام گرفته است. بر اساس یافته ها، وجود سرمایه در گردش عظیمی با حجم یک میلیارد و 80 میلیون تومان در روز که مدیران شهر تهران آن را طلای کثیف می دانند، در کنار رکود بخش رسمی اقتصاد کشور، تقاضای بازار کار، فقر چندبعدی، مرکزیت تهران و مدل حکمروایی سبب شده تا نوعی اقتصاد غیررسمی در قالب اقتصاد زباله ای، ساخت یابد. همچنین این اقتصادغیررسمی علاوه بر اثرات نامطلوب فضایی و عرصه ای که عمدتاً متوجه سکونتگاه های روستایی پیرامون شهر تهران بوده، منجر به ایجاد رانت بازی ها و فسادهایی در بدنه دستگاه ها و نهادهای بخش عمومی و تضعیف بخش اقتصاد رسمی شده است.
عوامل مؤثر در بهبود مشارکت سیاسی از دیدگاه روستاییان مورد شناسی: شهرستان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی عوامل مؤثر در بهبود مشارکت سیاسی از دیدگاه روستاییان شهرستان اردبیل است. در مرحله نخست، عوامل مؤثر در بهبود مشارکت سیاسی در محدوده مورد مطالعه، از دیدگاه نخبگان محلی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد شناسایی قرار گرفت. برای نیل به این مقصود، با 35 نفر از ساکنان منطقه مورد مطالعه که دارای تحصیلات دانشگاهی با حداقل مدرک تحصیلی فوق دیپلم بودند، مصاحبه های جداگانه ای به عمل آمد. در مرحله دوم تحقیق، برای شناخت و تحلیل دیدگاه اجتماعات روستایی و میزان توافق نظری آن ها با نتایج مرحله نخست، 38 علت شناسایی شده مبنای طراحی پرسش نامه به روش لیکرت قرار گرفت. گفتنی است جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش، شامل کل روستاییان بالای 15 سال ساکن در مناطق روستایی شهرستان اردبیل است (85053. N= ) که از این میان تعداد 383 نفر با استفاده از فرمول کوکران و با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. روایی صوری پرسش نامه توسط پانل متخصصان مورد تأیید قرار گرفت. مطالعه راهنما در منطقه مشابه جامعه آماری با تعداد30 پرسش نامه صورت گرفت و با داده های کسب شده و استفاده از فرمول ویژه کرونباخ آلفا در نرم افزار SPSS ، پایایی بخش های مختلف پرسش نامه تحقیق 72/0 الی 84/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل تحلیل عاملی استفاده شد و نتایج این مدل نشان داد مهم ترین عوامل مؤثر در بهبود مشارکت سیاسی از دیدگاه روستاییان در منطقه مورد مطالعه شامل چهار مؤلفه ( بهبود زیست سیاسی و یادگیری اجتماعی، بهبود زیست اجتماعی و شبکه سازی، شکوفایی اقتصادی و اعتمادسازی، بهبود زیست محیطی و تقویت انگیزش) است که مقدار واریانس و واریانس تجمعی تبیین شده توسط این شش عامل 54/58 است و در نهایت بر اساس نتایج تحقیق پیشنهادهای کاربردی ارائه شده است.
سنجش عوامل محیطی مؤثر بر احساس امنیت ساکنان سکونتگاه های غیررسمی شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۵ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
705 - 720
حوزههای تخصصی:
تجربه نشان داده است طراحی شهری همراه با ساماندهی کیفیت محیطی محله ها، تأثیر بسزایی در کاهش جرائم و افزایش احساس امنیت شهروندان دارد. در این میان، تحلیل امنیت در سکونتگاه های غیررسمی شهرها که یکی از کانون های اصلی بروز جرائم هستند، بسیار مهم است؛ از این رو، پژوهش حاضر با روش تحلیلی-تفسیری به ارزیابی شاخص های امنیت محیطی در محله های غیررسمی شهر همدان پرداخته است، این شاخص ها از منابع معتبر داخلی و خارجی استخراج، سپس با استفاده از پرسشنامه (400 عدد) در جامعه ساکنان محله های غیررسمی تکمیل شده است. داده های پرسشنامه ها نیز پس از ورود به نرم افزار SPSS با استفاده از دو مدل تحلیل عاملی و تحلیل رگرسیون چندمتغیره بررسی شده است. از سوی دیگر، یافته های پژوهش هم نشان می دهد امنیت محیطی محله های غیررسمی در قالب پنج عامل «غریب گز بودن»، «نظم بافت»، «اجتماع پذیری»، «تسهیلات رفاهی» و «نگهداری و عملکرد» خلاصه می شود. چنانکه امتیاز وضعیت محله های مورد مطالعه درمجموع پنج عامل به ترتیب برای محله منوچهری برابر با 40/5، محله حصار با 72/4، محله مزدقینه برابر با 71/4، محله خضر برابر با 35/4 و محله دیزج برابر با 20/4 بوده است؛ همچنین با توجه به نتایج نهایی پژوهش، اولویت های ارتقای امنیت محیطی در هر محله با سایر محله ها متفاوت است. با وجود این، ساماندهی مواردی مانند کیفیت معابر و پیاده روها، تراکم بافت محله، مبلمان و روشنایی معابر، کاربری های محلی، وضعیت اراضی بلااستفاده و کاهش عبور خودروهای غیربومی از محله از جمله اولویت های ارتقای امنیت ساکنان این محله هاست.
ارزیابی و مکان یابی کاربری پارک های شهری منطقه ۹ شهرداری مشهد با استفاده از تحلیل شبکه (Network Analysis)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله شناسایی معیارهای مؤثر در مکان یابی پارک های منطقه ۹ شهرداری مشهد در سه مقیاس همسایگی، محلی و ناحیه ای با تأکید بر اصول الگوی تخصیص کمینة فاصله، و در نهایت بررسی پتانسیل منطقه به لحاظ ساخت این نوع پارک هاست؛ لذا با استفاده از روش اسنادی و میدانی، پس از بررسی کمبودها و تحلیل وضعیت فعلی منطقه، شش معیار برای بررسی محدوده های مناسب جهت احداث پارک انتخاب شده است که عبارت اند از: مراکز ثقل جمعیتی، فاصله از مراکز آموزشی، فاصله از مراکز فرهنگی، دسترسی به شبکه های ارتباطی، فاصله از پارک های موجود و دسترسی به زمین های مستعد. همچنین از سیستم اطلاعات جغرافیایی به عنوان ابزار تلفیق، تحلیل و نمایش داده های مکانی در فرایند مکان یابی، استفاده و فضاهایی که نیازمند برنامه ریزی بوده، مشخص شده است. نتایج نشان می دهد که سرانه پارک های منطقه برابر ۳/۱ متر مربع بوده و برای رسیدن به استاندارد پیشنهادی طرح جامع (۶۲/۲ متر مربع)، بایستی حدود ۸/۵۲ هکتار به مساحت پارک های منطقه افزوده شود. بنابراین جهت رفع کمبود منطقه با استفاده از تحلیل شبکه در محیط GIS، حدود ۶۱ هکتار از اراضی بایر در دو اولویت اول و دوم، مناسب جهت احداث پارک پیشنهاد شده است.
ارزیابی عملکردی گذرهای هوایی عابرپیاده بر مبنای ترجیحات فردی، مطالعه موردی شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دو دهه اخیر، رویکردهای شهر سازی و ترافیکی، روان بخشی حرکت عابر پیاده و تقویت و ایجاد فضاهای اختصاصی عابرین را مد نظر قرار داده اند. در این راستا، مسیر حرکت همراه با نقاط مبدا و مقصد سفر و محیط پیرامونی مبدا و مقصد سفر به عنوان عناصر کلیدی در حرکت عابر مورد توجه هستند. یکی از عناصر اثرگذار در آسان سازی جریان حرکت عابر پیاده، ایجاد گذرهای غیرهمسطح است. در شهرهای بزرگ کشور، در دهه اخیر، هزینه های زیادی برای نصب گذرهای هوایی و تجهیز و نگهداری آنها انجام گرفته است. اما تجارب میدانی نشانگر آن است که در اغلب موارد و در صورت امکان پذیری عبور همسطح، بخش قابل توجهی از عابران تمایل کمتری به استفاده از گذر دارند. موضوع اصلی این نوشتار، شناسایی، سنجش و تحلیل دامنه و کیفیت اثرگذاری عوامل موثر بر استفاده یا عدم استفاده از گذر است. برای این منظور، تعداد 20 پل با توزیع نسبتا متوازن در سطح کلانشهر شیراز انتخاب شده و تمایلات فردی شهروندان در استفاده از آنها از طریق مصاحبه حضوری مورد پرسش قرار گرفته است. جمع بندی نظرات عابران، بیانگر اثرگذاری دو عامل نداشتن بالابر یا پله برقی و فقدان رمپ و احساس ناامنی در کاهش تمایل به استفاده از پل است که هر دو این عوامل برای افرادی که به هر دلیلی قادر به رانندگی نیستند بسیار مهم است. نتایج حاصل از مدل سازی با روش انتخاب های گسسته فردی حاکی از آن است که عواملی از قبیل وجود مانع زیرپل، سابقه سکونت، سابقه تصادف رانندگی، همراه داشتن بار و ظاهر پل بر استفاده از گذر موثر بوده اند. این نتایج می تواند در تصمیم سازی های مدیریتی برای توسعه و تجهیز سازه های مذکور به کار گرفته شود.
سنجش و ارزیابی شاخص های شهر هوشمند در کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، گسترش و توسعه سریع شهرنشینی همراه افزایش انواع آلودگی های محیطی، تخریب چرخه های زیستی، استفاده نادرست از زمین و ایجاد ساختارهای نامناسب در عرصه های مختلف زندگی موجب شده است تا توجه به شهر هوشمند به عنوان راهکاری بی بدیل در جهت حل معضلات شهری مورد توجه ویژه مدیران و برنامه ریزان قرار گیرد. لذا، در این پژوهش به سنجش و ارزیابی وضعیت شاخص های شهر هوشمند در شهر اهواز، که یکی از کلان شهرهای ایران است، پرداخته شده است. نوع تحقیق کاربردی و روش آن نیز توصیفی تحلیلی است و جامعه آماری آن 1095389 نفر ساکن در شهر اهواز و تعداد 384 نمونه است که با استفاده از فرمول کوکران برآورد شده است. شاخص های مورد مطالعه ابتدا با استفاده از مطالعات کتابخانه ای شناسایی و تعریف عملیاتی شد. سپس، از طریق روش میدانی و ابزار پرسش نامه اطلاعات مورد نیاز از محدودهمورد مطالعه به روش نمونه گیری تصادفی ساده جمع آوری شد. در مرحله بعد، با استفاده از مدل تصمیم گیری چندمعیاره(PROMETHEE-GIGA) و نرم افزار PROMETHEE مناطق هفتگانه کلان شهر اهواز از نظر شاخص های شهر هوشمند اولویت بندی شد. سپس، با استفاده از روش تحلیل خوشه ای در نرم افزار SPSS مناطق مورد مطالعه از نظر برخورداری از شاخص های شهر هوشمند در سه سطح سطح بندی شد. یافته ها نشان می دهد شاخص تحرک و پویایی هوشمند با وزن 346/0 بیشترین اهمیت و شاخص شهروند هوشمند با وزن 0108/0کمترین اهمیت را در بین شاخص های شهر هوشمند دارد. همچنین، نتایج نشان داد مناطق سه و دو مطلوب ترین شرایط و منطقه یک و پنج نامطلوب ترین شرایط را از نظر شاخص های شهر هوشمند دارا هستند.
تحلیل و ارزیابی راهبرد رشد هوشمند شهری در مناطق چهارگانه شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
راهبرد رشد هوشمند، مدیریت پویا و انعطاف پذیر رشد شهری بوده که دو هدف کارایی و کیفیت محیطی فضای شهری را مدنظر قرار دارد و به عنوان روشی اصلاحی برای رشد پراکندگی شهری در جهت رفع مشکلات شهری عمل می کند. بر همین اساس، پژوهش حاضر باهدف تحلیل و ارزیابی راهبرد رشد هوشمند شهری در مناطق چهارگانه شهر کرمان به نگارش درآمده است. این پژوهش برحسب هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی-تحلیلی است. روش جمع آوری داده ها به صورت پیمایشی (پرسشنامه) و جامعه آماری، شامل دو گروه شهروندان و مسئولین نخبگان بوده که به روش نمونه گیری تصادفی داده ها جمع آوری شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها نیز از نرم افزار SPSSو جهت تصویرسازی نتایج از نرم افزار ArcGISاستفاده شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که تمامی شاخص های مورد بررسی از سطح معنی داریِ مناسبی برخوردار هستند. میانگین کلی گروه مسئولین نخبگان در رابطه با شاخص های رشد هوشمند در کرمان 45/3 و گروه شهروندان 96/2 است و گروه مسئولین نخبگان تمامی شاخص ها را در سطحی متوسط به بالا ارزیابی کرده اند اما شهروندان تنها دو شاخص مسکن (25/3) و اجتماعی/هویت (3) را در سطحی متوسط دانسته اند و این امر نشان از وضعیت بهتر شهر کرمان از دید مسئولین نخبگان دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز با سطح معناداری 023/0 و میزان آلفای کمتر از 05/0 حاکی از اثرگذاری متغیر مستقل بر وابسته و رابطه معنادار بین آن ها است. در نهایت بر پایه آزمون کروسکال والیس، منطقه 2 با بیشترین ارزش عددی (8/13) در رتبه اول قرار دارد و بنابراین، این گونه استنباط می شود که ساکنان مناطق چهارگانه کرمان در رابطه با وضعیت شاخص های رشد هوشمند شهری در این شهر، دیدگاه متفاوتی داشته اند.
تحلیل ملزومات فرایندیِ مدیریتی در هوشمندسازی شهر (مطالعه موردی: شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: اگرچه تحقیقات زیادی در خصوص شهر هوشمند، در دنیا و حتی در ایران صورت گرفته؛ اما همچنان پروژه های هوشمندسازی شهرها در برخی از این کشورها و از جمله ایران عقیم مانده است. هنگامی که این تعاریف در یک ظرف واحد مورد بررسی مجدد قرار می گیرند، وجود خلأ هایی در آنها به نظر می رسد. از آنجا که این تعاریف و بررسی هایِ دارای خلأ، مبنای نظری بسیاری از کارهای عملیاتی در هوشمندسازی شهرهای جهان سوم قرار گرفته، لذا خود، عامل بسیاری از عقیم سازی این پروژه هاست. روش: این تحقیق توسعه ای که با نگاهی آینده نگارانه با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای – اسنادی و پیمایشی (پرسشنامه ای) انجام شده است. یافته های آن به دو بخش مروری و تحلیلی – توصیفی تقسیم بندی می شود. یافته ها: در ایران یکی از مسائل مبتلابه هوشمندسازی شهرها، نبود فرآیند و غیرسیستماتیک عمل کردن در مسیر هوشمندسازی است. در این تحقیق نیز از نگاه کارشناسان، هیچکدام از الزامات فرایندهای اساسی ده گانه در مدیریت هوشمند شهر کرمان در نظر گرفته نشده است. فرآیندهایی که ضمانت سیستماتیک عمل کردن در اجرای پروژه های هوشمندسازی دنیاست. نتایج: بنابراین لازم است مدیریت شهری کرمان با هدف کمک به تسریع هوشمندسازی با دعوت از متخصصان امر در بخش های دولتی و خصوصی فرآیندسازی را در سرلوحه اقدامات هوشمندسازی خود قرار دهند. توجه به نقش های اصلیِ کارکردی شهر در ارائه فرآیندهای مدیریتی هوشمندسازی آن بسیار مؤثر خواهد بود که این مهم نیز، نیازمند مطالعات عمیق تر است.
کاربرد قاعده لاضرر در حفاظت از محیط زیست و معماری در راستای ارائه مدلی برای شهرسازی اسلامی و ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محیط زیست و شهرسازی دو مقوله هم پیوند و دارای تأثیر و تأثر متقابل بوده که در ایران وضعیت استاندارد و مطلوبی نداشته و نیازمند برنامه ریزی بومی است. بی شک در کنار سازوکارهای موجود و تجربیات بعضا مطلوب داخلی و بین المللی در زمینه حفاظت از محیط زیست و معماری و شهرسازی پایدار بایستی از قواعد فقهی و اسلامی برای سامان بخشیدن به این حوزه و طرح اندازی استفاده کرد؛ اما مهم ترین نکته در بحث حفاظت از محیط زیست و معماری و شهرسازی جلوگیری از آسیب رساندن به محیط زیست و انسان ها است که در فقه اسلامی نیز این مسئله در قالب قاعده کلان فقهی لاضرر بیان شده است. هدف اصلی این مقاله بررسی چگونگی کاربرد قاعده لاضرر در حفاظت از محیط زیست و معماری در راستای ارائه مدلی برای شهرسازی اسلامی و ایرانی است. سؤال اصلی مقاله این است که آیا از قاعده لاضرر و لاضرار می توان برای حفاظت از محیط زیست و شهرسازی استاندارد و اصولی استفاده کرد؟ فرضیه ای را که در این مقاله برای پاسخ گویی به سؤال اصلی در صدد تحلیل و بررسی آن هستیم این است که تخریب محیط زیست و شهرسازی افسارگسیخته و متراکم و ناقض حریم انسان ها و محیط زیست همگی معلول مدل های توسعه و شهرسازی غربی و غیربومی هستند و راه حل غلبه بر آن ها نیز در رجعت دوباره به همان مدل های توسعه غربی نیست. در فرهنگ اسلامی برای غلبه بر این دو مشکل بزرگ مهم ترین و اساسی ترین قاعده قاعده لاضرر است زیرا هم ظرفیت اخلاق و دین و هم فقه و قانون را در برابر ناقضان محیط زیست و شهرسازی غیر استاندارد و متناقض با حقوق انسان های و محیط زیست فعال و کارآمدتر می کند. روش مورد استفاده در این مقاله توصیفی – تحلیلی است. ابزار گردآوری اطلاعات نیز فیش برداری و مراجعه به منابع کتابخانه ای و نیز استفاده از مقالات علمی و پژوهشی است.
تحلیل فضایی-زمانی پراکنده رویی در منطقه ساحلی دریای خزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود استقرار بیش از نیمی از جمعیت جهان در نواحی ساحلی، این مناطق در مقابل بحران های طبیعی و انسانی ازقبیل نوسان سطح آب، فرسایش، آلودگی، بهره برداری فزاینده از منابع، افزایش شتابان جمعیت و گسترش اراضی ساخته شده جزو اکوسیستم های آسیب پذیر به شمار می روند. منطقه ساحلی دریای خزر در سه استان گیلان و مازندران و گلستان، در چند دهه اخیر به شدت در معرض بسیاری از این بحران های طبیعی و انسانی و به طور خاص افزایش شتابان جمعیت و گسترش فزاینده اراضی ساخته شده، قرار داشته است. بر این اساس، هدف تحقیق حاضر بررسی تحولات فضایی-زمانی پوشش اراضی و پدیده پراکنده رویی در منطقه ساحلی دریای خزر در فاصله سال های 1364تا1394 است. داده های استفاده شده در تحقیق حاضر شامل نتایج حاصل از سرشماری های عمومی نفوس و مسکن و تصاویر ماهواره ای لندست است. نتایج تحقیق نشان می دهد که تغییرات فضایی-زمانی پوشش زمین در نوار ساحلی دریای خزر حکایت از افزایش بی رویه اراضی ساخته شده در مقابل کاهش فزاینده پوشش گیاهی دارد؛ به طوری که مساحت اراضی ساخته شده با میزان رشد سالانه 2/3درصد از 1158کیلومتر مربع در سال 1364، به بیش از 3162کیلومتر مربع در سال 1394 افزایش یافته است. علاوه بر این، الگوی غالب رشد اراضی ساخته شده به صورت رشد پراکنده بوده است؛ به طوری که ارزش شاخص پراکنده رویی در سی سال اخیر برابر 8/4 است. نتایج حاصل از تحلیل متریک های فضایی نیز گذار از لکه های شهری و روستایی کوچک و متفرق را به سمت لکه های بزرگ تر، نزدیک تر و فراوان تر نشان می دهد. بر این اساس، منطقه ساحلی دریای خزر در چند دهه اخیر به سبب رشد شتابان و بدون برنامه جمعیت و به دنبال آن تغییرات فضایی- زمانی پوشش زمین در قالب گسترش بی رویه اراضی ساخته شده به صورت پراکنده و متفرق، دچار بحران فضایی و ازهم گسیختگی سیمای سرزمین شده است.
مدیریت محلی و نقش آن در توسعة کالبدی سکونتگاههای روستایی (مورد مطالعه: شهرستان چناران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیش از دو دهه از عرصه ورود عوامل مدیریت روستایی در قالب دهیاری و شورای اسلامی می گذرد. این نهادها در عرصه فعالیت خود در سطح روستاها در فرآیند توسعه روستایی نقش آفرینی کرده اند. توجه و بررسی میزان دخالت و فعالیت این مدیران در زمینه مسائل توسعه و عمران روستایی از جمله مواردی است که جای بحث و تحقیق دارد. مقالة پیش رو به بررسی نقش و عملکرد مدیریت روستایی در توسعه کالبدی سکونتگاه های روستایی پرداخته است. تحقیق حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی و با استفاده از روش پیمایشی است. محدوده مطالعاتی این تحقیق ده روستای دارای طرح هادی و جمعیت بیش از 50 خانوار از شهرستان چناران می باشد. جامعه آماری در گروه اول شامل دو نفر از اعضای مدیریت روستایی (یک نفر دهیار و یک نفر شورای اسلامی) و در گروه دوم 354 نفر از سرپرستان خانوارهای ساکن در این روستاها می باشند. روایی ابزار پرسشنامه توسط اعضای هیأت علمی دانشگاه و صاحب نظران توسعه روستایی مورد تأیید واقع شده است. سنجش پایایی نیز، با استفاده از روش آلفای کرونباخ، برای پرسشنامة ساکنان محلی معادل 87/0 و برای مدیران روستایی معادل 91/0 محاسبه شد. یافته های تحقیق نقش موثر و کارآمد مدیریت محلی در توسعة کالبدی روستایی را تأیید کرده است. بر اساس یافته های تحقیق به جز در معیار وضعیت اقتصادی، در معیارهای مورد بررسی بین دیدگاه دو جامعة آماری تفاوتی معنادار وجود دارد.
ارزیابی کیفیت خدمات دهیاری ها با بهره گیری از مدل شکاف (مطالعه ی موردی: دهستان میان دربند شهرستان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال 1377 دهیاریها به منظور اداره امور روستاهای کشور تشکیل شدند که اقدام مناسبی برای تحول مدیریت و توسعه روستاهای کشور بود. این نهاد نوپا به رغم برخی مشکلات و نارسائیها موفقیتهایی نیز در مدیریت امور روستا داشته است. بدین لحاظ ارزیابی عملکرد دهیاریها از ابعاد گوناگون و با روشها و مدلهای متعدد سهم درخور توجهی در بهبود و ارتقاء نقش، جایگاه و عملکرد آنها دارد. پژوهش حاضر با بهره گیری از مدل شکاف به ارزیابی کیفیت خدمات دهیاریها می پردازد. بدین منظور با تکیه بر مبانی نظری و وظایف دهیاریها، 32 گویه در ابعاد رفتاری، کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و بهداشتی تعریف شد. محدوده بررسی، دهیاریهای 10 روستا از دهستان میان دربند شهرستان کرمانشاه است. جامعه ی آماری شامل 4716 سرپرست خانوار روستایی ساکن روستاهای مذکور و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران برابر 360 نفر است. ابزار بررسی پرسشنامه خانوار روستایی است که روایی آن توسط متخصصان موضوعی و پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ تایید شد ( مقدار آلفا در تمام ابعاد بیش از 0.751). نتایج بررسی نشان داد که در تمام ابعاد مذکور، کیفیت خدمات دهیاری ها اندک بوده و شکاف بین ادراک و انتظار روستائیان به ویژه در بعد اقتصادی بیش از سایر ابعاد است. همچنین مشخص شد بین متغیرهایی چون کیفیت رفتار دهیار، سن دهیار و شرکت وی در دوره های آموزش ضمن خدمت با کیفیت خدمات دهیاری در ابعاد گوناگون، ارتباط مثبت قابل تایید است. علاوه بر این از نظر عواملی چون سطح تحصیلات دهیار، شغل دوم و نوع حضور وی در روستا تفاوت معناداری در کیفیت خدمات دهیاریها مشاهده شد. بر این اساس در جهت بهبود کیفیت خدمات دهیاریها و افزایش رضایت روستائیان، مواردی نظیر تمهید هماهنگیها و همکاریهای بین بخشی و سازمانی و توجه به مولفه های رفتار سازمانی، تجربه، تحصیل و آموزش ضمن خدمت پیشنهاد شد.
بررسی و تحلیل چالش های پایداری توسعه فضایی در شهر مرزی بانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پتانسیل مراوده های اقتصادی در آنسوی مرزهای غربی کشور منجربه رونق اقتصاد میان مرزی در شهرستان بانه شده است. شهر بانه و شبکة منطقه ای تحت نفوذ آن در پیوند متقابلی که با یکدیگر برقرار کرده اند در مسیر رشد قرار گرفته اند. پویایی و رشد این شبکه، وابسته به عوامل و کنش های نامعین و ناپایداریست که ممکن است در آینده، رونق کنونی این شبکه را با سکون و رکود مواجه سازد. شواهد موجود، مؤید غفلت مدیران، تصمیم سازان و تصمیم گیران محلی و ملی از فرصت های موجود در جهت توسعه است. هدف اصلی این پژوهش روشن ساختن ضرورت توجه به ناپایداری تحولاتی است که اکنون منجر به رونق و پویایی شهر بانه و شبکه تحت تأثیر آن شده است. این تحقیق بر اساس هدف جزء تحقیقات کاربردی و بر اساس ماهیت جزء تحقیقات توصیفی-تحلیلی است که با روش تحلیل محتوا انجام شده است. باتوجه به ابعاد گستردة مسأله تحقیق، از ابزارها و روش های متنوعی از قبیل پیمایش پدیدارشناسانه، مصاحبه با عوامل ذی نفع و ذی نفوذ، کارتوگرافی کالبدی-فضایی و تحلیل داده های ثانویه استفاده شد. آینده پژوهی توسعه در شهرستان بانه از طریق تعمیم فرآیند راهبردی توسعة شهر دبی به مصداق های موجود و محتمل شهر بانه و شبکه تحت نفوذ آن، انجام شد. نتایج پژوهش نشان می دهند که تقویت نقش و عملکرد اخیر شهر بانه متأثر از اقتصاد میان مرزی غیررسمی، منجر به تحولات گسترده کالبدی-فضایی-عملکردی در این شهر و شبکه تحت نفوذش شده است. اما رونق کنونی بدلیل نامشخص بودن عوامل و رویکرد کنش گران ممکن است در آینده با افول و انحطاط مواجه گردد. در همین راستا سناریویی برای توسعة شهر بانه و شبکه تحت نفوذ در آینده پیشنهاد شد. مبانی فکری این سناریو متکی به نظریه های توسعة منطقه ای و مفهوم توسعه و مصداق عملی آن مبتنی بر تجربه ای است که دبی را در کمتر از نیم قرن، از یک سکونت گاه بدوی به شهری جهانی تبدیل نمود.
بررسی عوامل موثر بر امنیت زنان در بافت فرسوده محله طرشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
1 - 17
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر، بافت فرسوده شهری و چالش هایی که به دنبال آن شکل گرفته، تبدیل به یکی از مسائل اساسی کشورها شده است. یکی از معضلات جدی بافت های فرسوده شهری، افزایش جرائم شهری در این بافت ها است. احساس ناامنی در جامعه باعث می شود که افراد از حوزه عمومی کناره گیری کرده و زندگی و فعالیت های خود را در انزوا ادامه دهند و درازمدت اثرات نامطلوبی بر کیفیت زندگی، بهره وری اقتصادی و اجتماعی افراد خواهد داشت. زنان نیمی از جمعیت جامعه را به خود اختصاص می دهند و به عنوان مهم ترین و تأثیرگذارترین گروه های اجتماعی، که دارای نقش کلیدی در خانواده و تربیت نسل آینده هستند، می باشند. یکی از عواملی که مانع حضور مؤثر و فعالانه زنان می باشد موضوع امنیت به ویژه در بافت های فرسوده است. بر همین اساس ضروری است تا به مسائل زنان به عنوان سرمایه های اجتماعی و انسانی پرداخته شود. پژوهش حاضر به دنبال کشف عوامل اصلی مؤثر در امنیت زنان بافت فرسوده محلات شهری و سپس تحلیل تأثیر و میزان تأثیر هر یک از عوامل بر امنیت زنان بافت فرسوده محله طرشت می باشد. روش تحقیق پژوهش توصیفی – تحلیلی است و برای کشف عوامل اصلی از تحلیل عامل اکتشافی و نرم افزار Spss؛ سپس برای تحلیل میزان تأثیر هرکدام از عوامل کشف شده از نرم افزار Smart pls بهره گرفته شد. در نهایت یافته های تحقیق نشان دهنده آن است که عوامل کالبدی، نظارتی و اجتماعی به ترتیب بیشترین تأثیر را در زمینه ارتقای امنیت زنان در بافت فرسوده محله طرشت دارا می باشند، نکته حائز اهمیتی که در یافته ها به چشم می خورد جای گیری عامل نظارتی در رتبه دوم و بالاتر از عامل اجتماعی می باشد که خود دلالت بر اهمیت این عامل در بین زنان محله طرشت دارد.