فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۴۲۱ تا ۶٬۴۴۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۶
22 - 32
حوزههای تخصصی:
پدیده اسکان غیررسمی به عنوان یک مسئله ساختاری-کارکردی در عرصه مدیریت شهری به ویژه در کشورهای در حال توسعه مطرح است. با توجه به علل متعدد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی-فضایی در ایجاد این مشکل، برخی بر عوامل اجتماعی به عنوان ظرفیت سازی و توانمندسازی محلات تأکید می کنند. از این رو مقاله حاضر نیز با روش توصیفی-تحلیلی، عوامل و موانع اصلی در توانمندسازی ساختاری اسکان غیررسمی در محله بان برز شهر ایلام را مورد بررسی قرار می دهد. برای گردآوری اطلاعات از مطالعات میدانی و کتابخانه ای بهره گرفته شد و در این رابطه، 38 شاخص در چهار حوزه آموزش، مشارکت، ظرفت سازی و هم افزایی نهادی برای تحلیل موانع ساختاری توانمندسازی محله بان برز استخراج گردید. برای تحلیل داده ها از آزمون نیکوئی برازش، تحلیل عاملی و مدل تحلیلی اثرات متقابل/ساختاری با کمک نرم افزارهای SPSS و Mic Mac استفاده شد. نتایج نشان داد که وضعیت محله بان برز از یک سیستم پایدار تبعیت می کند. از طرفی 41 درصد از توانمندسازی محله بان برز از طریق مؤلفه های ظرفیت سازی، هم افزایی نهادی، آموزش و مشارکت، قابل تبیین است. در این میان، مؤلفه «ظرفیت سازی» با مقدار ویژه 289/2 بالاترین واریانس (893/22) و بیشترین سهم را در تبیین توانمندسازی محله بان برز داشته است. بر اساس روش تحلیل اث رات متقابل/ساختاری، مولفه های امنیت(4064843)، اعتماد (4809443)، طولانی بودن فرآیند اداری تهیه و اجرای طرح ها (4957464)، و آموزش جوانان(4814855) مهم ترین موانع توانمندسازی اسکان غیررسمی هستند. در نتیجه، جهت توانمندسازی محلات اسکان غیررسمی، توسعه امنیت، آموزش ساکنین و تسریع در اجرای پروژه های عمرانی و اجتماعی در محله بان برز شهر ایلام ضروری است.
تحلیل فضایی حس تعلق مکانی در احیای بافت ناکارامد با استفاده از رگرسیون وزن دار جغرافیایی: در منطقه سه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۵)
157 - 171
حوزههای تخصصی:
بافت هایناکارامدشهریبهدلیلارزش هایتاریخی-فرهنگینیازمنددخالت و سامان دهی اند. امروزه، احیایاینبافت ها بااصلقراردادننیازساکناندربرقراریارتباطبافضایکالبدی ومباحثیچونحس تعلقبهمکانموردتوجهبسیاریازطراحان قرارمی گیرد. حس تعلق به مکان نشان دهنده علاقه و دلبستگی افراد به آن مکان است و به بازگشت فرد به آن مکان منجر می شود. هدف از این تحقیق تحلیل فضایی حس تعلق به مکان در احیای بافت ناکارامد با استفاده از روش رگرسیون وزن دار جغرافیایی (GWR) است. محدودهموردمطالعه منطقه سه شهرداری تبریز شامل چهار ناحیه با 96/2707 هکتار مساحت و دویست وپنجاه هزار نفر جمعیت است. جمع آوری داده ها به صورتکتابخانه ایومیدانیو با استفادهازابزارپرسش نامه انجامگرفتهاست. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS وLISRELو برای بررسی نتایج و تحلیل فضایی حس تعلق مکانی از روش رگرسیون وزن دار جغرافیایی (GWR) در محیط نرم افزار Arc GIS استفاده شده است. نتایج رگرسیون وزن دار جغرافیایی نشان می دهد که در بین سه شاخص مورداستفاده (اجتماعی، کالبدی، و زیست محیطی) بیشترین تأثیر را شاخص اجتماعی دارد و دو شاخص کالبدی و زیست محیطی به ترتیب در اولویت های بعدی قرار دارند. همچنین، نتایج تحلیل فضایی نشان می دهد که ناحیه های یک و دو (خیابان های چرنداب، لیل آباد، باغشمال، حافظ، و همچنین ناحیهمنظریه) ازنظر احیای بافت ناکارامد در وضعیت مناسب و مطلوبی قرار دارند.
شناسایی راهکارهای افزایش مشارکت جامعه روستایی در «طرح توسعه منطقه ای سلسله» به عنوان الگویی بومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
286 - 299
حوزههای تخصصی:
«طرح توسعه منطقه ای سیله سیله » با رویکرد درون زا و با هدف توانمندسازی روستاییان شهرستان سیله سیله (الشتر) واقع در شمال استان لرستان، در فاصله سال های 1352 تا 1357 انجام گرفته است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی راهکارهای افزایش مشارکت جامعه روستایی در «طرح توسعه منطقه ای سیله سیله» انجام شده است. این پژوهش کیفی و از نوع اکتشافی- توصیفی است. روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی استقرایی است. نمونه گیری به روش هدفمند و کدگذاری اولیه به صورت استقرایی و بر اساس محتویات اسناد «طرح توسعه منطقه ای سیله سیله» انجام گرفت و در نهایت مقوله ها استخراج گردید. از کدهای اولیه و ثانویه اسناد، 47 مفهوم استخراج شده و در سه دسته اصلی نهادها، گروه ها و افراد گروه بندی شدند. در مرحله بعد مبتنی بر کدگذاری محوری سه ساخت: نهادی، اجتماعی و نگرش ها به عنوان بستر و مکانیسم مشارکت شناسایی شدند. مبتنی بر یافته ها، در «طرح توسعه منطقه ای سیله سیله» مشارکت روستاییان در دو بخش: الف) بسترسازی مشارکت و ب) سطح مشارکت، افزایش یافته است. افزایش بستر مشارکت روستاییان با استفاده از تأمین کادر محلی، ایجاد مکانیسم مشارکت، تحقیقات و نوآوری، بودجه بندی و آموزش ایجاد شده و افزایش سطح مشارکت روستاییان از طریق تأمین خدمات زیربنایی، امور ارتباطی، امور آب رسانی، امور تعاونی، عمومی و عمران الشتر صورت گرفته است.
ارزیابی عوامل موثر بر گسترش گردشگری در ناحیه ساحلی شهرستان جویبار با استفاده از مدل راهبردی (SWOT)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز صنعت گردشگری از مهمترین بخش هایی است که در اقتصاد هر کشور در زمینه اشتغال زایی و کسب درآمد می تواند تاثیرگذار باشد. این پژوهش به دنبال شناسایی گزینه های مناسبی در جهت بهبود عملکرد روابط اقتصادی مناطق مستعد جذب گردشگری کشور با حوزه بیرون از خود در دو سطح ملی و منطقه ای است. اینکه چرا در مناطق گردشگری با وجود داشتن پتانسیل مناسب در جذب گردشگر، مساعدتی از جانب دولت و در نقطه مقابل آن استقبال و سرمایه گذاری از جانب بخش خصوصی برای رونق گردشگری انجام نمی گیرد خود جای پرسش دارد که کنکاش در مورد آن در این پژوهش نمی گنجد. شهرستان مرزی و ساحلی جویبار با توجه به دارا بودن ظرفیت های گردشگری و اکوتوریسمی می تواند از قطب های مهم جذب گردشگر داخلی و خارجی (کشورهای همسایه حوزه دریاچه مازندران) برای کشور باشد. در بخش گردشگری، کم توجهی به زیر ساخت ها و ناشناس ماندن این قابلیت ها؛ در این پژوهش به شناسایی راهبردها توسعه گردشگری در این شهرستان پرداخته شده است. به این منظور در مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و با مدل راهبردی SWOT، و همچنین کار میدانی به تعیین نقاط قوت، ضعف، ارائه استراتژی و راهبرد در جهت توسعه گردشگری در فرصت ها و تهدیدها پرداخته شده است. شهرستان با داشتن 82 جاذبه گردشگری می تواند یکی از محورهای مهم گردشگری در سطح کشور و منطقه باشد. پس از بررسی اطلاعات جمع آوری شده؛ عواملی مثل: کمبود امکانات اقامتی در کنار ساحل، ضعف تبلیغات، بی توجهی به زیر ساخت های جذب گردشگر مانند مناطق باستانی در این شهرستان به عنوان موانع صنعت گردشگری مشخص و راهکارهایی مثل: تهیه برنامه جامع گردشگری برای این شهرستان، توجه به اهمیت ساحل برای توسعه این شهرستان، مشارکت دادن مردم در برنامه ها، استفاده از شیوه های نوین تبلیغات و ایجاد امکانات رفاهی اقامتی با هزینه کم برای رفاه گردشگران برای شهرستان جویبار پیشنهاد شده است
تحلیلی بر وضعیت زوال شهری در بخش مرکزی شهر ارومیه (مطالعه موردی: منطقه 4)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
267 - 285
حوزههای تخصصی:
زوال شهری ماهیتی پیچیده و چندبعدی دارد و دربرگیرنده ابعاد محیطی، اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و ذهنی است که در پاسخ گویی به نیاز شهروندان ناتوان و درمانده است و موجب ناپایداری و تهدید شهروندان و زیست پذیری شهر می شود. در پژوهش توصیفی- تحلیلی حاضر به بررسی وضعیت زوال بخش مرکزی ارومیه طی یک دوره 30 ساله از سال های 1365-1395 پرداخته شده است. راهبرد پژوهش از نوع قیاسی و در چهارچوب روش های تحلیلی و هم بستگی با تأکید بر نگرش سیستمی بوده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و داده ها از شاخص های تراکم جمعیتی، امنیت عمومی- اجتماعی و جمعیت فعال در بعد ویژگی های اجتماعی، شاخص میزان جابه جایی جمعیت و حس تعلق ساکنان به محله، در بعد تعامل اجتماعی، شاخص کیفیت بناها، میزان سازگاری کاربری ها، استخوان بندی ساختمان ها و میزان نفوذپذیری کالبدی در بعد کالبدی و شاخص دسترسی به فضاهای عمومی و دانه بندی اراضی در بعد کیفیت محیط و شاخص های میزان دسترسی به خدمات بهداشتی، میزان دسترسی به خدمات آموزشی، میزان دسترسی به خدمات فراغتی و میزان دسترسی به خدمات فرهنگی در بعد خدماتی استخراج شد تا وضعیت زوال شهری در منطقه مرکزی شهر ارومیه با استفاده از روش تحلیل عاملی بررسی شود. نتایج پژوهش از روش تحلیل عاملی بر اساس شاخص نهایی مرکب نشان می دهد که امتیاز نهایی به دست آمده در بخش مرکزی ارومیه در دوره 1385 با افت محسوس در مقایسه با دو دوره 1365 (53/6) و 1375 (73/6) به میزان 91/5 رسیده است که این امر نشان دهنده شروع زوال و افت در این بخش است. همچنین در دوره 1395 میزان شاخص نهایی با افت شدید در مقایسه با دوره 1385 و دوره های دیگر به 85/4 رسیده و این امر موجبات زوال بیشتر این محدوده را فراهم کرده است. به عبارت دیگر در فاصله زمانی سال های 1365 و 1375 کیفیت منطقه افزایش چشمگیری داشته است، اما هرچه از سال 1375 به 1395 حرکت کردیم، شاخص مرکب به شدت کاهش یافته که این امر نشان دهنده فرسوده شدن منطقه مدنظر است.
ارزیابی شهرستان های استان لرستان از نظر شاخص های توسعه گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استان لرستان با وجود پتانسیل های فراوانی که در زمینه گردشگری دارد، تا به حال نتوانسته است سهم مناسبی در بازار گردشگری به دست آورد؛ با این اوصاف پژوهش حاضر با هدف تحلیل سطح بهره مندی شهرستان های استان لرستان، از نظر شاخص های توسعه گردشگری که شامل 10 شاخص برای 9 شهرستان استان می باشند پرداخته است. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی – تحلیلی است و برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل تحلیل مکانی تاکسونومی عددی استفاده شده است، سپس با استفاده از map Arc نقشه توزیع فضایی شاخص های توسعه گردشگری در سطح شهرستان های استان ترسیم و به تحلیل توزیع فضایی و سطح بهره مندی زیرساخت های گردشگری در استان پرداخته شده است. نتایج پژوهش بیانگر این است که شهرستان های خرم آباد و بروجرد برخوردارترین و شهرستان های الیگودرز، کوهدشت، دورود، پلدختر، دلفان، ازنا و سلسله از نظر شاخص های توسعه گردشکری، به ترتیب در رتبه های سوم تا نهم قرار دارند.
نقش موقوفات گنجعلی خان در ارتقای رفاه اجتماعی شهروندان کرمانی با رویکرد کاهش فقر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: رفاه اجتماعی بخشی از زندگی و فرهنگ انسانی تلقی می شود و گسترش نظریه های انسان دوستی با تأکید بر مسؤلیت همگان نسبت به یکدیگر و همچنین پیشرفت علوم اجتماعی و زیستی در پیدایش نگرش های جدید در خصوص رفاه اجتماعی و کاهش فقر مؤثر بوده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش موقوفات گنجعلی خان در رفاه اجتماعی شهروندان کرمانی با رویکرد کاهش فقر است.روش: جامعه آماری مطالعه حاضر، کلیه شهروندان بالای ۱۸ سال شهر کرمان بودند. بر این اساس، با استفاده از فرمول کوکران ۳۸۴ نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند (این تعداد را به ۴۰۰ مورد افزایش داده شد که در نهایت ۳۹۰ مورد در تحلیل نهایی مورد استفاده قرار گرفتند). نمونه گیری بر اساس خوشه ای چندمرحله ای در بین مناطق، بلوک ها و در نهایت خانوارهای کرمانی انجام گرفت. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته (بر اساس مضامین برگرفته از قسمت کیفی) بود. از روش آمار توصیفی مانند میانگین و درصد فراوانی برای توصیف متغیرهای اصلی تحقیق و از روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره و تحلیل عاملی تأییدی برای بررسی روابط بین متغیرها استفاده شد، داده ها با استفاده از نرم افزار Spss و Amos تجزیه وتحلیل شدند.یافته ها: نتایج آزمون رگرسیون چند متغیره نشان داد که رفاه اجتماعی شهروندان بر اساس مدیریت موقوفات با مقدار 0/410 قابل تبیین است که نتیجه آن کاهش فقر خواهد بود. در خصوص مقدار ضرایب بتای استاندارد هر یک از متغیرها نیز بیشتر ضریب به اولویت بخشی به نیازها برمی گردد که 0/452 است. کمترین مقدار به متغیر نوآوری سازمانی مربوط می شود که 0/4 است. این مقدار برای متغیر قابلیت مدیریتی 0/338، دانش تخصصی 0/423، درک از موقوفات 0/431 و در نهایت برای قابلیت سازمانی 0/327 است.نتایج: نتایج این مطالعه نشان می دهد موقوفات گنجعلی خان نقش مهمی را در رفاه عینی و ذهنی شهروندان کرمانی ایفا می نمایند و در کاهش فقر نقش به سزایی بر عهده دارند لذا مدیریت منابع وقفی در زمان تحریم و شرایط اقتصادی موجود اگر به صورت بهینه انجام گیرد به رفاه شهروندان و در نتیجه کاهش فقر می تواند کمک بسیار مهمی می نماید.
نمود هندسه ادراکی بر سیر تکامل شهر ایرانی در ادوار مختلف شهرسازی مطالعه موردی: شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱۵
53 - 68
حوزههای تخصصی:
این نوشتار بر پایه تحلیل و بررسی هندسه ادراکی، قصدِ بر توضیح، تحلیل و نمایش نظامِ هندسه شکل گیریِ شهر با توجه به ادوار گوناگون و عوامل تأثیرگذار بر آن را دارد. هندسه ای که فراتر از ابعاد و مقیاس، عوامل و آثاری را که در نظامی کاملاً منظم در ذات و نامنظم در ظاهر است را در جهتِ تَحقُق و تکامُل موضوع، تحتِ سیطره خود به کار می بندد. در این جایگاه موضوع شهر و ارتباطِ ادراکی آن با چَمَن (مرکز محله در همدان) و نحوه شکل گیری و نوع تداوم آن مدنظر می باشد. شهر همدان با سابقه تاریخی و با توجه به نوع بافتِ شهرسازی آن و همچنین وجود مرکز محله های خاص مربوط به خود، به عنوان نمونه موردی در خصوص مطالعه و بررسی در حوزه هندسه شکل گیری می باشد. در این نگارش با توجه به جمع آوری اطلاعات میدانی و کتابخانه ایِ وسیع و همچنین تحلیل و بررسی اسناد، مدارک و مُستندات باقی مانده از روشِ تحقیقات پژوهشی_بنیادی و براساس تحلیل و تفسیر اطلاعات پژوهشی به دست آمده به شرح و تفضیل چگونگی و نحوه شکل گیری هندسه شهرِ همدان و ارتباط آن با چَمَن ها با توجه به نمایش گرافیکی ادوار گوناگون این موضوع تا زمان معاصر پرداخت شده است. رهاوردِ این نگارش به دست آمدنِ عوامل اساسی در شکل گیری و توسعه شهر و نوع ارتباط آن با چَمَن ها با توجه به هندسه ایاست که در واقع تحتِ سیطره نیاز و دیگر عوامل وابسته به سکونت بشر، ارتباطاتِ معنایی نظامِ شهری را ایجاد و گسترش می دهد. یافته های اساسی تحقیق در خصوص شناسایی این هندسه و نحوه به کارگیری آن با توجه به اصلاح نظام شهرسازی شامل چنین مواردی می باشد: نمایش فرآیند تغییرات بر طبق هندسه رُشد، شناسایی و بررسی دلایل سامان بخشِ هندسی در نظام شهرسازی، نحوه و چگونگی تَطابُق دِهی هندسه ادراکیِ اساسی با هندسه حاضر به همراهِ مؤلفه های کنونی روز شهرسازی. براین اساس گُنجاندن نوع هندسه ادراکی جاری مطلوب در نظام شهرسازی، مؤلفه ای است که با ایراد آن در خُردترین قسمت شهر چون مراکز محلات تا کَلان ترین آن، می تواند بهبود دهنده روند شهرسازی حال و آینده گردد. این پژوهش به دلیل بررسی شهرسازیِ شهر از نقطه نظری خاص که به دنبال اصلی ادراکی در شکل گیری و تداوم روابط علّت و معلولیِ موضوعیتِ تحتِ عُنوانِ خود، هندسه است، گامی نوین به همراه اصولِ خودشناسی در جهتِ شهرسازی مطلوب می باشد.
شناسایی متغیرهای کلیدی مؤثر بر توسعه میان افزا در بافت های ناکارآمد مرکزی شهر با بهره گیری از آینده پژوهی (مطالعه موردی: محله شهشهان شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۶
82 - 83
حوزههای تخصصی:
یکی از معضلات بزرگ شهرهای معاصر، رشد ناموزون وگسترش افقی آنهاست که حاصل عدم توجه به توسعه فضاهای درونی شهر می باشد. به همین دلیل، رویکردهایی چون توسعه میان افزا با هدف توسعه مجدد بافت های ناکارآمد مرکزی شهر بیش از پیش اهمیت یافته است. از طرفی، گذر زمان ناکارآمدی شیوه های برنامه ریزی سنتی در تحقق این توسعه را به ما نشان می دهد. از این رو، هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی متغیرهای کلیدی مؤثر بر تحقق توسعه میان افزا در بافت های ناکارآمد مرکزشهر و با تأکید برمحله شهشهان شهر اصفهان با بهره گیری از رویکرد آینده پژوهی به عنوان یکی از رویکردهای نوین برنامه ریزی در حل مسائل غیرقابل پیش بینی و عدم قطعیت ها می باشد. نوع تحقیق بر اساس هدف کاربردی و بر اساس ماهیت و روش برپایه روش های نوین علم آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی است که در دو مرحله شناسایی متغیرهای اولیه از روش دلفی و تعیین متغیرهای کلیدی از روش تحلیل ساختاری به کمک نرم افزار MIC MAC بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش نشان داد که از مجموع 40 متغیر بررسی شده، پنج متغیر بیشترین تأثیرگذاری و تأثیرپذیری را برکل سیستم دارند و به عنوان متغیرهای کلیدی مؤثر بر وضعیت آینده توسعه میان افزا و کاهش فرسودگی در محله شهشهان قابل معرفی هستند که عبارتند از: تعدیل نقش و عملکرد فرامحلی محله شهشهان، تناسب مشوق های نوسازی-بهسازی با توان بهره گیری ساکنین از آن، افزایش مشارکت ساکنین، رفع مشکلات مالکیت زمین و مسکن و بهبود نظام ارتباطات ودسترسی ها در سطح محله. این متغیرها بیشترین نقش را در وضعیت آینده تحقق توسعه میان افزا در محله شهشهان ایفا می کنند و زمینه ساز تدوین سناریوهای توسعه آتی این محله محسوب می شوند.
اثرات گروه های توسعه روستایی بر پایداری اقتصادی فضا مورد: روستاهای بخش مرکزی شهرستان سربیشه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرصه روستایی شهرستان سربیشه از جمله نواحی کم برخورداری بوده که با هدف بهبود وضع نابسامان منابع طبیعی و کاهش اثرات محیط زیستی ناشی از فقر حاکم بر روستاها، با همکاری دو نهاد بین المللی (برنامه عمران ملل متحد و بخش تسهیلات محیط زیستی بانک جهانی) اقدام به اجرای پروژه ترسیب کربن شده است. به دنبال اجرای پروژه یاد شده، گسترش گروه های توسعه روستایی و ایجاد صندوق های خرد اعتباری، از اهم اقداماتی بوده که با هدف توانمندسازی و بهبود وضعیت اقتصادی جامعه روستایی پیگیری شده است. با توجه به گذشت بیش از یک دهه از اقدامات یاد شده، این پرسش اساسی مطرح است که «در طول اجرای پروژه و گسترش گروه های توسعه روستایی، وضعیت پایداری اقتصاد در روستاهای بخش مرکزی شهرستان سربیشه چه تغییراتی داشته است؟» به منظور پاسخ به سوال یاد شده، به مطالعه ی 20 روستا پرداخته شد. داده ها به کمک مطالعات اسنادی و میدانی گردآوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گیری از نماگرهای آمار توصیفی و آمار استباطی انجام شده است. یافته های تحقیق نشان داد ایجاد و گسترش گروه های توسعه روستایی منجر به بهبود پایداری اقتصادی فضا در روستاهای دارای گروه توسعه شده است. در حقیقت گروه های توسعه روستایی با مکانیزم صندوق های خرد اعتباری، سهولت دستیابی به منابع مالی را برای روستائیان در "شرایط پیش از تولید"، "در حین تولید" و "مراحل سخت فروش" فراهم ساخته است.پس از کمک به توانمندی روستائیان از حیث مالی و دانشی، آنان ضمن تقویت فعالیت های از پیش برخوردار، زمینه ای برای فعالیت های جدید در روستاها یافته که می توان در قالب کسب و کارهای جدید در روستاهای بخش مرکزی شهرستان سربیشه (به ویژه روستاهای دارای گروه توسعه روستایی) اعم از آرایشگری، شیرینی پزی، عرق گیری و عروسک سازی مشاهده نمود. ترکیب فعالیت های تقویت شده ی قبلی و پایابی فعالیت های اقتصادی نوظهور در اقتصاد محلی منجر شده تا تبعاتی همچون مازاد اقتصادی و رشد سهم افراد از منابع (تقویت مالکیت) پدیدار شود.
تاملی بر سیاست کیفری جمهوری اسلامی ایران نسبت به جرائم زیست محیطی در پرتو آموزه های فقه امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قواعد اسلامی به عنوان یکی از مبانی اصلی حقوق ایران نقش نقش انکار ناپذیری در شاکله ی نظام حقوقی کشور دارد. حفظ و استفاده ی بهینه و مشروع از محیط زیست از نظر اسلام جزء حقوق اساسی افراد است که صیانت از آن هم بر عهده حاکم وهم بر عهده اهمه ی آحاد جامعه است. بر همین اساس در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی تلاش شده است ضمن تعیین رویکرد فقه نسبت به جرایم زیست محیطی وهمچنین رویکرد نظام کیفری کشور در واکنش به این جرایم نقاط ضعف و قوت هر دو حوزه فقهی و حقوقی، بیان راهکارهایی برای بهبود و اصلاح آن ارائه شود. با توجه به گستردگی سرزمینی ایران و تنوع اقلیم و تنوع محور ها و موضوعات زیست محیطی و با توجه به عدم کفایت و عدم کارایی قوانین موجود در عرصه داخلی نیازمند اقدام عاجل مقنن در این حوزه می باشیم زیرا تخریب محیط زیست از موانع توسعه پایدار در کشورهای در حال توسعه است. جرم انگاری افتراقی جرایم زیست محیطی و پیش بینی کنش های غیر کیفری و واکنش های کیفری در کنار هم می تواند در برخورد و پیشگیری از جرایم زیست محیطی و در راه رسیدن به اهداف قوانین کیفری مفید واقع شوند.
راهبردهای ارتقای عملکردی فضاهای گذران اوقات فراغت مطالعه موردی: مجموعه تفریحی دیدگاه سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره اول پاییز ۱۳۹۱ شماره ۴
55 - 68
حوزههای تخصصی:
مجموعه تفریحی دیدگاه (پارک ملت) در موقعیت ورودی شهر سنندج با حوزه عملکردی در مقیاس شهر و پیشینه تاریخی غنی در خاطرات جمعی شهروندان که به دلیل بی توجهی و برخی اقدامات نادرست مدیریتی، کارکرد اجتماعی آن در رفع نیازهای فراغتی ساکنان کمرنگ شده، به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده است. به منظور پوشش هدف اصلی تحقیق که عنوان مقاله را در بر می گیرد، مقاله حاضر می کوشد تا با روش توصیفی_تحلیلی منتج از رویکرد غالب در مبانی نظری و تجربیات عملی، به راهبردهای احیای حیات اجتماعی این فضا دست یابد. داده های تحقیق از طریق مشاهدات میدانی، طراحی و تکمیل پرسشنامه در میان استفاده کنندگان و مصاحبه با افرادصاحب نظر جمع آوری شده و با کمک مدل تحلیلی سوات، سنجش وضعیت موجود و با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، به عنوان یکی از روش های حل تصمیم گیری چندمعیاره اولویت بندی عوامل، حاصل شده است. سپس در مرحله پایانی با توجه به اولویت های به دست آمده، راهبردهای نهایی به منظور ارتقای عملکردی پارک تدوین شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که زیر مؤلفه های سرزندگی، پاکیزگی محیط و نفوذپذیری و حرکت به ترتیب بیشترین امتیاز را به دست آورده اند. این بدان معنی است که راهکارهای پیشنهادی باید بیشتر در راستای مؤلفه های مذکور و با اولویت آن ها در نظر گرفته شوند.
ارزیابی اولویت های بازتوسعه فضاهای رهاشده شهری (مطالعه موردی: منطقه 18 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳
71-91
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی شهری همواره به دنبال استفاده بهینه از زمین های بایر، متروکه و رها شده شهری است و بی توجهی به این موضوع، باعث ناپایداری شهری و بروز مشکلاتی در شهرهای کشور شده است. بازتوسعه و استفاده مجدد این زمین ها در راستای فعالیت های عمرانی و زیربنایی و توسعه شهر اهمیت و نقش مهمی ایفاء می کند و از نظر کارکرد و سیمای شهری در صورت برنامه ریزی صحیح و مدون، می تواند به بهبود کاستی ها و سرانه های شهری منتج شود. این پژوهش با هدف تعیین و ارزیابی وضعیت این فضاها در سطح منطقه 18 شهرداری تهران، ابتدا پیامدهای محیطی، کالبدی، اجتماعی و اقتصادی ناشی از متروکه ماندن آن ها را بررسی کرده و سپس با روﯾﮑﺮدی ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﺗﻮﺳﻌﻪ میان افزا و دید راهبردی به تبیین فرآیند باز توسعه این زمین ها در اجتماعات محلی پرداخته است. برای شناسایی و گونه بندی اراضی رهاشده منطقه، معیارهایی به عنوان شاخص های ظرفیت سنجی اراضی رها شده مشخص و با بررسی آن ها در مورد اراضی رها شده منطقه، با استفاده از پایگاه های اطلاعاتی شهرداری و دفاتر معاملات املاک، داده ها تجزیه وتحلیل شدند. از کل 57008 قطعه زمین دایر و یا فاقد کاربری در منطقه، 15 قطعه زمین یکپارچه (معدن شن و ماسه، بازار آهن شادآباد، سه کوره آجرپزی، شش انبار متروکه و چهار کارخانه متروکه) به عنوان فضاهای رهاشده، بر اساس مؤلفه های زیست محیطی، کالبدی و فضایی، اجتماعی، اقتصادی و پیشنهاد ات طرح فرادست شناسایی و بررسی شدند؛ سپس طی فرآیند ظرفیت سنجی اراضی و تلفیق شاخص ها با یکدیگر و ارزش گذاری هر یک از شاخص ها به روش تحلیل AHP و انطباق نقشه های حاصل از تحلیل هایGIS، قطعات بر اساس شاخص های توسعه پایدار و هوشمند مورد برنامه ریزی بازتوسعه فرضی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که قطعه 1 با مساحت 8364/189 هکتار در اولویت اول در برنامه باز توسعه فضایی منطقه 18 تهران قرار دارد.
تبیین راهبردهای توسعه گردشگری در مناطق مرزی بر اساس ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران به لحاظ جاذبه های فرهنگی و طبیعی در بین پنج کشور برتر دنیا و از نظر جاذبه های تاریخی در رتبه 10 قرار دارد. به رغم نقش راهبردی و کلیدی گردشگری در توسعه پایدار منطقه ای، فقدان برنامه مناسب از سوی برنامه ریزان، ناآگاهی گردشگران از پتانسیل های گردشگری، و تمایل ضعیف سرمایه گذاری بخش خصوصی در این حوزه باعث شده است صنعت گردشگری در برخی مناطق دچار توسعه نیافتگی شود. پژوهش حاضر در منطقه مرزی سردشت با توجه به ظرفیت های موجود گردشگری آن و در راستای پاسخ گویی به چالش ها و محدودیت های گردشگری در این منطقه و ارائه راهکارهای مناسب انجام شده است. برای شناسایی نقاط قوت و ضعف و فرصت ها و تهدیدهای پیش رو، با تعدادی از گردشگران و صاحب نظران مرتبط با صنعت گردشگری، هتلداری، و صاحبان آژانس های گردشگری در سطح شهرستان و استان به شیوه اشباع نظری مصاحبه شد و با استفاده از مدل SWOT استراتژی های WT،WO ،ST ، و SO تعیین شد. برای انتخاب بهترین استراتژی جهت توسعه این صنعت، ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمّی(QSPM) و برای تعیین وزن های عوامل پرسش نامه ای SWOT بر اساس مقیاس لیکرت به صورت پنج گزینه ای طراحی و توسط پنجاه نفر از کارشناسان و خبرگان گردشگری تکمیل شد. یافته ها نشان داد با وجود نقاط قوت و فرصت میزان تهدیدها و ضعف ها بسیار بالاست و منطقه به لحاظ توسعه گردشگری از سطح آسیب پذیری برخوردار است و توزیع مجدد منابع و برنامه ریزی بهینه در منطقه امری الزامی است. همچنین، راهبرد WO3 با نمره 56/4 یعنی تقویت و ارتقای سطح زیرساخت ها و خدمات گردشگری به عنوان بهترین راهبرد پیشنهاد شده است.
واکاوی ارتباط عناصر نظریه خرده فرهنگ دهقانی راجرز با توسعه مناطق روستایی (مطالعه موردی: روستای گلین، شهرستان سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۹)
337 - 353
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف واکاوی عناصر نظریه خرده فرهنگ دهقانی، که راجرز آن ها را موانع توسعه دانسته، انجام شده است. نظریه یادشده در روستای گلین شهرستان سنندج آزمون شده است تا از این طریق شناخت جامعی از بافت اجتماعی جامعه مورد بررسی حاصل شود؛ به این منظور که مشخص شود آیا عناصر خرده فرهنگ دهقانی به صورتی که مورد توجه راجرز بوده در جامعه مورد بررسی صدق می کند. جامعه مورد بررسی 344 خانوار دهقانان اند که داده ها با استفاده از نمونه گیری هدفمند و نظری با بررسی دیدگاه 35 دهقان و تشکیل 7 بحث گروهی با استفاده از روش های مصاحبه عمیق و بحث گروهی متمرکز اشباع نظری حاصل شد. براساس یافته های پژوهش، عناصر خرده فرهنگ دهقانی در جامعه یادشده، با آنچه راجرز و سایر نظریه پردازان این حوزه مطرح کرده اند، مطابقت ندارد؛ به طوری که فقط در مؤلفه عدم اعتماد متقابل در روابط شخصی یافته ها بیانگر نارضایتی مردم از وضع موجود به دلیل نبود اعتماد در بین آن هاست. بنابراین، می توان گفت چنانچه مؤلفه های خرده فرهنگ روستایی با مطالعات صحیح و متناسب با نیازهای نوین و با شرایط امروز جامعه بازسازی و بازاندیشی شوند می توانند به عنوان محرکی در فرایند توسعه و مشارکت روستایی عمل کنند.
مناسب سازی فضاهای شهری برای کودکان بر اساس اصول شهر دوستدار کودک (موردمطالعه: محدوده هزارجریب و تخت فولاد منطقه 6 اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۲
55-66
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری بخش عمده ای از زندگی روزمره شهروندان را به خود اختصاص می دهند. تجارب طراحی و برنامه ریزی فضاهای شهری نشان داده است که این فضاها در پاسخگویی به نیاز کودکان، به عنوان حساس تری ن و مهم ترین قشر جامعه، ناکارآمد بوده اند و برنامه ریزی ها بیشتر بر اساس خواست و نیاز بزرگ سالان انجام می گیرد. هرچند در سال های اخیر توجه به کودکان و نوجوانان در ابعاد مختلف موردتوجه قرارگرفته ولی اقدامات کالبدی و محیطی مناسبی اتخاذ نشده است. با این وجود با پررنگ تر شدن مباحث حقوق شهروندی، توجه به تمام اقشار جامعه به خصوص کودکان به عنوان یک شهروند، بیشتر موردتوجه برنامه ریزان و مدیران شهری قرارگرفته است. شهر دوستدار کودک علاوه بر تأمین نیازهای اولیه، امکان مشارکت و اظهارنظر را برای کودکان محقق می سازد. در همین راستا پژوهش حاضر به منظور شناخت و بررسی اصول و معیارهای شهر دوستدار کودک و میزا ن رعایت ای ن اصو ل د ر د و محدود ه هزارجریب و تخت فولاد اصفهان انجام گرفته است. روش تحقی ق د ر ای ن پژوهش، توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، بررسی های میدانی و مصاحبه است و برای تجزیه وتحلیل داده ها از بهره گرفتهشد. در این پژوهش ابتدا در قالب مبانی نظری به شناخت نیازهای کودکان و اصول Arc GIS و SPSS نرم افزارهای مطرح شده توسط اندیشمندان مختلف درباره شهر دوستدار کودک پرداخته شد. سپس با توجه به مطالعات انجام گرفته و امکانات و اطلاعات در دسترس، پنج شاخص ایمنی و امنیت، دسترسی، اوقات فراغت، مشارکت و سلامت محیط برای سنجش میزان کودک مداری محدوده های موردمطالعه انتخاب شد و ارزیابی هر شاخص با توجه به اطلاعات موجود از طریق پرسشنامه، بررسی های انجام گرفت. یافته های پژوهش حاکی از آن است که امتیاز شاخص های شهر دوستدار GIS میدانی، مصاحبه و تحلیل اطلاعات در کودک به غیراز مشارکت کودکان که دارای وضعیت بسیار نامناسبی می باشد، از مقدار متوسطی برخوردار است و درمجموع امتیاز هر دو محدوده، با برتری ناچیز محدوده هزارجریب نسبت به محدوده تخت فولاد، نزدیک به هم است و نسبتاً دوستدار کودک می باشند. در پایان نیز با توجه به مصاحبه ها و نیازسنجی های انجام شده، راهبردها و سیاست هایی جهت دستیابی به رفاه کودکان و شهر دوستدار کودک ارائه شد.
تحلیل تجارب کاربرد فناوری بیوگاز در نواحی روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش جمعیت و بحران انرژی پیش روی جامعه روستایی در آینده، اهمیت کاربرد انرژی های نو مثل بیوگاز در جهت توسعه پایدار روستایی را نمایان می کند. هدف اصلی این تحقیق مستندسازی تجربیات کاربرد فناوری بیوگاز در راستای دستیابی به توسعه پایدار روستایی ایران بود. این تحقیق از نوع کاربردی و به صورت کیفی بود که با استفاده از مطالعه موردی انجام گردید. جامعه آماری تحقیق ، کلیه کاربران فناوری بیوگاز در ایران (11نفر) بودند و با استفاده از سرشماری انتخاب شدند که 5 نفر آن ها موفق و هنوز مشغول به کار هستند و 6 نفر ناموفق بوده و آن را به صورت موقت یا دائم کنار گذاشته اند. برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز تحقیق از روش مشاهده، مصاحبه نیمه ساختارمند و بررسی اسناد و مدارک استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روش کدگذاری و طبقه بندی استفاده گردید. یافته های حاصل از مقایسه افراد موفق و ناموفق در بکارگیری بیوگاز نشان داد که برای موفقیت در بکارگیری فناوری بیوگاز در ایران نیاز به مقدماتی است که در پنج طبقه کلی قرار گرفتند. این پنج طبقه کلی شامل توسعه منابع انسانی، جهت گیری ذهنی، ویژگی های فنی و تکنیکی، اقتصادگرایی و تطابق محیطی بوده است. در نهایت، فرآیندی برای بکارگیری موفق فناوری بیوگاز در ایران ترسیم و پیشنهادات کاربردی ارائه گردید. از جمله پیشنهادات ارائه شده ارائه تسهیلات دولتی و کاهش هزینه های تولید بیوگاز برای دامدارن بود.
آسیب شناسی طرح های توسعه منطقه آزاد کیش با تاکید بر مولفه های جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عملکرد جزیره کیش بعنوان یک منطقه آزاد و مقصد گردشگری تا کنون توجه صاحب نظران را به خود جلب کرده است و اغلب آنها به واسطه مقایسه عملکرد جزیره کیش با مقاصد گردشگری و مناطق آزاد تجاری موفق در دیگر نقاط جهان، بر این عقیده اند که منطقه ازاد کیش توانسته است به اهداف مقرر خود دست یابد. در این راستا پژوهش حاضر تلاش دارد تا توفیق یا عدم توفیق در عملکرد طرح های توسعه منطقه آزاد کیش با تاکید بر مولفه های جغرافیایی را بررسی نماید. برنامه ریزی برای اسیب شناسی طرح های توسعه منطقه آزاد با تاکید بر مولفه های جغرافیایی در گرو بررسی دقیق و شناخت از منطقه مورد مطالعه و مستلزم دسترسی به مدلهای برجسته ای برای تحلیل برنامه ریزی است. در این پژوهش از رهیافت SWOT جهت تعیین مناسبترین استراتژی برای آسیب شناسی طرح های توسعه منطقه آزاد با تاکید برمولفه های جغرافیایی استفاده شده است.. مقاله حاضر، از لحاظ هدف به روش کاربردی و از حیث شیوه مطالعه به روش توصیفی-تحلیلی شکل گرفته است. رویکرد حاکم بر این پژوهش از نوع پیمایشی با استفاده از فرآیند مصاحبه و پرسش از کارشناسان و اهل فن انجام شده است. بر اساس نتایج تحقیق، مناسبترین استراتژی برای اسیب شناسی طرح های توسعه منطقه آزاد با تاکید بر مولفه های جغرافیایی ، استراتژی (WO) بهره مندی از توان سیاسی و مدیریتی جهت هماهنگی سازمانهای مرتبط با مناطق آزاد،توسعه امکان بالقوه صادرات مجدد به مناطق خلیج فارس و مرکز ترانزیت کالا،و ... مناسب میباشد.
زندگی شبانه در کلان شهر با تأکید برتأثیر عوامل فرهنگی بر فضای شهری (مطالعه موردی: مرکز فعالیت های نوین تهران)
حوزههای تخصصی:
از قرن نوزدهم میلادی با رشد و توسعه های بعد از انقلاب صنعتی، یک ساختار زمان بندی منسجم برای کار و فعالیت حاصل شد. این ساختار زمان بندی تغییرات و اختلال هایی بر روی رفتارها و فعالیت های اجتماعی از جمله احساس کمبود وقت برای گذراندن اوقات فراغت به وجود آورد. با هدف ایجاد استفاده ی مناسب از زمان، اهمیت زمان غروب و شب برای استفاده ی فعالیت های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... مورد توجه قرار گرفت. همچنین در شهرهای بزرگ، تفاوت های عملکرد روز و شب به عنوان عامل تباهی شهرها، ازبین رفتن فضاهای شهری و کاهش رونق اقتصادی محسوب گشت. در عصر حاضر راهبردهای کلان مدیریت شهری به دنبال ضرورت بازآفرینی مراکز شهری است، که یکی از مهم ترین مؤلفه های چنین ضرورتی ترغیب فعالیت های شبانه است. از نکات قابل توجه که در این مقاله به آن توجه شده است می توان فرهنگ را عامل مؤثر در ایجاد زندگی شبانه متذکر شد. عوامل فرهنگی از جمله مهمترین عوامل در ایجاد شهرهای 24ساعته هستند، به این دلیل که عوامل فرهنگی می بایست امکان تغییراتی که شهرهای 24 مسبب آن هستند را داشته باشد. همچنین زندگی شبانه با توجه به عوامل فرهنگی می بایست شکل بگیرند. در چشم انداز اسناد فرادست شهر تهران، هدف ساماندهی تغییرات اخیر، برآوردن نیازهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و کالبدی شهری است. در این مقاله با توجه به نقش عملکردی مرکز فعالیت های نوین تهران در طرح جامع به عنوان قطب فناوری و پژوهشی شهر تهران، در جهت تعریف زندگی شبانه در کلان شهر، سه مؤلفه ی اصلی فضای شهری (کالبد، عملکرد و معنا) را در ارتباط با سه عامل اصلی و سازنده ی مکان های فرهنگی شبانه (مردم، زمان و خلاقیت) با استفاده از روش سلسله مراتبی AHP مورد بررسی قرار داده و در نهایت دستورالعمل های لازم برای تعریف زندگی شبانه در محدوده فعالیت های نوین تهران، با ارائه راهبرد و سیاست ها، داده شده است.
تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری بافت های باارزش تاریخی مطالعه موردی: منطقه 12 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
51 - 63
حوزههای تخصصی:
بافت های باارزش تاریخی از مهم ترین بخش های شهری محسوب می شوند که نقش کلیدی در هویت یک شهر دارند. به علاوه دارای کارکردهای بالقوه اقتصادی و اجتماعی نیز می باشند. امروزه، به دلیل رشد سریع شهرنشینی و تغییر کاربری شهرها، این بافت ها دچار افول شده اند. در این راستا رویکرد گردشگری به ویژه گردشگری تاریخی، یکی از رویکردهای مؤثر در جهت حفظ و احیاء بافت های باارزش تاریخی می باشد. بر همین اساس، هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل اصلی مؤثر بر توسعه گردشگری بافت های تاریخی و سپس تحلیل میزان تأثیر هر یک از عوامل بر توسعه گردشگری بافت باارزش تاریخی منطقه 12 تهران می باشد. روش تحقیق پژوهش توصیفی – تحلیلی است و برای شناسایی عوامل اصلی ادبیات پژوهش و مبانی نظری موردبررسی قرار گرفت. در نهایت معیارهای اصلی مطابق با نظرات صاحب نظران امر استخراج گردید. جامعه آماری پژوهش شامل کارشناسان و متخصصان گردشگری و برنامه ریزی شهری با توجه به زمینه تخصصی تحقیق است که با استفاده از نرم افزار Sample Power اقدام به برآورد حجم نمونه آماری گردید. سپس برای تحلیل میزان تأثیر هرکدام از عوامل شناسایی شده از نرم افزار Smart PLS بهره گرفته شد. در نهایت یافته های تحقیق نشان دهنده آن است که عوامل امنیت، مدیریت منابع مالی و انسانی و تسهیلات رفاهی به ترتیب بیشترین تأثیر را در زمینه توسعه گردشگری بافت باارزش تاریخی منطقه 12 دارا هستند. نکته حائز اهمیتی که در یافته ها به چشم می خورد جای گیری عامل امنیت در رتبه اول و مهم ترین عامل در زمینه موفقیت توسعه گردشگری منطقه است. همچنین عامل تصویر ذهنی در رتبه چهارم و بالاتر از عواملی همچون کیفیت جاذبه ها و دسترسی قرار دارد که خود دلالت بر اهمیت ادراکات و برداشت ذهنی از مقصد دارد.