فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
نقش طراحی محیطی در پیشگیری از وقوع جرائم شهری (مطالعه موردی: بخش مرکزی شهر اصفهان)
حوزههای تخصصی:
رشد شتابان جمعیت شهرها منجر به بروز مشکلات و مسائل پیچیده، به ویژه وقوع انواع ناهنجاری های اجتماعی شده است. افزایش جرم و جنایت در شهر ها، امنیت و آسایش شهروندان را تهدید می کند. ساختار کالبدی شهرها در بروز جرایم تأثیر بسزایی دارند و توزیع فضایی متفاوت بزهکاری را در سطح شهرها پدید می آورد. در این میان خصیصه های جمعیت شناسی و اجتماعی – اقتصادی در مورد مکانی که بزهکاران و مجرمان در آن زندگی می کنند،یکی از عناصر اصلی اکولوژی (بوم شناسی) جرم است و دیگر عنصر اکولوژیکی مکانی است که جرم در آن اتفاق می افتد. توجه به CPTED (پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی) می تواند کمک شایانی به این امر نماید. این اصطلاح به تئوری طراحی مناسب و کاربری موثر از فضا و محیط ساخته شده، که منجر به کاهش فرصت های مجرمانه، ترس از جرم و بهبود کیفیت زندگی می شود، مربوط می شود. این تئوری تاکید دارد که با بهینه سازی فرصت های نظارت، تعریف مشخص و واضح از قلمرو، کنترل دسترسی ها و مواردی از این قبیل که به عنوان استراتژِیهای (CPTED) شناخته می شوند می توان مجرمان را از ارتکاب جرم دلسرد نمود. روش تحقیق این پژوهش توصیفی - تحلیلی می باشد و از پرسشنامه به عنوان ابزاری برای گردآوری اطلاعات در بین شهروندان بخش مرکزی اصفهان استفاده گردیده است.نتایج تحقیق حاکی از آن است که توجه به اصول و شاخص های طراحی بهینه محیط و مساعدت شهرداری می تواند در کاهش وقوع جرائم نقش بسزایی ایفا کند.
بررسی و تحلیل موازنه جمعیتی در مناطق کشور با رویکرد آمایشی (نمونه موردی: استان آذربایجان شرقی 1385ـ 1355)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع مهاجرت و پیامدهای آن در سال های اخیر به عنوان یکی از مسایل مهم اجتماعی در کشور مطرح گردیده و مدیران اجرایی را با چالش جدی مواجه ساخته است. در تمام سرشماری های رسمی کشور، استان آذربایجان شرقی مهاجرفرست ترین استان کشور بوده است. با توجه به اهمیت و ضرورت شناخت ویژگی های مهاجرت در استان ها و کشور از یک طرف و مهاجرفرست ترین استان بودن آذربایجان شرقی در چند دهه اخیر سرشماری از طرف دیگر، این مقاله به بررسی و تحلیل رفتار مهاجرتی درون و برون ناحیه ای استان آذربایجان شرقی در سه دهه اخیر پرداخته است. روش تحقیق توصیفی و تحلیلی و جامعه آماری استان آذربایجان شرقی است. با عنایت به ماهیت موضوع نمونه آماری شامل کل جامعه آماری مهاجران، ابزار گردآوری داده ها سایت مرکز آمار ایران و روش تجزیه و تحلیل نیز آمار توصیفی است. نتایج حاکی است پیوند جمعیتی استان آذربایجان شرقی عمدتا با استان های همجوار و استان تهران می باشد. مبدا عمده مهاجران وارد شده به استان از استان های تهران، آذربایجان غربی، کردستان، خوزستان و اردبیل می باشد که بیش از 70 درصد مبدا مهاجران به استان را شامل می شوند. مقصد عمده مهاجران خارج شده از استان نیز تهران، آذربایجان غربی، قم، اردبیل و خوزستان می باشد که بیش از 80 درصد را شامل می شود. در درون استان نیز مبدا عمده مهاجران شهرستان های تبریز، اهر، مراغه و مرند با بیش از 50 درصد از کل مهاجران خارج شده و مقصد عمده مهاجران وارد شده، شهرستان های تبریز، مراغه، مرند و بناب با بیش از 66 درصد می باشد. تحلیل نتایج نشان می دهد تبادل جمعیت عمدتا با چند شهر محدود که از نظر امکانات و خدمات در سطح برتری قرار دارند صورت می گیرد.
نقش و تأثیر خانههای دوم بر ساختار اقتصادی، اجتماعی ناحیه کلاردشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همزمان با برخی تحولات جهانی و رواج گردشگری روستایی، در ایران نیز بویژه در نواحی کوهستانی مجاور شهرهای بزرگ و همچنین سواحل دریای خزر از چند دهه گذشته خانه های دوم یا خانههای تعطیلات با هدف گذراندن اوقات فراغت شکل گرفته است. در ناحیه کوهستانی کلاردشت هم به دلیل برخورداری از موقعیت ممتاز گردشگری و استراحتگاهی مورد نیاز ساکنان شهرها، خانههای دوم گسترش یافته است. در این مقاله با انجام مطالعات و کارهای میدانی و تکمیل پرسشنامه در محلات 8 گانه شهر کلاردشت و 19 روستای پیرامون، ماهیت، ابعاد و روند گسترش این قبیل مساکن ییلاقی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که شکلگیری این پدیده در نواحی روستایی تاثیر چشمگیری بر دگرگونیهای اقتصادی اجتماعی آن داشته است. با تأکید بر این که ساخت و سازها در این قسمت غالباً بهصورت سلیقهای و فاقد طرح و برنامه بوده و در نتیجه منجر به بروز ناهماهنگی در چهره و ساختار محیطی آن شده است و ادامه چنین روندی با اصل پایداری محیط زیست و توسعه روستایی مغایرت دارد.
پهنه بندی خطر زمین رانش و تأثیر آن بر ناپایداری سکونت گاه های شهری مورد شناسی: زیباشهر گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناپایداری دامنه ای به ویژهخطر زمین لغزش از جمله مخاطرات عمده ای است که در مناطق شیب دار با خاک هایسست، معمولاً از فراوانی زیادی برخوردار است. منطقه تپه های زیبا شهر گرگان به دلیل گسترش تپه های لسی و خاک های کم مقاومت و هم چنین تبدیل مناطق شیبدار به مناطق مسکونی و ساخت و ساز و فعالیت های عمرانی بر روی شیروانی هابه منظور احداث راه، ساختمان و .... حساسیت ویژه ای در برابر مخاطرات زمینلغزش دارد. در این تحقیق تلاش بر این است که عوامل موثر بر ناپایداری منطقهبا تأکید بر ژئومورفولوژی مورد بررسی قرار گیرد.داده های مورد استفاده دراین تحقیق نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، کاربری اراضی، نقشه شهری گرگان وتصاویر ماهواره ای به همراه بازدید میدانی است. روش تحلیل نیز بر مبنایداده های موجود به صورت استقرایی است. برای تحلیل داده ها، نقشه های موردنظر به محیطGISمنتقل و با استفاده از مدلAHP به ارزیابی خطر زمین لغزش درمنطقه پرداختیم. مجموعاً 8 معیار اصلی مرتبط با وقوع پدیده زمین لغزش موردتحلیل قرار گرفت، این معیارها به عنوان نقشه های عامل هر کدام جدا گانهکلاس بندی شده و از روش های آماری و مشورت با کارشناسان متخصص ارزش گذاریشدند. نقشه نهایی تولید شده در منطقه نشان داد که عامل شیب 8/15 درصد،زمینشناسی و انعطاف پذیری خاک 28 درصد، گسل 14 درصد وکاربری اراضی3/12 درصد،بیشترین تأثیر را در بروز زمین لغزش منطقه داشته است. پس منطقه ناپایداربوده و دوری از حریم خطر بهینه تر است.
بررسی توزیع فضایی خدمات شهری در مناطق شهرشیراز (نمونه مراکز آموزشی شهر شیراز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در دنیای متمدن امروز، شهرهایی که در گوشه و کنار این زمین پهناور قد برافراشته اند و گسترش یافته اند و هر روزه بر اشکال عمودی و افقی آنها افزوده میشود، حیات و پویایی خود را مدیون چندین عوامل بوده و میباشند که میتوان آنها را مصادیق برجسته توسعه یافتگی و ساز و کار پیشرفت و حرکت به سمت تعالی زیستگاههای بشری دانست، انسجام، توازن و هماهنگی میان عناصر متشکله مدنیت، تعادل و انتظام در سامانه ها و ساختگرائی در ایجاد یا مرمت و گسترش یک شهر را میتوان از این جمله عوامل دانست. بنابراین باید فضائی متعادل، متوازن برای رشد و تعالی انسان و جامعه فراهم ساخت و ایجاد توازن و هماهنگی در عموم ساختارها و سامانه های شهری، از مصادیق بارز توسعه یافتگی بشمار می رود. لذا به منظور تناسب در شهر لازم است کوششها، مطالعات اساسی و مفیدی به منظور شناخت نارسائیها، کمبودها در نقاط مختلف شهر صورت گیرد. و یکی از این عناصر شهری خدمات آموزشی میباشد که برنامه ریزان شهری تلاشهای مصرانه وجدی در جهت رفع عدم تعادل این خدمات در سطح مناطق شهری دارند.
روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و هدف این پژوهش بررسی نابرابریهای مناطق شهر شیراز از لحاظ خدمات آموزشی دوره راهنمائی میباشد و پژوهش بر این فرضیه استوار است که مناطق شهر شیراز از لحاظ خدمات آموزشی دوره راهنمائی متعادل نمیباشند. نتایج نشان میدهد که شهر شیراز از حیت شاخص آموزشی در طی دوره مورد بررسی مناطق یک و سه دارای وضعیت رو به بهبود و مناطق دو و هشت دارای وضعیتی نامناسب میباشند.
برنامه ریزی فضایی توسعه پایدار شهرهای ساحلی : نمونه موردی: شهر ساحلی نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظم بصری در شهرسازی سنتی ایران (مطالعه موردی: بازار تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری و شهرسازی گذشته ایران زمین که همواره با تکیه بر خلاقیت و خصائص پایدار از جایگاه ویژهای برخوردار بوده، در عصر حاضر در اثر مواجهه با عوامل متعدد؛ بویژه تأثیر پذیری از مظاهر تمدن صنعتی شده غرب از حقیقت خویش فاصله گرفته و صورتی غیربومی و در برخی مواقع، تنزلی یافته است. شیوة جدید سازماندهی فضا با غفلت از اندیشه پیشینیان با سنت فکری ایرانی همخوانی نداشته و خصوصیات ملی و فرهنگی شهرسازی در کشور را دگرگون ساخته است. اصول معنوی حاکم بر شهرسازی سنتی ایران، ریشه در فرهنگ و اندیشههای این مرز و بوم دارد. اصل نظم به عنوان یکی از اصول معنوی، به خوبی در شهرسازی سنتی ایران کالبد یافته و میتواند پایه محکمی برای تداوم این فرهنگ غنی باشد. بازار به عنوان یکی از فضاهای شهری واجد ارزشهای کیفی و هنری، به خوبی تجلیگر این اصل اساسی شهرسازی سنتی ایرانی است. در این مقاله بر اساس روش اسنادی و کتابخانهای با استفاده از منابع و متون موجود، سعی گردیده ضمن روشنسازی مفهوم نظم در شهرسازی سنتی ایران و بررسی آن در بازار به عنوان یکی از ارکان اصلی کالبد شهرهای سنتی ایرانی، ضرورت بازشناسی اصول و مفاهیم به کار رفته در شهرهای سنتی به ویژه در گرایشات نوین شهرسازی مورد توجه قرارگیرد.
بررسی نقش نظام مدیریت و برنامه ریزی در سازماندهی فضایی جمعیت و فعالیت در منطقه کلانشهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطقه کلانشهری، پهنه ای جغرافیایی است که از یک شهر مرکزی و مراکز جمعیتی، تولیدی، خدماتی و گردشگری پیرامون آن تشکیل شده است. این مراکز همواره در تعامل محیطی، اقتصادی، اجتماعی و فضایی با یکدیگر قرار دارند. از این رو، چالش اصلی مدیریتی در این مناطق، یافتن راهی برای سازماندهی «ارتباط و پیوند» میان این حوزه های مختلف عملکردی است. به عبارتی اگر مدیریتهای مستقلِ مستقر در منطقه کلانشهری به سمت یکپارچگی مدیریتی سوق نیابند؛ برنامه های کالبدی-فضایی نیز توانایی لازم را برای هدایت و کنترل تحولات کالبدی -فضایی منطقه نخواهند داشت. از این رویکرد، مطالعه حاضر روند تحول مکانی سکونتگاههای شهری و فضاهای صنعتی منطقه کلانشهری تهران را با هدف شناخت جایگاه نظام مدیریت و برنامه ریزی رسمی و شهرهای جدید و شهرکهای صنعتی در جذب جمعیت و فعالیت منطقه، مورد بررسی قرار داده است. تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از اسناد، آمارها و مطالعات و گزارشات موجود در زمینه موضوع تحقیق انجام گرفته است. بررسی این موضوع در منطقه کلانشهری تهران نشان می دهد که نظام رسمی مدیریت و برنامه ریزی شهری در چارچوب همان ساختارهای سنتی مدیریت و برنامه ریزی اقدام به اجرای طرح ایجاد شهرهای جدید و شهرکهای صنعتی در منطقه کلانشهری تهران کرده است. نگاهی به یافته های تحقیق نشان می دهد که، ایجاد شهرهای جدید و شهرکهای صنعتی که با هدف سازماندهی به نظام استقرار جمعیت و فعالیتها در منطقه کلانشهری تهران صورت گرفته است؛ به رغم ظرفیت سازی قابل توجه در شهرهای جدید و شهرکهای صنعتی برنامه ریزی شده، نقش مهمی در سازماندهی به استقرار جمعیت و فعالیتهای صنعتی منطقه ایفا نکرده اند؛ جذب جمعیت و واحدهای صنعتی وکارگاهی در خارج از زمین شهرهای جدید و شهرکهای صنعتی؛ بسیار بیشتر از این مراکز برنامه ریزی شده بوده است. نتیجه اینکه، هدایت و کنترل برنامه ریزی شده تحولات کالبدی-فضایی منطقه در شرایط تعدد و تفرق مدیریتی در منطقه کلانشهری تهران امکان پذیر نبوده و هر گونه اقدام در این ارتباط وابسته به یکپارچگی در ساختار، فرایند و سیاستهای نظام مدیریت و برنامه ریزی منطقه می باشد.
ارزیابی سطح رضایت شهروندان از کیفیت محیط شهری (نمونه موردی: مناطق شهری ده گانه کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
می توان دغدغه دستیابی به فرم خوب شهری را از زمان شکل گیری اولین شهرها سراغ گرفت و تلاش برای بهبود زندگی شهری را هم سن تاریخ شهرنشینی تخمین زد. تمایل بیش از پیش جمعیت های انسانی به زندگی در محیط های شهری و رشد شهرنشینی اهمیت کیفیت زندگی شهری و محیط های سکونتی در شهرها را بیش از پیش آشکار ساخته است. بر این اساس در تحقیق حاضر تلاش شده است تا با توجه به مطالعه مبانی نظری مربوط به کیفیت محیط زندگی، چارچوب مفهومی متشکل از عوامل شانزده گانه ای برای بررسی و سطح بندی مناطق ده گانه کلانشهر تبریز در نظر گرفته شود.
تحقیق حاضر به لحاظ روش انجام مطالعه، تحقیقی توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است که نتایج حاصل از آن جنبه کاربردی و توسعه ای دارد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه خانوارهای ساکن کلانشهر تبریز تشکیل می دهند. با توجه به حجم بالای جامعه آماری، جهت گردآوری اطلاعات، از روش نمونه گیری استفاده گردید. حجم نمونه مورد مطالعه بر اساس روش کوکران 384 خانوار برآورد گردید. اعضای نمونه مورد بررسی نیز به روش نمونه گیری تصادفی و متناسب با حجم جمعیتی زیر جامعه های مورد بررسی(مناطق دهگانه کلانشهر تبریز) انتخاب شدند. به منظور تحلیل داده های گردآوری شده نیز از روش های تصمیم گیری چند معیاره فازی و تحلیل خوشه ای بهره گرفته شد.
در نهایت براساس میزان رضایت شهروندان از محیط سکونتی خود و با استفاده از روش تحلیل خوشه ای، مناطق ده گانه کلانشهر تبریز در سه سطح مناطق دارای محیط سکونتی با کیفیت بالا، متوسط و ضعیف سطح بندی شدند. نتایج مطالعه نشان داد که از دیدگاه شهروندان کلان شهر تبریز، مناطق شهری دو، پنج و سه این کلان شهر دارای محیط سکونتی با کیفیت بالا، مناطق شش، هشت، هفت و چهار دارای محیطی زندگی با کیفیت متوسط و نهایتاً مناطق یک و ده این کلانشهر نیز دارای محیطی سکونتی با کیفیت ضعیف هستند.
توسعة کارآفرینی روستایی با تأکید بر نهادهای محلی ( مطالعه موردی؛ بهاباد، استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ددر سال های اخیر، حمایت از کارآفرینی و گسترش آن به راهبردی در توسعه، شکوفایی و رشد جوامع انسانی تبدیل شده است. به اعتقاد شوماخر (1973) اگر برنامة توسعه به سه عامل آموزش، مشارکت مردم، سازمان و نظم توجه نکند، قادر نخواهد بود از سایر منابع بهرة مناسب ببرد؛ ازاین رو، امروزه تأکید کارشناسان بر توسعة مردم محور است و به عقیدة آن ها مردم باید محور همة فعالیت های توسعه باشند؛ بنابراین، استفاده از مشارکت و توانمندی های مردم به ویژه روستاییان، برای عمران و توسعة مناطق روستایی در تمام ابعاد آن لازم و ضروری است. درزمینة کارآفرینی نیز استفاده از مشارکت و پتانسیل مردم محلی، بهترین و مهم ترین ابزار به شمار می آید. نهادهای محلی و سازمان های غیردولتی (NGOs) می توانند یکی از اصلی ترین ابزارها برای استفادة بهتر و سازمان-یافته تر از مشارکت های مردمی محسوب شوند و در خدمت توسعة کارآفرینی و توسعة روستایی باشند. هدف از انجام این پژوهش، امکان سنجی توسعة کارآفرینی روستایی با بهره گیری از نهادهای محلی است که در بخش بهاباد استان یزد انجام شده است. تحقیق از نظر نوع، کاربردی و از نظر روش، به صورت پیمایشی است. ابزارهای سنجش، مصاحبه، پرسش نامه و روش PRA بوده اند و در تجزیه وتحلیل داده ها از روش SWOT استفاده شده است. جامعة آماری تحقیق کارآفرینان، مردم محلی و مسؤولین بودند. از هرکدام از دو گروه کارآفرینان و مسؤولین، به عنوان نمونه و به صورت تصادفی ساده، تعداد 30 نفر انتخاب شد و از مردم محلی نیز برای نمونه و با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 124 نفر انتخاب شد. نتایج حاصل از تحقیق بیانگر این است که منطقة بهاباد ازنظر توسعة کارآفرینی روستایی، نقاط قوت و ضعف، فرصت ها و تهدیدهای مختلفی دارد. با بهره گیری از ظرفیت نهادهای محلی می توان از نقاط قوت و فرصت های موجود، درراستای توسعة کارآفرینی استفاده کرد و همچنین، می توان با کمک گرفتن از پتانسیل نهادهای محلی، نقاط ضعف و تهدیدهای موجود را تا حدود زیادی به نقاط قوت و فرصت تبدیل کرد که بهترین راهبرد در این امر، راهبرد رقابتی/ تهاجمی (SO) است.
سناریوهای آینده سکونتگاههای روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: روند سرعت تغییر فضاهای جغرافیایی چنان است که قدرت و توان بشر نمی تواند آن را پیش بینی کند. روستاها به عنوان یکی از سکونتگاه های بشری نتوانسته اند خود را با این تغییرات همگام سازند؛ بنابراین، اندیشمندان و پژوهشگران دربارة استمرار حیات آن ها تردید کرده اند. در پژوهش حاضر تلاش بر آن است تا با رویکرد آینده پژوهی، پاسخی به بقای روستاها با توجه به رویدادهای درحال وقوع یا رخداد احتمالی آن ها در آینده ارائه شود.
روش: روش تحقیق مبتنی بر روش دلفی است. در ابتدا، عوامل کلیدی، رویدادها و پیشران های مؤثر در بقای روستاها توسط کارشناسان گروه دلفی انتخاب شدند و ازنظر اهمیت، میزان تأثیرگذاری و فقدان قطعیت با استفاده از مدل سلسله مراتبی AHP ، تاپسیس و شاخص اجماع نظر رتبه بندی شدند.
یافته ها: براساس نتایج به دست آمده از بررسی ها، درآمد و اشتغال عوامل کلیدی تأثیرگذار در حیات روستاها هستند و گسترش تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات و سیاست توسعة سکونتگاه های کوچک به عنوان پیشران های مهم در روند عامل های کلیدی شناخته شدند و براساس آن ها، سناریوهای بدیل آیندة روستاها ترسیم گردیدند.
محدودیت ها: نبود اطلاعات در برخی از عوامل کلیدی در سری زمانی.
اصالت و ارزش: این تحقیق از این نظر دارای اهمیت است که در آن وضعیت آینده و پیشران های تشکیل دهندة روستاها شناسایی می شود و اقداماتی برای کنترل و هدایت آن ها برنامه ریزی می گردد.
ارزیابی احساس امنیت در مناطق شهری کرمان با استفاده از مدل کوپراس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امنیت مفهومی اجتماعی است و کاربرد آن نیز به گونه ای مرتبط با جوامع شهری معنی پیدا میکند. بدون احساس امنیت، هیچ فضای شهری عرصه حضور و تعاملات اجتماعی شهروندان نخواهد بود. با گسترش شهرنشینی و ایجاد شرایط خاص زندگی، امن سازی فضاهای شهری به عنوان یکی از ضرورت های اساسی شهرسازی مطرح می شود و برنامه ریزان و طراحان فضاهای اجتماعی، به ویژه شهرها، تلاش میکنند تا با شناسایی عوامل تهدیدکننده امنیت، ایمنی را برای استفادهکنندگان از فضاها فراهم کنند تا علاوه بر ابعاد عینی، بر فرایندهای ذهنی ادراک امنیت نیز تأثیر گذاشته و به آسایش روانی ساکنان کمک کند. در این راستا با توجه به اینکه شهر کرمان به عنوان بزرگ ترین جاذب جمعیت جنوب شرق ایران است، این شهرستان به دلیل وجود مراکز خدماتی در جنوب استان، مهاجرپذیری بودن، رشد سریع جمعیت، گسترش فیزیکی شهر، ناهمگونی و انسجام اجتماعی، در زمینه ارتکاب ناهنجاری و جرایم شهری از آمار بالایی برخوردار است که متأسفانه موجب بروز مشکلات متعدد و تحمیل هزینه های غیر قابل جبران مالی، جانی و روحی بر این منطقه شده است؛ ازاین رو، این مطالعه درصدد است، میزان امنیت شهری در مناطق چهارگانه شهر کرمان را مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی-توسعه ای و روش آن توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش پس از بررسی مبانی نظری مرتبط مؤلفهای «کاربری اراضی، کیفیت معابر، آسایش بصری، آسایش محیطی، تناسب فرم و اندازه فضا، دسترسی به حمل و نقل عمومی، احساس آشفتگی محیطی و نظارت و کنترل محیط» به عنوان شاخص های منظر شهری بر اساس سنجش احساس امنیت شهروندان عمومی به دست آمد. سپس با توزیع 20 پرسش نامه در میان متخصصان، داده های مورد نظر جمع آوری، در ادامه با روش آنتروپی به ارزیابی شاخص های امنیت پرداخته شده و سپس برای تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل کوپراس به رتبهبندی مناطق چهارگانه شهر کرمان پرداخته شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بر اساس شاخصهای هشتگانه ارزیابی؛ منطقه 2 دارای وضعیت مناسب تری نسبت به سایر مناطق دارد و منطقه 3 در وضعیت نامطلوبی به لحاظ امنیت شهری قرار دارد.
بافت قدیم شهر بندری بوشهر
حوزههای تخصصی:
شهر و شهر سازی و محیط زیست
حوزههای تخصصی:
کنش های استدلالی ژئوپلیتیک انتقاید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اهداف ژئوپلیتیک انتقادی، تحلیل کشورداری یا سیاست خارجی است. کد ژئوپلیتیک به عنوان مجموعه ای ازفرضیات استراتژیک که یک دولت بر اساس آن به تنظیم سیاست خارجی خود با دیگر کشورها می پردازد یکی از مصادیق استدلال ژئوپلیتیک است و به عنوان محصول استدلال ژئوپلیتیک عملی که یکی از حوزه های پژوهش ژئوپلیتیک انتقادی است قابل بررسی می باشد. مطالعه ژئوپلیتیک انتقادی در آشکارسازی استدلالات و فرضیات سیاست گذاران و ساخت کدهای ژئوپلیتیک که به عنوان پایه و اساس و توجیهی برای کنش های سیاست خارجی عمل می کنند، مفید بوده است. این مفهوم رابطه تنگاتنگی با مفهوم بینش ژئوپلیتیک دارد که ریشه در ژئوپلیتیک انتقادی داشته و در متن و بافت فضای اجتماعی قابل درک است.
پژوهش حاضر به عنوان مقاله مستخرج از رساله دکتری ضمن پرداختن به ژئوپلیتیک انتقادی و حوزه های مطالعاتی آن به بررسی دو مفهوم کد و بینش ژئوپلیتیک به عنوان کنشهای استدلالی مهم در ژئوپلیتیک انتقادی و نهایتاً ارائه یک چارچوب تحلیلی برای استدلال ژئوپلیتیک عملی در راستای رویه سیاستمداری پرداخته است.
تدوین سناریوهای توسعة گردشگری منطقه ای براساس اصول آینده پژوهی (مورد مطالعه: استان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری یکی از ابزار های مهم توسعه در جهان شناخته شده است. بسیاری از کشوهای جهان در سیاست ها و برنامه های کشورشان، به گردشگری به عنوان ابزاری مؤثر برای ادامة روند توسعة سیاسی، فرهنگی و اقتصادی توجه خاصی مبذول می کنند. این پژوهش در زمینة شناسایی عوامل اصلی و ترسیم آینده های باورکردنی و مطلوب در آیندة گردشگری منطقه ای استان همدان بحث و بررسی می کند. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، از نظر روش، ترکیبی از روش های اسنادی و پیمایشی و از نظر ماهیت بر اساس روش های جدید علم آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی است که با به کارگیری ترکیبی از مدل های کمی و کیفی انجام گرفته است.با توجه به ماهیت این پژوهش، از روش های تحلیل ساختاری، سناریونگاری و دلفی بهره گرفته شده است. نتایج این پژوهش نشان داد 14 عامل اصلی در توسعة گردشگری آیندة استان همدان تأثیر گذار است. این عوامل بر اساس تحلیل های سناریونویسی به 41 وضعیت احتمالی می انجامند. بعد از تحلیل وضعیت های احتمالی، 4111 سناریو با احتمال وقوع ضعیف، 14 سناریو باور کردنی و 5 سناریو با احتمال وقوع قوی در توسعة گردشگری استان همدان شناسایی شد. در نهایت، برای سناریو های مهم راهبرد هایی برای توسعة گردشگری استان همدان بیان شد.
تعیین ظرفیتِ تحمل و ردپای اکولوژیکی در مقصدهای طبیعت گردی (مورد شناسی: دریاچة زریوار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعة روزافزون گردشگری و افزایش تعداد گردشگران در طی دهه های گذشته، پیامدهای جبران ناپذیری را برای مقصدهای گردشگری به دنبال داشته است. در این میان، مقصدهای طبیعت گردی به دلیلِ ماهیت شکننده و توجه زیاد گردشگران، بیش از جاذبه های دیگر آسیب دیده اند. این موضوع توجه مدیران و مسئولان را به مدیریت بازدید کنندگان و کاهش اثرات ناشی از این بازدید ها جلب کرده است. در سال های اخیر ، تکنیک های مختلفی در جهتِ مدیریت اثرات بازدید کنندگان ارائه شده که یکی از این ابزارها «ظرفیتِ تحمل» است. تاکنون به منظورِ تعیین ظرفیتِ تحمل جاذبه های گردشگری، روش های مختلفی ارائه شده است. یکی از این روش ها، روش «ردپای اکولوژیکی» است. این روش میزان استفاده از منابع و همچنین تولید مواد زائد را برحسبِ پهنه های زمین و آب موردِ نیاز نشان می دهد و در حالِ حاضر به صورتِ گسترده، به منظورِ سنجش پایداری حوزه های مختلف، موردِ استفاده قرار می گیرد. در این تحقیق با استفاده از مدل ردپای اکولوژیکی، ظرفیتِ تحمل اکولوژیکیِ «دریاچة زریوار» محاسبه شده است. در این روش ابتدا ردپای اکولوژیکی فعالیت های مصرفی گردشگران در پنچ گروه محاسبه و ردپای اکولولوژیکی هر یک از فعالیت های مصرفی در انواع مختلف زمین تعیین شده است. در مرحلة بعد، ظرفیتِ زیستی محاسبه شده با ردپای اکولوژیکی مقایسه شد و در نهایت با تعیین سطح ایمنی اکولوژیکیِ دریاچة زریوار، ظرفیتِ تحمل دریاچه در سطوح مختلف ایمنی مشخص شد. بر اساس محاسبات انجام شده، سرانة ردپای اکولوژیکی بازدید کنندگان دریاچة زریوار در سال 1393 که تعداد آن ها مطابق با برآوردهای انجام گرفته حدود 860000 نفر است، 0.0148321 هکتار جهانی و سرانة ظرفیتِ زیستی نیز 0.0170915 هکتار جهانی است. هر چند که ظرفیتِ زیستی دریاچه از ردپای گردشگران بیشتر است؛ اما به این دلیل که شاخص ایمنی اکولوژیکی دریاچه حدود 0.86 است، دریاچه در سطحِ ایمنیِ 3 و وضعیت ضعیف قرار دارد. محاسبات نشان می دهد چناچه تعداد بازدید کنندگان بین 500000 تا 800000 نفر باشد، وضعیت دریاچه مناسب و در سطح ایمنی 2 قرار خواهد گرفت و چناچه تعداد بازدید کنندگان کمتر از 500000 نفر باشد، وضعیت دریاچه خوب و در سطح ایمنی 1 قرار خواهد گرفت.