فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۲۸۱ تا ۸٬۳۰۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
کاربری اراضی قلمروهای روستایی امروز میدان کارزار اصلی نیروها و پیشران های توسعه روستایی متضاد از هم است که در اکثر مواقع حالت های متضادی را در پیش روی ذینفعان اراضی برای استفاده از آن قرار می دهد. لذا هدف تحقیق حاضر شناسایی پیشران های تغییر کاربری اراضی در قلمروهای روستایی است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی مبتنی بر روش های آینده پژوهی است. جمع آوری اطلاعات بصورت میدانی با استفاده از پرسشنامه (318 نفر از روستائیان و 22 کارشناس اجرایی و دانشگاهی) انجام شده است. از روش تجزیه و تحلیل ساختاری در محیط نرم افزار میک مک برای تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج نشان داد که؛ خشکسالی با میانگین 88/3 و ضعف اجرای قانون، لابی و فساد(پارتی بازی) با میانگین 88/3 مؤثرترین پیشران تغییر در شدت کارکرد و گسترش حمل و نقل با میانگین 13/4 موثرترین پیشران تغییر کاربری اراضی می باشند. همچنین نتایج تحلیل روابط متقابل پیشران ها نشان می دهد که عدم حضور سازمان ها و نهادها و عدم دیدبانی تغییرات، ضعف اجرای قانون، لابی و فساد(پارتی بازی) و رشد جمعیت تأثیرگذارترین پیشران بر سایر پیشران ها و سطح تولیدات، افزایش درآمد مردم و تجاری شدن کشاورزی تأثیرپذیرترین پیشران یا به عبارتی بحرانی ترین و عدم قطعی ترین پیشران انتخاب شدند.
مدل سازی توزیع مکانی بارش های رعد و برقی با استفاده از تصاویر ماهواره ای و برآورد آب قابل بارش، موردمطالعه: شهرهای استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بارش های رعد و برقی نوعی از رگبارهای غیر پایدار هستند که با یک حالت غیرعادی فوق العاده قوی، از جابه جایی اتمسفر ایجاد می شوند و از پدیده های مهم آب و هوایی در شمال غرب کشور محسوب می شوند. هدف از این پژوهش بررسی توزیع مکانی بارش های رعد و برقی استان اردبیل با استفاده از تصاویر ماهواره ی و برآورد آب قابل بارش است. در این تحقیق از داده های ایستگاه های سینوپتیک، تصاویر ماهواره ای و هم چنین برای برآورد آب قابل بارش از باندهای 17 و 18 سنجیده مودیس استفاده شد.ه است تصاویر بارش های رعد و برقی روزهای 10/5/2010 و 18/6/2012 در نرم افزار ENVI4.4 پردازش و سپس در محیط ArcGIS درون یابی گردید. هم چنین نتایج درون یابی داده های زمینی نیز نشان داد که بیش ترین بارش های رعد و برقی در ایستگاه خلخال، کم ترین آن در ایستگاه مشکین شهر رخ می دهد و بارش های رعد و برقی استان در فصل بهار و اوایل تابستان اتفاق می افتد. نتایج حاصل از تحلیل داده های زمینی و تصاویر ماهواره حاکی از این واقعیت است که بارش های رعد و برقی مستخرج از تصاویر ماهواره ای به مراتب دقیق تر از داده های حاصل از طریق برداشت های زمینی است و نیز می توان نقشه های بارش های رعد و برقی را با سرعت و دقت، استخراج و درروند پیش بینی های مخاطرات جوی و برنامه ریزی بهینه منابع آب در استان اردبیل به کار گرفت.
بررسی عوامل مؤثر برمهاجرت معکوس از شهر به روستا( نمونه موردی : شهرستان سرپل ذهاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۶
183 - 195
حوزههای تخصصی:
مهاجرت معکوس فرایندی است که سه مرحله تولد وزندگی در روستا، مهاجرت به شهر و سکونت در آنجا و سپس، بازگشت مجدد به روستا را شامل می شود. هدف این پژوهش عوامل موثر بر مهاجرت معکوس از شهر به روستا است. پژوهش حاضر با توجه به هدف کاربردی، و با توجه به نحوه گردآوری داده ها از نوع تحقیقات توصیفی همبستگی محسوب می شود. جامعه آماری پژوهش شامل خانوارهای دارای مهاجرت معکوس از شهر به روستا در شهرستان سرپل ذهاب که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 326 نفر از آن ها به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری سهمیه ای استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از دو بخش توصیفی (شاخص های گرایش به مرکز و پراکندگی) و شاخص های استنباطی (همبستگی و رگرسیون) با استفاده از دو نرم افزار spss و amos استفاده شد. نتایج یافته ها نشان می دهد که تسهیلات آموزشی r= 0/34) )، فن آوری های نوین ارتباطی (r= 0/69)، دسترسی به منابع (r= 0/75)، ایجاد درآمد r= 0/72) ) و مهاجرت معکوس از شهر به روستا رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.
سنجش تناسب شغلی و میزان پوشش شرح وظایف سازمانی در شهرداری تهران؛ مورد مطالعه: شهرداری منطقه 7(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های اساسی سازمان های دولتی در ایران، گزینش و مدیریت نیروی انسانی است. این ضعف ناشی از عواملی همچون عدم تناسب میان شغل و شاغل و نیز عدم وجود شفافیت در شرح وظایف شغلی هر سمت و مأموریت های ابلاغی سازمان می باشد، که منجر به بروز مشکلاتی من جمله ناکارآمدی سازمان، عدم وجود تعهد شغلی، نارضایتی شغلی، ترک شغل، دوباره کاری و اتلاف منابع و زمان خواهد شد. این پژوهش به بررسی شرایط موجود در شهرداری منطقه 7 تهران با 908 نیروی شاغل در حوزه های تخصصی متنوع می پردازد، که روند فعلی گزینش و جابجایی نیروی انسانی در آن بر اساس توصیه و یا سلیقه شخصی افراد شکل می گیرد؛ همچنین ضمن استفاده از مطالعات اسنادی سازمان مربوطه و طراحی کاربرگ هایی جهت سنجش میزان آگاهی و تسلط کارکنان هر واحد بر شرح وظایف شغلی و نحوه عملکرد آن ها در راستای دستیابی به اهداف و مأموریت های سازمان، با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی، وضعیت نیروی انسانی معاونت خدمات شهری و محیط زیست این سازمان را به صورت موردی تشریح کرده و راهکارهایی را جهت بهبود ارائه می دهد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کارکنان شهرداری منطقه 7 تهران بوده و روش اجرای طرح، سرشماری از تمام کارکنان است. با توجه به مسئله مهم و حیاتی مهندسی مجدد شرح وظایف شغلی، که امروزه اکثر سازمان ها از این رویکرد به منظور ارتقاء بهره وری و جلب رضایت ذینفعان خود بهره می برند، نتایج این پژوهش می تواند یک ابزار مهم و حیاتی برای تصمیم گیری مدیران در حوزه مدیریت شهری باشد. نتایج تجربی حاصل از این پژوهش نشان می دهد اگر چه به ظاهر و در لایه های سطحی سازمان پراکندگی نیرو و وظایف سازمانی به نحو احسن و با کمترین چالش شکل گرفته است ، اما هنگامی که با نگاهی دقیق تر به موشکافی وضعیت و لایه های عمیق تر می پردازیم، متوجه گسیختگی هایی می شویم که بنظر می رسد این موضوع در اکثر مناطق تهران صدق نماید.
تحلیل فضایی تغییرات کارکردی روستاهای جنوب غربی کلانشهرتهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور تحلیل روند تغییرات کارکردی روستاهای جنوب غربی کلانشهر تهران پس از انقلاب صورت پذیرفته است که در دو قلمرو اصلی تحلیل ابعاد تغییرات و تحلیل عوامل موثر بر تغییرات کارکردی انجام شده است. روش تحقیق از نوع توصیفیتحلیلی بودهو گردآوری اطلاعات با استفاده از مطالعه کتابخانه ای، مشاهده میدانی، تکمیل پرسشنامه و مصاحبه انجام شده است. جامعهآماریاینتحقیق دو گروه «مردم» شامل سرپرستان خانوار ساکن در روستاهای نمونه، مهاجرین وارد شده به روستاهای نمونه و کارگران فصلی شاغل به کار در روستاهای نمونه و «گروه کارشناسان آشنا با موضوع تحقیق و مسئولان محلی» هستند. حجم نمونه گروه مردم، برابر با 374 نفر بر اساس فرمول کوکران و حجم نمونه کارشناسان برابر با 30 نفر بر اساس تکنیک دلفی است. یافته ها نشان دادند کهابعاد تغییرات کارکردی این روستاها شامل سه بعد اصلی جمعیت پذیری ناشی از مهاجرت، تغییر در ساختار اقتصادی روستاها به نفع صنایع، خدمات و به ضرر بخش کشاورزی و دامداری، همچنین تغییر بارز در کاربری اراضی کشاورزی به کاربری های غیرکشاورزی است. همچنین نزدیکی به تهران، دسترسی ناشی از گسترش شبکه های ارتباطی، مهاجرت به روستاها و جمعیت پذیری، افزایش جمعیت شهرهای پیرامونی روستاها و تغییر کاربری اراضی روستاها مهمترین عواملتغییرات کارکردی روستاها گردیده است.
چشم انداز حکمرانی دولت- شهر شبکه ای در ایران (افق 2050)
حوزههای تخصصی:
الگوی حکمرانی دولت-شهر شبکه ای به عنوان چشم انداز شهرهای ایران در دهه 2050 محسوب شده است که به صورت نیمه خود فرمان اداره می شود. فرضیه مقاله حاضر به این ترتیب است که اگر به واسطه توسعه فناوری های نوین، مشارکت شهروندان به صورت شبکه ای گسترش داده شود، آن گاه می توان الگوی حکمرانی دولت-شهر فرمانپذیر منفعل را به الگوی حکمرانی دولت-شهر شبکه ای تبدیل کرد. برای تحقق چنین چشم اندازی، باید روندهای گذشته، مناسبات کنونی و برنامه های آینده را در نظر گرفت. در بررسی روندهای گذشته، سه کلان روند تاریخی؛ کلان روند دولت-شهر های خودفرمان، دولت -شهرهای نیمه خودفرمان و دولت -شهرهای فرمان پذیر از عهد باستان تا زمان معاصر وجود داشته است، که فهم حکمرانی در این دولت-شهرها باعث شناخت و انباشت های تاریخی از خود برای ترسیم چشم انداز مورد نظر می شود. از سوی دیگر، دولت-شهرهای آینده، مستلزم داشتن درکی از فضای جغرافیایی در چارچوب چرخش پارادایمی می باشند. برای راهبردی کردن چشم انداز مذکور، روش مقاله حاضر کیفی و بر اساس تکنیک پس نگری صورتبندی گردیده است و گام های راهبردی شش گانه ، در رسیدن به چشم انداز، در آن، ترسیم شده است که این گام ها در بازه های زمانی 5 ساله (از 2045 تا2020) در قالب رهیافت های مختلف توسعه صورتبندی گردید. پس از آن، مأموریت، که هویت و اهداف نهادهای سیاستگذار در این راستا می باشند، مشخص می شود. نتایج نشان داد که برای رسیدن به چشم انداز دولت-شهر شبکه ای، عناصر مندرج در چرخش پارادایمی را باید درک نمود که به اعتبار آن، اقدام به ایجاد تحول در حکمرانی، سیاست، اقتصاد، آموزش و فناوری نمود. در نهایت با طرح پایداری شهری به عنوان هدف مندرج در مأموریت پژوهش، چند ارزش بنیادین، به عنوان اصول اخلاقی مستمر، معرفی می گردد که به منظور اتصال مأموریت سازمانی به چشم انداز، مورد توجه سیاستگذاران قرار گیرند.
نقش ظرفیت های پهنه های گردشگری حوزه نفوذ کلان شهرمشهد در توسعه پایدار شهری، نمونه موردی: دهستان ابرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گزارش های سازمان جهانی گردشگری بیانگر این مطلب می باشد که امروزه گردشگری به یکی از بزرگ ترین صنایع دنیا تبدیل شده است. آن چه که در بحث گردشگری حائز اهمیت است تنها مسائل اقتصادی از قبیل اشتغال زایی، ارزآوری و ... نمی باشد؛ بلکه نقش آن در توسعه پایدار شهری و در کنار آن پاسخگویی به یکی از مهم ترین نیازهای انسانی یعنی نیاز به امنیت، آرامش روحی و روانی و تفریح و سرگرمی است که انسان با رفتن به محیط های طبیعی و سپری کردن مدتی در آنجا، سبب ارضای این نیاز ذاتی او می گردد. در این راستا، پژوهش حاضر، به دنبال شناسایی پهنه های دارای قابلیت گردشگری در یکی از مناطق مستعد گردشگری در حوزه نفوذ کلان شهر مشهد، یعنی دهستان ابرده می باشد. روش تحقیق این پژوهش، توصیفی- تحلیلی با هدف کاربردی است که از طریق مطالعات اسنادی و میدانی و هم چنین استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) انجام می گیرد. بدین منظور، ابتداء عوامل مؤثر در پهنه بندی به روش دلفی شناسایی شده و سپس با روش تحلیل سلسله مراتبی و با استفاده از نرم افزار expert choice به متغیرها وزن داده می شود. در ادامه لایه های مختلف در نرم افزار GIS به وسیله توابع overley تلفیق شده و امتیاز هر پهنه با توجه به کل عوامل مؤثر و وزن آن ها، به دست آمده و سپس کل پهنه ها به سه دسته پهنه های با ظرفیت بالا، متوسط و کم برای گردشگری، طبقه بندی شده است. نتایج مطالعه نشان می دهد که تنها 15 درصد اراضی موجود در دهستان ابرده دارای ظرفیت بالای گردشگری می باشد که بر این اساس، در جهت رونق هر چه بیشترگردشگری در این منطقه لازم است با توجه به ظرفیت بالقوه موجود در هر پهنه، کاربری جاذب گردشگر برای آن ها پیشنهاد گردد.
چارچوب نظری سنجش معیارهای عینی کیفیت محیط با تأکید بر نظریه رضایتمندی سکونتی و بازخورد آن در طراحی مجموعه های مسکونی پایدار
حوزههای تخصصی:
بی توجهی طراحان و معماران به مجموعه های مسکونی در جریان رشد شتابان شهرنشینی، این مجموعه ها را با مشکلات متعددی ازجمله، عدم رعایت معیارهای مربوط به کیفیت محیط سکونت روبرو کرده که باعث افت کیفیت زندگی در این مراکز شده است. پیامد این بی توجهی، شکل گیری بناهای سرد و بی روحی است که فاقد شرایط لازم برای ایجاد ارتباطی پایدار با ساکنان خود می باشند. بر این اساس، هدف از پژوهش فوق، شناسایی مؤلفه های مؤثر بر میزان رضایت ساکنین در مورد کیفیت محیط های سکونتی و تلاش برای ارتقاء شاخصه های کیفی مجموعه ها بوده که در دو مقیاس معماری و شهری حائز اهمیت می باشند. در این پژوهش، پس از مرور مفاهیم و نظریات مرتبط با متغیرهای تحقیق(شامل: رضایتمندی سکونتی، کیفیت محیط و پایداری) برمبنایی کلی از عوامل مؤثر در ارتقا کیفیت محیط و پایداری اجتماعی در مجموعه های مسکونی دست یافته و نتایج حاصل از این مطالعات به صورت مدلی جامع که ساخته شده از کیفیت محیط در واحدهای همسایگی و کیفیت محیط در واحدهای سکونتی است، نمایش داده شده است. درنهایت نیز دستورالعمل پیشنهادی 15 گانه، به عنوان راهکارهای عملی در طراحی مجموعه های مسکونی ارائه شده است.
سنجش و ارزیابی پیامدهای جغرافیایی –زیست محیطی خزش شهری در شهرستان شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش شتابان شهرها و رشد فیزیکی ناموزون آنها، که اصطلاحاً "خزش شهری" نامیده می شود، موجب خورندگی روستاها و اراضی پیرامونی آنها، تبدیل بی رویه اراضی کشاورزی و تخریب منابع محیط زیست گردیده است. این وضعیت در شهرستان شهرکرد مرکز استان چهارمحال وبختیاری نیز نمود گسترده ای داشته است. هدف پژوهش توصیفی –پیمایشی حاضر تعیین تحولات کالبدی سکونتگاههای روستایی پیرامون شهرستان شهرکرد با تاکید بر خزش شهری بود. جامعه آماری سرپرستان خانوار روستاهای شهرستان شهرکرد (15000 نفر) بودند. که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد 400 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه محقق ساخته در سه بعد پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و محیط زیستی-کالبدی بود. تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمونt تک نمونه ای و فریدمن استفاده شد. نتایج نشان داده که پیامدهای ناشی از خزش شهری به ترتیب عبارتند از:پیامدهای محیط زیستی- کالبدی(3.98)، پیامدهای اقتصادی(3.96 )و اجتماعی –فرهنگی(3.89). مهمترین پیامدهای محیط زیستی-کالبدی افزایش آلودگی محیط زیست، از بین رفتن معماری سنتی، تخریب تنوع زیستی؛ مهترین پیامدهای اقتصادی بورس بازی و افزایش قیمت زمین و مسکن، کاهش رغبت روستاییان به فعالیت های تولیدی (کشاورزی و دامی)، فرار سرمایه از روستاها و پس انداز آنها در شهر و افزایش هزینه های زندگی و در بین پیامدهای اجتماعی-فرهنگی تجمل گرایی و گرایش به مصرف کالاهای لوکس، کاهش همبستگی(ارتباطات انسانی ) و مشارکت، ازدحام و تراکم جمعیت در شهرها، الگو پردازی از زندگی و فرهنگ شهرنشینی بوده است.
واکاوی چالش های پیش روی تحقق پذیری شهر هوشمند مطالعه موردی: شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
45 - 58
حوزههای تخصصی:
باوجود مزایای بسیار شهرهای هوشمند، تحقق آن امری دشوار است که با چالش های متعددی مواجه بوده است. ب ه هم ین دلی ل، بس یاری از شهرها در پیاده سازی راهبردهای شهر هوشمند ناموفق بوده اند. ارزیابی عمیق و موشکافانه عوامل تأثیرگذار بر تحقق شهر هوشمند گامی اساسی در روشن شدن چالش های پیش روی این شهرها است. این پژوهش باهدف بررسی عوامل مؤثر در تحقق شهر هوشمند و تدوین متغیرهای تأثیرگذار بر عوامل تحقق پذیری شهر هوشمند بوده است. پژوهش حاضر با فرض معناداری مؤلفه های شش گانه شهر هوشمند (اقتصاد، محیط زیست، مردم، زندگی، حکمروایی، جابه جایی) بر تحقق پذیری شهر هوشمند در مشهد از روش تحقیق آمیخته ضمن بهره گیری از شیوه های یافته اندوزی کتابخانه ای، مشاهده و تحلیل پرسشنامه بهره گرفته است. بدین منظور ابتدا مؤلفه ها و متغیرهای مؤثر بر تحقق پذیری شهر هوشمند را تبیین کرده و برای تحلیل داده ها شیوه مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده نرم افزار Smart PLS 3 مورداستفاده قرارگرفته است. به علاوه جهت بررسی زمینه های تحقق پذیری شهر هوشمند مشهد از راهبرد پژوهش مورد کاوی بهره جسته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که با برنامه ریزی هدفمند حل چالش ها درزمینه محیط زیست هوشمند، اقتصاد هوشمند و حکمروایی هوشمند به عنوان مؤلفه های زیرساختی شهر هوشمند و برنامه ریزی در جهت استفاده از فرصت های پیش رو در بعد مردم هوشمند بتوان تحقق پذیری شهر هوشمند در شهر مشهد را میسر کرد.
بررسی الگوی توسعه فیزیکی شهر با رویکرد توسعه میان افزا، مورد مطالعه: شهر میاندوآب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۲)
1303 - 1321
حوزههای تخصصی:
"شهری شدن جوامع"(به مفهوم سکونت اکثریت جمعیت در شهرها)، جریانی جدید و محصول باز توزیع گسترده جمعیت به نفع سکونتگاه های شهری پس از انقلاب صنعتی بوده است. که موجب رشد پراکنده شهرها شده است. تحقیق حاضر باهدف امکان سنجی توسعه فیزیکی درونی شهر میاندوآب، با روش توصیفی تحلیلی انجام شده و از مدل های آنتروپی شان ون و هلدرن برای تحلیل شکل شهر استفاده شده است. همچنین از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی برای مقایسه دو دویی معیارها استفاده شده و وزن نهایی این معیارها نیز با استفاده از نرم افزار Expert choice11 محاسبه شده است. نتایج مدل هلدرن نشان می دهد که، حدود 33 درصد از رشد فیزیکی شهر، مربوط به رشد جمعیت و 67 درصد توسعه فیزیکی شهر درنتیجه عوامل دیگری همچون (بورس بازی زمین و...) بوده و به عبارتی سهم متغیر جمعیت نسبت به عوامل دیگر کمتر بوده و این نتیجه خود دلیلی بر توسعه افقی و پراکنده شهر می باشد. مقدار آنتروپی (G) شهر میاندوآب برای سال 95 برابر با 933/0 می باشد. که نشان دهنده رشد پراکنده شهر و پدیده اسپرال است که در این سال ها در شهر میاندوآب اتفاق افتاده است. همچنین نزدیک بودن مجموع فراوانی آنتروپی (H) یعنی 672/1 به مقدار حداکثر LN(n) یعنی 792/1 بیانگر رشد پراکنده این شهر می باشد. نتایج تحقیق بیانگر آن است که، حوزه های 4،10،19،20،21 با قرار گرفتن در اولویت اول توسعه و حوزه های 2،11،17 در اولویت دوم توسعه درونی، حوزه های 1،15 با اولویت سوم توسعه، حوزه 18 با پتانسیل توسعه درونی کم و مابقی حوزه ها که شمال حوزه های 7،8،12،13،16 می باشد، دارای پتانسیل توسعه درونی خیلی پایین قرارگرفته اند.
سنجش کیفیت زندگی شهری با الگوبرداری از شاخص های بارومتر اروپایی (مطالعه موردی: شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی شهری بیانگر رفاه افراد، اجتماعات، و محیط های شهری است و با افزایش جمعیت شهرها و سرعت شهرنشینی بیش از پیش مهم تر شده است. سنجش کیفیت زندگی شهری پتانسیل شناسایی الگوهای فضایی و روندهای پیش روی جوامع را دارد و می تواند مسیر مطمئنی برای شناخت، ارزیابی، و نیازسنجی در برنامه ریزی شهری باشد. مرور نظام مند پژوهش های این حوزه معیارهای متنوعی را در شاخص های ارزیابی نشان می دهد. پایایی برخی از معیارهای پژوهش داخلی گزارش نشده است. در این پژوهش با الگوبرداری از مدل سنجش کیفیت زندگی در شهرهای اروپایی (بارومتر اروپایی) مقیاسی با دسته بندی نسبتاً مختصر و جدید از معیارهای سنجش کیفیت زندگی طراحی شده و با به کارگیری عوامل پایای مدل نهایی به ارزیابی وضعیت کیفیت زندگی در شهر قزوین پرداخته شده است. با نظرسنجی از ساکنان شهر قزوین توسط پرسش نامه و اجرای تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزار SPSS، پایایی شش عامل توسط آلفای کرونباخ محرز شد. سپس، میزان کیفیت زندگی در این شهر با استفاده از آزمون T تعیین شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی-پیمایشی است. بر اساس یافته های پژوهش، معیارهای رضایت از زندگی، پاکیزگی و نظافت، کالبد شهری و ایمنی، امنیت و اعتماد به ترتیب بیشترین رضایت کلی را کسب کردند. بیشترین نارضایتی مربوط به عوامل وضعیت اقتصادی و خدمات آموزشی و رفاهی است. بر اساس نتایج پژوهش، میزان کیفیت زندگی در شهر قزوین بسیار اندک ارزیابی شد و رتبه بندی عوامل رضایت و مناطق سه گانه شهری نیز به دست آمد. همچنین، شاخص سنجش بومی و پایا با دسته بندی جدیدی از معیار های سنجش کیفیت زندگی شهری حاصل شد.
شناسایی و تحلیل موانع گذار از ساختارهای سنتی به بستر هوشمند در مقاصد گردشگری روستایی بخش بن رود شهرستان اصفهان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی این چالش ها و تلاش در جهت برطرف شدن آن ها شکل گرفته است. روش بررسی: پژوهش حاضر از لحاظ هدف، نظری- کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش مطالعه، توصیفی- تحلیلی است. در روند تهیه و تولید داده ها ابتدا عوامل موانع گذار از گردشگری سنتی به گردشگری هوشمند با استفاده از نظرات 30 نفر از خبرگان حوزه گردشگری از طریق روش دلفی شناسایی شده است. سپس تجزیه و تحلیل اطلاعات سیزده عامل به عنوان موانع تاثیرگذار قوی بر گردشگری هوشمند بخش بن رود شهرستان اصفهان، از مدلسازی تفسیری-ساختاری ISM و سپس با نرم افزار میک مک بهره گرفته شده است. یافته ها و نتیجه گیری: نتیجه به دست آمده از مدل تفسیر ساختاری نشان داد که اساسی ترین عامل چالش ها و مشکلاتی در خصوص فراهم کردن بستر هوشمند برای مردم محلی و گردشگران در روستاهای بخش بن رود بخش اصفهان مرتبط با سطح اول است که مربوط به عدم اعتقاد کسب و کار به بسترهای انلاین، عدم قابلیت های اقامتگاه های بوم گردی برای رزرو انلاین هستند.این عوامل دارای بالاترین قدرت تاثیر گذاری هستند؛ همچنین نتایج حاصل از تحلیل میک مک می توان بیان کرد همه متغیرهای جزء متغیرهای پیوندی هستند، این متغیرها از وابستگی بالا و قدرت هدایت بالا برخوردارند.
فعالیت های تولیدی کوچک غیرکشاورزی روستایی در چنبره روابط قدرت، مورد: استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعالیت های تولیدی کوچک غیر کشاورزی روستایی یکی از استراتژی های متنوع سازی اقتصاد روستایی با هدف تحقق توسعه پایدار روستایی است. یکی از استراتژی های اصلی دولت جهت کاهش وابستگی معیشت روستاها به بخش کشاورزی و کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی حوضه آبریز دریاچه ارومیه، توسعه فعالیت های تولیدی کوچک غیر کشاورزی بوده است؛ اما در اجرای آن در روستاهایی که کشاورزی به صورت گسترده همانند دشت نازلو انجام می شود، موفقیت چندانی به دست نیاورده است. این تحقیق در چارچوب تئوری روابط قدرت، روش شناختی کنشگر شبکه و با مصاحبه های عمیق انجام شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که 1) حمایت های مالی، قانونی، بیمه ای، تشکیلاتی و ...، دولت از مشاغل کافی نبوده است؛ 2) تلقی دولت از مشاغل کوچک روستایی به واسطه بخشودگی مالیاتی، اعطای یارانه ها، ارائه تسهیلات کم بهره، ارائه آموزش های رایگان و ...، تحمیل هزینه به دولت می باشد؛ 3) تضاد منافع مابین فعالین مشاغل کوچک غیر کشاورزی با صنایع بزرگ شهری مشهود می باشد و 4) اعمال محدودیت های فروش بر محصولات تولیدی مشاغل کوچک غیر کشاورزی با تولید گفتمان هایی چون غیربهداشتی بودن و غیراستاندارد بودن محصولات تولیدی صورت می گیرد؛ و در نهایت، 5) روابط نابرابر قدرت میان ذینفعان، موجب شکاف توسعه شهر و روستا شده است.
واکاوی شبکه روابط فضاییِ بازار خرما در نواحی روستایی ناحیه مَکُّران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش تولیدی و صادراتی محصول خرما و وابستگی معیشت بسیاری از خانوارهای روستایی به فعالیت نخلداری در مناطق خرماخیز کشور از جمله در ناحیه مکران، پرداختن به مسائل و شبکه روابط بازار این محصول اهمیت ویژه ای دارد؛ زیرا اقتصاد نخلداری در روستاهای این ناحیه غالباً بر کشاورزی خرده پا و سنتی استوار بوده و به لحاظ کارکردهای توزیعی، مبادله ای و مصرفی با چالش های عدیده ای روبرو است. از این رو هدف پژوهش حاضر کاوش و تحلیل شبکه روابط فضایی بین کنشگران (انسانی و غیرانسانی) به منظور توسعه کارکردی بازار خرما در روستاهای ناحیه مکران است. این پژوهش بر روش آمیخته (راهبرد متوالی- تغییرپذیر) استوار است. جامعه آماری پژوهش شامل 17493 نخلدار و 32 کارشناس کشاورزی است. حجم نمونه به روش هدفمند- احتمالی در مرحله کیفی 111 نخلدار و 16 کارشناس و در مرحله کمی 376 نخلدار و 32 کارشناس تعیین شد. براساس «روش آمیخته متوالی» داده های کیفی به کمک نرم افزار «NVIVO» و داده های کمّی به وسیله نرم افزار «SPSS» پردازش و تحلیل شدند. سپس تحلیل و استنتاج نهایی طبق استدلال لاتور (1987) به روش «ترجمه» صورت گرفت. نتایج نشان داد که روابط فضایی چندگانه ای بین کنشگران (انسانی و غیرانسانی) وجود دارد و یا در حال پدیدار شدن است. در این میان دلالان خرما با ایجاد شبکه ای قوی از روابط فضایی، بازار خرما را به زیان تولیدکنندگان به تسخیر درآورده و به عنوان کلیدی ترین کنشگر، نقش و عاملیت یافته اند. در وجه غالب ضعف و ناکارآمدی کنشگران اصلی (نخلدار و دولت) و هم پیمانی کنشگران سرمایه و سردخانه با دلالان منجر به چنین پیامد زیانباری شده است؛ هر چند این روابط فضایی با مشارکت کنشگران جدید (نخل های غیربومی، سردخانه و ... ) در حال دگرگونی است.
ارزیابی عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری، نمونه موردی: شهر بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۹ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
131 - 146
حوزههای تخصصی:
رونق گردشگری در هر منطقه تابع شرایط و ویژگی های آن منطقه می باشد بنابراین شناسایی عوامل موثر بر توسعه گردشگری هر منطقه نخستین گام برای توسعه گردشگری آنجا است. پژوهش حاضر سعی دارد، به ارزیابی عوامل تأثیرگذار بر توسعه گردشگری شهر بجنورد با توجه به بستر طبیعی و انسانی منطقه بپردازد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و جزو تحقیقات توصیفی - تحلیلی می باشد. جامعه آماری در پژوهش حاضر دو گروه بودند، گروه اول شامل میزبانان و متولیان واحدهای گردشگری که بعد از شناسایی و تعیین مهمترین اماکن و جاذبه های گردشگری شهرستان بجنورد که 75 مورد بودند در مجموع 300 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و گروه دوم شامل کارشناسان مرتبط با امور گردشگری که در مجموع 50 نفر به عنوان نمونه آماری برای این گروه انتخاب شدند. یافته های تحقیق نشان داد در میان عوامل موثر بر توسعه گردشگری از نظر متولیان، از بین 4 شاخص اصلی، یشترین میانگین مربوط به شاخص زیست محیطی با میانگین 4.1 و کمترین میانگین مربوط به شاخص اجتماعی - فرهنگی با میانگین 3.08 بوده است. همچنین از نظر کارشناسان، در میان عوامل موثر بر توسعه گردشگری، بیشترین میانگین مربوط به "عوامل زیرساختی" با 3.8 و کمترین میانگین مربوط به "عوامل اجتماعی - فرهنگی" و برابر 3.1 بدست آمده است. نتایج نهایی بدست آمده در پژوهش حاضر مشخص شد، عوامل کلیدی اس تراتژیک حاص ل از پژوهش حاض ر می-تواند در کانون توجه مدیران و برنامه ریزان در بجنورد قرارگرفته، امکانی مناسب برای توسعه پایدار منطقه بر پایه گردشگری پدید آورده، موجب دستیابی منطقه به موقعیت مطلوب در زمینه گردشگری در عرصه داخلی و حتی بین المللی و تبدیل خراسان شمالی و شهرستان بجنورد به یک مقصد گردشگری بین المللی پایدار و رقابتی شوند که، موجب شکوفایی اقتصادی گردیده و در نهایت منجر به اشتغال زایی، بهره وری صنایع محلی، افزایش توان اقتصادی شهرستان و به تبع آن افزایش درآمد سازمانهای اداره کننده منطقه گردد.
نقش شهرهای مرزی در توسعه ژئوپولیتیک گردشگری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال دوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵)
87 - 102
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از عوامل مهم برای دستیابی به توسعه، نقش درآمدی توریسم و جذب گردشگر درون کشورهاست که این مهم همواره در گرو داشتن فضای ملی و سرزمینی منسجم و شهرهایی با کارکرد بهینه است. موفقیت در زمینه توریسم، در گروِ داشتن آثار تاریخی و دیدنی، شهرهای زیبا و توسعه یافته، مردمان با فرهنگ و دانش و آگاهی بالا، دولتمردان عاری از القای تفکرات شخصی، نظام برنامه ریزی کارامد و ... است. در این میان می توان گفت که نقش شهرها در جذب گردشگر درجات بالاتری را دارا می باشند. شهرهای مرزی به دلیل داشتن نقش امنیتی و دروازه ورود کالا و انسان، می توانند در جذب گردشگر، موفق عمل کنند. ایجاد بازارچه های مرزی، وجود رودخانه و عوامل طبیعی، وجود بناهای تاریخی مانند قلعه و یا نوع مرز در این گونه شهرها، از عوامل جذب توریسم به شمار می روند. این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و سایت های اینترنتی، به دنبال بررسی نقش و جایگاه شهرهای مرزی در توسعه ژئوپولیتیک گردشگری و جذب گردشگر است. سؤال اصلی این مقاله این است که: آیا شهرهای مرزی با استفاده از ژئوپولیتیک گردشگری می توانند در جذب توریسم و توسعه گردشگری موفق باشند؟ نتایج نشان می دهند که شهرهای مرزی با توجه به موقعیتشان، توانایی توسعه ژئوپولیتیک گردشگری و در جذب گردشگر، قابلیت بالایی را دارند.
تحلیلی پیرامون نابودی صنعت کرم ابریشم و اثرات و پیامدهای آن بر تغییر کاربری اراضی روستاهای بخش مرکزی شهرستان لاهیجان در دهه اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنعتکرمابریشم(نوغانداری)یکیازصنایعوابستهبهکشاورزیبرایتهیهوتولیدنخابریشمازپیلهکرمابریشماستکهتغذیهکرمابریشمبرایتبدیلبهپیلهنیازبهگیاهیبنامبرگتوتدارد.قدمتاینصنعتحتیازصنعتچایومحصولبرنجکهامروزهدرروستاهایبخشمرکزیلاهیجانشایعمی باشدبیشتربودهولیدرطیسالیانگذشتهاینصنعتروبهاضمحلالگذاشتهاستوبسیاریازخانوارهاینوغاندار،اینحرفهرارهاکردهوبهشهرهامهاجرتنمودهویابهشغل هایغیرمولدوکاذبرویآورده اند.اینتحقیقباهدفدلایلنابودینوغانداریدردههاخیرودرفاصلهزمانیسال های(1390-1381)ودرمحدودهمکانیروستاهایبخشمرکزیشهرستانلاهیجانانجامپذیرفتهاستروشتحقیقازنظرهدفکاربردیوازنظرماهیتوروششناسیتوصیفی-تحلیلیوگردآوریداده هااطلاعاتمتکیبرمطالعاتاسنادیوپیمایشیبوده،جامعهآماریاینتحقیق135روستاهایبخشمرکزیشهرستانلاهیجانونمونهموردمطالعه30روستامی باشدکهبهصورتتصادفیازفرمولکوکرانانتخابشده اند.درمطالعهپیمایشیعلاوهبرتکمیلپرسشنامهخانوارنوغاندار،مصاحبهبامدیرانوکارشناسانجهادکشاورزی،سازمانپرورشکرمابریشم،بنیادمسکنانقلاباسلامیشهرستانلاهیجان،دهیارانواعضایشوراهایاسلامیروستاهایموردمطالعهصورتگرفتهاستوازمحاسباتآماریومدلسواتبرایتحلیلاستفادهشدهاست.کافینبودندرآمد،نوغانوتوتستان هادرمقایسهبافروشاراضیکشاورزی،عدمحمایتدولتدرمراحلمختلفتولیدوبهخصوصقیمت گذاریوخریدتضمینیوپرداختپولدرزمانمناسببهکشاورزان،عدمتمایلجوانانروستاییبهکارکشاورزیازجملهنوغانداری،نفوذشهرگراییدرروستاهاوجذبجوانانروستاییدرنهادهایدولتی،سنتیبودنکشاورزیوبالاخرهتغییرکاربریازمهمترینیافته هایتحقیقحاضربهشمامی روند.
واکاوی اثربخشی پانزده خصلت بنیادی مدنظر الکساندر در طراحی نماهای شهری در جهت ارتقاء حس تعلق (مطالعه موردی: میدان شهرداری شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۹
105-118
حوزههای تخصصی:
هویت کالبدی به معنای صفات و خصوصیاتی است که جسم شهر و بنا را از غیر متمایز کرده و شباهتش را با خودی آشکار می کند. نمای ساختمان نیز بخشی از کالبد هر شهر محسوب و عاملی مؤثر در هویت بخشی به مجموعه شهری است، درحالی که نمای ساختمان امروزه دچار نابسامانی شده و این نابسامانی در منظر شهری بیشتر ناشی از تقلیدهای کورکورانه و اعمال سلیقه شخصی طراحان و همچنین عدم واکاوی تأثیر نظرات متخصصین در مرحله عملیاتی و سنجش تأثیر آن بر شهروندان است؛ لذا این پژوهش باهدف باز شناسایی اثربخشی پانزده خصلت مؤلفه های بنیادی مطرح شده توسط کریستوفر الکساندر در طراحی نماهای شهری ساختمان های گیلانی و تأثیر آن در ایجاد حس تعلق و حیات و سرزندگی شهروندان گیلانی مورد سنجش قرار گرفته است. روش مطالعه کتابخانه ای و پیمایشی از طریق ارائه (مصاحبه و پرسش نامه) است و جهت شناسایی اثربخشی مؤلفه ها پاسخ های چهارصدنفره به وسیله تکنیک های داده کاوی و تجزیه وتحلیل اطلاعات و خارج کردن پاسخ های غیرصحیح برای یافتن رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته استفاده گردیده و نتایج این پژوهش بیان می دارد که از دیدگاه اکثر شهروندان مراکز نیرومند، تضاد، ناهمگونی، فضای خالی، پژواک، سادگی، شکل خوب، مرزبندی، فضای معین، تکرار متناوب، جدایی ناپذیری بالاترین تاثیر را در ایجاد حس تعلق و سرزندگی دارد و همچنین پرسش شوندگان نسبت به معیار تقارن موضعی نظر کاملاً متفاوتی با الکساندر داشته و تقارن محض را ترجیح می دهند.
برنامه ریزی توسعۀ میان افزا در منطقه 3 شهر کرمان با رویکرد توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : توسعه میان افزا، بازتوسعه اراضی خالی، رهاشده یا استفاده نشده و همچنین اراضی که نسبت به کاربری های مجاور به صورت مطلوبی مورد استفاده قرار نگرفته اطلاق می شود. رشد و گسترش افقی شهرها موجب شده تا از اراضی درون بافت شهرها استفاده مطلوبی نشده و این اراضی خالی یا رها شده ویا به کاربری های غیر مرتبط تبدیل شود وسعت شهر ها افزایش یافته درحالیکه امکان توسعه در درون بافت شهری وجود دارد. هدف پژوهش شناسایی و امکان سنجی توسعه میان افزا در منطقه 3 شهری کرمان است. داده و روش : این تحقیق از نظر ماهیت، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی-تحلیلی است. گردآوری داده ها مبتنی بر روش کتابخانه ای و میدانی می باشد. برای بررسی میزان گسترش شهری از آنتروپی شانون و همچنین برای تهیه و تولید نقشه ها از نرم افزار GIS Arc استفاده شده است. یافته ها : در این تحقیق کاربری اراضی منطقه 3 شهر کرمان مورد بررسی و تجزیه وتحلیل قرار گرفته، اراضی که قابلیت کاربری شهری دارند شناسایی شده، در منطقه 3 شهر کرمان بیش از 5 درصد اراضی به کاربری های غیر مرتبط اختصاص داده شده و یا به اراضی خالی رها شده اند که درصورت توسعه میان افزا از این ظرفیت خالی می توان برای توسعه شهری استفاده نمود. نتیجه گیری : نتایج حاصل از مدل آنتروپی شانون نشان دهنده این امر است که طی سال های اخیر گسترش فیزیکی شهر کرمان به صورت پراکنده و غیرمتراکم بوده است، ظرفیت های موجود اراضی بایر بلااستفاده (میان فضاها) و کاربری های ناسازگار (کارگاهی، متروکه و نظامی) که در درون نواحی چهارگانه منطقه سه وجود دارد به عنوان اولویت های توسعه میان افزا جهت توسعه پایدار در نظر گرفته شدند.