فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۰۱ تا ۱٬۴۲۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
در بررسی پدیده بزهکاری، صرف نظر از این که بزهکار کیست و چه انگیزهای دارد و یا بزهدیده کیست، این موضوع قابل ملاحظه است که در برخی مکانها و بعضی زمانها میزان جرایم بیشتر است. در واقع مکان و زمان در میزان بزهکاری و ایجاد انگیزه برای گذار از اندیشه به عمل مجرمانه نقش دارد. تحلیل فضایی جرایم در شهرها به شناسایی الگوهای رفتار مجرمانه، کشف کانونهای جرمخیز و در نهایت به تغییر این شرایط و خلق فضاهای مقاوم در برابر جرم و رفع نابهنجاریهای شهری کمک میکند. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، به تحلیل فضایی الگوهای رفتار مجرمانه و کانونهای جرمخیز مواد مخدر و سرقت در سطح منطقه 17 شهرداری تهران پرداخته است. در تجزیه و تحلیل دادههای این پژوهش از روشهای آماری–گرافیکی در قالب سیستم اطلاعات جغرافیایی و نرمافزار Spss بهره گرفته شده است. بر مبنای نتایج شاخص نزدیک ترین همسایه، توزیع فضایی جرایم مرتبط با مواد مخدر و سرقت در منطقه 17 شهرداری تهران از الگوی خوشهای پیروی میکند و محدودههای خاصی از سطح منطقه 17 محل تمرکز جرایم مورد بررسی است. همچنین نتایج آزمون همبستگی پیرسون حاکی از آن است که بین تراکم نسبی جمعیت و جرایم مواد مخدر و سرقت رابطه آماری معنیداری وجود دارد.
ارزیابی وضع موجود و طرح پیشنهادی بافت تاریخی یزد از نظر دسترسی به خدمات اورژانس با استفاده از تحلیل شبکه
حوزههای تخصصی:
دسترسی به خدمات درمانی بالاخص اورژانس، نیازمند توجه ویژه به ساختار شبکه ارتباطی است. بنابراین، در طرحهای شهری به خصوص برای بافتهای قدیمی و فرسوده، توجه جدی به این نکته ضروری است. در این پژوهش، با استفاده از تلفیق سامانه اطلاعات جغرافیایی و روش تحلیل شبکه وضعیت دسترسی ساکنین بافت تاریخی یزد به خدمات اورژانس، در شرایط عادی و همچنین امکان بروز اختلال در شبکه ارتباطی، در وضع موجود و طرح پیشنهادی حفاظت جامع بافت تاریخی یزد، ارزیابی و مقایسه شده است. نتایج حاکی از آن است که در وضع موجود بافت تاریخی یزد، قسمتهای اعظمی از آن نمیتوانند در زمان استاندارد به خدمات اورژانس دسترسی داشته باشند، ضمن اینکه در صورت بروز اختلال در بخشی از شبکه ترافیکی، مسیرهای بهینه جایگزین برای استفاده در مواقع اضطراری وجود ندارد. طرح پیشنهادی جامع حفاظت بافت تاریخی یزد تا حد زیادی بر مشکل زمان دسترسی ساکنین به خدمات اورژانس فائق آمده و این زمان را به استانداردهای موجود نزدیک نموده است. اما همچنان قسمتهایی از بافت تحت پوشش کامل این خدمات در زمانهای استاندارد نیستند. بنابراین، در صورت امکان، یک تجدید نظر کلی در ساختار شبکه ارتباطی بافتهای مشکل دار و اصلاح مجدد شبکه معابر آن، در غیر این صورت، مکانیابی یک مرکز اورژانس جدید طبق اصول و ضوابط مکانیابی، میتواند در حل این مشکل راهگشا باشد.
روشهای نوین ناحیه بندی در فضاهای جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش های نوین ناحیه بندی فضاهای جغرافیایی با هدف شفاف سازی زوایای پنهان در برنامه ریزی توسعه ناحیه ای صورت گرفت. تحلیل فضایی با لحاظ دیدگاه غالب مطالعات ناحیه ای در همگونی، فشردگی و برابری درونی و تمایز برون ناحیه ای امکان پذیر می شود. به طور معمول ناحیه بندی به واسطه شاخص های متعدد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی صورت گرفته است. اما در این مقاله عوامل ارزشی و هنجاری برای تعیین درجه توسعه یافتگی ناحیه در اولویت قرار گرفتند. بازاندیشی، تفکر و خلاقیت از ویژگی های پارادایم ارزشی- هنجاری از مکتب آرمان باوری است. در این روش ها از اصول میان رشته ای نظیر اصول مثلثات و قوانین علمی محیط زیست استفاده شده است. روش تحقیق نیز ترکیبی از روش های بنیادی و میان رشته ای است. بر اساس نتایج تحقیق، سه روش نوین قطب بندی فضای ارزشی- هنجاری، جبهه بندی فضا و ناحیه بندی مثلثاتی فضا کشف شدند. در این روش ها بر رویکردهای عمده «بیشینه سازی عوامل مثبت، سازنده و پیشرو»، «کمینه سازی عوامل منفی، مخرب و بازدارنده» و «میانه گرایی» تأکید شد. همچنین چهار منطقه و هشت ناحیه طراحی شدند. منطقه І (1و 5) با سطوح پیشرو- سازنده حائز درجه مطلوبیت و توسعه یافتگی است. منطقه П ( 2و6) با سطوح سازنده – بازدارنده بر توقف توسعه و امکان تحول دلالت دارد. منطقه Ш (3و 7) با سطوح بازدارنده – مخرب حائز درجه نامطلوب و توسعه نیافته است. منطقه IV (4 و 8) د رکشاکش با سطوح مخرب- پیشرو بر رکود و سکنی در فضاهای جغرافیایی دلالت دارد.
پیشنهاد روشی برای تحلیل «شخصیت» شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش وجوه ارسالی و سرمایه گذاری مهاجران در توسعه روستایی مورد: دهستان رامشه(شهرستان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیوندها و مناسبات متعددی بین شهرها و نواحی روستایی وجود دارد که یکی از این پیوندها و مناسبات، مبادلات پولی و مالی است. وجوه ارسالی مهاجران به خانوا¬ده¬های خود در روستاها و نیز سرمایهگذاری آن ها در نواحی روستایی یکی از زمینه های انتقال سرمایه و سرمایه گذاری در روستاها است که میتواند نقش مهمی در رشد و توسعه نواحی روستایی داشته باشد. این موضوع امروزه از اهمیت ویژهای برخوردار است ولی تاکنون در ایران بدان پرداخته نشدهاست. هدف این مقاله یافتن پاسخ برای این سؤال است که مهاجران روستایی از طریق سرمایه گذاری و ارسال وجوه چه نقشی در روند توسعه و عمران داشتهاند؟ تحقیق حاضر از نوع توصیفی و تحلیلی و روش انجام آن میدانی و با استفاده از ابزار پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده بودهاست. نتایج نشان میدهد که وجوه ارسالی مهاجران در روستاهای این ناحیه نقش مهمی در تجدید حیات، رشد و توسعه و بهویژه اشتغال¬زایی دهستان رامشه داشته است. همچنین در روستاهایی که این مبالغ صرفاً در زمینه تأمین مخارج روزانه خانوارها نبوده و در خدمت ایجاد اشتغال و تامین زیرساختهای روستاها بهکارگرفتهشده، نقش موثرتری در عمران و توسعه روستاها داشتهاست.
مقدمه بر جغرافیای شهری
تحلیل ارتباط زیست پذیری روستاهای پیرامون شهری با برخورداری خدماتی (مطالعه موردی: شهرستان ورامین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روستاهای پیرامون شهری در زمره سکونتگاه هایی قرار دارند که همزمان صحنه شکل گیری، رشد و تداوم فرصت ها و تهدیدهایی هستند که کیفیت زیست و نحوه تامین نیازهای ساکنان را تحت تاثیر قرار می دهد. زیست پذیری، یک مفهوم کلی است که با تعدادی از مفاهیم و اصطلاحات دیگر مانند پایداری، کیفیت زندگی و کیفیت مکان، و اجتماعات سالم در ارتباط است. سکونتگاه زیست پذیر را به طور خلاصه، به عنوان مکان مناسب برای کار و زندگی تعریف نموده اند. منطقه مورد مطالعه در این تحقیق، روستاهای پیرامون شهری در سطح شهرستان ورامین و در مجاورت چهار نقطه شهری واقع در آن است. هدف از این تحقیق، بررسی ارتباط بین زیست پذیری و برخورداری خدماتی این روستاها است. روش تحقیق تحلیلی بوده و با استفاده از یافته های میدانی و ادبیات جهانی حوزه زیست پذیری صورت پذیرفته است. نتایج نشان می دهد که بین نمره زیست پذیری هر روستا با ضریب توسعه یافتگی خدماتی آنها در روش موریس رابطه معناداری مشاهده نمی شود. همین همبستگی بین هر یک از ابعاد زیست پذیری با برخورداری خدماتی سنجیده شده است . بین هیچ کدام از ابعاد با برخورداری خدماتی ارتباط معنادار مشاهده نمی شود.
عوامل اقتصادی مؤثر بر ناپایداری سکونتگاه های روستایی: مطالعه موردی روستاهای شهرستان دماوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی نیم قرن گذشته، بسیاری از مناطق روستایی کشور به علل مختلف و از جمله عوامل اقتصادی در معرض ناپایداری و تخلیه جمعیتی قرار گرفته اند و جمعیت روستایی به نفع مناطق شهری کاهش و تعدادروستاهای خالی از سکنه افزایش یافته است. در پژوهش حاضر، با انتخاب هشت روستا از 81 روستای شهرستان دماوند به روش طبقه ای- تصادفی، تأثیر عوامل اقتصادی بر ناپایداری سکونتگاه های روستایی بررسی شد. جامعه آماری پژوهش شامل کل خانوارهای ساکن این روستاها بر مبنای سرشماری سال1390 بود (875= N ) که از آن میان، تعداد 267 خانوار برای تکمیل پرسشنامه انتخاب شدند. نوع پژوهش کاربردی و روش انجام آن توصیفی- تحلیلی بود که به صورت پیمایشی- میدانی انجام شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون های آماری t تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که عوامل اقتصادی چون کمبود امکانات، اشتغال ، درآمد و عدم سرمایه گذاری دولتی و خصوصی بر ناپایداری روستاهای منطقه مؤثر بوده و فرایند توسعه را با چالش های جدی روبه رو ساخته است. از این رو، توانمندسازی اقتصادی روستاها می تواند به پایداری سکونتگاه های روستایی بینجامد.
ارزیابی قابلیتهای زیست پذیری بافت فرسوده و راهبردهای تقویت آن (مطالعه موردی: بافت فرسوده شهر زنجان)
حوزههای تخصصی:
بحث بافتهای فرسوده به عنوان پتانسیل زیست شهری؛ دیر زمانی است که در کشور ما توجه بسیاری از صاحبنظران و کارشناسان را به خود معطوف کرده و برنامه ریزی برای ارتقای کیفیت زیست این بافت ها اجتناب ناپذیر می نماید. در این میان به نظر می رسد برای زیست پذیری بافت فرسوده شهر زنجان اتخاذ روند برنامه ریزی استراتژیک می تواند کمک شایانی در تهیه راهبردهای نهایی برای رسیدن به نقطه مطلوب نماید. در راستای دستیازی به هدف تحقیق؛ گرداوری داده ها به روش کتابخانه ای، پیمایشی و مصاحبه با کارشناسان و نخبگان شهری؛ و به منظور شناسایی عوامل بیرونی و داخلی موثر بر زیست پذیری بافت از تکنیک سوات و در جهت اولویت بندی استراتژیها از مدل AHP بهره گرفته شد. نتایج تحلیل نشان می دهدکه بافت فرسوده شهر زنجان از نظر نقاط قوت و فرصتهای زیست پذیری از پتانسیل بالایی برخوردار بوده و استراتژی تهاجمی به عنوان اولویت دارترین راهبرد جهت مداخله در زیست پذیری بافت فرسوده تعیین گشته است.
تحلیلی بر کیفیت مسکن محلات شهری راهکاری جهت بهبود کیفیت زندگی شهروندان مطالعه موردی: محلات شهر دهگلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصولاً کیفیت زندگی شهری و ارتقای آن مهم ترین رویکرد در برنامه ریزی شهری می باشد. مسکن شهری به عنوان نیاز اولیه ی انسان، با ابعاد وسیع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی و کالبدی خود تأثیر بسزایی در کیفیت زندگی و توسعه ی پایدار شهری دارد. تحقیق حاضر با هدف ارزیابی کیفیت مسکن و سطح بندی محلات شهر از این منظر، به منظور پی جویی راهبردهای بهبود و ارتقای کیفیت زندگی ساکنین شهر دهگلان انجام گرفته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده که با بهره گیری از چهار شاخص تراکمی، ریزدانگی، زیست محیطی و تسهیلات با استفاده از تکنیک TOPSIS این پژوهش صورت گرفته است. جهت سطح بندی نهایی محلات شهر از نظر کیفیت زندگی، از روش VIKORاستفاده شده است. در عین حال جهت وزن دهی از روشAHPو جهت بی مقیاس سازی داده ها از روش بی مقیاس سازی خطی بهره برداری شده است.
نتایج حاصل از تحلیل یافته ها نشان دهنده ی نابرابری و تفاوت معنادار در بین محلات شهر دهگلان می باشد، بگونه ای که در شاخص نهایی مسکن تنها 3/27 درصد محلات در وضعیت مطلوب قرار دارند و 3/36 درصد محلات در وضعیت نامطلوب قرار داشته و نیازمند توانمندسازی می باشند. همچنین تفاوت معناداری در وضعیت مسکن در محلات قدیمی و تازه تأسیس به چشم می خورد که ناپایداری و کیفیت پایین محلات قدیمی این تفاوت را سبب شده است.
سنجش تطبیقی تصویر ذهنی شهروندان و کارشناسان به مفهوم کیفیّت محیط شهری در طرح مسکن مهر (مطالعه موردی: شهر امیدیه)
حوزههای تخصصی:
امروزه اهمیّت محیط های سکونتی به ویژه در نواحی شهری به عنوان زیستگاه اصلی ساکنین افزایش یافته است. کیفیّت فضاهای مسکونی (اعم از درونی و بیرونی) می تواند با برآورد میزان رضایت یا رفاه استفاده کننده از آن مورد ارزیابی قرار گیرد. اندازه گیری میزان کیفیّت محیط شهری پیچیده و متأثر از مجموعه عوامل فراوانی است. این پژوهش با هدف کاربردی و در راستای ارتقای کیفیّت محیط در طرح مسکن مهر شهر امیدیه در پی پاسخ دادن به این سؤال است که اولویّت معیارها و شاخص های کیفیّت محیط در طرح مسکن مهر با تأکید بر تصویر ذهنی شهروندان از یک سو و نگاه مسؤلان و کارشناسان امور شهری از سوی دیگر کدامند؟ لذا برای سنجش کیفیّت محیط در طرح مسکن مهر شهر امیدیه پرسشنامه ای تدوین شد تا از نظر شهروندان و کارشناسان معیارهای مؤثر در کیفیّت محیط شهری (محیطی، اجتماعی و فرهنگی، اقتصادی، کالبدی و مدیریتی) مورد بررسی قرار گیرد. در این راستا، با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی و با به کارگیری نرم افزار SPSS در تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون آنالیز واریانس یک طرفه ( Oneway ) و آزمون دانکن در گروه بندی ( HSD ) سعی دارد به ارزیابی و رتبه بندی این مؤلفه ها بپردازد. نتایج حاصل، بیانگر آن است که شهروندان اولویّت پایین بودن سطح کیفیّت زندگی در طرح مسکن مهر شهر امیدیه را در عدم توجه به مسایل فرهنگی و اجتماعی محیط و سطح پایین معیار اقتصادی و کالبدی ساکنان می دانند. در حالی که در رویکرد کارشناسان در طرح مسکن مهر معیارهای اقتصادی دچار نابسامانی هستند. بررسی ها حاکی از این است که در ایجاد طرح های مسکن مهر شهر امیدیه نقش ساکنان نادیده گرفته شده است و سعی بر این بوده است که گروه خاصی از مردم در فضاهایی محدود و صرفاً منطبق با اهداف کمّی مسکن، اسکان داده شوند. بنابراین پیشنهاد می شود برای بهبود شرایط ساکنان و افزایش سطح کیفیّت زندگی در آن، به تطبیق گونه شناسی شهری با ساختار اجتماعی جامعه مورد مطالعه پرداخته شود.
بررسی تأثیر رفاه و سرمایة اجتماعی بر کیفیت زندگی در مناطق روستایی شهرستان بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی و ابعاد آن هدف توسعه محسوب میشود. مقولة توسعه که از امکانات اولیة مادی گرفته تا وضعیت آرامش روانی، پهنة وسیعی از زندگی فرد را دربرمیگیرد. هدف توسعه در سطوح محلی، ملی و بینالمللی بهبود کیفیت زندگی است و آینده بشر متکی بر درک بهتر سازههایی خواهد بود که بر کیفیت زندگی تأثیرگذارند؛ بنابراین، پژوهش در مورد کیفیت زندگی، در پیشبرد برنامههای توسعة پایدار در مناطق روستایی انکارنشدنی است؛ برایناساس، هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر رفاه و سرمایة اجتماعی بر کیفیت زندگی در مناطق روستایی شهرستان بویراحمد بود. این تحقیق به روش پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسشنامه صورت پذیرفت. کارشناسان، روایی صوری و محتوایی پرسشنامه را تأیید کردند و پایایی آن نیز با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ از 65/0 تا 77/0 برای متغیرهای گوناگون بهدست آمد. جامعة آماری پژوهش، سرپرستان خانوارهای روستایی شهرستان بویراحمد بودند که با استفاده از نمونه گیری خوشهای چندمرحلهای، 223 نفر از سرپرستان خانوارهای روستایی این شهرستان انتخاب و مطالعه شدند. نتایج نشان داد که از نظر کیفیت زندگی، خانوارهای مورد مطالعه به چهار دستة کیفیت زندگی پایین، متوسط، خوب و عالی تفکیکشدنی هستند. افزونبرآن، یافتهها حاکی از آن بود که بین کیفیت زندگی و سرمایة اجتماعی رابطة معنیداری وجود ندارد؛ حالآنکه کیفیت زندگی رابطة معنیداری با رفاه اجتماعی داشت. طبق نتایج تحلیل رگرسیون، متغیرهای تعداد اعضای خانوار، اراضی تحت مالکیت و رفاه اجتماعی بیش از 7/45% از تغییرات واریانس در کیفیت زندگی را تبیین می کنند.
بحران حاشیه نشینی وسکونت گاه های غیررسمی در مدیریت
حوزههای تخصصی:
توزیع فضایی عشایر می رساند که زندگی کوچندگی در ایران از تنوع بسیاری برخوردار است و باید با توجه به شرایط جغرافیایی هریک از واحدهای متجانس قطب های عشایری برنامه های مشابهی ارائه نمود چون در غیر این صورت به نتیجه ی مطلوب نمی توان دست یافت. امروزه در کشور با سه گروه عمده روبرو هستیم:1-گروهی که اسکان یافته اند 2- گروهی که در انتظار فرصت برای اسکان هستند. 3- گروهی که در حال حاضر به کوچ ادامه می دهند. شکل گیری هریک از این الگوها در منطقه جغرافیایی ازکشور تحت تأثیر عواملی مانند توپوگرافی، اقلیم، پوشش گیاهی ، عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی می باشد.در این پژوهش مشخصه های ایل قشقایی در زمینه های جمعیتی، اقتصادی به تفکیک تولید و درآمد و هزینه مورد ارزیابی قرار گرفته است.نتایج بررسی ها نشان از بنیان های ضعیف مالی گروه کوچنده در عشایر است و با سایر گروهها در سطح آماری معنی دار است. مهمترین نکته در این زمینه این است که شیوه ی تولید عشایری هماهنگی های خود را با مقتضیات زمان از دست خواهد داد و این شیوه باید متحول شود.بدین منظور در محیط های عشایری باید مطالعات کارشناسی دقیقی انجام شود و نمی توان برای تمام مناطق عشایری ایران یک شیوه از معیشت را اعمال نمود. بلکه هر قطبی نوعی برنامه ریزی ویژه را می طلبد. از این رو علاوه بر شناخت ویژگی های ساختاری، معرفت همه جانبه از روحیات، انگیزه ها و تمایلات عشایر در خصوص مقوله تغییر و تحول در شیوه تولید و جایگزینی دامداری های بسته و متمرکز شایان هرگونه دقت ویژه می باشد. پژوهش حاضر نشان داد که عشایر مورد مطالعه با تأکید بر برخی عدم وابستگی های ایلی گرایش در مجموع مثبت برای دگرگونی در شیوه تولید عشایری را دارا هستند
ژئومورفولوژی شهری
تحلیلی بر تخریب باغات و فضاهای سبز شهری در فرایند گسترش شهری؛ مطالعه موردی؛ باغشهر مراغه طی سال های 1373-1385
حوزههای تخصصی:
تصور شهر جدا از محیط های طبیعی، اجتماعی و انسان ساخت متعلق به قلمرو اکولوژیک آن یعنی محیط هایی که در بهره وری از فضا و منابع زیستکره با شهر سهیم اند، محال است. در اکثر شهرهای ایران توسعه شهری بدون ملاحظات اکولوژیکی باعث از بین رفتن باغات و فضاهای سبز شهری شده و نیز منجر به رشد بی قواره شهرها در راستای گسترش افقی صورت گرفته در داخل باغات و فضای سبز شده است. شهر مراغه دومین شهر پرجمعیت استان آذربایجان شرقی یکی از شهرهای متضرر از چنین روندی است. مطالعه تطبیقی تغییرات کاربری فضای سبز و باغات با استفاده از مستندات طرحهای شهری و قابلیت های نرم افزارهای سیستم اطلاعات جغرافیایی و همچنین تحلیل و ارزیابی دلایل تخریب باغات و فضاهای سبز شهری مراغه با استفاده از بررسی پرونده های مربوط به تغییر کاربریهای صورت گرفته در دوره زمانی 1373 الی 1385، نشان از تخریب عرصه های مذکور در چارچوب های قانونی(رای کمیسیون ماده 5، پیشنهادات طرحهای توسعه شهری، مواد 147 و 148 قانون ثبت اسناد) و غیر قانونی (تصمیمات مدیریت شهری خارج از ضوابط موجود، تخریب و تغییر کاربری غیرمجاز توسط مالکین، تخریب و تبدیل شدن به اراضی بایر در اثر عدم توجه مالکین و نیز تخریب به دلایل نامشخص) است. یافته های تحقیق نشان دهنده انهدام و تغییر کاربری فضاهای سبز و باغات به میزان 5/65 درصد توسط ارگان های دولتی و در چاچوب های قانونی و 6/32 درصد بصورت غیر قانونی و توسط مالکین و 9/1 درصد نیز به دلایل نامشخص صورت گرفته است که هشداری برای متخصصان امر و سیاستگذاران توسعه شهری برای مواجهه با مشکلات باغ زدایی در روند توسعه های شهری است.
نقد و بررسی کتاب «شهری ایرانی در گذار: تاریخ اجتماعی، اقتصادی نخبگان تبریز»
حوزههای تخصصی:
صنعتی شدن روستایی در چین
حوزههای تخصصی:
تصمیم سازی گروهی مبتنی بر GIS در مسأله تخصیص کاربری آموزشی (مورد شناسی: منطقه 6 شهرداری اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق یک ابزار تصمیمگیری گروهی مبتنی بر سامانه اطلاعات مکانی جهت حل مسأله تخصیص کاربری آموزشی در مناطق شهری توسعه داده شده است. اگرچه در اغلب تحقیقات صورت گرفته در زمینه تخصیص کاربری، تکنیکهای تصمیمگیری چندمعیاره با دیدگاه تصمیمگیری فردی مورد استفاده قرار گرفتهاند، در این مقاله تخصیص کاربری به عنوان یک مسأله تصمیمگیری گروهی که نیازمند مشارکت تخصصها و دیدگاههای مختلف در فرایند تصمیمسازی میباشد، مورد توجه قرار گرفته است. در این راستا، معیارهای سرانه، حداقل مساحت، فاصله از مراکز شهری و همچنین فاصله از برخی کاربریهای وابسته از قبیل پارک و کتابخانه به عنوان معیارهای ارزیابی قطعات زمین و مدل تحلیل سلسله مراتبی جهت تعیین وزن معیارها و تکنیک تلفیق عقاید تصمیمسازان به منظور تلفیق نظرات کارشناسان در فرایند تصمیمگیری گروهی، مورد استفاده قرار گرفت. مدل پیشنهادی در منطقه شش شهرداری اصفهان به عنوان مطالعه موردی، جهت تخصیص کاربری آموزشی، اجرا و نتایج آن به نتایج تصمیمگیری انفرادی مقایسه و تحلیل شده است. بر این اساس، سه قطعه زمین با اولویتهای یک الی سه جهت تخصیص کاربری آموزشی تعیین گردیدند. نتایج حاکی از آن است که اتخاذ فرایند تصمیمگیری گروهی، علاوه بر فراهم نمودن امکان تحلیل نتایج حاصل از دیدگاههای مختلف برای تصمیمساز، به او کمک میکند تا گزینههایی را انتخاب کند که توافق بیشتری بر روی آنها وجود دارد. در این تحقیق به نظرات کلیه کارشناسان ارزش یکسان داده شده و عدم قطعیت در نظرات کارشناسی مد نظر قرار نگرفته است. بدیهی است به منظور لحاظ نمودن این شرایط، حل مسأله تصمیمگیری گروهی با استفاده از منطق فازی، میتواند به عنوان کار آینده نویسندگان مطرح گردد.
طراحی الگوی مشارکت بخش های دولتی، خصوصی، بهره برداران و تشکل هاجهت تحقق توسعه پایدار کشاورزی (مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان بویراحمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر با هدف طراحی الگوی مشارکت بخش های دولتی، خصوصی، بهره برداران و تشکل ها جهت تحقق توسعه پایدار کشاورزی در بخش مرکزی شهرستان بویراحمد اجرا شده است.
روش: در این مطالعه از روش تحقیق کیفی و نظریه بنیادی (رویکرد گلیسر) استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه شامل افراد دست اندرکار در هر کدام از بخش های دولتی، خصوصی، بهره برداران و تشکل های کشاورزی بخش مرکزی شهرستان بویراحمد بودند که به ترتیب 14، 12، 13 و 12 نفر را شامل شده است. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شده است.
یافته ها: براساس نتایج حاصل از نظریه بنیادی، الگوی مشارکت بخش های دولتی، خصوصی، بهره برداران و تشکل ها جهت تحقق توسعه پایدار کشاورزی ترسیم شده است. این الگو در بر دارنده مؤلفه های تأثیرگذار (از قبیل راهبرد مشارکت محور توسعه پایدار کشاورزی، خدمات کیفی بخش خصوصی، مشارکت محوری بهره برداران، محوریت سیستمی تشکل ها، تمرکززدایی و استفاده از قدرت های محلّی)، بازدارنده ها (از قبیل تمرکزگرایی و حاکمیت روابط در بخش دولتی، موانع و محدودیت های اجرایی و سرمایه گذاری بخش خصوصی، فقر اقتصادی و فرهنگی بهره برداران و چالش های نهادی و قانونی تشکل های بخش کشاورزی) و نیز جایگاه و نقش بخش های دولتی، خصوصی، بهره برداران و تشکل ها در برقراری مشارکت متوازن و هماهنگ بوده است. همچنین، در این الگو شبکه مشارکت محور نظارتی و بانک اطلاعاتی کشاورزی پیش بینی شده است.
محدودیت ها: از محدودیت های تحقیق حاضر می توان به موارد ذیل اشاره نمود: الف) زمان بر بودن تحقیق؛ ب) عدم همکاری برخی از افراد مد نظر (مطلعان کلیدی) برای گرد آوری داده ها؛ ج) مشکل بودن ارزیابی اهمیت نسبی اجزاء و عوامل نظریه پیشنهادی.
راهکارهای عملی: با توجه به این که تحقیق های کیفی، زمینه خوبی را برای رسیدن به یافته های واقعی تر با مشارکت مردم فراهم می کند و در این فرآیند، محقق نیز جزء با ارزشی به شمار می آید که با فکر و ایده خود، هر آنچه را که از زمینه های واقعی موجود بیرون می آید سامان می دهد، شکل می بخشد و نظریه و الگو می سازد.
اصالت و ارزش: تحقیق حاضر به طراحی الگوی مشارکت بخش های دولتی، خصوصی، بهره برداران و تشکل ها جهت تحقق توسعه پایدار کشاورزی پرداخته است تا بتواند همانگی لازم را بین بخش های مذکور برای برنامه ریزی های صحیح و اجرای آن ها به وجود بیاورد. با توجه به مسائل گفته شده، تحقیق حاضر در نوع خود نوآوری تلقی می شود.
مطالعه تطبیقی تاثیر سرمایه اجتماعی بر ارتقای توسعه روستایی (نمونه موردی: دهستان گودین، شهرستان کنگاور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرمایه اجتماعی امروزه به عنوان یکی از شاخصه های بنیادین رشد و توسعه در هر جامعه ای مطرح است و حوزه های متفاوتی از جمله توسعه روستایی را در بر می گیرد. به طور کلی سرمایه اجتماعی در بردارنده مفاهیمی چون اعتماد، همکاری و روابط متقابل بین اعضاء یک گروه است به شیوه ای که گروه را به سمت دستیابی به هدفی که بر مبنای ارزشها و معیارهای رایج در جامعه مثبت تلقی می شوند، هدایت کند. در همین راستا اهمیت نقش سرمایه اجتماعی مساله ای است که در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. هدف از پژوهش پاسخ به این سوال بود که آیا اختلاف بین روستاها ریشه در برخورداری از سرمایه اجتماعی در روستاهای توسعه یافته تر دارد؟ در این راستا دهستان گودین را براساس خوشه بندی به سه سطح(توسعه یافته، روبه توسعه و کمتر توسعه نیافته) طبقه بندی نمودیم و حجم نمونه نیز با استفاده از فرمول کوکران 292 خانوار برآورد شد. روش پژوهش در این تحقیق توصیفی- تحلیلی می باشد و داده ها از روش اسنادی(کتابخانه ، سازمان ها و نهادهای مربوطه) و روش میدانی جمع آوری شد، در نهایت برای تحلیل از دو دسته آزمون های توصیفی(میانگین) و استنباطی آزمون آماریT استفاده شد و یافته ها نشان می دهد که روستاهای برخوردار از سرمایه اجتماعی بیشتر از سطح توسعه بهتری برخوردار می باشند.