فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۸۱ تا ۱٬۶۰۰ مورد از کل ۲٬۳۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
طراحی الگوی فضایی کاربری اراضی، به معنای تعیین مساحت تخصیص داده شده به هر کاربری و توزیع مکانی آن، دارای اهمیت خاصی است و بایستی به نحوی انجام پذیرد که ضمن برآورده کردن نیازها و اهداف، از ظرفیت ها و منابع موجود به نحو مناسب استفاده گردد. در این تحقیق تعیین مساحت بهینه و تخصیص بهینه مکانی سه کلاس اصلی کاربری اراضی- شامل کشاورزی آبی و کشت دیم و اراضی مرتعی- به منظور افزایش بازدهی اقتصادی و کاهش فرسایش با ترکیب دو روش بهینه سازی چند هدفه نیل به مقصود و MOLA در زیر حوضه کویین انجام شد. ابتدا مساحت بهینه کلاس های عمده کاربری اراضی به صورت ریاضی با استفاده از مدل بهینه سازی چند هدفه نیل به مقصود تعیین شد. سپس بهینه سازی تخصیص مکانی کاربری رسیدن به وضعیت بهینه باید مساحت کشت دیم کاهش یابد و به مساحت کشاورزی آبی و مرتع افزوده شود، به طوری که با تبدیل وضع موجود به حالت بهینه- که نسبت مساحت کاربری های کشاورزی آبی، کشت دیم و مرتع در منطقه مورد مطالعه به ترتیب 11/17، 74/2، 15/80 درصد خواهد شد. از میزان فرسایش کاسته شود و بازدهی اقتصادی در قیاس با وضع موجود افزایش یابد. نتایج حاصل از مدل سازی نشان داد در صورت تغییر الگوی فعلی کاربری اراضی به الگوی بهینه، امکان کاهش 6/3 درصدی فرساش خاک و افزایش درآمد اقتصادی به میزان 5/13 درصد وجود دارد.
طبقه بندی خودکار لندفرم های حوضه آبخیز با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی: حوضه آبخیز بروجن در استان چهارمحال وبختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لندفرم یک عارضه ژئومرفیک از سطح زمین است که خصوصیات ظاهری خاص وشکل قابل تشخیص دارد. بنیان واساس شناسایی وطبقه بندی لندفرم ها برپایه ژئومرفومتری است، ژئومرفومتری به کمیت عناصر اصلی ریخت شناسی زمین ازجمله شیب،جهت شیب، ارتفاع واختلاف ارتفاع نسبی عناصر، موقعیت مکانی عناصر نسبت به هم، وضعیت شبکه زهکشی و میزان تحدب یا تقعر عناصر می پردازد. در حال حاضر طبقه بندی لندفرم ها عموما"" مبتنی بر تشخیص کارشناسی است که به طریق دستی وبا استفاده از عکسهای هوایی ،نقشه های توپوگرافی و برداشت های صحرایی انجام می گردد که روشی است زمان بر،پرهزینه،کم دقت وغیر قابل تکرار ،اما در این تحقیق با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیای و سه معیار شاخص TPI،شیب وموقعیت مکانی عوارض سطح زمین، اقدام به طبقه بندی خودکار لندفرم های حوزه آبخیز بروجن گردیده است. نتایج نشان داد که این روش توانایی خوبی در جداسازی وطبقه بندی لندفرم ها دارد به گونه ای که 9 لندفرم در حوزه آبخیز بروجن شناسایی وطبقه بندی گردید و بدین ترتیب رهیافتی برای طبقه بندی خودکار لندفرم های یک حوزه آبخیز ارائه گردیده به این منظور که زمینه انجام مطالعات جامع برای ارائه روش های کمی ودقیق برای شناسایی وطبقه بندی خودکار لندفرم ها در حوزه های آبخیز فراهم گردد .
مدلسازی آسیب پذیری ناشی از بیماری مالاریا به کمک GIS و روشهای فرارتبه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه ی روزافزون فناوریهای کامپیوتری و تئوری های تصمیم گیری منجر به طراحی مدلهای نوین در حیطه ی مسائل تصمیم گیری چندمعیاره شده است. روشهای فرارتبه ای نمونه ای از این مدلها می باشند که با الگوریتمی ساده، بدون نیاز به اطلاعات بیش از اندازه از سوی کارشناس به مدلسازی دقیق تر مسائل تصمیم گیری می پردازند. لیکن روشهای مذکور به تنهایی قادر به تحلیل مسائل چندمعیاره مکانی نمی باشند. ادغام روشهای فرارتبه ای با سیستم اطلاعات مکانی (GIS) پیشنهادی است که برای تحلیل بهتر و کارامد مسائل مکانی ارائه شده است. در این تحقیق کارایی روشهای مذکور برای مدلسازی میزان آسیب پذیری ناشی از بیماری مالاریا، مهمترین بیماری انگلی جهان و ایران، مورد بررسی قرار گرفت. بدین صورت که نقشه های پیوسته ی آسیب پذیری برای استان هرمزگان، به کمک روشهای ELECTRE III و PROMETHEE II با معیارهای ارزیابی دما، رطوبت، فاصله از پوشش گیاهی، فاصله از آبهای راکد، تراکم جمعیت و ارتفاع تهیه گردیدند. سپس دقت نقشه های ترسیم شده به کمک شاخص Prevalence و موارد مثبت مالاریا در سال 85 و 86 مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته های این تحقیق نشان می دهد که نقشه های آسیب پذیری تولید شده به کمک روشهای ELECTRE و PROMETHEE به داده های واقعی نزدیکتر هستند و نسبت به روشهای متداول نظیر مجموع وزندار ساده (SAW) در حدود 30 درصد دارای دقت بالاتری می باشند.
امکان سنجی کشت کلزا در شهرستان ایذه با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت و تعیین نواحی مستعد اکولوژیکی برای بسترسازی مناسب در برنامه ریزی منطقهای و بویژه بخش کشاورزی امری حیاتی و مهم است. متکی بودن اقتصاد مردم نواحی روستایی بر کشاورزی، قابلیت کشاورزی منطقه مورد مطالعه، اقلیم مناسب و چند فصلی، خاک مطلوب، تنوع محیطی و تعیین و تفکیک پتانسیلها و تنگناهای منطقه از لحاظ درصد تولید و بازدهی کشت کلزا، ضرورت تحقیق را بازگو می کند. هدف از انجام پژوهش این بوده که توان و پتانسیل کشاورزی شهرستان ایذه برای کشت کلزا با بررسی عوامل طبیعی و اقلیمی شناسایی و امکان سنجی شود و اثرگذاری هر یک از این عوامل مورد بررسی قرار گیرد.12 لایه مورد استفاده عبارت اند از لایههای ارتفاع، شیب، فرسایش، زمین شناسی، خاک، کاربری اراضی، پوشش زمین، تیپ اقلیمی، متوسط دمای سالانه، متوسط بارش سالانه، حداکثر دمای سالانه، حداقل دمای سالانه. برای انجام این پژوهش از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) بهره گرفته شده که وزن دهی به معیارها مطابق نظر کارشناسان مربوطه و منابع موجود در درون و همچنین بین لایهها انجام گرفت. سپس اراضی منطقه به پنچ طبقه تقسیم شد و نقشه پهنه بندی آن تهیه گردید. نتایج نشان داد که از 39/3779 کیلومتر مربع مساحت شهرستان ایذه، طبقه بسیار مناسب این نقشه15997/565 کیلومتر مربع معادل 95/14درصد، طبقه دوم یعنی مناسب 15997/963 کیلومتر مربع برابر 48/25 درصد مساحت منطقه میباشد یعنی بیش از 40 درصد مساحت محدوده مورد مطالعه برای کشت کلزا دارای شرایط ایده آل و مساعدی هستند. پهنههای اکولوژیکی دیگر نقشه یعنی طبقه متوسط، ضعیف، نامناسب نیز به ترتیب 49/22، 34/20، 02/16 درصد از مساحت شهرستان را در بر میگیرند. در نقشه نهایی پهنه مناسب با رنگ سبز در مرکز منطقه و پهنه نامناسب برای کشت کلزا با رنگ نارنجی در چهار چهت اصلی مشخص میباشند.
مقایسه عملکرد الگوریتم های مختلف شبکه عصبی مصنوعی در مدل سازی بارندگی فصلی مطالعه موردی؛ ایستگاه های منتخب استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بارندگی یکی از اجزای اصلی چرخهی هیدرولوژی است. این فرآیند پیچیده به عوامل متعدد اقلیمی وابسته است. شبکه های عصبی مصنوعی در چند دهه اخیر و در مطالعات صورت گرفته برای مدل سازی سیستم های پیچیده و غیر خطی قابلیت بسیار بالایی از خود نشان داده است. تحقیق حاضر در سه ایستگاه منتخب از استان خوزستان صورت گرفته است. برای این منظور از دادههای بارندگی ماهانه سه ایستگاه هواشناسی استان به مدت 48سال، (1340-1387)، استفاده شده است. سپس با استفاده از این مقادیر به عنوان خروجیهای هدف، شبکههای مختلفی با ساختارهای متفاوت تعریف و آموزش داده شد. در نهایت قابلیت شبکه برای تخمین بارش با استفاده از قسمتی از دادهها که در آموزش شبکه وارد نشدند، مورد بررسی قرار گرفت. در این تحقیق شبکههای MLP و RBF با تغییراتی در تعداد لایههای میانی، تعداد نرونها و الگوریتمهای آموزش MOMو LM وCG به منظور پیشبینی بارش فصلی به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که برای ایستگاه اهواز شبکه RBF با توپولوژی 1-4-6 و یادگیریLM دارای بیشترین مقدار ضریب همبستگی برابر 96/0 و کمترین MSE برابر 044/0 است. برای ایستگاه آبادان شبکه RBF با توپولوژی 1-7-6-6 و یادگیریLM دارای بیشترین مقدار ضریب همبستگی برابر 92/0 و کمترین MSE برابر 062/0 است. برای ایستگاه دزفول شبکه MLP با توپولوژی 1-4-3-6 و یادگیریLM دارای بیشترین مقدار ضریب همبستگی برابر 94/0 و کمترین MSE برابر 034/0 است.
مقایسه کارآیی روش های تصمیم گیری چند شاخصه AHPو تاپسیس به منظور تعیین نواحی مستعد کشت محصول پسته در دشت مختاران شهرستان بیرجند در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محصول پسته به عنوان یکی از محصولات پربازده و دارای مقاومت زیاد در برابر خشکی و شوری، نقش قابل توجهی در وضعیت اجتماعی و اقتصادی کشاورزان مناطق خشک و نیمه خشک دارد. دشت مختاران در خراسان جنوبی از جمله مناطقی است که کشت این محصول در آن تمرکز فراوانی یافته است. تحقیق حاضر تلاش داشته تا ضمن پهنهبندی نواحی مستعد کشت پسته با روشهای تصمیمگیری چند شاخصهای AHP و تاپسیس در محیط GIS، مناسبترین متد را از میان آن دو روش شناسایی و معرفی نماید. این پژوهش کاربردی و توصیفی- تحلیلی میباشد که پس از جمعآوری اطلاعات و لایههای مختلف و آمادهسازی آنها، از دو روش نامبرده جهت تعیین نواحی مستعد کشت بهره گرفته شده است. نتایج نشان داد بر اساس روش AHP بخش عمده دشت مختاران برای کشت پسته با محدودیت متوسط، کم و بدون محدودیت هستند اما در روش تاپسیس بیشتر مناطق این دشت با محدودیت متوسط، نسبتاً شدید و محدودیت شدید تشخیص داده شدهاند. تطبیق موقعیت جغرافیایی پهنههای تعیین شده از دو روش مزبور نیز موید عدم یکسانی موقعیت این پهنهها به ویژه در نواحی بودن محدودیت برای کشت پسته در دشت مورد مطالعه است. با توجه به این که روش AHP نسبت به روش تاپسیس نواحی بیشتری را مستعد کشت پسته در دشت مختاران معرفی نموده و هم چنین نواحی مستعد معرفی شده در آن، با وضع موجود کشت پسته در این منطقه انطباق بیشتری دارد میتوان گفت از کارآیی بیشتری در راستای مکانیابی نواحی مستعد کشت محصولات کشاورزی برخوردار است.
تناظریابی مستقل از افاین تصاویر ماهواره ای با استفاده از شبکة عصبی هاپفیلد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تناظریابی از موضوعات چالش برانگیز در سنجش از دور و فتوگرامتری به شمار می آید. این فرایند به منظور طبقه بندی چندطیفی، مانیتورینگ محیط، بازرسی تغییرات، موزاییک کردن تصاویر و نظایر اینها کاربرد وسیعی در سنجش از دور دارد. روش های زیادی برای تناظریابی ارائه شده اند، که یکی از آنها تناظریابی سراسری با استفاده از شبکه عصبی هاپفیلد است. مهم ترین تحقیقات انجام شده در این روش در حوزة شناسایی هدف و مربوط به تصاویر برد کوتاه است، و تاکنون روی تصاویر هوایی و ماهواره ای پیاده سازی نشده اند. هدف اصلی پژوهش حاضر پیاده سازی روش تناظریابی با استفاده از شبکه عصبی هاپفیلد روی انواع تصاویر هوایی و ماهواره ای است. برای انجام تناظریابی مستقل از افاین، از شبکه عصبی هاپفیلد مرتبه 4 استفاده می شود و نتایج عملی روی دو جفت تصویر ماهواره ای بیانگر کارایی بالای این روش است.
بررسی تغییرات کاربری اراضی پایین دست سد کجکی حوضه هیرمند افغانستان با استفاده از طبقه بندی کنندة بیشترین شباهت، درخت تصمیم گیری و ماشین های بردار پشتیبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاهش آورد رودخانه مرزی هیرمند از افغانستان به ایران از چالش های همیشگی مدیریت منابع آب در شرق کشور بوده که در سال های اخیر تشدید شده است. توسعة کشاورزی در پایین دست سد کجکی (در حوضه آبریز رودخانه هیرمند) در افغانستان و خشکسالی اخیر از دلایل کم شدن آب این رودخانه به شمار می آید. در مقالة حاضر به طور کمّی به این موضوع پرداخته می شود و برای این منظور کاربری اراضی دشت هلمند افغانستان با استفاده از تصاویر ماهواره ای بررسی شده است. به خاطر اهمیت نوع الگوریتم انتخاب شده در تهیه تصاویر طبقه بندی شده، سه الگوریتم بیشترین شباهت (MLC)، درخت تصمیم گیری (DT) و ماشین های بردار پشتیبان (SVM) ارزیابی شده اند. از مشکلات عمده در انجام آزمون ها، تهیة نمونه های آموزشی از افغانستان است؛ بدین منظور از نقشه های FAO، نقشه های اطلس کاربری اراضی افغانستان، نقشه های مرکز سازمان زمین شناسی امریکا و تصاویر Google Earth کمک گرفته شد. با توجه به تصاویر موجود، دورة 20 سالة اخیر در سه تاریخ 1990، 2001 و 2011 میلادی مربوط به ماهواره لندست (ETM+ TM,) در نظر گرفته شد و از هر سه روش جواب های نسبتاً مشابهی به دست آمد. نقشه های حاصل از الگوریتم های فوق با ضریب کاپا و دقت کلی ارزیابی شدند و دقت مناسبی داشتند. نتایج تغییرات کاربری اراضی نشان می دهند که مجموع کل کشت محصولات آبی در منطقه، حدود 62 درصد افزایش یافته، به طوری که مقدار آن از رقم 103 هزار هکتار در سال 1990، به حدود 122 هزار هکتار در سال 2001 و به حدود 167 هزار هکتار در سال 2011 رسید که مؤید تأثیر قطعی آن بر کاهش رواناب ورودی از رودخانه هیرمند به کشور است. با وجود نتایج نزدیک روش ها، طبقه بندی درخت تصمیم گیری کارآمدی بیشتری از لحاظ اتکای کمتر به نمونه های آموزشی از خود نشان داد.
تحلیل سینوپتیک سامانه های همراه با بارش سنگین و سیل زا در حوضه رودخانه کشکان برای دوره آماری (1384-1350)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به تحلیل سینوپتیک سامانـههای هـمراه با بارش سنـگین حوضه رودخانه کـشکان میپردازد. پس از بررسی آمار 34 ساله ایستگاههای حوضه و اطراف آن سه توفان دارای حداکثر بارش انتخاب شدند. پس از بررسی نقشههای هوا، رطوبت و اختلاف فشار سطح زمین و ارتفاع 850 هکتوپاسکال از 48 ساعت قبل از بارش تا پایان توفان، نتایج نشان داد که با توجه به اینکه 3 توفان منتخب از بین شدیدترین توفانها در دوره آماری انتخاب شدهاند، علیرغم اینکه نمونههای انتخابی در فصول مختلف سال رخ دادهاند اما سیستم به وجود آورنده آنها یکسان بوده است و الگوی سامانههای ادغامی مدیترانه- سودانی بالاترین بارش را ایجاد کرده است. در سه توفان منتخب شرایط سینوپتیکی حاکم بدین شرح بوده است: 1- وجود پرفشار مستقر در شمالغربی اروپا و ریزش هوای سرد عرضهای بالاتر به پشت کم فشار مستقر در شرق مدیترانه. 2- تقویت کم فشار سودانی و حرکت آن به سمت شمالشرق. 3- در روزهایی که حداکثر بارش در حوضه اتفاق افتاده است این دو کمفشار در شرق عراق با هم ادغام شدهاند و پرفشار مستقر در شرق ایران نیز با ریزش هوای سرد بر روی دریای عمان و عرب و از طرفی وجود واچرخند عربستان باعث انتقال رطوبت به درون سامانه کم فشار مستقر در غرب ایران و منطقه مورد مطالعه شده است و حداکثر بارش را ایجاد کرده است.
شناسایی نواحی دارای پتانسیل بالای آتش سوزی با استفاده از شبکة عصبی و تصمیم گیری چندمعیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آتش سوزی جنگل پدیده ای است که خسارت های مالی و برخی مواقع جان بسیار زیادی به بار می آورد. شناسایی و بررسی اثر پارامترهای مؤثر در وقوع آتش سوزی و مدل سازی آن ها در پیشگیری آتش سوزی و کاهش خسارت های ناشی از آن بسیار مفید است. در این تحقیق، با استفاده از روش های شبکه عصبی و تصمیم گیری چندمعیاره، مناطق دارای پتانسیل بالای آتش سوزی در استان گلستان شناسایی شده است. در روش پیشنهادی برای تهیة نقشة خطر آتش سوزی، ابتدا با استفاده از تصمیم گیری چندمعیاره نقشة خطر استاتیک و سپس از طریق شبکة عصبی مصنوعی، نقشة خطر دینامیک تهیه می شود. سرانجام از ترکیب این دو، نقشة خطر آتش سوزی به دست می آید که مقادیر هر پیکسل در آن بیانگر میزان احتمال وقوع آتش سوزی برای آن پیکسل است. برای ارزیابی مدل از داده های آتش سوزی ماه ژوئن سال 2005 استفاده شده است. مدل پیشنهادی درصدی از مساحت منطقه را به عنوان منطقة پرخطر شناسایی می کند. با توجه به این که درصد آتش سوزی اتفاق افتاده در آن منطقه نیز معلوم است، معیار دقت از تقسیم درصد آتش سوزی های رخ داده در منطقة پرخطر به درصد مساحت آن منطقه تعریف می شود. این معیار دقت برای نقشة استاتیک با وزن های یکسان پارامترها برابر 86/1 و در حالت استخراج وزن ها به روش AHP برابر 21/2 به دست آمد، که بیانگر بهبود دقت مدل از طریق روش AHP است. طبق نتایج مدل نهایی، حدود 49/70 درصد آتش سوزی ها در مناطقی که به عنوان مناطق پرخطر شناسایی شده، اتفاق افتاده است. در حالی که در مناطق بی خطر و کم خطر هیچ آتش سوزی اتفاق نیفتاده و در منطقة با خطر متوسط 51/29 درصد از آتش سوزی ها اتفاق افتاده است. همچنین معیار دقت برای مدل نهایی برابر 77/2 به دست آمده است.
برنامه ریزی و تخصیص بهینه منابع تولید کشاورزی در شرایط عدم قطعیت؛ کاربرد رهیافت چندهدفه برنامه ریزی آرمانی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نادقیق بودن و عدم قطعیت از جمله جوانب اجتناب ناپذیر در برنامه ریزی ها و تصمیم گیری های زراعی است. لحاظ نمودن عدم قطعیت در بهینه سازی برنامه ریزی محصول و مدیریت منابع آب و خاک، طی سال های اخیر به کمک انواع مدل ها و رهیافت های برنامه ریزی ریاضی فازی میسر شده است. تحقیق حاضر به معرفی و کاربرد رهیافت چندهدفه برنامه ریزی آرمانی فازی (FGP) در بهینه سازی الگوی کشت و برنامه ریزی کاربری اراضی زراعی در شرایط عدم قطعیت در منطقه روستایی براآن شمالی در شرق شهر اصفهان می پردازد. برای این منظور معیارهایچندگانه حداکثرسازی سطح زیرکشت، سود خالص و فرصت های اشتغال در قالب اهداف فازی و کاهش هزینه ها و جلوگیری از فشار بر منابع آب (بصورت ماهانه) در کنار محدودیت های ماهانه نیروی کار و تناوب زراعی نیز در قالب محدودیت های فازی در تدوین مدل تحقیق در نظر گرفته شده اند.علاوه بررهیافت FGPبعنوان مدل اصلی تحقیق، مدل های GP و LP دیگری نیز تدوین و همگی به کمک نرم افزار LINDO حل گردیدند. تحلیل کمی نتایج حاصل، بیانگر برتری رهیافت FGP بر دیگر مدل ها به لحاظ دستیابی همزمان به اهداف و همچنین کاهش هزینه ها و مصرف منابع آب نسبت به الگوی کشت فعلی، با وجود مجموع سطح زیرکشت تقریباً برابر در این دو الگو می باشد که نشان دهنده بهینه نبودن وضعیت موجود بهره برداری از منابع آب و خاکدر منطقه مورد مطالعهاست.ترکیب کشت محصولات در الگوی FGP با حذف جو، برنج، ذرت دانه ای و پیاز، کاهش سطح زیرکشت یونجه و افزایش سطح زیرکشت گندم و سیب زمینی نسبت به الگوی فعلی به گونه ای تغییر کرده است که مجموع سطح زیرکشت این دو الگو تقریباً مساوی می باشد. .
بررسی تغییرات زمانی خط ساحلی شرق تنگه هرمز از طریق تحلیل آماری نیمرخ های متساوی البعد (ترانسکت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سواحل تحت تأثیر دینامیک خشکی و حرکات آب دریا، همواره در معرض تغییر و تحول قرار دارند و درکل پایدار نیستند. این عوامل همراه پدیده های دیگری چون ویژگی های زمین شناسی، اقلیمی و زیستی، لندفرم های متنوعی را در امتداد خطوط ساحلی ایجاد می کنند. در این پژوهش تغییرات خط ساحلی و مورفولوژی پیکان های ماسه ای در ساحل شرقی تنگه هرمز در چهار دوره؛ یعنی سال های 1977، 1989، 2000 و 2005 اندازه گیری شده است. تصاویر ماهواره ای ETM، نقشه ها، نرم افزارها و مدل مفهومی ابزارهای اصلی پژوهش را تشکیل داده اند. هدف اصلی، مقایسه تغییرات خط ساحلی مورد بررسی در یک دوره بیست وهشت ساله از طریق تصاویر ماهواره ای، عکس های هوایی، مدل ریاضی و سپس کنترل میدانی و درنهایت پیش بینی تغییرات درازمدت بوده است. موقعیت ها روی تصاویر ماهواره ای در نرم افزار ArcGIS تطبیق داده و ترسیم شده اند. پهنه ساحلی مورد مطالعه به سه بازه کلی دسته بندی و این سه بازه به 65 ترانسکت در فواصل یکنواخت تقسیم شده اند. میزان تغییرات در امتداد خط ساحلی با استفاده از روش آماری Unvariate یک متغیره، ریشه میانگین مربع خطا RMSE (99/0) برای سال 2030 تخمین زده شد. نتایج نشان می دهد که بیشترین تغییرات در مورفولوژی پیکان های ماسه ای و در محدوده خورها و مصب رودخانه ها بوده است. همچنین مقایسه زمانی تغییرات نشان می دهد که سدهای ساحلی در بخش دلتاهای بیریزک، زنگلی، حیوی و گز، حجیم تر بوده و تغییرات وسعت و ابعاد آنها در درجه اول، تابع تغییر مسیر دوره ای رود خانه ها در سطح دلتا و سپس راستای امواج غالب است.
تهیه نقشه مناطق مستعد آب های زیرزمینی با استفاده از GIS و MIF مطالعه موردی: شهرستان ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با افزایش جمعیت و توسعه شهرنشینی و همچنین کشاورزی، توجه به مدیریت آب های سطحی و زیرسطحی افزایش یافته است. در پژوهش حاضر با ترکیب داده های سنجش از دور، سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و فاکتورهای چند تاثیره (MIF)، به تهیه نقشه مناطق مستعد آب های زیرزمینی در محدوده شهرستان ارومیه اقدام شده است. نقشه های موضوعی هر یک از پارامترهای موثر بر آب های زیرزمینی (از قبیل: تراکم شبکه زهکشی، تراکم خطواره ها، توپوگرافی، سنگ شناسی، بارش، کاربری اراضی و شیب)، با استفاده از داده های سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی تهیه شد. نقشه رستری این فاکتورها تهیه و بر اساس روش MIF، وزن دهی شدند. در نهایت نقشه های موضوعی مذکور در قالب نرم افزار GIS و با استفاده از الگوریتم روی هم قرار گیری وزنی، محاسبه و نقشه نهایی پتانسیل آب های زیرزمینی تولید شد. نقشه استعداد آب های زیرزمینی به چهار گروه بسیار خوب، خوب، ضعیف و بسیار ضعیف طبقه بندی شد. مطالعات نشان می دهد که مناطقی با حداکثر تراکم شبکه زهکشی و رسوبات کواترنری، دارای پتانسیل آب های زیرزمینی بسیار بالایی هستند. در نهایت مقایسه نقشه نهایی با پراکندگی چاه های پیزومتری و سطح ایستابی آنها، دقت بالای روش مورد استفاده در این محدوده را نشان داد.
ارائه روشی ابتکاری بر پایه الگوریتم ژنتیک برای بهینه سازی تخصیص مصدومان زلزله به مراکز درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زمینه مسائل تخصیص خدمات و مراکز خدماتی با ظرفیت مشخصی برای متقاضیان، مطالعات کمی صورت گرفته است و اکثر راه حل های ارائه شده برای این نوع مسائل، محاسباتی پیچیده دارند. برای حل این مشکل، روش های ابتکاری متناسب با شرایط مسئله شکل گرفته اند. همچنین در بیشتر کاربردها و مسائل تخصیص، بخش مهمی از اطلاعات و تحلیل ها جنبه مکانی دارد، ولی پژوهشگران تحقیق در عملیات و مدیریت که در این زمینه مطالعه بیشتری دارند، معمولاً به این موضوع کمتر توجه کرده اند. تخصیص مصدومان زلزله به مراکز درمانی را می توان در مسائل تخصیص های ظرفیت دار طبقه بندی کرد که اهمیت زیادی در مدیریت بحران زلزله دارند. از این رو، تکوین روشی مناسب برای بهینه سازی تخصیص مصدومان به مراکز درمانی اثر مهمی در کاهش زمان امداد رسانی و درنتیجه، کاهش صدمات جانی دارد. در این مقاله، ارائه روشی ابتکاری بر پایه الگوریتم ژنتیک برای بهینه سازی عملیات تخصیص مصدومان زلزله به مراکز درمانی، با استفاده از قابلیت های سامانه اطلاعات مکانی (GIS) توضیح داده می شود. به منظور بررسی کارایی الگوریتم طراحی شده، دو روش متفاوت برای تعداد و نحوه پراکندگی مکانی مصدومان زلزله برای منطقه مطالعه شده درنظر گرفته شد. مشکل دیگری که در پیاده سازی روش طراحی شده به آن توجه شده است، تأثیر میزان جمعیت اولیه الگوریتم ژنتیک در نحوه حل مسئله و زمان حل آن بود. با بررسی نتایج به دست آمده می توان گفت ساختار طراحی شده توانایی لازم برای حل این نوع مسائل را با انتخاب میزان جمعیت اولیه مناسب دارد.
پهنه بندی کیفیت آلودگی آب رودخانه با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی و سیستم اطلاعات جغرافیایی(مطالعه موردی: رودخانه سیمینه رود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پهنه بندی کیفیت آب رودخانه نخستین و مهم ترین مرحله در مدیریت کیفیت آب است، که ذهن تحلیلگر را با روند و چگونگی تغییرات آلودگی برحسب زمان، مکان و شرایط خاص آشنا می سازد. پژوهش حاضر درصدد است با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی و سامانه اطلاعات جغرافیایی به پهنه بندی کیفیت آلودگی آب رودخانه سیمینه رود بپردازد. داده های کیفی استفاده شده در تحقیق، حاصل نمونه برداری از رودخانة سیمینه رود در سه فصل بهار و پاییز 1387 و بهار 1388 است که با استفاده از مدل QUAL2K شبیه سازی شد. خروجی مدل با داده های مشاهده ای مقایسه گردید و پارامترهای نیترات، اکسیژن محلول و هدایت الکتریکی ِ مربوط به فصل پاییز 1387 به عنوان داده های هدف انتخاب شدند. داده های ورودی شامل داده های مربوط به کاربری اراضی، زمین شناسی، قابلیت فرسایش و مراکز جمعیتی مربوط به حوضة سیمینه رود هستند که به همراه داده های هدف بعد از آماده سازی در محیط GIS به مدل شبکة عصبی معرفی شدند. در این تحقیق از پنج ساختار مختلف مدل FFBP شبکة عصبی استفاده شد و نتیجة ساختار منتخب با خروجی های حاصل از مدل رگرسیون چندمتغیره مقایسه گردید، که برتری مدل شبکة عصبی مذکور را نشان داد. نتیجه تحقیق حاضر نشان می دهد که شبکه های FFBP با ساختار 3-40-40-4 بهترین کارایی را دارند، و شبکه عصبی در پهنه بندی کیفیت آلودگی آب قابلیت بالایی دارد.
ارزیابی آسیب پذیری فیزیکی بافت های شهری در برابر زلزله در روش RADIUS (نمونه موردی: منطقه 3 شهرداری شیراز)
حوزههای تخصصی:
کشور ایران به علت موقعیت جغرافیایی خود (قرارگیری روی کمربند زلزله آلپ - هیمالیا) به طور مکرر با وقوع سوانح طبیعی، به ویژه زلزله مواجه بوده است. به دلیل شدت یافتن روند گسترش شهرها و تمرکز جمعیت و سرمایه در آنها، اهمیت خطر زلزله در کشور ما بیشتر شده است. شیراز - مهم ترین شهر جنوب کشور- به دلیل وجود چندین گسل فعال در اطراف و درون آن، ریسک بالایی در برابر خطر زلزله دارد. شناسایی میزان آسیب پذیری اجزا و عناصر شهری با استفاده از مدل ها و روش های موجود اولین گام در این زمینه است. با توجه به اهمیت موضوع ارزیابی آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله در مباحث مربوط به برنامه ریزی شهری، در این مقاله سعی شده است با به کارگیری روش RADIUS با استفاده از شاخص هایی چون جنس خاک منطقه، فاصله از گسل و... برآورد مناسبی از آسیب پذیری منطقه 3 شهرداری شیراز در برابر زلزله ارائه شود. بعد از تحلیل های انجام گرفته، مشخص گردید که ناحیه ذکرشده با در نظر گرفتن این عوامل آسیب پذیری زیادی در برابر زلزله دارد. به طوری که در صورت وقوع زلزله ای با بزرگی 4/7 ریشتر بیش از یک سوم بناهای منطقه تخریب خواهد شد و حدود 3700 نفر کشته و 30508 زخمی بر جا خواهد ماند. این مطالعه نشان می دهد بافت ارگانیک، شبکه ارتباطی نامنظم و نبود تجهیزات شهری مناسب، آسیب پذیری شهرها را در برابر زلزله افزایش می دهد. به این ترتیب، از نتایج این ارزیابی می توان در پیش بینی برنامه های مدیریتی و شهری برای کاهش آسیب ها و تلفات استفاده کرد.
مکانیابی ایستگاه های آتش نشانی و خدمات ایمنی روستایی با استفاده از تحلیل شبکه و AHP (مطالعه موردی: شهرستان شیروان چرداول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آتش و حوادث طبیعی و انسان ساخت جزء جدایی ناپذیر سکونتگاه ها است و در این میان خدمات ایمنی و آتش نشانی در محیط های روستایی به دلیل قرار گرفتن روستاها در مجاورت زمین های زراعی، جنگل ها و مراتع که دارای پتانسیل آتش سوزی بالایی هستند، دارای اهمیت ویژه ای است. در این میان محلاستقرارایستگاه هایآتشنشانیفاکتورمهمیدرتواناییآنهابرایحفاظتدرمقابلحریقاست. در سال های اخیر گسترش خدمات ایمنی و آتش نشانی در دستور کار استانداری ها قرار گرفته است و در این میان یکی از دلمشغولی های مهم، مکان یابی ایستگاه های آتش نشانی برای ارائه خدمات مورد نیاز در حداقل زمان ممکن می باشد. مطالعه حاضر نیز با هدف ارزیابی جمعیت و تعداد روستاهای تحت پوشش خدمات یاد شده و مکان یابی ایستگاه های جدید برای پوشش کامل روستای شهرستان شیروان و چرداول به اجرا درآمد. برای این منظور از تکنیک های ترکیبی AHP و تحلیل شبکه و همپوشانی لایه ها در محیط ArcGIS استفاده شد. جامعه آماری مطالعه حاضر دهیاران و افراد مطلع (در روستاهای فاقد دهیاری) در 198 روستای شهرستان شیروان و چرداول بود که به صورت تمام شماری اطلاعات توسط پرسشنامه گردآوری شد. همچنین اطلاعات و نقشه های مورد نیاز از دستگاه های اجرایی مربوط گردآوری و به روزرسانی شد. نتایح تحقیق نشان می دهد 4 ایستگاه آتش نشانی شهری و یک ایستگاه آتش نشانی روستایی در منطقه مورد مطالعه وجود دارد که در چارچوب زمان واکنش 6 دقیقه تنها 19 درصد روستاهای شهرستان را می توانند تحت پوشش قرار دهند. همچنین براساس نتایج همپوشانی لایه ها و ارزیابی مجدد تحلیل شبکه، 21 ایستگاه آتش نشانی جدید به همراه روستاهای تحت پوشش شناسایی شد و براساس جمعیت و تعداد روستاهای تحت پوشش هر ایستگاه ، ایستگاه های پیشنهادی اولویت بندی شدند.
تحلیل فضایی و مکان یابی بهینه پارک های شهری با استفاده از GIS (مطالعه موردی: پارک های شهر آباده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پارک های شهری به عنوان یکی از مهمترین کاربری های شهری نقش بسزایی در زمینه کاهش آلودگی هوا و نیز ارتقای کیفیت زندگی افراد ساکن در محدوده های شهری دارند. تعداد و توزیع پارک های شهری به گونه ای که کلیه شهروندان دسترسی مناسبی به آن داشته باشند از مهمترین موضوعات مورد بحث در بین برنامه ریزان شهری محسوب می گردد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل وضع پراکندگی پارک های شهر آباده حاکی از آن است که به دلیل تراکم پارکهای موجود در مناطق جنوب غربی، غرب و مرکز شهر، دسترسی مطلوب کلیه شهروندان براحتی ممکن نیست. بنابراین، پژوهش حاضر به منظور شناسایی محدوده های تحت نفوذ پارک های موجود شهر آباده در سه مقیاس پارک همسایگی، محلی و منطقه ای تدوین یافته است و سعی بر آن شده است تا ابتدا با تلفیق لایه اطلاعاتی موثر در زمینه مکان یابی پارک های شهری، به پهنه بندی اراضی شهر در 5 طیف بر اساس میزان مطلوبیت اراضی به منظور ایجاد پارک های شهری پرداخته شود و در نهایت با استفاده از ابزار Network Analysis در محیط GIS به مکان یابی پارک های جدید شهری در سه مقیاس یاد شده پرداخته شود که در مجموع 7 پارک همسایگی، 3 پارک محلی و 3 پارک منطقه ای با شعاع عملکردی 500، 750 و 1000 متر در محدوده های پهنه بندی شده بسیار مناسب، مناسب، و متوسط مکان یابی گردید.
تحلیل سینوپتیکی توفان های تندری تبریز در فاصله زمانی (2005-1996)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توفانهای تـندری جزو پدیـدههای مـخرب اقـلیمی محسوب مـیشوند که هـمه ساله خسارات جبرانناپذیری را به صورت، تگرگ، بارشهای سیلآسا و رعدوبرق به تأسیسات، مزارع و منازل وارد میکنند. شناخت سازوکار این توفانها ضمن برخورداری از اهمیت بالا میتواند از خسارات احتمالی آن بکاهد. در پژوهش حاضر پس از تحلیل ویژگیهای ترمودینامیکی و همدیدی به عمل آمده بر روی توفانهای تندری تبریز در یک دوره آماری 10 ساله (2005-1996) و اطمینان حاصل شدن از نتایج شاخصهای ناپایداری، بررسیها حاکی از آن است که زبانه واچرخندی قوی بر روی روسیه که تا شمال غرب ایران امتداد یافته، باعث افزایش شیو حرارتی در منطقه شده است. همچنین در ترازهای بالاتر، وجود چرخندی قوی بر روی جنوب شرقی دریای سیاه با ریزش مداوم هوای سرد عرضهای شمالی بر روی منطقه سبب عمیقتر شدن ناوه مهاجر دریای سیاه برروی شمال غرب ایران گردیده است. با ادغام دو سلول کمفشار سودانی و مدیترانهای بر روی کویت و جنوب عراق و با امتداد زبانه آن به سمت شمال غرب ایران و همچنین وجود یک سلول کمفشار روی تنگه هرمز و شمال عربستان و انتقال گرما و رطوبت دریای عمان و خلیج فارس برروی منطقه، شرایط لازم برای ناپایداری بیشتر و ایجاد رعدوبرق، فراهم شده است.