فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۲٬۵۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رشد سریع جمعیت و محدودیت منابع تولید به ویژه در بخش کشاورزی بحث امنیت غذایی را به یکی از چالش های جهان امروز تبدیل نموده است. به طوریکه یکی اهداف اصلی توسعه پایدار پایان دادن به گرسنگی، تحقق امنیت غذایی و توسعه کشاورزی پایدار تعیین شده است. اما پیش بینی ها نشان دهنده دشواری در رسیدن به این هدف است. بنابراین گرسنگی در جهان در حال افزایش است و زندگی قشر کثیری از مردم به طور مستقیم و غیر مستقیم به کشاورزی وابسته هستند.
هدف پژوهش: یکی از رویکردهای اساسی جهت توسعه کشاورزی و تامین نیازهای غذایی، افزایش عملکرد و بهره وری محصولات کشاورزی است. به همین دلیل مطالعه حاضر با هدف تحلیل الگوها و تغییرات فضایی و زمانی عملکرد غلات(گندم و جو) ایران طی دوره 35 ساله از سال 1362 تا 1397 انجام شده است.
روش شناسی تحقیق: این مطالعه از نوع پژوهش های کاربردی و به لحاظ روش شناسی از نوع توصیفی _ تحلیلی است. جمع آوری داده ها و اطلاعات به صورت کتابخانه ای بوده است. برای کشف الگوی فضایی تولید غلات (گندم و جو) و شناسایی کانون های تمرکز آن از آماره Gi یا تحلیل لکه های داغ استفاده شد و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Arc GIS استفاده شده است.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: محدوده مورد مطالعه در این پژوهش شامل کل محدوده سیاسی و جغرافیایی ایران به غیر از آبهای آزاد می باشد. در پژوهش حاضر در سه سطح ملی(کشور ایران)، استانی(31 استان) و شهرستانی(429 شهرستان) به تحلیل تغییرات فضایی و زمانی عملکرد غلات پرداخته شده است.
یافته ها و بحث: طی دوره مورد بررسی استان اصفهان بیشترین میزان کاهش عملکرد گندم و استان خراسان رضوی بیشترین میزان افزایش عملکرد گندم را داشته است. در محصول جو نیز برخی استان ها مانند مازندران، فارس، کرمان و بوشهر دارای بیشترین میزان کاهش عملکرد بوده و استان خراسان رضوی دارای بیشترین میزان افزایش عملکرد جو بوده است.
نتایج: نتایج پژوهش در سطح ملی و استانی نشان دهنده افزایش عملکرد غلات طی دوره مورد مطالعه است. همچنین تحلیل فضایی در سطح های شهرستان های کشور نیز نشان دهنده شکل گیری الگوی خوشه ای با تمرکز مقادیر بالای عملکرد غلات در برخی مناطق دشتی ایران است.
تحلیل وابستگی معیشتی جوامع محلی بختیاری نشین به منابع جنگلی زاگرس مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: جوامع محلی به طور سنتی و تاریخی با طبیعت و اجزای ساختاری آن در ارتباط هستند. در این تعامل، نیازهای معیشتی مرتفع و زیست روستایی و عشایری شکل می گیرد. تنوع فرهنگی و اجتماعی در جوامع محلی، موجب تنوع در مواجهه و بهره گیری از منابع طبیعی می شود. هدف پژوهش: در این مطالعه با استفاده از رویکرد کیفی تحلیل مضمون، تلاش شده است پس از معرفی شهرستان های بختیاری نشین در حوزه جنگل های زاگرس، مقالاتی که به تحلیل مسائل اجتماعی و اقتصادی جوامع جنگل نشین بختیاری پرداخته اند مشخص و در ادامه وابستگی های این جوامع به منابع جنگلی معرفی گردد. روش شناسی تحقیق: این مقاله از نوع توصیفی است که با روش کیفی تحلیل مضمون، به تحلیل محتوای آثار پژوهشی مرتبط با موضوع مواجهه جوامع محلی با عناصر جنگلی زاگرس مرکزی پرداخته است. قلمروجغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی پژوهش حاضر جوامع محلی بختیاری نشین زاگرس مرکزی می باشد. یافته ها و بحث: در مجموع 11 شهرستان بختیاری نشین در داخل یا مجاورت جنگل های زاگرس توزیع شده اند. از 13 مقاله بررسی شده، 11 مقاله به استان چهارمحال و بختیاری و تنها 2 مورد به استان لرستان اختصاص دارد. مطابق این بررسی شکل های اصلی تقاضا و وابستگی جوامع محلی بختیاری نشین مستقر در درون و مجاور عرصه های جنگلی زاگرس مرکزی شامل چوب هیزمی، زراعت زیر اشکوب، چرای دام، استفاده از گیاهان دارویی و خوراکی، برداشت میوه های جنگلی، توسعه مساکن روستایی و تفرج است. نتایج: نکته قابل توجه و عمدتا مغفول مانده در تحلیل رابطه انسان با جنگل این است که رابطه یاد شده صرفا فرایندی مکانیکی و ابزارگرایانه نیست که تنها جوامع محلی تنها برای رفع نیازهای خویش به جنگل به چشم منبع تأمین نیازها نگاه کنند، بلکه این رابطه حالت وجودی و هستی شناختی دارد که وابستگی مستقیم موجودیت جنگل نشینان به جنگل را تحقق می بخشد.
واکاوی زیست پذیری روستاهای پیراشهری (مورد مطالعه: دهستان درودفرامان، شهرستان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
552 - 571
حوزههای تخصصی:
مفهوم زیست پذیری از جمله مفاهیم جدید در حوزه برنامه ریزی روستایی است که به دنبال توجه به کیفیت زندگی روستاها، موردتوجه قرار گرفته است. اساس برنامه ریزی صحیح برای افزایش سطح زیست پذیری روستاهای پیرامون شهری تنها اکتفا به بحث آسیب پذیری این مناطق نیست و نیازمند شناخت وضعیت زیست پذیری این روستاها است زیرا با شناسایی صحیح شاخص های زیست پذیری و عوامل تأثیرگذار بر آن می توان مشکلات موجود در این روستاها را تا حدودی رفع کرد و میزان زیست پذیری آن ها را ارتقا داد و شرایط توسعه پایدار را فراهم کرد. هدف این تحقیق واکاوی زیست پذیری روستاهای دهستان درودفرامان شهرستان کرمانشاه است، این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی- تحلیلی است که با استفاده از روش پیمایشی و ابراز پرسشنامه انجام گرفته است. داده های جمع آوری شده نیز با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شدند. همچنین برای رتبه بندی روستاهای موردمطالعه از نظر وضعیت زیست پذیری از مدل آنتروپی شانون و کوپراس استفاده شده است. جامع آماری تحقیق شامل 20 روستای دارای سکنه دهستان درودفرامان است که با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 459 نفر تعیین گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد که وضعیت زیست پذیری در روستاهای دهستان درودفرامان در سطح پایینی قرار دارد و همچنین روستاهای این دهستان در سه سطح مطلوب، متوسط و نامطلوب رتبه بندی شدند که روستاهای ده پهن، شهرک صنعتی-فرامان، بیجانه، گاکیه و موریان شرایط مطلوب تری نسبت به بقیه روستاها دارند و مابقی چندان شرایط مساعدی ندارند.
تبیین سینومرفی در قرارگاه های رفتاری بر اساس شیوه زندگی در خانه های محلی روستایی مبتنی بر خوانش از ادبیات داستانی - اقلیمی (مورد مطالعه: داستان خوندشت نوشته ناصر وحدتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
608 - 631
حوزههای تخصصی:
مفهوم قرارگاه رفتاری شاخه ای از روان شناسی محیط است که ﺣﺎﺻﻞ ﺗﻌﺎﻣﻞ ﻣﺤیﻂ و اﻧﺴﺎن است. بین تمام مؤلفه های قرارگاه رفتاری (کالبد ی و الگوهای رفتاری) د رهم تنید گی وجود د ارد. این ویژگی را هم ساختی (سینومرفی) می نامند. ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﺑ ﺎ ﺑﺮرﺳ ی مؤلفه های سینومرفی و مطالعه مورد ی خوانش از د استان خوند شت نوشته ناصر وحد تی د ر حوزه اد بیات د استانی - اقلیمی به منزله اسناد ی که حاوی اطلاعات بسیاری د رباره شیوه زند گی، اقلیم، معماری و... است د ر پی پاسخ به این پرسش ها است: 1. کد ام مؤلفه های سینومرفی بیشترین تأثیر د ر شکل گیری قرارگاه های رفتاری د ر خانه های محلی را د ارند؟ 2. این عوامل به چه شکل و بر کد ام مولفه های قرارگاه های رفتاری اثر گذارند. روش تحقیق برحسب هد ف کاربرد ی و از حیث گرد آوری د اد ه ها از نوع توصیفی - تحلیلی است. بخش توصیفی مبتنی بر شیوه اسناد ی و مطالعه د ر نمونه مورد ی است. بخش تحلیلی با تکیه بر روش تحلیل محتوای تلفیقی (کمی و کیفی) انجام گرفته. نتایج بررسی حاکی از این است که بر اساس استناد به مطالعه مورد ی، واکنش های آموخته شد ه و شکل ظاهری محیط مهم ترین عوامل سینومرفی د ر شکل گیری قرارگاه های رفتاری د ر خانه محلی مطالعه مورد ی هستند.
تحلیل و رتبه بندی شاخص های مؤثر بر توانمندسازی روستاییان مورد: بخش چندار شهرستان ساوجبلاغ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توانمندسازی روستاییان - به عنوان رویکرد جدید توسعه - در افزایش درآمد و توسعه سکونتگاه های روستایی مؤثر است. به بیانی دیگر، توسعه روستایی بدون توانمندسازی روستاییان امکان پذیر نمی شود. چراکه تغییر و تکامل دانش، مهارت و نگرش روستاییان از فرآگرد توانمندسازی، بستر توسعه روستایی پایدار است و همچنانکه روستاییان از ایده ها و روش های تازه استقبال می کنند، به دنبال آن، افکارشان نیز متحول می شود و در نتیجه، نگرش تازه ای در آن ها نسبت به فعالیت های کشاورزی و دیگر فعالیت های اقتصادی در مناطق روستایی ایجاد می شود و با ارتقای ظرفیت های شناختی (آگاهی و دانش) خود، موجبات توسعه پایدار روستایی را فراهم می سازند. هدف از انجام این پژوهش، تحلیل و رتبه بندی سکونتگاه های روستایی از نظر عوامل مؤثر بر توانمندسازی روستاییان بخش چَندار شهرستان ساوجبلاغ بوده است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر رویکرد پژوهش، کمّی (پیمایشی) است. جامعه آماری شامل ساکنان 10 روستای پرجمعیت بخش چندار شهرستان ساوجبلاغ با جمعیت 12764 تن است و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر به دست آمد و براساس جمعیت هر روستا، نسبت نمونه هر روستا مشخص گردید. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه پژوهشگرساخته است. برای مقایسه و رتبه بندی روستاها از شش شاخص ترکیبی (مولفه) شامل علاقه و انگیزه افراد، آموزش، مشارکت روستائیان، گردشگری، خدمات کمیته امداد و ظرفیت های جغرافیایی به عنوان عوامل اثرگذار بر توانمندسازی استفاده شده است. به منظور وزن دهی شاخص ها از تکنیک دیمتل و برای رتبه بندی از مدل ویکور بهره گرفته شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که روستای کُردان در رتبه یک و بعد از آن به ترتیب مزرعه گزل دره، فشند، مزرعه حسن آباد، ازنق، سبیستان، هرجاب، کوشک زر، امامزاده شاه حسین و بانوصحرا قرار گرفته اند. در میان شاخص های موثر بر توانمندسازی به ترتیب شاخص های مشارکت، علاقه مندی و انگیزه، بیشترین نقش را داشتند و سپس، ظرفیت های جغرافیایی، آموزش و خدمات کمیته امداد در رتبه های بعدی قرار دارند. شاخص گردشگری با اختلاف در رتبه آخر قرار گرفته است.
سازگاری با تغییرات آب و هوایی در میان کشاورزان روستاهای شهرستان باغملک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات آب و هوایی به یکی از مهم ترین و پیچیده ترین چالش های بشر تبدیل شده است و به طور فزاینده ای بر وضعیت معیشت همه افراد تأثیر می گذارد، اما فقرا و گروه های حاشیه نشین، به ویژه زنان روستایی، در معرض شوک های زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی بزرگتری قرار دارند. از این رو جنسیت می تواند مؤلفه مهم برای درک تأثیرات تغییرات آب و هوا و پاسخ به آن باشد بنابراین نیاز به تحقیق درباره خطرات درک شده و سازگاری با تغییرات آب و هوایی از دیدگاه زنان و مردان وجود دارد. این مطالعه با استفاده از یک رویکرد کیفی به بررسی ادراکات و سازگاری با تغییرات آب و هوایی در میان کشاورزان زن و مرد پرداخته است. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش کشاورزان شهرستان باغملک استان خوزستان بوده است. مصاحبه های نیمه ساختار یافته با 18 کشاورز مرد و 15 کشاورز زن که به صورت هدفمند انتخاب شده بودند، انجام گرفت. نتایج نشان داد کشاورزان همه تأیید نمودند که تغییرات آب و هوایی در منطقه ی آن ها رخ داده است. کشاورزان زن و مرد در دانش و ادراک تغییرات آب و هوایی به طور قابل توجهی متفاوت نبودند، اما در پذیرش اقدامات سازگاری با تغییرات آب و هوایی تفاوت جنسیتی وجود داشته است. از اقدامات اصلی که توسط کشاورزان انجام شده تغییر نوع محصول و کشت و استفاده از کودهای سبز و حیوانی بود که توسط هر دو گروه زن و مرد انجام داده می شد اما رفتاری مثل استفاده از آبیاری تحت فشار (قطره ای و بارانی) فقط توسط مردان انجام می شد. بنابراین مردان احتمال بیشتری وجود دارد که فناوری های جدید برای حفاظت از آب و افزایش سرمایه گذاری در زیرساخت های کشاورزی را اتخاذ کنند. اطلاعات به دست آمده از این پژوهش، می تواند به عنوان گام مهمی در راستای توسعه سیاست ها و تدوین مداخلات مناسب برای سازگاری با تغییرات آب و هوایی در بخش کشاورزی مورد استفاده قرار گیرد.
تحلیل اثرات مؤلفه های برند روستایی در توانمندسازی اقتصادی روستائیان مورد: بخش مرکزی شهرستان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داشتن تفکری مناسب درباره استراتژی برند نقش مهمی در توانمندسازی اقتصادی مناطق روستایی ایفا می کند و باعث تقویت جایگاه روستاها می گردد و آنها را در جهت ایجاد رقابت و درآمد پایدار و خلق ارزش یاری می رساند. با توجه به اهمیت موضوع پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات مؤلفه های برند بر توانمندسازی اقتصادی در مناطق روستایی انجام شده است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری شامل دو گروه متخصصین و جامعه محلی است. جامعه متخصصین 30 نفر به صورت نمونه گیری غیر احتمالی هدفمند، جامعه محلی با استفاده از نمونه گیری خوشه ای در پنج دهستان بخش مرکزی، در ابتدا از هر دهستان شش روستا و از هر روستا به صورت تصادفی و متناسب با جمعیت آنها 436 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. پایایی کل پرسشنامه بر اساس آلفای کرونباخ 928/0 برآورد گردید. نتایج بر اساس دیدگاه متخصصان جهت شناسایی مؤلفه های کلیدی برند پس از چهار بار چرخش نشان داد از بین 29 مؤلفه، 15 مؤلفه برند کلیدی هستند. بر اساس دیدگاه جامعه محلی نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین مؤلفه های برند و توانمندسازی اقتصادی ارتباط مثبت وجود دارد. نتایج رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد مؤلفه های برند بر توانمندسازی اقتصادی تأثیرگذار بوده است و 723/0 از کل واریانس توانمندسازی اقتصادی را تبیین می کند.
تحلیل مؤلفه های سرمایه اجتماعی مؤثر بر مهاجرت روستاییان با نقش میانجی دلبستگی مکانی (موردمطالعه: شهرستان جیرفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
370 - 387
حوزههای تخصصی:
مهاجرت مهم ترین پدیده ای است که می تواند موجودیت و بقای جوامع روستایی را به خطر بیندازد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر مؤلفه های سرمایه اجتماعی و دلبستگی مکانی بر مهاجرت افراد در روستاهای شهرستان جیرفت است. جامعه آماری شامل جمعیت فعال روستایی بود و حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان به روش نمونه گیری تصادفی با انتساب متناسب 382 نفر انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه ای محقق ساخته بود که برای تعیین روایی آن از پانل متخصصان استفاده شد. همچنین، به منظور سنجش پایایی ابزار تحقیق از آلفای کرونباخ استفاده شد و مقدار آن برای سنجه های مختلف پرسشنامه بین 71/0 تا 83/0 محاسبه گردید. نتایج تحلیل همبستگی پیرسون نشان داد هرچقدر فاصله محل سکونت روستاییان تا شهر بیشتر شود میزان مهاجرت آن ها هم به شهرها افزایش می یابد، از سوی دیگر هرچقدر سرمایه اجتماعی در میان روستاییان کاهش یابد مهاجرت به میزان زیادی افزایش می یابد. واکاوی حاصل از آزمون تحلیل مسیر نیز نشان داد تمام مؤلفه های سرمایه اجتماعی اثرات مستقیم و معنی داری بر مهاجرت دارند و در این بین مشارکت اجتماعی بیشترین اثر مستقیم معنی دار را بر مهاجرت روستاییان دارد. ضمن اینکه دلبستگی مکانی نیز دارای اثر منفی مستقیم معنی دار بر مهاجرت است. همچنین تمامی مؤلفه های سرمایه اجتماعی بر دلبستگی مکانی دارای اثر مستقیم مثبت معنی دار هستند، به این معنا که هر چه افراد در جوامع روستایی از سطح بالایی از مشارکت اجتماعی، انسجام اجتماعی، اعتماد اجتماعی، آگاهی اجتماعی و روابط اجتماعی برخوردار باشند احتمال دلبستگی مکانی در آن ها بیشتر می شود و در نتیجه احتمال مهاجرت در میان آن ها کاهش می یابد.
بررسی اثرات تحریم اقتصادی ایالات متحده آمریکا بر اقتصاد نواحی روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران بعد از پیروزی انقلاب از سوی کشورهای غربی به ویژه ایالات متحده آمریکا تحت تاثیر تحریم های بسیاری قرار گرفته است که اقتصاد کشور به ویژه اقتصاد روستایی را تضعیف نموده است. هدف از این تحقیق بررسی اثرات تحریم اقتصادی آمریکا علیه ایران بر اقتصاد روستایی در بازه زمانی 1391 -1397 است. برای رسیدن به این هدف از روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از داده های مرکز آمار جمهوری اسلامی ایران در این بازه زمانی بهره گرفته شد. یافته های تحقیق نشان می دهد که تحریم ها دارای تاثیرات قابل توجهی بر بعد اقتصادی به ویژه در بخش کشاورزی و درآمدی است. این اقدامات سبب شده است تا بخش کشاورزی که منبع اصلی درآمدی مردم روستایی است با کاهش روبرو گردد و از این رو شکاف درآمدی بین بخش شهری و روستایی در این دوره زمانی افزایش یابد. البته در سال 1392 به علت برجام می توان روند رو به بهبودی در شرایط موجود را مشاهده نمود. بعد از این سال به علت تحریم های ایالات متحده شرایط مانند قبل بحرانی گردیده است. نتایج تحقیق نشان داد بخش کشاورزی دارای بیشترین تاثیرپذیری از تحریم ها بوده و روند سرمایه گذاری از سال 90 تا 98 نشان می دهد که تحت تاثیر شوک های برون زای اقتصادی که مهمترین آن تحریم ها بوده است، رشد سرمایه گذاری اعم از دولتی و خصوصی کاهش یافته است. از اینرو، تدوین برنامه هایی به منظور کاهش اثرات تحریم ها بر اقتصاد روستایی و مهاجرت روستاییان به نواحی شهری ضروری است. بعلاوه با توجه به اهمیتی که نواحی روستایی برای امنیت غذایی دارد به حمایت های ویژه اقتصاد کشاورزی در نواحی روستایی نیاز دارد.
بررسی روش های سازگاری روستاییان با کم آبی در استان خوزستان: کاربرد نظریه بنیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
246 - 257
حوزههای تخصصی:
سازگاری با تنش های آب جهت حمایت از معیشت و تأمین امنیت غذایی از اهمیت بسیاری برخوردار است. بااین حال، نوع و میزان راهبردهای سازگاری در مناطق و بسترهای اجتماعی - اقتصادی و اگرو اکولوژیکی آنان متفاوت است. شناسایی و طبقه بندی روش های سازگاری مبتنی بر داده های تجربی می تواند به طراحی و اجرای مشوق ها، قوانین و یا اصلاحات نهادی کمک کند. از این رو هدف مطالعه حاضر شناسایی انواع روش های سازگاری با تنش های آبی با استفاده از روش کیفی نظریه بنیانی است. تکنیک های به کار رفته برای جمع آوری داده ها عبارت اند از مشاهده مستقیم، مصاحبه نیمه ساختاریافته، یادداشت های میدانی و ضبط شواهد و یافته ها که در جریان مصاحبه ها صورت گرفت. اشباع نظری داده ها، با استفاده از نظرات 41 نفر از کارشناسان جهاد کشاورزی و کشاورزان به دست آمد. بر اساس یافته های تحقیق روش های سازگاری به چهار دسته کلی شامل تغییر در عملیات کشاورزی، مدیریت آبیاری، مدیریت مالی و اقتصادی و مدیریت اجتماعی تقسیم بندی گردید. روش های مدیریت عملیات کشاورزی به نوبه خود شامل دو دسته مدیریت محصول و مدیریت مزرعه بوده است. مدیریت آب شامل صرفه جویی در آب و فناوری تأمین آب، روش های مدیریت اقتصادی شامل، تنوع بخشی به درآمد یا شغل، بیمه کشاورزی، پس انداز کردن و صرفه جویی در هزینه ها و دریافت کمک مالی به صورت قرض یا وام بوده است. مدیریت اجتماعی در زیر طبقه مهاجرت و شبکه سازی و گسترش دانش به منظور افزایش آگاهی در مورد روش های کاهش آسیب بوده است.
Presenting a Paradigm Model of Home Business Development in Rural Areas of Counties in Isfahan Province Based on Grounded Theory(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۵
43 - 58
حوزههای تخصصی:
Purpose- Employment and unemployment, which are very important issues in rural areas, can be solved in general through home-based businesses and their development. The issue of home-based businesses can be very influential in creating employment in rural areas The main purpose of this study is to provide a paradigmatic model of home business development in rural areas of Isfahan province based on basic theory. Design/Methodology/Approach- This study was conducted in 2020. The present research is among the basic and qualitative researches that have been done with the approach of the foundation data theory approach. The interview collection tool was structured. The interviews were conducted among experts and experts in the field of home-based jobs, and the opinions of the interviewees were theoretically saturated from the 29th interview. Findings - After the emergence of concepts (139 references) and open, central, and selective coding, led to the design of the conceptual framework of the research model and the presentation of the paradigm model. Based on the results of the Grounded Theory, the pattern of home-based businesses to achieve development in rural areas of Isfahan province has been drawn. This model includes causal conditions (including managerial factors and comprehensive policy system), intervening conditions (educational-promotional factors, motivational factors, and attitudinal factors), contextual conditions (infrastructure factors, marketing, skill factors, and promotion of financial and credit resources). This includes strategies (stakeholder participation, information system, and support factors) and social consequences (increasing the level of participation and sense of responsibility and cooperation among residents, reducing social harms, empowering local people, Reduce the migration of local people to the city, move towards sustainable development) and economic consequences (rural growth and development, reducing the dependence of local people on government credits and facilities and assistance such as subsidies, promoting economic welfare, improving local livelihoods) has it. Research limitations/implications- The limitations of the present study include the following: Research is time-consuming; some people are not cooperating to collect data, it is difficult to assess the relative importance of the components and factors of the proposed theory.
شناسایی و طراحی رهیافت معیشت پایدار مکمل در نواحی روستایی کشور افغانستان مورد: شهرستان اندر در استان غزنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور پایداری فعالیت های معیشتی می بایستی تلاش های زیادی صورت گیرد تا بتوان از راه فعالیت های تولیدی، منابع پایداری برای امرار معاش خانواده ها ایجاد کرد. در این راستا، هدف این پژوهش شناسایی و طراحی رهیافت معیشت پایدار در روستاهای شمالی شهرستان اندر در کشور افغانستان می باشد. پژوهش حاضر در چارچوب رویکرد کیفی و با بهره مندی از روش نظریه مبنایی انجام شده است. به منظور تحلیل داده ها از روش استراوس و کوربین در نظریه مبنایی استفاده شده است. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه های عمیق و مشاهده بوده و به منظور گردآوری داده ها از روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک گلوله برفی استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی صورت پذیرفته است. نتایج پژوهش حاضر منجر به شناسایی 19 مقوله اصلی و 27 مقوله فرعی شد که در قالب مدل پارادایمی دسترسی به معیشت پایدار به عنوان مقوله محوری و شرایط علی (وابستگی بیشتر به بخش کشاورزی، جنگ و چالش های امنیتی و کارایی ضعیف بخش دامداری و طیور)، عوامل زمینه ای (ضعف در زیرساخت و خدمات، پایین بودن سطح آگاهی کشاورزان و تکانه های اقتصادی و مالی)، شرایط مداخله گر (فروش و بازاریابی محصولات کشاورزی، مسایل اجتماعی و هزینه های بالایی منابع مصرفی)، راهبردها (صنعتی سازی روستاها، استفاده از انرژی های خورشیدی، مقاوم سازی مساکن روستایی، اثربخشی عوامل تولید و پرورش طیور بومی در حیاط) و پیامدها (ایجاد فرصت های شغلی متنوع، کاهش میزان وابستگی به بخش کشاورزی، کاهش هزینه های زندگی، تقویت صنایع دستی و بهبود روش های کسب درآمد) قرار گرفت.
Analysis of Socio-Cultural Challenges Facing Local Managers in the Process of Rural Development (Case Study: Central District of Rasht County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Design/Methodology/Approach- This is an applied research in which a descriptive-analytical method has been adopted for data collection and analysis. The study data was obtained through documentary analysis and field studies. The statistical population of this study includes 63 villages in the central district of Rasht County. All Dehyars and members of the Islamic Council of these villages (n=284) were interviewed and filled out the questionnaire. Data analysis was performed using statistical methods (t-test and weighted mean). The social challenges facing local managers with 18 items and cultural challenges with 8 items were subjected to analysis at three levels. Findings- The results suggested that local managers of villages in the central district of Rasht County confront serious social and cultural challenges in the process of rural development. Poor collaboration of villagers with local village managers in rural development plans and projects with a mean of 4.42, reverse migration and social problems caused by the construction of second houses with a mean of 4.41 and migration of youths from villages to the city and non-participation in Council elections with a mean of 4.40 were the major social and ethnic challenges. Also, tribal differences in the villages with a mean of 4.35, lack of solidarity between local managers and people in tackling rural problems with a mean of 4.34 and poor work culture with a mean of 4.13 were also the most important cultural challenges facing local managers in the villages at the central district of Rasht County. Research Limitations/Implications- The disagreements between local managers, reluctance to provide information on research topic and the difficulty of reaching managers in the villages were the main limitations of the present study. Appointing a member of the village management body as a spokesperson and setting the criterion of permanent residence in the village as a precondition for the nomination of the executive director were among executive strategies offered in the present study. Practical Implications- Changing the management style from person-centered to participatory management in the administration of rural affairs, monitoring the inflow of non-indigenous people into the village in order to safeguard its social and cultural structure, building a suitable infrastructure to keep young and active forces in rural areas and encouraging them to study in the fields pertained to planning and rural development, participating in the decision-making structure of local management, fostering interaction between local managers and villagers through a management system based on law obedience and transparency and ultimately stimulating villagers to engage in teamwork and its effective results in the process of achieving comprehensive rural development. Originality/value- Recognizing the main challenges facing local managers in a district of Guilan province can play a prominent role in improving their efficiency in the process of achieving rural development. The results of this research can be useful for district and county managers.
ارزیابی اثرات و پیامدهای اقدامات راهبردی توسعه اقتصادی روستایی مورد: استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غربالگری استراتژیک محیط زیست از توانمندترین روش ها و ابزارها برای ارزیابی اثرات زیست محیطی اقدامات استراتژیک به شمار می رود. هدف تحقیق، کاربرد روش مذکور به منظور غربالگری زیست محیطی اثرات و پیامدهای اقدامات استراتژیک در حوزه توسعه روستایی با تأکید بر«سند راهبردی توسعه اقتصادی شهرستان های استان خوزستان» است. تحقیق حاضر، از نظر هدف کاربردی و مبتنی بر شیوه توصیفی پیمایشی است. غربالگری استراتژیک محیط زیست با استفاده از ابزار چک لیست و ماتریس و در چارچوب فن دلفی و نظرسنجی از 26 نفر از خبرگان و کارشناسان مسئول در حوزه های مختلف برنامه ریزی در ارتباط با 33 مؤلفه محیط زیست انجام شده است. نتایج نشان داد که براساس اجماع گروه خبرگان و مقادیر قطعی اهمیت زیست محیطی برآورد شده، اثرات اقدام استراتژیک مورد نظر در ارتباط با بسیاری از مؤلفه های کلیدی محیط زیست از جمله درجه ریسک بر سلامت محیط زیست، جمعیت، رفاه و معیشت انسانی، منابع آب سطحی، خاک و سطح زمین، پوشش گیاهی، شرایط و عوامل اقلیمی، دارایی ها و منابع طبیعی و تولید پسماند از سطح اهمیت «قابل توجه» برخوردار می باشد و اجرای آن پیامدهای بالقوه قابل توجهی بر محیط زیست خواهد داشت. افزون بر این، اجماع خبرگان در زمینه قابل توجه بودن اثرات اقدام استراتژیک بر سکونتگاه های روستایی و شهری به ویژه مناطق با تراکم فشرده، حمل و نقل و ارتباطات، کاربری اراضی، منظر (چشم انداز)، مناطق طبیعی و محدوده های با مسائل و مشکلات زیست محیطی فعلی بالاتر از حد آستانه «قابل توجه» برآورد شده است. به طور متقابل، اثرات اقدام استراتژیک بر سلامت انسان، پوشش جانوری، ارزش های معماری و باستانی، تزریق مواد خطرناک به محیط زیست کمتر از حد آستانه و«غیر قابل توجه» می باشد.
شناسایی عوامل مؤثر بر کارآفرینی در نواحی روستایی شهرستان شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روستاها دارای قابلیت های اقتصادی فراوان بوده و بخش مهمی از توسعه یک کشور را بر عهده دارند. استقرار و بقای جامعه روستایی، بدون کار مولد و سودآور برای ساکنان غیر ممکن است؛ از کارآفرینی به عنوان روش تحریک کننده رشد و توسعه اقتصادی محلی نام برده می شود. بررسی عوامل مؤثر بر راه اندازی کسب و کار روستاییان می تواند الگویی جهت توسعه ی اشتغال در دیگر نواحی روستایی باشد. لذا هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل مؤثر بر سطح کارآفرینی روستایی در دهستان دشت ارژن شهرستان شیراز است. تحقیق حاضر ازنظر نوع هدف کاربردی و به لحاظ تجزیه و تحلیل داده ها، توصیفی- تحلیلی است که به صورت پیمایشی انجام شده است. در این پژوهش ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته ای بود که روایی آن از طریق مصاحبه با صاحبنظران و پایایی آن نیز از طریق مطالعه پیشاهنگ صورت پذیرفت (آلفای کرونباخ 688/0 تا 959/0). داده ها بصورت تصادفی از 177 سرپرست خانوار روستایی ساکن در دهستان دشت ارژن شهرستان شیراز گردآوری شد. نتایج نشان داد روستاییان منطقه مورد مطالعه در سه گروه قابل دسته بندی بوده و وضعیت اقتصادی، سطح دانش، وضعیت اجتماعی، وضعیت محیطی، حس مکان، نوآوری و عملگرایی، سن پاسخگو و سطح سواد از مهم ترین عوامل اثرگذار بر سطح کارآفرینی روستاییان منطقه مورد مطالعه محسوب می شود
امکان سنجی نواحی مستعد کشت زعفران در نواحی روستایی استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش کشاورزی نقش اساسی در حیات اقتصادی و سیاسی روستاهای استان کردستان دارد. از این رو استفاده درست و بهینه از اراضی کشاورزی نیازمند ارزیابی دقیق این منابع است. ارزیابی توان اراضی جهت کشت و ترویج محصولات جدید، اولویت راهبردی جهت افزایش رفاه ساکنین مناطق روستایی و بهینه سازی مصرف منابع است. فقر اقتصادی حاکم بر روستاها و خشکسالی های أخیر، لزوم ترویج کشت های با نیاز آبی کم، همچنین شرایط اقلیمی زمینه توسعه و ترویج این گونه کشت ها را در منطقه فراهم کرده است و امید است با ترویج و گسترش آن، زمینه تقویت بنیان های اقتصادی و اجتماعی مردم در آینده فراهم شود. زعفران به عنوان گرانبهاترین محصول کشاورزی و دارویی جهان با توجه به مقاومت خود در برابر خشکی، نیاز آبی کم، قابلیت نگهداری بالا، عدم فسادپذیری و اثرات اشتغال زایی و درآمدزایی بالا، می تواند نقش حیاتی در توسعه روستایی استان را به عهده بگیرد. در این مطالعه به پهنه بندی اراضی مستعد کشت زعفران در سطح استان کردستان پرداخته شده است. برای این منظور با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی(AHP)( و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)، که پس از تهیه لایه های اطلاعاتی مورد نظر و وارد ساختن این لایه ها در محیطGIS و بهره گیری از نظر متخصصین، ماتریس اولیه و نرمال برای تعیین وزن نسبی لایه ها تکمیل شده و سپس مراحل مختلف از جمله وزن دهی لایه ها و همپوشانی آنها انجام شده و سرانجام نقشه نهایی مناطق مستعد کشت زعفران در استان کردستان ترسیم گردید. یافته ها نشان می دهد شرق، شمال شرق و جنوب شرق استان کردستان (شهرستان های بیجار، قروه و دهگلان) با 549 روستا در 26 دهستان، با 9124 بهره بردار و در مساحتی بالغ بر 49729 هکتار زمین زراعی آبی شرایط مناسبی برای کشت زعفران دارد. بر اساس نقشه نهایی حدود 4538.8 کیلومترمربع معادل (16.21 درصد) از مساحت استان شرایط بسیار مناسبی برای کشت زعفران دارند و مناطق خوب 19.30 درصد، مناطق متوسط 31.71 درصد، مناطق ضعیف 19.36 درصد و مناطق نامناسب 13.42 درصد، در مرحله ی بعد قرار دارند.
تحلیل ساختاری دگرگونی های روستائیت کشاورزی در استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
750 - 767
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر روستاها دچار تحولات بسیاری بوده اند. این دگرگونی های پویا و مداوم ابهام هایی را در مورد چیستی ساختار و چگونگی کارکرد آن ها به وجود آورده است. کشاورزی به عنوان فعالیت مشخصه روستایی شاهد تغییرات زیادی بوده است. تحقیق حاضر به بررسی و تحلیل ساختاری تحولات فضایی و زمانی کارکردهای کشاورزی مناطق روستایی (روستائیت کشاورزی) در استان اصفهان پرداخته است. با مطابقت و مطالعه تمامی روستاهای بالای 4 خانوار استان در دو سرشماری کشاورزی 1382 و 1393، متغیرهای مشابه استخراج و دو سری شاخص های مقطعی و یک سری شاخص های طولی برای این تحولات تعریف و محاسبه شدند. مدل سازی ساختارهای مقطعی و تحولات طولی شاخص ها با روش معادله یابی ساختاری و رویکرد خودگردان سازی انجام شد. از مجموعه شاخص های ده گانه، نرخ اشتغال کشاورزی، سرانه زمین خانوارهای بهره بردار، بهره برداری های با زمین آبی و زراعت های آبی، شاخص های تأثیرگذار در روستائیت کشاورزی استان در دو مقطع بوده اند. مدل سازی تحولات شاخص ها طی دوره نیز نشان داد نهاده آب و شاخص های آن نقش تعیین کننده تری در هویت کارکردی مبتنی بر کشاورزی روستاها نسبت به نهاده زمین داشته و این کارکرد بیشتر مبتنی بر زراعت بوده است. تحلیل فضایی ساختارهای میانگین روستائیت کشاورزی بیانگر تأثیر منفی تغییرات بهره برداری های زراعی و نرخ اشتغال کشاورزی و تأثیر مثبت تغییرات نرخ باسوادی کشاورزان و سهم باغداری در الگوی کشت بر تحولات روستائیت کشاورزی در بین سه گروه روستاهای مناطق کوهستانی، دشتی و بیابانی با مداخله بیشتر تغییرات دو شاخص نرخ اشتغال و نرخ باسوادی بود. تأثیر منفی تغییرات زمین های آبی بر ساختار این تحولات تنها در رابطه با روستاهای مناطق بیابانی بوده است.
تحلیل سطوح توسعه یافتگی سکونتگاه های روستایی با منشاء عشایر کوچنده(مطالعه موردی: شهرستان گرمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تعادل بخشی به سطوح توسعه در نواحی روستایی کشور طی دهه های اخیر همواره مورد توجه بوده است. این نوع مطالعات در نواحی روستایی با پیشینه عشایری و سکونتگاه هایی که از اسکان کوچ نشینان شکل گرفته اند, از اهمیت بیشتری برخوردار است. برای رفع نابرابری ها بایستی اختلافات و نابرابری های موجود میان مناطق را شناخت و آنها را به لحاظ امکانات و ویژگی های اقتصادی و اجتماعی و طبیعی طبقه بندی نمود و برای هر منطقه برنامه متناسب با شرایط آن تنظیم و به اجرا درآورد. هدف پژوهش: هدف تحقیق حاضر تعیین و بررسی سطح توسعه یافتگی روستاهای شهرستان گرمی می باشد. روش شناسی تحقیق: برای سنجش سطح توسعه یافتگی روستاها از شاخص های متعددی جهت استفاده می شود که با روش های شناخته شده ای امروزه موردارزیابی قرار می گیرند. روش موریس یکی از معتبرترین روش های تعیین توسعه یافتگی است که در برنامه عمران سازمان ملل آنرا برای درجه بندی نواحی از لحاظ توسعه یافتگی (کالبدی-انسانی) به کار برده است. در روش موریس, روستاها در قالب شاخص ها و معیارهای مختلف رده بندی میشوند. روش تحقیق مبتنی بر شناخت وضع موجود و تحلیل ساختارها و امکانات آن بوده که با شناخت و بررسی شرایط انسانی، اقتصادی ،کالبدی و فضایی، محیطی و طبیعی حاکم بر شهرستان مورد مطالعه قرار می گیرند. قلمروجغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی پژوهش حاضر روستاهای شهرستان گرمی می باشد. یافته ها و بحث: با توجه به نتایج تحقیق, سطوح توسعه یافتگی روستاها کاملا ناهمگون است. بطوریکه از میان 284روستای مورد مطالعه 3روستا درجه یک, 69روستا درجه دو 209 روستا درجه سه و 4 روستا در درجه چهارم از سطح توسعه یافتگی قرار دارند و همچنین میان تعداد جمعیت روستاها و سطح توسعه یافتگی ارتباط بسیار قوی وجود دارد. نتایج: تفاوت زیاد بین نواحی روستایی از لحاظ سطوح توسعه, نشانگر این است که امکانات و خدمات در بین نواحی روستایی عادلانه توزیع نشده است.
بررسی راهبردهای کاهش فقر در روستاهای مناطق عشایری (مطالعه موردی: شهرستان باروق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فقر از دیرباز از بزرگترین مشکلات جوامع بشری بوده و واقعیتی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است که و در حال حاضر نیز جامعه، علی رغم تحولات بسیار عظیمی که در زمینه های مختلف علوم روی داده، با آن روبرو می باشد و از اصلی ترین دغدغه های برنامه ریزان در مناطق روستایی در جهت نیل به توسعه پایدار به شمار می رود. هدف پژوهش: مهمترین هدف این پژوهش بررسی راهبردها کاهش فقر در روستاهای مناطق عشایری شهرستان باروق می باشد. روش شناسی تحقیق: از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش توصیفی-تحلیلی و برای گردآوری داده ها و اطلاعات از روش های کتابخانه ای و میدانی استفاده شد. در این پژوهش با انجام 19 مصاحبه نیمه ساختار یافته مهمترین قوت ها، ضعف ها، تهدید ها و فرصت های شهرستان باورق شناسایی و سپس برای وزن دهی و رتبه بندی به هر کدام از عوامل داخلی و خارجی در ماتریس SWOT از نظرات 12 نفر و برای اولویت بندی نهایی راهبردها از نظرات 17 نفر از جامعه آماری استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها و اطلاعات از تحلیل SWOT و ماتریس برنامه ریزی راهبردی کمی (QSPM) استفاده گردید. قلمروجغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش شهرستان باروق از توابع استان آذربایجان غربی است. یافته ها و بحث: در شهرستان باروق راهبردهای سرمایه گذاری و توسعه صنایع پایین دست معدن و پتروشمی و برندسازی صنایع دستی با میزان جذابیت 71/2 درصد، ایجاد و توسعه کسب و کارهای کوچک روستایی در بخش های اقتصادی (خدماتی، کشاورزی، صنعتی) با میزان 21/2، توسعه گردشگری باروق با تأکید بر بوم گردی با استفاده از تسهیلات دولتی و مشارکت بخش خصوصی با میزان 11/2 و تکمیل پروژه میانگذر میاندوآب به سرچم و در جهت توسعه گردشگری و دسترسی فضایی با میزان 05/2 درصد به عنوان مهمترین راهبردها شناخته شدند. نتایج: نتایج نشان داد، توسعه صنایع پایین دست معدن و پتروشمی و برندسازی صنایع دستی، ایجاد و توسعه کسب و کارهای کوچک، توسعه گردشگری با تأکید بر توسعه خانه های بوم گردی و ایجاد و توسعه کارگاه های فرآوری محصولات دامی (لبنیاتی) و توسعه دامپروری مهمترین راهبردهای کاهش فقر در مناطق روستایی و عشایری شهرستان باروق به شمار می روند.
Evaluating the Economic and Social Effects of Tourism on Tourist Attractive Villages of Izeh and Baghmalek Counties(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- The villages of Izeh and baghmalek cities are considered as tourist destinations in Khouzestan province due to their valuable natural, cultural and historical attractions. Therefore, in the present study, the economic and social effects of tourism on the tourist attractive villages of Izeh and Baghmalek were studied. Design/methodology/approach- The present study is conducted with applied purposes using a descriptive-analytical method. The library and field methods were used for data collection. The statistical population of the study included 20 rural experts and managers and 242 rural heads of households who were selected by simple random sampling. Villages that had the potential for tourism were selected. In order to use the indicators, based on the theoretical foundations of previous researches and studies, the indicators were screened and operationalized. Based on the nature of the research, 10 indicators with a higher degree of reproducibility were selected. SPSS tests and Prometheus technique were used to analyze the data. Findings- Assessing the effects of tourism on the studied villages showed that tourism has the most positive effects on indicators of improving facilities and services, booming local products market and household income growth and employment, respectively, and the most negative effects on cultural interactions and population dynamics, land price, and changes in lifestyle and security. Moreover, the results of Prometheus technique showed that the percentage of changes in tourism effects was 80% in Imamzadeh Abdolah, above 69% in Shivand, 59.14 in Mal agha, 27.26% in Robat Hazrat Soleiman, 17.69% in Abolabbas, 16.12% in Susan village, 10.75% in Pian, 10.63% in Sadat Hosseini village and 8.46% in Kamal village. Originality/value- The community living in Izeh and Baghmalek cities have been facing many problems for many years. In such a way that the mentioned cities were deprived of the minimum facilities and welfare services. These problems are more pronounced in rural communities. Therefore, considering that the villages of the two cities, have natural potentials for tourism, handicrafts, local and indigenous products, etc., it is possible to develop tourism and take advantage of these capacities to improve facilities and services, income, quality of life, etc., in these villages.