فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۲٬۵۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، شناسایی رابطه بازارهای جاده ای با پایداری اقتصادی- اجتماعی روستاهای منطقه سیستان بوده و روش تحقیق در این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی، مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای- میدانی (پرسشنامه) است و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری نرم افزار SPSS و جهت تهیه نقشه ها از نرم افزار GIS استفاده شده است جامعه آماری تحقیق را کلیه روستاهای نزدیک بازارهای جاده ای تشکیل می دهد که تعداد 3622 خانوار از 34 روستا را دربر می گیرد. برای آزمون فرضیات از آزمون من – ویتنی استفاده شد. یافته ها حاکی از آن است که بین میزان پایداری اقتصادی روستاهای نزدیک و دور از بازارهای جاده ای تفاوت معنادار و میزان پایداری اجتماعی عدم تفاوت معنادار وجود دارد، در واقع؛ نتایج بررسی دو گروه از روستاهای نزدیک و دور از بازارهای جاده ای که دارای شرایط محیطی یکسان بوده اند، نشانگر آن است که روستاهای نزدیک به بازارهای جاده ای با میانگین 91/2 و94/2 دارای سطح پایداری بالاتری در ابعاد اقتصادی و اجتماعی بوده و به طور کلی 70 درصد روستاهای نمونه نزدیک جاده دارای پایداری مطلوبی هستند.
ارزیابی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر بازاریابی گردشگری روستایی با استفاده از مدل آمیخته بازاریابی (7p) (مورد مطالعه: دهستان جوزان، شهرستان ملایر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری روستایی یکی از فعالیت های اقتصادی پربازده و کارآفرین در دهستان جوزان شهرستان ملایر است. رونق این بخش از فعالیت اقتصادی می تواند منابع درآمدی را متحول کند و به پایداری درآمد روستاییان منجر شود. به منظور توسعه و گسترش این فعالیت اقتصادی به تمهیدات ویژه ای ازجمله بازاریابی نیاز است که مطابق با اصول علم بازاریابی باشد. هدف این مقاله ارزیابی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر بازاریابی گردشگری روستایی است. روش انجام پژوهش توصیفی تحلیلی و مبتنی بر روش های کمّی و مدل آمیخته بازاریابی p7 است. در این پژوهش، آمیخته بازاریابی شامل هفت مؤلفه مکان، برنامه ریزی و مدیریت، شواهد و امکانات فیزیکی، ترویج، مردم، قیمت و محصول است. جامعه آماری، کارکنان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری شهرستان ملایر، گردشگران و دهیاران روستاهای دهستان بودند که از بین آن ها 93 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند که چهار نفر کارشناس، هفت نفر دهیار و 82 نفر گردشگر آزموده شدند. بر اساس پرسش نامه محقق ساخت به گردآوری داده ها پرداخته شد و تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار spss و روش تحلیل عاملی و آزمون های رتبه بندی فریدمن و t صورت گرفت. نتایج به دست آمده از بررسی و اولویت بندی عامل های بازاریابی گردشگری دهستان حاکی از اهمیت زیاد دو عامل مردم و مکان است. نتایج مدل تحلیل عاملی نشان داد که از بین این هفت عامل، دو عامل مکان و برنامه ریزی بیشترین درصد از واریانس مجموعه گویه ها را دارند.
تحلیل نقش توانمندی شغلی بر خوداتکایی زنان روستایی شهرستان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنان در گستره جهانی نقش عمده ای در فعالیت های اقتصادی دارند. اما فعالیت اقتصادی آنان در کشورهای درحال توسعه، به ویژه در نواحی روستایی شکل متفاوتی دارد، به گونه ای که بدون مشارکت فعال زنان، اگر اقتصاد روستا و خانوارهای آن با تعطیلی روبه رو نمی شد، پیوسته با جدی ترین چالش ها درگیر بود. تحقیق حاضر به منظور تحلیل نقش توانمندی شغلی زنان روستایی شهرستان ایلام بر خوداتکایی آنان انجام شد. جامعه آماری تحقیق شامل تمامی زنان شاغل روستایی شهرستان ایلام (1088=N) بود. با استفاده از فرمول کوکران، 283 نفر از آنان به شیوه تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب، انتخاب شدند و درباره آن ها مطالعه شد. استادان مربوطه روایی محتوایی و ظاهری پرسش نامه را تأیید کردند و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (7/93= α) تعیین شد. تجزیه وتحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی (میانگین، فراوانی، درصد فراوانی، انحراف معیار و ضریب تغییرات) و استنباطی (آزمون همبستگی پیرسون، کروسکال والیس و من وایت نی و تحلیل رگرسیون چندگانه) با استفاده از نرم افزار آماری22 SSPS انجام شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد متغیرهای مهارت های فنی و کار عملی، مهارت های خلاقیت و حل مسئله، اطلاعات و دانش تخصصی، سن و میزان درآمد ماهیانه 7/57 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین می کنند. همچنین متغیر دانش و اطلاعات تخصصی در مقایسه با متغیرهای دیگر، بیشترین سهم و متغیر سن کمترین سهم را در تبیین متغیر وابسته خوداتکایی دارد.
رتبه بندی رضایت مندی از مسکن روستایی با استفاده از تکنیک ویکور (مطالعة موردی: شهرستان ورامین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بی توجهی به خواسته و تمایلات روستاییان در برنامه ریزی و توسعة مسکن چالش های متعددی در فرآیند برنامه ریزی و عمران روستایی ایجاد می کند و باعث ایجاد ادراک منفی در میزان رضایت مندی روستاییان از مقولة مسکن می شود. هدف این پژوهش، رتبه بندی نقاط روستایی شهرستان ورامین براساس میزان رضایت-مندی آن ها از مسکن با استفاده از مدل تصمیم گیری چندمعیاره (MCDM) ویکور است.
روش: روش تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی است و بر روی ۳۷۱ خانوار نمونة تصادفی به نسبت اندازة خانوار در ۴۰ روستای نمونة تصادفی از مجموع ۷۸ روستا در ناحیة همگن شهرستان ورامین در استان تهران انجام شد. در این پژوهش مؤلفة رضایت مندی ساکنان روستایی از مسکن بر اساس ۶ شاخص بهداشتی، اقتصادی، تأسیسات و اجزای درونی مسکن، کالبدی، رفاهی، ایمنی از شاخص های تعیین شدة مربوط به مسکن روستایی و در قالب ۲۳ گویه سنجیده شد. در فرآیند انجام کار پس از محاسبة اهمیت نسبی، درجة ارجحیت هر شاخص با استفاده از تکنیک آنتروپی شانون به دست آمد، سپس با استفاده از مدل ویکور رتبه بندی نقاط روستایی انجام شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که نقاط روستایی شهرستان ورامین به نسبت میزان رضایت مندی از مسکن در سطوح مختلفی قرار داشته اند که از این بین ۳۱ روستا در سطح خیلی کم، ۸ روستا در سطح کم و تنها ۱ روستا در سطح خیلی زیاد قرار گرفته اند. روستای طغان با رتبة ۱ و سطح رضایت مندی خیلی زیاد (۰)، در بالاترین و روستای حسین آباد کاشانی با سطح رضایت مندی بسیار کم (۹۷۵/۰)، در پایین ترین رتبه قرار دارند. فاصلة سطح روستاها به لحاظ سطح رضایت مندی نسبت به هم مشابه بوده و تفاوت چشم گیر و بسیار زیادی با یکدیگر ندارند؛ ولی قرارگرفتن ۳۱ روستا از ۴۰ روستای مورد مطالعه با سطح رضایت-مندی خیلی کم نشان گر این است که سطح رضایت مندی در ساکنان محدودة مورد مطالعه بسیار پایین تر از حد متوسط قرار دارد.
محدودیت ها و راه بردها: چالش های پژوهش حاضر به لحاظ محدودبودن پیشینة تحقیق مرتبط با موضوع پژوهش و هم چنین، هزینة بالای جمع آوری داده ها و تکمیل پرسش نامه ها با توجه به گستردگی محدودة مورد مطالعه است.
راهکارهای عملی: در سیاست گذاری ها و برنامه ریزی در راستای تأمین مسکن مناسب برای روستاییان درنظرگرفتن وجه نظر و خواستة آن ها موجب ارتقای وضعیت مساکن روستایی و رضایت مندی مردم می شود.
اصالت و ارزش: این مقاله برای سازمان های متولی مسکن روستایی، از آن جا که مسکن ها با توجه به رضایت مندی افراد رتبه بندی شده است، با شناسایی روستاهای دارای رتبه های پایین در جهت ارتقای وضعیت و شرایط مسکن آن ها مفید خواهد بود.
تولید گیاهان دارویی رویکردی در جهت پایدارسازی اقتصاد روستایی (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان قوچان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در دهه های اخیر، نوع نگرش به روستا و اقتصاد روستایی دست خوش تحول شده؛ به طوری که به منظور پایداری معیشت و امنیت اقتصادی در نواحی روستایی، اهمیت افزایش کارآمدی و اثربخشی فعالیت ها، میزان بهره وری از ظرفیت ها و توان های بالقوه و بالفعل موجود در فعالیت های اقتصادی افزایش یافته و متنوع سازی فعالیت های اقتصادی در فضای روستا جهت تضمین استمرار معیشت، ایجاد اشتغال، درآمد و غیره ضرورت یافته است. این پژوهش نیز با هدف پایدارسازی اقتصاد روستاهای مورد مطالعه در شهرستان قوچان انجام شده است.
روش: تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از حیث روش، توصیفی- تحلیلی است. برای جمع آوری اطلاعات از روش های میدانی و کتاب خانه ای استفاده شده است. جامعه آماری شامل ۱۶۲۹۴ خانوار ساکن در ۱۳۳روستای شهرستان قوچان بود که براساس روش مورگان، نمونه آماری با ۳۳۶ سرپرست خانوار در ۱۳ روستای منتخب به روش خوشه ای دومرحله ای انتخاب شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که کاشت گیاهان دارویی به طور میانگین، ۱۵۹ درصد بیش تر از کاشت محصولات زراعی درآمدزایی ایجاد می کند و اشتغال زایی هر هکتار گیاهان دارویی، ۲۰۶ درصد بیش تر از گیاهان زراعی می باشد. هم چنین، علی رغم این که نیاز آبی گیاهان دارویی ۲۵ درصد بیش تر از گیاهان زراعی است، با توجه به درآمدزایی و اشتغال زایی بیش تر، آب مصرفی، اقتصادی تراست. از طرف دیگر، طبق نظر روستاییان، حمایت های دولت سبب افزایش تمایل آن ها به کاشت گیاهان دارویی خواهد شد. این تحقیق نشان داده است که تولید گیاهان دارویی سبب پایدارسازی اقتصاد روستایی می شود.
محدودیت ها/ راه بردها: مسائل و مشکلاتی در توسعه کاشت گیاهان دارویی در منطقه مورد مطالعه مشاهده شده که با پیشنهادهایی از جمله برگزاری کلاس های آموزشی و ترویجی گیاهان دارویی بین جوامع روستایی منطقه و ایجاد بازار مناسب خرید و غیره می توان در جهت رفع آن ها و کارآیی بیش تر در کاشت گیاهان دارویی گام برداشت.
تحلیل نگرش کارشناسان دربرابر مزایا و معایب کار کودکان روستایی در فعالیت های کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باتوجه به نقش و جایگاه کودکان در فعالیت های کشاورزی، پژوهش حاضر به دنبال تحلیل نگرش کارشناسان دربرابر مزایا و معایب کار کودکان روستایی در فعالیت های کشاورزی است. این پژوهش با استفاده از روش کیو انجام شد. جامعه مطالعه حاضر را کارشناسان مرکز بهداشت سیدیعقوب دهستان ماهی دشت و کارکنان کمیته امداد شهرستان کرمانشاه تشکیل دادند که درمجموع، شانزده نفر کارشناس با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. یافته ها حاکی از آن بود که گروه اول معتقد بودند کارکردن، فرصت بچگی کردن را از کودک می گیرد. گروه دیگر بر این باور بودند که کارکردن باعث می شود کودک سر کلاس درس تمرکز لازم را نداشته باشد و فرهنگ منطقه را تقویت می کند. این در حالی است که گروه سوم، کارکردن کودکان در فعالیت های کشاورزی را عاملی برای مسئولیت پذیری کودک در آینده تصور می کردند. گروه چهارم معتقد بودند کارکردن باعث می شود کودک مستقل و به بیماری های مفصلی مبتلا شود. گروه پنجم نگاه متفاوتی به کار کودکان داشتند و معتقد بودند کارکردن باعث می شود کودک ازنظر جسمانی چالاک و ازنظر روحی افسرده شود. می توان این چنین گفت که پدیده کار کودکان در محیط های روستایی با ماهیت روستانشینی عجین شده است. کارکردن کودکان و کمک به امور اقتصادی خانه و خانواده، از موضوع های بدیهی فرهنگ روستانشینان است؛ اما در این زمینه، می توان از دریچه نوع کارهای واگذارشده، سن شروع، کمّیت و کیفیت کار و حقوق کودکان کار وارد عمل شد.
واکاوی تأثیر شبکه های مهاجرت های روستایی بر کلانشهرکرج (مطالعه موردی: دهستان کوهسار- شهرستان هشترود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش شبکه های مهاجرتی در تداوم فرایند مهاجرت، نقش وجوه ارسال شده توسط مهاجرین در توسعه نواحی روستایی و همچنین نقش وجوه ارسالی در تداوم مهاجرت نیز به ندرت مورد توجه برنامه ریزان روستایی واقع شده است. هدف اصلی تحقیق واکاوی شبکه های مهاجرت روستایی در کلانشهرکرج و نقش آن در توسعه نواحی روستایی مبداء (دهستان کوهسار) می باشد. روش کار در این تحقیق، از نوع کاربردی و روش انجام آن توصیفی و تحلیلی است. روش انجام آن نیز میدانی و با استفاده از ابزار پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده بوده و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گردیده است. بر اساس نتایج بدست آمده بیش از 85 درصد از مهاجرین حداقل سالی یکبار برای بستگان شان وجه ارسال می کنند و وجوه ارسالی اغلب صرف تأمین مایحتاج روزانه روستاییان می گردد و لذا این وجوه نتوانسته تأثیری بر توسعه نواحی روستایی داشته باشند. همچنین، از 78 نفر از سرپرستان خانوار روستایی که به پرسشنامه ما پاسخ دادند، 72 نفر (92.30 درصد) شاغل بودند که شغل 61 نفر (71.11 درصد) از آنان در ارتباط با بخش کشاورزی می باشد. بر اساس اطلاعات بدست آمده کشاورزی مهم ترین بخش اقتصادی این منطقه می باشد و روستاییان برای کسب درآمد بایستی برای توسعه این بخش تلاش نمایند اما به نظر می رسد با ادامه روند فعلی، یعنی عدم سرمایه گذاری در روستاهای مورد مطالعه، تداوم مهاجرت امری اجتناب ناپذیر باشد. زیرا سرمایه گذاری های اقتصادی توسط مهاجرین انجام نمی گیرد، سرمایه گذاری های محدود انجام گرفته نیز منجر به ایجاد فرصت های شغلی در روستاها نمی گردد و عدم سرمایه گذاری های اشتغال زا در نواحی روستایی تأثیری در بقای جمعیت روستایی نمی تواند داشته باشد. علاوه بر این طبق نتایج معلوم شده است که ارتباطات خانودگی توانسته نقش تأثیرگذاری بر مهاجرت روستاییان داشته باشد. مهاجرین روستایی با استفاده از اطلاعاتی که از شبکه اجتماعی مهاجرین بدست می آورند، مهاجرت می کنند.
نقش صنایع کوچک در توسعه اقتصادی- اجتماعی نواحی روستایی مورد: بخش مرکزی شهرستان فریمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به ضرورت توسعه فعالیت های غیرزراعی از جمله صنایع در نواحی روستایی ، صنایع کوچک به عنوان راهبردی جدید در توسعه روستایی و یکی از راه های دستیابی به کاهش شدت فقر و بیکاری، جلوگیری از مهاجرت روستاییان و تعدیل شکاف موجود بین درآمد خانوارهای روستایی و شهری مورد توجه است. در این مقاله تلاش گردیده تا به بررسی نقش صنایع کوچک در توسعه اقتصادی- اجتماعی نواحی روستایی بخش مرکزی شهرستان فریمان پرداخته شود. روش تحقیق توصیفی و تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق شامل 1587 نفر از خانوارهای روستایی ساکن در بخش مرکزی فریمان بوده که براساس فرمول کوکران، نمونه ای به تعداد 270 نفر از سرپرستان خانوار انتخاب شده است و از این تعداد به روش تخصیص متناسب، 153 خانوار از شاغلان در بخش صنعت و 117 خانوار از شاغلان در سایر بخش ها به صورت تصادفی سیستماتیک انتخاب گردید. داده های حاصل از پژوهش، با استفاده از نرم افزار SPSS و به کمک آزمون های آماری پارامتریک و ناپارامتریک تجزیه و تحلیل شده است. نتایج نشان داد صنایع کوچک با ایجاد فرصت های شغلی جدید، تداوم شغلی ، افزایش درآمد ، تمایل برای ماندگاری در روستا، کاهش مهاجرت به شهر و افزایش سطح تحصیلات در فرآیند حصول توسعه اقتصادی روستاهای مورد مطالعه نقش داشته است. همچنین اینکه، صنایع کوچک در پنج متغیر درآمد، ایجاد فرصت های شغلی جدید، تداوم شغلی، بیمه و انگیزه ماندگاری، بیشترین تأثیرات را در نواحی روستایی منطقه مورد مطالعه داشته است.
پارامترهای کلیدی در ساخت و مدیریت برند در روستاهای ژئوتوریسمی استان اصفهان (مطالعه موردی: روستاهای مصر و گرمه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: توسعه گردشگری در نواحی روستایی، توجه به ساخت و مدیریت برند و پتانسیل های این مقاصد، می تواند در جذب هرچه بیشتر گردشگر، ارائه خدمات تخصصی و مطلوب تر و افزایش اعتماد مشتری تأثیرگذار باشد. پژوهش حاضر سه هدف را دنبال می کند: ۱) شناسایی پارامترهای مهم در ساخت و مدیریت یک برند گردشگری روستایی در مقاصد ژئوتوریسمی ایران، ۲) شناسایی چالش ها و مشکلات عدم موفقیت یک برند گردشگری روستایی و ۳) پیشنهاد یک برند ژئوتوریسمی روستایی برای روستاهای مقصد بیابان گردی و ژئوتوریسمی در استان اصفهان.
روش: در این پژوهش محققان با استفاده از روش دلفی به شناسایی مؤلفه های کلیدی پرداخته اند. جامعه آماری این پژوهش را پانزده نفر از نخبگان و کارشناسان این حوزه تشکیل داده اند. جمع آوری نمونه به روش گلوله برفی و توسط سه پرسش نامه (یک فرم مصاحبه و دو پرسش نامه بسته) انجام گرفته است. داده های فرم مصاحبه به روش کیفی (روش کدگذاری) و داده های پرسش نامه های بسته با روش کمّی و با استفاده از نرم افزار۲۰ SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته اند.
یافته ها: نتایج این پژوهش نشان می دهدکه نه پارامتر در ساخت و ده پارامتر در مدیریت یک برند گردشگری روستایی در مقصد ژئوتوریسمی نقش دارند. همچنین، بازاریابی نامناسب، عدم مدیریت صحیح، عدم حمایت جامعه محلی و بخش دولتی، عدم آموزش درست مردم محلی، عدم استفاده از نمادهای ویژه آن منطقه، عدم توجه به عوامل فرهنگی، متناسب نبودن برند با گونه گردشگری منطقه، عدم اجرای برند و برنامه های آن به صورت صحیح، عدم وجود خلاقیت در ساخت برند، عدم توجه به جامعه میزبان، عدم شناسایی درست منابع موجود، عدم شناسایی فرصت های سرمایه گذاری، پیچیدگی برندسازی، نبود نگاه اقتصادی و فوایدی که یک برند گردشگری می تواند برای منطقه داشته باشد، ایجاد تجربه ای متفاوت برای گردشگران، عدم استفاده از کارشناسان و متخصصان گردشگری، عدم استانداردسازی خدمات و زیرساخت ها، عدم رقابت پذیربودن، عدم به کارگیری و سرمایه گذاری بخش خصوصی در توسعه گردشگری، نامحسوس بودن محصولات گردشگری و عدم تمرکز در بخش های مختلف از جمله چالش های پیش روی برند می باشد. در واقع، به طور کلی می توان گفت ژئوتوریسم می تواند ابزاری برای برندسازی روستاهای مصر و گرمه باشد.
فرهنگ و دانش تغذیه ای و ارتباط آن با ناامنی غذایی در خانوارهای روستایی شهرستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امنیت غذایی، از عناصر اصلی سلامت فکری و روانی و جسمی افراد جامعه و سنگ بنای جامعه توسعه یافته است. این در حالی است که ناامنی غذایی به عنوان مسئله ای جدی، به ویژه در کشورهای کمترتوسعه یافته و درحال توسعه مطرح است. در تعاریف امنیت غذایی، به وجود غذا و دسترسی فیزیکی و اقتصادی به غذا و پایداری مصرف غذا توجه شده است؛ اما به نظر می رسد عواملی فراتر از این چهارچوب، بر امنیت غذایی اثر می گذارد. ناامنی غذایی، به رفتار مصرفی و عوامل بسترساز آن بستگی دارد. دراین میان، الگوی تغذیه و عادت های غذاییِ منبعث از فرهنگ و دانش تغذیه نیز بر سلامت افراد اثر می گذارد. پژوهش حاضر، با هدف بررسی ارتباط فرهنگ و دانش تغذیه ای با ناامنی غذایی در خانوارهای روستایی شهرستان کرمانشاه انجام شد. این پژوهش به لحاظ ماهیت، پژوهشی کمّی است که اطلاعات آن با استفاده از پرسشنامه ای دوقسمتی شامل پرسشنامه سنجش ناامنی غذایی HFIAS و پرسشنامه محقق ساخته، طی نمونه گیری چندمرحله ای از 258 نفر سرپرست خانوارهای روستایی در یازده روستای شهرستان کرمانشاه گردآوری شد. نتایج برآورد وضعیت ناامنی غذایی نشان داد که بیش از 5/58درصد خانوارهای روستایی مطالعه شده، با ناامنی غذایی خفیف مواجه بودند یا در امنیت غذایی کامل قرار داشتند و حدود 7/14درصد به ناامنی غذایی شدید دچار بودند. بررسی نقش فرهنگ و دانش تعذیه ای نیز نشان داد که دانش تغذیه ای، اثر منفی و معنی داری بر ناامنی غذایی دارد. افزون براین، فرهنگ غذایی در رابطه بین دانش تغذیه ای با امنیت غذایی اثری میانجی دارد.
تحلیل رابطه بین سطح توقعات روستاییان و توسعه روستایی مطالعه موردی : روستاهای منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف توسعه روستایی، بهبود وضعیت روستاییان در همه ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی است. به گونه ای که سطح توقعات و شرایط زندگی پایین (چیزی که در مناطق در حال توسعه وجود دارد) توقعات و آرزوهای پایین را به وجود می آورد و در همان حال شرایط زندگی بالاتر (مناطق توسعه یافته) توقعات و آرزوهای بالاتری به وجود می آورد؛ از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی تحلیل رابط ه بین سطح توقعات روستاییان و توسع ه روستایی در روستاهای منطق ه سیستان صورت گرفته است. تحقیق حاضر به روش توصیفی- تحلیلی مبتنی بر بررسی منابع کتابخانه ای، بررسی های میدانی و تکمیل پرسشنامه انجام گرفته است. حجم جامعه نمونه 400 سرپرست خانوار در 40 روستا بوده و با روش تخصیص متناسب به صورت تصادفی به دست آمده است و اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از مدل ANP ، آزمون های اسپیرمن و کروسکال- والیس در نرم افزار spss مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج سطح بندی مدل ANP نشان داد که روستای سفیدابه ولورگ باغ به ترتیب با امتیاز نرمال 0442/0، 0378/0 بیشترین سطح توقع و روستای امامیه پایین و روستای نوری با امتیاز نرمال 031/0، 049/0 کمترین سطح توقع را داشته اند. از بین شاخص های تأثیرگذار بر سطح توقعات روستاییان از توسعه روستایی، به ترتیب شاخص های بُعد زیست محیطی و اجتماعی با میانگین 45/3 و 38/3 بالاترین و کمترین میزان را به خود اختصاص داده است. همچنین نتایج آزمون اسپیرمن نشان داد که بین سطح توقعات روستاییان از توسعه روستاهای منطقه سیستان، رابطه معناداری وجود دارد؛ به گونه ای که با بالا رفتن سطح توقعات میزان توسعه روستاها افزایش می یابد و با پایین آمدن سطح توقعات روستاییان، میزان توسعه روستاها کاهش می یابد. همچنین نتایج آزمون کروسکال والیس نشان داد که بین سطح توقعات روستاییان از توسعه روستایی در منطقه سیستان تفاوت معناداری وجود دارد.
تحلیل عوامل مؤثّر بر تنوّع بخشی اقتصاد غیرکشاورزی و اثرات آن بر پایداری سکونتگاه های روستایی(مطالعه موردی: بخش سرولایت شهرستان نیشابور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: تحقیق حاضر بر آن است تا عوامل بسترساز بخش غیرکشاورزی در ابعاد نظام محیطی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و کالبدی و اثرات آن بر پایداری سکونتگاه های روستایی در دهستان سرولایت شهرستان نیشابور را بررسی و تجزیه و تحلیل کند. روش: این پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از شیوه پیمایشی (پرسش نامه) در قالب ۵ مؤلّفه زمینه ساز اشتغال غیرکشاورزی (محیطی، اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و سیاسی) و تأثیرات آن بر توسعه سکونتگاه های روستایی بخش سرولایت شهرستان نیشابور با استفاده از آزمون های آماری T تک نمونه ای، تااوبی کندال و رگرسیون چندگانه انجام گرفته است. تعداد روستاهای موردبررسی براساس میزان جمعیت (روستاهای بالای ۵۰ خانوار) تعداد ۱۳ روستا به صورت تصادفی انتخاب شدند که براساس فرمول کوکران، حجم نمونه ۳۲۴ خانوار تعیین شد. یافته ها/نتایج: یافته های حاصل از مطالعه میدانی نشان می دهد به غیر از مؤلّفه های نظام های محیطی و کالبدی که شرایط مساعدی را به جهت ایجاد و گسترش مشاغل غیرکشاورزی در بخش موردمطالعه نشان داده است، دیگر مؤلّفه های زمینه ساز اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به گونه ای نبوده است که زمینه را جهت ایجاد و گسترش مشاغل غیرکشاورزی فراهم آورد. نتیجه گیری: مساعدنبودن مؤلّفه های زمینه ساز ایجاد و توسعه بخش غیرکشاورزی، به ویژه مؤلّفه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی موجبات جابه جایی های گسترده روستایی شهری، به ویژه نیروهای جوان و تحصیل کرده به شهرستان نیشابور و دیگر شهرهای استان و به دنبال آن، ازدست رفتن فرصت های اقتصادی به ویژه در بخش کشاورزی را فراهم آورده و منجر به ناپایداری سکونتگاه های روستایی در ناحیه موردمطالعه شده است.
تحلیل ابعاد اثرگذاری طرح های نوسازی و بهسازی مسکن بر کیفیت محیط روستا (منطقه مورد مطالعه: دهستان حومه شهرستان شیروان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اﻣﺮوزه آﮔﺎﻫی از اﻣکﺎﻧﺎت و ﺗﻨﮕﻨﺎﻫﺎی ﻧﻮاﺣی روﺳﺘﺎیی و ﺗﺤﻠیﻞ آن ها در ﻓﺮایﻨﺪ برنامه ریزی توسعه روﺳﺘﺎی ی اﻫﻤیﺖ ﺑﺴﺰایی دارد و ﻧﻮﻋی ﺿﺮورت ﺟﻬﺖ ارائه ﻃﺮح ها و ﺑﺮﻧﺎﻣﻪهای ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻣﺤﺴﻮب می شود. در این راستا طرح های متنوعی در قالب برنامه های توسعه روستایی به اجراء گذاشته شده است که طرح های بهسازی و نوسازی روستایی یکی از مهم ترین این طرح ها در کشور می باشد. اما آنچه مهم است تأثیر طرح های توسعه و آثار آن در بلندمدت بر کیفیت محیطی روستا می باشد. هدف پژوهش حاضر ارزیابی تأثیرات ناشی از طرح های بهسازی و نوسازی مسکن بر کیفیت محیطی روستاهای دهستان حومه شهرستان شیروان با حدود 22 نقطه روستایی می باشد. روش انجام این تحقیق توصیفی- تحلیلی از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری این تحقیق را دریافت کنندگان وام بهسازی و نوسازی مسکن روستایی تشکیل می دهند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 203 نفر برآورد گردی د که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدن د. پس از طراحی پرسشنامه براساس شاخص ها و متغیرهای مستخرج از ادبیات نظری تحقیق و تأیید روایی و سنجش پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ (80 درصد)، پرسشنامه ها تکمیل و در محیط SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از یافته های تحقیق نشان می دهد طرح های بهسازی و نوسازی روستایی تأثیرات قابل توجهی در شاخص های کیفیت محیط نظیر ماندگاری (01/3)، افزایش استحکام مساکن (01/3)، افزایش حس امنیت (95/2) داشته است. براساس مدل تحلیل مسیر بعد اقتصادی با اثرات کل 659/0 بیش ترین تأثیر و بعد اجتماعی با اثرات کل 450/0 کم ترین تأثیر را بر روی سطح کیفیت محیط کل جامعه آماری روستاهای دارای طرح بهسازی و نوسازی داشته اند.
نقش مدیریت محلی در توسعه اقتصادی نواحی روستایی شهرستان بهشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ایجاد نهاد دهیاری در سال 1377 به عنوان بازوی اجرایی شوراهای اسلامی در روستاها، شرح وظایفی با چهار محور به منظور تعیین نقش دهیاران در عرصه های روستایی پرداخته شد. یکی از زمینه های نقش آفرینی ای که برای دهیاران در نظرگرفته شده، بسترسازی برای بهبود فضای کسب وکار و در نهایت، پیشرفت در اقتصاد نواحی روستایی بوده است. با توجه به اینکه از اساسی ترین مشکلات نقاط روستایی، ضعف فضای اقتصادی آن است و از طرف دیگر، در وظایف نهادهای محلی و مدیریت این سکونتگاه ها همچون دهیاری ها، تلاش برای پویاسازی اقتصاد روستا تعریف شده، در این تحقیق تلاش گردیده تا به ارزیابی عملکرد نهادهای مدیریت محلی در زمینه اقتصادی پرداخته شود. جامعه آماری این تحقیق 72 نفر از دهیاران و رؤسای شوراهای اسلامی و 370 نفراز سرپرستان خانوار روستایی روستاهای نمونه شهرستان بهشهر بوده است. روش گردآوری اطّلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی از طریق تکمیل پرسشنامه در قالب طیف لیکرت و سؤالات تحقیق از طریق نرم افزار SPSS و نقشه ها با استفاده از GIS مورد تحلیل قرار گرفته است، بنا به یافته ها، عناصر مدیریت محلی توانسته اند برای رشد در زمینه هایی مانند بهبود زندگی روستائیان، گسترش توسعه صنایع و حضور گردشگران در فضاهای روستایی، بسترسازی نمایند. در این میان، مدیریت محلی روستایی در ناحیه بهشهر، توفیقات چندانی در کاهش فقر در نواحی روستایی نداشته است.
تحلیل کارکردهای خانه های نوساز روستایی مورد شناسی: روستای پل بابا حسین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی چند دهه ی اخیر با افزایش گرایش روستاییان به نوسازی خانه ها و اقدامات بنیاد مسکن انقلاب اسلامی در این راستا، شاهد تعدیل بسیاری از کارکردهای مسکن سنتی روستایی بوده ایم. عوامل متعددی در این امر دخیل بوده که بحث مقاوم سازی مساکن روستاییان از منظر مسئولین و نیز نوگرایی و تغییر نیازهای روستاییان از جمله عوامل مهم و تاثیرگذار بر نوسازی مساکن روستایی منطبق با الگوهای شهری بوده است. تغییر کارکرد خانه های روستایی بر زندگی روستاییان اثرات همه جانبه ای برجای گذاشته و نیازهای جدیدی برای سکنه به وجود آورده است. روستاییان بر اساس نیازهای تعریف شده چارچوب جدیدی برای زندگی رقم زده که در نتیجه ی تغییر رفتار مبتنی بر آن، زندگی خود و جامعه ی شهری وابسته به خود را تحت تاثیر قرار داده اند. لذا بررسی کارکردهای مسکن نوساز و نیازهای به وجود آمده در این راستا حائز اهمیت است. از این رو در تحقیق حاضر به بررسی کارکردهای مساکن نوساز در روستای پل باباحسین پرداخته شد. رویکرد کلی تحقیق حاضر کیفی، روش گردآوری داده ها توصیفی و روش تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل محتوای ادراکی و ارتباطی انجام شد. جامعه ی مورد مطالعه شامل روستاییانی بود که خانه های خود را نوسازی کرده بودند. از روش نمونه گیری به صورت هدفهمند و گلوله برفی استفاده گردید. بر اساس اشباع تئوریک 52 نفر از افرادی که خانه های خود را نوسازی کرده اند مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد مهم ترین کارکردهای فیزیولوژیکی، اجتماعی، روانی-فردی و معیشتی خانه های نوساز در روستای پل بابا حسین به ترتیب عبارتند از: تامین امکانات رفاهی، تامین منزلت اجتماعی و عزتمندی اجتماعی، تامین حس آرامش و محل نگهداری ادوات و محصولات کشاورزی.
فعالیت های کشاورزی دهستان ماهیدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف شناسایی آسیب های پیش روی کودکان کار روستایی در فعالیت های کشاورزی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل سه گروه کودکان کار 5 تا 18 سال (934نفر) و والدین کودکانی که در مزارع کار می کنند و کارشناسان ادارات مرتبط با کار کودکان است. روش نمونه گیری در بخش کودکان به صورت طبقه ای با انتساب متناسب حجم صورت گرفت و اعضای نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان (1970) 272 نفر تعیین شد. در بین والدین به دلیل نبود آمار دقیق در این زمینه از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. کارشناسان مربوطه 30 نفر بودند که به صورت تمام شماری بررسی شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه ساختاریافته استفاده شد. به منظور تعیین روایی از تأیید متخصصان بهره گرفته و. برای تعیین پایایی ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد (88/0=α). برای تجزیه وتحلیل داده ها از نسخه 18 نرم افزار SPSS استفاده شد. هرسه گروه، مشکلات بدنی (مشکلات پوستی و کمردرد و زانودرد) را به عنوان مهم ترین مشکلات عنوان کردند و بعداز آن به ترتیب مشکلات روان شناختی (عصبی و خشن شدن کودک و ازبین رفتن خلاقیت و احساس حقارت)، اجتماعی و فرهنگی (ادامه یافتن چرخه کار کودکان برای نسل های پی درپی، یادگیری کلمات توهین آمیز، عملکرد ضعیف تحصیلی) و اقتصادی (افزایش هزینه های تحصیل، افزایش هزینه های درمان خانوار) در اولویت قرار گرفتند. اگرچه نمی توان پدیده کار کودکان در محیط روستایی را حذف کرد، اما رعایت اصول ارگونومی مربوط به محیط کار می تواند میزان آسیب های وارده بر کودکان را کاهش دهد.
ارزیابی سرمایه اجتماعی شبکه ذی نفعان محلی درراستای توانمندسازی جوامع روستایی (مورد مطالعه: روستای بزیجان، شهرستان محلات، استان مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرمایه اجتماعی یکی از ارکان اصلی در توسعه پایدار محلی و توانمندسازی اجتماعی محسوب می شود. هدف از پژوهش حاضر تحلیل سرمایه اجتماعی درون گروهی ذی نفعان محلی روستای بزیجان در شهرستان محلات است. با توجه به تأکید بر مدیریت مشارکتی مبتنی بر سازگاری و تقویت سرمایه اجتماعی، تحلیل روابط اعتماد و مشارکت در بین ذی نفعان محلی امری ضروری است. بدین منظور با استفاده از پرسشنامه های تحلیل شبکه ای و مصاحبه مستقیم با تمامی ذی نفعان محلی (در ساختار گروه های خُرد توسعه روستایی که به دنبال اجرای یک طرح توانمندسازی جامعه روستایی در روستای بزیجان شکل گرفته است)، پیوندهای اعتماد و مشارکت در بین ذی نفعان محلی و گروه های هدف بررسی شد. قبل از اجرای طرح نتایج از کم بودن میزان اعتماد، مشارکت، انسجام و سرمایه اجتماعی حکایت داشت که پس از اجرای این طرح میزان این شاخص ها تا حد مطلوبی افزایش یافته بود. سرعت گردش، تبادل اعتماد و مشارکت بین افراد بعد از اجرای طرح در مقایسه با قبل از اجرای آن، افزایش یافته و اجرای طرح اتحاد و یگانگی بین افراد را افزایش داده بود. همچنین توانمندسازی اجتماعی در این روستا در حد مطلوبی حاصل شده بود. درنهایت می توان گفت اجرای این طرح سرمایه اجتماعی درون گروهی را افزایش می دهد. این امر به نوبه خود رانده شدن اجتماعی را کاهش و رفاه اجتماعی را افزایش می دهد و بر مشارکت گسترده ساکنان روستا اثر می گذارد.
تحلیل عوامل اجتماعی- فرهنگی مؤثر بر گرایش روستاییان به کشاورزی پایدار (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان بابلسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بخش کشاورزی سهم بالایی در اقتصاد کشورهای در حال توسعه دارد؛ ولی با توجه به گستردگی فعالیت های آن، نه تنها ابعاد اقتصادی و زیست محیطی آن مورد توجه سیاست گذاری های جهانی قرار می گیرد؛ بلکه ابعاد اجتماعی و فرهنگی آن نیز به اندازه دیگر ابعاد حایز اهمیت است. توجه هم زمان به سه بعد مذکور را معمولاً در قالب کشاورزی پایدار مطرح می-کنند، در حالی که غالب تحقیقات پیشین به دو بعد اول توجه کردند، مقاله حاضر بر بعد سوم؛ یعنی ابعاد اجتماعی تأکید کرده است. دو هدف اصلی این مقاله عبارت اند از: الف) شناخت میزان گرایش روستاییان نسبت به کشاورزی پایدار و ب) شناسایی عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر این گرایش.
روش: ابزار گردآوری اطلاعات تحقیق، پرسش نامه محقق ساخته بود و میزان پایایی سؤالات بیش از 65 درصد برآورد شده است. جامعه آماری این تحقیق را روستاییان شهرستان بابلسر (مازندران)تشکیل می دهند. تعداد 140 نفر از کشاورزان به عنوان نمونه آماری برگزیده شدند.
یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد روستائیان نسبت به کشاورزی پایدار گرایش کمی داشتند. بررسی وضعیت نگرش زیست محیطی و پایبندی روستاییان به ارزش های زیست محیطی نیز مطلوب بود. سطح اعتماد اجتماعی روستاییان و نیز میزان بهره گیری از منابع اطلاعاتی متوسط رو به پایین بود. در بین عوامل مورد بررسی، نگرش زیست محیطی، ارزش های زیست محیطی و سن بر گرایش به کشاورزی پایدار، بیشترین تأثیر را داشتند.
راهبردها: بر اساس نتایج این تحقیق، به منظور بهبود نگرش های طبیعت محور بر تقویت هنجارهای اخلاقی و هنجارهای ذهنی اجتماعی کشاورزان تأکید شد. علاوه براین، حمایت اقتصادی نهادهای مرتبط در امر کشاورزی از روستاییان، استفاده از نظرات و دیدگاه های روستاییان در امر نوسازی مراحل کاشت، داشت و برداشت، تقویت مدیریت دانش افزایی افراد بومی و محلّی نسبت به مخاطرات زیست محیطی و آلودگی های زیست محیطی و تغییر باورهای مخالف فرآیند توسعه پایدار در روستا نیز حایز اهمیت است.
اصالت و روش: دراین تحقیق سعی شده است برخی از عوامل اجتماعی و فرهنگی تأثیرگذار بر گرایش روستاییان به پایداری نظام های زراعی ارزیابی شوند، در حالی که در تحقیقات پیشین، بیشتر تأکید بر عوامل اقتصادی و معدودی از شاخص های اجتماعی؛ مانند تحصیلات بوده است.
ارزش های ادراکی گردشگران روستای کویری مصر به عنوان گردشگری جامعه محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله موضوعات مورد توجه در برنامه ریزی های توسعه گردشگری، توجه به گردشگری برای توسعه نواحی روستایی است. با توجه به افزایش علاقه گردشگران به بازدید از مکان های روستایی و طبیعی، باید توجه به حفاظت و احترام به طبیعت، فرهنگ، سبک زندگی و معماری در آنها افزایش یابد. یکی از راه های توسعه پایدار گردشگری، درک ارزش های ادراکی گردشگران توسط مدیران مقصدهای گردشگری است. این تحقیق، ارزش های ادراکی گردشگران را در زمینه ای که کمتر مورد مطالعه قرار گرفته شده، گردشگری اقامتی جامعه محور، مورد تحلیل قرار داده است. پیمایشی از 351 گردشگر ورودی به اقامتگاه های روستای مصر در استان اصفهان جهت بررسی ارزش های ادراکی گردشگران مورد استفاده قرار گرفته است. ارزش های ادراکی گردشگران شامل پنج بعد ارزش احساسی، ارزش تجربی (تعامل میهمان و میزبان)، ارزش تجربی (فعالیت، فرهنگ، دانش)، ارزش کارکردی (تأسیسات) و ارزش کارکردی (قیمت) است. به منظور جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه استفاده شد که پس از تأیید روایی و پایایی آن (آلفای کرونباخ 868/0)، بین نمونه ها توزیع گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از دو روش آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون دو جمله ای و آزمون فریدمن) استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که میانگین تمام پنج بعد ارزش ادراکی گردشگران اقامتی به روستای مصر از نظر گردشگران در سطح بالایی قرار دارد. همچنین نتایج آزمون فریدمن نشان داد که بعد ارزش تجربی (فعالیت، فرهنگ، دانش) مهم ترین بعد از بین ابعاد پنج گانه ارزش های ادراکی گردشگران درباره روستای مصر است. پس از آن به ترتیب ابعاد ارزش کارکردی (تأسیسات)، ارزش تجربی (تعامل میهمان و میزبان)، ارزش کارکردی (قیمت) و ارزش احساسی در جایگاه بعدی قرار دارد.
اثرات سرمایه اجتماعی بر توسعه پایدارکشاورزی در روستاهای دهستان آباده طشک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از علل اصلی رکود در بخش کشاورزی، عدم شکل گیری سرمایه اجتماعی در این بخش از اقتصاد روستایی است. بنابراین جهت حل مشکلات کشاورزی و رسیدن به پایداری نیاز به آن است که یک فضای گفتگویی و ارتباطی فراهم شود که کشاورزان با یکدیگر ارتباط و تعامل داشته و در امور مختلف مشارکت نمایند تا از این طریق اعتماد میان آنها نیز افزایش یابد. هدف این تحقیق شناسایی تأثیر سرمایه اجتماعی بر توسعه پایدار کشاورزی در روستاهای دهستان آباده طشک است. در این راستا از روش تحقیق پیمایشی با به کارگیری پرسشنامه (259 نمونه) استفاده شده است. روایی پرسشنامه با استفاده از نظرات متخصصان و پایایی آن با استفاده از محاسبه آلفاء کرونباخ(78%) تأمین شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از همبستگی، تحلیل مسیر و تکنیک پرومته استفاده شد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین ابعاد سرمایه اجتماعی با یکدیگر و توسعه پایدارکشاورزی رابطه معنی داری وجود دارد و در بین ابعاد سرمایه اجتماعی مشارکت با اثر کلی 67/0 بیشترین تأثیر را بر پایداری کشاورزی داشته است. وضعیت سرمایه اجتماعی در بین روستاهای مورد مطالعه، روستای طشک بالاترین سطح را دارا بوده زیرا در این روستا میانگین ابعاد چهارگانه سرمایه اجتماعی بیش از سایر روستاها بوده که این اختلاف در بعد انسجام اجتماعی با میانگین 29/4 و روابط اجتماعی با میانگین 59/4؛ محسوس تر می باشد. این در حالی است که روستای صفی آباد پایین ترین رتبه را داشته است.