فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۸۱ تا ۱٬۶۰۰ مورد از کل ۲٬۵۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه گردشگری، جایگاه خاص در اقتصاد کشورها داشته و نقش فعال و مؤثری را در ارتقای ساختار اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورها به خصوص کشورهای در حال توسعه دارد. در ایران با وجود فراهم بودن زمینه های مناسب تاریخی- فرهنگی و جاذبه های طبیعی برای جذب گردشگر در شهرها هنوز در طرح های فضایی - کالبدی شهری توجه چندانی به نقش گردشگری و آثار مختلف آن بر توسعه شهری لحاظ نشده است. شهرستان کرمانشاه به عنوان بزرگترین شهرستان استان و نیز منطقه غرب است که علی رغم برخورداری از سابقه شهرنشینی و وجود جاذبه های طبیعی، تاریخی، فرهنگی و مذهبی که می تواند موجب بهبود اقتصادی آن شود درگزارش های ملی جمهوری اسلامی ایران ازنظر دارابودن شاخص های توسعه انسانی جزء استان های محروم قرارگرفته است. بهره برداری از این موقعیت نیازمند برنامه ریزی جامع و فراگیر به منظور شناخت نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید و ارائه راهبردهای بهینه به منظور توسعه شهر است. رونق دادن به کانون های گردشگری در این شهر جهت فراخوانی توسعه به این منطقه، باید مورد توجه قرارگیرد. روش این تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نوع کاربردی است .علاوه بر مطالعات اسنادی و کتابخانه ای، از روش پیمایشی نیز بهره گرفته شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها ازمدل SWOTاستفاده شد. در این مدل مشخص شد که گردشگری شهر کرمانشاه با 11 نقطه قوت ،11 نقطه ضعف ،11 فرصت و 10 تهدید خارجی مواجه است. نتایج این تحلیل هم نشان می دهد که گردشگری شهر کرمانشاه در مرحله رشد و شناخت است و استفاده از راهبردهای تهاجمی در اولویت قرار دارد. در نهایت به ارائه راهبردهایی به منظور توسعه شهر از طریق توریسم در شهرستان کرمانشاه پرداخته ایم و با استفاده از ماتریس QSPM جذاب ترین راهبردهادردسته اولویت های اول، دوم و سوم مشخص شد و سپس پیشنهادهایی در این زمینه ارائه شد.
بررسی تطبیقی شاخص های اقتصادی و اجتماعی عشایر اسکان یافته و اسکان نیافته (مطالعه موردی: شهرستان کوهرنگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده هرچند نسبتِ جمعیت عشایر، کمتر از جمعیت شهر و روستا است؛ لیکن جامعه عشایری ایران به عنوان یک واقعیت اجتماعی اقتصادی، بخشی از ساختار تاریخی سیاسی و فرهنگی و عضو فعال از پیکره جامعه ملی است و نقش آن به ویژه در تأمین مواد پروتئینی و سایر فرآورده های لبنی قابل توجه است. در سده اخیر تحولات وسیعی به لحاظ اسکان و تداوم کوچ، به تبعیت از سیاست ها و رویکردهای مختلف برای این جامعه ایجادشده و موافقان و مخالفانی را با استدلال های متفاوت داشته است. بااین وجود بررسی و مطالعه علمی در خصوص شرایط این جوامع، تصمیم گیری و برنامه ریزی را در جهت توسعه پایدار آسان تر می نماید. در پژوهش حاضر که از نوع مطالعات توصیفی – تحلیلی است، سعی گردید به بررسی و مقایسه شاخص های اقتصادی و اجتماعی در دو گروه جامعه اسکان یافته و اسکان نیافته عشایری پرداخته شود. روش تحقیق از نوع پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است. حجم نمونه از روش کوکران محاسبه (260 نمونه) و روش نمونه گیری از نوع تصادفی بوده است. داده های گردآوری شده با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی شامل فراوانی، درصد و آزمون یومان ویتنی در محیط نرم افزاری SPSS تجزیه وتحلیل شده است. یافته های تحقیق بیانگر تفاوت قابل توجه بین دو گروه در شاخص های اجتماعی مانند مشارکت، آموزش، امنیت اجتماعی، بهداشت و درمان است؛ بااین وجود به لحاظ شاخص های اقتصادی ازجمله درآمد، مالکیت، اشتغال، میزان تولید و... تقریباً مشابه همدیگر هستند و تفاوت قابل ملاحظه ای بین دو گروه اسکان یافته و اسکان نیافته وجود ندارد
سنجش و تحلیل سطوح توسعه یافتگی زیربنایی در نواحی روستایی استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای سنجش و سطح بندی توسعه یافتگی مناطق، شاخص های بسیاری وجود دارد. هر یک از این شاخص ها دارای ارزش و اهمیت خاصی است که با توجه به نوع هدف و روش مطالعه، مورد استفاده قرار می گیرد. به کارگیری این شاخص ها زمینه مناسبی برای ارائه راهبردها و به کارگیری برنامه های مناسب توسعه ی نواحی و همچنین پی ریزی و ایجاد توسعه ی یکپارچه ناحیه ای و تحلیل وابستگی سکونتگاه های انسانی در سطوح نواحی می شود. پژوهش حاضر با استفاده از 13 شاخص زیربنایی، به دنبال سنجش سطح توسعه یافتگی دهستان های استان اردبیل و تعیین سطوح برخورداری آن ها بوده است. روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی بوده و داده های تحقیق به روش کتابخانه ای جمع آوری شده است. پس از جمع آوری داده ها، وزن شاخص ها با استفاده از آنتروپی شانون تعیین و به وسیله روش هایTOPSIS ، VIKOR، SAW و HDI رتبه بندی شده است؛ همچنین برای رسیدن به یک اجماع کلی از یک تکنیک ادغامی تحت عنوان کپ لند استفاده گردید. یافته های حاصل از اجرای تکنیک کپ لند نشان داد که دهستان های پلنگا، محمود آباد و ویلکج جنوبی، به ترتیب در رتبه های نخست و دهستان های کلخوران، پایین برزند و انگوت شرقی به ترتیب در رتبه های آخر از لحاظ توسعه یافتگی زیربنایی قرار دارد.
اثرات روابط اقتصادی شهر و روستا بر امنیت غذایی خانوارهای روستایی مورد: شهرستان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأمین امنیت غذایی جامعه روستایی یکی از اهداف اساسی در برنامه های توسعه روستایی است. در همین راستا با توجه به روند رو به گسترش شهرنشینی در کشورمان و تأثیرات آن بر روی سکونتگاه های روستایی، در تحقیق حاضر به بررسی اثرات روابط اقتصادی شهر و روستا بر امنیت غذایی خانوارهای روستایی پرداخته شده است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق حاضر خانوارهای روستاهای شهرستان زنجان بوده است. شهرستان زنجان در سال 1390، دارای 97225 نفر جمعیت روستانشین، 26429 خانوار، 13 دهستان و 248 روستای دارای سکنه بوده است. 54 روستا با استفاده از فرمول اصلاح شده کوکران به عنوان روستاهای نمونه انتخاب گردید. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه) بوده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی ( آزمون یومن ویتنی و تی دوگروهی) و برای محاسبه میزان امنیت غذایی از روش مقیاس ناامنی غذایی و سبد غذایی استاندارد و محاسبه روابط اقتصادی شهر و روستا از شاخص های مرتبط و به صورت طیف لیکرت استفاده شده است. طبقه بندی وضعیت امنیت غذایی خانوارهای روستایی نشان داد 31.73 درصد خانوارها دارای امنیت غذایی، 43.1 درصد دارای ناامنی غذایی بدون گرسنگی، 15.52 درصد دارای ناامنی غذایی با گرسنگی متوسط و 9.65 درصد خانوارها نیز دارای ناامنی غذایی با گرسنگی شدید هستند. همچنین روابط اقتصادی بین روستا و شهر در محدوده مورد مطالعه، در مجموع اثرات مثبتی بر روی امنیت غذایی خانوارهای روستایی نداشته است.
تبیین اثرات انواع سرمایه های توسعه ای بر سرمایه اجتماعی مورد: روستاهای استان خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از چالش های پیش روی توسعه پایدار روستایی، کم توجهی به سرمایه اجتماعی است که شناخت آن روند برنامه ریزی پایدار مناطق روستایی را برای متخصصان مربوطه تسهیل و مشارکت روستاییان را در اجرای بهتر برنامه به همراه دارد. واکاوی مطالعات انجام شده، نشان دهنده لزوم توجه به سرمایه اجتماعی در دستیابی به توسعه و از جمله توسعه پایدار روستایی است. مطالعه نوشته های توسعه نشان می دهد که همواره از چند سرمایه نام برده شده است. سرمایه های توسعه ای مرسوم همچون سرمایه اقتصادی، انسانی، فیزیکی، محیطی و سرمایه اجتماعی، امروزه به عنوان عناصر کلیدی در تحلیل پتانسیل های توسعه ای افراد، سازمان ها، جوامع و حتی دولت ها مورد توجه قرار می گیرند. از این رو، هر یک از این سرمایه ها، بخشی از منابع توسعه را شامل می شود که با هم در ارتباط است. بدین منظور، مقاله حاضر در پی برخورد با چالش های مذکور و با هدف ارتقای سطح توسعه یافتگی روستایی و پاسخ به این پرسش که میزان تأثیرگذاری انواع سرمایه ها در سرمایه اجتماعی چگونه است؟ با استفاده از روش شناسی توصیفی- تحلیلی و پیمایشی به ارزیابی و اندازه گیری انواع سرمایه های توسعه ای و آثار آن ها در روستاهای خراسان رضوی پرداخته است. نتایج مطالعه حاکی از آن است که بین سرمایه اجتماعی با سرمایه های اقتصادی و انسانی رابطه معنادار برقرار است. براساس نتایج به دست آمده، سرمایه اقتصادی با ضریب تعیین (R2) 906 .0 دارای بیشترین تأثیر بر میزان سرمایه اجتماعی بوده است؛ به گونه ای که 6 .90 درصد از سرمایه اجتماعی را در روستاهای مورد مطالعه تبیین می کند. سپس سرمایه انسانی با ضریب تعیین 176 .0 بیشترین تأثیرگذاری را بر سرمایه اجتماعی داشته است. از سوی دیگر، بین سرمایه های فیزیکی و محیطی با سرمایه اجتماعی در روستاهای مورد مطالعه رابطه معنادار وجود ندارد. در بیشترگفتمان ها و نظریات مطرح شده پیرامون رابطه انواع سرمایه ها با سرمایه اجتماعی، همواره تأکید بیشتری بر نقش سرمایه اقتصادی و انسانی در میزان سرمایه اجتماعی در جوامع مختلف شده است. هرچند از اهمیت سایر سرمایه ها همچون سرمایه محیطی و فیزیکی نمی توان غافل شد اما اهمیت آن ها به مراتب کمتر است.
بررسی عوامل جغرافیایی مؤثر بر سیل خیزی در نواحی روستایی مورد پژوهشی: روستاهای شهرستان سروآباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه ی سریع کالبدی سکونتگاه های روستایی در حاشیه ی رودخانه ها و رود دره های کشور، موجب بروز خسارات و مواجه گردیدن روستاها با مشکلات متعددی گردیده است. به گونه ای که ضرورت چاره اندیشی برای کاهش اثرات منفی پدیده ی سیل را بر پایه ی مطالعات علمی و اعمال مدیریت کارآمد مبتنی بر یافته های علمی، بیش از پیش روشن می سازد. هدف از انجام این تحقیق مدیریت بر بحران سیلاب در مناطق روستایی و شناسایی پهنه های امن و در معرض خطر سکونتگاه های روستایی است و بدین منظور روستاهای شهرستان سروآباد از توابع استان کردستان به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده است. برای رسیدن به این امر از شش فاکتور شیب، جهت شیب، پوشش گیاهی، لیتولوژی، بارندگی و فاصله از مسیل استفاده شده است. این پژوهش بر حسب روش تحلیلی و بر حسب ماهیت کاربردی است و در انجام آن از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) بهره گرفته شده و در نهایت پس از تجزیه و تحلیل داده ها و لایه های اطلاعاتی، نقشه های نهایی تلفیقی خطر و نقشه های هم پوشانی جهت ارزیابی فاکتورها تولید گردید. نتایج مطالعه ضمن آنکه به شناسایی مناطق امن و در معرض خطر سیل در نواحی روستایی شهرستان انجامید، نشان داد که حدود 50 درصد مساحت شهرستان، 39 روستا از مجموع 77 روستا و 48 درصد جمعیت سکونتگاه های روستایی در محدوده پرخطر سیل قرار دارد.
مقایسه مؤلفه های سرمایه اجتماعی اعضای تعاونیهای تولیدی و کشاورزان غیر عضو تعاونیهای تولیدی در مناطق روستایی، مطالعه موردی: شهرستان پارسآباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعاونی های تولید روستایی در واقع سازمان های مردمی هستند که قادرند ناهنجاری های ناشی از وجود قطعات کوچک، پراکنده و نامتجانس زمین و هم چنین نارسایی های وسایل تولید را بر طرف ساخته و کشاورزان خرده پا را از خطر ورشکستگی و سقوط برهاند و روحیه کمک متقابل را بین آنان تقویت نماید. هدف این مقاله بررسی مقایسه تطبیقی مولفه های سرمایه اجتماعی اعضای تعاونی های تولیدی و کشاورزان غیر عضو تعاونی در مناطق روستایی می باشد. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و روش تحقیق آن، از نوع تحقیقات تحلیلی-توصیفی است. ابزار تحقیق پرسش نامه است. جامعه آماری این تحقیق در برگیرنده روستاییان عضو شرکت های تعاونی تولید و روستاییان غیر عضو ساکن در روستاهای تحت پوشش تعاونی های تولید در شهرستان پارس آباد می باشد گفتنی است که پارس آباد یکی از شهرهای استان اردبیل در شمال غربی ایران است. این شهر بزرگ ترین شهر منطقه مغان و نیز، مرکز شهرستان پارس آباد می باشد.بر اساس سرشماری جمعیت سال 1390 جمعیت این شهر 88924 نفر ذکر شده است که از این جمعیت 46 درصد ساکن شهرها و بقیه در مناطق روستایی ساکن بوده اند. جلگه پارس آباد مستعدترین خاک و مطلوب ترین شرایط آب و هوایی را برای زراعت، دامپروری و باغداری داراست. شرکت بزرگ کشت و صنعت و دامپروری مغان بزرگ ترین شرکت در نوع خود در کشور و در خاورمیانه با حجم عملیات زراعی، دامی و صنعتی در همین شهرستان دایر است هم چنین وجود کارخانه قند، کمپوت سازی، مرباسازی، پنبه پاک کنی و کارگاه تولید لبنیات رونق خاصی به این شهرستان داده است. بر اساس فرمول کوکران، تعداد نمونه مناسب برای این تحقیق 145بدست آمد، و برای بالاتر بردن میزان دقت و اعتبار یافته ها، حجم اعضای به 150 افزایش یافت. هم چنین 150 نفر از کشاورزان غیر عضو تعاونی های تولیدی انتخاب شدند. متغیرهای مستقل این تحقیق شامل مولفه های سرمایه اجتماعی و متغیر وابسته این تحقیق عضویت در تعاونی های تولید می باشد. افزون بر این در تحقیق حاضر جهت تعیین روایی پرسش نامه تهیه شده، از نظرات تنی چند از هم کاران دانشگاهی و کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی در حیطه موضوع مورد مطالعه استفاده شده است. هم چنین برای تعیین پایایی کمی پرسش نامه نیز از ضریب آلفای کرونباخ و نرم افزار SPSS، استفاده شده است و در این تحقیق مقدار آلفای مذکور بخش های مختلف پرسش نامه تحقیق 70/0 الی 81/0 محاسبه شد. نتایج عمده این مطالعات نشان داد به جز یک مولفه بین تمامی مولفه های سرمایه اجتماعی با شکل گیری تعاونی های تولید در مناطق روستایی شهرستان پارس آباد رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد.
ادراک ساکنان محلّی از نقش گردشگری در تغییرات اجتماعی (مطالعه موردی: روستای زیارت شهرستان گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: گردشگری، تعاملاتی میان گردشگران و روستاییان ایجاد می کند که در دراز مدت می تواند موجب ایجاد تغییراتی در ساختارهای اجتماعی مناطق روستایی شود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش گردشگری در ایجاد تغییرات اجتماعی در روستای زیارت است.
روش: روش تحقیق در این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش، شامل خانوارهای روستای زیارت با حجم 557 است که از میان آن ها با استفاده از جدول مورگان، تعداد 250 خانوار به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه بوده است که با استفاده از روش نمونه گیری قضاوتی بین نمونه ها توزیع شد. به منظور آزمون فرضیه های تحقیق، از آزمون دوجمله ای با نرم افزار SPSS استفاده شده است. به منظور بررسی نقش متغیرهای جمعیت شناختی مؤثر بر ادراک جامعه محلّی، از آزمون های من ویتنی، کروسکال والیس و تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA) استفاده شد.
یافته ها: طبق نتایج این پژوهش، از نظر ساکنان، گردشگری در تغییر وضعیت اجتماعی زنان، تغییر تعاملات اجتماعی ساکنان و افزایش آسیب های اجتماعی در روستای زیارت نقش داشته است، به طوری که میانگین این متغیرها بیشتر از میانگین مورد انتظار (50%) شده است. همچنین، نتایج پژوهش نشان می دهد متغیرهای جنس و سن بر ادراک جامعه محلّی از نقش گردشگری در تغییرات اجتماعی مؤثرند.
محدودیت ها و راهبردها: محدودیت های این پژوهش شامل، محدود بودن ادبیات مرتبط با موضوع پژوهش و همچنین، وسیع بودن دامنه تغییرات اجتماعی و عدم امکان بررسی تمامی آن ها توسط پژوهشگران بوده است.
راهکارهای عملی: نیاز است تا سیاست های اجتماعی– فرهنگی در حوزه گردشگری روستایی به سمت حفظ ساختارهای اجتماعی روستا جهت گیری شود تا از بروز تغییرات اجتماعی نامتوازن و ناهماهنگ با جامعه مقصد در ناحیه های هدف گردشگری جلوگیری شود.
اصالت و ارزش: این مقاله برای برنامه ریزان گردشگری به منظور برنامه ریزی برای حفظ ساختارها و روابط اجتماعی روستاییان در روستاهای هدف گردشگری مفید خواهد بود.
تحلیل چالش های زیست محیطی نواحی روستایی با تأکید بر زباله های جامد (مطالعه موردی: شهرستان های انزلی،رشت و رودبار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، شناسایی مهم ترین چالش های زیست محیطی نواحی روستایی در محدوده شهرستان های انزلی، رشت و رودبار و تأثیر الگوهای مصرف جامعه روستایی و توسعه گردشگری بر افزایش آلودگی های زیست محیطی ناحیه می باشد که تحلیل این وضعیت، به ارائه راهکارهای لازم برای تعدیل آلودگی ها و بهبود زیرساخت های محیطی در ناحیه منتهی شود.
روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل 486 روستا در قالب 3 شهرستان رشت، بندر انزلی و رودبار است. در جمع آوری داده ها، ضمن بهره گیری از منابع اسنادی، از «پرسشنامه روستا» نیز بهره گرفته شده است. مع آوری اطلاعات از 196روستا –به عنوان نمونه و براساس جدول استاندارد مورگان- انجام شده است. روش نمونه گیری از نوع خوشه ای می باشدو توزیع آن در روستاهای ناحیه به گونه ایانجام شده است که هم پوشی کامل براساس توزیع شهرستانی از یک سو، و توزیع جغرافیایی (بر اساس ارتفاع) از سوی دیگر به انجام برسد.
یافته ها: نتایج این تحقیق نشان داد که سالانه به طور متوسط، در کل ناحیه مطالعاتی، 111 تن زباله تولید می شود که 65 درصد جمع آوری و مابقی به شیوه هایی همچون سوزاندن، رهاسازی و نیز دفن کردن، مدیریت می شوند. در ترکیب زباله های ناحیه، 4/64 درصد پلاستیک و نایلون، و 5/16 درصد کاغذ، چرم، پلاستیک، شیشه و فلزات (پسماند قابل بازیافت) وجود دارد که می توان از طریق سیاست های تشویقی و انگیزش مشارکتی (تفکیک از مبدأ) از تهدید موجود، یک فرصت اقتصادی و زیست محیطی ساخت.
راهکارهای عملی: با توجه به یافتهﻫﺎی پژوهش، راهکارهایی چون برگزاری کارگاه های آموزشی تفکیک زباله از مبدأ، تشکیل تیم های مشارکتی در روستاها برای ایجاد و توسعه فرهنگ بازیافت و بازدید اقشار مردم به خصوص کشاورزان، باغداران و صاحبان غذاخوری ها از نحوه تولید کمپوست و ارائه اموزش به مردم در جهت تبدیل زباله های تر خانگی به کمپوست پیشنهاد شده است.
اصالت و ارزش: همگام با تغییرات اقتصادی-اجتماعی نواحی روستایی، شیوه زندگی و بالطبع الگوی مصرف در این نواحی، دچار دگرگونی اساسی شده و محیط روستا نیز شاهد انواع آلودگی ها شده است. در این راستا، تحلیل و حل مشکلات زیست محیطی روستاها از الویت های برنامه ریزی این نواحی به شمار می رود تا از این طریق، روستاها بتوانند در راستای کارکردهای متنوع خود به محلی امن و با شاخص های زیست محیطی مناسب تغییر کنند و در نتیجه آن، ضریب بقاء و ماندگاری جمعیت افزایش یابد.
تبیین توانمندی حرفه ای کارگزاران جهاد کشاورزی در توسعه روستایی استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی روستایی یکی از مهم ترین فعالیت های کارگزاران و برنامه ریزان توسعه است. سازمان جهاد کشاورزی در جهت تحقق اهداف توسعه روستایی، با تدوین برنامه ها و فعالیت های خود در جهت ارتقاء سطح آگاهی ها و مهارت های حرفه ای روستاییان گام بر می دارد. در این تحقیق به تبیین توانمندی حرفه ای کارگزاران جهاد کشاورزی استان کرمانشاه در برنامه ریزی روستایی پرداخته شده است. کلیه ی کارگزاران و برنامه ریزان توسعه روستایی استان کرمانشاه به تعداد 456 نفر جامعه آماری این پژوهش را تشکیل داده اند. پژوهش از نوع کاربردی، روش پژوهش از نوع توصیفی پیمایشی بوده است. حجم نمونه براساس جدول مورگان 210 نفر تعیین گردید. روش نمونه گیری، تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب از پاسخ گویان انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسشنامه بود که روایی صوری آن براساس نظر جمعی از اساتید و صاحب نظران تأیید گردیده و پایایی آن با استفاده از پیش آزمون مشخص گردید. ضریب آلفای کرونباخ برای مؤلفه توانمندی حرفه ای در برنامه ریزی روستایی و روحیه کارآفرینی به ترتیب 93/0 و 90/0 محاسبه شد که بیانگر مناسب بودن ابزار پژوهش بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی و رگرسیون انجام شد. براساس نتایج، بین مؤلفه توانمندی حرفه ای در برنامه ریزی روستایی با روحیه کارآفرینانه، سن کارگزاران و اثربخشی دوره های آموزشی ضمن خدمت رابطه مثبت و معنی داری در سطح یک درصد خطا برقرار است. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که متغیرهای روحیه کارآفرینانه و اثربخشی دوره های آموزشی ضمن خدمت، تأثیر معنی داری بر میزان توانمندی حرفه ای کارگزاران در برنامه ریزی روستایی داشته و توانایی تبیین 64 درصد از تغییرات متغیر توانمندی حرفه ای را دارد.
بررسی وضعیت شاخص های کیفیت زندگی در مراکز دهستان های شهرستان جیرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد سریع جمعیت، فقر گسترده، نابرابری های فزآینده، بیکاری، مهاجرت، حاشیه نشینی و غیره، همگی از پیامدهای کم توجهی به مقوله کیفیت زندگی در نواحی روستایی است. برای رسیدن به توسعه ی پایدار، توجه به توسعه روستایی و افزایش سطح کیفیت زندگی روستاییان ضرورتی اجتناب ناپذیر است. تحقیق حاضر با هدف وضعیت شناسی شاخص های کیفیت زندگی در مراکز دهستان های شهرستان جیرفت صورت گرفته است. تعداد خانوارهای مراکز دهستان های مورد مطالعه 4243 خانوار بوده که با استفاده از جدول نمونه گیری کرجسی و مورگان 350 نفر از آنها به عنوان نمونه تعیین و به شیوه ی طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شده است. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بوده است. روایی ابزار تحقیق از طریق روایی صوری تأیید گردید و برای بررسی پایایی پرسشنامه، مطالعه ی پیش آزمون انجام گرفت که نتایج آماره ی آلفای کرونباخ برای شاخص های مختلف از (71/0 تا 89/0) محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS20 انجام گرفت. نتایج نشان داد که شاخص امنیت اجتماعی در رتبه اول و شاخص درآمد در رتبه آخر قرار دارد. مقایسه و تفکیک دهستان های مورد مطالعه نشان داد از لحاظ میانگین شاخص پایگاه اجتماعی، در بین روستاهای مورد مطالعه تفاوت وجود ندارد؛ از حیث میانگین شاخص سرانه ی پوشاک روستاها در دو طبقه و از لحاظ میانگین شاخص های امنیت اجتماعی، مسکن، دارایی ها، درآمد، سرانه ی تغذیه و رضایتمندی در چهار طبقه قابل تفکیک هستند.
تبیین عوامل موثر بر ارتقای رفاه اجتماعی در مناطق روستایی (مطالعه موردی: شهرستان مشکین شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تکامل مفهومی توسعه در قالب توسعة پایدار و فصل مشترک آن با رفاه اجتماعی، زمینة تقویت رویکرد جدیدی شده که چالش های فکری ویژه ای را به دنبال داشته است. با این حال، رفاه اجتماعی روستایی را فرایندی مستمر و پویا و پایدار می دانند که از طریق دولت ها و نهادهای مدنی و سازمان های مسئول، به ایجاد مجموعه شرایط و کیفیت در توانمندسازی مردم روستایی منجر می شود تا به صورت مستمر، کیفیت زندگی را بهبود بخشد. هدف این مقاله، تبیین عوامل مؤثر بر ارتقای رفاه اجتماعی در مناطق روستایی شهرستان مشکین شهر است. این تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و به روش پیمایشی انجام گرفته است. برای جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه، به روستاییان ساکن در مناطق روستایی شهرستان مشکین شهر مراجعه شد که جامعة آماری پژوهش را تشکیل می دهند. تعداد کل روستاییان شهرستان مشکین شهر 90,359 نفر است. برای تعیین حجم نمونة ساکنان مناطق روستایی شهرستان مشکین شهر، از فرمول کوکران استفاده شد. درنهایت، حجم نمونه 197 نفر تعیین شد، اما برای افزایش میزان دقت و اعتبار یافته ها، به 200 نفر افزایش یافت. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از مدل تحلیل عاملی استفاده شد. نتایج نشان داد مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر ارتقای رفاه اجتماعی ساکن در منطقة مورد مطالعه شامل شش مؤلفة توانمندسازی اقتصادی و بازتوزیع درآمد، توانمندسازی اجتماعی و تقویت سرمایة اجتماعی، توانمندسازی محیطی، نهادسازی و ارتقای پذیرش اجتماعی، توانمندسازی روان شناختی، تقویت مشارکت اجتماعی و ارائة خدمات ترویجی است که مقدار واریانس و واریانس تجمعی این شش عامل، 5/68 است. همچنین، یافته های استنباطی پژوهش نشان داد جز عامل توانمندسازی روان شناختی، بین عامل توانمندسازی اقتصادی، اجتماعی، محیطی، نهادسازی و تقویت مشارکت اجتماعی با ارتقای رفاه اجتماعی در مناطق روستایی شهرستان مشکین شهر، رابطة معنادار وجود دارد. درنهایت، براساس نتایج پژوهش، پیشنهادهای کاربردی ارائه می شود.
تحلیل و بررسی اثرات قطب صنعتی پارس جنوبی بر ساختار روستاهای استان بوشهر نمونه (شهرستان های عسلویه کنگان،دیر، جم )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اجرای طرح های بزرگ صنعتی که امروزه با توجه به پیشرفت های صنعتی و تکنولوژیکی به سرعت تحقق می یابند حامل تغییر و تحولات فزاینده ای در سطوح اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خواهند بود. و از طرف دیگر این تحولات معمولاٌ همسو و هماهنگ با تغییرات صنعتی صورت نمی پذیرد. این پژوهش در مورد اثرات اقتصادی و اجتماعی تاسیسات و پروژه های پارس جنوبی بر ساختار روستاهای شهرستانهای جم، دیر وکنگان استان بوشهر می باشد. پژوهش حاضر بر اساس چارچوب نظری تئوری های قطب رشد، مرکز - پیرامون فریدمن، پخش هاگراستراند، تدوین شده است هدف پژوهش حاضر مطالعه و شناخت نقش تاسیسات و پروژه های پارس جنوبی بر توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی روستاهای منطقه است. جهت آزمون فرضیات و رسیدن به اهداف تحقیق با استفاده از مدلهای مختلف، اطلاعات به دست آمده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از بررسی های فوق نشان می دهد پیامدهای مثبت و منفی زیادی ازجمله بهبود وضعیت اقتصادی روستاییان، ایجاد اشتغال برای ساکنین منطقه و استان های همجوار، ایجاد و گسترش بنگاه های کوچک اقتصادی، افزایش جمعیت، تغییر در ترکیب جنسی جمعیت منطقه و تحول درنوع فعالیت های اقتصادی روستاییان و... در روستاها و شهرها منطقه تاثیر داشته است. بیشترین تاثیر تاسیسات و پروژه های پارس جنوبی بر روستاهای شهرستان کنگان بویژه دهستان های عسلویه، نایبند و طاهری داشته است. لذا با اجرای پروژه های نفت و گاز پارس جنوبی مشکلاتی را در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی متوجه ساکنین منطقه بویژه روستاییان ساخته است، مسائلی همچون ورود بیش از حد جمعیت بیکار جویای کار، تخلیه روستاهای در محدوده تاسیسات، افزایش بی رویه قیمت زمین و اجاره مسکن و نابودی زمینهای زراعی، ازبین رفتن فعالیت های صید وصیادی و صنایع وابسته به آن، توزیع نامناسب امکانات وخدمات، درگیری واختلاف مذهبی بین اهل تسنن و تشیع و بروزناهنجاری های شدید اجتماعی(اعتیاد، سرقت و...)، نابسامانیهای محیطی(آلودگی هوا، آب) و صدها مسئله دیگردست به گریبان است واحتمالاٌ با این روند درآینده مسائل ومشکلات بیشتری بروز خواهدکرد. بر اساس روش تحلیل عاملی میزان اثرات مثبت قطب صنعتی بر ساختار روستاهای حوزه پارس جنوبی24/63 درصد بوده که در عاملهای اثرات آموزشی وفرهنگی(9/26)، اثرات مثبت اقتصادی (3/11)، رضایت از زندگی(9/9)، فعالیت های فرهنگی(9/7) و مشارکت در سرمایه گذاریها (56/7) نمود پیدا کرده است. درحالیکه اثرات منفی قطب صنعتی پارس جنوبی بر روستاهای منطقه مورد مطالعه 66/36 درصد بوده است که در قالب عاملهای جرایم وانحرافات اجتماعی(9/17)، اثرات منفی اقتصادی(7/11) و باورهای منفی و بازدارنده(06/7) درصد ظهور یافته است.
بررسی عوامل اثرگذار بر مدیریت کاربری اراضی روستایی در شهرستان ممسنی (با استفاده از مدل ترکیبی TOPSIS- SWOT)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زندگی مدرن امروزی با توجه به سطوح مختلف فعالیت های اقتصادی و اجتماعی افراد که منجر به شکل گیری نیازها، خواسته ها و انتظارات جدید از فضای پیرامونی آنها شده، تقاضا برای زمین و دخل و تصرف در آن نیز دچار تحول گردیده است. در این میان سکونتگاه های روستایی دارای پیشینه ای هماهنگ از نظر معیشتی و هویتی با زمین، نحوه بهره برداری و تغییر کاربری از این منبع کمیاب در راستای خلق فضاهای محل سکونت خود می باشند. که با توجه به تغییر در نوع معیشت، فضای کالبدی– ساختاری روستاها و سطوح فکری و رفتاری روستائیان نحوه ی استفاده از زمینِ درون روستاها نیازمند مدیریتی جامع و اتخاذ سیاست های راهبردی به منظور ایجاد نظام آمایش سرزمین درون روستاها می باشد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از حیث ماهیت، از نوع توصیفی تحلیلی است، که به بررسی استفاده مناسب از زمین های روستایی و عوامل اثرگذار بر مدیریت کاربری اراضی روستایی در سکونتگاه های بخش مرکزی شهرستان ممسنی پرداخته است. به منظور تحلیل داده ها یافته های مقدماتی تحقیق را در مدل «SWOT» مورد بررسی قرار داده و 10 نقطه قوت، 11 تهدید، 10 فرصت و 10 ضعف بررسی و 18 استراتژی ارائه شده است. در نهایت با بهره گیری از تکنیک «TOPSIS» نقاط قوت، ضعف، تهدیدها و فرصت های منتج شده از دیدگاه صاحبنظران رتبه بندی شدند. بر اساس یافته ها استراتژی تدافعی (WT)، بهترین روش در جهت برنامه ریزی و مدیریت اراضی زراعی روستاهای مورد مطالعه شناخته شد. همچنین بر این اساس نتایج تکنیک تاپسیس تهدیدها بیشترین تأثیر را در بهینه سازی و توسعه متعادل کاربری اراضی روستایی دارد و در رتبه دوم فرصت ها قرار می گیرند. از این رو برای بهینه سازی و توسعه متعادل کاربری اراضی در این بخش استراتژی تدافعی می بایست در اولویت قرار گیرد.
شناسایی چالش های بازاریابی کارآفرینان کشاورزی شهرستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل مهمی که باعث عدم موفقیت و ماندگارنبودن فعالیت های کارآفرینی می شود، نارسایی سیستم بازاریابی محصولات است. اهمیت شناسایی ساختار بازار محصولات و بازاریابی آن به حدی است که می توان آن را هم ارزش با تولید محصول دانست. هدف پژوهش حاضر شناسایی چالش های بازاریابی کارآفرینان کشاورزی شهرستان کرمانشاه است. این مطالعة کیفی با مشارکت 18 نفر از کارآفرینان کشاورزی شهرستان صورت گرفت. افراد با روش نمونه گیری هدفمند از نوع نمونه گیری همگون انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از مصاحبه های فردی به صورت نیمه ساختاریافته جمع آوری شدند و برای تحلیل یافته ها از روش تحلیل محتوای رابطه ای استفاده شد. پس از تحلیل نتایج، سه طبقة اصلی موانع سیاسی، اقتصادی و فنی به عنوان چالش های مهم بازاریابی کارآفرینان کشاورزی شناسایی شدند. این طبقه ها شامل چالش هایی همچون ضعف نظام قیمت گذاری، ساختار نامناسب نظام بازار، نامناسب بودن سامانة اطلاع رسانی بازار، کمبود امکانات زیرساختی، آسیب پذیربودن محصولات کشاورزی، کمبود اعتبار و سرمایة کافی، بی کیفیتی محصولات، درک نکردن مشتری و فقدان مهارت های بازاریابی کارآفرین است.
بخش بندی گردشگران روستایی بر اساس انگیزه های گردشگری (مطالعه موردی: دهستان سروستان، شهرستان بوانات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به شناخت و بخش بندی گردشگران روستایی به عنوان نقش آفرینان اصلی توسعه گردشگری در نواحی روستایی کمتر توجه شده است. بخش بندی گردشگران براساس ویژگی های مختلف، از جمله متغیرهای انگیزشی است که برای سیاستگذاری های هدفمند و بهره گیری مطلوب از ظرفیت های بازار گردشگری، اهمیت بسزایی دارد. همچنین اطلاعات ارزشمندی دربارة سلیقه های مختلف فراهم می آورد و از این راه، زمینة پاسخگویی مطلوب به نیازهای متنوع گردشگران، دستیابی به وضعیت بهتر در بازار گردشگری و بهبود سطح رقابت پذیری در بخش گردشگری را امکان پذیر می سازد. بررسی ادبیات پژوهش نشان می دهد که در ایران نیز تاکنون پژوهشی در زمینه بخش بندی گردشگران روستایی انجام نشده است؛ بنابراین، پژوهش حاضر با بهره گیری از پرسشنامه محقق ساخته، به بخش بندی گردشگران روستایی در محدودة دهستان سروستان از توابع بخش مزایجان شهرستان بوانات در استان فارس می پردازد. این دهستان با محوریت روستای بزم طی سال های گذشته، به یکی از برجسته ترین مقصدهای گردشگری روستایی در منطقه تبدیل شده است. یافته های تحلیل داده های 246 نمونه، با استفاده از روش های تحلیل عاملی و تحلیل خوشه ای، بیانگر پنج بخش در بازار تقاضای گردشگری روستایی منطقه است که عبارت اند از: طبیعت گردی و بازدید از آثار تاریخی (6/14 درصد)، گروه منفعل (9/4 درصد)، روستاگرایی و آرامش و استراحت (7/42 درصد)، آرامش و استراحت (7/20 درصد)، طبیعت گردی و تعلق مکانی (1/17 درصد). نتایج پژوهش، اطلاعات ارزشمندی در زمینه ساختار حاکم بر وضعیت تقاضای گردشگری روستایی برای نهادهای دولتی، فعالان کسب وکار گردشگری و جامعه محلی فراهم می آورد؛ به طوری که مطابق نیازهای بخش های مختلف بازار گردشگری می توان به راهبردهای مدیریتی، توسعه ای و بازاریابی مناسب دست یافت.
بررسی تأثیر مؤلفه های اجتماعی – اقتصادی بر توانمندی روان شناختی زنان روستایی در شهرستان اسلام آباد غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تأثیر مؤلفه های اجتماعی- اقتصادی بر توانمندی روان شناختی زنان روستایی پرداخته است. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی به روش پیمایشی و جامعة آماری شامل زنان روستایی شهرستان اسلام آباد غرب است که 161 نفر از آنها به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه بود و روایی آن را استادان و متخصصان رشته های توسعة روستایی، روان شناسی اجتماعی و ترویج کشاورزی تأیید کردند. پایایی پرسشنامه با انجام یک پیش آزمون و با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (90/0=α درصد) محاسبه شد، که نشان دهندة قابلیت بالای ابزار تحقیق برای جمع آوری داده هاست. نتایج تحقیق نشان دادند که 5/56 درصد زنان مطالعه شده، توانمندی روان شناختی بالایی دارند. مدل نهایی تحقیق با استفاده از رگرسیون چندمتغیره نشان داد که قوی ترین متغیرهای اقتصادی - اجتماعی تبیین کنندة توانمندسازی روان شناختی زنان، به ترتیب میزان داشتن مالکیت و اعتمادبه نفس آنهاست. با توجه به یافته های پژوهش، به منظور افزایش و بهبود وضعیت توانمندی روان شناختی و زندگی زنان روستایی و تحول در پایگاه اقتصادی - اجتماعی آنها تحولات ساختاری و آموزشی ضروری است.
نابرابری های فضایی توسعه بخش کشاورزی در استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه کشاورزی، نیازمند برنامه ریزی اساسی بر پایه توانمندی های هر منطقه است؛ از این رو، مطالعه در مورد میزان توسعه یافتگی بخش کشاورزی مناطق مختلف برای برنامه ریزی و بررسی روند توسعه مهم است. در این پژوهش میزان توسعه یافتگی شهرستان های استان آذربایجان شرقی از نظر کشاورزی با روش توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. بدین منظور، 28 شاخص در بخش های زراعی، باغی، مکانیزاسیون، دامپروری انتخاب و با بهره گیری از روش تحلیل عاملی برای هر کدام از بخش ها عوامل و شاخص های تلفیقی استخراج گردیده و به عنوان ورودی روش تاکسونومی مورد استفاده قرار گرفته است و در نهایت جهت گروه بندی شهرستان ها از روش تحلیل خوشه ای استفاده شده است. نتایج نشان می دهد در استان آذربایجان شرقی در سال 1389 از مجموع 19 شهرستان، سه شهرستان توسعه یافته، 7 شهرستان نسبتا توسعه یافته، 5 شهرستان کمترتوسعه یافته و 4 شهرستان توسعه نیافته بوده است. رتبه بندی شهرستان های استان بر حسب شاخص های بخش زراعی نیز نشان داد که شهرستان ملکان بالاترین و شهرستان چاراویماق پایین ترین درصد توسعه یافتگی بخش کشاورزی را داشته است.
تحلیل و تبیین پایداری توسعه گردشگری در من اطق روست ایی (مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرست ان دماوند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پارادایم توسعة پایدار به عنوان رویکردی بنیادین برای توسعة فعالیت های گردشگری از جمله گردشگری روستایی، توجه محققان و برنامه ریزان این حوزه را به خود جلب کرده است. توسعة پایداری گردشگری حاصل تلاش در دستیابی به توسعة پایدار در تمام زمینه هاست. در این حوزه، موضوع شایان توجه، تبیین و تحلیل پایداری توسعة این فعالیت است؛ چراکه از این طریق می توان عوامل و شاخص های مؤثر در پایداری را شناسایی کرد و در راستای برنامه ریزی مناسب، برای تقویت و کاهش این عوامل گام برداشت. برهمین اساس، در این مقاله به ارزیابی پایداری توسعة گردشگری در روستاهای بخش مرکزی شهرستان دماوند استان تهران اقدام شده است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات مورد نیاز بر مبنای دو روش اسنادی و میدانی (پرسشنامه) جمع آوری شد. در روش پرسشنامه ای ، داده های مورد نیاز در قالب سه نوع پرسشنامة سرپرست خانوار، مدیران محلی و گردشگران، در سطح شش روستای نمونه گردآوری شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها، روش های آماری توصیفی و استنباطی (آزمون تحلیل واریانس یک طرفه) و روش های غیر آماری (بارومتر و رادار پایداری) به کار گرفته شده است. نتایج نشان از آن دارد که توسعة گردشگری روستایی در ناحیة مورد مطالعه در سطح پایداری ضعیف قرار دارد که البته در بین روستاهای نمونه، از لحاظ وضعیت پایداری گردشگری، تفاوت معنادار آماری دیده می شود. همچنین نتایج بیانگر آن است که بین میزان پایداری گردشگری روستاها با معیارهای فاصله از کلان شهر تهران، میزان جمعیت و تعداد گردشگران، رابطة مستقیم معنادار آماری وجود دارد.