فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۳٬۲۵۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این مقاله می کوشیم برخی دلالت های رویکرد اجتماعی فرهنگی برای حوزة آموزش زبان را با نگاه به نظریة اخلاق گفتمان بازسازی کنیم. ایدة محوری ما بر این دریافت استوار است که رویکرد اجتماعی فرهنگی با وجود دستاوردهای بسیاری که برای حوزة آموزش زبان داشته است، به دلیل فقدان منابع هنجارین لازم برای تبیین چگونگی رسیدن به فهم مشترک و توافق در میان کنش های زبانی، هنوز نتوانسته است آموزش زبان را واجد بُعد اخلاقی و تربیتی درخوری سازد. بر این نکته تأکید می شود که این نقصان را می توان با نگاه به نظریة اخلاق گفتمان جبران کرد. سپس دلالت های این رویکرد هنجارگذار اجتماعی فرهنگی در سه حوزة پژوهش، تدریس و ارزشیابی آموزش زبان بررسی و کاویده می شود. در این سه حوزه، بر وجه اخلاقی آموزش زبان تأکید می شود.
سبک زندگی در روستاهای تبدیل شده به شهر در ایران (مورد مطالعه: شهرهای جدید خواف و رشتخوار در استان خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی گوناگونی تحت تأثیر شهرنشینی، سبک زندگی افراد را تغییر داده است. سبک زندگی در نحوه ی گذران اوقات فراغت، پوشاک، تغذیه، مدیریت بدن، سبک معماری و چیدمان داخلی منازل جلوه گر می شود. این پژوهش با هدف بررسی عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مؤثر بر سبک زندگی ساکنان روستاهای تبدیل شده به شهر در شهرستانهای خواف و رُشتخوار در استان خراسان رضوی انجام شده است. مبانی نظری پژوهش بر مبنای نظریات ابن خلدون، وبر، وبلن، زیمل، بوردیو، گیدنز و چِنی تدوین شده است. روش پژوهش پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ی محقق ساخته است. نتایج نشان می دهد بین مشارکت اجتماعی، سازمان های سیاسی و اداری، شبکه ی راهها و وسایل ارتباطی، روحیه ی فردگرایی، هویت طبقاتی و روابط غیرمستقیم و ثانویه به عنوان عوامل اجتماعی، امکانات فرهنگی و آموزشی، مصرف رسانه ای و سرمایه ی فرهنگی به عنوان عوامل فرهنگی، مصرف گرایی، ایجاد مراکز خرید، تمایل به منافع سوداگرانه، کمرنگ شدن حمایت های مشترک و سطح رفاه اقتصادی به عنوان عوامل اقتصادی و سبک زندگی افراد ارتباط معناداری وجود دارد.
سهم سیاست های فرهنگی – اجتماعی در سیاستهای کلی نظام، اسناد بالادستی و قوانین برنامه در ج.ا.ا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از شاخصهای جوامع توسعه یافته برخورداری از برنامه ای کلان برای اداره کشور است که بر اساس باورهای مدیران و سیاستگذاران ، استانداردهای علمی و پذیرفته شده جهانی، ظرفیتهای کشور و امکانات سرزمینی برای رسیدن به شرایط مناسب زیستی و توجه به مسائل فرهنگی و اجتماعی شکل می گیرد. تحولات سریع در حوزه مسائل اجتماعی و به تبع آن تغییر ارزشها ، هنجارها، سبک و الگوی زندگی، آداب و رسوم اجتماعی ایجاب می کند تا در برنامه ریزی کلان جامعه همه این تغییرات و تحولات مورد توجه قرار گیرد .
این مطالعه بر آن است تا سهم مسائل اجتماعی در برنامه ریزی کلان جامعه و در ترسیم سیاستهای کلی نظام را مورد بررسی قرار داده و جایگاه آن را تعیین نماید . بررسی انجام شده نشان از آن دارد که میزان سهم مسائل اجتماعی و فرهنگی در سیاست های کلان جامعه ایران با تحولات اجتماعی و فرهنگی هماهنگی لازم را ندارد ضمن اینکه در تعریف و تعیین مسائل اجتماعی توجه به رفاه و اشتغال به مراتب بیش از سایر مسائل فرهنگی – اجتماعی از جمله پرداختن به نیازهای فرهنگی نسل امروزو پاسخگویی به مطالباتی همچون ورزش ، موسیقی ، هنر و سایر مباحث فرهنگی و در حوزه اجتماعی توجه به سرمایه اجتماعی ، افزایش مشارکت اجتماعی و ... است .
بررسی رابطه میزان مذهبی بودن و سبک زندگی با ازخودبیگانگی نوجوانان موردمطالعه: دانش آموزان دبیرستان های شهر شیراز در سال 91-1390(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازخودبیگانگی یکی از علائم بیماری روحی و روانی در بین انسان ها است که موجب می گردد تا آن ها نتواند نقش هایشان را در ارتباط با خود و یا جامعه به خوبی انجام دهند. پژوهش حاضر به بررسی رابطه میزان مذهبی بودن و سبک زندگی نوجوانان با ازخودبیگانگی آن ها پرداخته است. نمونه موردمطالعه 381 دانش آموزان )دختر و پسر)دبیرستانی شهر شیراز می باشد. برای جمع آوری اطلاعات از روش پیمایشی استفاده شده است. اطلاعات موردنیاز با شیوة نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای به دست آمد.نتایج تحقیق نشان داد که متغیرهای مناسک مذهبی، هویت مذهبی، سبک زندگی و مشارکت فرهنگی رابطه منفی با ازخودبیگانگی نوجوانان دارد و بر روی هم توانسته اند نزدیک به 23 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند. بیشترین همبستگی بین دو متغیر انجام مناسک مذهبی و هویت مذهبی با متغیر ازخودبیگانگی می باشد. مهم ترین متغیری که بیشترین تغییرات ازخودبیگانگی جوانان را تبیین می کند مناسک مذهبی است. این متغیر به تنهایی نزدیک به 19 درصد تغییرات متغیر وابسته را توضیح می دهد. دومین متغیر واردشده در مدل، متغیر هویت مذهبی می باشد که 7/2 درصد تغییرات ازخودبیگانگی نوجوانان را توضیح می دهد. سبک مشارکت فرهنگی سومین و آخرین متغیر واردشده در مدل است که با دو متغیر پیشین بر روی هم توانسته اند نزدیک به 23 درصد تغییرات متغیر وابسته را توضیح دهند.
مدل روششناختی مطالعة سبک زندگی اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
برای مطالعه سبک زندگی با رویکرد اسلامی و استنباط وضعیت مطلوب آن، باید از قرآن استفاده کرد. به خصوص استنباطی که درصدد است به تولید نظریهای در باب سبک زندگی اسلامی بیانجامد، یعنی استنباط مدل مطالعه سبک زندگی اسلامی با استفاده از قرآن در مقام گردآوری، ساخت مدلمفهومی، نظریهپردازی،... بیشتر نیاز به استفاده از آیات قرآن دارند. اما از چه روشی میتوان در مقام نظریهپردازی از قرآن استفاده کرد؟ به عبارت دیگر مدل روششناختی مطالعه قرآن برای رسیدن به نظریة سبک زندگی اسلامی کدام است؟ برای پاسخگویی به این سؤال بین سه روش تفسیر موضوعی، تحلیل محتوا و مدلسازی ترکیب شده است که به مدل ترکیبی روششناختی یا «روش مدلسازی بر اساس منابع دینی» نامگذاری شده است. این تحقیق درصدد است ضمن توضیح هر یک از این سه روش، به مدلی ترکیبی برای نظریهپردازی در باب سبک زندگی اسلامی از قرآن دست یابد.
تأثیر سبک زندگی بر هویت قومی (مطالعه نمونه ای در استان لرستان )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه جنبه های گوناگون مسأله هویت از سوی اندیشمندان و نظریه پردازان اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. در جامعه سنتی هویت قومی از طریق سنت و با عضویت افراد در گروه یا اجتماعات قومی به افراد داده می شود و بدین ترتیب از بیرون و به دست نظام خویشاوندی تعیین می شود. در مقابل با پیدایش سبک زندگی مدرن، چارچوب های سنتی هویت بخش کم رنگ شده و سبک زندگی مدرن باعث شکل کیری چالش های هویتی شده است. این مقاله به دنبال تبیین رابطه میان سبک زندگی و هویت قومی در استان لرستان است. مدل نظری این پژوهش برمبنای نظریه گیدنز، بوردیو و بودریار طراحی شده است. سبک زندگی به شکل دوگانة مدرن و سنتی در پنج بعد شامل الگوی فراغت، الگوی مصرف رسانه، الگوی بازنمایی بدن، الگوی خرید و الگوی تغذیه سنجیده شده است. همچنین هویت قومی در سه بعد ساکن در شهرهای خرم آباد، بروجرد، دورود و الشتر است و از تکنیک پیمایش و ابزار پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. نتایج به دست آمده از روش مدل سازی معادلات ساختاری بیانگر این است که مدل نظری، برازش نسبتاً بالایی دارد و داده های تجربی مدل نظری تحقیق را تأیید و پشتیبانی می کند. نتایج مدل معادلات ساختاری نشان می دهد که سبک زندگی مدرن به شکل مستقیم 21/0- بر هویت قومی تأثیر منفی می گذارد و سبک سنتی بر عکس سبک مدرن، به صورت مستقیم 25/0 بر هویت قومی تأثیر مثبت می گذارد. علاوه بر آن سبک مدرن به شکل غیرمستقیم و از طریق دینداری 8/0- بر هویت قومی تأثیر منفی می گذارد و سبک سنتی به شکل غیرمستقیم و از طریق دینداری20/0 بر هویت قومی تأثیر مثبت می گذارد. فرهنگی، تاریخی و اجتماعی سنجیده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل جمعیت
رابطه عوامل اجتماعی با سلامت اجتماعی دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلامت اجتماعی در کنار سلامت جسمی و روانی یکی از ارکان تشکیل دهنده سلامت و بیانگر ارزیابی فرد از زندگی اجتماعی است. بررسی و مقایسه میزان سلامت اجتماعی در بین دانشجویان دختر و پسر هدف اصلی مقاله حاضر بوده که براساس تئوری کییز با پنج بعد یکپارچگی اجتماعی، پذیرش اجتماعی، سهم داشت اجتماعی، شکوفایی اجتماعی و پیوستگی اجتماعی مورد بررسی قرارگرفته است. این پژوهش ازنوع پیمایش مقطعی و با استفاده از ابزار پرسشنامه در میان دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان انجام شده است. نمونه این پژوهش 375 دانشجواست و داده ها با استفاده از نرم افزار spss و به وسیله آزمون های تی، آنوا و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شدند. نتایج به دست آمده حاکی ازآن است که از بین متغیرهای مستقل، اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، دسترسی به امکانات وخدمات محیطی و ارزیابی فرد از طبقه اجتماعی خود و خانواده و از بین متغیرهای زمینه ای، وضعیت تأهل، وضعیت شغلی، محل تولد و رشته تحصیلی با سلامت اجتماعی رابطه معناداری دارند. برای سنجش تأثیر جمعی متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته با استفاده از رگرسیون مشخص شد 59 درصد از تغییرات واریانس سلامت اجتماعی به وسیله دو متغیر اعتماد و مشارکت اجتماعی تبیین می شود و میزان سلامت اجتماعی دانشجویان در حد متوسط است، به طوری که سلامت اجتماعی دانشجویان پسر (با میانگین 7/99) بیشتراز سلامت اجتماعی دانشجویان دختر (8/98) است.
بررسی تاثیر فرهنگ اسلامی بر امنیت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: دین، فرهنگ و امنیت اجتماعی از مفاهیمی هستند که همواره بین آنها نوعی ارتباط وجود دارد. دین به عنوان ریشه و بنیان فرهنگ در جوامع اسلامی مطرح است. از سوی دیگر امنیت اجتماعی نیز با فرهنگ حاکم در جامعه ارتباط دارد؛ بر این اساس فرهنگ اسلامی به دلیل تکیه بر تعالیم وحیانی، توان تأثیرگذاری فزاینده ای بر امنیت اجتماعی دارد. در این نوشتار با تبیین نقش اساسی و بنیادی دین در فرهنگ، اثربخشی فرهنگ اسلامی در امنیت اجتماعی مورد توجه و مداقه قرار می گیرد. از این رو هدف اصلی این مقاله بررسی رابطه و تأثیر فرهنگ اسلامی و ابعاد آن بر امنیت اجتماعی است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی؛ از نظر داده ها، کمّی؛ و از نظر ماهیت و نوع مطالعه پیمایشی مقطعی است.جامعة آماری مورد پژوهش حاضر را استادان هئیت علمی دانشگاه علوم انتظامی تشکیل می دهند که مشغول تدریس در دانشکده ها و مراکز آموزشی این دانشگاه هستند. یافته ها و نتایج: فرضیة اصلی به صورت وجود رابطة معنی داری بین فرهنگ اسلامی و امنیت اجتماعی تعریف شد. با استفاده از نظر استادان یک سری شاخص برای ابعاد کلان فرهنگی، از تعالیم وحیانی احصا شد و روایی آن مورد تأیید قرار گرفت. براساس پیمایش انجام شده، بین فرهنگ اسلامی مبتنی بر وحی و ابعاد کلان فرهنگی و امنیت اجتماعی همبستگی معناداری وجود دارد.
تحلیل هم آیندی: گامی به فراسوی دوآلیسم نظریه/ روش در مطالعات فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با مروری بر مباحث روش شناختی موجود در مطالعات فرهنگی مشخص می شود که نوعی دوآلیسم نظریه/ روش همچنان در این مباحث جاری است. تأکید ویژه بر کیفی بودن پژوهش های مطالعات فرهنگی نمی تواند راه کاری بایسته جهت فراروی از این دوآلیسم باشد؛ بنابراین دامن زدن به جدال کمّی/ کیفی که در مباحث روش شناختی مطالعات فرهنگی به ویژه در ایران بسیار دیده شده است، نمی تواند چندان راه گشا باشد. نگارندگان این مقاله با طرح مجادلات دوآلیستی در روش شناسی جامعه شناسی و مطالعات فرهنگی می کوشند با توجه به سیاست نظریه و روش در مطالعات فرهنگی، روی کردی تحلیلی معرفی کنند که به جای باقی ماندن در سطح مجادلات دوآلیستی، راهی به فراسوی آن بگشایند. این روی کرد که به تحلیل هم آیندی شهره است، در مقاله حاضر به تفصیل معرفی شده، تبارهای مفهومی آن نزد ماکیاولی، مارکس، لنین، گرامشی و آلتوسر مرور، و سپس ملاحظاتی درباره کاربست های آن در مطالعات فرهنگی مطرح شده است. این ملاحظات بیشتر ناظر بر رابطه این فراروی از دوآلیسم
نظریه/ روش با امکان تحقق مطالعات فرهنگی به مثابه دانشی مداخله گر، زمینه مند و دارای حساسیت های تاریخی است.
انگاره های مصرف فرهنگی در بین زنان استان قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله ی پیش رو، بر اساس رویکرد سیری ناپذیری کاتز-گرو و سالیوان و با روش پیمایشی، ضمنِ موشکافی ساختار ذائقه ی زنان استان قم، رابطه ی عوامل مرتبط با انگاره های مصرف فرهنگی در بین 532 نفر از آنها را بررسی می کند. نتایج نشان داد که از نظر مؤلفه های انگاره ی مصرف (یعنی تنوع و فراوانی)، زنان استان قم را می توان در دو سنخ جای داد؛ از نظر تنوع فعالیت فرهنگی، زنان این استان کم مصرف اند و در فرهنگ سطح پائین یعنی در 1 تا 3 فعالیت فرهنگی شرکت دارند. از نظر فراوانی فعالیت فرهنگی، زنان استان قم هیچ مصرف فرهنگی ندارند و فراوانی فعالیت فرهنگی آنها در حد صفر است. همچنین، مهم ترین تعیین کننده های هم تنوع و هم فراوانیِ مصرف فرهنگی زنان در این استان، سرمایه ی اقتصادی، سرمایه ی انسانی، سن، وضع تأهل و وضعیت اشتغال بودند. نتایج دلالت بر آن دارد که بیشتر زنان استان قم هنوز به درجه ی مصرف کننده ی فرهنگِ سطح متوسط (مرد مپسند) و در مرحله ی بالاتر، مصرف کننده ی سیری ناپذیر نرسیده و انگاره ی مصرف فرهنگی آنها محدود به هیچ مصرفی و تک مصرفی و به عبارتی فرهنگ سطح پائین است.
تأثیر سرمایه ی فرهنگی و اجتماعی بر مشارکت شهروندان در تفکیک و جمع-آوری زباله های خانگی(نمونه مورد مطالعه شهروندان شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازدیاد جمعیت و پیشرفت تکنولوژی و تغییر الگوی مصرف، تولید زباله ی حاصل از فعالیتهای بشر را افزایش داده است. تولید این مواد اثرات نامطلوبی بر محیط زیست دارد. مسلماً تفکیک زباله ها می تواند از ضررهای زیست محیطی و بهداشتی آن بکاهد، به همین دلیل پژوهش حاضر ضمن سنجش میزان مشارکت خانوارهای شهر ارومیه در تفکیک و جمع آوری زباله های خانگی، به تأثیر سرمایه فرهنگی و اجتماعی بر آن پرداخته است. روش این پژوهش، پیمایشی و اطلاعات آن از طریق پرسشنامه محقق ساخته گرداوری شده است. جامعه ی آماری، شامل خانوارهای ساکن شهر ارومیه است که از بین آنها، 612 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، اطلاعات لازم توسط نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها نشان می دهد بین سرمایه ی اجتماعی در مجموع و ابعاد آن (احساس تعلق اجتماعی، انسجام اجتماعی، اعتماد نهادی) با میزان مشارکت در تفکیک و جمع آوری زباله های خانگی در سطح اطمینان 99 % (r=0/401) و سرمایه ی فرهنگی در مجموع و ابعاد آن (بعد ذهنی و عینی) با میزان مشارکت در تفکیک و جمع آوری زباله های خانگی در سطح اطمینان 99% (r=0/334) رابطه معنادار وجود دارد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان می دهد در مجموع، ابعاد احساس تعلق اجتماعی و اعتماد نهادی و انسجام اجتماعی سرمایه ی اجتماعی و ابعاد ذهنی و عینی سرمایه ی فرهنگی توان پیش بینی میزان مشارکت در تفکیک و جمع آوری زباله های خانگی را داشتند. این متغیرها 9/23 درصد از واریانس متغیر میزان مشارکت در تفکیک و جمع آوری زباله های خانگی را تبیین نمودند.
سبک های زندگی در سطح شهر تهران به کدام سو می روند؛ تمایز یا یکدستی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو با حرکت از مفهوم «تمایز بوردیو» به شناسایی سبک های زندگی در تهران می پردازد. در این راستا، سؤال محوری: «سبک های زندگی در تهران از چه روندی پیروی می کنند: تمایز یا یکدستی؟» شکل گرفته است. در سنجش این امر، صور مادی و غیرمادی فرهنگ در نظر گرفته شده است. صور مادی، مواردی چون مصرف خوراک، پوشاک، خانه و صور غیرمادی مواردی چون تعاملات اجتماعی، هنر، ادبیات، موسیقی، شعرا و نویسندگان را در بر می گیرد. روش تحقیق، کمی و ابزار پژوهش، پرسش نامه محقق ساخت بود که در میان 300 پاسخ گوی ناهمگون از نظرِ؛ سن، جنس، میزان تحصیلات، شغل، محل سکونت و میزان درآمد، در سطح شهر تهران تکمیل شد. در این پژوهش از آمارهای توصیفی و استنباطی بهره گرفته شده است. نتایج این پژوهش نشانگر آن است که علی رغم ناهمگونی پاسخ گویان، وجه یکدستی بر وجه تمایز در سبک های زندگی در شهر تهران، غالب است.
بازنمایی مدیران دولتی در فیلم های سینمایی پس از انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیلم ها تصورات ما درباره مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را بازنمایی می کنند و به شیوه هایی که درباره مسائل می اندیشیم، شکل می دهند. با توجه به اینکه مقوله مدیریت، یکی از معضلات امروز کشور ماست، توجه به این مسئله که مدیران چگونه در فیلم های سینمایی بازنمایی و برساخت می شوند، در شناخت باور عمومی از مدیران می تواند مؤثر باشد. مقاله حاضر به بررسی چگونگی بازنمایی مدیران دولتی در فیلم های سینمایی پس از انقلاب اسلامی ایران پرداخته است. پرسش اصلی بررسی حاضر این است که مدیران دولتی چگونه در فیلم های سینمایی ساخته شده در جمهوری اسلامی، بازنمایی شده اند و مقوله مدیریت چگونه با هویت های اجتماعی کنش گران فیلم ها گره خورده است؟ روش این مطالعه، تحلیل نشانه شناختی است که با به کارگیری آن، پنج فیلم سینمایی که در سال اکران خود، پرفروش ترین فیلم سال بوده اند، بررسی شد ه اند. یافته ها نشان می دهد فیلم سازان به ویژگی های حوزه رفتاری مدیران بیش از سایر حوزه ها توجه دارند.
هویت دینی در جامعه ایرانی: مرور نظام مند مطالعات انجام شده (1380-1392)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت دینی یکی از مهم ترین ابعاد هویت بوده که نقش تعیین کننده ای در هویت یابی افراد ایفا می کند و تقویت این بعد از هویت می تواند موجبات قوام سایر ابعاد و چالش در این حوزه می تواند زمینه ساز بحران در سایر ابعاد هویت شود. این ادعا مخصوصاً در جوامعی که دین رکن اساسی آن جامعه را تشکیل می دهد موضوعیت بیشتری دارد. این مقاله بر آن است تا ضمن مرور نظام مند پژوهش های انجام شده در بیش از یک دهه گذشته (1380 تا 1392) در حوزه هویت دینی و سنجش آن در جامعه، سیمای کلی هویت دینی را در جامعه ایرانی مورد بررسی، چالش ها و روایت های گوناگون سنجش آن را مورد ارزیابی انتقادی و میزان استحکام سازه های آن را در جامعه ایرانی تحلیل نماید. به لحاظ روشی، پژوهش حاضر مرور نظام مندی است که در آن پژوهش های منتخب در سطح مشخصات عمومی، اهداف و سؤالات، روش شناسی، متغیرها، یافته ها و نتایج، طبقه بندی و ارزیابی شده اند. به طور کلی، یافته های نشان می دهد که تقلیل گرایی، اعوجاج مفهومی و نبود پایه نظری و روش شناختی منسجم مهم ترین نقاط ضعف سنجه های هویت دینی در این پژوهش هاست. به طور کلی نتایج این پژوهش ها حاکی از وضعیت مثبت هویت دینی و ارتباط مثبت و هم زیستی بین هویت دینی و هویت های رقیب (هویت ملی و هویت قومیتی) بجز هویت مدرن و جهانی می باشد. همچنین عوامل ایجاد تصویر منفی یا مثبت از دین در اغلب موارد ناشی از عوامل برون دینی است تا عوامل درون دینی.
ارزیابی م ؤ لفه های کالبدی فضاهای عمومی و تأثیر آن در احساس امنیت اجتماعی شهروندان بابلسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله تلاش نموده است که با شناسایی شاخص ها و عوامل مؤثر بر ویژگی های محیطی و تأثیر آن در امنیت اجتماعی، به بررسی آن در فضاهای عمومی پارک و خیابان های پرتراکم شهر بابلسر بپردازد. روش تحقیق از نوع تحلیلی- تبیینی است و به منظور دستیابی به نتایج دقیق تر، با استفاده از شاخص های ترکیبی و در قالب پرسشنامه، دیدگاه کاربران منتخب در دو فضای مطالعه شده (پارک ها و خیابان های پرتراکم) مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات پرسشنامه با استفاده از نرم افزار آماری SPSS مورد پردازش قرارگرفت و از آزمون هایی نظیر آزمون t تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیراستفاده شده است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که فضاهای مورد مطالعه در معرض تهدید عواملی چون: ازدحام، فرم فضا، آلودگی بصری، آلودگی نور و آلودگی محیطی نیستند. همچنین، رابطه مستقیم و معناداری میان مؤلفه های محیطی و امنیت اجتماعی وجود دارد، در عین حال نتایج تحلیل مسیر هم نشان می دهد که عوامل محیطی (29/.) و پس از آن نور (283/0) بیشترین تأثیر را در ارتقاء احساس امنیت اجتماعی فضاهای عمومی شهر دارند.
بررسی رابطه الگوهای مصرف و رفاه ذهنی در شهر تهران
حوزههای تخصصی:
از آنجا که الگوهای مصرف نشانگری برای تعریف ارزش ها، نگرش ها، رفتارهای افراد و تبیین موقعیت های متعاقب آن هستند و اهمیت شان برای تحلیل های اجتماعی روز به روز افزایش می یابد، پس می توانند نقش بسزایی در تعیین ارزیابی های فرد از زندگی خود (رفاه ذهنی) نیز داشته باشند. در این پژوهش سعی شده است علاوه بر بررسی نقش و اهمیت انواع الگوهای مصرف و رفاه ذهنی به بررسی رابطه این دو مفهوم نیز پرداخته شود. جامعه آماری این پژوهش تمامی ساکنین بالای 15 سال شهر تهران هستند که محققین400 نفر از آنها را با توجه به اینکه جامعه مورد پژوهش از دسته های جداگانه ای تشکیل شده است و عناصر آن جامعه در این دسته ها توزیع شده اند و با توجه به بزرگ بودن جامعه پژوهش با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب نمودند. با استفاده از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه به گردآوری داده ها پرداخته شده است.توصیف و تحلیل داده ها نیز بر اساس نرم افزارspss انجام و نتایج زیر حاصل گردید: 3/92 درصد افرادی که دارای الگوی مصرف سنتی بودند دارای رفاه ذهنی پایین،8/88 درصد افرادی که دارای الگوی مصرف ترکیبی بودند رفاه ذهنی متوسط و 89 درصد افرادی که دارای الگوی مصرف مدرن بودند رفاه ذهنی بالایی را داشته اند، در مجموع متغیر های مستقل 9/19 درصد از واریانس متغیر رفاه ذهنی را تبیین کرده اند. در واقع بررسی ، شناخت و تغییر الگوهای مصرف افراد قابلیت پیش بینی و تغییر در میزان رفاه ذهنی آنها را به ما می دهد.
ارزیابی اثربخشی گرافیک محیطی در ارتقای سطح فرهنگی جامعه با رویکرد ترغیب محور مطالعه موردی: ارتقای فرهنگ تفکیک پسماند بین دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ هر جامعه نشانه میزان رشد و تعالی معنوی آن جامعه است. بر همین اساس گرافیک محیطی به منزلة شاخه ای جدید از هنرهای کاربردی در کنار کاربردهای متنوعی که دارد، از طریق ایجاد ارتباط تصویری در فضاهای عمومی به ارتقای سطح نگرش افراد می پردازد. اما عوامل زیادی چون همزمانی احتمالی سایر رسانه های جمعی و همچنین مشکلات ارزیابی بازخوردها، موجب عدم اطمینان از میزان خالص اثربخشی این رسانة هنری در میان سایرین شده است. اما به راستی میزان اثربخشی گرافیک محیطی در کمک به ارتقای فرهنگ جامعه یا حل نمونه ای از یک مشکل فرهنگی، از نظر کمی چه مقدار است؟
پژوهش حاضر سعی کرده است از طریق روش های میدانی، ضمن محدود کردن سایر عوامل مؤثر بر رفتار(چون ترغیب، تشویق های کلامی و...) و با ارسال پیام تنها به گروه هدف، میزان تغییر رفتار آن ها را قبل و بعد از اجرای یک کمپین گرافیک محیطی با موضوع تبلیغ فرهنگی از نظرکمی ارزیابی کند. بر همین اساس شیوه نیمه آزمایشی با مطالعه موردی ارتقای فرهنگ تفکیک پسماند در بین دانش آموزان پایة چهارم، پنجم و ششم دبستان، مبنای کار شد. پس از انتخاب تصادفی نمونه آماری با 230 نفر دانش آموز و 14 نفر پرسنل، چند استند محیطی متناسب با موضوع، طراحی، اجرا و در مدرسه نصب شد. برای ارزیابی بازخوردها نیز از دو روش استفاده شد: 1. اندازه گیری حجم پسماندهای ریخته شده در سطل های بازیافت، قبل و بعد از نصب استندها (متغیر مستقل) بر مبنای شیوة سری های زمانی. 2. توزیع پرسش نامه قبل و بعد از نصب استندها (پیش آزمون و پس آزمون) برای ارزیابی میزان اثربخشی طرح بر متغیرهای وابستة آگاهی، ترغیب، بهبود رفتار و تناسب طرح.
نتایج پژوهش فوق علاوه بر اثبات اثر ترغیبی گرافیک محیطی در مسائل فرهنگی، نشان داد که حجم پسماندهای تفکیک شده بعد از اجرای این متغیر مستقل، با افزایش بیش از صددرصدی روبه رو بوده است. همچنین تحلیل پرسش نامة دانش آموزان و معلمان، در قالب نمودارهایی به نمایش در آمد که تغییرات معنا داری را در هر یک از متغیرها نشان می دهد.