فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۰۱ تا ۲٬۴۲۰ مورد از کل ۳٬۲۵۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
طرحواره های حافظه نسلی از جنگ ایران و عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حافظه نسلی از جنگ ایران و عراق به معنای حافظه به اشتراک گذاشته شده توسط افرادی است که تجربه مشترک آنها از جنگ در دوره تاریخی مشابه به دیدگاه هایشان شکل داده است. واقعیت اساسی حافظه نسلی آن است که نسل های مختلف، رویدادهای گذشته را به گونه ای متفاوت تفسیر و یاد می کنند. بدین نحو، واقعه اثرگذاری چون جنگ ایران و عراق می تواند به عنوان نقطه ای کانونی در بازتولید بازنمایی های جمعی از گذشته عمل کند و ذهنیت نسلی را حول درک و معنای مشترک از آن در شرایط کنونی جامعه صورت بندی نماید. برای مفهوم پردازی از حافظه نسلی از جنگ، پس از مرور بر مدل های فردگرایانه و جمع گرایانه از حافظه جمعی و بیان کاستی های روش شناختی آنها، از مدل جدید شناختی برای بررسی مکانیسم های شکل دهنده به حافظه نسلی از جنگ استفاده شد. در این مدل، حافظه جمعی به عنوان یک ساخت معرفتی و به صورت طرحواره های حافظه ای موجود در سطح فرافردی از زندگی اجتماعی، محصول شناختی تعامل اجتماعی افراد مرتبط باهم به لحاظ فرهنگی، در میان ابژه های فرهنگی است. روش شناسی غالب تحقیق، روش کیفی بوده، برای گردآوری داده ها از تکنیک مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل موضوعی استفاده شده است. کاربست روش تحلیل به ما این امکان را داد تا سنخ شناسی ای از ساخت های معرفتی مشترکی که افراد در هر گروه نسلی برای فهم و معنای وقایع و پدیده های مرتبط با جنگ استفاده می کنند، به دست آید. این ساخت های معرفتی مشترک به عنوان طرحواره های حافظه نسلی از جنگ، نمایان گر نحوه بازنمایی جنگ ایران و عراق در میان دو نسل دارای حافظه اتوبیوگرافیک و حافظه تاریخی از جنگ هستند.
تبیین جامعه شناختی تأثیر سبک زندگی بر نگرش به طلاق در بین زوجین مراجعه کننده به مراکز بهزیستی گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه سبک زندگی ابزار ارزشمندی جهت فهم ارزش ها و معنای همبسته با آن می باشد زیرا سبک زندگی به عنوان یکی از ارکان هویت ساز در جامعه مدرن، حوزه وسیعی اعم از الگوهای روابط اجتماعی، سرگرمی، مصرف و لباس تا نگرش ها، ارزش ها و جهان بینی فردی و گروهی را در برگرفته و می تواند بر نگرش افراد نسبت به بسیاری از پدیده ها ازجمله طلاق، اثرگذار باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای سبک زندگی در ارتباط بین سرمایه فرهنگی - اقتصادی با نگرش به طلاق است. چارچوب نظری پژوهش ترکیبی از نظریه وبر، زیمل، چانی، گیدنز و بوردیو می باشد. روش پژوهش پیمایشی از نوع علی-مقایسه ای است. نمونه پژوهش شامل 282 نفر از زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز بهزیستی گیلان می باشند که به کمک شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامه های نگرش به طلاق، سرمایه فرهنگی و اقتصادی و سبک زندگی پاسخ دادند. ارزیابی مدل مفهومی پژوهش با استفاده از تحلیل مسیر با نرم افزار آموس 18 انجام شد. شاخص های مطلق و نسبی به دست آمده مدل را تأیید می کنند. به این صورت که تأثیر سرمایه فرهنگی و اقتصادی با واسطه گری سبک زندگی بر نگرش به طلاق معنی دار است. تأثیر سرمایه فرهنگی بر سبک زندگی معنی دار اما بر نگرش به طلاق معنی دار نیست. در سرمایه اقتصادی این تأثیر برای سبک زندگی معنی دار نیست اما نگرش به طلاق را به صورت معنی داری تغییر می دهد. همچنین تأثیر سبک زندگی بر نگرش به طلاق معنی دار است.
اثرات فرهنگ فراگیر
سرمقاله: در ضرورت تحول فرهنگی (از کجا آغاز کنیم؟)
منبع:
بخارا مهر ۱۳۸۰ شماره ۲۰
حوزههای تخصصی:
سبک های زندگی در سطح شهر تهران به کدام سو می روند؛ تمایز یا یکدستی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو با حرکت از مفهوم «تمایز بوردیو» به شناسایی سبک های زندگی در تهران می پردازد. در این راستا، سؤال محوری: «سبک های زندگی در تهران از چه روندی پیروی می کنند: تمایز یا یکدستی؟» شکل گرفته است. در سنجش این امر، صور مادی و غیرمادی فرهنگ در نظر گرفته شده است. صور مادی، مواردی چون مصرف خوراک، پوشاک، خانه و صور غیرمادی مواردی چون تعاملات اجتماعی، هنر، ادبیات، موسیقی، شعرا و نویسندگان را در بر می گیرد. روش تحقیق، کمی و ابزار پژوهش، پرسش نامه محقق ساخت بود که در میان 300 پاسخ گوی ناهمگون از نظرِ؛ سن، جنس، میزان تحصیلات، شغل، محل سکونت و میزان درآمد، در سطح شهر تهران تکمیل شد. در این پژوهش از آمارهای توصیفی و استنباطی بهره گرفته شده است. نتایج این پژوهش نشانگر آن است که علی رغم ناهمگونی پاسخ گویان، وجه یکدستی بر وجه تمایز در سبک های زندگی در شهر تهران، غالب است.
قهرمان جوئی در ایران
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسی خلاقیت ونوآوری
حوزههای تخصصی:
فرهنگ نقد و گفت وگوی صاحب نظران علوم انسانی ایران در مطبوعات تحلیل نقدها و گفت وگوهای انتقادی منتشره در مطبوعات تخصصی علوم انسانی از سال 1385 تا 1391(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بیان ویژگی های فرهنگ نقد و گفت وگو میان صاحب نظران علوم انسانی ایران است. این تحقیق از نوع تحقیقات کمی، توصیفی، و تفسیری است و در آن از روش اسنادی و تکنیک تحلیل محتوا استفاده شده است. جمعیت آماری این پژوهش کلیه نقدها، گفت وگوها، نامه ها، و جوابیه های انتقادی منتشرشده در نشریات تخصصی علوم انسانی از سال 1385 تا 1391 است. روش نمونه گیری هدف مند (تعمدی) است و حجم این نمونه برابر 45 متن انتقادی یعنی حدود 200 صفحه است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که ویژگی های فرهنگ نقد و گفت وگوی صاحب نظران علوم انسانی بیش تر مخرب در مقابل سازنده، عقلانی ادراکی در مقابل احساسی، و منبع محور در مقابل پیام محور است.
بررسی رابطه هویت اجتماعی و سبک فرزندپروری مادران شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانواده نخستین هسته جامعه و از عوامل اصلی انتقال فرهنگ، اندیشه، اخلاق، سنت و عواطف از نسلی به نسل دیگر است و ثمره این نهاد فرزند است. برای به ثمر رسیدن فرزندان هر یک از پدر و مادر وظایفی را بر عهده دارند، در این میان بیشترین سهم در تربیت و تأثیرپذیری بر فرزندان را مادران بر عهده دارند؛ مادر از ابتدایی ترین مراحل پیدایش به عنوان مربی همراه انسان است. بنابراین سلامت روانی، جسمانی، اجتماعی و هویت مادران برای تربیت فرزندان سالم لازم و ضروری است. به همین دلیل در این پژوهش به بررسی رابطه بین سبک فرزندپروری والدین و ابعاد هویت اجتماعی مادران شهر ایلام پرداخته شده است. در ابتدا مطالعه های انجام شده در این حوزه مرور گردیدند، سپس بر اساس نظریه ای مبتنی بر آراء گیدنز شش فرضیه ارائه شد. برای آزمون فرضیه ها 400 نفر از مادران شهر ایلام به شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. روش تحقیق این مطالعه پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه است. نتایج حاصل از آزمون اتا نشان دهنده همبستگی بین متغیرهای ابعاد هویت اجتماعی و سبک فرزندپروری والدین است؛ از همه مهم تر همبستگی بین هویت اجتماعی مادران با سبک فرزندپروری مقتدرانه است. در واقع مادرانی که به هویت جنسی، ملی، قومی و گروهی تثبیت شده ای دست پیدا کرده اند شیوه تربیتی مقتدرانه که سالم ترین شکل روابط خانوادگی است را برای تربیت فرزندان خود اعمال کرده اند. در مقابل بحران هویت مادران به انتخاب نامناسب ترین سبک فرزندپروری؛ یعنی سبک فرزندپروری بی توجه منجر شده است.
نسبت زبان پارسی با بازسازی جامعوی در ایران و ذهن ترجمه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این متن که در پی طرح فرضیّه یی برای شناخت نقش کلیّت علوم انسانی است، می کوشد، با کاوش سریع کوشش های معطوف و ناظر به امر بازسازی جامعوی[1] در چند دورة حاد تاریخِ ایران، نقش زبان را در فرآیندهای گسسته و پیوستة ایده های بازسازی جامعه اجمالاً شناسایی کرده، سرانجام با مقایسة نوع و نقش ترجمه در علوم انسانیِ ما در دوره ی اخیر، تأثیر ترجمه را بر ایده ها و کوشش های بازسازی جامعه دریابد. ابتدا ایده های بازسازی پس از حملة اعراب تا قبل از فردوسی و پس از او، به منظور پی بردن به چراییِ تلاش فردوسی برای پی افکندنِ امر بازسازی بر آرمان، رهیافت و منطق زبانی اش با یکدیگر مقایسه می شوند. سپس، سایر ایده های بازسازی در دو تحوّل پس از حملة مغول و پس از صفویه و میزان موفقیت آن ها ارزیابی می شوند. متن به تشریح اجمالی نسبت علوم انسانی با زبان پارسی در شرایطی می پردازد که منطق تحول بر اساس عملکرد ترجمه در جهان ذهن و زبان ما رقم می خورد. نتیجة کاوش پیشنهاد می کند که نوعی فقدان توجه به مبانیِ معرفت شناختیِ زبان به طور خاص، به کلیت زبان پارسی به طور عام و به کلیّتِ امر جامعوی به طور اعم، در طرح واره های علوم انسانی اخیر ما به چشم می آیند که در این میان عامل ترجمه از تأثیر بسیاری برخوردار بوده و هست. مقاله، این فرضیه را مطرح می کند که «احتمال موفقیت علوم انسانی در ایفای کارکردشان در امرِ بازسازی جامعوی ایران، تابعی از نسبتِ توجه این علوم به مبانیِ معرفتیِ جامعة ایران» است. مباحث مربوط به ترجمه که مستخرج از پژوهشی جامع با عنوان «مسائل جامعوی ترجمه و مترجمان ایران[2]» است، پیشنهاد می کنند که آنچه در دو قرن اخیر در ایران واقع شده فرو کاستن اندیشه به ترجمه و پیداییِ ذهن ترجمه ای بوده است و لذا احتمالی برای موفقیت علوم انسانی در ادامة این روند متصور نیست، بلکه ایفای کارکرد این علوم «تابعی از نسبتِ توجّه به بنیادهای معرفت شناختیِ زبانِ پارسی در ایران است».
درباره توسعه فرهنگی
پیمان پایدار با فرهنگ ایران
حوزههای تخصصی:
ارزیابی انتقادی منابع، انگاشت ها و نظریه های برنامه های رفاهی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، ابتدا مروری بر شکل گیری مقولة رفاه اجتماعی در اروپا صورت می گیرد و چگونگی شکل گیری اولین سیاست های رفاهی و بیمه های اجتماعی بررسی می شود. همچنین نشان داده می شود که وقایع اجتماعی ناشی از صنعتی شدن و شهرنشینی در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، موجب شکل گیری سیاست های رفاه اجتماعی و دولت رفاهی شده است. در ایران نیز یازده منبع به عنوان زمینه های ایجاد رویکردهای رفاهی و انگاشتی خاص، از سیاست های رفاهی معرفی می شوند: سنت های اجتماعی همیاری، سنت های دینی، ارزش های انقلاب مشروطیت، سیاست های اجتماعی دولت های پس از انقلاب مشروطیت، انگاشت ها و رویکردهای ناشی از انقلاب اسلامی ایران، مفاد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دیدگاه ها و گرایش های اجتماعی نمایندگان مجلس شورای اسلامی، سیاست های دولت های پس از انقلاب، برنامه های پنج سالة توسعة اقتصادی- اجتماعی پس از انقلاب اسلامی ایران، دانشگاه ها و روشنفکران در جامعه ایران و ظرفیت های قانونی ساختار نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی. درنهایت، درباره ظرفیت های قانونی ساختار نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی بحث می شود. این مقاله قانون ساختار را به عنوان نتیجه و محصول دربرگیرندة همة منابع یازده گانة رفاه اجتماعی در ایران، معرفی و فراز و فرودهای رفاه اجتماعی کنونی ایران را ناشی از اجراشدن یا نشدن مفاد آن قلمداد می کند.
«مرگ خود و مردن دیگری»: روایت دو فرهنگ عرفی/ عقیدتی- معنوی (کاوشی در نظریة اجتماعی، نهج البلاغه، مثنوی معنوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چه معنایی برای مرگ می توان تصور کرد؟ مردن را چگونه باید فهمید؟ با مرگ خود و مردن دیگری در لحظة سرنوشت محتوم و مختوم چگونه مواجه می شویم؟ اینها سؤالاتی وجودی هستند به قدمت تاریخ زیستن بشریت. به این معنا و به عبارتی دیگر، ما برای زیستنی معنامند، خود نیازمند مواجهه ای معنامند و البته درست با مرگ خود و مردن دیگری هستیم. از این حیث فرهنگ است که ساختارهای معرفتی وجودی برای تکوین زیست جهانی معنامند از این دست را فراهم می سازد، تا من تو او بهتر بتوانیم با چنین رخداد وجودی، فرهنگی و اجتماعی مواجه شویم. آشکار است که منبع تغذیه این تکوین همانا روایت های فرهنگی از مرگ و مردن است که علم و دین و عرفان ممثل آن اند؛ علم ممثلی است برای فرهنگ عرفی و دین نیز ممثلی است برای فرهنگ شرعی و عرفان نیز ممثلی است برای فرهنگ معنوی. ازاین رو، این مقاله با طرح چند پرسش مشخص در پی کاویدن چنین روایتی از طریق سه سرمتن (علمی دینی ادبی) است: الف) مرگ و مردن خود/ دیگری در متن عرفی نظریة اجتماعی مرگ با چه نشانه های فرهنگی و آثار اجتماعی وصف شده است؟ ب) مرگ و مردن خود/ دیگری در متن شرعی نهج البلاغه با چه نشانه های عقیدتی و آثار معرفتی وجودی وصف شده است؟ ج) مرگ و مردن خود/ دیگری در متن ادبی مثنوی معنوی با چه نشانه های معرفتی و آثار عقیدتی وجودی وصف شده است؟
بررسی جامعه شناختی عوامل موثر بر هویت اجتماعی؛ (مطالعه موردی دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور شهر آبدانان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی رابطه بین هویت اجتماعی و عوامل جامعه شناختی مؤثر بر آن در بین دانشجویان دختردانشگاه پیام نور آبدانان پرداخته است. پس از مرور مطالعات انجام شده، بر اساس نظریه ای مبتنی بر آرای گیدنز چهار فرضیه ارایه شد. این پژوهش با روش پیمایشی از نمونه ای با حجم 251 نفر از جمعیت 719 نفری دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور شهر آبدانان جمع آوری شده است. روش نمونه گیری مطالعه مزبور تصادفی طبقه ای بوده است.یافته های پژوهش نشان می دهد که بین اعتقادات دینی، پایگاه اقتصادی- اجتماعی خانواده، میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی، احساس تعلق به خانواده وهویت اجتماعی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد و همچنین نتایج رگرسیون چند متغیره نشان می دهد که متغیرهای مستقل پژوهش در مجموع 53 درصدازتغییرات متغیر هویت اجتماعی را تبیین می کنند.
مطالعه رابطه هویت ملی و نوع نام گذاری موالید در شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پرسش از «هویت» افراد و ملت ها یکی از دغدغه های فکری بشر در طول تاریخ به شمار می رفته استدر واقع انسان ها از دیرباز به دنبال تعریف و بازشناسی ملتشان، قبیله شان، قومشان، خودشان و... بوده اند آن ها در این مسیر بین خود و دیگران تمایز ایجاد می کردند، یکی از مسائلی که میل بروز و ظهور هویت طلبی انسان ها می باشد، تأکید بر انتخاب نام برای فرزندانشان است انسان ها همواره در تلاش اند تا در جهت اثبات خود، و حفظ موقعیتشان، به انحای مختلف به ابراز خود و ویژگی هایشان بپردازند انتخاب نام محملی برای نشان دادن هویت فرد بوده و وی افتخارات و آمال خود را در این فرآیند به منصه ظهور می رساند و به دنبال برآورده کردن آن هاست.
مواد و روش ها: جامعه آماری این تحقیق افراد دارای فرزند شهر شیراز بوده و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران با ضریب خطای 4 درصد و در سطح اطمینان 95 درصد 420 نفر تعیین شده است. روش نمونه گیری این تحقیق خوشه ای تصادفی می باشد که با استفاده از پرسشنامه اطلاعات جمع آوری و به وسیله نرم افزار spss (رگرسیون تک متغیره) به تجزیه و تحلیل داده ها پرداختیم.
نتایج: بررسیداده های تحقیق نشان داد هویت ملی 8/14 درصد از شهروندان شیرازی در حد بالا، 2/66 درصد در حد متوسط و حدود 19 درصد نیز در سطح پایین بوده است. آزمون همبستگیآنووا نشان می دهد میان هویت ملی و نام گذاری موالید ارتباط معنی داری وجود دارد. همچنین نتیجه رگرسیون لجستیک تک متغیره نشان داد هویت ملی می تواند 6 درصد احتمال نام گذاری مذهبی در موالید را افزایش دهد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این تحقیق و اثبات رابطه معنی دار بین هویت ملی و نام گذاری موالید، به صورت خلاصه این مطالعه نشان داد که اگر بتوانیم هویت ملی افراد را بالا ببریم احتمال انتخاب اسامی مذهبی و ملی برای موالید افزایش می یابد و این نیازمند توجه نهادهای فرهنگی و آموزشی است.