فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۶۱ تا ۲٬۵۸۰ مورد از کل ۳٬۲۵۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
بخش اول: همایشها
بخش دوم: منابع فارسی
بخش سوم: منابع انگلیسی
پدر بدبختیها!
منبع:
راه حق بهمن ۱۳۳۶ شماره ۹
حوزههای تخصصی:
تحلیلی بر بیگانگی تحصیلی دانشجویان و عوامل مرتبط با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیگانگی تحصیلی به جدایی عاطفی یا شناختی از جنبه های مختلف بستر آموزشی مانند فرایند تحصیل و یادگیری، فضای دانشگاه، استادان، دانشجویان دیگر و احساس جدایی از تولیدات علمی شان و در یک کلام، انسان دانشگاهی مطلوب اشاره دارد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی میزان بیگانگی تحصیلی در میان دانشجویان دانشگاه اصفهان و برخی از عوامل مؤثر بر آن است. این پژوهش با روش پیمایشی روی دانشجویان رشته های مختلف مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد صورت گرفته است. یافته های حاصل از اندازه گیری بیگانگی تحصیلی در پنج بعد بی قدرتی، بی معنایی، بی هنجاری، بدبینی و انزوای اجتماعی نشان می دهد میانگین بیگانگی تحصیلی دانشجویان کمی بالاتر از حد متوسط است و میزان احساس بی قدرتی و بدبینی دانشجویان در مقایسه با ابعاد دیگر بیشتر است. همچنین، براساس نتایج تعامل با استادان، انگیزة تحصیلی و دیدگاه دیگران مهم به تحصیل تأثیر مستقیم بر کاهش بیگانگی تحصیلی دانشجویان دارند و رضایت از رشتة تحصیلی، نگرش به آیندة شغلی و خودپندارة تحصیلی تأثیر غیرمستقیم بر کاهش بیگانگی تحصیلی دانشجویان دارند.
بررسی نوستالژی در دیوان غلامرضا ارکوازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوستالژی یا غم غربت، حسرت و دلتنگی انسان نسبت به گذشتة سرشار از موفقیت خویش است و در اساس، اصطلاحی روانشناختی است که وارد ادبیات شده و زمینه گسترش پژوهش های بینارشته ای را فراهم کرده است. فقر، حصر و زندان، مهاجرت، دوری از وطن، مصیبت و معصیت در ایجاد این احساس مؤثر است. روانشناسان، نوستالژی را یک حالت هیجانی و انگیزشی پیچیده می دانند که گاهی حاصل غم غربت و میل بازگشت به وطن و گاهی درماندگی ناشی از تفکر دربارة آن وطن است. غلامرضاخان ارکوازی، شاعر بلندآوازة ادب سنتی کردی، زیر تأثیر عوامل و شرایطی، جلای وطن کرده و غم دوری از وطن، فقدان عزیزان و حصر و زندان، خاطرات تلخی را برای او بر جای گذاشته و باعث شده است فضایی سرشار از دلتنگی و غم غربت را در شعر خود بیافریند. این پژوهش با هدف تبیین عاطفة غم غربت در آثار غلامرضا ارکوازی، شاعر بلند آوازة ایلامی با رویکردی توصیفی- تحلیلی انجام شده و گونه های نوستالژی مانند دوری از فرزند، یار و دیار و نیز تنوع موضوعی آن از گونة فردی و جمعی را بررسی کرده است. حاصل پژوهش نشان می دهد که شاعر، گاهی این موارد را در قالب گونه های بلاغی نمود داده و گاهی عاطفة فردی و جمعی غم غربت را در گونه های رنگ ها تبیین کرده است.
بررسی تاثیر عوامل اجتماعی و سازمانی بر بیگانگی سازمانی (مورد مطالعه: شهر بوشهر)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بیگانگی سازمانی به معنای عدم توانایی سازمان ها به عنوان ابزارهای نظام اجتماعی در تحقق اهداف سازمانی است. حفظ مشروعیت سازمانی که در نهایت منجر به تداوم مشروعیت نظام اجتماعی می شود از طریق ارضای نیازها و خواسته های مردم برقرار می شود. اگر سازمانی، به علت بی انگیزه بودن یا کم کاری کارکنان و ...یا به خاطر دست و پا گیر بودن مقررات یا تمرکز قدرت یا ...نتوانند آنچه از آنها انتظار می رود را برآورده کنند، می توان گفت آن سازمان دچار بیگانگی سازمانی شده است. هدف این مطالعه بررسی نقش عوامل اجتماعی و سازمانی مرتبط با بیگانگی سازمانی در شهر بوشهر می باشد. این مقاله با استفاده از نظریه کاردگرایی ساختاری و با تاکید بر نظریه های تالکوت پارسونز و رابرت مرتون به مطالعه پدیده بیگانگی سازمان می پردازد. روش تحقیق بکارگرفته شده در این مطالعه، پیمایش و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ساختاریافته است. جامعه آماری مورد مطالعه کلیه کارکنان واحدهای اداری دولتی شهر بوشهر است. برای روایی ابزار تحقیق از روایی صوری و برای برآورد پایایی از آلفای کرونباخ استفاده شده است که آلفای کرونباخ بدست آمده برای تمرکزگرایی 87/0، از خودبیگانگی سازمانی 88/0، رسمی بودن 85/0، تعهد و اخلاق سازمانی 67/0 و برای رضایت شغلی برابر 71/0 بوده است. یافته های پژوهش نشان داد که ساخت سازمانی در پدیده بیگانگی سازمانی نقش مهمی بازی می کند. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی و تحلیل مسیر نیز نشان داد که از میان متغیرهای تشکیل دهنده ساخت سازمانی، تمرکزگرایی بیشترین همبستگی را با متغیر وابسته داشته است. اما متغیر میزان تحصیلات با بیگانگی سازمانی دارای همبستگی نسبتا ضعیفی است. در میان متغیرهای مستقل، تعهد اخلاقی و رضایت شغلی دارای همبستگی منفی و معناداری با بیگانگی سازمانی بوده اند.
تأملی جامعه شناختی پیرامون کاربردهای گفتمانی «نمی دانم» در زبان فارسی در پرتو الگوی هایمز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو بر آن است تا در بستر الگوی هایمز (1967)، به کنکاش و شناسایی کاربردهای گفتمانی «نمی دانم» در زبان فارسی بپردازد. در این تحقیق از نوع کیفی بوده و جمع آوری داده های مورد نیاز بر مبنای مشاهده در محیط طبیعی و به شکل هدفمند صورت گرفته است؛ به این صورت که تعداد 450 بافت طبیعی که افراد در تعاملات روزمره خود مورد استفاده قرار می دادند و در آنها قطعه زبانی «نمی دانم» بکار رفته بود ضبط گردید و براساس الگوی هایمز تحلیل و بررسی موشکافانه قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش، حاکی از آن است که انگیزه نهفته در کاربرد «نمی دانم» در شرایطی که گوینده دارای اطلاعات مورد نیاز برای ارائه به مخاطب می باشد، در اغلب موارد تلاش برای ملاحظه منزلت اجتماعی، پایبندی به اصول ادب و حفظ وجهه مخاطب است. بر این اساس، می توان پنج کاربرد اصلی «حفظ وجهه»، «اجتناب از بروز تناقض و اختلاف نظر»، «نشانه غیرمستقیم گویی»، «نشانه عدم اطمینان» و «اجتناب از تعهد و کاهش بار مسئولیت» را برای این قطعه زبانی در زبان فارسی برشمرد.
سرگرمی های نوروزی
حوزههای تخصصی:
عوامل موثر بر تعاملات و ارتباطات دانشجویان با استادان مطالعه موردی دانشگاه های (آزاد، پیام نور و غیر انتفاعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعاملات و روابط بین دانشجویان و استادان یکی از مهم ترین عرصه های ساختار اجتماعی علم به شمار می آید. هدف از این مقاله بررسی عوامل جامعه شناختی موثر بر تعاملات و ارتباطات دانشجویان با استادان می باشد. عرصه های مختلف تعاملاتی با توجه به نظریه های جامعه شناسی علم و با چارچوب نظری بوردیو، مورد بررسی قرار گرفته اند. در این پژوهش که از نوع تحقیقات پیمایشی بوده، جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه و انجام گرفته است. واحد تحلیل فرد و جمعیت آماری دانشجویان دانشگاه های پیام نور، غیر انتفاعی و آزاد شهرستان پلدختر است. یافته های پژوه ش در راست ای تائید نظ ریه بوردیو نشان می دهد موقعیت فرد در قلمرواجتماعی علم با توجه به میزان ترکیب سرمایه های فرهنگی او تعیین می شود .تعاملات استادان و دانشجویان با میزان سرمایه های آن ها در بیرون و درون فضای آکادمیک رابطه مثبت و معناداری دارد.
عوامل موثر بر گزینش گروه مرجع در بین دانشجویان (مطالعه جامعه شناختی تغییر گروه مرجع در بین دانشجویان دانشگاه های اصفهان و صنعتی اصفهان) دکتر جعفر هزارجریبی* محمد آقابیگی کلاکی**(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گروه مرجع یکی از مهم ترین منابع هویتی افراد یک گروه و در ابعاد گسترده تر، یک جامعه است، و تاثیر بسیار مهمی در شکل گیری نگرش ها و ارزش ها و جهت دهی به هنجارها و رفتارهای افراد جامعه دارد. تغییر گروه مرجع از گروه خودی به گروه دیگری (غریبه)، علاوه بر آن که موجب رواج ارزش ها و هنجارهای جامعه ای دیگر در جامعه خودی شده و موجب بروز رفتارهایی می شود که از دیدگاه جامعه خودی کجروی و انحراف محسوب می شود؛ موجبات بروز بحران های هویتی در بین افراد جامعه را نیز فراهم می کند. در این پژوهش میزان مرجعیت جوامع غربی توسعه یافته در بین دانشجویان دانشگاه های اصفهان و صنعتی اصفهان مورد بررسی قرار گرفته و برای تبیین آن تاثیر عواملی مانند: مطلوبیت نظام های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ارزشی جوامع غربی و نیز تاثیر عوامل اقتصادی، سیاسی و ارزشی جامعه ایران در نظر گرفته شده و مکانیسم تاثیر آن ها بر تغییر گروه مرجع تحلیل شده است. از دیگر عواملی که به عنوان متغیر مستقل مورد استفاده قرار گرفته است می توان به گسترة تبلیغاتی و رسانه ای جوامع غربی برای تبدیل خود به عنوان مرجع برای سایر جوامع و همچنین طبقه اقتصادی و اجتماعی افراد اشاره کرد.
این علل در قالب مکانیسم ارائه شده در چارچوب نظری پژوهش، در مجموع قدرت تبیین را ارائه کرده اند، که در میان این عوامل، مطلوبیت نظام فرهنگی، ارزشی و سبک زندگی جوامع غربی با ضریب تاثیر مجموع 0.61 بالاترین تاثیر را در تغییر گروه مرجع دارد و طبقه اقتصادی و اجتماعی با مجموع ضریب تاثیر (مستقیم و غیر مستقیم) 0.39 و مطلوبیت اقتصادی و فرهنگی جامعه ایران با ضرایب 0.33- در مراتب بعدی تاثیر قرار دارند.
در نتیجه این عوامل اکنون شاهد تغییر گروه مرجع در طیف نسبتاً وسیعی از دانشجویان هستیم به گونه ای که می توان تغییر گروه مرجع حدود 40 درصد از دانشجویان مورد بررسی را مورد تاکید قرار داد. این امر می تواند عواقب نامطلوبی را برای جامعه به همراه داشته باشد و موجبات از خودبیگانگی در میان افراد جامعه، تضعیف انسجام اجتماعی، مصرف گرایی به سمت کالاهای خارجی، و به دنبال آن تضعیف سیستم اقتصادی جامعه و... را به همراه داشته باشد.
چند خاطره فرهنگی
حوزههای تخصصی:
تأثیرمؤلفه های نوگرایی در حمایت خویشاوندی خانواده های شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی چند دهه اخیر نهاد خانواده و نظام خویشاوندی، در پی نوسازی و نوگرایی، تغییر و تحولات ژرفی را تجربه کرده است. گذر از سنت به مدرنیته سبب شده است که نهاد خانواده و کارکردهای آن در جامعه ما به شدت دگرگون شود. در همین راستا این مقاله درصدد واکاوی این مسئله است که آیا عناصر نوگرایی در حمایت خویشاوندی خانواد های شهر یزد نقش داشته اند؟ یافته های تحقیق حاضر، که با تکنیک پیمایش، ابزار پرسشنامه، و نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از 384 سرپرست خانوار های شهر یزد به دست آمده است، نشان می دهد که پاسخ این سؤال مثبت است. بدین ترتیب بین متغیرهای زمینه ای درآمد، سن، و جنس، رابطه معنی داری با حمایت خویشاوندی وجود دارد. در بین مؤلفه های نوگرایی، فردگرایی عمودی، سودگرایی، و عرفی شدن، رابطه معنی دار و معکوسی با حمایت خویشاوندی وجود دارد. همچنین متغیر جمع گرایی نیز رابطه معنی دار و مثبتی با حمایت خویشاوندی نشان داد. اما دو متغیر عقلانیت و فردگرایی افقی رابطه ای با حمایت خویشاوندی نداشتند. همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که این تحقیق بیش از 17 درصد از واریانس حمایت خویشاوندی در بین خانواده های شهر یزد را تبیین کرد.
فرهنگ، علم اصلاح طلبان
حوزههای تخصصی:
مطالعه ی بین نسلی الگوی مصرف کالاهای فرهنگی در بین دختران و مادران شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به اذعان بسیاری از صاحب نظران فرهنگی، با توجه به تحولات اجتماعی و افزایش سطح سواد در جامعه، انتظار می رود متقاضیان کتاب، فیلم، مطبوعات و سایر فرآورده های فرهنگی افزایش یابند؛ لذا مصرف کالاهای فرهنگی در حال حاضر یکی از مسائل مورد توجه برنامه ریزان فرهنگی کشور است. مطالعه حاضر در پی بررسی تفاوت مصرف کالاهای فرهنگی در بین مادران و دختران شهر یزد و بررسی عوامل اجتماعی مؤثر در آن بر اساس نظریه های بوردیو و اینگلهارت است. این تحقیق با روش پیمایش مقطعی و با ابزار پرسشنامه انجام گرفته است. نمونه مورد مطالعه از 15 ساله شهر یزد با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر تعیین گردید - میان زنان 75 که با روش نمونه گیری دو مرحله ای، 192 مادر و 192 دختر مجرد آنها جهت تکمیل پرسشنامه انتخاب شدند. نتایج نشان دهنده تفاوت بین مصرف کالاهای فرهنگی در بین دختران و مادران می باشد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان از آن دارد که دو متغیر نسل و سرمایه فرهنگی، 14 درصد از تغییرات مصرف فرهنگی پاسخ گویان را تبیین می کند. در مجموع به نظر می رسد مصرف فرهنگی مادران به الگوی فرهنگی میانمایه- نخبه و مصرف فرهنگی دختران به الگوی فرهنگی میانمایه- توده متمایل می باشد.
بررسی رابطه الگوهای مصرف و رفاه ذهنی در شهر تهران
حوزههای تخصصی:
از آنجا که الگوهای مصرف نشانگری برای تعریف ارزش ها، نگرش ها، رفتارهای افراد و تبیین موقعیت های متعاقب آن هستند و اهمیت شان برای تحلیل های اجتماعی روز به روز افزایش می یابد، پس می توانند نقش بسزایی در تعیین ارزیابی های فرد از زندگی خود (رفاه ذهنی) نیز داشته باشند. در این پژوهش سعی شده است علاوه بر بررسی نقش و اهمیت انواع الگوهای مصرف و رفاه ذهنی به بررسی رابطه این دو مفهوم نیز پرداخته شود. جامعه آماری این پژوهش تمامی ساکنین بالای 15 سال شهر تهران هستند که محققین400 نفر از آنها را با توجه به اینکه جامعه مورد پژوهش از دسته های جداگانه ای تشکیل شده است و عناصر آن جامعه در این دسته ها توزیع شده اند و با توجه به بزرگ بودن جامعه پژوهش با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب نمودند. با استفاده از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه به گردآوری داده ها پرداخته شده است.توصیف و تحلیل داده ها نیز بر اساس نرم افزارspss انجام و نتایج زیر حاصل گردید: 3/92 درصد افرادی که دارای الگوی مصرف سنتی بودند دارای رفاه ذهنی پایین،8/88 درصد افرادی که دارای الگوی مصرف ترکیبی بودند رفاه ذهنی متوسط و 89 درصد افرادی که دارای الگوی مصرف مدرن بودند رفاه ذهنی بالایی را داشته اند، در مجموع متغیر های مستقل 9/19 درصد از واریانس متغیر رفاه ذهنی را تبیین کرده اند. در واقع بررسی ، شناخت و تغییر الگوهای مصرف افراد قابلیت پیش بینی و تغییر در میزان رفاه ذهنی آنها را به ما می دهد.