فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۸۱ تا ۲٬۸۰۰ مورد از کل ۳٬۲۵۸ مورد.
واکاوی عوامل مانایی و میرایی فرهنگ ها در آیینة حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع حیات و مرگ پدیده هایی مانند تمدن، فرهنگ و حتی جامعه، مسئله ای است که در میان اندیشمندان حوزة علوم اجتماعی، محل پرسش است. برخی از نظریاتی که در صدد تبیین فرایندهای تغییر و تحول اجتماعی هستند، با استناد به امکان تولد و مرگ پدیده های اجتماعی، فرایند تحول را در دو سر حدّ تولد و مرگ صورت بندی می کنند. «چرخة حیات» عنوان نظریه ای است که با تکیه بر چارچوب مذکور، چگونگی تحول در پدیده ها را تبیین می کند. وجود حقیقی جامعه و فرهنگ با تکیه بر حکمت متعالیه اثبات پذیر است و به تبع آن، منطق حِکمی، حیات و مرگ جوامع و فرهنگ ها را نیز جملگی تأیید می کند، همچنان که اشارات قرآنی نیز این مسئله را تصدیق کرده است. به تبع این تأیید و تصدیق می توان عوامل و مؤلفه هایی را با تکیه بر تبیین های حِکمی و معارف قرآنی احصا کرد که در مانایی یا میرایی جوامع و فرهنگ ها مؤثر هستند. این عوامل و مؤلفه ها را از منظرهای مختلفی می توان گونه بندی کرد. یکی از تقسیم بندی های کلان در این باب، تقسیم عوامل مؤثر در بقا و فنای فرهنگ ها و جوامع به دو دستة «مؤلفه های ناظر به نظام های معنایی (ویژگی های ذاتی و نفس الامری فرهنگ ها)» و «مؤلفه های ناظر به اصحاب یک فرهنگ» است. در ذیل این دو شاخة کلی، موارد مختلف دیگری را می توان دسته بندی کرد. چارچوب نظری فلسفی برای تبیین موضوعات یادشده، مستلزم به کارگیری روش قیاسی برهانی است.
ارائه الگوی ارتقای فرهنگ کتاب خوانی در میان دانش آموزان مقطع متوسطه شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف ارائه الگوی ارتقای فرهنگ کتاب خوانی در میان دانش آموزان مقطع متوسطه شهر تهران انجام گرفت. روش تحقیق، توصیفی از نوع پیمایشی و جامعه آماری، شامل دانش آموزان مقطع اول و دوم متوسطه شهر تهران (344586) است. حجم نمونه این تحقیق باتوجه به فرمول نمونه گیری کوکران 383 نفر برآورد شد و ابزار اندازه گیری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود. جهت سنجش روایی، پس از تأیید روایی محتوا توسط خبرگان، میزان روایی سازه محاسبه و ارتباط سوالات و مؤلفه ها تأیید شد. همچنین برای سنجش پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده (خانواده 98/0، رسانه ملی 97/0، کتابخانه 97/0 و محیط آموزشی 98/0) شد. یافته های تحقیق نشان داد که خانواده با مؤلفه های ضرورت و پایگاه خانواده به ترتیب با میزان اثر (17/1) (79/0)، رسانه ملی با مؤلفه اطلاع رسانی با میزان اثر (82/0)، کتابخانه ها با مؤلفه های توسعه کمی و کیفی به ترتیب با میزان اثر (04/1) (82/0) و در نهایت محیط آموزشی با مؤلفه های تشویق به مطالعه، ایجاد احساس نیاز به مطالعه در دانش آموزان و باور به تأثیر کتاب در رشد فردی و اجتماعی به ترتیب با میزان اثر (81/0) (45/0) (47/0) در فرهنگ مطالعه آنان مؤثر هستند. همچنین یافته ها نشان داد زنان به نسبت مردان به توسعه کمی کتابخانه ها و پایگاه اجتماعی خانواده اهمیت بیشتری داده اند.
گزارش: اخبار فرهنگی جهان عرب
حوزههای تخصصی:
آداب مجالس ترحیم در فرهنگ مردم
حوزههای تخصصی:
بودن یا نبودن فرهنگ؟ (2)
طراحی شبکه اجرای تعاملی سیاست های فرهنگی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فرایند خط مشی گذاری، مرحله اجرا از اهمیت دوچندانی برخوردار است چرا که در واقع ثمره واقعی خط مشی در این مرحله به بار می نشیند. این مقاله به ارائه شبکه اجرای تعاملی ای می پردازد که از طریق آن می توان با موفقیت بیشتری به اجرای سیاست های فرهنگی کشور پرداخت. این تحقیق با استفاده از روش تحلیل مضمونی مشتمل بر سه مرحله کدگذاری توصیفی، کدگذاری تفسیری و تدوین مضامین فراگیر انجام گرفته و به منظور دستیابی به الگویی برای اجرای سیاست های فرهنگی کشور، مصاحبه های نیمه ساخت یافته ای با خبرگان، سیاست گذاران و مجریان فرهنگی کشور تا دستیابی به مرحله اشباع نظری صورت گرفته است. حاصل پژوهش 548 کد بوده که در قالب 61 کد توصیفی، 11 کد تفسیری و 2 مضمون فراگیر طبقه بندی شده اند و برقراری ارتباط بین این مضامین منجر به طراحی شبکه اجرای تعاملی سیاست های فرهنگی کشور شده است. در الگوی پیشنهادی، اجرای خط مشی در دو مرحله «برنامه ریزی و ایجاد شبکه پشتیبانی» و «پیاده سازی برنامه ها» صورت می پذیرد. در مرحله اول که مشتمل بر چهار گام «تصمیم سازی»، «تصمیم گیری و تنظیم برنامه های عملیاتی»، «ایجاد شبکه پشتیبانی نرم افزاری» و «ایجاد شبکه پشتیبانی سخت افزاری» می باشد، چهار بازیگر شامل سیاست گذاران فرهنگی، نخبگان فرهنگی، مدیران فرهنگی، کارشناسان فرهنگی دولتی به ایفای نقش می پردازند. سپس در مرحله پیاده سازی برنامه ها، مجریان فرهنگی دولتی، مؤسسات فرهنگی خصوصی، تشکل های فرهنگی مردمی، مروّجان فرهنگی و نهایتاً جامعه (مردم) با همکاری همدلانه خود و استفاده از تمام ظرفیت های کشور به اجرای تعاملی سیاست های فرهنگی می پردازند. در این مقاله نقش های متعدد هر یک از بازیگران هشت گانه فوق تشریح شده است. در این الگو همچنین مردم به عنوان بازیگر نهم، با ایفای چهار نقش به عنوان مجری، پایشگر، هدف و شاخص در اجرای سیاست های فرهنگی مشارکت می نمایند.
سرمایه اجتماعی، نقطه تلاقی اقتصاد و فرهنگ (رویکرد بین رشته ای)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تأثیر و تأثر فرهنگ و اقتصاد مقوله مهمی است که همواره از سوی صاحب نظران و دانشمندان علم اقتصاد و علوم اجتماعی مورد ملاحظه بوده، تعاریف ارائه شده از هر یک، در تبیین رابطه آنها مدخلیت دارد. ازآنجاکه حوزة توسعه وسیع ترین حوزه ارتباطی این دو امر و سرمایة اجتماعی، به عنوان مهم ترین عامل توسعه قلمداد می گردد، هدف این نوشتار بازپژوهی ترابط فرهنگ و توسعه، بر محور سرمایه اجتماعی است. سرمایة اجتماعی مبتنی بر روابط و رفتارهای تعاملاتی انسان ها در درون جامعه بوده، وابستگی شدیدی نسبت به فرهنگ حاکم بر جامعه دارد. از سوی دیگر، فرهنگ نیز متأثر از میزان توسعه و پیشرفت جامعه بوده و با توجه به زیرساخت ها و پیشرفت ها و ارتباطات دچار تحول می گردد. یافته های پژوهش نشان می دهد که شاخص های مهم سرمایه اجتماعی؛ اعتماد، مشارکت و همیاری، متأثر از عقاید، باورها، ارزش ها و هنجارهای فرهنگی جامعه و تأثیرگذار بر عمق و استحکام آنها می باشد. ازاین رو، پیشرفت و توسعه مستلزم توجه به اهمیت مقوله فرهنگ و نقش آن در ایجاد بستر مناسب تعاملات اجتماعی است.
دبیرخانه: کمیسیون حوزوی
ما و مهندسی فرهنگی
حوزههای تخصصی:
عوامل اجتماعی فرهنگی مؤثر بر نگرش به فساددر میان شهروندان کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش از چرایی فساد از قدیمی ترین پرسش های پیش روی انسان است که در عصر حاضر نه تنها رنگ کهنگی به خود نگرفته بلکه به یکی از اساسی ترین چالش ها و پرسش ها بدل گشته است. مشکل این پرسش از آنجا آغاز می شود که آنچه در کانون توجه برداشت های تجربی صورت گرفته از فساد قرار دارد، پرداختن به فساد اداری و پیامدهای آن است. این نوشتار ضمن تأکید بر چنین تحقیقاتی، حلقه مفقوده آنها را عوامل اجتماعی فرهنگی مؤثر بر نگرش به فساد دانسته و با مبنا قراردادن دیدگاه انتخاب عقلانی، نظریه دوراهی اجتماعی و نظریه بازی و برساختن مفاهیم ترجیحات ایثارگرانه، ترجیحات طفیل گرایانه، ارزش های ترقی فردی، کاهش قبح فساد، دین داری و عقلانیت ابزاری با روش پیمایش و تکنیک نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، آنها را در میان چهارصد نفر از شهروندان کرمانی به محک آزمون نهاده است. یافته ها حکایت از آن دارد که به استثنای متغیر ارزش های ترقی فردی و دین داری، تمامی متغیرها معنادارند. هرچند که میزان و جهت تأثیرگذاریشان متفاوت است. همچنین ضریب رگرسیون دلالت بر سهم بیشتر متغیرهای کاهش قبح فساد، ترجیحات طفیل گرایانه و عقلانیت ابزاری در تغییرات نگرش شهروندان به فساد داشته اند؛ به گونه ای که به استثنای ارزش های ترقی فردی و دین داری، متغیرهای ترجیح ایثارگری، ترجیح طفیلی گری، کاهش قبح فساد و عقلانیت ابزاری رابطه معناداری با نگرش به فساد برقرار نمودند.
راهکارهای معماری پیشگیری از وقوع جرم در مجموعه های مسکونی باز در سطح واحد مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: غالب پژوهش های انجام شده در زمینه پیشگیری وضعی از وقوع جرم، به مفاهیمی کلی و عمومی، بدون عنایت به مسایل تخصصی مرتبط با طراحی فضا پرداخته اند. پژوهش حاضر در پی بررسی و استخراج راهکارهای معماری پیشگیری از وقوع جرم در سطح واحد مسکونی، با توجه به سطوح مختلف فضای سکونتی است. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام ساکنان مجموعه های مسکونی باز شهر رشت است که از میان آن ها، سه مجموعه مسکونی در «مسکن مهر رشت»، «مسکن بسیجیان تالش» و «مسکن ارکید گلسار رشت» به صورت هدفمند انتخاب و با توزیع 1000 پرسش نامه روا و پایا (80/0) در بین ساکنان آن ها، 259 پرسش نامه جمع آوری و داده ها با کمک نرم افزار «اس.پی.اس.اس» تحلیل شدند. یافته ها و نتایج: یافته های حاصل از پژوهش نشان می دهد که تمهیدات پیشگیرانه طراحی در راستای کاهش وقوع جرم در سطح واحد مسکونی، بیشتر براساس اصل کنترل دسترسی معنا پیدا می کند، بنابراین راهکارهای معماری پیشگیری از وقوع جرم در سطح واحد مسکونی، در راستای جلوگیری از نفوذ بزهکار از طریق تقویت حوزه های دسترسی به واحد (مانند بالکن ها، پنجره ها، در ورودی و...)، طراحی می شوند. باید توجه داشت که راهکارهای منتج از سایر اصول پیشگیری از وقوع جرم از طریق معماری به دلایل مختلفی از جمله تمایل نداشتن ساکنان به امکان رویت فضای داخل واحد مسکونی (اصل نظارت طبیعی)، نبود امکان افزایش قلمروگرایی ساکنان واحد از طریق طراحی به دلیل فقدان عرصه عمومی (قلمروپایی) و تعارض با محرمیت و آسایش فضاهای داخل واحد (اصل شنودپذیری) با موفقیت کمتری مواجه هستند.
تبادل و تهاجم فرهنگی
حوزههای تخصصی: