فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۱٬۳۸۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
حکمروایی خوب در واقع رهیافتی تطبیقی در برنامه ریزی و مدیریت منابع در قلمرو سرزمین (کشور، منطقه، شهر، روستا، و مانند اینها) برای دستیابی به توسعه پایدار به شمار می آید که از طریق رفتار و قاعده مند و نهادینه شدن پاسخگویی، مشارکت مردمی، شفافیت، قانونمندی، مسئولیت پذیری، اجماع و مانند اینها دست یافتنی است. به همین دلیل حکمروایی خوب روستایی چنین تعریف شده است: فرایند کنش و واکنش متقابل مسئولان و برنامه ریزان در سطح کلان تا خرد است، برای اجتماعات محلی با مردمی که از برنامه های توسعه ای متأثر می شوند. در ایران، به ویژه در مناطق روستایی، فرایند تعامل دولت و ملت در مدیریت های توسعه از شکل گیری نظام دولت ملت، به خصوص از دوره مشروطیت به این سو مشاهده می شود. این تعامل توسعه ای در دوره های مختلف تاریخی با تحولات اندیشه ای توسعه و برنامه ریزی در ایران نیز متفاوت است؛ به طوری که پارادایم حاکم توسعه پایدار روستایی در سپهر علوم جغرافیایی و برنامه ریزی و مدیریت، از مدیریت توسعه ای به حکمروایی توسعه ای تغییر جهت داده است. با این توصیف، مقاله حاضر در پی پاسخگویی به این پرسش است که: ""آیا با تحقق بخشی رهیافت حکمروایی خوب در مناطق روستایی، توسعه پایدار روستایی محقق می شود؟"" برای پاسخگویی به این پرسش از روش توصیفی تحلیلی به شیوه کتابخانه ای و پیمایشی استفاده شده است. نتایج آزمون های آماری و کیفی نشان می دهند که رهیافت حکمروایی خوب روستایی می تواند به چالش مدیریتی توسعه روستایی در ایران پاسخی درخور دهد و توسعه پایدار روستایی را سرعت بخشد.
عدالت اجتماعی و شهر
تحلیل تجربی رابطه عوامل اجتماعی با گرایش به رفتارهای نوع دوستانه (مورد مطالعه: شهروندان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوع دوستی را می توان مسأله ای شهری قلمداد نمود؛ زیرا گمنامی و غریبه گی در شهرها بیشتر پدیدار می شود. از این رو، پژوهش حاضر، درصدد بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر گرایش به رفتارهای نوع دوستانه درهنگام بروز موقعیت های غالباً اضطراری و نیازمند یاری رسانی در بین شهرنشینان است. اینکه چه عواملی نقش تسهیل کننده یا مانع شونده در مداخله و ارائه ی رفتار یاری گرانه دارند. در این راستا، پس از انجام مصاحبه های مقدماتی با تعدادی از شهروندان و دسته بندی و استخراج عوامل اثرگذار، به نظریه ها و مطالبی که به نسبت مفاهیم استخراج شده یعنی دینداری، اعتماد اجتماعی، احساس آنومی، شهرگرایی، فردگرایی، خوشایندی یا ناخوشایندی تجربه های گذشته، مسؤولیت پذیری اجتماعی و همدلی با نوع دوستی و رفتارهای دگرخواهانه می پرداختند، مراجعه و فرضیه های تحقیق پی ریزی شد.
روش تحقیق، پیمایش و تکنیک مورد استفاده، مصاحبه به کمک پرسشنامه ی محقق ساخته با سؤال های بسته بر اساس پیگیری نظری مفاهیم به دست آمده از مصاحبه است. جامعه ی آماری تحقیق را شهروندان 18سال و بالاتر شهر همدان تشکیل می دهند که با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه 384 نفر تعیین گردید.
نتایج تحقیق نشان داد که با افزایش میزان احساس آنومی شهروندان و افزایش در شهرگرایی و فردگرایی، میزان گرایش به رفتارهای نوع دوستانه کاهش می یابد. در مقابل، هرچه میزان دین داری، اعتماد اجتماعی، خوشایندی تجربه های گذشته ی افراد از یاری رسانی، مسؤولیت پذیری اجتماعی و همدلی شهروندان بیشتر باشد، گرایش به انجام رفتارهای نوع دوستانه نیز بالاتر خواهد بود. این یافته ها مؤید نظرات ذکر شده در مصاحبه های مقدماتی و ادبیات نظری موجود در این حوزه است.
تحلیل فضایی فرایندهای شهرنشینی در منطقه کلان شهری تهران
حوزههای تخصصی:
مناطق شهری با مشخصه هایی چون دگرگونی و پویایی مداوم بنا به مقتضیات و شرایط اجتماعی و اقتصادی دچار تحولاتی می گردند. این تحولات با توجه به تفاوت مکانی تحت فرایندها و سازوکارهای خاص شکل و توسعه یافته است. این پویایی در شهرها و مناطق شهری تا کنون از دیدگاه های متفاوتی مورد بررسی قرارگرفته است؛ از جمله این دیدگاه ها، مدل شهرنشینی متغیر است که در آن ویژگی های زمانی شهرنشینی در سه فاز شهرنشینی، برگشت تمرکز و شهرگریزی مورد بررسی قرار می گیرد. پژوهش حاضر با بهره گیری از دیدگاه های این مدل سعی در بررسی کارکرد مناطق شهری در منطقه کلانشهری تهران دارد. در این پژوهش با بهره گیری از روش روشی توصیفی و تحلیلی سعی شد تا الگوی حاکم بر شهرنشینی منطقه کلان شهری تهران تعیین گردد. بر اساس یافته های پژوهش، برون افکنی جمعیت و فعالیت به پیرامون و حرکت روزانه جمعیت از مرکز به پیرامون، سبب شکل گیری و رشد سکونتگاه ها و مراکز جمعیتی پیرامون منطقه کلانشهری شده است. این فرایند با توجه به رشد شهرهای کوچک، حرکت شهرهای میانی به سمت استقلال عملکردی و تغییر فرایندهای مهاجرتی از مرکز به پیرامون می تواند به عنوان مرحله شهرگریزی پذیرفته شود.
بازتاب مشارکت اجتماعی در بوستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«سرمایه ی اجتماعی» از مفاهیم مهمّ جامعه شناسی است و درسایر علوم نیز به آن توجّه شده، روابط اجتماعی اساس این رویکرد است و از آن به عنوان سرمایه ای در کنار سایر انواع سرمایه(انسانی، مادّی، فیزیکی و غیره) نام می برند. سرمایه ی اجتماعی سه مؤلّفه ی هنجارگرایی، اعتماد و مشارکت دارد. مبانی و اصول این نظریه در نظر اندیشمندان قدیم وجود داشته ؛ ازجمله سعدی بواسطه ی سفرهای متعدد و نشست وبرخاست با افراد مختلف، با زیر و بم زندگی جوامع عصر خویش آشنایی داشته و برای رسیدن به جامعه ی آرمانی نظریه ای جامع دارد که در بوستان آمده است. بوستان اثری تعلیمی- اخلاقی است و این پژوهش برای آشنایی با نظر اجتماعی سعدی، مؤلّفه ی مشارکت را در بوستان به شیوه ی اسنادی همراه با تحلیل محتوا بررسی نموده و نشان داده که جایگاه بسامدی مؤلّفه مشارکت در بوستان بعد از هنجارگرایی و اعتماد قراردارد. از بین شاخص های آن، مشارکت اجتماعی بالاترین بسامد را داشته و از نظر نوع مشارکت، مشارکت برون سویه که نشانه ی روابط عاطفی جامعه ی مطلوب سعدی است، دارای بیشترین فراوانی است و بعد از آن مشارکت درون سویه قرار می گیرد. مشارکت بر اساسِ تقسیم کار- مشارکت تخصصی- دارای بسامد صفر بوده است و این یافته با ویژگی های جامعه تمایز نیافته عصر سعدی همخوانی دارد.
تبیین جامعه شناختی تعاملات همسایگی و تأثیر آن بر احساس نشاط اجتماعی شهروندان در شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشاط اجتماعی در زندگی اجتماعی نقشی اساسی و بنیادینی ایفا می کند، به گونه ای که در مقایسه با هر خصلت و روحیه ی دیگر، بیشترین سهم را در بهبود روابط و معاشرت ها به عهده دارد. هدف این تحقیق نیز بررسی تعاملات همسایگی و تأثیر آن بر نشاط اجتماعی شهروندان در شهر همدان است. از نظریه های برخی از جامعه شناسان در حوزه ی شهری و نشاط مانند جیکوبز فلنگن، پارک، گیدنز، آرگایل، آیزنگ، وینهوون و کالمیجن و ... استفاده شده است. روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی و رویکرد آن جامعه شناختی است. جامعه ی آماری این تحقیق، شهروندان همدانی حاضر در زمان مطالعه بودند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر برآورد شد و شیوه ی نمونه گیری خوشه ای بود. برای گردآوری اطلاعات از دو نوع پرسشنامه استفاده شد: 1- تعامل همسایگی پاول والین و شوسلر و 2- پرسشنامه ی محقق ساخته بر اساس نظریه ی نشاط آرگایل و آیزنگ و اعتماد گیدنز. نتایج نشان داد بین تعاملات همسایگی و نشاط اجتماعی رابطه ی معنا دار و قوی ای وجود دارد (172/0= r). بین زنان و مردان در تعاملات همسایگی تفاوت معنا داری نیست اما در احساس نشاط اجتماعی تفاوت معنا دار است. رگرسیون چند متغیره نشان داد که از بین مؤلفه های تعاملات همسایگی، شبکه ی روابط، بیشترین تبیین کننده ی نشاط اجتماعی است. تحلیل مسیر نشان داد که اعتماد به همسایه ها تحت تأثیر شبکه ی روابط و شناخت همسایه ها از یکدیگر است.
ارزیابی تأثیر اجتماعی تخریب پل ری در تهران و تأثیر آن بر بهبود تصمیم گیری در مدیریت شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله این مقاله، ارزیابی تأثیر اجتماعی تصمیم برای تخریب پل ری جهت رسیدن به اهداف اجتماعی و بهبود کیفیت زندگی در منطقه 12 شهر تهران است. برای ارزیابی تأثیر اجتماعی تخریب این پل، از نظریات علوم اجتماعی با تکیه بر جامعه شناسی کاربردی در چارچوب ارزیابی تأثیر اجتماعی استفاده شده است. در این پژوهش مجموعه ای از روش های پیمایشی، اسنادی و مصاحبه های کیفی برای تحلیل مسئله و ارائه راهنمایی عملی به مدیریت شهری در زمینه تخریب و یا عدم تخریب این پل، به کار گرفته شده است. نتیجه به دست آمده به کمک استدلال های مختلف نشان می دهد: تخریب پل ری مدیریت شهری را به اهدافی که مد نظر داشته نمی رساند. بر اساس چنین یافته ای، تخریب پل متوقف شده و از این منظر، یافته های پژوهش در عمل بر تصمیم گیری بهتر مدیریت شهری مؤثر بوده است. این مقاله نشان می دهد: می توان دانش اجتماعی را در خدمت بهبود وضعیت مدیریت شهری قرار داد.
تبیین جامعه شناختی فرهنگ فقر روستایی: مطالعه ای در باب روستاهای استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فقر، درحالت کلی، بر دو نوع نسبی و مطلق است. فقر از بعد اقتصادی به فقدان توان مالی و پولی، از بعد اجتماعی به نبود آگاهی اجتماعی و طردشدگی، از بعد سیاسی به نبود مشارکت سیاسی و قانون گریزی و از بعد روان شناختی به انزوا، بدگمانی و سوءظن اطلاق می شود. فرهنگ فقر به فرهنگی شدن فقر در بین فقرا می گویند که خصیصه اصلی آن، تداوم نسلی فقر، فقدان انگیزه قوی برای شکستن دور باطل فقر، بی اعتمادی اجتماعی، بی میلی به مشارکت مدنی، تقدیرگرایی و پذیرش شکست اقتصادی-اجتماعی است. براین اساس، هدف اصلی پژوهش حاضر، تبیین جامعه شناختی فرهنگ فقر در باب روستاییای استان اردبیل است. روش این پژوهش از نوع پیمایشِ کمی پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات مبتنی بر پرسش نامه با پاسخ بسته لیکرتی بوده است. حجم نمونه به وسیله کوکران 267 نفر برآورد شده و ازطریق نمونه گیری طبقه ای نظام مند، پرسش نامه در بین آنها توزیع شده است.
یافته های تحقیق نشان داد که متغیرهای مشارکت اجتماعی (345/0-)، وابستگی به دیگران (212/0)، سرمایه اجتماعی (353/0-)، منزلت اجتماعی (387/0-)، خشونت اجتماعی (218/0-)، انزوای اجتماعی (134/0) و پایگاه اقتصادی- اجتماعی ارثی (319/-) رابطه معنی داری با فقر دارند و متغیر بیکاری و اقتدارطلبی فاقد رابطه معنی دار با فرهنگ فقر اند. در نتایج رگرسیون چندگانه، ضریب تعیین (491/0)، ضریب تعیین تعدیل شده (478/0) و ضریب همبستگی چندگانه (345/0) به دست آمده است و متغیرهای مستقل توانسته اند 47 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند.
«تجربه تهران»: تصویر تهران در فیلم های نسل امروز سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به مطالعه بازنمایی شهر تهران در آثار فیلم سازان نسل متأخر سینمای ایران اختصاص یافته است. در این پژوهش، با تأکید بر مفهوم ذهنیت نسلی، بر این پرسش تأمل می کنیم که کارگردانان دهه های هشتاد و نود سینمای ایران چه ذهنیتی درباره تهران دارند و در آثار خود به نمایش گذاشته اند. بدین منظور، فیلم های به نمایش درآمده از کارگردانان نسل چهارم سینمای ایران که از بستری شهری برخوردارند، انتخاب شده اند. شهر در این آثار، با تکیه بر مفهوم امر والا در اندیشه نیکولاس میرزوئف و با روش تحلیل محتوای کیفی (تحلیل تماتیک) مطالعه و موشکافی شده است. داده های این تحلیل بیانگر آن است که هرچند فیلم سازان جوان نگاهی معترض به شهر دارند و آن را عامل فساد و تباهی به تصویر می کشند، برخلاف اسلاف خویش که اغلب راه نجات را بازگشت به روستا و درواقع خروج از تهران عنوان می کنند، قهرمانان فیلم های نسل جدید سینماگران ایرانی، مسائل شهری را به شکلی تازه مفصل بندی می کنند که در تهران می ماند و با مصائب آن کنار می آید.
ارزیابی برنامه های توسعة فرهنگی در مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان رستم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقولة فرهنگ از مهم ترین مسائل مؤثر بر توسعه در جوامع انسانی است. اصطلاح توسعة فرهنگی در سال های اخیر رایج شده و می تواند به تضادی که میان سنت و مدرنیته، میان مکان ها و سکونت گاه ها وجود دارد، پایان بخشد. هدف این پژوهش شناسایی و تحلیل فرایند توسعة مناطق روستایی در بُعد فرهنگی است. بخش مرکزی شهرستان رستم به لحاظ توانمندی های فراوان به خصوص در زمینة کشاورزی و موقعیت استراتژیکی و استعدادهای بالقوه موجود در خود می تواند شایان توجه باشد. جامعة آماری در این پژوهش 53 روستای بخش مرکزی شهرستان رستم را شامل می شود. روش انجام این پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی بوده است. برای گردآوری اطلاعات و داده ها از روش کتابخانه ای ـ اسنادی و همچنین مطالعات میدانی، و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و Arc GIS و همچنین در تجزیه و تحلیل و آزمون فرضیات از «شاخص ناموزون موریس» استفاده شده است. نتایج نشان داد بین سطح برخورداری روستاها از امکانات فرهنگی با شرایط جمعیتی، رابطة معناداری وجود دارد. همچنین بین برنامه ریزی فرهنگی با شرایط اجتماعی و جغرافیایی هیچ رابطه معناداری یافت نشد.