فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۱٬۰۷۴ مورد.
مطالعه ارتباط بین آنومی، اقتدارگرایی و تمایل به رفتار انحرافی (مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر آنومی و اقتدارگرایی در بستر پایگاه اجتماعی- اقتصادی بر تمایل به رفتارهای انحرافی در بین دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز است. در پژوهش حاضر با کمک نظریه آنومی مرتون از یک سو و نظریه اقتدارگرایی لیپست از سوی دیگر شش فرضیه و یک مدل نظری طراحی و آزمون شده است. روش پژوهش حاضر پیمایشی بوده و دادهها از 480 دانشجوی مشغول به تحصیل در دانشگاه چمران جمعآوری شده است. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه خودسنجی است که علاوه بر اطلاعات جمعیتشناختی از متغیرهای پایگاه اجتماعی-اقتصادی در دو بعد عینی و ذهنی، احساس آنومی، اقتدارگرایی و تمایل به رفتارهای انحرافی نیز تشکیل شده است. نتایج نشان داد که کلیه ضرایب همبستگی بین متغیرهای تحقیق معنادار است و هر شش فرضیه تأیید شد. همچنین ضرایب استاندارد رگرسیون نشان دادند که کلیه مسیرهای مدل نظری پژوهش با پایگاه عینی تأیید میشود، اما این مدل با پایگاه ذهنی تأیید نشد. همچنین نتایج نشان دادند که آنومی، اقتدارگرایی و تمایل به رفتار انحرافی هریک مسایل اجتماعی عمدهای برای جامعه ایران به شمار میآید و ارتباط درونی این متغیرها با تأکید بر بستر اقتصادی و طبقاتی بروز آنها باید مد نظر قرار گیرد.
هفت نظریه برای تحلیل مشکلات اجتماعی
منبع:
کتاب ماه ۱۳۸۳ شماره ۸۸
حوزههای تخصصی:
مطالعه جامعه شناختی پایبندی به هنجارهای اجتماعی و عوامل مرتبط با آن (مطالعه ساکنان و گردشگران استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم اصلی و اساسی در جامعه شناسی هنجار اجتماعی است که تأثیر به سزایی در ثبات و دگرگونی نظام اجتماعی دارد. هدف پژوهش حاضر شناخت الگوی هنجارهای اجتماعی و عوامل اجتماعی مرتبط با آن در سواحل مازندران است. بدین منظور، برای متغیر وابسته از نظریه الستر (1989) و در بخش متغیر مستقل از رویکرد تلفیقی استفاده شده است. روش تحقیق پیمایش است. از مجموع کلیه ساکنان و گردشگران سواحل دریای استان مازندران، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 600 نفر (که300 نفرشان ساکن مازندران و300 نفر گردشگر بوده اند) به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند و با کاربرد پرسش نامه محقق ساخته اطلاعات لازم گردآوری شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین چهار متغیر (روابط درون گروهی، همبستگی اجتماعی، تعهد گروهی و عقلانیت) با پایبندی به هنجارهای اجتماعی ارتباط معناداری وجود دارد و فقط متغیر دلهره منزلت درون گروهی با پایبندی به هنجارهای اجتماعی ارتباط معناداری نداشته است. قوی ترین پیش بینی کننده پایبندی به هنجارهای اجتماعی هنجار اجتماعی، متغیر تعهد گروهی با ضریب همبستگی 319/0 است و پس از آن متغیرهای همبستگی اجتماعی، روابط درون گروهی و عقلانیت به ترتیب با ضرایب همبستگی 172/0، 135/0 و 111/0 در رتبه های بعدی قرار داشته اند.
رابطه ی فضاهای بی دفاع شهری با احساس امنیت اجتماعی (مطالعه ی موردی: شهروندان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه بین فضاهای شهری و احساس امنیت شهروندان یکی از مباحث جامعه شناسی شهری است که مورد توجه جامعه شناسان قرار گرفته است؛ این فضاها می توانند تأثیر به سزائی در ایجاد احساس امنیت داشته باشند. مقاله ی حاضر به مطالعه ی ویژگیهای فضاهای شهری و نقش آن در احساس امنیت شهروندان با استفاده از نظریات گوناگون جامعه شناسی، روان شناسی اجتماعی و طراحی شهری همچون نظارت چشم های خیابان جین جاکوبس، تفاوت فرهنگی راپوپورت، فضای قابل دفاع نیومن، پنجره ی شکسته ویلسون، پیشگیری وضعی از جرم کلارک، ری جفری و چیدمان فضایی هیلیر در سال 1394 در شهر تهران پرداخته است. روش پژوهش حاضر مبتنی بر پیمایش و ابزار پرسشنامه بوده است. پرسشنامه پژوهش ابعاد امنیت را در چهار مؤلفه ی احساس امنیت مالی، روانی، جانی و ناموسی با 28 گویه مورد بررسی قرار داده است. روایی پرسشنامه ی تحقیق با استفاده از آلفای کرونباخ معادل 89.% برآورد گردید. تعداد 400 نفر از شهروندان تهرانی نمونه ی تحقیق را شامل می شدند که از پنج حوزه ی شهری شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز تهران برگزیده شدند. نتایج نشان دادند احساس امنیت شهروندان تهرانی در فضاهای با دفاع بیش از فضاهای بی دفاع است. آزمون فرضیه رابطه بین فضای شهری و ابعاد احساس امنیت نشان داد تفاوت معناداری از نظر انواع احساس ناامنی بین شهروندان به تفکیک فضای بی دفاع و بادفاع مشاهده می گردد. تحلیل رگرسیونی نشان داد متغیرهای مستقل، طراحی و معماری نامناسب فضای شهری، عدم نظارت مداوم بر عرصه ی فضاهای شهری تراکم پایین جمعیت، حضور افراد غریبه و پیش فرض عدم امنیت 79درصد از تغییرات احساس ناامنی را تبیین نمودند.
اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر مراحل تغییر در پیشگیری از عود در معتادان به موادمخدر مرد شهر کرمان
آزمون فازیِ ارتباط علّی دین داری با کجروی: شرط لازم یا شرط کافی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر سنجش دین داری و بررسی یکی از پیامدهای آن یعنی اجتناب از کجروی به روش فازی است. برای این منظور، دو مفهوم دین داری و کجروی در قالب مجموعه های فازی تعریف و درجات عضویت موردهای تحقیق در مجموعه های فازی تعیین شدند. با به کارگیری مجموعه های فازی و استفاده از معیارهای احتمال گرایانه، فرضیات این تحقیق که از نوع فرضیات علّی به شکل شرط لازم و شرط کافی بودند توسط نرم افزار fsQCA مورد وارسی و ارزیابی قرار گرفتند. مهم ترین یافتة این پژوهش در سطح 35 نفر از دانشجویان رشتة پزشکی که نمونة تحقیق را تشکیل می دادند آن بود که دین داری قوی شرط غالباً کافی برای اجتناب از کجروی است. علاوه بر اینکه تقید زیاد به انجام مناسک دینی نیز شرط کافی برای اجتناب از کجروی ارزیابی شد. از سویی دیگر، به جانیاوردن عبادات دینی شرطی لازم برای کجروی تشخیص داده شد. در مجموع، یافته های این تحقیق نشان داد که در بین ابعاد مختلف دین داری نقش بُعد مناسکی در اجتناب از کجروی اهمیت به سزایی دارد.
نقد کتاب آسیب شناسی اجتماعی و جامعه شناسی انحرافات
حوزههای تخصصی:
بررسی عوامل جامعه شناختی مؤثر بر میزان مزاحمت های خیابانی مورد مطالعه شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی عوامل جامعه شناختی مؤثر بر میزان مزاحمت های خیابانی در شهر کرمانشاه است که با روش توصیفی از نوع پیمایشی انجام و داده های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه جمع آوری و با نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. جامعه آماری مورد مطالعه دختران و زنان 15 تا 49 سال شهر کرمانشاه که در زمان پژوهش به استناد آمار سال 1390 تعداد کل آنها 20325 نفر می باشند. از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای استفاده به عمل آمد. نتایج ضریب همبستگی نشان می دهد که بین بی نظمی اجتماعی، محرومیت نسبی، میزان دینداری و میزان تأثیرگذاری دوستان رابطه معنادار وجود دارد. هم چنین نتایج مقایسه میانگین ها نشان می دهد که پایگاه اقتصادی اجتماعی، وضعیت تأهل و همراه داشتن در رفتن به خیابان بر میزان مزاحمت های خیابانی تأثیر معناداری دارد. نتایج رگرسیون چند متغیره نیز نشان می دهد که چها متغیر میزان محرومیت نسبی (364/0Beta=)، تأثیرگذاری دوستان (272/0Beta=)، میزان دینداری (199/0-Beta=) و متغیر بی نظمی اجتماعی (168/0Beta=) به ترتیب میزان اهمیتی که در تبیین متغیر وابسته داشتند، وارد معادله شده و توانستند روی هم رفته 57 درصد از تغییرات درونی متغیر وابسته را تبیین نمایند.
بررسی اعتبار تجربی تئوری ناکامی- پرخاش گری، تماشاگران فوتبال شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
برساخت های شخصی پسران از نزاع های بین فردی خود در بستر محلات شیراز (مشارکت کنندگان: مهرجویان کانون اصلاح و تربیت استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله، ارائه ی یک چارچوب نظری و مدل پارادایمی از برساخت های شخصی پسران از نزاع هایِ بین فردی شان در بستر محله های زندگی آنهاست. برای تحقق این هدف از روش شناسی کیفی و روش نظریه ی زمینه ای استفاده شد. مشارکت کنندگان این تحقیق را با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و معیار، هجده پسر ۱۵ تا ۱۸ ساله ی شیرازی تشکیل دادند که در کانون اصلاح و تربیت استان فارس به علت ارتکاب نزاع های بین فردی حضور داشتند. برای دستیابی به چارچوب نظری و مدل پارادایمی از طریق ۳ مرحله ی کدگذاری، بیش از ۵۰ مفهوم، ۱۳ مقوله ی فرعی، ۶ مقوله ی اصلی و یک مقوله ی هسته با عنوان «قمپزشدن برای سازگاری با شرایط زندگی در محلات» استخراج گردید. چارچوب نظری کشف شده حاصل از این پژوهش مطرح می کند که پسران در فضای اجتماعی نامساعد محلات خود، به طور مکرر در معرض نزاع های متنوع قرار می گیرند. با این مواجهه، علاوه بر حساسیت زدایی نسبت به پدیده ی نزاع و مشروعیت بخشی به کاربرد آن، این قضیه در ذهن پسران خطور می کند که آنها نیز ممکن است قربانی نزاع شوند؛ بنابراین ترس از بزه دیدگی و همچنین پیش بینی قربانی شدن، آنها را به فکر چاره ای اساسی می اندازد. بر این اساس پذیرش ارتکاب نزاع، مطلوب ترین و اجتناب ناپذیرترین راهبرد برای حل مسائل شخصی و خانوادگی، در دسترس پسرانِ محلات پایینِ شهری است. آنها با ارائه و نمایش یک نزاع شکوهمند و فتح آن، نه تنها مشکل حاضر خود را حل می نمایند، بلکه با کسب یک هویت قمپزی، از خطرات احتمالی آتی نیز پیشگیری می کنند. از نظر پسران، کسب هویت قمپزی در این محلات برای ادامه ی حیات ضروری است که منجر به کاهش آسیب و در نهایت باعث بیمه شدن خود و دگران مهم آنها در برابر انواع قربانی شدن می شود.
تحلیلی فضایی بر نابرابری های آموزشی و نقش آن در پایداری اجتماعی شهری با روش های آمار فضایی (مطالعه موردی: شهر سقز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایداری اجتماعی شهری مستلزم رعایت عدالت اجتماعی و عدالت فضایی و توجه متوازن به وجوه مختلف حیات جامعه است؛ به گونه ای که نیروی انسانی را به فراگرد توسعه خوشبین سازد. امروزه به دلیل رشد فزاینده شهرها، گسترش فیزیکی شهر و توزیع ناعادلانه خدمات و امکانات، بحث نابرابری های فضایی در حوزه های مختلف، به ویژه حوزه آموزشی ساکنین شهرها، یکی عوامل محوری اثرگذار بر پایداری سکونتگاه ها شناخته شده است. از این رو پرداختن به موضوع نابرابری فضایی و به تبع آن نابرابری آموزشی در مباحث شهری اهمیت بسزایی یافته است. هدف این پژوهش تحلیلی بر نابرابری های شهری با تأکید بر نابرابری های آموزشی در میان ساکنین بلوک های شهر سقز و نقش آن در پایداری اجتماعی شهری سقز و شناسایی بلوک ها و محدوده های مطلوب و نامطلوب از نظر وضعیت کلی آموزشی ساکنین آن است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است و برای جمع آوری داده ها و اطّلاعات مورد نیاز، از روش میدانی کتابخانه ای، از مجموعه داده های بلوک های آماری برای شهر سقز سال 1390 موجود در مرکز آمار ایران استفاده شده. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات با به کارگیری مدل های آمار فضایی[1]، تحلیل لکه های داغ[2] و خود همبستگی فضایی[3] در نرم افزار Arc/GIS و آزمون پیرسون در نرم افزار SPSS مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج حاکی از آن است که بلوک های شهر سقز بر پایه شاخص های آموزشی دارای نابرابری فضایی هستند. بلوک های در وضعیت نامطلوبی در محدوده محلات 1، 6، 7، 8، 13، 17، 18 قرار دارند و بلوک های در وضعیت مطلوبی در محدوده محلات 2، 4، 8، 9، 11، 12، 13، 14، 15، 18، 19 قرار دارند. همچنین الگوی فضایی پراکنش و شکل نابرابر ی های آموزشی در شهر سقز از مدل خوشه ای[4] تبعیت می کند و طبق نتایج به دست آمده از آزمون پیرسون، بین نابرابری های آموزشی و پایداری اجتماعی شهری با ضریب همبستگی **054/0- و با عنایت به اینکه سطح معناداری کمتر از 05/0 است، می توان گفت که رابطه معنی دار معکوسی وجود دارد. به این معنی که افزایش نابرابری های آموزشی در سطح شهر بر میزان پایداری اجتماعی شهری تأثیر منفی دارد.
ارزیابی تأثیرات اجتماعی و فرهنگی طرح پیرایش شهری و حذف زوائد بصری محور ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرح «پیرایش شهری و حذف زوائد بصری» در محور تاریخی ناصرخسرو به منظور کاهش اغتشاشات بصری و تشخص بخشی به نماها و فضاهای با ارزش این محور، از سوی سازمان زیباسازی شهر تهران در حال انجام است. در این راستا سؤال اصلی این است که آیا اقدام مداخله ای پیرایش شهری و حذف زوائد بصری، باعث ایجاد بستری برای تحقق کارکردهای تاریخی، فرهنگی و گردشگری این محور خواهد شد؟ مقاله ی حاضر با استفاده از روش توصیفی، پیمایشی، میدانی و ابزارهای پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده نشان می دهد که عدم توجه به اسناد بالادستی و مغفول ماندن مؤلفه های رویکرد توسعه ی پایدار همچون امنیت و هویت در طراحی این پروژه، عاملی مختل کننده در اثرگذاری طرح خواهد بود.در عین حال اگر اقدام مداخله ای با رعایت پیشنهادهای تحقیق حاضر انجام پذیرد، شاهد تحقق اهدافی چون تقویت حس تعلق به مکان، افزایش احساس رضایت و اعتماد شهروندان به مدیریت شهری، کاهش خروج سکنه از این محور، کاهش روند تبدیل کاربری مسکونی به تجاری، رونق کسب و کار و افزایش گردشگری و تردد در اینجا خواهیم بود.
فراتحلیل تحقیقات انجام شده در حوزه مسائل اجتماعی ایران (با تأکید بر سوءمصرف مواد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع مسئله اجتماعی در جامعه ایران، که در مرحله گذار و درحال توسعه است، موضوعی پیچیده و چندبعدی است و شناخت آن به هم فکری و کاوش عمیق فکری و علمی نیاز دارد. نتایج پیمایش ملی ارزش ها و نگرش های ایرانی نشان می دهد که ایرانیان اعتیاد را، پس از بیکاری و گرانی، در رده سوم مسائل جامعه ایران قرار داده اند. به دلیل اینکه اعتیاد در جامعه ایران مسئله اجتماعی است، فراتحلیل حاضر با هدف شناسایی مهم ترین عوامل مؤثر بر سوء مصرف مواد در تحقیقات انجام شده صورت گرفته است. روش تحقیق مقاله حاضر فراتحلیل است. جامعه آماری تحقیق، کلیه مقالات با موضوع سوء مصرف مواد است که در سه مجله مسائل اجتماعی ایران، رفاه اجتماعی و اعتیادپژوهی از سال 1380 تا پایان سال 1392 چاپ شده اند. نتایج نشان داد که بیشترین تحقیقات با روش توصیفی تحلیلی، اسنادی و تحلیل ثانویه انجام شده است. رویکرد رفتار انحرافی (کنترل اجتماعی، پیوند افتراقی و خرده فرهنگ بزهکار) از رویکردهای نظری غالب در تبیین سوءمصرف در تحقیقات مروری است. نتایج اندازه اثر نشان داد که متغیرهای دوستان معتاد (با اندازه اثر 33/0) و پیوستگی به خانواده (با اندازه اثر 27/0-) بیشترین تأثیر را بر سوء مصرف مواد در تحقیقات مرورشده داشته اند.
پیامدهای مصرف شیشه: مطالعه کیفی زنان معتاد در شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال شناسایی و بررسی پیامدهای اعتیاد به شیشه در میان زنان شهر کرمان است . روش شناسی پژوهش گراندد تئوری است که یک روش شناسی کیفی است. میدان تحقیق نیز شهر کرمان است. دوازده زن معتاد به عنوان مشارکت کننده در این پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری انتخاب شدند و تجربه ی زیسته آن ها مورد بررسی قرار گرفت. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه عمیق استفاده بعمل آمد. بطور کلی تجزیه و تحلیل و کدگذاری داده ها منجر به خلق چهار مقوله و بیست زیرمقوله گردید . چهار مقوله عمده ا عبارتند از: چالش های اجتماعی، آسیب دیدگی فرزندان، بیماری های روحی و روانی و اِستهلاک بدن. برخی از زیرمقوله ها عبارتند از: اَنگ، طرد شدن، تن فروشی ، توهم ، اخراج از کار ، جدایی از فرزند ، وسواس، پرخاشگری و ساقی شدن. واژگان کلیدی : شیشه، زنان، چالش های اجتماعی، استهلاک بدن، انگ
دست های کوچک و چالاک
بررسی رابطه بین محرومیت نسبی و هراس اجتماعی با استرس های فرهنگ پذیری مهاجران واردشده به شهر طبس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مسائلی مانند شکست در تحصیلات، استرس های اجتماعی، احساس ناامنی و حوادث منفی زندگی از جمله جدایی از والدین، ازدست دادن کار و یا محرومیت نسبی و هراس اجتماعی از عوامل اجتماعی هستند که بر استرس های فرهنگ پذیری در میان مهاجران واردشده به محیط های فرهنگی جدید تأثیر زیادی می گذارند. هدف این مقاله بررسی رابطه بین محرومیت نسبی و هراس اجتماعی با استرس های فرهنگ پذیری مهاجران واردشده به شهر طبس است. روش پژوهش در این مطالعه، پیمایش است و از ابزار پرسشنامه محقق ساخته برای اندازه گیری استفاده شده است. جامعه آماری، مهاجران واردشده به شهر طبس هستند که تعداد 200 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای برای مطالعه انتخاب شدند. از اعتبار صوری و سازه برای روایی و آلفای کرونباخ برای پایایی ابزار استفاده شد. از روش های آماری ضریب همبستگی و تحلیل واریانس برای آزمون فرضیه ها استفاده شد. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان می دهد رابطه ای معنی دار بین متغیرهای مستقل محرومیت نسبی (56/0=r)، هراس اجتماعی (31/0=r)، میزان تحصیلات (19/0=r) و متغیر وابسته استرس ناشی از فرهنگ پذیری مهاجران واردشده وجود دارد. همچنین وضعیت اشتغال و وضعیت تأهل بر استرس های فرهنگ پذیری، تأثیری معنادار دارند. افزایش میزان هراس اجتماعی و محرومیت نسبی برای مهاجران واردشده به جامعه مقصد یا فرهنگ جدید، استرس های فرهنگ پذیری مهاجران را در ابعاد یکپارچگی و همانندی آن ها با فرهنگ جامعه مقصد می تواند کاهش دهد و به افزایش استرس های فرهنگ پذیری در دو بعد احساس جدایی و حاشیه نشینی منجر شود. می توان استنباط کرد افزایش میزان محرومیت نسبی و همچنین هراس اجتماعی در استرس های فرهنگ پذیری مهاجران واردشده به محیط فرهنگی جدید می تواند اختلال ایجاد کند.