فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۸۷۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
با توجه به رشد روزافزون تقاضای انرژی الکتریکی، لزوم برنامه ریزی توسعه انتقال (Transmission Expansion Planning=TEP) امری اجتناب ناپذیر می باشد. برنامه توسعه انتقال به معیارهای مختلفی وابسته است. در این مقاله، ابتدا به بررسی معیارهای موثر در برنامه ریزی توسعه انتقال پرداخته شده وسپس یک مدل برای TEP پیشنهاد گردیده است. در این مدل با استفاده روش تحلیل سلسله مراتبی (Analytical Hierarchy Process=AHP) و تکنیک آنتروپی که یکی از تکنیک های ارزیابی اوزان در روش تصمیم گیری چند شاخصه (MADM= Muli Atribute Decision Making) می باشد، به برنامه ریزی توسعه انتقال پرداخته شده است. برای این منظور، پنج معیار اساسی معرفی و با استفاده از روش پیشنهادی AHP و تکنیک آنتروپی به بهینه سازی مسأله TEP پرداخته می شود. برای بررسی کارایی الگوریتم پیشنهادی، روش مذکور بر روی شبکه 14 شین IEEE پیاده سازی شده است.
الگوی سیستمی مدیریت راهبردی هویت ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقویت و تحکیم انسجام ملی مستلزم شناخت دقیق چگونگی شکل گیری هویت ملی و بهره گیری از این شناخت در جهت ترویج مفاهیم و ارزش های وحدت آفرین در بین اقشار مختلف جامعه است. بر همین اساس، مقاله حاضر کوشیده است پس از مرور و تعمق در مفهوم هویت ملی و شناسایی عوامل موثر بر فرآیند شکل گیری آن، مجموعه ابزارهای موثر بر تکوین هویت ملی را در قالب الگویی نظام مند، مستخرج از مبانی و مفاهیم تئوری های سازمان، برای مدیریت راهبردی هویت ملی ارائه دهد. برای تحقق این هدف، ابتدا اجزاء الگوی مدیریت هویت ملی بر پایه مروری بر پیشینه موضوع شناسایی شد و سپس نحوه ارتباط این عناصر بر مبنای نظر خبرگان و با استفاده از تکنیک دیماتل مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به نتایج، از میان عناصر مدیریت راهبردی هویت ملی، دو عامل ""پیشینه تاریخی"" و ""عوامل محیطی"" (قومی، ملی، و بین المللی) در مقایسه با دیگر عوامل اثر بیشتری بر تقویت نگرش و رفتار ملی گرایانه دارند. به علاوه رسانه های رسمی، نظام آموزش و پرورش، خانواده و دوستان به عنوان ابزار جامعه پذیری هویت و بخشی از نظام مدیریت هویت ملی شناسایی شدند.
طراحی مدل راهبردی ارزیابی عملکرد در شرکت های ساختمانی با ترکیب روش های BSC و AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمانهای امروزی در محیطهای بسیار متغیر و پیچیدة داخلی و بینالمللی با چالشهای متعددی مواجهاند. در چنین فضایی، ارزیابی عملکرد و مدیریت عملکرد، بسیار پیچیده و دشوار خواهد بود. تا کنون، چندین مدل برای ارزیابی عملکرد سازمانها طراحی شده است. یکی از موفقترین مدلها، کارت امتیازی متوازن (BSC) است. اما همچنان کاستیهایی در این مدل وجود دارد. در مدل اولیة BSC، فرض بر این است که اهمیت منظرها و اهدافی که در این چهار منظر قرار دارند، به صورت مساوی و یا متوازن است. این در حالی است که صحت این فرض مورد سؤال است. در این مقاله، ابتدا با استفاده از مدل کارت امتیازی متوازن، به طراحی مدل ارزیابی عملکرد در یک شرکت فعال در صنعت سازه و ساختمان پرداخته شده است. پس از آن، به منظور رفع ایرادِ متوازن بودن منظرها و اهداف، از فرایند تحلیل سلسلهمراتبی (AHP) به منظور وزندهی استفاده شده است. روش AHP میزان سلیقهای بودن وزندهی اهداف را کاهش میدهد. همچنین، وزنهایی که در این تحقیق برای منظرهای مالی، بازار، فرایندهای داخلی و رشد و یادگیری استخراج شده، تفاوت قابل ملاحظه ای دارند و این موضوع بر لزوم وزندهی در مدل کارت امتیازی متوازن تأکید دارد.
کاربرد مدلسازی آماری و آنالیز ارزش حاصله برای مساله موازنه زمان- هزینه در محیط فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مساله ی موازنه ی زمان وهزینه یکی از مسائل مهم درحیطه ی برنامه ریزی پروژه میباشد. هیچ یک از مطالعات پیشین در این زمینه به بررسی امکان ادغام مساله موازنه زمان-هزینه با عملکرد پروژه در حین اجرای آن به منظور ارائه ی یک مدل یکپارچه برای کنترل و برنامه ریزی پروژه در تمام طول اجرای آن نپرداخته است. مدل ارائه شده در این مقاله به ارائه ی یک ساختار کنترلی جدید میپردازد که شامل برنامه ریزی پیش از شروع پروژه، کنترل عملکرد این برنامه ریزی در فاز اجرا بمنظور بررسی ضرورت برنامه ریزی مجدد و در نهایت ارائه راهکاری برای برنامه ریزی مجدد پروژه میباشد. در مدل مذکور برای هر فعالیت چندین انتخاب وجود دارد و این انتخابها مسیرهای متفاوتی برای اجرای پروژه به وجود می آورند. برای هر انتخاب از فعالیت ها زمان وهزینه بصورت فازی در نظر گرفته شده اند. بهترین مسیر اجرای پروژه با توجه به زمان و هزینه اجرای پروژه در مسیرهای متفاوت، انتخاب میگردد. در ادامه، از روش مدیریت ارزش حاصله برای کنترل شاخص های عملکردی پروژه همچون زمان وهزینه و از روش آماری برای پیش بینی وضعیت آینده ی پروژه استفاده میشود. روش پیشنهادی به تصمیم گیرندگان این امکان را میدهد که با توجه به وضعیت فعلی پروژه برای ادامه ی آن تصمیم گیری کنند و در واقع حیطه ی برنامه ریزی برای پروژه را از قبل شروع آن به زمان اجرای آن انتقال میدهد. نتایج به دست آمده از این مدل میتواند وضعیت پروژه را در آینده پیش بینی نموده، نیاز آن به برنامه ریزی مجدد را مشخص کرده و نحوه ی برنامه ریزی مجدد را تعیین کند.
تحلیل پراکنش فضایی خدمات بیمارستانی و درمانگاهی با استفاده از GIS و مدل Topsis ( مورد: شهر اصفهان)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در اغلب شهرها عدم تخصیص متناسب فضا و مکان گزینی بهینه ی عناصر خدماتی و کالبدی شهر، به ویژه خدمات درمانی(بیمارستان و درمانگاه) و عوامل مؤثر در مکان یابی این مراکز، افزایش روز افزون مشکلات شهری و شهروندان را به دنبال داشته و دارد. هدف پژوهشگران در این مقاله مشخص کردن نواحی محروم از خدمات مذکور به منظور تخصیص امکانات بهداشتی با اولویت زمانی در مناطق چهارده گانه شهر اصفهان بوده است.
روش بررسی: نوع مطالعه تحلیلی و جامعه ی پژوهش بیمارستان ها و درمانگاه های شهر اصفهان در سال 1390 بود. برای جمع آوری داده ها از روش میدانی استفاده شد. اطلاعات بدست آمده در محیطArcMap وارد شد و با بهره گیری از امکانات این سامانه به تعیین شعاع عملکردی و بررسی توزیع فضایی بیمارستان ها، درمانگاه ها و تجزیه و تحلیل داده هاپرداخته شد. در نهایت از تکنیک تاپسیس جهت رتبه بندی مناطق استفاده شده است.
یافته ها: اختلافاتی بین مناطق چهاده گانه شهر اصفهان در زمینه ی برخورداری از خدمات بیمارستانی و درمانگاهی وجود داشت. این اختلاف درخصوص خدمات بیمارستانی بسیار بیشتر بود، به گونه ای که از 29 بیمارستان مورد بررسی 20 بیمارستان در سه منطقه 1، 3 و 5 قرار داشت، این درحالی است که مناطق4، 9، 11 و 13 شهر فاقد بیمارستان بودند. در بین مناطق شهر، منطقه ی 1 شهری به عنوان منطقه ی بسیار برخوردار و منطقه ی 10 به عنوان منطقه ی فرو برخوردار مشخص شد.
نتیجه گیری: تعداد خدمات مذکور در شهر اصفهان به اندازه ی کافی است، اما توزیع فضایی مناسبی ندارد. در نتیجه دسترسی ها به این مکان ها به خوبی صورت نمی گیرد.
مدل مبتنی بر مهارت در انتخاب مدیران با استفاده از رویکرد تصمیم گیری چندمعیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همواره گزینشِ مناسب ترین نیروی انسانی به صورت دقیق و هدفمند، یکی از عوامل کلیدی است که منجر به موفقیت یک سازمان می گردد. یکی از گام های اساسی این فرایند، انتخاب مناسب ترین شاخص های مؤثر بر عملکرد آتی کارکنان می باشد. هدف از پژوهش حاضر، ابتدا شناسایی و استخراج مجموعه معیارهای مهم و تأثیرگذار در گزینش نیروی انسانی است؛ سپس با کمک تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره ی گروهی و مراجعه به خبرگان، این معیارها بر اساس حوزه های کاری تخصصی در سازمان وزن دهی شده و بر اساس میزان تأثیر این معیارها در مهارت های سه گانه ی مدیر، رتبه بندی و وزن دهی شده است. علاوه بر این، با بررسی میزان شباهت رتبه بندی معیارها در حوزه های مدیریتی سازمان و مهارت های مدیر، درنهایت نتایجی به دست آمد که بیان می کند برای انتخاب مدیر در هرکدام از حوزه های تخصصی سازمان، چه معیارهایی و همچنین چه مهارتی از بین مهارت های سه گانه ی مطرح شده در تئوری های مدیریت بیشترین اهمیت را دارند.
ارزیابی و مقایسه روش های عارضه یابی سازمان با رویکرد AHP فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، وجود نظام جامع ارزیابی عملکرد، ضرورتی حائز اهمیت برای سازمان های دولتی و خصوصی است و البته کثرت مدل های ارزیابی عملکرد، سازمان ها را در انتخاب مدل بهینه با مشکل مواجه می سازد. هدف از این مقاله، مطالعه تطبیقی مهم ترین مدل های عارضه یابی سازمانی است. در این پژوهش، پنج مدل از برجسته ترینِ این مدل ها، شامل مدل های EFQM، BSC، دمینگ، مالکوم بالدریج و همچنین جایزه کیفیت ایران در مواجهه با یکدیگر، ارزیابی، و بر اساس معیارهای احصاء شده از ادبیات موضوع و با استفاده از روش AHP فازی، مقایسه و اولویت گذاری می شوند. معیارهای مؤثر در ارزیابی این مدل ها با مرور ادبیات تحقیق، احصاء شده و به تأیید خبرگان و استادان حوزه مدیریت عملکرد و مدیریت کیفیت رسیده است. مرور مبانی و فلسفه مدل ها نشان می دهد که مدل دمینگ، پایه اصلی کلیه مدل ها و مطرح کننده اصلی ایده های اولیه در توسعه آن ها بوده است؛ لیکن نتایج تحقیق، حاکی از آن است که بر اساس معیارهای مذکور، مدل های BSC و EFQM، رتبه بهتر و فاصله زیادتری از سایر مدل ها دارند؛ در بین این دو مدل نیز مدل BSC با تفاوت اندکی، اولویت بیشتری در مجموع نظرات خبرگان داشته است. مدل های مالکوم بالدریج و جایزه کیفیت ایران نیز نمرات نزدیکی دارند؛ و البته مدل مالکوم بالدریج رتبه بهتری دارد؛ و در نهایت، مدل دمینگ، کمترین امتیاز را کسب نموده است.
شناسایی و بررسی موانع کار تیمی در سازمان های دانش محور و پارک های علم و فناوری با رویکرد فازی
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت و نقش کار تیمی در سازمان های دانش محور، پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از مدل آسیب شناسی سه شاخگی، به شناسایی و بررسی موانع کار تیمی در سازمان های دانش محور بپردازد. نوع پژوهش، از لحاظ هدف کاربردی و روش آن بر اساس نحوه گردآوری داده ها توصیفی و از نوع پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش مشتمل بر اساتید دانشگاه، متخصصان و مدیران سازمان های دانش محور و پارک های علم و فناوری دانشگاه تهران است که در حیطه پژوهش صاحب نظرند. نمونه آماری پژوهش شامل 24 نفر از جامعه آماری فوق الذکر بوده که به روش گلوله برفی انتخاب گردیده اند. در این پژوهش، ابتدا به روش تحلیل محتوا، 130 مانع کار تیمی مورد شناسایی قرار گرفتند؛ کدهای اولیه چندین مرتبه مورد تحلیل و بازبینی قرار گرفته و 22 مولفه شناسایی شد؛ سپس جهت آزمون نتایج از تکنیک دلفی فازی استفاده گردید. در نهایت، 14 عامل به عنوان موانع کار تیمی در سازمان های دانش محور شناسایی و در سه شاخه محتوایی، ساختاری و زمینه ای دسته بندی شدند.
طراحی وتبیین مدلی برای انطباق پذیری سازمانهای دولتی
حوزههای تخصصی:
دانشگاهها در معرض چالشهای محیطی متعددی قرار دارند که حیات و بقای آنها را تهدید می کند. هدف اساسی این پژوهش، ارائة الگویی مؤثر برای ارتقای ظرفیت انطباق پذیری دانشگاه پیام نور است. در بررسی حاضر، برای تحلیل داده ها ار روش نظریه داده بنیاداستفاده شد. روش نمونه گیری هدفمند از داده های متنی و مصاحبه با بزرگان مدیریت برای این منظور مورد استفاده قرار گرفت. برای بررسی عوامل تأثیرگذار در انطباق پذیری نیز الگوی 7S مکنزی به عنوان الگوی اولیه یا پایه انتخاب شد. در ادامه، الگوی جدیدی با عنوان FITNESS طراحی گردید که بر اساسآن برای نیل به انطباق پذیری یا حساسیت و پاسخگویی به محیط، سازمانها باید به ساختار، فرهنگ، راهبرد، بینشها، فرآیندها، فنّاوری و نیروی انسانی انطباق پذیر مجهز شوند. در نهایت، پیشنهادهایی برای انطباق پذیری دانشگاه پیام نور ارائه گردید.
مطالعه تاثیر نوع صنعت بر معیارهای اعتباردهی به مشتریان حقوقی بانک صادرات ایران با استفاده از تحلیل پوششی داده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از مشکلات نظام بانکی کشور مطالبات معوق آنهاست. از جمله راهکارهای اساسی برای رفع این معضل ایجاد نظام سنجش اعتبار و رتبه بندی اعتباری مشتریان است. نسبت های مالی استخراجی از صورت های مالی شرکت ها از دیرباز به عنوان یکی از ابزارهای مفید در ارزیابی شرکت ها توسط اشخاص ذی نفع برای پیش بینی وضعیت آتی استفاده شده اند. بنابراین، در این تحقیق، با استفاده از تکنیک تحلیل پوششی داده ها و انواعی از ورودی و خروجی ها شامل نسبت های مالی و سایر مشخصه های حایز اهمیت از دیدگاه اساتید و کارشناسان اعتباری، به رتبه بندی شرکت ها در هر صنعت پرداخته شده است. سپس با استفاده از تحلیل حساسیت، رتبه اهمیت ورودی ها و خروجی ها (معیارهای اعتباردهی) به تفکیک نوع صنعت شناسایی و مقایسه شده اند. در پایان به تفکیک، میزان اهمیت ورودی ها و خروجی ها برای صنایع مختلف بررسی شد. رویکرد پژوهش می تواند در راستای مدیریت ریسک اعتباردهی به مشتریان توسط بانک ها استفاده شود
حل مسئله پوشش تدریجی چند معیاره با استفاده از شبیه سازی تبرید و شبکه عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مسائل پوشش تدریجی افزایش فاصله از تسهیل ارائه دهنده سرویس در ناحیه پوشش، موجب کم شدن سطح پوشش دهی می گردد و اغلب محققین در مسایل مکان یابی تنها به عامل فاصله توجه می کنند، حال آنکه در دنیای واقعی معیارهای زیادی مثل جمعیت، دسترسی سریع و... وجود دارند که باید علاوه بر عامل فاصله در ارزیابی مکان یابی و تخصیص مورد توجه قرار گیرند، به عنوان مثال در مکان یابی تسهیلات اورژانسی نباید تنها به عامل فاصله توجه کرد. از طرفی با ازدیاد نقاط تقاضا و معیارها، ضمن افزایش زمان محاسبات، نرخ ناسازگاری در ارزیابی و امتیازدهی بین نقاط نیز افزایش می یابد. در این مقاله رویکرد ترکیبی شبکه عصبی و شبیه سازی تبرید برای حل مسئله پوشش تدریجی چند معیاره پیشنهاد شده است. زمانیکه تعداد نقاط کم هستند، امتیاز نقاط (اهمیت نقاط در اولویت تخصیص) در مسئله با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی و با افزایش تعداد نقاط، پس از یافتن الگوی ذهنی تصمیم گیرندگان این امتیازها با روش شبکه عصبی محاسبه می-شود، البته کارایی الگوریتم شبکه عصبی در یافتن الگوی ذهنی با استفاده از آزمون رتبه علامت دار در این مقاله تایید شده است. در ادامه مسئله با استفاده از الگوریتم شبیه سازی تبرید حل می گردد که نتایج بررسی، حاکی از کارایی بالای الگوریتم پیشنهادی (کیفیت جواب وزمان حل) در مقایسه با روش دقیق است.