فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۲۱ تا ۲٬۵۴۰ مورد از کل ۱۳٬۹۴۱ مورد.
منبع:
مطالعات قرآنی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
209 - 227
حوزههای تخصصی:
از جمله مسائلی که در جامعه امروز بشری بسیار لازم به نظر می رسد توجه به اخلاقیات است. اخلاق از واژه هایی به شمار می رود که همزاد و همراه با آفرینش انسان است؛ زیرا انسانیت انسان با اخلاق معنا پیدا می کند. بر همین اساس است که در آموزه های دینی بالأخص معارف قرآنی به اخلاق و مؤلفه های آن به صورت ویژه پرداخته شده است. قرآن کریم به عنوان آخرین و کامل ترین ذخیره خداوند سبحان، به مؤلفه های اخلاقی نگاه بی بدیلی داشته است و آینه تمام نمای اخلاقیات برای ما مسلمان آیات وحی الهی است که با تمسک به آن ها می توان مسیر درست زندگی را یافت و پیمود. پژوهش حاضر، سوره نساء را مبنای کار خود قرار داده تا با بررسی آن نکات اخلاقی موجود در آن را به عنوان گفتمان اخلاقی این سوره استخراج نماید. با توجه به اینکه پرداختن به کل آیات این سوره خارج از حجم استاندارد مقاله می باشد بنابراین در این تحقیق 34 آیه اول این سوره را مبنای کار خود قرار داده ایم.
گفتمان سازی قرآن در جهت مبارزه با کم فروشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
179-200
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به شیوه اسنادی و روش توصیفی تحلیلی به بررسی مراحل گفتمان سازی قرآن در باب مبارزه با مفسده اقتصادی کم فروشی پرداخته است. قرآن کریم کم فروشی را یکی از مهم ترین مفاسد برای اقتصاد جوامع معرفی نموده و نسبت به شیوع و ترویج آن در جوامع هشدار داده است. کم فروشی زمینه تجاوز به حقوق دیگران، برهم زدن مقیاس های اجتماعی و عیب گذاشتن بر اموال را فراهم می کند. گفتمان سازی، طراحی مطلوبیت های اقتصادی تشخیص داده شده بنابر آموزه های قرآن است که تلاش می کند این مطلوبیت ها را به یک نظام معرفتی غالب و همه گیر در جامعه تبدیل کند تا هنجارهای قرآنی در جامعه حفظ شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که قرآن کریم، گام به گام، با برنامه ریزی و به فراخور شرایط زمانی و فکری موجود در جامعه، به طی مراحل سه گانه «توصیف»، «تفسیر و توضیح» و «مواجهه و مبارزه» می پردازد.
قرائت و تفسیر قرآن در کلام امام صادق علیه السلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی دیدگاه امام صادق علیه السلام درخصوص قرائت و تفسیر قرآن کریم انجام شده است. روش پژوهش تاریخی است که به صورت توصیفی- تحلیلی بوده و مطالب مربوط به آن از منابع معتبر تاریخی و حدیثی و به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده است. برای شناخت بیشتر قرآن کریم باید تفسیری بلیغ و قرائت صحیح در دسترس ما باشد تا درک درست از کلام خالق داشته باشیم. سؤال تحقیق این است که از نظر امام صادق علیه السلام، مبانی و روش قرائت و تفسیر قرآن کریم کدام است؟ نتایج حاصله نشان می دهد که امام صادق علیه السلام به عنوان یکی از پیشگامان حرکت اسلامی و از داعیه داران مکتب پربار اهل بیت علیه السلام در قرائت صحیح و فهم درست از آیات قرآن کریم نقش اساسی داشته است. امام صادق علیه السلام همان طور که در احیای مذهب شیعه گام اساسی برداشت، با تفسیر و تبیین آیات قرآن کریم در مقابله با نهضت ترجمه و عقاید انحرافی نقش تعیین کننده ای داشت.
معناشناسی تطبیقی واژه «تفسیر» در زبان های عبری، سریانی و عربی با تکیه بر قرآن و عهدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گام نخست در فهم قرآن کریم، درک معنای صحیح واژگان است. تحقق این امر در گرو بررسی دقیق منابع لغت زبان عربی است و گاهی نیز مراجعه به زبان های هم خانواده عربی کمک کننده است. یکی از واژگان مهمی که از قرون اولیه هجری میان مسلمانان رایج و تثبیت گردیده، واژه تفسیر است. این واژه در دو ساحت معنایی به کار رفته است: 1. توضیح و شرح آیات؛ 2. مجموعه های مدون شرح آیات. این واژه تنها یک بار در قرآن در سوره فرقان آیه 33 آمده است. با توجه به اینکه ریشه این واژه، پیشینه ای طولانی در زبان های سامی داشته و در مباحث بین الادیانی قابل بحث و بررسی است، اما پژوهشگران از جنبه زبان شناسی تاریخی-تطبیقی و بین الادیانی به بررسی آن نپرداخته اند. مقاله حاضر با این رویکرد و با روش تاریخی-تطبیقی به سیر تطور و تحول ساختار واژه و معنای نخست مذکور می پردازد. یافته ها حاکی از آن است که ریشه این واژه در زبان های مذکور هم در ساختار و هم در معنا تغییرات قابل توجهی داشته است. تنوع و گستردگی معنای ریشه با گذشت زمان تحدید گردیده و با ورود به قرآن و سنت اسلامی، ارتباط وثیقی با کلام وحی پیدا کرده تا جایی که به شرح و توضیح کلام خداوند، اختصاص یافت.
تحلیلی تطبیقی از رنج ایوب بر اساس قرآن کریم و کتاب مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فرهنگ اسلامی، ایوب نمادی از صبر و شکیبایی است به طوری که «صبر ایوب» به مَثَلی ماندگار در فرهنگ مسلمانان تبدیل شده است. مطابق روایت قرآن، شخصیت ایوب در کوران «رنجی عظیم» و «صبری شگفت» شکوفا شده و قرآن کریم ایوبِ پیامبر را با اوصافی چون «صابر»، «نعم العبد» و «اوّاب» ستوده و او را برای «اولوالالباب» شایسته یادکرد دانسته است. اما کتاب مقدسِ یهودی-مسیحی از ناله های ایوب و شِکوَه های او از عدالت خدا روایت کرده است. از این رو، می توان گفت در فرهنگ یهودی- مسیحی، ایوب برآیند «رنج» و «ناشکیبایی» و «پرسشگری» است، که البته در نهایت به معرفت خداوند و تسلیم در برابر اراده او نایل می آید. مسئله مهم در داستان حضرت ایوب، چراییِ رنج اوست. از نظر الاهیاتی، این درد و رنج چه معنایی دارد و چگونه با عدالت خداوند سازگار است؟ این مقاله، با روش توصیفی- تحلیلی، ضمن مطالعه ای تطبیقی بین قرآن کریم و کتاب مقدس در داستان حضرت ایوب، شکل و محتوای داستان ایوب در این دو کتاب را مورد بررسی قرار داده است. سبک بیان و محتوای این دو کتاب در داستان ایوب بسیار متفاوت است. با این حال، سبک بیان هر دو کتاب متناسب با فضای فکری و فرهنگی مخاطبان اولیه آنهاست. کتاب ایوب منعکس کننده عقاید برخی از گروهّ های یهودی است و قرآن نیز در زمانی که پیامبر و مسلمانان در مکه با سختی های فراوانی مواجه بودند، با بیانی موجز و زیبا به معرفی ایوب به عنوان الگوی صبر و پایداری پرداخته است.
قرآن و غایت گرایی اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که قرآن کریم چگونه مخاطبان خود را به رعایت الزامات اخلاقی فراخوانده و نظریه هنجاری خود را بر چه پایه ای قرار داده است؟ نویسنده به روش کیفی، با توصیف و تحلیل مفاهیم اخلاقی قرآن به نتایج زیر دست یافته است. قرآن کریم برای ترغیب مخاطبان به زندگی اخلاقی، بر نتایج فعل اخلاقی تأکید کرده است؛ نتایج یادشده در قالب واژگانی مانند سعادت، فوز، فلاح، نجات، لذت، امنیت، بشارت، آرامش، رنج، تشویش، انذار، و شرح و بسط زندگی بهشتیان و دوزخیان، آموزه های قرآنی پرشماری را به خود اختصاص داده است که بازگوکننده سازگاری فی الجمله اخلاق قرآنی با نظریه های غایت گراست. غایت گرایی با انسان شناسی قرآنی و اسلوب های تربیت اخلاقی قرآن سازگار است. غایت گرا بودن نظام اخلاقی قرآن، به مفهوم انکار ارزشِ فضیلت و مسئولیت اخلاقی نیست؛ در شماری از آیات، قرآن رفتارهایی را که با انگیزه انجام وظیفه اخلاقی انجام می گیرد یا منشأ آنها فضیلت انسانی است، می ستاید. قرآن مخاطبان خود را به فضیلت محوری و تکلیف مداری تشویق می کند و آن را دو راهبرد مؤثر در تربیت اخلاقی می داند؛ اما عام ترین پاسخ قرآن، برای توجیه همه الزامات اخلاقی، غایت فعل اخلاقی است؛ نه فضیلت انسانی و نه وظیفه اخلاقی.
الگوی توزیع درآمد و ثروت از منظر تفسیر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
201-224
حوزههای تخصصی:
از یک الگوی مطلوب انتظار می رود بتواند پدیده های پیچیده را در مقیاسی کوچک ساده سازی کند. الگوی توزیع درآمد و ثروت از منظر قرآن کریم به مجموعه نظام مندی از مبانی و زیرساخت ها مانند: مالکیت حقیقی خدای متعال بر هستی، جانشینی انسان و امانت بودن مال در دست او؛ اهداف معنویت، عدالت و رشد؛ فروض و راهبردهایی چون عبادت بودن کار، ممنوعیت کنز و اسراف؛ و ساختارها و نهادهایی چون خانواده، دولت و عموم مسلمین گفته می شود که در ساختاری منطقی، بر پایه مبانی، اصول و در چارچوب حقوق و اخلاق قرآنی، نقشه جامعی را از مبانی تا تقسیم درآمد و ثروت از مجراهای مختلف در پیکره جامعه از منظر تبیین آیات قرآن کریم ارائه می کند. مقاله حاضر با روش استنباط نظریه، در مقام ترسیم این الگو است و مسیر کسب درآمد اولیه، ثانویه و سپس توزیع آن را نشان می دهد.
مفهوم شناسی ضَلّ در گفتار موسی(ع) در قرآن کریم با تکیه بر سیاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت زبانی واژگان همواره نقش مهمی در تحلیل آیات دارد. قرآن پژوهان و مفسران در تفسیر، ابتدا به معنای واژگان توجه می کنند؛ ولی گاهی غفلت از رابطه لفظ با معنا و بی توجهی به مقتضای حال متکلم و مخاطب، موجب عدم تبیین دقیق معنای آیه یا واژگان شده یا بر ابهام آن افزوده است. بیانات مفسران ذیل گفتار موسی(ع) در آیه «وَ أَنَا مِنَ الضَّالِّین» (شعراء: 20) متفاوت و دارای ابهام است. برخی از معانی منقول عبارت اند از: سرگشتگی و گمراهی، جهل به معنای نادانی و سفاهت، فراموشی. در این معانی، رابطه لفظ و معنا و نوع دلالت معنایی آن ازقبیل دلالت مطابقی، تضمنی و التزامی روشن نیست. این پژوهش درصدد است به بافت زبانی نظیر هسته اصلی معنای واژه «ضَلّ» و رابطه لفظ و معنای آن در آیه یادشده بپردازد و از قراین دیگر، نظیر مقتضای حال و مقتضای متکلم و مخاطب استمداد بجوید تا مفهوم آیه، روشن و تحلیلی گویا از آن ارائه شود.
اعجاز تاثیری قرآن با تأکید بر واکاوی «قتلی القرآن» ثعلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سده های نخستین اسلامی- به اقرارِ کتابهایی چون «قتلی القرآن» ابواسحاق ثعلبی(م 427ق)- قرآن، چنان کشش و جذبه ای در مخاطبان برمی انگیخت و چنان در آنان اثر می گذاشت که مدهوششان می ساخت، اشک از چشمان شان جاری می کرد و در بسیاری از مواقع، اثرگذاری اش در حدی بود که سامعان و تالیان قرآن، جان به جان آفرین تسلیم می کردند. این مقاله با روشی توصیفی- تحلیلی و با تأکید بر کتاب قتلی القرآن ثعلبی- که حکایات آن ارتباط مستقیم با تاثیرگذاری های شگرف قرآن دارد-، این مسئله را بررسی کرده است نتیجه آنکه: سه عنصرِ «قرآن»، «تالی» و «سامع» در این مسئله نقش ایفا می کنند اما هر دو عنصر اخیر، بر عنصر اصلی- یعنی قرآن- استوارند. قرآن، خود ساختار آهنگین و آهنگ پذیری دارد که با عناصر عارضیِ «صدای حزن آلود»، «صدای برخاسته از خلوص نفس» و نیز « صدای آهنگین»، از بُعد جلالی و جمالی بر سامعان و تالیان خود تاثیر می گذارد؛ آن هم تأثیری که مراتبش با موارد مشابه قابل مقایسه نیست و این تاثیر نیز بیشتر در بُعد جلالی و خوف و خشیت افکنی به سامع یا تالی نمود دارد و تاثیر جمالی نیز علاوه بر آنکه خود مستقلا عمل می کند، زمینه را برای بُعد جلالی نیز آماده می سازد، به گونه ای که، این تاثیرگذاری را در حیطه معنایی بسیار پرقدرت جلوه می دهد.
تحلیل ضرورت تعریف عناوین فقهی با تکیه بر دیدگاه صاحب کفایه
منبع:
مطالعات فقه و اصول سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
143 - 122
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در پی بررسی ضرورت «مبحث تعریف عناوین فقهی است» به این معنا که آیا تعریف عناوینی همچون طهارت،عبادت ،صلوه و صوم و... در علم فقه دارای ثمره عملیه ای است؟ و اینکه آیا صِرف ثمره علمیّه در پرداختن به این مباحث کفایت می کند؟از نظر صاحب کفایه ،تعریف حقیقی اشیاء ممکن نبوده و تعریف عناوین فقهی از قبیل تعاریف لفظی و شرح الاسم می باشند که ضرورتی برای پرداختن به این تعاریف و پاسخ به اشکالات وجود نداشته و حتی بدون این تعاریف لفظی ما به موضوعات احکام علم داشته و تمییز این عناوین از یکدیگر منوط به تعریف آنها از سوی علما نیست.نگارنده با رویکرد توصیفی – تحلیلی به این نتایج دست یافته که ثمره اصلی تعریف، شناخت مفاهیم است و چون عناوین فقهی در نزد مخاطبین آشکار است نیازی به تعریف نداشته و اصل اولیه عدم ترتّب ثمره عملیه بر تعریف است. البته درمواردی که بر تعریف ثمره عملیه بار است {مانند تعریف قتل} باید تعریف به بهترین وجه مورد بررسی و اجتهاد قرار گیرد.بنابراین شایسته است که بجای پرداختن به این مباحث به بهانه ثمره علمیّه (که فی الواقع در علم فقه و اصول،ثمره هم نمی باشد) و تضییع وقت و از دست دادن فرصت ها، به موضوعات و مسائل کاربردی متناسب با زمان و مکان جامعه کنونی پرداخته شود.
موازنه حدود آزادی بیان در اسناد بین الملل و قرآن با تکیه بر واکاوی سرگذشت حضرت موسی(ع) و فرعون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
77 - 100
حوزههای تخصصی:
حق آزادی بیان در آموزه های اسلام و میثاق های بین المللی جزء حقوق سیاسی مدنی انسان ها و یکی از پذیرفته ترین اصول حیات اجتماعی بشر شمرده شده است. از یک سو در روزگار کنونی، محور مناقشه درباره آزادی بیان، حدود آن است و از سوی دیگر، ربط و نسبت میان مٶلفه های سنت و مدرنیته از دل مشغولی های جدی محققان و پژوهشگران می باشد. از این روی این مقاله بر آن است تا با کاویدن و سراغ گرفتن از مرزهای قلمرو کلان آزادی بیان در اسناد بین المللی و موازنه آن ها با آموزه های قرآن کریم به عنوان اولین مصدر تشریع مسلمانان، حدود و ثغور آزادی بیان را بررسی نماید و در این مسیر با توجه به اینکه در زمینه آزادی بیان و مرزهای آن، یکی از کهن ترین چالش های آدمیان در ادوار گوناگون تاریخ با ساختارهای قدرت و نظام حاکم بوده است، این پژوهه با تمرکز بر سرگذشت حضرت موسیu در حکومت فرعون، مرزهای پیش بینی شده در اسناد بین المللی را به بحث و نقد می کشاند. بر همین اساس و با در نظر گرفتن فزونی نشست های منطقه ای و فرامنطقه ای در باب آزادی بیان و حجم بالای مرزهای خرد و کلان آزادی بیان در اسناد بین المللی، ابتدا مهم ترین معاهدات فرامنطقه ای را ذکر کرده و سپس آن ها را با آموزه های قرآنی حکایت حضرت موسیu و فرعون مقایسه و نقد می کند. نتایج این پژوهش نشانگر آن است که از بین حدود آزادی بیان در این اسناد، تنها مرز «حمایت از حقوق دیگران» قابل استناد است و دیگر حدود، علی رغم تلاش های فراوان در عرصه بین المللی، محدودیت های بسیار کلی و مبهمی است که آزادی بیان را تهدید و تحدید می کند.
بررسی و نقد تفسیر وهابیت از صفات خبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
۱۷۵-۱۹۴
حوزههای تخصصی:
در قرآن کریم صفاتی به خدای سبحان نسبت داده شده که موهم تشبیه و تجسیم است. چیستی این صفات یکی از دغدغه های همیشگی قرآن پژوهان از آغاز رواج دانش تفسیر تا به امروز بوده است. از رهگذر همین دغدغه ها، مفسران با توجه به مرام اعتقادی و مذهب کلامی خویش، این آیات را تفسیر نموده اند. یافته های تحقیق حاکی از آن است که دو رویکرد کلی در باب صفات خبری وجود دارد؛ یکی رویکرد عقل گرایی و دیگری رویکرد ظاهرگرایی؛ وهابیت به رویکرد دوم تعلق دارند و رأی خود را دیدگاه اصیل اسلامی می دانند و سایر دیدگاه ها را بدعت تلقی می کنند، در مقابل علمای شیعه به نقد دیدگاه وهابیت پرداخته اند و با ارجاع متشابهات به محکمات و تقدم عقل برهانی به ظواهر نقلی و بهره وری از دلالت لفظی و تصدیقی، به فهم و تفسیر آیات مربوطه می پردازند. آنها قائل به نظریه «اثبات با تأویل» بوده، نظریه «عینیت صفات و ذات» و نظریه «تنزیه» را پایه تفسیر صفات خبری قرار داده اند.
خوانش انتقادی استنطاق و کاربست آن در نظریه شهید صدر پیرامون سنت های تاریخ در قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نبود روش های نو و پیش رفته در برداشت از قرآن کریم و منابع دینی یکی از کاستی های اساسی مطالعات دینی به ویژه نظریه پردازی به منظور حل مسایل روز است. شهید صدر در زمره اندک عالمان برجسته ایست که از روشی نسبتاً نو سخن می گوید و با تبیینی منحصر به فرد از تفسیر موضوعی ویژگی فوق العاده ای به آن می دهد. این مقاله به خوانش انتقادی «استنطاق» در تفسیر موضوعی و «کاربست آن در نظریه سنت های تاریخ در قرآن» می پردازد. مقاله، «استنطاق» را به عنوان تنها یکی از مراحل و فرایندهای تفسیر موضوعی و نظریه پردازی بر اساس قرآن بررسی می کند؛ و آن را همه تفسیر موضوعی در نظر نمی گیرد. هدف، تبیین استنطاق و مؤلفه های آن در تفسیر موضوعی شهید صدر و ره گیری میزان کاربست آن در نظریه سنت های تاریخ است. مقاله به دو سؤال اساسی پاسخ می دهد: 1. مؤلفه های استنطاق در تفسیر موضوعی شهید صدر کدام اند؟ 2. مؤلفه های یادشده در نظریه سنت های تاریخ به چه میزان به کار رفته است؟ تحقیق با روش تحلیل متن انجام می شود. با این توضیح که با دو متن مواجه هستیم متنی که از تفسیر موضوعی و نظریه سنت های تاریخ سخن می گوید و متن قرآن کریم که نظریه پرداز نظریه خود را بر اساس مدلول های آن صورت بندی می کند. طبعا تحلیل مدلول های قرآنی، بر روش اجتهاد در دلیل لفظی قرآنی مبتنی است. آثار پرشماری در باره تفسیر موضوعی شهید صدر نوشته شده است. تفاوت رویکرد این مقاله با آن ها در این است که اولا در آثار یادشده جز اندکی به طور گذرا بر عنصر نظریه پردازی در روش تفسیر موضوعی شهید صدر تکیه نمی کنند؛ ثانیا هیچ یک روش تفسیر موضوعی شهید صدر را به صورت مدلی مفهومی سامان نمی دهند؛ ثالثاً: در آن ها فرایند استنطاق و میزان کاربست آن در نظریه پردازی بررسی نمی کنند.
تبیین و بررسی مؤلفه ی تمایلات در تفکر انتقادی از منظر فرهنگ قرآنی و روانشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
67 - 102
حوزههای تخصصی:
عصر حاضر که عصرتغییرات سریع اجتماعی، فکری و فرهنگی است، انسان ها را با چالش ها و فشارهای متعددی روبرو نموده که مقابله مؤثر با آنها نیازمند کسب مهارت های مختلف روانی و اجتماعی می باشد. بر اساس نظر سازمان بهداشت جهانی، یکی از مهمترین و اساسی ترینِ این مهارت ها، مهارت تفکر نقادانه است. بر اساس بررسی های انجام شده، از منظر انجمن فلاسفه آمریکا، تفکر نقادانه از دو مؤلفه اصلی تمایلات (گرایش ها) و مهارت های شناختی تشکیل یافته که هریک از این دو مؤلفه نیز خود دارای اجزاء مختلفی می باشند. در این مقاله ابتدا تفکر نقادانه و مؤلفه های آن تعریف و اجزاء تشکیل دهنده مؤلفه ی تمایلات و یا به عبارت دیگر ویژگی های متفکرین نقاد، تبیین و سپس تعدادی از ویژگی هایی که برای این افراد در قرآن آمده، مطرح شده است. تحقیق حاضر، با روش تحلیل محتوای کیفی و با استقراء تام آیات قرآن صورت گرفته است. در یافته های این پژوهش مشاهده می شود که برخی ویژگی ها از قبیل علاقه و اشتیاق برای دستیابی به حقیقت، تلاش و خستگی ناپذیری، ثبات شخصیت، شجاعت و استقلال در تفکر، داشتن روحیه ی حق پذیری، ترجیح سخن یا عقیده یا تفکر درست بر همه چیز، انعطاف پذیری و بی تعصبی، وحدت و هماهنگی شخصیت، ژرف اندیشی مداوم و توجه دقیق به نشانه ها، هدفمندبودن و پرهیز از مسائل نامربوط و توسّم (نکته سنجی و زیرکی) از ویژگی های مشترک بین روانشناسی و قرآن و ویژگی هایی چون ایمان وتقوا ، شرح صدر، خشیت الهی و ایستادگی، استقامت و ثبات در عقیده از ویژگی های مختص به قرآن است. در بررسی تطبیقی به عمل آمده پیرامون مفاهیم این موضوع در قرآن و روانشناسی مشخص شد تفاوت اصلی این دو در خدا محوری و انسان محوری آنها می باشد که هرچند مفاهیم مطرح شده در روانشناسی کابردی تر و با جزئیات بیشتر است، اما برای آنکه این مفاهیم غنای بیشتری یابند، می بایست آنها از حالت انسان محورانه خارج نموده و بر اساس مبانی خدا محورانه اعتلا داد و بر این اساس، از چنین آموزه هایی بهره جست.
Interpretation of Divine Actions, Through the Divine Names and Attributes
حوزههای تخصصی:
The continuity and relevance of Quranic expressions have long been considered by scholars. This issue has been raised mainly in a few verses or Surahs and less attention has been paid to one verse alone. In many verses, after expressing the divine actions, the names of the essence of the names of the action of God are mentioned, which are often at the end of the verse and in the same context, which is explanations and explanations and includes attributes such as being knowledgeable, wise, king, beloved and the Lord. Because the deeds of God Almighty are a sign of the divine names in the degradation of existence. In the current article, using a descriptive-analytical method and interpretive sources, the interpretation of divine actions has been studied, according to the names and attributes in the verses of the Qur'an. These verses, in a general category, are of two categories: stating the cause of God's actions, according to the attributes of the essence, and stating the cause of God's actions.
تحلیل آیات دال بر اشتراک مؤمن و کافر در احکام
منبع:
تفسیرپژوهی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۴
286 - 267
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم و چالشی در مباحث فقهی این است که آیا کفار افزون بر اصول دین، نسبت به فروع دین نیز مکلف هستند یا خیر؟ مشهور میان فقهای امامیه این است که کفار نیز همانند مسلمانان به فروع دین مکلف بوده و به واسطهی عدم انجام آنها عقاب خواهند شد، اما در مقابل، برخی از فقهای اهل تسنن و امامیه معتقدند که هیچگونه تکلیفی از باب فروع دین متوجه کفار نیست. هر دو گروه عمدتاً به آیات قرآنی استدلال کردهاند. نویسنده در پژوهش پیش رو به شیوه توصیفی- تحلیلی به تبیین و تحلیل مسئله پرداخته و پس از بررسی ادله و مستندات هر دو گروه معتقد است که عمومات و اطلاقات قرآنی که با تعابیر «یا ایها الناس» و «علی الناس» در بیان تکلیف، تمام انسانها را مورد خطاب قرار داده است بر عمومیت و اطلاق خود باقی است و سایر ادلهی مطرح شده نمیتواند آن را تخصیص زده و یا مقید سازد. افزون بر آن، عقل نیز همانگونه که به طور مستقل بر اصل عبادت خدا حکم میکند، در این حکم میان اصول و فروع دین فرقی قائل نیست.
آیات حجاب و چالشهای معاصر (نقد شبهات)
حوزههای تخصصی:
یکی از شبهات پر تکرار شبکههای مجازی عدم حجاب اجباری در عصر نبوی و پیامد آن عدم جواز حجاب اجباری در عصر کنونی است. اهمیت نداشتن حجاب، و بسنده بودن حجاب حداقلی به دلیل تأخیر در نزول آیات حجاب، و تأخّر نزول حجاب حداکثری (جلباب) بر حجاب حداقلی (خمار) از دیدگاه برخی بر پایه غالب روایات ترتیب نزول، و نیز رفع حکم حجاب با رفع حکمت آن، چالشها و شبهات دیگر حجاب میباشد که فراروی تحقیق درباره آیات حجاب و چگونگی تحقّق و رواج آن در عصر نزول با وجود بقای فرهنگ جاهلی است؛ از این رو تحقیق پیشرو، با تکیه بر قرائن آیات و مبتنی بر پژوهش روشمند در آیات حجاب و شرایط معاصر نزول قرآن و با تمرکز بر چهار محور چرایی تأخیر حکم حجاب، حکمت دو مرحلهای بودن نزول آن، بسترسازی هوشمندانه بین دو مرحله نزول، و استفاده حداکثری از فضای حاکم بر جامعه عصر نبوی، میکوشد به دفع شبهات یادشده فائق آید و مهمترین نتیجه تحقیق پیشرو اثبات وجود ظرفیت حجاب اجباری در آیات قرآن و نقش نظام اسلامی در آن خواهد بود.
نقد دیدگاه آرتور جفری درباره مفهوم و مصادیق اسباط با تأکید بر آیات قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال بیست و پنجم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
113 - 132
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم اسباط را برای اشاره بهشماری از پیامبران دریافتکننده وحی و نیز قبایل دوازدهگانه بنیاسرائیل بهکار برده است. آرتور جفری که بر اساس دیدگاه نخست خویش، اسباطِ دریافتکننده وحی را پیامبران دوازدهگانه یهود، معروف به انبیایِ صغار میدانست، گمان کرده که قرآن کریم با کاربرد اسباط بهمعنای قبایل دوازدهگانه بنیاسرائیل از یک سو، و یادکرد آنان بهعنوان دریافتکنندگان وحی از سوی دیگر، انبیای صغار را با قبایل دوازدهگانه بنیاسرائیل درهم آمیخته است. نسبت نادرستِ خلط بین مصادیقِ اسباط به قرآن بر انگاره بشری بودن آن استوار است. وی بعدها با تغییر دیدگاه خود درباره مصادیقِ اسباطِ دریافتکننده وحی، آنها را اشاره به پسران دوازدهگانه یعقوب7 دانسته است. دلایل و قراین متعددی نشان میدهد که دیدگاه آرتور جفری درباره خلط مصادیق اسباط، بهویژه تطبیق آنان بر پسران دوازدهگانه یعقوب7 و انبیای صغار، ناسازگار با روایت قرآن و ناشی از ناآشنایی وی با مفاهیم قرآنی و اثرپذیری از روایتِ عهد عتیق است. نزول وحی بر اسباط، لزوم ایمان مسلمانان به آنها، یادکرد آنان در کنار پیامبران و نفی یهودی و مسیحی بودن آنها از یک سو، و گزارش قرآن درباره رفتار پسران یعقوب با پدر و برادرشان یوسف7 و نیز فرازهایی از تاریخ شرکآلود و کفرآمیز حیات دینی یهود، بهویژه چگونگی برخورد آنان با انبیا از سوی دیگر نشان میدهد که اسباط دریافتکننده وحی نمیتوانند همان قبایل بنیاسرائیل یا برادران یوسف باشند و هویت جداگانهای دارند. ایشان افراد معین و برگزیدهای از میان نوادگان یعقوب7 بودهاند که افزون بر استمرار نژادی، به اعتبار جانشینی آن حضرت، پیروان معنوی او نیز به شمار می رفته اند. این جانشینان و رهبران الهی، به احتمال زیاد پس از یوسف ع و پیش از موسی ع در مصر و میان بنی اسرائیل رسالت داشته اند.
واکاوی تطبیقی مفهوم زکات در تفسیر فریقین با تکیه بر آیه 60 سوره توبه
حوزههای تخصصی:
فلسفه عالی زکات و سایر شقوق آن از جمله: صدقه، انفاق و... توسط قرآن کریم بیان شده است. قرآن زکات را، مایه ی رشد و پاکی جامعه می داند. این مهم در صورتی است که مبادا عده ای مال را، در انحصار خود درآورده و پیوسته در میان خود نگه دارند و نتیجه آن ثروتمندی روز افزون قشری خاص و افزایش فقر در اکثریت جامعه باشد. در نتیجه، پس از مدتی ناهنجاری های اجتماعی از جمله: قتل و کینه نسبت به سرمایه داران، دزدی و... در جامعه پدیدار شود. نوشتار حاضر با روش توصیفی-تطبیقی، با نگاهی اجمالی بین مفسران فریقین به مسئله زکات پرداخته است و به برخی افتراقات و اشتراکات آنها در این زمینه اشاره می نماید. به طور کلی مفسران فرق اسلامی از چهار معنای رشد و نمو، طهارت و پاکی، زکات واجب شرعی و انفاق و صدقه؛ در تفسیر خود برای زکات و مشتقات آن نام می برند. همچنین این مقاله، به اختلاف نظرهایی که مفسران در رابطه با آیه 60 سوره توبه، درباره ی مصادیق فقیر و مسکین، سهم عاملین و مولفه ی قلوب و مصادیق فی سبیل الله دارند، پرداخته است.
نقد و بررسی بازتاب تحلیل های نحوی سیبویه بر مجمع البیان طبرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الکتاب "سیبویه"(ت:180ه ) تقریباً به عنوان کهن ترین کتاب در زمینه ی علم نحو و بررسی شواهد قرآنی به حساب می آید و برای بسیاری از بزرگان بعد از خودش به عنوان یک مرجع موثق در این زمینه بر شمرده می شود. "سیبویه" در تدوین قواعد نحوی و برای تثبیت آرای نحوی خود توجه خاصی به شواهد قرآنی داشته و قرآن را مرکز توجه در تحلیل های خود قرار داده است. ضرورت این پژوهش در جهت نشان دادن ارتباط بین علم نحو و تفسیر است. این پژوهش در ابتدا به بررسی تحلیل شواهد قرآنی در کتاب "سیبویه" می پردازد که در این بررسی برای روشن شدن مطلب و تحلیل های سیبویه از توضیحات دانشمندان نحوی دیگر کمک گرفته شده است. سپس به صورت تطبیقی به بررسی میزان و چگونگی تاثیر تحلیل های "سیبویه" بر روی"طبرسی" که از مفسران بزرگ شیعی به حساب می آید،اشاره می شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که "طبرسی" در برخی از شواهد قرآنی تحلیل های "سیبویه" را پذیرفته و در تحلیل خود مستقیماً از او نقل قول می کند یا این که بدون ذکر نام، به صورت غیر مستقیم از وی تاثیر گرفته است. در اینجا می توانیم بگوییم که اکثر بازتاب تحلیل های سیبویه به صورت غیر مستقیم در تفسیر مجمع البیان دیده می شود. دیگر این که در برخی موارد مشاهده می کنیم که "طبرسی" برخی از تحلیل های "سیبویه" را نپذیرفته و دیدگاهی بر خلاف دیدگاه نحوی "سیبویه" دارد و در برخی از نمونه های قرآنی نقد ملایمی بر تحلیل "سیبویه" وارد می کند .