فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۲۱ تا ۲٬۶۴۰ مورد از کل ۱۳٬۹۴۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم قرآنی در باب معاد، مساله اعراف و اعرافیان است که در آیات 46تا 49 سوره اعراف، بدان اشاره شده-است. درباره اینکه منظور از اعراف چیست و کجاست و نیز اعرافیان چه کسانی هستند، عالمان و مفسران بر اساس آیات و روایات، دیدگاه های گوناگونی را مطرح کرده اند. در این مقاله دیدگاه مفسران در مورد چیستی و کیستی اعراف و اعرافیان بر اساس سیاق آیات مورد بررسی قرار گرفته است. اعراف در لغت جمع «عُرف» است و این کلمه به هر معنا که استعمال شود، معناى علو و بلندى در آن هست. معنای واژه اعراف در قرآن کریم نیز ارتباط زیادی با اعتلاء دارد و با جایگاه اعرافیان که نوعی انتساب به نقطه بلندی دارند هم خوانی دارد. به نظر می رسد بر اساس سیاق اعراف مکانی مرتفع میان بهشتیان و جهنمیان است. در مورد کیستی اعراف نیز می توان گفت بر اساس سیاق منظور از اصحاب اعراف افرادی صاحب نفوذ و با کرامت هستند که بر احوال بهشتیان و جهنمیان آگاه هستند و بر این اساس نمی توان منظور از اصحاب اعراف را کسانی دانست کﻪ ﺣﺴﻨﺎت وﺳیﺌﺎﺗﺸﺎن ﺑﺮاﺑﺮ اﺳﺖ زیرا ﺑﺎ ﺳیﺎق آیﺎت، ﻣﻨﻄﺒﻖ نیست. به نظر می رسد مفسران شیعه در تفسیر اعرافیان بیش تر به سیاق آیات توجه داشته اند و رای و نظری را برگزیده اند که با سیاق آیات بیش تر مطابقت دارد، این در حالی است که قول مفسران اهل تسنن با توجه به کثرت منابع کسب معرفت، بیش تر اجتهادی بوده و از سیاق آیات دورتر است.
بازخوانی مفهوم قرآنی «حَصور» در توصیف یحیی نبی(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه قرآنی «حَصور» تنها یک بار در آیه 39 سوره آل عمران و در توصیف یحیی نبی(ع)، آمده است. با این حال ریشه آن، «ح-ص-ر»، شش بار در قرآن کریم به کار رفته است. عموم مفسران و مترجمان، این واژه را با عدم تمایل یحیی(ع) به ازدواج و عفت وی نسبت به زنان مرتبط دانسته اند. این مفهوم خود خاستگاه بعضی اختلافات فقهی در باب استحباب نکاح و نیز برخی مسائل کلامی درباره انبیاء(ع) شده است. بر این اساس، در پژوهش حاضر به مطالعه و بررسی واژه «حَصور» در ادبیات کهن عربی، مشتمل بر اشعار جاهلی و مخضرمین پرداخته ایم و آن را در زبان های سامی ریشه یابی کرده ایم. این مطالعه نشان می دهد که مفهوم بنیادین ریشه «ح-ص-ر» در زبان های سامی عبارت است از: تنگ گرفتن، احاطه کردن، دیوار کشیدن(دورِ مکانی)، زندان، زمین زراعی محصور و مانند آن. افزون بر این با تبیین ارتباط معنایی واژه قرآنی «حَصور» با مفهوم بنیادین پیش گفته، این نتیجه حاصل شد که واژه بر پرهیزکاری سخت گیرانه، خویشتن داری یا کفّ نفس یحیی(ع) دلالت دارد. این معنا با آیاتی از قرآن و کتاب مقدس تأیید می شود. با این همه، برای تأیید معنای جاافتاده و فراگیر در تفاسیر و ترجمه های قرآن هیچ شاهدی به دست نیامد.
Re-examination of the Semantic Components of "Ishfāq" in the Holy Qur'an with Especial Emphasis on Historical Semantics(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"Ishfāq" is among the highest frequency words belonging to the semantic field of "fear" in the holy Quran. Nevertheless, a study of lexicographical and exegetical sources indicates that there is not enough knowledge concerning the semantic components of this term, and its differences with such words as Khawf and Khashiyyah considered close in meaning with the former. The present research is an attempt to trace the oldest history of the root "sh-f-q" in Semitic languages, making use of historical semantics methodology. Studying the semantic changes of this root towards the Quranic Arabic, this study seeks to reexamine its semantic components in the holy Quran. Although some Muslim lexicographers hold that there is a polysemy between the words "shafaq" meaning the redness of the horizon after sunset, and "Ishfāq", meaning fear, considering both from the same etymon, this study concludes that there is no etymological relation between the above-mentioned words, each having its own distinctive historical origin. "Ishfāq" involves two significant semantic components, i.e. fear and scarcity. It thus signifies a kind of fear emanating from scarcity of water, food, money, etc.
نقش سنت های الهی در زندگی انسان از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
479 - 498
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش سنت های الهی در زندگی انسان از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه می باشد که در پژوهش حاضر از سه مبحث به تحلیل نقش سنت های الهی در زندگی انسان پرداخته شده است. قرآن کریم لفظ سنّت را در مورد نزول عذاب در اقوام و جوامع کافر و مشرک و ستمگر و فاسق و فاجر و باطل گرا هم به کار می گیرد، و از نگاهی دیگر سنت را می توان بر «ضوابطی که در افعال الهی وجود دارد» یا بر «روش هایی که خدای متعال امور عالم و آدم را بر پایه آن ها تدبیر و اداره می کند» اطلاق کرد. اهمیت و ضرورت بحث از سنن الهی به عنوان قوانین اجتماعی در تدبیر جوامع این است که موجب پیدایش نگاه و بینش توحیدی به جهان و تحولات آن خواهد بود. از طرف دیگر بیانات قرآنی حضرت امیر مؤمنان علی(علیه السلام) در نهج البلاغه، الگویی مجسم و قابل تبعیت در اسلام است می تواند بیانگر و بازگوکننده نمونه ها و مصادیق بارزی از سنن الهی باشد که در هدایت انسان مسلمان نقش مهمی ایفا کند.
قالب های معنایی فعل «أبصَرَ» در قرآن کریم و بررسی ترجمه آنها بر پایه نظریه معناشناسی قالبی چارلز فیلمور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علم معناشناسی در پی یافتن معنا، ارتباط عمیقی با علم ترجمه دارد و یکی از روش های بررسی و نقد ترجمه است. مقاله حاضر در چهارچوب نظریه معناشناسی قالبی چارلز فیلمور، تلاشی است برای بررسی قالب های معنایی فعل «أبصرَ» در آیات قرآن کریم و بررسی ترجمه فارسی آن (انصاریان، فولادوند، خرمشاهی و مکارم شیرازی). در نمونه های قرآنی بررسی شده، فعل «أبصر» دارای یک قالب معنایی دیداری - ادراکی به عنوان قالب معنایی مرکزی و شش قالب شناختی دیدن، نگریستن، درک کردن، اندیشیدن، روشنایی بخشیدن و بصیرت یافتن است که پایه ابتدایی آن، همان دیدن ظاهری با چشم سر است. نتایج این بررسی نشان می دهند مترجمان در سه قالب معنایی (دیدن، روشنایی بخشیدن، نگریستن) اتفاق نظر داشته اند و به بافت آیه ای توجه داشته اند که فعل مدنظر در آن به کار رفته است؛ اما درباره قالب معنایی «درک کردن» و «بصیرت یافتن»، هیچ کدام به بافت آیه دقت نظر نداشته اند و درباره قالب معنایی اندیشیدن، فقط خرمشاهی براساس بحث هم نشینی الفاظ، ترجمه صحیحی ارائه کرده است.
برآیند اقتضائات اعتقاد قرآنی به جهان غیب در موضوع و مسائل علوم انسانی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
قرآن با معرفی و بیان ویژگی های جهانی که از آن به غیب تعبیر کرده، افق جدیدی را به روی بشریت گشوده و اعتقاد و ایمان به آن را از صفات اهل تقوا برشمرده است. از سویی دیگر، در علوم انسانی رایج در قالب دو جریان طبیعت گرایی هستی شناختی و روش شناختی، وجود عالم غیب یا تأثیر چنین جهانی در عالم طبیعت و پدیده های انسانی و اجتماعی نادیده انگاشته می شود. نوشتار حاضر با استفاده از روش کتابخانه ای در گردآوری اطلاعات و روش توصیفی تحلیلی در استنتاج دیدگاه، ضمن اشاره به هستی شناسی جهان غیب، به اقتضائات اصل باورمندی به جهان غیب در موضوع و مسائل علوم انسانی پرداخته و بر اساس آن، لحاظ بعد مجرد و غیب در موضوع علوم انسانی توصیفی و تولید اعتباریاتی مبتنی بر تعریف جدیدی از نیازها، غایات و تمایلات انسانی در علوم انسانی هنجاری را ضروری شمرده است. در حوزه مسائل و نظریه های علوم انسانی نیز با تأثیر در بنیادهای سازنده گزاره ها و شمول گزاره های اخلاقی، متافیزیکی و الهیاتی، گزاره های تبینی غیرتجربی و تفسیری و گزاره های مطلق و ثابت، به ترمیم یا تولید نظریه ها اذعان کرده است.
جستاری در باب حشر حیوانات و جمادات در قرآن با تأکید بر آرای علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۳
149 - 174
حوزههای تخصصی:
مسئله حشر حیوانات و جمادات یکی از مسائل مهم و مطرح در بحث معاد است. گروهی از مفسّران، حشر موجودات مادون انسان را نابودی آنها می دانند و گروهی دیگر معتقدند حشر آنها صرفاً برای کیفر است. در این بین علامه طباطبایی از جمله اندیشمندانی است که در این عرصه قلم زده و بر اساس مشرب تفسیری خویش به تبیین و تحلیل حشر موجودات پرداخته است، نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که علامه طباطبایی از حشر موجودات در قیامت، با تکیه بر آیات قرآن دفاع و جانب داری کرده و معتقد است: همه موجودات مادون انسان اعم از حیوانات و نباتات و جمادات حشر دارند، و آیات قرآن بر حشر تمام موجودات و مخلوقات در روز قیامت و بازگشت آنها به سوى خدا تصریح می کند. و این بر انگیختگی افزون بر شعورمندی، گونه و مرتبه شعور آنها را نیز روشن می سازد؛ زیرا اشارات آیات قرآن و دلایل قرآنی حاکی از شعورمندی و نیز مکلّف بودن موجودات به اندازه گستره و توان وجودی آنها است، که به اندازه درک و شعوری که از آن بهره مندند حساب پس می دهند. وگردآمدن آنها در روز قیامت نه برای نابودی بلکه برای رسیدگی به پرونده عملشان می باشد؛ زیرا در هستی شناسی قرآن، به سبب تکلیفی که بر موجودات هستی به هر گونه و اندازه، بار میشود، آنها باید در قیامت و رستاخیز، حضور یافته و پاسخگو باشند.
جایگاه دعا در سلامت معنوی از منظر قرآن با تکیه بر اندیشه های علامه طباطبایی
منبع:
الاهیات قرآنی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۵
105-123
حوزههای تخصصی:
دعا یکی از زیباترین آموزه های قرآنی است که در تمام ادیان و فرهنگ ها، وسیله ای برای رهایی از گرفتاری ها است و نقش بسزایی در سلامت معنوی انسان دارد . از سویی در دهه اخیر، رفتارهای مذهبی به عنوان مؤلفه های ارتقاء دهنده سلامت معنوی در اندیشه روانشناسان معاصر موردمطالعه قرارگرفته و پژوهشگران مختلف به دنبال شناسایی رفتارهایی برآمده اند که بیشترین تأثیر را در مؤلفه های سلامت و بهزیستی معنوی داشته اند ازآنجاکه علامه طباطبایی از مفسران برجسته عصر حاضر است ، پژوهش حاضر تلاش دارد تا به بررسی جایگاه دعا بر سلامت معنوی در حوزه های بینشی ،عاطفی و رفتاری، با تکیه بر اندیشه های علامه به روش توصیفی- تحلیلی بپردازد. پژوهش حاضر نشان داد، جایگاه دعا در حوزه های مختلف سلامت معنوی انسان مهم است و با تأثیر برگرایشات عالی انسان، موجب تسکین اضطراب و جلوگیری از انحرافات اعتقادی و دستیابی به سلامت معنوی گردیده؛ زمینه ساز نیل به کمال خواهد بود.
مبانی تحول عقیده انسان از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱
104 - 124
حوزههای تخصصی:
هر گونه اقدامی در راستای تغییر و اصلاح جنبه ای از جنبه های فکر، عقیده، رفتار و اخلاقِ انسان، نیازمند شناخت شاخصه های بنیادی و به کارگیری اصول و فنون هماهنگ و مستلزم در دست داشتن نقشه ی راه است. قرآن کریم به منظور ایجاد تحول و دگرگونی در باورهای ناصحیح انسان و جایگزینی عقاید صحیح به جای آن، بر مبانی ویژه ای تکیه دارد. این مجموعه ی وحیانی ضمن هماهنگی کامل با مهمترین ویژگی های انسان و تمرکز بر اساسی ترین لایه های وجود وی، تلاش گسترده ای را در جهت احیای سرمایه-های بنیادین به کار می گیرد و اندیشه ی اعتقادی او را به میزان قابل توجهی تحت الشعاع قرار می دهد. اصلاح باورهای انسان در همه ی زمان ها مستلزم شناخت صحیح مبانی مذکور است و غفلت از آن ها، جریان صحیح تحول عقیده را دشوار می سازد. بر این اساس بررسی و شناخت مبانی مرتبط با مسأله ی تحول عقیده از منظر قرآن کریم، چشم انداز تربیتی روشنی در پیش روی انسان قرار داده و بسترهای لازم جهت پیمودن فرایند تحول باورهای ناصحیح در مقیاس جوامع بشری را برای او فراهم خواهد کرد. از این رو نویسنده در این پژوهش پس از بررسی مفهوم تحول عقیده، مهمترین مبانی قرآن کریم در تحول عقیده ی انسان را به دو بخش فطری و عقلی تقسیم نموده و به تبیین مؤلفه های هر کدام از این دو خواهد پرداخت.
تفسیر سوره بقره از منظر مغالطه شناختی
منبع:
تفسیرپژوهی سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۳
86 - 63
حوزههای تخصصی:
هرگونه خطا در استدلال، مغالطه است. در قرآن کریم، موارد بسیاری از احتجاجات مخالفین در برابر پیامبران آمده است که در بسیاری از آن ها به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه، مغالطه به کار رفته است. امروزه نیز کسانی که در برابر حقانیت دین، برهانی ندارند دست به مغالطه و شبهه سازی می زنند و این مسأله، آشنایی با انواع مغالطه و پاسخ گویی به آن را می طلبد. در مورد قرآن، این اطمینان وجود دارد که نه تنها با مغالطه سخن نگفته بلکه مغالطه دیگران را پاسخ داده است؛ بنابراین قرآن، منبع قابل اعتمادی برای کاوش انواع مغالطه می باشد. هدف این نوشتار، بررسی استدلال مغالطه آمیز مخالفان و سبک تقابل پیامبران با آن ها است. شناخت انواع مغالطات کافران در قرآن کمک می کند تا با الگوگیری از روش برخورد قرآن، مغالطه ها و شبهات امروزی را پاسخ گفت. در این نوشتار با جست وجو در آیات سوره بقره و با استفاده از منابع منطقی و تفسیری، آیات مربوط به احتجاجات مخالفین شناسایی شد و با انواع مختلف مغالطه مورد تطبیق و مقایسه قرار گرفت. نتیجه شناخت مغالطات در سوره ی بقره عبارت است از: ابطال سخنان مخالفان و اثبات حقانیت دعاوی قرآنی و شناسایی نوع برخورد قرآن و پیامبران در مقابل کاربرد انواع مختلف مغالطه که می توان آن را به عنوان یک قاعده در روش شناسی برخورد با مغالطه ها معرفی کرد. در سوره بقره مغالطاتی آمده است؛ از جمله: توسل به احساسات، مسموم کردن چاه، تبعیض طلبی، آرزواندیشی، برتری ثروت، سنت گرایی، بهانه، اشتراک لفظ و توسل به جهل.
نقد و بررسی ترجمه واژه «رحمان» با تکیه بر دیدگاه آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر سعی کرده، با تحلیل واژه ی «رحمن» در آیه ی ﴿بسم الله الرحمن الرحیم﴾ گامی درکمک به فهم دقیق تر واژه و گویایی ترجمه ی آن بردارد. ابتدا به بررسی توضیحات تفاسیر از «رحمن» به خصوص تفسیر تسنیم پرداخته، تا مفهومی دقیق و رسا به دست آورد، سپس با تحلیل ترجمه های مختلف، دلایل قرآنی و روایی خود بر تأیید یا رد هر ترجمه را بیان کرده و به این نتیجه رسیده است که «رحمن»، رحمتی مطلق و فراگیر و بی مقابل است؛ بنابراین غضب الهی را نیز شامل می شود که رهبری آن با رحمت رحمانیه است. به دلیل کثرت و شمولیتی که از صیغه ی فعلان فهمیده می شود، قرینه ی سیاق آیه هایی که «رحمن» در آن ها به کار رفته، روایت هایی که به توضیح پیرامون آن پرداخته اند، و مصادیقی که مفسران برای آن برمی شمارند، مهندسی عالم بر عهده ی رحمت رحمانیه است؛ به نظر می رسد، هیچ یک از ترجمه های فارسی بررسی شده، رسایی کامل بر این معنا را ندارد. عدم قابلیت زبان فارسی در مقایسه با زبان عربی و در برخی موارد عدم تخصص های گوناگون لازم برای ترجمه از سوی مترجمان از جمله عوامل نارسایی ترجمه های فارسی است که در مورد واژه ی «رحمن»، مطلق بودن رحمت، که شامل غضب مستور الهی می شود مزید علت نارسایی ترجمه های آن شده است.
سبک شناسی سوره البلد (سطح آوایی، واژگانی، نحوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمامی متون چه شعر باشد و چه نثر قابلیت نقد و تحلیل را دارد، قرآن نیز به عنوان یک متن آسمانی و فاخر از جنبه های مختلف و به ویژه سبک شناسی قابل بررسی و تحلیل می باشد. از این رو در این مقاله به روش توصیفی - تحلیلی سعی شده است ساختار آوایی، واژگانی و نحوی سوره "البلد" با مبنا قرار دادن اصول سبک شناسانه تحلیل گردد. این سوره در سطح آوایی از یک نوع هماهنگی و توازن موسیقایی برخودار است که کاملا با معنا و مفهوم سوره مبارکه در تناسب است. این تناسب حتی در نوع گزینش واژگان و ساختار خاص آنها و همچنین در استفاده از ساختارهای نحوی ویژه بیانگر یک جهان بینی خاص است که همه این سطوح در فضای چند معنایی تجلی می یابد، به گونه ای که آغاز سوره نیز بر این امر صحه می گذارد. ابهام موجود در واژگانی چون «والد، ولد و نجدین» سبب دیدگاهای متفاوتی در این سوره گشته که در پیوند با ساختار کلی سوره تا حدودی قابل تحلیل و تاویل هستند از سویی ساختار واژگانی بر وزن «مفعله» همسو با قطعیت معنا بر تاکید و مبالغه دلالت می کنند. چنین گزینشهایی از همان ابتدا و با سبک ویژه، مخاطب را به تفکر و اندیشه وا می دارد که در واقع ژرف ساخت و سبک این سوره به صورت غیر مستقیم و پنهانی با کاربرد ساختار آغازین و متفاوت (لا أقسم) و ابهام واژگانی بر این امر تاکید وافر دارد و بیانگر اعجاز قرآن است.
معنا شناسی «تأویل» در قرآن با تأکید بر روابط مفهومی
حوزههای تخصصی:
تحلیل معنایی واژگان و شناخت روابط مفهومی بین آنها، یکی از راه های دست یابی به دقایق معناست، این امر در رابطه با قرآن کریم که از سطوح معنایی متعددی برخوردار است و چینش واژگان آن در نهایت انسجام بوده ضرورتی ویژه می یابد. در این پژوهش، معنای واژه تأویل برحسب روابط معنایی میان آیات قرآن، با روش تحلیلی و توصیفی بررسی گردید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در پرتو شناخت روابط مفهومی این واژه و بسامد بالای همنشینی « تأویل» و «علم» نظامی تصویری، نمایان می شود که موجی از تفکر را می آفریند. محورهای چندگانه ای که واژه « تأویل » در آن استعمال شده تصویرگر نظامی که ناظر به تحقق حقائق عینی است. این واژه علاوه بر داشتن رابطه همنشینی با إتیان و علم، نوعی هم معنایی نیز با واژگان مذکور دارد. تقابل معنایی این واژه نیز حاکی از وجود نوعی بار عاطفی در آن است که ضرورت علم لدنّی جهت درک حقیقت تأویل را به نوعی تأکید می کند.
ضرورت تفکیک احکام و مصادیق غصب و در حکم غصب از منظر فقه امامیه و حقوق مدنی ایران
منبع:
مطالعات فقه و اصول سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
38 - 23
حوزههای تخصصی:
چکیده ملاحظه ی ظاهری "تصرفات غاصبانه" با "در حکم غصب" بیانگر تفاضل مفهوم و تطابق احکام می باشد؛ زیرا که برخی از مصادیق غصب بالاخص در عناوین دولتی(ماده 555 بخش تعزیرات ق.م.ا) دارای وصف کیفری و تنبیهی می باشند، در صورتی که "درحکم غصب" در بعضی مصادیق مانند مقبوض به عقد فاسد(ماده366ق.م) دارای وصف کیفری نیستند؛ و بالعکس، استنکاف از رد امانت به مالک (در حکم غصب، ماده 674 بخش تعزیرات ق.م.ا) دارای وصف کیفری است، اما غصب اموال شخصی فاقد وصف کیفریست. با تبیین تعارضات، نمی توان بیان نمود که دومی در حکم اولی است، بلکه نهادهایی هستند با احکام متعارض. با این وجود، فقها، اقتباس نظریه ی "در حکم غصب" "ضمان ید" و ملحق به غصب می دانند؛ این نظر هرچند اقوی به نظر می رسد ولی جامع و مانع نیست. اهمیت و ضرورت این مقاله به این دلیل می باشد که، تعارضات غصب و در حکم غصب با وجود رابطه عموم و خصوص من وجه در احکام و مصادیق، مسبب تفارق اندیشه بین فقها و حقوقدانان، توسعه دامنه ی مصادیق "تصرفات در حکم غصب" و افتراق در رسیدگی قضایی گردیده است. برآیند اینکه، می توان اظهار داشت که تاسیس نهاد "در حکم غصب" در فقه و حقوق ایران موضوعیت ندارد. محقق در صدد است تا با روش توصیفی- تحلیلی جهت چاره جویی و تاسیس نهاد "رجوع از تصرفات ترخیص مسبق" که نهادی نو ظهور می باشد، همچنین، عدم تجانس در مفهوم و کثرت مصادیق را زایل، و با تبیین مبادی تصوری این کاوش، گزارشی برای استکشاف نظریه اقوی از طریق پیشنهادهای قابل پی گیری ارائه نماید. کلید واژه ها: تصرفات ترخیص مسبق، در حکم غصب، شبه غصب، غصب
نقد آرای تفاسیر اسلامی و عهد عتیق در داستان حضرت یونس (ع)
حوزههای تخصصی:
قصه حضرت یونس$از قصص قرآن کریم است که در روایات و تفاسیر قرآن و عهد عتیق آمده است. این مقاله به روش تحلیلی-توصیفی، در صدد تنزیه ساحت قدسی آن حضرت از تهمتهای ناروایی است که در برخی متون آمده است؛ لذا ضمن تأیید اشتراکات، تفاوتهای آن مورد نقد و بررسی قرار می گیرد. نتیجه اینکه: یونس$ یا اندکی قبل از اینکه عذاب از آن قوم برداشته شود، از قوم خود خشمگین بوده به طرف دریا می رود؛ یا وقتی فهمید که عذاب برداشته شده، به سویشان برنگشت؛ و متوجه توبه قومش نشد. او با اطمینان از اینکه قومش قابل هدایت نیستند مرتکب «ترک اولى» شد و آنها را ترک کرد. اما با توبه مردم، خداوند با خلق صحنه ای اعجازگونه توأم با آزمایش، او را به مقام اجتباء رسانده و در زمره صالحین قرارش می دهد. از معنای «کظم» و «مکظوم» برمی آید که آن حضرت در محل خروج نفس ماهی یا نهنگ زیر سوراخ تنفسی قرارگرفته و با توجه به هوازی بودن نهنگ حضرت می توانسته از هوای بیرون بهره برده و زنده بماند.
اسلوب تفسیری محمد متولی شعراوی
منبع:
پژوهشنامه نقد آراء تفسیری سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
143 - 166
حوزههای تخصصی:
روش شناسی کتب تفسیری به بررسی فرآیندها و فرآورده های تفسیری اطلاق می شود و گونه ای پراهمیت از مطالعات تفسیری به شمار می آید. اندیشه سامان یافته مفسران دربردارنده سلسله ای از روش ها و گرایش ها برای دستیابی به مدلول آیات و مراد الهی است. در مطالعه حاضر به شیوه تحلیلی توصیفی اسلوب تفسیری شعراوی بررسی می شود. تفسیر شعراوی یکی از تفسیرهای قرآنی معاصر است که با رویکردی اجتماعی از غالب ظرفیت های واکاوی متن الهی بهره می جوید. محمد متولی شَعراوی ابتدا تلاش کرده است که هر آیه را با آیه متناسب دیگر از نظر معنا و لغت تفسیر کند و سپس از احادیث نبوی استمداد جسته است. ازاین رو، روش وی در تفسیر آیات هم ابتدا بر اساس خود قرآن و سنت نبوی است. وی افزون بر بهره گیری از منابع دینی، به زبان و ادبیات عرب و هم چنین داده های تاریخی التفات قابل توجهی داشته است. بر اساس یافته های این مطالعه، تفسیر شعراوی با شرح و تبیین مفاهیم ظاهری کلام و تدقیق در مضامین قرآنی متناسب با دوران معاصر، رشد اخلاقی و تربیتی جامعه و پاسخ گویی به ابهامات تفسیری مخاطبان را هدف گرفته، و بر اساس باور به کفایت قرآن برای هدایت گری انسان در زندگی فردی و اجتماعی پدید آمده است.
معناشناسی مفهوم «احسان» در قرآن کریم با رویکرد ساختاری
حوزههای تخصصی:
احسان یکی از مفاهیم محوری در حیطه اخلاق فردی و اجتماعی بوده و در قرآن کریم نیز مورد توجه است. احسان مفهومی است دارای تنوع معنایی و گستردگی در مصادیق و همین امر ضرورت مطالعه ای معناشناختی برای تبیین ابعاد گوناگون کاربرد آن در قرآن کریم را نمایان می سازد. این پژوهش بر پایه روش معناشناسی ساختاری، همنشینان و جانشینان این مفهوم در قرآن را استخراج کرده و از این طریق، به یک دسته بندی از ابعاد گوناگون احسان در قرآن رسیده است. بر این اساس، در قرآن درباره مصادیق گوناگون احسان، پذیرندگان آن، شروط مقبولیت آن و آثار دنیوی، اخروی و الهی آن سخن به میان آمده است.
تبیین شاخصه های نخبگی، استراتژی و بازتعریف آن از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
27 - 52
حوزههای تخصصی:
نخبه شناسی یکی از موضوعات راهبردی جهت رشد و توسعه هر جامعه ای است. قرآن کریم بنا به قاعده جهان شمولی، ویژگی هدایتی و تبیین موضوعات کلیدی، دارای سازوکاری جهت بیان مؤلفه های نخبگی می باشد. دستیابی به تعریفی جامع و کامل از نخبه بر مبنای توانمندی ها و اثربخشی آن در جامعه و شاخصه های نخبگی بر اساس آموزه های وحیانی مورد نظر می باشد. این پژوهش از روش توصیفی تحلیلی و با مطالعه متون دینی و جامعه شناسی انجام شده است. نخبگی در قرآن کریم بر خلاف فرهنگ غربی که بر پایه تفکر «اومانیستی» استوار شده، بر مبنای انتخاب بهتر «به گزینی» از هر حیث، در سایه «مدیریت توحیدی» و «اثربخشی» در جامعه پی ریزی شده است. بر اساس مؤلفه های فوق، سه سطح نازل، میانی و عالی برای نخبگان در قرآن کریم قابل تصور می باشد و طبق این شاخصه ها می توان بازتعریف «نخبه» را از منظر قرآن تبیین نمود.
جامعیت قرآن در معناداری زندگی با نگاهی به آرای علامه طباطبایی
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال دوم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳)
90 - 117
حوزههای تخصصی:
آدمی به دلیل فطرت کنجکاو خویش، همواره در جستجوی علت پدیده ها است. پرسش از چرایی هستی و مبدأ و منتهای خود، بنیادی ترین موضوعاتی هستند که پاسخ صحیح به آنها، زندگی را معنادار کرده، آدمی را از افتادن در دام پوچ گرایی می رهاند. پوچ گرایان به دلیل ناتوانی در تبیین علت غایی پدیده ها زندگی را محدود به این دنیا می کنند و سرنوشت تلخ فنا و نابودی را برای انسان رقم می زنند. قرآن کریم با تبیین غایت نظام هستی به طورعام و زندگی انسان به طورخاص، هر نوع پوچی و بی هدفی را از نظام هستی نفی می کند. در این مقاله با نگاهی به آرای علامه طباطبایی ضمن اثبات معنای زندگی از طریق برهانی کردن آن، با ذکر آیاتی از هدف داری نظام آفرینش، این حقیقت تبیین خواهد شد که قرآن جامع ترین پاسخ ها را به پرسش های برخواسته از فطرت آدمی به بشریت عرضه می کنند. روش تحقیق درنوشتار حاضر، عقلانی - وحیانی است که داده ها را به شیوه تحلیلی - توصیفی پردازش کرده است. از جمله مهم ترین نتایج این پژوهش عبارت اند از: اثبات معناداری زندگی با اقامه چهار استدلال و مستند کردن آنها به آیات قرآن، رهایی بشر از پوچ گرایی و بی معنایی زندگی در سایه تعالیم وحیانی قرآن از قبیل ارائه جهان بینی جامع و عقلانی در رابطه با آغاز و انجام انسان و نظام هستی.
بازخوانی معنای «تَحَسُّس» و «تَجَسُّس» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی دو واژه «تَحَسُّس» و «تَجَسُّس» را مترادف دانسته و به یک معنا ترجمه نموده اند. واژه «تَحَسُّس» در قرآن کریم به صورت امر «یَا بَنِیَّ اذهَبُوا فَتَحَسَّسُوا» (یوسف/87) و کلمه «تَجَسُّس» به صورت نهی «وَلَا تجَسَّسُوا» (حجرات/11) به کار رفته است. وجود ترادف در قرآن کریم موضوعی است که بر سر آن اختلاف نظر هست و همین مسئله پژوهش پیرامون این دو واژه را موجه می نماید. بررسی معناشناختی این دو کلمه، کارکرد «تَحَسُّس» و «تَجَسُّس» را ترسیم می نماید و همین کارکرد علت بیان فعل «تَحَسُّس» به صیغه امر و فعل «تَجَسُّس» به صیغه نهی در قرآن کریم است. در «تَحَسُّس»، انسان از خبری که قصد پیگیری آن را دارد، اطلاعاتی کلی دارد؛ اما او به جستجوی خود ادامه می دهد تا از طریق حسی نیز نسبت به اطلاعات خویش اطمینان حاصل کرده و شادمان گردد؛ اما در «تَجَسُّس» چیزی از خبر نمی داند و از راه غیر حسی که همان ظن و گمان است جستجو می کند تا اخباری کسب و از این راه زمینه برخی مفاسد اخلاقی را فراهم نماید.