مفسران و قرآن پژوهان «روایات تفسیری» را یکی از منابعِ مهم تفسیر دانسته و در شرح و تبیین آیات، بدان رجوع نموده اند. روایات تفسیری روایاتی هستند که به گونه ای در تبیین مفاد آیات قرآنی و مدالیل و مقاصد آن ها دخالت دارند. نوشتار پیش رو که به روش توصیفی- تحلیلی نگاشته شده، در پی آن است تا با دقت در کتاب «متشابه القرآن» إبن شهرآشوب مازندرانی، ضمن شناسایی گونه های متنوع روایات تفسیری، مهم ترین کارکردها و کاربردهای آن ها را با استناد به برخی از نمونه ها، تحلیل و بررسی نماید. بررسی ها نشان می دهد: به رغم آنکه دامنه ی بهره گیری نویسنده از روایات تفسیری گسترده نبوده، اما وی سعی نموده است تا با روش های مختلف، از این گونه روایات جهت تبیین درست آیات و با هدف ارائة صحیحترین وجه تفسیری و بیان مقصود واقعی کلام وحی، استفاده نماید.
نظریة پلورالیزم دینی برای به رسمیت بخشیدنِ تکثر و تنوع دینی در جهان، به تفسیر خاصی از برخی مفاهیم و آموزه های دینی روی آورده تا آنها را همسو با دیدگاه خود معرفی کند. از جملة این مفاهیم، اوصاف کلیدیِ رحمت، هدایت و حکمت الهی در قرآن است که نقش مهمی در موضوع خداشناسی و معادشناسی دارند. براساس این نظریه، نفی حقانیت و سعادت صاحبان ادیان دیگر، که جمع زیادی از انسان ها را در بر میگیرد، با اتصاف خداوند به رحمت، هدایت و حکمت، ناسازگار است. با تتبع در همة آیات مرتبط میتوان دریافت که این نظریة از تفسیر ناقص و یک سویه ای از این اوصاف سود جسته و تفسیر درست وجامع این دسته از آیات، به هیچ روی نظریة مزبور را بر نمیتابد. خلل های جدی در تفسیر این اوصاف در نظریة پیش گفته عبارت اند از:
خلط میان رحمت عام و خاص الهی، غفلت از گوناگونی مراتب هدایت الهی به مثابة صفت فعل خداوند، خلط میان نظام تکوین و تشریع، و نیز بین ارادة تکوینی و تشریعی الهی و اقتضائات و لوازم هر یک در تفسیر حکمت خداوند.
مکتب تفسیری علامه طباطبایی با رویکرد قرآن به قرآن سال هاست ذهن پژوهشگران را به درک، بررسی، نقد و تکمیل خود مشغول کرده است. باوجود تلاش صاحب نظران و گشایش برخی دریچه های نوین، هنوز درک جامعی از چیستی این مکتب، به ویژه جایگاه سنت در آن به دست نیامده و بررسی های کنونی اشکال دارند و متناقض اند. یکی از دلایل مهم این نقصان، تفکیک نکردن «تدبر در قرآن» از «تبیین (تفسیر) قرآن» و خلط مباحث این دوست. در این مقاله ابتدا با نگاه جامع به سخنان علامه نشان می دهیم ایشان، احیاگر این مکتب، به این دو مرحله و تفاوت آن ها توجه کرده اند. سپس تفاوت های این دو را بررسی و براین اساس، تعریف جدیدی از جایگاه سنت در این مکتب عرضه می کنیم.
در برخی از روایات آمده که می توان کلماتی از قران را با مترادف آنها جایگزین نمود مادامی که آیه عذاب به آیه رحمت و آیه رحمت به آیه عذاب تبدیل نگردد زیرا قران دارای قرائتهایی چندگانه است پنج روایت در این خصوص نقل شده است که از نظر سند و دلالت مورد بررسی و نقد قرار می گیرد در این مقاله نشان می دهیم از طرفی این روایات به لحاظ سند ضعیف و غیر قابل اعتمادند زیرا در سند روایات مربوط به تبدیل کلمات ابوهریره و عبدالله بن میمون و زید بن حباب قرار دارند از طرف دیگر به لحاظ دلالت و متن با روایات متعدد ناسازگار و با بسیاری از قطعیات قرانی منافات دارند