فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۰۶۱ تا ۷٬۰۸۰ مورد از کل ۱۳٬۹۴۱ مورد.
معلم پژوهنده: نگاهی گذرا به کتاب دینی و قرآن
حوزههای تخصصی:
بررسی سلسله مراتب بهشت های چهارگانه بر اساس قرآن و روایات
حوزههای تخصصی:
تفسیر و تأویل- بخش دوم
حوزههای تخصصی:
تفسیر قرآن در دوره کلاسیک و ادوار میانه
حوزههای تخصصی:
محرم راز
منبع:
بشارت ۱۳۸۰ شماره ۲۳
حوزههای تخصصی:
فروتنی
منبع:
بشارت ۱۳۸۲ شماره ۳۴
حوزههای تخصصی:
عقل و علم در بیان مفسر المیزان
منبع:
بینات ۱۳۸۱ شماره ۳۴
حوزههای تخصصی:
نقدی بر مقالة تفسیر قطعی سوگندهای قرآن مجید و پاسخ آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
گفت وگو و نگارش دربارة مفاهیم و علوم قرآن، امری دشوار و نیازمند توجه جدی و بررسی ابعاد مختلف و آرای متفاوت است. مقالات علمی ـ پژوهشی باید مسئله محور، مستند و مستدل باشد و با تعمق در ابعاد و زوایای مختلف یک عنوان جزئی به تولید علم کمک کند. تحلیل و نقد این گونه نوشته ها نیز کاری دشوار و محتاج تکیه بر حقایق قطعی و مسلم است. مقالة «تفسیر قطعی سوگندهای قرآن مجید»، در کنار محسنات خود، نیازمند نقد اساسی است. این نوشتار از نوع پژوهش های بنیادی است و پس از توصیف برخی از نارسایی های مقالة مذکور به این حقیقت راه یافته است که فواصل آیات در خدمت مفاهیم ارزشمند و والای آن است و به صورت مستقل موضوعیت ندارد و بیان مصداق های گوناگون برای یک واژه نه تنها عامل سرگردانی نبوده، بلکه زمینة رشد و تعالی دانش تفسیر را فراهم آورده است.
نقد و معرفی کتاب: بررسی تطبیقی ترجمه های انگلیسی آیاتی از کلام الله مجید (آیه های 27، 28 و 29 سوره
اصطلاحات علوم قرآنی
ترجمه های کهن قرآن گنجینه گرانقدر زبان ملی
حوزههای تخصصی:
ویژگی های انسانِ تمدن ساز از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال اول بهار ۱۴۰۰شماره ۳
62 - 79
حوزههای تخصصی:
انسان به عنوان یکی از مهم ترین ارکان توسعه و تمدن در اسلام شناخته می شود. بر اساس آموزه های قرآنی، اساس تحولات و تغییرات اجتماعی هدف دار در جوامع بشری، شالوده روانی و درونی انسان است. ازاین رو، انسان را می توان عامل اصلی و تعیین کننده در پیدایش و سقوط تمدن ها به شمار آورد. خواست و اراده انسان ها مبنای همه تحولات فردی و اجتماعی است. محتوای درونی انسان واجد دو عنصر اصلی اندیشه و اراده است، که با درهم آمیختن آنها، اهداف انسان در جهان خارج تحقق می یابد؛ ازاین رو، هرگونه تغییر و تحولی در ساختارهای سیاسی و اجتماعی، تابع تغییر در اساس روانی و باطنی انسان است.اما خداوند گرایش های روحی متفاوتی را برای انسان در نظر می گیرد، که هر یک از آنها در دو جهت کاملاً متضاد با هم قرار دارند. بنابراین، پژوهش پیشِ رو این مسأله را به بحث می گذارد که: خداوند چه زمینه های باطنی و گرایش های روحی را برای انسان ترسیم می کند و هر یک از آنها چه تأثیری بر تمدن سازی می گذارد؟ همچنین نگرش دوگانه خداوند به انسان را چگونه می توان تفسیر کرد؟ هدف از این پژوهش بررسی دو دسته از آیات در مورد زمینه های باطنی انسان در قرآن است: نخست آیاتی که انسان را در مقام بنی آدم تکریم می کند و دوم آیاتی که انسان را به جهت پیروی نکردن از عقل همانند حیوانات و حتی گمراه تر معرفی می کند. نتایج این پژوهش بازتاب چندگانگی باطن انسان ها نسبت به یکدیگر است. برخی آیات مربوط به فطرت و حقیقت جوهری روح انسان و آیاتی نیز مربوط به طبیعت و جوهر جسمانی وجود اوست. اگر انسان بر اساس فطرت روحی خویش حرکت کند، تمدن ساز می شود و در مسیر انبیاء الهی گام برمی دارد و زندگی خود را بر اساس خواسته های خداوند انتظام می بخشد؛ اما اگر برخلاف آن و در راستای جوهر جسمانی خویش حرکت کند، از مسیر الهی دور می شود و به جهت استفاده نکردن از عقل، موجب سقوط انسانیت و انحطاط مدنیت می گردد.
جایگاه تفسیر آیت الله سید مصطفی خمینی (ره)
منبع:
بینات ۱۳۷۶ شماره ۱۵
حوزههای تخصصی:
نشانگرها و حکمت هاى حذف جواب شرط در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جملات شرطى، دو رکن اساسى «شرط» و «جواب شرط» وجود دارد که از نظر معنا، متوقف بر یکدیگرند. گاهى رکن جواب شرط در این جملات حذف مى شود که باید براى تکمیل فهم معنا، به حکمت آن پى برد. از نظر فصاحت و بلاغت، لفظ مذکور باید بر محذوف دلالت کند تا جملات معماگونه نباشد. مقاله حاضر با روش توصیفى تحلیلى، نشانگرها و حکمت هاى حذف جواب شرط در قرآن کریم را بررسى کرده است. برخى از نشانگرهاى حذف جواب شرط عبارت است از: وضوح و روشنى جواب، تکرار جواب در آیات قبل، دلالت جمله بر محذوف، وجود تعلیل و دلالت مقام. بعضى از حکمت هاى حذف جواب شرط هم شامل بیان عظمت، تهویل، نشان از زشتى محذوف، و بیان شگفتى است.
جستاری تفسیری در حلیت ذبیحه کتابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیه 5 سوره مائده از جمله آیاتی است که در بحث حلیت ذبیحه اهل کتاب مورد اختلاف مفسران است. در این آیه شریفه به حلال بودن طعام اهل کتاب برای مسلمانان تصریح شده است: «و طعام الذین اوتوا الکتاب حل لکم». طعام، از نظر لغویون به معنای ذبیحه یا اعم از ذبیحه است. اما در روایات تفسیری درباره چیستی طعام در آیه مزبور، تعارض وجود دارد؛ بخشی از روایات آن را به معنای ذبیحه اهل کتاب دانسته اند و در مقابل، بخش دیگری از روایات آن را به حبوب تفسیر نموده اند. این مقاله پس از بررسی های تفسیری، تفسیر طعام به حبوب را از باب ذکر مصداق طعام می داند. در صورت عدم پذیرش این نظر و باقی ماندن تعارض در روایات، این دو دسته از روایات متعارض از درجه اعتبار ساقط می گردند. در این هنگام باید به ظاهر آیه رجوع نمود و یا اینکه روایات حلیت ذبیحه را به جهت داشتن تطابق با آیه، دارای رجحان دانست.