فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۸۰۱ تا ۱۰٬۸۲۰ مورد از کل ۱۳٬۹۴۱ مورد.
منبع:
تفسیرپژوهی سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۵
45 - 13
حوزههای تخصصی:
از جمله موضوعات اخلاقی در عرصه زندگی فردی و اجتماعی، «عزت نفس» است. عزت نفس، به عنوان یکی از صفات ارزشمند، در ساماندهی زندگی دنیوی و اخروی اثربخش بوده و در بروز رفتار های نیکو نیز بسیار مؤثر است. این موضوع نقش مهمی در جهت دهی نفس انسان در مقابل خداوند داشته و اسباب عظمت هر فرد در برابر سایر موجودات را فراهم می آورد. به همین جهت نسبت به سایر صفات و مفاهیم اخلاقی اهمیت ویژه ای داشته است. ازاین رو، قرآن و عهدقدیم در آیات متعدد خود، به مسأله عزت نفس اشاره نموده و اسباب و مصادیق آن را بیان فرموده اند. این نوشتار با کنکاش در آیات قرآن و عهدقدیم و تفسیر آیات، برخی از مولفه های عزت نفس نظیر: «ایمان»، «قوم برگزیده»، «ابن الله»، «تقوا» و «تواضع» را توصیف نموده، سپس با بررسی و بیان نقاط اشتراک و افتراق این مؤلفه ها، مفاهیم مذکور را تحلیل نموده است. سرچشمه عزت نفس انسان از آنجاست که انسان شبیه به خدا آفریده شده است. این مطلب، از نقاط اشتراک عهدقدیم با قرآن است و از نکات افتراق برگزیدگی قوم یهود و مسأله ابن الله است که در قرآن برگزیدگی و ابن الله بودن مسلمانان طرح نشده است.
گامی نو در ساختارشناسی سوره فتح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در رویکرد تفسیری «وحدت سوره» و « سوره به مثابه واحدی پیوسته»، سوره های قرآن کریم دارای ساختاری منسجم و منظم هستند لذا برای فهم بهتر هر سوره بایستی به روح کلی و ساختار آن توجه شود. با این رویکرد می توان ارتباط منسجم و هماهنگ میان آیات سوره را کشف و از طریق بررسی متن و ارتباطات لفظی، ادبی و محتوایی سوره، ساختار آن را به دست آورد و با استخراج موضوع محوری سوره به تفسیر اجزاء آن پرداخت. برای فهم تصویر و هندسه باطنی سوره با این رویکرد کل نگر و ساختارشناسانه، در وهله اول بایستی آیات، پاراگراف بندی (بخش بندی) شوند. در این نوشتار «سوره فتح» ابتدا به روشی نو (بدون توجه به محتوای آیات و صرفاً براساس شواهد لفظی) بخش بندی می شود، سپس پاراگراف های هم سیاقِ دارای وحدت موضوعی، به صورت یک «فصل» دسته بندی شده و در نهایت موضوع محوری سوره استخراج می گردد. کلیه مراحل بخش بندی، فصل بندی و استخراج موضوع محوری سوره، براساس اصول پاراگراف بندی است.
مدلول عقل و کارکردهای آن در اصول فقه اهل سنت
منبع:
مطالعات فقه و اصول سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
71 - 53
حوزههای تخصصی:
از ابتدای تاریخ اجتهاد، نقش عقل در استنباط احکام، موضوعی چالش برانگیز بوده و هست. در میان موافقان و مخالفانِ نقش عقل در فرآیند استنباط، برخی از علمای اصولی اهل سنت توانسته اند به دور از افراط و تفریط، نقشی کاربردی برای آن بیابند و بدون عنوان کردن بخشی مستقل برای آن در کتب و مباحث خود، از آن به عنوان ابزاری مفید استفاده کنند. در کشاکش نقش حداقلی یا حداکثری عقل، گرچه هیچگاه به عقل آزادی تصمیمگیری داده نشده است؛ اما نقش آن در به کاربردن کتاب و سنت و اجماع و قیاس شرعی و غیره قابل انکار نیست. این تحقیق به صورت تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به بازخوانی نقش عقل در اصول فقه اهل سنت در اجتهاد پرداخته و به این نتیجه رسیده است که بیشترین نقش عقل، در تشخیص برائت اصلی و فهم مقاصد کلی تشریع و عملیات قیاس و تطبیق احکام در جامعه است.
تطبیق جایگاه زن در نهاد خانواده از منظر اسلام و فمینیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۸
31 - 64
حوزههای تخصصی:
تفکرات فمینیستی، تمام حقیقت انسان را منحصر در جسم او می داند. بنابراین با مشاهده تفاوت های جسمانی دو جنس، انسان ها را به دو گروه متفاوت و حتی مقابل هم تقسیم می کند: مرد دارای قوای جسمانی برتر، اصل انسانیت، و زن با ضعف جسمانی، انسان تابع و پیرو مرد. در این نوع انسان شناسی، مطالبه حقوق برابر، تنها در صورتی موجه به نظر می رسد که هرگونه تفاوتی میان دو جنس نفی شود. در حالی که جهان بینی اسلامی به طور مبنایی، حقیقت وجود انسان را روح او می داند، نه جسم او و نه مجموع جسم و جان و از آنجا که روح از هرگونه شائبه تذکیر و تانیث فارغ است، هیچ تفاوتی در انسانیت بین افراد انسان وجود ندارد. بزرگ نمایی جنسیت در فرهنگ فیمینیستی و محرومیت هایی که زنان از این جهت متحمل شدند، آنان را به سوی انکار جنسیت سوق داده است. هدف این پژوهش، این است که نشان دهد آموزه های فمینیستی در حوزه زن و خانواده با تعالیم دین اسلام سازگار نیست؛ ولی این ناسازگاری مانع از آن نمی شود که بدونِ داوری ارزش مدارانه به مطالعه تطبیقی و عینی بین دو نگاه پرداخته شود. همچنین، این تحقیق، به روش مطالعه کتابخانه ای و تحلیل محتوا، بررسی تحلیلی برخی از مسائلِ نهاد خانواده با محوریت زن از نگاه اسلام و فمینیسم را بر عهده دارد و نوآوری آن هم علاوه بر مقایسه دو دیدگاه، این است که از خانواده رو به زوال در فرهنگ غرب عبرت گرفته، و از اقتباس عناصر فرهنگی مخرب غربی و فمینیسم افراطی اجتناب شود.
بررسی دیدگاه تفسیری فریقین در مصداق شناسی «حق معلوم» در آیه 24 معارج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
۱۴۱-۱۵۴
حوزههای تخصصی:
در باره «حق معلوم» در آیه 24 معارج دیدگاه های مختلفی وجود دارد. برخی با استناد به نظر مشهور و با استشهاد به روایات، آن را غیر از زکات و برخی دیگر با مدنی شمردن این سوره و با استناد به ادله ای، آن را زکات دانسته اند. با توجه به تفاوت دیدگاه ها در مکی یا مدنی بودن این آیه، در باره زکات، سه دیدگاه: واجب، غیرواجب و تفصیلی؛ اعم از واجب و غیرواجب وجود دارد. دستاورد این پژوهش، پس از بررسی دیدگاه های مربوطه، آن است که مفسران بین معنای اصطلاحی و لغوی زکات، خلط کرده اند. در این میان دو دیدگاه زکات واجب و اعم از واجب و غیرواجب نادرست به نظر می رسد. آیه در صدد بیان این نکته است که پرداخت های مالی؛ اعم از إعطا، انفاق، صدقه، خمس و زکات، برای پالایش انسان از رذایل اخلاقی است.
مقایسه دیدگاه علامه طباطبایی و ملاصدرا درباره معاد جسمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سنت حکمی کلامی اسلامی، معاد جسمانی یکی از غامضترین مسائل بوده است، بطوریکه فیلسوفان و متکلمان قبل از ملاصدرا یا از تبیین آن اظهار عجز میکردند یا تبیینی غیر معقول یا غیر مشروع ارائه میدادند. بعد از آنکه ملاصدرا درباره معاد جسمانی تبیینی معقول و منطبق با شرع ارائه کرد بیشتر فیلسوفانِ متأخر، نظریه وی را پذیرفتند. گرچه برخی از صاحبنظران، که تفسیر او را منطبق با شرع نیافتند، با دیدگاه او مخالفت کرد ه اند. در این میان، علامه طباطبایی که از پیروان حکمت متعالیه است درباره کیفیت معاد جسمانی با صراحت اظهار نظر نکرده است. بر همین اساس، عده یی او را مخالف معاد جسمانی صدرایی و عده یی او را موافق آن میدانند. بررسی هندسه معرفتی علامه طباطبائی گویای این حقیقت است که وی معتقد به معاد جسمانی مورد نظر ملاصدرا بوده است چراکه، اولاً مبانی فلسفی، تفسیری و عرفانی علامه طباطبایی و ملاصدرا با هم منطبقند، ثانیاً علامه مخالفتی با معاد جسمانی مورد نظر ملاصدرا و موافقتی با معاد جسمانی مورد نظر دیگران ابراز نکرده است.
تحلیل تفسیری رابطه آیه دحو الأرض با دانش بشری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
۶۲-۴۹
حوزههای تخصصی:
ویژگی های زمین ازجمله مسائلی است که با اهدافی خاص در قرآن کریم و دانش بشری مورد توجه قرار گرفته است. «دحو الارض» نمونه ای از این ویژگی هاست که خدای متعال در سی امین آیه سوره نازعات با طرح آن، به مرحله ای از آفرینش زمین اشاره دارد. مفسران از دیرباز به فراخور دانش خویش یا با توجه به فهم مخاطبان و نیز منابعی که در اختیار داشتند، تفاسیر گوناگونی از دحوالارض ارائه داده اند. برخی بر پایه روایات آفرینش زمین، خروج زمین از زیر آب و گسترده شدن آن را تفسیر معتبری برای این آیه شمرده اند. گروهی نیز با استناد به معانی واژه دحو و استخدام دانش های جدید بشری، آن را اشاره به حرکت و شکل زمین دانسته اند. مطالعات میان رشته ای قرآن و نجوم و بررسی واژگانی «دحو» و پذیرش قاعده امکان استعمال لفظ در بیشتر از یک معنا در قرآن کریم و نیز بهره گیری از یافته های قطعی علمی در حوزه کیهان شناسی و حرکت اجرام آسمانی نتیجه می شود که دحوالارض به یک روند بسیار طولانی اشاره دارد که با جداشدن زمین از جرمی دیگر و پرتاب شدنش در فضا آغاز شده و تا به شکل کروی درآمدن و فراهم شدن شرایط اولیه حیات بر آن ادامه می یابد.
تحلیلی بر آرایه انسان انگاری در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۰
141 - 162
حوزههای تخصصی:
توجّه بیشتر پژوهشگران حوزه بلاغت قرآن به رابطه وجوه ادبی و مذهبی این کتاب مقدس آسمانی و سازگاری یا عدم سازگاری این وجوه باهم معطوف شده است. قرآن در جایگاه معجزه ختمیّه از یک سو منشاء شکوفایی بلاغت ادبی در زبان فارسی بوده است و از سوی دیگر به لحاظ ادبی نیز تقلید ناپذیر می باشد. از این رو دقیقاً نمونه های آرایه های ادبی چون تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه، تمثیل و... در قرآن، همسانی ماهوی با همین آرایه ها در متون ادبی شعری یا منثور زبان فارسی ندارند. این موضوع در مورد آرایه تشخیص یا انسان انگاری در قرآن، بیش از همه آرایه ها صدق می کند. در تفکر اسطوره ای آنیمیستی، انسان انگاری سایر موجودات نوعی تخیّل و فرض ذهنی تلقّی می شود. همه زیبایی های بلاغی و ادبی در قرآن در خدمت انتقال معانی ژرف به ذهن آدمی است؛ ولی این اندیشه و استدلال که گزیری برای تمسّک به آرایه های ادبی و بلاغی در قرآن جهت درک مجهولات عالم غیب نیست؛ در مورد آرایه انسان انگاری صدق نمی کند. پرسش اساس این جستار این است که آیا زبان مجازی به معنای عام که در اکثر زیبایی های ادبی از جمله تشخیص یا انسان انگاری مشاهده می شود، در کلام قرآن چگونه قابل توجیه است؟
نقش ساحات احساسی و ارادیِ ایمان در پیوند دو سویه آن با فعل اخلاقی از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایمان حقیقتی است که افزون بر شناخت، احساس و اراده انسان را نیز دربرمیگیرد و بهمین دلیل اندیشمندان با تأکید بر یکی از این ساحتها، دیدگاههای متفاوت شناخت گروانه، احساس گروانه و اراده گروانه ارائه نموده اند. نحوه پیوند ایمان با عمل نیز از مسائل کهن در باب ایمان است که معرکه یی از آراء گوناگون را در پی داشته است. در این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی، برداشت ملاصدرا در این موضوع تبیین و تحلیل میگردد. غالباً دیدگاه ملاصدرا در باب ماهیت ایمان را یگانه انگاری ایمان و شناخت معرفی میکنند اما از دیدگاه وی ایمان معرفتی قلبی است که افزون بر شناخت، احساس و اراده آدمی را نیز دربرمیگیرد. تأکید ملاصدرا بر نقش عشق مؤمنانه در ساحت احساس و نیز اخلاص ایمانی در ساحت اراده، موجب گردیده تا بتوان تبیین قابل قبولی از نحوه پیوند ایمان و عمل در چارچوب اندیشه وی، ارائه نمود. بدینسان، ایمان از طریق گستره خود در ساحت احساس و اراده (عشق و اخلاص)، به عمل اخلاقی منجر میشود و متقابلاً از همین دریچه ها، از آن تأثیر میپذیرد. بنابرین با وساطتِ ساحت احساس و اراده، میان معرفت و فعل اخلاقی رابطه یی دو سویه برقرار میشود؛ از سویی ایمان انجام فعل اخلاقی را تضمین میکند و از سوی دیگر، انجام فعل اخلاقی باعث تقویت ایمان میشود.
مدل برنامه ریزی راهبردی در سازمان از منظر قرآن کریم (مطالعه موردی حضرت نوح (ع))
منبع:
مطالعات قرآن و علوم سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
99 - 140
حوزههای تخصصی:
خداوند بر اساس ربوبیت خود و برای هدایت بشر، پیامبران را ارسال و قوانین را از طریق آن ها نازل کرده است. یکی از پیامبران اولوا العزم حضرت نوح (ع) است که برای هدایت امت خود برنامه ریزی راهبردی تدوین، اجرا و ارزیابی کرده است. برنامه ریزی راهبردی آن حضرت بر اساس سه محور شناخت وضع موجود، ترسیم وضع مطلوب و راهبردهای نیل به وضع مطلوب صورت گرفته است. مقاله حاضر «مدل برنامه ریزی راهبردی در سازمان از منظر قرآن کریم با تأکید بر مطالعه موردی حضرت نوح (ع)» را با بهرگیری از روش میان رشته ای، مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که حضرت نوح (ع) با شناخت از وضع موجود امت خویش، وضعیت مطلوب را ترسیم و راهبردهای نیل به آن را ترسیم نموده است. بدین جهت آن حضرت برای نیل به وضع مطلوب، اقدام به طرح و ارائه ی راهبردهای گوناگونی همچون: ابلاغ صریح مأموریت، بشارت و انذار، عدم درخواست مزد، شفقت و دلسوزی، حفظ سرمایه انسانی، استقامت و اتکال به خدا و پیوند دادن بین امور معنوی و امور مادی کرده است. برنامه ریزی راهبردی حضرت نوح (ع) دارای امتیازاتی مانند انسانی، سازمانی و محیطی است که نسبت به برنامه ریزی راهبردی دانش مدیریتی از برجستگی های ویژه ای برخودار می باشد.
تبیین مؤلفه های تمدن ساز در شخصیت حضرت موسی (ع) از دیدگاه قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
43 - 66
حوزههای تخصصی:
انسان پس از گذراندن شکل ابتدایی اجتماع، به تدریج جامعه ی بشرى را تشکیل داد. تشکیل امت و ظهور زندگی اجتماعی بشر، وی را آماده ی بهره گیری از تعالیم انبیاء و شکوفایی استعدادها نمود. پیامبران در پی رشد حیات مادی و معنوی انسان ها بودند و مفاهیم وحیانی به عنوان باورهایی ریشه دار، مسیری را فراهم کرد که در آن تمدن هایی متعالی شکل گیرد و منشأ پیشرفت بشر گردد. گرچه در میان تمدن های شناخته شده و نامدار بشری، کمتر به تمدن های دین پایه توجه شده، اما برخی پژوهش گران با در نظر گرفتن این واقعیت تاریخی، اندیشه ی دینی را عاملی اساسی در تشکیل و برپایی تمدن می دانند و معتقدند ادیان آسمانی، به شکل مستقیم یا غیر مستقیم نقش اساسی در ترکیب تمدن ها بر عهده دارند. حضرت موسی? با تبیین قانون های الهی در قالب کتاب آسمانی، زمینه را برای شکل گیری جامعه ای متمدن فراهم کرد. با توجه به نیاز همیشگی بشر به آموزه های پیامبران، بازشناخت مؤلفه هایی از شخصیت موسی? که در تمدن سازی تأثیر داشته، اهمیت ویژه ای می یابد. پرسش اصلی این تحقیق آن است که در شخصیت حضرت موسی? چه مؤلفه هایی برای تمدن سازی وجود دارد؟ برای پاسخ به این پرسش، آیات نورانی قرآن کریم مبنا قرار گرفته و این آیات، اصلی ترین منبع پژوهش حاضر است.
مفهوم شناسی حیلولت در قرآن کریم و نقش آن در هدایت انسان و اتمام حجت بر او
منبع:
الاهیات قرآنی سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۴
75 - 95
حوزههای تخصصی:
خداوند انسان را آفرید و از راه های متعدد حجت هایی را برای هدایت او ارائه فرمود تا او را در مسیر تکامل و وصول به مقام قرب الاهی یاری رساند و به سعادت ابدی نائل گرداند. یکی از این حجت ها قلب و رابطه خاص آن با خداست. این پژوهش با هدف تبیین چگونگی رابطه خدا بین انسان و قلبش که اصطلاحاً حیلولت نام دارد؛ نگاشته شده است. سوال اصلی تحقیق این است که: آیا قلب انسان، مکانیزم و ساز و کارِ خاصی دارد که به وسیله آن از هدایت الاهی برخوردار شود و در عین حال حجت الاهی، بر وی تمام گردد؟ این نوشتار به روش کتابخانه ای به تحلیل آیات قرآن کریم و روایات معصومین(ع) پرداخته و هدایت الاهی از طریق افاضات قلبی و عوامل آن را مورد تحقیق و بررسی قرار می دهد. همچنین در نهایت توضیح داده می شود که، خداوند متعال با حائل شدن بین انسان و قلب او مانع می شود که قلب به باطل یقین پیدا کرده و از آن پیروی کند. از آنجا که ماهیت قلب، کار باطل را نمی پسندد در نتیجه وجدان حقایق توسط قلب و مکانیزم حیلولت یکی از طرق هدایت الاهی محسوب شده و باعث اتمام حجت بر انسان می شود.
نقد ترجمه سوره یوسف براساس بافت موقعیتیِ متن مبدأ از دیدگاه مایکل هالیدی (برای نمونه، ترجمه صفارزاده و غراب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سوره یوسف یکی از سوره های قرآن است که با شیوه ای بدیع، همه داستان یوسفِ پیامبر(ع) را از آغاز تا پایان گزارش کرده است. این سوره در پایان دوره مکّی نازل شد که فشار بر فراخوانی اسلام به اوج خود رسیده بود؛ ازاین رو، با شیوه ای تعلیمی - خطابی، پیامبر اسلام را مستقیم و همه مؤمنان را غیرمستقیم خطاب می کند. در این جستار، تلاش شده است با بهره گیری از نظریه بافت موقعیتی در دستور نقش گرای نظام مند هالیدی و لزوم توجه به آن در فهم متن، ترجمه خانم صفارزاده و آقای غراب از بخش هایی از سوره یوسف، بررسی و دریافته شود آیا آن دو مترجم در انتقال بافت موقعیتی متن زبان عربی به زبان فارسی، موفّق بوده اند یا خیر. در گام نخست، ارکان بافت موقعیتی هالیدی (گستره، منش و شیوه سخن) در متنِ عربی بخشی از سوره بررسی می شود، سپس به اندازه توجه مترجمان به این بافت موقعیتی اشاره می شود. ترجمه های مطالعه شده این جستار، کمتر بر مبنای بافت موقعیتیِ متن عربی و بیشتر بر پایه نگاه به ظاهر آن بوده است؛ ازاین روست که خواننده ترجمه فارسی نمی تواند به خوبی از نقش اندیشگانی، بینافردی و متنیِ زبان اصلی (عربی) و جایگاه عاملان گفتگو در داستان یوسف آگاه شود.
بررسی نقادانه تقریرات حکیم سبزواری از برهان صدیقین و برخی برداشتهای متأخر از آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکیم سبزواری در کوشش برای ارائه تقریرهایی از برهان صدیقین که از تقریرهای پیشین مستحکمتر و در عین حال دارای مقدماتی کمتر باشد، سه تقریر عمده بدست داده که از این سه، دو تقریر را میتوان از نوآوریهای فلسفی وی بشمار آورد. این تقریرها که مورد توجه و تدقیق محققان پس از وی قرار گرفته و الهامبخش کسانی چون علامه طباطبایی در ارائه تقریراتی پیشرفته تر گردیده در گشودن افقهایی جدید فراروی این بحث فلسفی پیشرو بوده اند و از این نظر، از نقاط عطف در سیر تکاملی برهان صدیقین محسوب میشوند. این امر، بررسی نقادانه تقریرهای یادشده و نیز برداشتهایی که از آنها صورت گرفته را ضروری میسازد. مقاله حاضر، در این راستا، به گزارش و تحلیل و نقد تقریرهای سبزواری و تأمل در نکات و اشکالاتی که در برداشتهای معاصر از این تقریرها مطرح شده، پرداخته است.
سیر تطوّر مقیاسهای قرائی در تاریخ قرائات(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال بیست و ششم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۹۸)
93 - 116
حوزههای تخصصی:
مقیاسهای قرائی همواره در راستای انتخاب قرائت یا قرائات صحیح، مورد توجه دانشمندان اسلامی قرار گرفته است. این مقیاسها در طول تاریخ به دو گونه کلی قاریمحور و قرائتمحور وجود داشته است. مقیاس قاریمحور در درجه اول، به گزینش قاریان و نه قرائات میپردازد، اما مقیاس قرائتمحور به بررسی تکتک کلمات اختلافی در قرائت قرآن بدون در نظر گرفتن قاریان آنها توجه دارد. بهطور کلی، مقیاسهای قرائی اعم از قاریمحور و قرائتمحور، سه دوره مهم را در تاریخ قرائات سپری کردهاند: الف- دوره انتخاب قرائت با مقیاس قرائتمحور؛ ب- دوره انتخاب قاری با مقیاس قاریمحور؛ ج- دوره انتخاب قاری با مقیاس قرائتمحور. پژوهش حاضر پس از دستهبندی دورههای مختلف تاریخی در این باره، به بررسی این دورهها با رویکرد توصیفی تحلیلی پرداخته است.
نقش معادباوری در سلامت معنوی انسان از منظر قرآن کریم
منبع:
تفسیرپژوهی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
13 - 28
حوزههای تخصصی:
اصل توحید و تقویت و تثبیت باور به آن از یک سو و باور به معاد از سوی دیگر، شروط لازم و بسترساز سعادت اخروی و دنیوی انسان هستند و البته عمل بر اساس این دو رکن نیز تضمین کننده این سعادت است. در این مقاله اعتقاد به معاد و نقش آن در سلامت معنوی انسان به عنوان سؤال اصلی بررسی می شود و نکته ای که در این بررسی حائز اهمیت است این است که به اصل معاد در بیش از یک سوم آیات قرآن، اشاره شده است و خداوند پیوسته به کافران و حتی مؤمنان درباره عواقب معاد هشدار داده است. نقش بازدارنده اعتقاد به معاد، در زیست سالم انسان در دنیا و عدم ترس او از مرگ، عدم آزار رساندن و خیانت و ظلم به مردم، گناه نکردن به خاطر ترس از عقوبت اخروی و دوری از خشم خدا، فریفته نشدن به زرق و برق دنیا تأثیرگذار است و لذا اگر سلامت جسمی انسان به اموری از جمله تغذیه مناسب، خواب کافی و... وابسته است، سلامت معنوی او نیز به اتصال و ارتباط معنوی انسان با خدا وابسته است. در واقع آسایش برای تن است و آرامش برای روح و این میسر نخواهد شد، جز ارتباط با خداوند که انسان را از اضطراب، تشویش و دلهره نجات می دهد و امنیت روحی را برای او به ارمغان می آورد و در این میان اعتقاد به معاد نقش بنیادینی در نجات انسان و سلامت معنوی او دارد.
نقد دیدگاه ابوالکلام آزاد در معرفی کورش به عنوان ذوالقرنین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۸
91 - 118
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم در آیات 83 تا 98 سوره کهف به شخصیت ذوالقرنین اشاره کرده است. یافتن مصداق واقعی ذوالقرنین همواره دغدغه مفسرین و قرآن پژوهان بوده است. ابو الکلام آزاد با تتبع در تورات و بررسی تاریخ ایران باستان به این نتیجه رسیده که کورش کبیر پادشاه ایران همان ذوالقرنین قرآن است. فرازهایی از کتاب مقدس، دیهیم شاخ گونه تندیس دشت مرغاب، جنگ های کورش کبیر در ناحیه شمال، جنوب و شرق ایران به همراه رفتارهای بعضاً ملایمت آمیز او با دشمنان مغلوب به ویژه خدماتش به یهودیان بابل را از جمله شواهد همسان انگاری کورش با ذوالقرنین می داند. وی با اشاره به عبارت هایی از تورات و زرتشتی بودن هخامنشیان بر موحد بودن کورش صحه می گزارد. هرچند برخی شواهد ارائه گردیده علی الظاهر بر ویژگی های ذوالقرنین در قرآن قابل تطبیق است ولی مواردی همچون مسأله موحد بودن کورش به خدای یکتا و ایمان وی به معاد، عدم رفتار عدالت آمیز با مجرمان و ثبت نشدن بنای سد آهنی به نام کورش در منابع تاریخی از مهم ترین مسائلی است که آشکارا بر نظریه همسان انگاری کورش کبیر با ذوالقرنین قرآن خدشه وارد می کند. این مقاله ضمن بررسی دیدگاه ابوالکلام و نقد آن بر نارسایی شواهد ارائه شده و وجود تفاوت آشکار بین ذوالقرنین و کورش تأکید می کند.
چالش های فقهی و حقوقی قصاص مرد در برابر زن در رویارویی با کرامت انسانی
منبع:
مطالعات فقه و اصول دوره دوم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
79 - 93
حوزههای تخصصی:
اصل احترام به کرامت انسانی، نقش اساسی را در بنیان نهادن هنجارهای اخلاقی مرتبط با حقوق بشر ایفا می کند. در سیاست کیفری اسلام، این اصل مورد توجه خاصی قرار گرفته است. قانون گذار ایران نیز به تبعیت از شریعت مقدس اسلام، در قانون اساسی خود که مشروعیت یا عدم مشروعیت قوانین و مقررات دیگر بر اساس آن مورد ارزیابی قرار می گیرد، در اصول مختلفی کرامت انسانی را مورد تأکید قرار داده است. با دقت نظر در متون قانونی ایران در نگاه اول با نوعی چالش در بطن آن مواجه می شویم. به عنوان مثال برخی مجازات ها مانند قصاص، رجم، صلب، قطع عضو و ... را به گونه ای وهن به حیثیت انسانی دانسته اند؛ اما باید دید استدلال موافقان و مخالفان این گونه مجازات ها چیست؟ بر همین اساس تحقیق حاضر متعاقب توضیحی مختصر در باب کرامت انسانی، مجازات قصاص نفس را مورد مداقه قرار داده است و نگارندگان به این نتیجه رسیده اند که اصل مجازات قصاص، تنافی با کرامت انسانی ندارد ولی عدم برابری زن و مرد در این مجازات را تأمل برانگیز دانسته و مورد نقد قرار داده اند.
واکاوی قدم صدق در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
9 - 34
حوزههای تخصصی:
برخورداری از اراده ای پولادین در انجام کارها که از آن با عنوان «قدم صدق» و «ثبات قدم» یاد می شود، جهت دهنده مسیر زندگی بر مدار عزت، سربلندی و پایداری در برابر ناملائمات فردی و نابرابری های اجتماعی می باشد که در تمامی حوزه های فقهی، عقیدتی و اخلاقی جاری بوده و آرامش خاطر در کنار محبت الهی، برخورداری از فزونی رزق و برکت و کرامت و سلامتی را برای شخص به ارمغان می آورد؛ تا در مسیر الهی به سعادت، در ایمان به باور، در مخاصمات به حق، در تنگ دستی به شکر، در بیماری به سلامت، در تهذیب نفس به تزکیه و در طلب علم و دانش به تقوا نائل آید. نقش این فضیلت اخلاقی در تأثیر تعالیم و آموزه های دینی به حدی جدی است که تکامل مؤلفه های دینی از قبیل ایمان، تقوا و عبودیت در کنار رسیدن به موفقیت به آن نسبت داده شده و از آن به عنوان رکن اساسی در تحقق ایمان تعبیر شده است.