فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۹۸۱ تا ۱۲٬۰۰۰ مورد از کل ۱۳٬۹۴۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
اصول اخلاقی در نظام های اخلاقی ضمن آن که می تواند خط و مشی اخلاقی آن نظام را سامان دهد در حل چالش های اخلاقی نیز کارگشاست. نظام های اخلاقی بر اساس نوع نظریه اخلاقی خود اصول اخلاقی را پیشنهاد می دهند که گاهی اصول مشترک همه نظام های اخلاقی است. این مقاله با هدف استخراج اصول اخلاقی قرآن با رویکرد فرا اخلاقی سامان یافته است. بررسی و تحلیل آموزه های قرآن و روایات اسلامی – که به روش توصیفی – تحلیلی صورت گرفته است- نشان می دهد می توان بر اساس شاخص های لفظی چون هیئت و ماده وشاخصه های محتوایی چون تاکید، فراوانی ، تکرار و تقدیم، به مهم ترین اصول اخلاقی مورد نظر آموزه های دینی دست یافت. این اصول ضمن برخورداری از ویژگی هایی چون جامعیت ، هدفداری، سازگاری، برخورداری از اولویت و پایه ای بودن برای اخلاق نقش هدایت گری اخلاقی مومنان را ایفاکرده در برخی چالش ها و موقعیت های دشوار اخلاقی کارگشا هستند.
راهبردهای مقاومت در دوره انتظار از منظر قرآن کریم
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال دوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴)
165 - 191
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعاتی که درباره ارتباط مقاومت اسلامی و حکومت جهانی مهدوی قابل طرح است، چیستی راهبردهای مقاومت در دوره انتظار از دیدگاه قرآن کریم است. هدف از شناخت چیستی راهبردهای مقاومت، به کارگیری آنها و تقویت فکری و فرهنگی جبهه مقاومت در دوره انتظار و زمینه سازی ظهور است. پرداختن به راهبردهای مقاومت در دوره انتظار، برجستگی فرهنگ مهدویت در جهان معاصر و نقش مهم مقاومت اسلامی برای زمینه سازی ظهور را نمایان می کند. این راهبردها را می توان در سه حیطه بررسی کرد: راهبردهای بینشی، راهبردهای گرایشی و راهبردهای کنشی. در این پژوهش که با روش توصیفی - تحلیلی انجام شده است، چیستی راهبردهای مقاومت در هر سه حیطه از دیدگاه قرآن بررسی می شود. در راهبردهای بینشی به تبیین موضوعاتی مانند اندیشه حکومت جهانی و زمینه سازی برای حاکمیت حق، عدالت گستری، دفاع از مظلومان و ستمدیدگان پرداخته می شود. در راهبردهای گرایشی موضوعاتی مانند نقش اقتدار و توانمندی، تکیه نکردن به ظالمان و امید به پیروزی مطرح می شود و در راهبردهای کنشی و رفتاری به نقش تقوا، صبر و پایداری، ایثار و امر به معروف و نهی از منکر در مقاومت در دوره انتظار می پردازیم.
نگاهی متفاوت به آموزش قرآن؛ بهره گیری از رویکرد ارتباطی در آموزش زبان دوم
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
98 - 119
حوزههای تخصصی:
آموزش زبان دوم تابع الگوهای مختلفی است که با انتخاب هرکدام، سبک و اسلوب آموزشی نیز تا حد زیادی تغییر می کند. حال اگر این زبان دوم، زبان قرآن باشد، انتخاب الگوی مناسب برای آموزش آن، بسیار ضروری می نماید. شیوه های کنونی آموزش قرآن مبتنی بر آموزش مهارت های نوشتاری (روخوانی) است که شبیه روش «دستور زبان و ترجمه» در آموزش زبان دوم است. با توجه به منسوخ شدن روش «دستور زبان و ترجمه» و جایگزین شدن روش «ارتباطی»، این مقاله ضمن معرفی اصول روش «ارتباطی»، با توجه به شباهت هایی که این روش با سیره تعلیمی پیامبر و امامان(علیهم السلام) دارد، کاربست آن را در آموزش قرآن پیشنهاد می کند. مهم ترین مؤلفه های روش «ارتباطی» عبارت اند از: «تأکید بر مهارت شنیداری» و «تأکید بر معنامحوری و کاربست آموخته ها در زندگی» که شباهتی تام با مؤلفه های اصلی آموزش قرآن در سیره پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) یعنی «آموزش قرآن به روش شنیداری-گفتاری» و «معنامحوری و عمل به مفاهیم آیات در زندگی» دارد.
Investigating the Phono-Semantic Function in the Translations of Ṣaḥīfah Sajjādīyah (based on the Translations of Garmārūdī, Ilāhī Qumshiʿī, Āyatī)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In every language, there is always a consistent relationship between sound and meaning and the way phonemes are used in inducing concepts. In the science of linguistics, there is a field called "phono-semantic" based on the coexistence of the phonetic structure of words and the correspondence between sounds and meanings. And in translation as an inter-linguistic and communicative act, it is very important to pay attention to the form of the source text to convey the meaning. The prayers of Imam Sajjad (AS) in the blessed book of Ṣaḥīfah Sajjādīyah are full of pure concepts for worshipping God and have a pleasant and soulful music that has been translated by translators into different languages. In the supplications of Ṣaḥīfah Sajjādīyah, the details of the phonetic level are difficult to translate due to the special features of listening. Therefore, in addition to conveying the meaning, the translator should also pay attention to the phonetic features of the words. In this literary essay, with the analytical descriptive method, the author has criticized four levels of phono-semantic: alliteration, minimal pairs, word plays and rhythm in three translations by Sayyid ʿAlī Mūsawī Garmārūdī, Ilāhī Qumshiʿī and Abdul Muḥammad Āyatī.
تحلیل فرایندهای فرا نقش اندیشگانی در سوره های «واقعه» و «قیامت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد نقش گرای نظام مند هلیدی به بازنمایی جهان در زبان می پردازد و در این راستا نگره های ویژه خود را مطرح می کند؛ برای مثال، معنا در این نظریه محصول سه فرانقش اندیشگانی، بینافردی و متنی است که هر سه هم زمان و به یک میزان، به معنای پیام کمک می کنند. فرانقش اندیشگانی به دو فرانقش تجربی و منطقی تقسیم می شود. در فرانقش تجربی، بندهای مفرد و در فرانقش منطقی بندهای مرکب تحلیل می شوند. بند ازنظر فرانقش اندیشگانی به سه بخش تقسیم می شود: فرایند، مشارک و عنصر حاشیه ای. فرایندها به دو گروه اصلی و فرعی تقسیم می شوند و هر کدام سه زیر بخش دارند؛ اصلی ها: مادی، ذهنی، رابطه ای. فرعی ها: رفتاری، کلامی و وجودی. در پژوهش حاضر، ارزیابی فرانقش اندیشگانی در سوره های «واقعه» و «قیامت» مدنظر بود و فرایندهای به کاررفته در این دو سوره و بسامد حضور هر یک از این فرایندها به بحث گذارده شد تا ابعاد رستاخیز در این سوره ها معلوم شود. یافته های پژوهش نشان دادند فرایند مادی در این دو سوره بیش از سایر فرایندها به کار رفته است؛ فزونی این فرایند به صورت ملموس، بر وقوع کنش، یعنی قیامت تأکید دارد و به آن عینیت می بخشد.
بررسی تفاوتهای جنسیتی زنان و مردان در دو دیدگاه قرآن مجید و فمینیسم
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق تلاش گردیده نسبت به بررسی تفاوتهای جنسیتی از دو دیدگاه قرآن مجید و فمینیسم اقدام شود. در بیان دیدگاه قرآن مجید از تفسیر نمونه نوشته آیت الله مکارم شیرازی استفاده گردیده است. هدف از این تحقیق، ابتدا شفاف نمودن دیدگاههای مذکور در خصوص تفاوتهای جنسیتی و سپس ارائه پیشنهادهایی جهت طراحی ساختاری منطقی و کارآمد برای جامعه امروز است. این تحقیق امیدوار است ضمن اصلاح و بهبود باورهای نسبت به موضوع جنسیت و تفاوتهای جنسیتی، موجبات رشد و تعالی جامعه به ویژه زنان را فراهم آورد. روش این تحقیق ، کیفی و با استفاده از متون مکتوب و منابع کتابخانه ای است
هستی اعتباری از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«اعتباریات» مهمترین مفاهیم بکار گرفته شده در حکمت عملی هستند. بکارگیری اصول حکمت متعالیه صدرالمتألهین در راستای شناخت «هستی» اعتباریات، افقهای نوینی پیش روی حکمت عملی معاصر خواهد گشود. این پژوهش بر پایه رویکرد حکمت متعالیه، سعی داشته به این پرسش که «آیا هستی اعتباریات، امری مجعول و ساختگی است یا همچون هستی حقیقی، دارای بهره یی از حقیقت و نفس الامر است؟» پاسخ دهد و آثار روش شناختی آن را بنمایاند. پاسخگویی به این پرسش متکی بر بکارگیری اصل تشکیک و تحلیل آراء صدرالمتألهین در حوزه حُسن و قُبح ذاتی و مدرَکات عقل عملی است. بر این اساس، مقاله حاضر نشان میدهد که 1. هستی اعتباری رقیقه و مرتبه نازله هستی حقیقی است نه امری در مقابل آن، بنابرین اعتباریات دارای بهره یی از نفس الامر هستند، نه صرفاً پدیده هایی مجعول. 2. بهره مندی اعتباریات از هستی نفس الامری مختص به اعتبارات متکی به شرع و عقل است، نه هر نوع اعتباری. 3. ارتقاء هستی اعتباری به رقیقه هستی حقیقی بودن، امکان جریان روشهای برهانی در حوزه حکمت عملی را فراهم می آورد.
شاخصه های وصول به فلاح در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال ششم بهار ۱۳۹۴ شماره ۲۱
27 - 42
حوزههای تخصصی:
واژه "فلاح" جایگاهی اساسی در فرهنگ تعالیم اخلاقی اسلام و قرآن کریم دارد؛ زیرا اکثر انسان ها اعمال صالح و افعال اخلاقی خود را به امید نائل شدن به فلاح انجام می دهند. در کاربرد قرآنی، واژه فلاح به معنای پیروزی، ظفر، رستگاری و نجات است و دستیابی به سعادت نیز فلاح خوانده شده است. با این توجه که فرد، موانع را شکافته و رخسار مطلوب را مشاهده می کند. انسان با توجه به ظرفیت سرشته در او، می تواند با تمسک به عواملی چون ایمان و عمل صالح، تقوا، تزکیه نفس، توبه، امر به معروف و نهی از منکر، و ذکر نعمت های الهی به سعادت و رستگاری نائل شود. در میان این عامل ها تقوا به عنوان اصل مسلم در رسیدن به سعادت و رستگاری است. در این مقاله برجسته ترین شاخصه های رسیدن به فلاح از دیدگاه قرآن بررسی شده است. یافته های بدست آمده از تحقیق گویای آن است که قرآن کریم هدف اصلی از رسیدن به فلاح را قرب الهی و تزکیه نفس می داند.
نقاط اشتراک و افتراق شش الگوی ساختارشناسانه در بررسی انسجام متن قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اثبات انسجام و پیوستگی متن قرآن بر مبنای الگوهای ساختارشناسانه از رویکردهای نوین در مطالعات علوم قرآنی است؛ گرچه توجه به نظم القرآن و تناسب آیات و سوره ها در مطالعات اسلامی پیشینه ای دیرینه دارد و به قرون اولیّه ظهور اسلام باز می گردد. در میان الگو های ساختار شناسانه شش الگو از اقبال بیشتری برخوردار بوده که به نام طراحان آن نام گذاری شده است. غالب این الگو ها به ویژه برای کشف تناسب کلام الهی در قرآن طراحی شده اند و از میان آنها تنها الگوی هالیدی و حسن عمومیّت دارد و انطباق پذیر بر متون دیگر است. هدف پژوهش حاضر، بررسی و معرفی نقاط اشتراک و افتراق این الگوها از سه جنبه مبانی فکری، روش کشف انسجام و مؤلفه های درخور توجه است. برای نیل به این هدف، از روش مقایسه الگو های یاد شده و رویکرد توصیفی تحلیلی استفاده شده است. بیشترین نمود اختلاف الگوها در مؤلفه های مدّ نظر است که بسیاری از آنها در گذشته های دور محل توجه دانشمندان علوم قرآنی بوده است. بیشترین نمودِ اشتراک الگو ها در سیاق بندی سوره، توجه به عناصر شکلی به همراه عناصر محتوایی و در نظر گرفتن نظریه پیوستگی به همراه نظریه انسجام و همچنین، پیش فرض آنها نسبت به انسجام و هماهنگی سور مکّی قرآن است؛ البته نتیجه تلاش های ساختارشناسانه همه الگوها، نمایش تناسب کلام الهی است.
نقد و بررسی رویکرد تحقیق موضوعی در قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
روش«تحقیق موضوعی» در قرآن کریم، رویکردی جدید برای تدبر در قرآن است که در طی بیش از سه دهه گذشته توسط حلقه مطالعات قرآنی با محوریت دکتر لسانی فشارکی شکل گرفته و تکامل یافته است و امروز با اقبال گسترده ای از سوی دانشجویان و محققان به ویژه در حوزه مطالعات تطبیقی و میان رشته ای مواجه شده است. با این وجود، این رویکرد چالش های فراوان روش شناختی؛ دیدگاهی و آینده نگارانه ای را پیش روی خود دارد. در درجه اوّل، روش هنوز نواقص متعددی دارد؛ بیش از اندازه بر تداعی آزاد مبتنی شده و به منظور ارائه در قالب روش مطالعات قرآنی نیازمند تکامل است. در درجه دوّم موجب بروز التقاطات فراوانی در اندیشه محققان جوانی که از این روش استفاده می نمایند خواهد شد و در درجه سوّم به نظر می رسد شیوع این رویکرد منجر به پروتستانتیزم اسلامی گردد. در این مقاله ضمن بررسی اجمالی «روش تحقیق موضوعی در قرآن کریم» به طرح مهم ترین مزایا و نواقص آن پرداخته شده است. در نهایت نتیجه گرفته شده است که تدبر در قرآن کریم را باید امری تشکیکی بدانیم و دارای مراتب و سطوحی که به صورت مسلّم از این منظر، تفسیر و تحقیق موضوعی نه اموری مستقل بلکه مرتبط خواهند بود.
جلوه هایی از استعاذه انبیاء از منظر قرآن کریم
منبع:
تفسیرپژوهی سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۹
89 - 67
حوزههای تخصصی:
انسان همواره در زندگی با مشکلات، اضطراب ها و وسوسه هایی مواجهه می شود که به تشویش و نا امیدی او می انجامد، از این رو نیاز به هدایت الهی دارد. قرآن تنها مرجع هدایت بشر، او را به رفتار انبیاء الهی که متخلق به اخلاق الهی و نمونه انسان کامل اند، ارجاع می دهد که چگونه باورهای خداجویانه بشر مانند «استعاذه» در شرایط سخت، در به دست آوردن آرامش او موثراند .این نوشتار به سؤالاتی پاسخ می دهد، نظیر : استعاذه انبیاء در شرایط مختلف چگونه بوده است؟ آیا استعاذه انبیاء فقط در جهت پیشبرد اهداف مطلوب دنیوی و پیروزی آن ها بوده؟ در مواردی که أنبیاء با ناکامی هایی در زندگی دنیوی رو به رو می شدند، استعاذه برای آن ها چه دستاوردی داشته است؟ به همین منظور پژوهش حاضر برای پاسخ به این سؤالات به سیاق و بافت های مختلف آیات توجه کرده و آن ها را مورد بررسی قرار داده است. از جمله رهیافت هایی که به آن دست یافته عبارت است از اینکه انسان بر اساس الگوی رفتاری انبیاء می آموزد که استعاذه در همه شرایط چه سخت و چه آسان باید صورت گیرد و دستاورد آن در همه ی شرایط، خواه به نتیجه مطلوب برسد و خواه به شکست و ناکامی های دنیوی بینجامد؛ نتیجه ی آن تخلق به اخلاق الهی،آرامش شخص، پرهیز از خشونت و تعادل در رفتار فردی و اجتماعی است.
بررسی اشتراک نوعی تکالیف از منظر دینی و فلسفی (با رویکردی انسان شناسانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش مسئله امکان تکلیف یکسان از منظر دین و فلسفه، با توجه به مبانی انسان شناسانه در منابع دینی و فلسفی مورد بحث قرار گرفته است. از آنجا که مسئله تکلیف یکسان پیوندی با وحدت و کثرت نوعی انسان دارد، بررسی دیدگاه دینی و فلسفی در اینباب میتواند راهگشا باشد. گرچه بزرگان ادیان و اکثر فلاسفه، طرفدار «وحدت نوعی» انسان هستند اما فلاسفه اصالت وجودی به «کثرت نوعی» معتقدند. از اینرو، اگرچه از نظر عملی، ادیان و عموم فلاسفه به یکسانی تکلیف پایبند هستند، اما بلحاظ نظری میتوان گفت که لازمه کثرت نوعی انسان، ناهمانندی تکلیف است. بنابرین بنظر میرسد در برخی موارد ناسازگاریهایی رخ دهد، مانند تعارض میان نظریه کثرت نوعی انسان در بیان ملاصدرا و التزام عملی وی به تکلیف یکسان. البته برای رفع این ناسازگاری میتوان به جنبه ثبات انسان با وجود حرکت جوهری و کثرت نوعی اشاره کرد. تعارض دیگر، میان آیاتِ دالّ بر تساوی ذاتی انسانها و آیات ِحاکی از تکلیف در حد وسع است که برای توجیه این دوگانگی نیز، میتوان به تفاوت میان مرحله جعل و مجعول تکالیف تمسک کرد.
میزان در قیامت از دیدگاه مفسران و متکلمان فریقین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
۱۸۶-۱۶۹
حوزههای تخصصی:
معاد و قیامت، یکی از مسائل مهمی است که انسان باید از آن آگاهی داشته باشد و بخش مهمی از آیات قرآن کریم درباره آن است. مواقف زیادی در قیامت نظیر: حشر، صراط، میزان، حسابرسی، بهشت و دوزخ وجود دارد. واژه «میزان» یا «موازین» گاه در دنیا به کار رفته است، مانند: «وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ» و گاه در آخرت، مانند: «وَنَضَعُ الْمَوَاز ِینَ الْقِسْطَ لِیَوْم ِ الْقِیَامَهِ». در اینکه مقصود از میزان در دنیا و آخرت از دیدگاه فریقین چیست؟ آیا مراد قسط و عدل است یا میزان در آخرت، جسمی دارای دو کفه یا میزان به عنوان مَثل است؟ در این مقاله تلاش شده تا با روش تحلیلی و استنباطی معنای میزان در قیامت مورد بررسی قرار گیرد؛ نتیجه پژوهش حاضر آن است که مراد از میزان در آخرت، وسیله ای مطابق با تجسم اعمال در آن عالم و خود نیز از نوعی جسمانیت و کیفیت مطابق با آن عالم برخوردار است و بیان حق، عدل، پیامبر و ائمه درباره میزان از باب بیان مصداق و بیان خواص و ویژگی های آن است. همچنین کاربست جمع میزان (الْمَوَاز ِینَ)، به خاطر تعدد افراد، تعدد اعمال و تعدد جوانب اعمال است.
خوانشی تحلیلی از دیدگاه ملاصدرا و متأخرین پیرامون معنایاسمی و حرفی وجود (تأملاتی در مباحث زبانی حکمت متعالیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا در آراء خود به مباحث زبانی توجه داشته و درباره معنای اسمی و حرفی سخن گفته است. مفسرین، آراء وی در اینباره را خالی از تهافت ندانسته اند تا جایی که بخشی از آراء او را بر دیگری ترجیح داده و ادق از دیگری دانسته اند. این نوشتار با طرح و مقایسه آراء ملاصدرا در باب معنای اسمی و حرفیِ وجود، چارچوبی برای طرح مباحث هستی شناسی، معرفت شناسی و زبان شناسی ارائه داده و با بهره گیری از مباحث زبانیِ علمِ اصولِ فقه، رویکردی تحلیلی زبانی را برای برون رفت از این تهافت ارائه کرده است. ملاصدرا بر این باور است که از یکسو میتوان از طریق اشتراک معنویِ معنای حرفی وجود (است) به اشتراک معنویِ معنای اسمی وجود (هست)، استدلال کرد و از سوی دیگر، اختلاف بین وجود رابط و محمولی، نوعی است. این دیدگاه ملاصدرا محل نزاع و تفسیرهای متفاوتی واقع شده و پرسشهایی را پیش روی صاحبنظران قرار داده است؛ از جمله اینکه آیا این دو دیدگاه همخوانی دارند؟ آیا این نظریه با تشکیک وجود و اشتراک معنوی وجود، سازگار است؟ آیا وجود رابط و محمولی از یک سنخند؟ آیا دو تقسیمبندی وجود در حکمت متعالیه، یعنی تقسیم سه شقی وجود به رابط، رابطی و نفسی و تقسیم دو شقی وجود به رابط و مستقل با یکدیگر در تضادند؟ آیا دو تقسیم یادشده، با آراء ملاصدرا در حوزه معنای اسمی و حرفی سازوارند؟
تحلیل نشانه شناسی مفهوم«آیه» در قرآن با کاربست مدل ارتباطی یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی دانشی است که به بررسی نظام های نشانه ای نظیر زبان ها می پردازد. قرآن کریم نیز به عنوان مجموعه ای از نشانه های زبانی از این منظر مورد بررسی قرار می گیرد. این دانش همانند ابزاری توانمند از طریق ارائه تحلیل های ساختاری به فهم دلالت های متن یاری می رساند. مدل های ارتباطی یکی از ارکان های مهم در تحلیل های زبان شناسی به شمار می رود. در این میان مدل ارتباطی یاکوبسن یکی از مدل های مطرح در حوزه مطالعات نشانه شناسی به شمار می رود. در این مدل ارتباطی، به بررسی نقش های زبانی بر اساس عناصر اصلی تشکیل دهنده ارتباط پرداخته می شود. در این پژوهش با رویکرد توصیفی تحلیلی به تحلیل نشانه شناختی واژه «آیه» در قرآن در مصادیق نشانه های آفاقی، انفسی، معجزه و عبارت زبانی در قالب مدل ارتباطی یاکوبسن پرداخته می شود و دلالت های آن استخراج می گردد. بررسی کارکردهای زبانی واژه «آیه» در مصادیق گوناگون با استفاده از مدل ارتباطی یاکوبسن در نشانه شناسی ویژگی های مشترکی نظیر جنبه غیبی داشتن، تأمل و کارکرد ارجاعی مشترک را برای رمزگان اثبات می نماید و دو سطحی بودن (دنیوی و اخروی) نشانه ها را به نمایش می گذارد.
Investigating the Application of the Interpretative Principle of »Beat one to frighten another « in Shia and Sunni Commentaries(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Shia and Sunni commentators have come to understand some of the rules of the Qur'anic verses, and to understand and analyze these rules as one of the requirements of identifying and classifying various interpretative methods. While they have often not only have not explained the rules they have adopted, but also they have even used interpretive rules without specifying the rules, even under different names. Therefore, in order to evaluate the interpretive methods of the interpreters, one has to discover their unknown rules. The interpretive rule of "Beat one to frighten another" is one of the rules that this paper seeks to streamline its use in the Shia and Sunni interpretations in various times. This rule has been used by most Shia and Sunni commentators since its inception, sometimes by name and sometimes without mentioning the phrase "Beat one to frighten another" and has often been used to justify and analyze the verses blaming the Prophet. In the meantime, Shi''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''ite commentators have used this rule far more in the prophetic transcendence, in line with stricter theological principles in the field of infallibility. Examining many cases of the use of the interpretive rule of "Beat one to frighten another" in the multiple interpretations of Shia and Sunni regarding their time periods, suggests that commentators have never had a fixed and consistent method to use it, and they have often used this rule as a loophole. As even in the context of the verses of blame, not only have they not used this interpretive rule in a fixed way and below the specified verses, but also, when there is no collective way between the Book and the infallibility of the prophets, they have used the rule of "Beat one to frighten another" in a dispersed and unpredictable way along with some other rules.
Re-examination of the Semantic Components of "Ishfāq" in the Holy Qur'an with Especial Emphasis on Historical Semantics(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"Ishfāq" is among the highest frequency words belonging to the semantic field of "fear" in the holy Quran. Nevertheless, a study of lexicographical and exegetical sources indicates that there is not enough knowledge concerning the semantic components of this term, and its differences with such words as Khawf and Khashiyyah considered close in meaning with the former. The present research is an attempt to trace the oldest history of the root "sh-f-q" in Semitic languages, making use of historical semantics methodology. Studying the semantic changes of this root towards the Quranic Arabic, this study seeks to reexamine its semantic components in the holy Quran. Although some Muslim lexicographers hold that there is a polysemy between the words "shafaq" meaning the redness of the horizon after sunset, and "Ishfāq", meaning fear, considering both from the same etymon, this study concludes that there is no etymological relation between the above-mentioned words, each having its own distinctive historical origin. "Ishfāq" involves two significant semantic components, i.e. fear and scarcity. It thus signifies a kind of fear emanating from scarcity of water, food, money, etc.
نقد و ارزیابی هرمنوتیک فلسفی گادامر براساس معیارهای ناظر به مفسر با تأکید بر دیدگاه های تفسیری علامه طباطبایی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد پاسخگویی به این سؤال است که هرمنوتیک فلسفی گادامر چگونه براساس معیارهای ناظر به مفسر قابل نقد و ارزیابی است. این نقد و ارزیابی با روش توصیفی - تحلیلی و با تأکید بر دیدگاه های تفسیری علامه طباطبایی صورت می گیرد. بررسی این مسئله حکایت از آن دارد که هرمنوتیک فلسفی گادامر، یکی از سبک های مختلف دانش فرایند فهم متن است که با محور قرار دادن ماهیت فهم متن (مثلاً متون مقدس) و با همانی دانستن نگرش مؤلف و مفسر، معیارهایی چون پیش داوری و تاریخ مندی در فهم، دوره پایان ناپذیر از فراینده فهم متن را ایجاد کرده و با دادن اختیار تام به مفسر موجب کثرت گرایی از فهم متن و درواقع تفسیر به رأی شده است. این دیدگاه را می توان با توجه به دیدگاه های تفسیری علامه طباطبایی نقد کرد. ایشان با ارائه معیارهایی چون داوری و استنطاق عادلانه، دوری از علائق و پیش دانسته های مفسر در فهم متن، نقش و مراد مؤلف را از میان نبرده است؛ ازاین رو موجب گسترش کمّی و کیفی فهم از متن (متون مقدس) و کارآمدی و عدم تفسیر به رأی و تحمیل سلائق و نظریات مفسر بر متن شده است.
جنسیت و حقوق اجتماعی از دیدگاه قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
83 - 106
حوزههای تخصصی:
برخلاف افراط و تفریط های مکاتب مدعی احیای حقوق بشر، در آموزه های قرآن کریم، جنسیت در هویت و جایگاه انسانی هیچ نقش و تأثیری ندارد، از این روی در بسیاری از احکام و تکالیف فردی میان زن و مرد تشابه و اشتراک کامل وجود دارد و در این زمینه تفاوتی بین آن ها نیست. در عین حال به اقتضای پاره ای تفاوت های طبیعی و در راستای حفظ مصالح اجتماعی، مجموعه ای از تفاوت های جنسیتی که فاقد هرگونه بار ارزشی اند، در بین زن و مرد مفروض گرفته شده است. در نتیجه موجب تفاوت پاره ای از حقوق و تکالیف آن ها گردیده است. از این روی مقاله حاضر، ضمن نگاهی کوتاه به احکام مشترک میان زن و مرد اعم از تکالیف فردی و احکام جزائی در قرآن، با تحلیل مضامین آیات قرآن و با استفاده از آراء مفسران به ویژه مفسران شیعه و نقد برخی از دیدگاه ها، تفاوت های حقوق و تکالیف اجتماعی زن و مرد و همچنین منشأ آن را در هفت محور مورد مطالعه قرار داده است.
چالش های اطاعت از شوهر و راهکارهای برون رفت از آن در آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
313 - 337
حوزههای تخصصی:
جستار حاضر، موانع و چالش های اطاعت زنان از شوهر و راهکارهای برون رفت از این چالش ها را بر اساس آیات و روایات تبیین کرده است. از آنجایی که تنظیم شیوه زندگی بر اساس سبک زندگی اسلامی، موجب سعادت در دنیا و آخرت می گردد، این پژوهش با استفاده از سبک زندگی اهل بیت(ع) و سیره آن بزرگواران در خصوص چالش های اطاعت از شوهر، دارای اهمیت فراوانی است. هدف این پژوهش، یافتن راهکارهایی برای درمان چالش ها و اختلافات زندگی مشترک همسران می باشد. لزوم احیای سنت و سیره اهل بیت(ع) در خانواده ها، انجام این تحقیق را ضروری می نماید. این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی نوشته شده در نهایت بدین نتیجه رسیده که قرآن و اهل بیت(ع) راهکارهای متنوعی برای برون رفت از آن، مانند محبت و تمکین و تأمین نیازهای جنسی، توجه به ثواب اطاعت و عقاب عدم اطاعت از شوهر، بصیرت افزایی نسبت به حقوق زوجین، تغافل زوجین نسبت به ضعف های هم، حسن ظن، انتخاب همسر شایسته، ارائه کرده است.