فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۴۱ تا ۱٬۹۶۰ مورد از کل ۲٬۰۶۸ مورد.
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
168 - 188
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش آسیب شناسی در تعلیم وتربیت اسلامی از جهت فکری وفرهنگی است. یکی از دلایل مهم، ممانعت از روش های منتهی به آزادی فکر در جامعه است برای علت یابی بهتر به سراغ مهمترین منابع آموزه های اسلام، قرآن رفته و ریشه های آن را کشف ومورد ارزیابی قرارمی گیرد .مبانی نظری پژوهش ،براساس عاملیت انسان در قرآن است و مبادی عمل را از حیث گرایشی ،میلی وشناختی مبنا قرارمی دهد . روش شناسی در این پژوهش از نوع توصیفی واستنتاجی است . بعد از بیان وتوصیف ، آیات مربوط به رهایی فکرو آیات مربوط به اسارت آفرینی آیات مربوط به آزادی ورهایی فکر را ارزیابی می نماید.یافته ها، پس ازبررسی نشانگر آن است که آزادی ورهایی فکردر آیات، در مبادی شناختی،موجب اعمال اختیاری بیرونی انسان میشود و در مبادی گرایشی با دورنمودن رذایل و عمل به فضایل اخلاقی موجب ارتقاء روحی ونوعی رهایی فکری و معنوی درونی او می گردد. ودراین راستا بعد از انطباق با آیات قرآن روش تدریس برمبنای آزادی فکر ارایه میگردد .روش های تدریس "عاملیت در کلاس درس "و" روش تفکر انتقادی" و" روش اعطاءبینش رسیدن به درک آگاهانه وشهود"از روش های تدریس برمبنای آزادی فکردر قرآن است .
روش شناسی تفسیر القرآن العظیم و تفسیر بیان السعاده و مقایسه آن دو با هم
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال ۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
129 - 153
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های تفسیر قرآن، روش عرفانی است. برخی مفسران متقدم و متأخر در آثار خود نشان داده اند که به این روش در تفسیر قرآن اهتمام ویژه دارند. مفسران در این گونه روش تفسیر قرآن تلاش دارند، از آیات قرآن، نکات و لطائف عرفانی برکشند. این مقاله با روشی توصیفی-تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای به بیان روش شناسی دو تفسیر: تفسیر القرآن العظیم» و بیان السعاده فی مقامات العباده و مقایسه آن دو باهم می پردازد. امام سهل بن عبدالله تستری (۲۰۰ - ۲۸۳ه ) یکی از مفسران متقدم در تفسیر خود به نام تفسیر القرآن العظیم از روش عرفانی در تفسیر آیات بهره گرفته است. وی قرآن را آیه به آیه تفسیر نکرده است، بلکه از آیات محدودی در هر سوره سخن می گوید. اما در مقابل، سلطان علیشاه گنابادی (1251- ۱۳۲۷ه ) یکی دیگر از مفسران متأخر در تفسیر خود به نام بیان السعاده فی مقامات العباده از روش عرفانی در تفسیر آیات الهی بهره گرفته است. در این تألیف تمام سوره ها و آیات قرآن کریم تفسیر شده است. علاوه بر این، تأویلات تطبیقی آیات قرآن بر اصطلاحات و آموزه های صوفیانه در این تفسیر بسیار برجسته است و در میان تفاسیر عرفانی شیعه، پدیده ای نوظهور می باشد.
درآمدی تحلیلی بر نزول و تنزیل ادبی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نزول یا تنزّل قرآن کریم در وجوه مختلف زبانی، ادبی و روشی صورت گرفته است. در مقاله حاضر، با روشی توصیفی، تحلیلی و هرمنوتیکی کوشش شده که به ابعاد نظری و معانی مختلف نزول یا تنزیل ادبی قرآن پرداخته شود، و روش ها، عوامل مختلف این امر بازنمایی و اختصاراً تحلیل شود. نسبت ها، شباهت ها و تفاوت های زبان و ادبیات با زبان و ادبیات قرآن از مقدمات مقال است، و اهمّ اختلافات از حیث اهداف و انگیزه های هریک معرفی شده است. در بخش دوم، معانی و ابعاد متعدد نزول یا تنزیل ادبی قرآن، و برخی روش ها و دسته بندی های قابل ذکر در خصوص انواع و شیوه های تنزّل قرآن معرفی شده که در ساحت زبان و ادبیات قابل استنباط است. درنهایت با ذکر عوامل مختلف تنزیل ادبی قرآن، و با تأکید بر عوامل معطوف به خواننده، تأکید و تبیین شده است که چگونه توجه به مجموعه این نسبت ها و تفاوت ها، و معانی و ابعاد می تواند مخاطب را از قبول فرضیات اشتباه باز دارد و راه انتقاد بر آن فرضیات را بازگشایی کند.
Providing a Model for Evaluating the Dependency of Comprehension of Qur'an Verses on Cultural Studies(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Some religious modernists believe that correct and scientific comprehension of the Qur’an is merely provided through historical and cultural study of the context of revelation time. Others, on the other hand, advocate that knowing interior and connected evidence suffices for Qur’an comprehension. Further, they say that exterior and unconnected evidence such as cultural and historical studies can have little effect on Qur’an comprehension. These various attitudes made us research them and represent a model to assess the dependency of Qur’an comprehension on cultural and historical conditions of revelation time. The present study examined works of scholars in this field such as Nasr Hamid Abu Zayd, Khorramshahi, and Tabatabaei through a descriptive and analytical method. Then, a model was recommended to evaluate the dependence of understanding of the Qur’an on the cultural and historical conditions of revelation time. The model includes four components: cause of revelation; vocabulary; subject matter; expressions which encompass twelve rules based on the features of verses in each component. Input of the model is one verse and its output is a dependent, independent, or semi-dependent mode.
نقد و بررسی پژوهش های عبدالمجید اکجو و حسین آیدین در تبیین اعجاز قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
113 - 128
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله نقد و بررسی آثار نویسندگان ترک استانبولی؛ یعنی عبدالمجید اکجو و حسین آیدین در زمینه تبیین اعجاز قرآن کریم است، برای تحقق این هدف ابتدا الگوی پسینی - منطقی که ما اصطلاحا به آن " فرضیه وحدت متدیک " می گوییم و برای شناسایی تطبیقی آراء و روش های مولفان در تبیین اعجاز قرآن ضروری است، عرضه شده است سپس با تکیه بر محورهای دوگانه و مراحل چهارگانه آن، به نقد و بررسی آثار نویسندگان ترک استانبولی؛ یعنی عبدالمجید اکجو و حسین آیدین در زمینه تبیین اعجاز قرآن کریم پرداحته شده است، مقایسه کار مولفان مذکور نشان می دهد نحوه عملکرد آنان در دو محور یاد شده؛ یعنی 1-بررسی شکل کلی 2- بررسی مراحل بطور مستقل از صورت کلی، وضعیتی کاملا معکوس دارد، یعنی اگر چه پژوهش اکجو در شکل کلی تبیین اعجاز، بر کار حسین آیدین پیشی داشته، ولی حسین آیدین در جزئیات مطالب ارائه شده در هر مرحله عملکرد بهتری دارد.
چگونگی شکل گیری معنا در سوره نازعات از منظر نظریه ساختارگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲شماره ۵۵
151 - 179
حوزههای تخصصی:
نقد متون بر اساس نظریه ساختارگرا، امری است که اخیراً در محافل علمی رواج یافته است و بر اساس آن، از کوچک ترین علائم صوتی و موسیقایی تا بزرگ ترین آن یعنی واژگان و چگونگی کنار هم قرار گرفتن آن، در معنا مؤثر است و بر این اساس، بین شکل و معنا انسجام قابل ذکری وجود دارد. بدون تردید به کارگیری چنین نظریه هایی در باره قرآن که متنی به غایت ادبی است، مفاهیم بلند آن را هر چه روشن تر می نماید. این مقاله می کوشد نظم موجود در سوره نازعات را با توجه به نظریه ساختارگرا، در سطوح مختلف صوتی و واژگانی و نحوی و بلاغی، به قدر وسع نمایان سازد. با این هدف، سؤال پژوهش این است که متن سوره نازعات در قالب چه ساختار زبانی بیان شده و مفاهیم برآمده از آن در چه ساختاری ارائه شده است؟ روش تحقیق روشی توصیفی-تحلیلی است. در ابتدا نظریه ساختارگرا توضیح داده می شود و سپس مقاطع مختلف سوره، با توجه به این نظریه تبیین می گردد و در نهایت نتیجه تحقیق می آید. یافته ها حاکی از آن است که عناصر ساختار زبانی سوره نازعات در جهت انسجام کامل نسبت به موضوع سوره، یعنی حقیقت آخرت و وقایع هول انگیز آن است. مقاطع کوتاه و کوبنده ابتدایی با القای خوف و هراس از قیامت منطبق است و مقاطع بلند و ملایم انتهایی، با محتوای سازنده آن، یعنی سرانجام مؤمن و کافر، هماهنگ است. این هماهنگی و نظم در سطوح دیگر کلام، مانند سطح آوایی، واژگانی و نحوی و بلاغی نیز به چشم خورده و تأثیرگذاری آیات را دوچندان کرده است.
خوانش همایندهای علّی شادی ممدوح و مفهوم شناسی آن در آیات و روایات؛ مطالعه موردی واژه های ضحک، داعب، فرح، سرور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن، معجزه جاودان اسلام ابعاد گوناگونی از اعجاز بیانی را دارا است. هدف از تحقیق حاضر طرح و توصیف مفهوم با هم آیی شادی در قرآن کریم و روایات و توجه به نقش ترکیبات هم آیند در مسائل کاربردی است. شادی در قرآن و احادیث، به دو بخش ممدوح و مذموم تقسیم می شود. شادی ممدوح شادی توأم با اهداف الهی و انسانی بوده که انسان در آن از نظر روحی، سبک بال شده و از شرایطی که در آن قرار گرفته است رضایت، کسب می کند؛ حال سؤال این است واژه های دال بر شادی ممدوح در قرآن به لحاظ مفهوم شناسی چه معنا، وابعاد و ویژگیهایی دارد؛ پژوهش حاضر به بررسی تحلیلی- توصیفی همایندهای علّی شادی ممدوح و مفهوم شناسی آن در آیات و روایات می پردازد. از این رو، در مقاله حاضر، در حوزه نظری مروری بر آرا زبان شناسی فرث، پالمر، در حوزه زبان شناسی کاربردی، داشته و در ادامه به تحلیل و توصیف مفهومی این پدیده زبانی در واژه های دال بر مفهوم شادی، می پردازد. نتایج بیانگر این است که یقین و رضامندی، نقطه اتّکای مطمئن، خوش رویی و محبت و دوری از شادی های ناپایدار، از جمله همایندهای علّی مرتبط با شادی ممدوح است. هفده واژه متناظر با مفهوم شادی در قرآن و روایات بکار رفته، که برخی جزء واژگان مشترکی بوده که هر دو مفهوم شادی ممدوح و مذموم را مد نظر داشته است. یکایک این واژگان دارای افتراق و تمایزهایی است که موجب امتیاز به کارگیری هر یک در موقعیت خاص و معین می شود.
Prophetic Miracles from the Supernatural to Natural Events: Between Modernist and Ahmadiyya Interpretations(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This article examines the beliefs of modern Muslims regarding miracles and supernatural claims. It looks at how modern Muslims have had to interpret most of the miracles mentioned in the Qur’an metaphorically or naturally in order to avoid accusations of error. It also examines the views of Muhammad Asad, who argued that the stories of miracles adopted traditional myths as a site for teaching morals. The article further explores the interpretations of naturalists, who interpret miracles in ways that do not contradict empirical observations of naturalism. Finally, it examines the influence of European and Christian ideas on modernist Muslims, and the silence of modernist commentators on the similarity in their ideas with some Christians who wrote a few generations before them. The conclusion is that modern Muslims have had to interpret miracles in ways that do not contradict empirical observations of naturalism, and that there is no tangible evidence that modernist Muslims have been influenced by the ideas of Europeans or earlier Christians.
مدل برنامه ریزی راهبردی حضرت ابراهیم (ع) در قرآن
منبع:
مطالعات قرآن و علوم سال ششم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۲
41 - 73
حوزههای تخصصی:
حضرت ابراهیم (ع) برای هدایت قوم خود با ارزیابی محیط با سه محور: شناخت وضع موجود، ترسیم وضع مطلوب و راهبردهای نیل به وضع مطلوب، برنامه ریزی راهبردی خود را تشکیل داده است. مقاله حاضر با بهره گیری از روش میان رشته ای، مدل برنامه ریزی راهبردی حضرت ابراهیم (ع) را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که حضرت ابراهیم (ع) با شناخت وضع موجود قوم خویش، وضع مطلوب را ترسیم و راهبردهای نیل به آن را ترسیم نموده است. بدین جهت آن حضرت برای نیل به وضع مطلوب، اقدام به طرح و ارائه ی راهبردهای گوناگونی همچون: بیان شجاعانه عقاید و رسالت توحیدی، استقامت در راه هدف، سرزنش انتخاب خطای قوم، بیان ارزش های خود در راه هدف، بیان نقاط قوت سازمانی خود، شناسایی و اعلام نقاط ضعف، برائت لفظی و عملی از شرک، رعایت تفاوت های فردی و گروهی، اخلاق، محبت و احترام به مخاطب، طرح پرسش و پاسخ برای رسیدن به اهداف، هجرت در راه هدف، بهره وری سازمان از راه دعا، امنیت خواهی شهر، تأمین روزی اعضای سازمان، آموزش ضمن خدمت، سازمان یادگیرنده، رهبر برای آینده، سهیم دانستن اعضای سازمان در دریافت مزایا، ادامه حیات در یک سازمان و تمدن سازی کرده است. برنامه ریزی راهبردی حضرت ابراهیم (ع) امتیازات انسانی، سازمانی و محیطی دارد که نسبت به برنامه ریزی راهبردی دانش مدیریتی از برجستگی های ویژه ای همچون: برتری علمی در هدایت قوم، عدم تخطی از خط خداوند، توجه به تمام نیازهای کارگزاران، معرفی موفقین و هدایت یافتگان، یادآوری موهبت های مادی و معنوی سازمان و لزوم قدردانی از آن ها، برخورداری از برهان در مناظرات، پیش قدمی نسبت به سایر اعضای سازمان در اجرای عملیات و دادن اطلاعات صحیح به مخاطب برخوردار می باشد.
نقش بلوغ اجتماعی در زمینه سازی پیشاظهور از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
161 - 182
حوزههای تخصصی:
نقش بی بدیل بلوغ اجتماعی که از مبدأ ربوبى و منشأ واحد و روابط میراثى شروع شده و با رشد مسئولیت های فکرى و اخلاقى و همدلی در ایفای به عهد و وحدت هدف و صفات و قوانین ناشى از آن در مسیر تعالی سعادت و کمال، مى تواند با قابلیت استحقاق به سوی حیات طیبه تداوم و استمرار یابد. ظهور دادگر جهانی، مهم ترین رخداد آخرالزمان براى رهایی انسان ها از بیدادگری است که با یکی از مهم ترین مؤلفه های پیشاظهور یعنی بلوغ اجتماعی، پیوند یافته و تا حد قابل توجهی متأثر از رابطه علّی و معلولی است. بنابراین بررسی آن در زمینه سازی ظهور منجى موعود ضرورت می یابد. در این پژوهش ارزیابی یکی از مؤلفه های مهم بلوغ اجتماعی پیشاظهور از دیدگاه قرآن کریم و روایات با نگرش معرفت شناختی و به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، موردتوجه قرارگرفته است. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که بین مؤلفه ایجابی بلوغ اجتماعی و وقوع ظهور منجى رابطه همبستگی دوسویه و معناداری وجود دارد. بدین سان که رشد یافتگی در آراستن به مؤلفه ایجابی بلوغ اجتماعی بطور فزاینده ای موجبات تعجیل فرج را فراهم خواهد ساخت.
An Explanation for Omitting and Writing Alif in Some Words of the Qurʼan Based on the Ancient Manuscripts(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Examining the orthography of the Qurʼan shows that the letter alif was omitted in some words, while it was not omitted in similar words. Scholars have offered various reasons for eliminating alif since the early centuries. Some of them regarded the way of writing the Qurʼan as sacred or proposed ideological explanations for it. However studying these justifications shows that they are not subject to scientific linguistic rules and are mostly personal opinions. Because based on the ancient manuscripts of the Qurʼan, we can find many contradictions for the proposed reasons, which shows that they are not general and true in many cases. Using the reasons presented in the books of Qurʼanic sciences and some interpretations of the Qurʼan and comparing them with the orthography in the manuscripts, this study shows that the orthography of the Qurʼan, especially in the case of writing alif, is a linguistic and scribal phenomenon subjected by some factors that developed the Arabic script in its early stages.
پژوهشی در تمثل و تجسم فرشتگان از نگاه قرآن و روایات
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
36 - 68
حوزههای تخصصی:
از موضوعاتی که در رابطه با فرشتگان مطرح است، تمثل و تجسم آنهاست؛ یعنی ظاهرشدن آنها به شکل انسان نزد برخی پیامبران و دیگر افراد و جسم آدمی یافتن. این موضوع از موضوعات کلامی، تاریخی و حدیثی می باشد. ازآنجاکه فرشتگان از مجردات هستند، تمثل و تجسم آنها را نمی توان با حس، تجربه و عقل نفی یا اثبات کرد و فقط باید از راه وحی و نقل، اثبات یا نفی کرد. در قرآن از فرشته یا فرشتگانی یادشده که نزد حضرت مریم و حضرت ابراهیم× و لوط× ظاهر شدند که از این ظاهرشدن نزد حضرت مریم به تمثل یاد شده است. اما اینکه حقیقت تمثل چست، جز اندکی به آن نپرداخته اند. گویا نخستین بار فخررازی آن را مطرح کرده و چند احتمال آورده و اشکالاتی نموده و علامه طباطبابی& آن موارد و اشکالات را پاسخ داده است. در منابع اهل سنت از تمثل جبرئیل و حضور نزد رسول خدا| به شکل دحیه کلبی یا جوان خوش سیما به وفور یاد شده وگویند برخی اصحاب نیز جبرئیل را به صورت دحیه کلبی دیده اند. این موضوع شهرت گسترده یافته و از مسلمات به شمار آمده است. برخی نویسندگان شیعه نیز آن را آورده اند. در این مقاله موضوع با روش تحلیلی - انتقادی بررسی شده و مشخص گردید که روایات و مستندات اثبات تمثل از منظر سند ضعیف است و به نظر می رسد که از روایات اسرائیلی باشد و از منظر عقل نیز در این موضوع تردید وجود دارد و دلیلی بر تمثل جبرئیل به صورت دحیه کلبی، آن چنان که شهرت گسترده یافته، وجود ندارد.
نقش هوش معنوی درمدیریت با تکیه برآیات قرآن و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
146 - 161
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی «اعتراف به ظلم» در لسان پیامبران در قرآن کریم از دیدگاه آیت الله جوادی آملی و فخرالدین رازی
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال چهارم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۴)
119 - 147
حوزههای تخصصی:
«عصمت» به معنای پاکی از هرگونه گناه و نیز مصونیت از خطا در دریافت و ابلاغ وحی، از امتیازات و ویژگی های خاص و لازمه رسالت پیامبران الهی می باشد که به دلیل اهمیت بالایی که دارد، مورد بحث و توجه بسیاری از عالمان و اندیشمندان مکتب های مختلف کلامی قرار گرفته است. یکی از مسائلی که بحث های زیادی را برانگیخته، آیاتی از قرآن کریم است که حاوی عبارات «اعتراف به ظلم» از لسان پیامبرانی چون حضرت آدم، حضرت موسی و حضرت یونس(ع) می باشد که برخی با استناد به این آیات عدم عصمت پیامبران الهی را نتیجه گرفته اند. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی و به صورت تطبیقی، در پی پاسخ به این پرسش است که منظور از «ظلم» و اعتراف به آن از دیدگاه آیت الله جوادی آملی و فخرالدین رازی چیست و چه ارتباطی با «عصمت» پیامبران دارد؟ نتایج پژوهش حاکی از آن است که آیت الله جوادی آملی به عنوان نماینده مکتب کلامی شیعه، «عصمت» را برای تمام دوران پیامبران ثابت می کند و «ظلم» را با ذکر ادله و شواهد متعدد، بر معنای لغوی آن یعنی ستم، نقص و محرومیت حمل می کند؛ اما فخرالدین رازی به عنوان نماینده مکتب کلامی اشاعره، در تحلیل خود «عصمت» را به دوران پس از نبوت و «ظلم» را به پیش از نبوت مربوط می شمارد.
The spectrum of consciousness in the world(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In this paper, we try to show, based on scientific evidence, that assigning consciousness to humans and calling the "world without humans" meaningless does not seem like a comprehensive approach. The intellectual foundation of this attitude is based on a kind of "spectral approach" in examining the phenomena of the world. To explain this attitude, we refer to evidence of scientific findings to show that our lack of understanding of the consciousness of other beings does not mean the lack of intelligence in them. We also show that many phenomena in this world are spectral. Then, based on the verses of the Qur'an and the concept of the dignity of beings from the perspective of Islamic philosophy, we conclude that other creatures also have a hierarchy of intelligence that we describe here as "the spectrum of consciousness".
چالش چندهمسری در گفتمان فکری مدرن؛ بررسی خوانش های عصری از آیه نساء/3 با تأکید بر المنار، المیزان و مِن وحی القرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
65 - 88
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین آیات قرآن کریم که در انتقال به دوره مدرن، نوعی از نابرابری جنسیتی میان مردان و زنان را به اذهان متبادر ساخته، آیه شریفه نساء/3 است که بر مبنای آن، مردان اجازه یافته اند که مشروط به رعایت عدالت، تا چهار زن را به همسری بگیرند. در حالی که مفسرانِ سده های متقدم و میانه ی هجری به یادکرد از حکم شرع مبنی بر جواز چندهمسری بسنده کرده و همتشان را مصروفِ پاره ای از مباحث زبانی- ادبی در پیرامونِ آیه شریفه ساخته اند، با گذار به دوره معاصر و پیداییِ مجموعه ای از پرسش ها و شبهات نوظهور عصری، نسلی جدید از مفسران را شاهدیم که با فاصله گرفتن از سنت های تفسیری، به ارائه خوانش هایی توجیه پذیر متناسب با شرایط و اقتضائاتِ زمانه روی آورده اند. در این پژوهش تلاش می شود با تمرکز بر تفاسیر المنار، المیزان و مِن وحی القرآن، تغییرِ رویه یِ مفسران در مواجهه با آیه شریفه نساء/3 در انتقال به دوره معاصر تحلیل شود. این مطالعه نشان می دهد در حالی که عبده، طباطبایی و فضل الله از اصلِ تشریعِ تعدد زوجات در دین مبین اسلام جانب داری می کنند، شیخ محمد عبده با اثرپذیری از تفکرات نواعتزالی، از تداومِ عمل به آن در مصرِ معاصر نهی می نماید تا تفسیری سازوارتر با انتظارات و علایق مخاطبانِ دوره مدرن ارائه کرده باشد.
نقد و بررسی تعامل فریقین با روایات فضایل سُوَر بر اساس قاعده تسامح در ادلّه سنن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
121 - 151
حوزههای تخصصی:
یکی از قواعد پربسامد در عرصه های گوناگون فقه استدلالی فریقین، قاعده ای است که در میان شیعه با نام «تسامح در ادلّه سنن»، و در عامه به «تساهل در اسانید» شهره است. باورمندان به کاربست عام این قاعده، آن را به دلایلی چون اجماع، شهرت عملی، حکم عقل و دسته ای از روایات با نام «اخبار مَن بَلَغ» استوار کرده اند. فهم اخبار پیش گفته و گستره کاربست این قاعده، سبب کشاکش نظرات دانشوران شده است. یکی از حوزه های کاربست قاعده تسامح، روایات دربردارنده فضایل سوره های قرآن است. پژوهش حاضر با روش توصیفی اکتشافی و بهره از منابع کتابخانه ای، به تبیین گونه های مواجهه با این اخبار بر اساس قاعده تسامح پرداخته و در پی یافتن رهیافتی متناسب درباره اخبار فضایل سُوَر است. در رویکرد برگزیده، تعامل با این اخبار بر اساس قرائتی ویژه از قاعده تسامح سامان یافته که پی رنگ آن بر تقریری عقلانی از مفاد اخبارِ مَن بلغ استوار بوده و با دلالات برخی آیات و روایات نیز سازگار است. بر اساس این رهیافت، بهره برداری از اخبار ضعیفِ دربردارنده فضایل سُوَر، با در نظر داشتن سه شرط و نیز باور نداشتن به عدم انتساب این اخبار به شرع روا خواهد بود.
تحلیل قرآنی و روایی علّت تشریع سهم «تألیف قلوب» در اسلام
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال چهارم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۴)
148 - 182
حوزههای تخصصی:
بنابر آیه۶۰ سوره توبه یکی از مصارف زکات «تألیف قلوب» است. از روایات و سیره معصومین(ع) استفاده می شود که مهم ترین کارکرد و تأثیر این مورد از مصرف زکات، متمایل کردن دل ها به سوی اسلام و تثبیت مسلمانان ضعیف العقیده است. همین امر سبب شده تا برخی معاندان درصدد عیب جویی و شبهه افکنی برآمده و این سهم را نوعی تطمیع مالی و رشوه برای خریدن ایمان به شمار آورند و علت تشریع سهم «تألیف قلوب» را ناتوانی پیامبر(ص) از ارائه ادله متقن و براهین منطقی معرفی کنند. مقالاتی که درباره سهم «تألیف قلوب» نوشته شده است، هیچ یک به تحلیل علّت تشریع سهم تألیف قلوب در اسلام نپرداخته اند و بیشتر به مسائل متداول فقهی و برخی موضوعات سیاسی توجه نموده اند؛ بر این اساس، ضرورت بحث و پاسخ به این شبهه به طور کامل روشن می شود. در این مقاله به روش تحلیلی - توصیفی و با استناد به منابع کتابخانه ای و بهره گیری از آیات، روایات و دیدگاه های مفسران مشهور به تحلیل و پاسخ به این شبهه پرداخته شده است. وجه تمایز این مقاله از دیگر مقالاتی که درباره سهم «تألیف قلوب» نوشته شده، در پرداختن به نقد و پاسخ به شبهه یادشده است و نتیجه اینکه پرداخت این سهم نوعی زمینه سازی برای شنیدن پیام اسلام براساس حب فطری بشر به مال می باشد.
Reinterpretation of “the Darkness of the Three” in Verse 6 of Surah al-Zumar, in Light of the Components of the Scientific Miracle of the Qur’an(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
One of the phrases that has been considered by most commentators with the approach of empirical science is “the darkness of the three (the three veils of darkness)” in the verse (Q.39:6). They have interpreted this combination as the three darknesses of the abdomen, uterus and amnion-chorion. A view has also been put forward by contemporaries, which considers it as the spaces between the abdomen and uterus, the flesh of the uterus and the amnion, the amnion and the fetus, and has considered such an interpretation as an example of the scientific miracle of the Qur’an. In the meantime, another approach can be taken and based on the descriptive-analytical method and with the focus on the interdisciplinary approach, what is the “darkness of the three” is examined. Accordingly, by relying on the symbol of “complete and dense indifference and shapelessness before creation” for “darkness of the three,” this phrase can be considered as the platform for the formation of protein structures (based on genetic information contained in DNA codes), which are the cornerstone of the structure and biological processes of living organisms (without the production of proteins, no biological processes will be formed and no cells and organs will be made). It should be borne in mind that this interpretive possibility is also compatible with the components of the scientific miracle of the Qur’an.
A Critical Study of Armstrong's View on Myth in the Qurʾān with an Emphasis on the Phenomenological Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۶
89 - 112
حوزههای تخصصی:
Myth in the Quran is one of the topics that has been studied by western Qurʾānic scholars. The new studies of Western scholars have investigated this issue with different approaches and methods, sometimes with a contextual approach and sometimes with a phenomenological approach. In the meantime, Karen Armstrong, using the principles and characteristics of the phenomenological approach, has studied the myth in religions, especially in Islam and the Qurʾān. She considers all the events mentioned in the holy books of the three Abrahamic monotheistic religions to be myths, although there may be historical events behind them, but over centuries this historical event has become the source of religious inspiration and the center of religious spirituality. To transform and enter the lives and hearts of believing and worshiping generations, it must be recreated in the form of a myth along with actions and rituals. Karen Armstrong is a British author and commentator who has written many works in the field of Islam and the Quran. The comparative and phenomenological approach to religion is one of the main characteristics of her works. Like other mythologists, she introduces myth as an event that once happened in some way, but at the same time always happens. According to her, an event should be freed from the shackles of a certain period and enter the lives of contemporary worshipers, because otherwise it will remain a unique and unrepeatable event, or a strange historical event that does not connect with the lives of others. In other words, the key point of the view of this group of orientalists about the relationship between myth and historical event can be summarized in the following sentence: "As long as a historical event has not become a myth, it cannot become a source of religious inspiration." As the title and content of this research indicate, the subject matter pertains to Karen Armstrong's phenomenological approach to Quranic narratives and their relationship to the concept of myth. The research aims to not only compare her perspective with the methodological principles of phenomenology but also to critically evaluate it. Previous studies on this topic can be broadly divided into two categories: Western studies on myth in the Quran and Islamic studies that critique Western scholars' views on this issue. The research in the first category constitutes the primary sources for this research, along with other critical studies among the various critiques offered by Muslim scholars; the contextual approach employed by Western scholars has received particular attention. This approach has been extensively discussed by scholars such as Angelika Neuwirth in the Encyclopedia of the Quran. In response, several articles have been written critiquing and examining this perspective. But the analysis of Armstrong's point of view based on phenomenological approach is a subject that has been rarely discussed and this research can be considered one of the initial critical studies in this regard. In contrast to Western scholars, Muslim scholars and exegetes have primarily focused on the concept of "Asāṭīr al-Awwalīn" (اساطیر الاولین) when addressing the issue of myth in the Quran. They have sought to explain this concept within the Quranic framework. The majority of Muslim exegetes define Asāṭīr as the writings of the ancients about their own lives, including their history, speeches, stories, and events. Fakhr al-Dīn al-Rāzī (d. 1209 CE) identifies this definition as the view held by the majority of exegetes. However, what is studied under the title of myth in the western Qurʾānic studies has other criteria and indicators that are determined by contextual and phenomenological approaches. Using library sources and descriptive-analytical method, this article aims to examine Armstrong's view of myth in the Quran by emphasizing the methodological principles of the phenomenological approach and evaluate it in the form of a case study. The principle of autonomy or independence, which expresses the uniqueness of the realm of the sacred and its experience, is one of the most important methodological principles of the phenomenological approach. Emphasizing this principle, Armstrong considers the language and realm of the Qurʾān to be different from the language and realm of experimental and social affairs, and this is where she finds her way to mythological or symbolic language. Relying on the comparative method, which is one of the methodological principles of the phenomenological approach, Armstrong compares Islam and Christianity and, in this way, pays attention to the character of Jesus and the mythological issues created by Paul. She tries to present a view similar to her own view of Christianity by presenting three introductions: The Prophet being the successor of Christ, the Qurʾān's non-opposition to myth and the moral function of the stories of the Qurʾān. In this way, the Quran, by presenting a mythological image of the Prophet of Islam and other prophets, tries to bring these characters out of the confinement of those times and places and repeat them for all ages. In addition to the criticisms that were expressed regarding the symbolic nature of the language of the Quran and the effectiveness of a belief in the lives of believers as a criterion of truth, Armstrong's comparison between the Prophet of Islam and the Jesus has been criticized.