ایات مصدر به ادوات خطاب به طور مستقیم چه کسانی را مورد خطاب قرار می دهد؟ آیا آنها صرفاً شامل حاضران مجلس خطاب اند یا آنکه متوجه همه کسانی می شوند که در زمانی پس از زمان خطاب بوجود می آیند؟ مخاطبه متکی به سه عنصر خطاب کننده خطاب شونده و خطاب است و انفکاک زمانی آنها استحاله عقلی دارد خطاب معدوم و غایب عقلا محال است بنابراین مکانیسم شمول خطاب های قرانی نسبت به غایبان مجلس خطاب ونیز معدومان در آن زمان ( آیندگان) چگونه است ؟ بدون شک برای توجیه این شمول و بیان پیامدهای نظری و عملی آن به دو گونه مبانی نیازمندیم یکی مبانی عقلی امکان خطاب به غایب و معدوم و دیگری مبانی زبانشناسانه در این مقاله دیدگاههای سه تن از صاحب نظران اصول فقه آخوند خراسانی ضیاء الدین عراقی و امام خمینی مقارنه و بررسی می شود
چکیده
گذشت بیست سال از تصویب و اجراى قانون عملیات بانکدارى بدونربا، فرصتمناسبى براى مطالعه و ارزیابى آن است. توجّه کارشناسى در ابعاد نظرى و اجرایى بانکدارى بدون رباى ایران نشان مىدهد خلاها و اشکالاتى وجود دارد که مىتوان با اصلاح و تکمیل آنها، گامهاى مؤثّرى در اصلاح ساختار نظام بانکى برداشت.
یکى از اشکالات محورى که زمینهساز اشکالات نظرى و اجرایى فراوانى در عرصه بانکدارى شده، تفکّر جایگزینى یک به یک بانکدارى بدون ربا با بانکدارى متعارف ربوى است. اندیشهوران مسلمان از جمله طرّاحان بانکدارى بدون رباى ایران، در صدد این بودند که الگوى جامع و واحدى طرّاحى کنند تا بتوانند جایگزین کامل بانکدارى متعارف باشد و از این نکته اساسى غفلت کردهاند که اسلام با تحریم قرض با بهره، انواعى از معاملههاى حقیقى چون بیع نسیه، سلف، تنزیل، اجاره، جعاله، شرکت، مضاربه، مزارعه، مساقات و صلح را تأیید کرده که ماهیتهاى به طور کامل متفاوتى دارند و در یک قالب مالى نمىگنجد. روشن است که جمع کردن این معاملههاى متنوّع با احکام و ضوابط گوناگون در قالب سازمان مالى بهنام بانک، سبب پیچیده و مبهم شدن عملیات، صورى شدن قراردادها، بالا رفتن هزینههاى نظارت و کنترل و سرانجام غیرکارا شدن نظام بانکى مىشود.
براى حلّ این مشکلِ ریشهاى، در این مقاله، با توجّه به اهداف و مسؤولیتهاى نظام بانکى، و با توجّه به اهداف، انگیزهها و روحیات مشتریان بانک (سپردهگذاران، متقاضیان تسهیلات) و با توجّه به احکام فقهى معاملهها و طبقهبندى خاصّ آنها، چهار نوع بانک بدون ربا به عناوین «بانکهاى قرض الحسنه»، «بانکهاى مبادلهاى با سود ثابت»، «بانکهاى مشارکتى با سود متغیّر» و «بانکهاى جامع» پیشنهاد مىشود. ویژگى این بانکها در مشروعیت بیشتر، قابلیت اجرایى بالاتر و پایین بودن هزینههاى عملیاتى آنها است که در مقاله توضیح داده شده است.
چکیده
امروزه کشورهاى جهان سوم دریافتهاند رشد سریع و تقلیدى که به تکرار مراحل مدرنیزاسیون کشورهاى غربى مىپردازد، سبب اختلاف طبقاتى شدید اجتماعى و تخریب دوچندان محیط زیست در دو سر طیف جامعه مىشود. ثروتمندان، منابع را با مصرفى تفاخرآمیز غارت، و فقیران از منابع نادرى که در دسترس دارند، به حدّ افراط استفاده مىکنند. نتیجه این روند این است که منابع پایانپذیر، تهى، و منابع تجدید شدنى نیز به جهت عدم مدیریّت درست، به منابع فناپذیر تبدیل مىشود و حاصلى جز محیطى آلوده براى نسلهاى بعد بر جاى نمىماند. در کشورهاى شمال نیز بهرغم این که طىّ مراحل رشد خود کوشیدهاند منابع خود را از کشورهاى جهان سوم تهیه، و بخشى از آلودگى زیست محیطى خود را به این کشورها انتقال دهند، آثار مرگبار فراگیر تخریب محیط، زنگ خطر را براى آنان نیز به صدا درآورده است؛ به همین جهت مسائل محیط زیست، مورد توجّه صاحبان اندیشه در علوم گوناگون قرار گرفته است. در دانش اقتصاد، در زمینههاى اقتصاد منابع، اقتصاد محیط زیست، و اقتصاد توسعه، این موضوع یکى از مباحث محورى است.
ادیان و مکاتب الاهى در کنار توجّه به مسائل معنوى و روحى، انسان را به احترام به موجودات پیرامون خود و نیز پاکیزگى محیط اطرافش ترغیب کرده، و اصول و ضوابطى را به منظور حفاظت از محیط زیست مقرر داشتهاند.
در این مقاله با بررسى تاریخى ادبیّات اقتصادى محیط زیست، دیدگاههاى مطرح در این باره را مطالعه، و راههایى را که به منظور جلوگیرى از آلودگى محیط ارائه شده بررسى مىکنیم. در بخش دیگر مقاله، اهمّیّت محیط زیست را در اسلام در ده محور بر شمرده و با استفاده از آیات و روایات و با توجّه به مطالب مطرح شده در بخش اوّل و به منظور ارائه راهکارهایى در جهت مدیریّت درست منابع و حفاظت محیط زیست ، اصولى را معرّفى خواهیم کرد.
بى شک صلح و امنیت در پرتو همزیستى مسالمتآمیز بشریتبه ارمغان خواهد آمد . با توجه به اهمیت این موضوع در مقاله حاضر به بررسى دیدگاه ادیان یهود، مسیحیت و اسلام درباره همزیستى مسالمتآمیز با پیروان ادیان دیگر پرداخته شده است . یقینا همه ادیان آسمانى و پیامبران الهى مروج توحید و منجى بشریت و منادى صلح، امنیت و رفتار محبتآمیز نسبتبه پیروان دیگر مذاهب مىباشند، ولى پیروان ادیان با گذشت زمان و در اثر دورى از رهبرى اولیاى خدا، بتدریج انحرافاتى را پذیرا شده و گاه تحت تاثیر ملل دیگر، منکر زندگى مسالمتآمیز با پیروان دیگر مذاهب شدهاند; چنان که پیروان دین یهود و مسیحیتبه نژادپرستى رو آورده و در این راستا جنگهاى زیادى به راه انداختند و انسانهاى فراوانى را به قتل رساندند و البته باید گفت در این زمینه یهودیان شدت عمل بیشترى داشتهاند و در قوم یهود تضاد با حقوق بینالملل به نحو واضح مشاهده مىشود; آنان علاوه بر این که معتقد به برترى نژاد خویش مىباشند، دیگر ملل را در خدمتخود مىانگارند . اما از نظر اسلام، صلح و همزیستى مسالمتآمیز انسانها با عقاید و مذاهب گوناگون، یک ارزش و هدف است و اعلامیه جهانى اسلام آیه 64 سوره آل عمران مىباشد که مىفرماید:
«قل یا اهل الکتاب تعالوا الى کلمة سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله»
سیره عملى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام نیز بر رفق و مدارا استوار بوده است .
سیدجمال در پىایجاد سازگارى میان اسلام سنتى و چالشهاى علمى و فلسفى غرب بود و در این زمینه موضع میانهاى را در پیش گرفت. سیدجمال علوم و فنآورى جدید غرب را از آداب و اخلاق غربى انفکاکناپذیر مىداند و معتقد است جهان اسلام بدون پذیرش پیامدهاى کلامى و فلسفى آن مىتوانند به آن دست یابند. نویسنده در این مقاله ضمن انتقاد از مادهگرایان و معرفى آنان به عنوان ویرانگر تمدن و جامعه انسانى، توجه روشنفکران مسلمان را به خطر جدى آنان جلب کرده است. نویسنده دیدگاههاى سیدجمال در باب دین، فلسفه و علم را گویاى موضع روشنفکران مسلمان قرن نوزدهم مىداند که از قدرت، ثروت و برترى علمى و فنى غرب از یک سو و از ضعف جهان اسلام و سیطره و تجاوز غرب بر آن از سوى دیگر، ناراحت بودند و کشورهاى مسلمان را به فراگیرى علوم و فن آورى جدید غرب دعوت مىکردند.